نویسنده: عیسی ولائی




 

نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

تسلسل در لغت به معنای روان شدن آب و هر امری است كه وجود آن موقوف به وجود دیگری باشد. و در اصطلاح فلسفه، تسلسل یعنی ترتیب و ادامه‌ی سلسله‌ی علت و معلول تا بی‌نهایت. به دیگر سخن تسلسل عبارت است از ترتب امور غیرمتناهی به نحوی كه مرتبت لاحق، مترتب بر مرتبت سابق، و به دنبال آن باشد. و بالاخره اموری كه در ترتب وجودی به یكدیگر پیوسته باشند.
تسلسل از لحاظ امور متسلسل اقسامی دارد:
الف. تسلسل در امور اعتباری كه برحسب اعتبار معتبر و اعتباركننده است و آن را تسلسل یقفی نامیده‌اند، كه با توقف و عدم اعتبار اعتباركننده متوقف می‌شود. این نوع تسلسل را باطل ندانسته‌اند. چون در حقیقت تسلسل نیست، و شخص می‌تواند هر اندازه كه بخواهد اوهام و تخیلات خود را دنبال هم ادامه دهد.
ب.تسلسل در حوادث و امور فانی این نوع تسلسل نیز باطل نیست. زیرا اجرای آن به طور متدرج موجود و معدوم می‌شوند و مجتمع در وجود نخواهند بود؛ و حوادث زمانی هر یك در ظرف خود موجودند.
ج.تسلسل در علل و معلول كه عبارت است از ترتب امور غیرمتناهی، كه هر مرتبتی علت لاحق و معلول سابق خود باشد، و این نوع تسلسل باطل و محال است. در كتاب كشف المراد آمده: و هو وجود علل و معلولات فی سلسله واحده غیرمتناهیه. (1)
دلیل بطلان تسلسل چیست؟ چون وجود معلول یا پدیده، وجودی است وابسته، نیازمند و غیرقائم به ذات خود. و به دیگر سخن به ممكن الوجود وجود رابط هم گویند. بنابراین هرگاه فرض كنیم چنین موجوداتی در حدّ بی‌نهایت وجود دارند لازم می‌آید كه بی‌نهایت وجود وابسته، نیازمند، قائم به غیر و رابط داشته باشیم بی‌آنكه آن غیر، و آن وجود مستقل كه تكیه‌گاه این وجودهای وابسته و رابط است موجود باشد، و این محال است.

پی‌نوشت‌:

1.كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص67.

منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم