حج از دیدگاه مقام معظم رهبری(1)

*معرفت، نخستین هدیه حج

اگرچه بركات حج، همه‏ى جنبه‏هاى حيات بشرى را فرا مى‏گيرد و اين باران رحمت بى‏دريغ، از خلوت دل و انديشه‏ى آدمى تا عرصه‏ى سياست و اجتماع و قدرت ملّى مسلمانان و تعاون ميان ملتهاى مسلمان را، بارور و سرزنده و برخوردار از شور زندگى مى‏سازد، ليكن شايد بتوان گفت كه كليد اين همه، «معرفت» است؛ و نخستين هديه‏ى حج به كسى كه مايل است چشم خود را به حقايق بگشايد و از نيروى خداداده‏ى «فهم پديده‏ها» بهره بگيرد، همان معرفت و شناخت منحصر بفردى است كه عادتاً جز در حج، در اختيار خيل عظيم مسلمانان قرار نمى‏گيرد، و هيچ پديده‏ى دينى ديگرى نمى‏تواند مجموعه‏ى شناختهايى را كه در مراسم حج، قابل وصول است، يكجا در اختيار امت اسلامى قرار دهد.
اين معرفت، عبارت است از مجموعه‏يى از شناختها كه از جمله‏ى آنهاست: شناخت خود به عنوان يك فرد، شناخت خود به عنوان جزيى از مجموعه‏ى عظيم امت اسلامى، شناختِ نمونه و نمايى از آن امت واحدة، شناخت عظمت و رحمت خدا، و شناخت دشمن.
شناخت خود به عنوان يك فرد، به معنى تأمل در وجود خويش و شناخت ضعفها و تواناييهاى آن است.
آن‏جا كه تعيّنات مادى و تشخصّ به مال و مقام و نژاد و عنوان و زيور و لباس، رنگ مى‏بازد و آدمى جدا از آن مايه‏هاى تمايز، در كنار صدها هزار انسان ديگر به‏طواف و سعى و نماز و افاضه و وقوف مى‏رود، و فقير و غنى، و حاكم و محكوم، و تحصيلكرده و امّى، و سياه و سفيد، همه با يك لباس و در يك جايگاه، رو به سوى خدا مى‏كنند و دست نياز به سوى او مى‏گشايند و خود را در برابر مركز جمال و عظمت و قدرت و رحمت مى‏يابند، هر انسان با تدبّرى مى‏تواند ضعف و تهيدستىخود را در برابر خدا، و علوّ و اقتدار و عزت خود را در اتصال به خدا، بخوبى بشناسد، توهّم باطل و غرورانگيز درباره‏ى هستى ضعيف خود را به دور افكند، و شيشه‏ى كبر و خودپسندى را كه مايه‏ى زشت‏ترين خُلقيات و رفتارهاى او است، به خاك بكوبد، و از سوى ديگر حلاوت ارتباط با معدن عظمت و به او پيوستن و از بتهاى درونى خويش گسستن را بيازمايد و بچشد. اين شناخت اساسى كه جوهر همه‏ى عبادات و مضمون همه‏ى مناجاتها و راز و نيازهاى اولياى خداست، آدمى را صيقل و صفا مى‏بخشد و او را براى ديگر شناختها، مستعد و بر پيمودن همه‏ى راههاى كمال، توانا مى‏سازد. در زندگى عادى، گرفتاريهاى دنيوى و سرگرمى افراطى به تكاپوى مادّى و درگيريها و جدالهاى تمام‏نشدنى در زندگى روزمرّه‏ى انسانها، دل را غافل و مشغول مى‏سازد و او را از اين معرفت روشن بازداشته، دچار تار عنكبوت توهّم و گمانهاى باطل مى‏سازد و دل را به تكدّر و تيرگى مى‏كشاند؛ و حج علاج قاطع اين گرفتارى است.
شناخت خود به عنوان جزيى از مجموعه‏ى امت اسلامى، به معنى نگرش به مجموعه‏ى حاجيان و به همه‏ى ملتها و سرزمينهايى است كه مردم خود را به‏طواف خانه‏ى خدا فرستاده‏اند. نگرش به كلّ حجاج و در آئينه‏ى اين جمع متراكم، نگرش به امت بزرگ اسلامى است كه امروزه از دهها ملت و صدها ميليون انسان در سراسر جهان تشكيل شده، و از مهمترين امكانات مادى و معنوى براى حيات و رفاه اجتماعى برخوردار است و همه‏ى بشريت و تمدن صنعتى با همه‏ى حجم مادّيش، به آن و منابع عظيم آن و بازارهاى رايج آن و ميراث فرهنگى و علمى آن، محتاج و از آن بهره‏مندند.
شناخت خود به مثابه‏ى جزيى از اين واقعيت عظيم، حجگزار را با پيوندى عاطفى و واقعى با برادران و خويشاوندانش متصل مى‏كند؛ و افسون جدايى را كه سالهاست دستهاى استعمار ديروز و استكبار امروز، به نام نژاد و زبان و مذهب و ملى‏گرايى مى‏دمند، باطل مى‏سازد.
پيام به ملت ايران به مناسبت بيستمين سالگرد انقلاب اسلامى (‏1377/01/12)

*شکرگزاری نعمت حج

اكنون كه موسم حج فرا رسيده و نغمه لبيك بر آمده از دلهاى مشتاق، فضاى حريم امن الهى را انباشته است و ملتهاى مسلمان، از آفاق گسترده‏ى جهان، به ميعاد ذكر و استغفار و قيام و اتحاد شتافته، و برادران مهجور، به يكديگر رسيده‏اند، جبهه‏ى سپاس و خضوع به ساحت خداى عزيز و حكيم سوده، حمدى به عظمت صفات حسنى‏ و شكرى به وسعت درياى رحمت حق، نثار حريم حضرت احديت مى‏كنم، كه يكبار ديگر به مسلمين مشتاق، توفيق اين فريضه را عطا فرمود، و يكبار ديگر پرچم عزت و عظمت را بر فراز سر مسلمانان در خانه‏ى امن خود برافراشت و يكبار ديگر حجاج ايرانى را بر اين سفره‏ى رحمت و عظمت نشانيد. زبان و قلم از توصيف و تقدير اين نعمت بزرگ، قاصر است، خدا كند كه نور معرفت بر دلهاى روشن شما حج‏گزاران بتابد و حقيقت، بى‏واسطه‏ى حرف و گفت، در جان مشتاق شما متجلى گردد.
نكته‏ى مهمى كه اين‏جانب مى‏خواهم به شما برادران و خواهران از هر كشور و ملت كه هستيد بگويم اين است كه حج، نعمتى الهى است كه بر نسلهاى مسلمان ارزانى شده است. قدردانى و شكرگزارى، آن را زياد مى‏كند و ناسپاسى و قدرناشناسى، آن را از مسلمين مى‏گيرد كه اين همان عذاب شديد الهى است كه: «و لئن كفرتم ان عذابى لشديد».
گرفته شدنِ حج به اين نيست كه از مسلمانان كسى به حج نرود، بل به اين است كه مسلمانان از منافع بى‏شمار آن محروم بمانند و زياد شدن آن به اين نيست كه هر سال گروههاى بيشترى حج كنند، بل به اين است كه از منافع آن بهره‏مند شوند كه: «ليشهدوا منافع لهم». خوب است به درستى بينديشيم.
پيام به حجاج بيت ‏اللَّه الحرام(13/03/1371)

*مرهم دلهای خسته و مجروح

حج‌بايد بر دلهاي‌خسته‌و مجروح‌مسلمين‌مرهم‌نهاده‌و راه‌رشد و صلاح‌را ـ كه‌ همانا اتحاد و همبستگي‌ملتهاي‌مسلمان‌و عزم‌راسخ‌آنان‌بر مقابله‌و مبارزه‌با اردوگاه‌استكبار و جهانخواران‌و غارتگران‌ ثروتهاي‌مادي‌و معنوي‌مسلمين‌است‌ـ به‌آنان‌نشان‌دهد.
حكم‌انتصاب‌حجه‌الاسلام‌والمسلمين‌حاج‌سيد احمد خميني‌به‌سمت‌ نمايندگي‌ولي‌فقيه‌و سرپرست‌حجاج‌ايراني(17/01/1370)

*جوهر و ذات حج

حج در جوهر و ذات خود داراى دو عنصر اصلى است: تقرب به خدا در انديشه و عمل، و اجتناب از طاغوت و شيطان با جسم و جان.. همه‏ى اعمال و تروك حج، براى ايندو و در جهت آن و تامين ابزارها و مقدمات آن است، و اين در حقيقت خلاصه‏يى از اسلام و همه‏ى دعوتهاى الهى نيز هست كه: «ولقد بعثنافى كلّ امّةٍ رّسولاً ان‏اعبدوااللَّه واجتنبواالطاغوت..» در آيات حج تعبيرات: «حنفاءللَّه غيرمشركين به..»، يا «..فإلَهكم إلَه واحد فَلَه أسلموا..، يا: فَاذَا قَضَيتم مّنا سَكَكم‏فاذ كرواللَّه كذكركم ءاباءكم أوأشدّ ذكرا» وامثال آن ناظر به همين دو عنصر اصلى است. تقرّب به خدا، ذكر ونماز وتسليم واحرام وبه خود وخدا انديشيدن وسعى و صفا را مى‏طلبد ودرنهايت زاد وتوشه‏ى تقوا را دركوله‏بار حاجى مى‏گذارد: «و تزوّدو افإنّ خيرالزّادالتّقوى و اتّقون يأاولى الالباب» و اجتناب ازشيطان وطاغوت، دل كندن ازشهوات و هوسهاى خواركننده وكمك گرفتن ازنيروى صبر واراده‏ى خود ونيز نيروى عظيم امت اسلامى را لازم دارد كه همانادرحركت دستجمعى وهمراهى وهمدلى و همگامى و هم‏زبانى همگان در طواف وسعى، و وقوف در عرفات و مشعر ومنى، وهدف گرفتن دستجمعى جمرات شيطان و رمى از همه جا و همه سو به آن و ابراز برائت عمومی از آن، حاصل مى‏شود، و درنهايت، گره خوردن دستها و دلها وعزم‏هاى‏مسلمين از همه جاى امت اسلامى به يكديگر واحساس قدرت وامنيت در سايه‏ى وحدت را پديد مى‏آورد كه: واذجعلناالبيت مثابةًللناس و أمنًا اگر حج، چنانكه قرآن خواسته وپيامبر(صلّى‏اللَّه‏عليه‏واله‏وسلّم) فرموده وعمل كرده به جاى آورده شود و چنانكه فرموده: خذوا عنى مناسككم، مناسك آن از عمل او گرفته شود، تأمين كننده‏ى كمال فرد و عزت امت است.
هركس باچنين حجّى مخالفت كند وحج را جدا ازاين خطوط و نشانهاى اصلى آن بخواهد، باكمال جويى فرد مسلم و عزت امت اسلامى مخالفت كرده است.
پيام به حجاج بيت‏اللَّه‏الحرام (‏1374/02/14)