نویسنده: عیسی ولایی




 

 نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

اصاله الاطلاق از اصول لفظیه است. (در مقابل اصول عملیه). در صورتی كه لفظی بدون قید یعنی به صورت مطلق استعمال شده باشد، اما تردید داشته باشیم كه آیا مراد گوینده نیز مطلق است یا مقصود او مقید بوده و لكن قیود به ما نرسیده است؟ در چنین موردی اصالة الاطلاق را جاری كرده می‌گوییم اگر گوینده چنین اراده‌ای داشته، می‌بایست اعلام كند و چون چنین نشده پس به قید محتمل اعتنا نمی‌كنیم. مثلاً در قرآن مجید آمده: خداوند بیع را حلال كرده است. (1) آیا حلال بودن بیع دارای قیود و شروطی است؟ آیا بیع زمانی حلال است كه معامله نقدی باشد یا معامله نسیه نیز حلال است؟ و آیا در حلال بودن بیع شرط شده است كه با لفظ عربی اداء گردد یا خیر؟ با تمسك به اصالة الاطلاق گفته می‌شود چنین قید و شرطی معتبر نیست، بلكه اطلاق آن حجت است. با توجه به اینكه بیع مطلق است، در نتیجه بیع چه با لفظ عربی باشد و چه غیر عربی، چه نقدی باشد و چه نسیه صحیح است. این اصل مثل سایر اصول لفظیه هم بر گوینده حجت است، و هم بر شنونده. نمی‌شود به شنونده گفت چرا به مطلق عمل كردی، همان گونه كه شنونده نمی‌تواند ادعا كند كه به چه دلیل به مطلق عمل نكردم.

پی‌نوشت‌:

1.«أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ» سوره‌ی مباركه بقره، آیه‌ی 275.

منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم