ایمان(قسمت دوم)

نويسنده: احمد ديلمي و مسعود آذربايجاني

5 . شرط ایمان

براساس آنچه در قرآن و روایات وارد شده است، انجام عمل نیك عمده ترین شرط ایمان است. در بسیاری از آیات قرآن، ایمان در كنار عمل نیكو مطرح شده است و در اكثر آنها بلافاصله پس از ایمان، علم صالح و پسندیده مطرح شده است. اگرچه عمل نیك از عناصر گوهرین ایمان نیست، ولی ایمان بدون عمل نیكو، سود و بهره مطلوب را در پی نخواهد داشت. بنابراین انجام عمل شایسته را می توان شرط بهره وری ایمان دانست. در قرآن كریم آمده است:
« وَ أَمَّا مَنْ أمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا یُسْرا. »
و اما هر كه ایمان آورد و كار شایسته كند، پاداشی (هرچه) نیكوتر خواهد داشت، و به فرمان خود،‌او را به كاری آسان وا خواهیم داشت.[1]
قرآن ادعای مؤمن بودن را بدون عمل نیك، ادعایی دروغین می داند:
« وَ یَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ یَتَوَلَّی فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِینَ. »
و می گویند: «به خدا و پیامبر (او) گرویدیم و اطاعت كردیم.» آنگاه دسته ای از ایشان پس از این (اقرار) روی بر می گردانند، و آنان مؤمن نیستند.[2]
امام علی ـ علیه السّلام ـ نیز با همین بیان می فرماید: «كسی كه به دستورات الهی عمل كند، فقط او است كه مؤمن است.»[3]
بنابراین از نظرگاه اخلاق اسلامی ادّعای ایمان بدون پایبندی به دستورات الهی، گزاف و دورغین است؛ مگر آنكه فرد مؤمن قدرت و فرصت عمل را نداشته باشد.

6 . اسباب ایمان

در متون دینی از عوامل مختلفی به عنوان موجبات پیدایش، ثبات و كمال ایمان نام برده شده است. بخشی از آنها ماهیت معرفتی دارند؛ مانند علم، عقل و فقاهت در دین كه مقدمات نظری ایمان را فراهم می سازند و در علم كلام فراهم می آیند. دسته ای دیگر نوعی صفت و ملكه نفسانی هستند؛ مانند تقوا، دوستی و دشمنی در راه خدا، صبر،‌حلم، توكّل، رضا و ... .
پاره ای نیز مربوط به حوزه رفتار آدمی اند؛ مانند انفاق، اهتمام به نماز، احسان به دیگران، خودداری از گناهان و ... .
این كه معارف نظری خاص ـ مانند فقاهت در دین، صفات مختلف نفسانی و اعمال و رفتارهای شخصی انسان ـ می تواند در ایمان آفرینی و تثبیت و تكمیل آن مؤثر باشد، منافاتی با این حقیقت ندارد كه ایمان به نوبه خود زمینه انجام عمل صالح را فراهم می‌آورد و موجبات پیدایش بسیاری از صفات و ملكات نیكوی نفسانی است، و حتی باعث پیدایش برخی معارف نظری در انسان می گردد؛ زیرا میان حوزه های سه گانه وجود آدمی، تأثیر و تأثر متقابل برقرار است. بنابراین ایمان به عنوان یك حالت نفسانی روشنگر، هم بر روی حوزه های دیگر تأثیر می گذارد و هم از آنها تأثیر می پذیرد.

7 . آثار و فواید ایمان

این آثار و فواید همانند اسباب و موجبات ایمان، هم ماهیت علمی دارند،‌ هم حالات نفسانی اند و هم برخی از مقوله اعمال و رفتارند. در این جا به پاره ای از مهم ترین آنها اشاره می شود.
یك. آرامش روحی: یكی از بالاترین لذت ها برای انسان سكینه و آرامش روانی است. اضطراب و نگرانی از بزرگ ترین دردهای بنی آدم و منشأ بسیاری از انحرافات و ناكامی ها است. تلاش های بشری برای خلاصی از این درد جانكاه گویای تجربه های تلخی در این باره است. خداوند رسیدن به ساحل آرامش و سكون را در سایه ایمان میسّر می داند؛ در آن جا كه می فرماید:
« هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّكِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ... »
او است آن كسی كه در دل های مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند.[4]
« أَلا إِنَّ أَوْلِیآءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ... »
آگاه باشید كه بر دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان اندوهگین می شوند؛ همانان كه ایمان آورده و پرهیزگاری ورزیده اند.[5]
در بیانی رساتر آرامش و اطمینان خاطر را در پرتو زندگی با ذكر و یاد خود قابل تحصیل می داند و اعلام می دارد:
« الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »
همان كسانی كه ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد. آگاه باش كه با یاد خدا دل ها آرامش می یابد.[6]
دو. روشن بینی: از نظر قرآن ایمان موجب روشن بینی و بصیرت انسان در مقام تشخیص حق از باطل می گردد. آن جا كه می گوید:
« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً... »
ای كسانی كه ایمان آورده اید، اگر از خدا پروا دارید، برای شما (نیروی) تشخیص (حق از باطل) قرار می دهد.[7]
از سوی دیگر افراد فاقد ایمان را كور و نابینا می داند:
« إِنَّ الَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ »
كسانی كه به آخرت ایمان ندارند، كردارهایشان را در نظرشان بیاراستیم (تا هم چنان) سرگشته بمانند.[8]
از مقایسه دو آیه بالا می توان فهمید كه ایمان و تقوا از یك سو موجب زدودن خودپسندی ها و خودخواهی ها است و از سوی دیگر با اتصالی كه به نور الهام و هدایت الهی دارد، به روشن بینی می انجامد.[9]
سه. توكل به خداوند: یكی از ملكات نفسانی نادر و ارزشمند كه از اركان زندگی سعادتمند و لذت بخش است، توكّل و اعتماد به پروردگار است. در سایه این حالت، بسیاری از دغدغه ها از وجود آدمی رخت بر می بندد و طوفان های سهمگین حوادث سر فرود می آورند.
امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید:
ایمان بنده راست نباشد، جز آنگاه كه اعتماد او بدانچه در دست خدا است بیش از اعتماد وی بدانچه در دست خود او است، باشد.[10]
چهار. بركات دنیوی: در قرآن كریم آمده است: «و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً بركاتی از آسمان و زمین برایشان می گشودیم.»[11]
یعنی ایمان نه تنها آثار و فواید مثبت آخروی در پی دارد، بلكه موجبات نعمت ها و بركات دنیایی را نیز فراهم می سازد. اگر كسی در پی بهره مندی از نعمت های دنیوی از طریق صحیح است، باید در مقام جست وجوی ایمان برآید.
پنج. انجام اعمال نیك: علاوه بر این كه انجام عمل صالح شرط اساسی ایمان است، از آثار و فواید ایمان نیز می باشد؛ چرا كه ایمان آبشخور عمل و عملِ نیكو ثمره و نمود ایمان درونی است. به گفته‌ علامه طباطبایی(ره):
ایمان زمینه ساز عمل و شرط لازم آن است و سهولت یا دشواری عمل صالح، به شدّت و ضعف ایمان انسان بستگی دارد و متقابلاً عمل صالح و تكرار آن به تعمیق ایمان و افزایش آن مدد می رساند و این هر دو به نوبه خود به وجود آمدن ملكات اخلاقی كه باعث صدور اعمال صالحه از فرد بدون تردید و تأمل می شود، كمك می كنند.[12]
شش. محبوبیت در بین مردم: یكی دیگراز فواید دنیوی ایمان،‌محبوب دل های مردم شدن است. همه دوست دارند كه محبوب قلوب دیگران باشند و دیگران آنها را به دیده محبت بنگرند و شاهد بروز آثار محبت دیگران نسبت به خود باشند. لذتی كه انسان ها از اظهار محبت دیگران نسبت به خود می برند آن قدر شیرین است كه هرگز حاضر نیستند آن را با هیچ چیز سودا كنند. بدون تردید محبت ارزشمندترین مواهب دنیایی است كه هر مشكلی را آسان و هر تلخی را شیرین و هر خاری را به گُل مبدّل می كند. خداوند می فرماید كه اگر جویای محبت بی شائبه هستید، در كوی مؤمنان در‌آیید.
« إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا »
كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده اند، به زودی (خدای) رحمان برای آنان محبّتی (در دل ها) قرار می دهد.[13]
هفت. فلاح و رستگاری اخروی: غایت و نهایت همه‌آن آثار و بركات و فواید ایمان،‌فلاح و رستگاری مؤمنان است و چه پایانی از این خوش تر. خداوند در پرسشی معنادار از مؤمنان، می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلی تِجارَهٍ تُنْجِیكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ... »
ای كسانی كه ایمان آورده اید، آیا شما را بر تجارتی راه نمایم كه شما را از عذابی دردناك می رهاند؟ به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنید. این (گذشت و فداكاری) اگر بدانید، برای شما بهتر است.[14]
لقمان حكیم در نصیحتی خیرخواهانه به فرزند خویش می گوید:
ای فرزندم، به درستی كه دنیا دریای ژرفی است كه عالمان فراوانی در آن هلاك شده اند، پس كشتی نجات خویش را در آن، ایمانِ به خداوند قرار ده.[15]

8 . آفات و موانع ایمان

با توجه به آنچه در باب اسباب وموجبات ایمان بیان شد، عوامل تأثیرگذار بر روی ایمان فراوانند كه فقدان هر یك از آنها می تواند آفت و مانع ایمان باشد؛ ولی مراد ما از آفات و موانع ایمان در این جا تنها عواملی است كه با جوهره هدایتگری ایمان در تعارض اند و در منابع متعارف اخلاق اسلامی در گروه صفات مربوط به قوه عاقله جای گرفته اند. شاخص ترین این قبیل آفات به شرح زیر است:
یك) جهل: جهل اعم از بسیط و مركب از موانع بزرگ ایمان است. مراد از جهل بسیط آن است كه انسان فاقد علم باشد و بر عالم نبودن خویش نیز اذعان داشته باشد. این نوع جهالت در ابتدا مذموم و نكوهیده نیست؛ زیرا مقدمه تحصیل علم است و تا آدمی خود را جاهل نبیند به جست وجوی علم بر نمی خیزد. اما ثبات و استمرار بر این جهالت از زشتی های اخلاقی و بسیار نكوهیده است.[16] ولی جهل مركب عبارت از آن است كه آدمی عالم نبوده و بهره ای از واقعیت در ذهن ندارد؛ ولی معتقد است كه او واقعاً به حقیقت دست یافته است. او در واقع نمی داند كه نمی داند و به دو امر جاهل است و به همین دلیل به آن جهل مركب گفته اند. این نوع جهالت از شدیدترین رذیلت های اخلاقی است؛ زیرا فرد اصولاً به بیماری خویش آگاه نیست، بلكه خود را سالم می پندارد. حال آنكه اولین قدم در راه اصلاح، باور به فساد است.[17] به همین دلیل عیسی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
به درستی كه من از معالجه كور مادرزاد و بیماری پیسی عاجز نیستم، ولی از درمان بیماری فرد احمق عاجز می مانم.[18]
دو) شك و حیرت: شكِ ابتدایی می تواند شروع مباركی برای رسیدن به علم و یقین باشد. آدمی تا چیزی را مسلّم می پندارد و هیچ زاویه پنهان و مجهولی نمی یابد، در پی كنكاش بیشتر بر نمی آید. بسا حقایق گرانسنگی كه تنها پس از یك شك و تردید اولیه به دست آمده اند. بنابراین، شكْ گذرگاهی ارزشمند و گاه بی دلیل به سوی علم و یقین و در نهایت ایمان است و در این شكل خود نامطلوب و رذیلت اخلاقی نیست. ولی شك و تردید هیچ گاه نمی تواند منزلگاه شایسته ای باشد. شك به عنوان مقصد و منزل قطعاً یك رذیلت اخلاقی و از آفات بزرگ یقین و ایمان است و مفهوم آن این است كه نفس آدمی ناتوان از تمییز حق از باطل و در میان حق و باطل سرگردان است. بر همین اساس است كه امام علی ـ علیه السّلام ـ به شدت از شك و حیرت نهی می كند و از آن را نافی ایمان و موجب كفر می داند: لاترتابوا فتشكّوا، و لاتشكّوا فتكفروا.[19] «تردید و دودلی به خود راه ندهید تا به شك افتید و شك نكنید تا كافر شوید.»
سه) خاطرات نفسانی و وسوسه های شیطانی: مراد از خاطره آن چیزی است كه بر قلب انسان عارض می شود و اگر انسان را به سوی شرّ دعوت كند، وسوسه و هر گاه او را به سوی خیر رهنمون شود الهام نامیده می شود. وسوسه های شیطانی كه از آفت های ایمان است، انواع و اسباب گوناگونی دارد كه مبارزه با هر یك از آنها نیز شیوه های خاص خود را طلب می كند و باید در اخلاق علمی یا تربیت اخلاقی مورد بررسی قرار گیرد.[20] قرآن كریم درباره وسوسه های شیطانی از زبان خود شیطان می گوید:
« ... لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِیمَ... »
من نیز بندگانت را از راه راست گمراه گردانم؛ آنگاه از پیش روی و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان در می آیم.[21]
چهار) وسواس علمی: نوعی افراط گری در دقت، كنكاش و عقلانیت است كه از آفات ویرانگر ایمان محسوب می گردد. این امر گاهی تحت عنوان دقت عقلی باعث می گردد كه در اوّلی ترین بدیهیات نیز خدشه وارد شود و حتی انسان را تا وادی سفسطه و انكار واقعیت نیز سوق دهد. بدیهی است كه چنین وسوسه هایی هلاك و نابودی را در پی خواهد داشت و با هر گونه ایمان و اطمینان در ستیز است.[22]
پنج) كفر وشرك: این دو كه در مقابل ایمان و توحید قرار دارند، از موانع و آفات ایمان اند. درباره ماهیت و ابعاد دیگر كفر و شرك، مباحثی وجود دارد كه برخی در متون كلامی مورد گفت و گو قرار می گیرد، و پرداختن به همه آنها از حوصله این مختصر خارج است.

پی نوشت:

[1] . سوره كهف،آیه 88. همچنین ر.ك: سوره طه، آیه 82، سوره فرقان، آیه 70،‌سوره قصص آیه 67، سوره انفال،‌آیات 3 و 4، سوره نساء آیه 65 و سوره نور، آیه 51.
[2] . سوره نور، آیه 47.
[3] . كلینی، كافی، ج 2، ص 38، ح 4.
[4] . سوره فتح، آیه 4.
5] . سوره یونس، آیه 62 و 63. همچنین ر.ك: سوره مائده، آیه 69.
[6] . سوره رعد، آیه 28.
[7] . سوره انفال، آیه 29.
[8] . سوره نمل، آیه 4.
[9] . ر.ك: علامه طباطبایی: المیزان، ج 15،ص 34؛ مكارم شیرازی، ناصر، تفسر نمونه، ج 7، ص 140.
[10] . نهج‌البلاغه، حكمت 310.
[11] . ولو أنّ اهل القری آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم بركات من السّماء و الأرض. (سوره اعراف، آیه 96.)
[12] . علامه طباطبایی(ره): فرازهایی از اسلام، ص 238.
[13] . سوره مریم، آیه 96.
[14] . سوره صف، آیه 10 و 11.
[15] . شیخ صدوق، فقیه، ج 2، ص 282، ح 2457.
[16] . نراقی، محمد مهدی: پیشین، ج 1، ص 100.
[17] . همان، ص 116.
[18] . مفید: اختصاص، ص 221.
[19] . كلینی، كافی، ج 1، ص 48، ح 6.
[20] . ر.ك:نراقی، محمد مهدی، پیشین، ج 1، ص 142 ـ 158.
[21] . سوره اعراف، آیه 17 و 16.
[22] . ر.ك: نراقی، محمد مهدی، پیشین، ج 1، ص 100.

منبع:اخلاق اسلامي