نویسنده: محمد غفارنیا




 

گروهی از یهود و منافقان در میان خود، جدا از مؤمنان نجوی (سخن زیر گوشی گفتن) می‌كردند و گاه با چشم‎‌های خود اشاره‌هایی به مؤمنان داشتند. مؤمنان هنگامی كه این منظره را می‌دیدند، می‌پنداشتند خبر ناراحت كننده‌ای رسیده است، مثلاً شاید از بستگان و عزیزان كه به جهاد رفته‌اند، خبری به آنها رسیده و اینان از آن سخن می‌گویند. همین موضوع باعث پریشانی خاطر آنها و غم و اندوه می‌گردید. وقتی آنها این كار را تكرار كردند، مؤمنان به رسول خدا (ص) شكایت نمودند.
پیامبر هم دستور دادند كه در برابر مسلمانان هیچ كس با دیگری نجوی نكند؛ اما آنها گوش ندادند و باز تكرار كردند. آیه نازل شد:
(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَى ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَیَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ... (1)

آیا ندیدی كسانی را كه از نجوی نهی شدند، سپس به كاری كه از آن نهی شده‌اند، باز می‌گردند، و برای انجام گناه و تعدی و نافرمانی رسول خدا به نجوی می‌پردازند... (2)

بدین ترتیب خداوند سخت آنها را تهدید كرد.
می دانیم كه این تنها موردی نیست كه منافقان از دستورات رسول خدا سرپیچی می‌كنند. تاریخ اسلام نشان می‌دهد، ضربه‌هایی كه به دست منافقان بر پیكره اسلام وارد شده است، از هیچ ملت دیگر وارد نشده است. این است كه قرآن می‌فرماید:
پست‌ترین جایگاه در جهنم مخصوص منافقان است و برای آنان هرگز یاوری نخواهی یافت. (3)

پی‌نوشت‌ها:

1-مجادله/8.
2-مجمع البیان: ج9. ص249.
3-نساء/145.

منبع مقاله :
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول