امام خمینی (ره) و تربیت اخلاقی شاگردان (4)
سعی کنید علم را به قلبتان بفرستید
خانم فاطمه طباطبایی (عروس امام):
توصیهی امام این بود که: اگر علم یاد میگیرید، سعی کنید بعد از اینکه با مبانی عقلی هماهنگش کردید، آن را به قلب بدهید؛ وقتی به قلب رفت، کارساز خواهد بود. این علم است که شما را حرکت میدهد. شما وقتی علوم را به قلب نفرستید و فقط یاد بگیرید، صندوقچهای میشود که محفوظات را مانند یک کتابخانه در آن جمع کردهاید و این علم خود حجاب میشود. (1)مگر اخلاق افراد با یک یا چند حدیث عوض میشود
حجتالاسلام و المسلمین سیدصادق شمسالدین واعظ:
من به درس امام در مسجد سلماسی میرفتم. معلومات من از سطح بالاتر نبود و خارج نمیخواندم؛ اما مجلس درس امام به خاطر اینکه در میان انبوه جمعیت و بدون بلندگو صدای رسای امام [به همه جا میرسید] و طرز نشستن و حرکات و سکنات امام تماماً اخلاق بود و آموزنده، شرکت میکردم و مغرب که همه میرفتند، امام آخرهای مسجد به نماز میایستاد، من هم که گاهی اقتدا مینمودم، میفرمودند: «احتیاطاً طرف راست بایستید». میایستادم و نماز جماعت دو نفری داشتیم.خاطرهای که در درس فراموش نمیکنم این است که دو نفر از علما، مرحوم حاج شیخ محمد علی شیخزاده قمی و حجتالاسلام حاج سید ابراهیم خسروشاهی کرمانشاهی، مرتباً تقاضا میکردند قبل از درس حدیثی بخوانند؛ یک روز طلاب با نگاه کردن به یکی از طلاب کَنی، که مرد شوخی بود یک نوع تحقیر و اهانتی از نگاهها نسبت به او حاصل شد امام عصبانی شد و گفت: «آقای شیخزاده مگر اخلاق افراد با یک یا چند حدیث عوض میشود». (2)
اهل مجلس زار زار گریستند
حجتالاسلام و المسلمین دکتر احمد احمدی:
پایان سال تحصیلی طلاب (خردادماه) بود که «بحث غیبت» ادامه یافته بود. دوستان از ایشان در همان پایان جلسه درس در مسجد سلماسی تقاضا کردند که نصیحتی بکنند. بیدرنگ فرمودند: آقا هم اینها که خواندیم، نصیحت بود. این زبانی را که از اینجا به نجف دراز میکنی و غیبت میکنی، همین زبان در روز قیامت، ظهور خواهد کرد - تجسم اعمال - و زیر پاهای اهل محشر خواهد بود و از روی آن خواهند گذشت (عین الفاظ که یادم نیست، مضمون همینها است). با چنان صلابت و یقینی سخن گفتند که تقریباً همهی اهل مجلس زار زار گریستند. (3)اینجا جای پیغمبر و علی است
حجتالاسلام و المسلمین شیخ الاسلام:
وقتی امام در مسجد سلماسی قم تدریس میکردند. در آن سالها در این مسجد تازه منبر گذاشته بودند. یک روز به اصرار طلبهها، امام بالای منبر تشریف بردند ولی از گفتن درس امتناع ورزیدند. امام شروع به موعظه کرده، فرمودند: «میرزای بزرگ وقتی بر منبر قرار میگرفتند بدنشان میلرزید و گریه میکردند.»در این هنگام بدن امام نیز میلرزید و حالت گریه به ایشان دست داده بود.
ایشان افزودند: «اینجا جای پیغمبر (صلیالله علیهوآله و سلم) و علی (علیهالسلام) است؛ ما کجا و آنها کجا». (4)
دو پله بالا نشستن شخصیت نمیآورد
آیتالله عباسعلی عمید زنجانی:
وقتی درس امام به مسجد سلماسی منتقل شد روزهای اول امام روی زمین مینشستند کم کم جمعیت زیاد شد به طوری که طلاب روی پلههای مسجد و گاه در بیرون مسجد هم میایستادند. از امام خواهش شد که روی یک منبر دو پلهای تشریف ببرند تا طلاب بیشتر بتوانند استفاده کنند. ایشان قبول کردند. روز اولی که امام به منبر تشریف بردند، روز پرخاطرهای در زندگی تحصیلی من بود. آن روز امام در آغاز درس با تذکر این نکته که یک، دو پله بالا نشستن، برای آدم شخصیت نمیآورد و نباید موجب کبریایی انسان بشود، به یک بحث مفصل اخلاقی کشانده شدند و صحنهی درس اصول به درس اخلاق و عرفانی تبدیل شد. آن روز امام به اصل درس اصول نرسیدند و تذکرات بسیار جالبی در زمینهی مفهوم تکبر، تواضع، ارزش تواضح برای عالم و آفاتی که تکبر در زندگی دانشمندان میتواند داشته باشد بیان فرمودند. (5)در جوانی اقدام کنید
حجتالاسلام و المسلمین محمد مهدی حائری آرام:
بعضی روزها حسب معمول امام برخلاف آنچه در نجف معمول بود طلاب و شاگردان را موعظه و نصیحت میفرمود، یا روزهایی که به تعطیلی منتهی میشد، یا روزهایی که بعد از تعطیل شروع به درس میفرمودند، این بیانات اخلاقی را اظهار میداشتند.یکی از آن روزها خطاب به طلاب فرمودند: تا میتوانید در امور آخرت، در جوانی اقدام کنید و نگویید بعداً که پا به سن گذاشتیم در هنگام پیری تدارک میکنیم؛ زیرا اگر در جوانی کاری نکردید، من و این آقا - اشاره به شیخ عبداللطیف مولوی که سن او پیش از امام بود و اکنون فوت کردهاند - میدانیم اگر انسان در جوانی کاری نکرد، در پیری هم نمیتواند کاری کند. و این یک حقیقتی است که امام بیان فرمودند راجع به اینکه هر کاری چه در امور دنیا و چه در امور آخرت، وقت آن در جوانی است. (6)
از غیبت متنفر بودند
آیتالله صادق خلخالی:
حضرت امام از غیبت متنفر بودند و مرتب نهی میکردند و به کسی اجازه نمیدادند که در حضور ایشان غیبت کند. (7)علم به تنهایی مصونیت نمیآورد
حجتالاسلام و المسلمین سید مجتبی رودباری:
علم آن وقت نور است که با تهذیب نفس همراه باشد چه در غیر این صورت طبق فرموده امام (رحمةالله) حجاب است، آن هم حجاب اکبر.علم منهای آراستگی به فضائل اخلاقی، کمال و آدم شدن را به دنبال ندارد.
امام در این باره یک روز در خلال نصایح به ما فرمودند:
«شما اگر هر قدر اصول را خوب بلد باشید، باید بدانید که بیش از هر چیز یک مکانیک خوبی هستید و معلوم نیست آدم بشوید. چه آدم شدن، مراحل و مقدمات دیگری غیر از فراگیری علم اصول دارد.» (8)
اثر اخلاص
حجتالاسلام و المسلمین سید مجتبی رودباری:
امام یک روز در نجف در مسجد شیخ، ضمن اندرز دائر به اینکه تحصیل، تبلیغ و ارشاد باید برای خداوند سبحان باشد، به نتایج درخشان اخلاص، اشاره کرده به ما فرمودند:«شما برای خدا بگویید، سینهزن پیدا خواهید کرد». آری عمل هر قدر بزرگ و سنگین، اگر با اخلاق توأم باشد، امداد الهی و تأییدات ربانی را به دنبال خواهد داشت.
مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفی که خداوند به علُّو درجاتش بیافزاید روزی در نجف ضمن اظهار نگرانی راجع به وضع جسمی امام، به من فرمودند: من میل دارم یک وقت آقا را در منزل در حالی که لباس بیرونی به تن ندارد، ببینی که یک مشت استخوان بیش نیست.
شگفتا! خداوند عزیز به این انسان مخلص آنقدر توان و قدرت داد که توانست با سلاح «اخلاص» به بزرگترین پیروزی دست یابد و والاترین عزت را برای امت اسلامی به ارمغان آورد. (9)
توصیه اکید به پرهیز از غرور و تکبر
حجتالاسلام و المسلمین سید مجتبی رودباری:
تواضع و فروتنی، سجیهی بارز امام آن اسوه علم و فقاهت بود که تا پایان عمر با برکاتش خود را به عنوان یک «طلبه» معرفی میفرمود.آقا یک وقت ضمن بازگو کردن داستان آن طلبهای که روز اول منطق شروع کرد و روز دوم به استادش میگفت پس ما فلاسفه چه میگوییم؟ توصیه اکید نسبت به پرهیز از غرور و تکبر داشتند چه این رذیله اخلاقی بزرگترین سد کمال است و بنا به گفته شهید مطهری: فرق میان متکبر و جاهل آن است که اولی به واسطهی غرور در خود احساس خلأ و کمبودی نمیکند و از این رو همیشه به حال رکود و جمود باقی است و بسا همین حالت فاجعهآمیز است که او را به سقوط میکشاند. در حالی که جاهل با درک نقصان در مقام رفع نقیصه برآمده و خلأ موجود را با فراگیری علم پر مینماید و از اینرو میتوان گفت که جاهل به مراتب آینده بهتری از متکبر دارد. (10)
توجه به جزئیات احکام و ارزشها
آیتالله محمد یزدی:
در دیدار یکی از دوستان امام که از عتبات آمده بود، من هم در خدمت حضرت امام بودم. برای تسهیل در راه بازگشت که فصل زمستان بود و کوچهها بر اثر باران گلآلود، به وسیله پسر آن آقا راهنمایی شدیم که از درب مسجد وارد شده و از درب فرعی دیگر که نزدیک منزل امام بود، خارج شویم. در مراجعت امام فرمودند: که مسجد را نباید معبر قرار داد. خلاصه در کوچهها به زحمت راه را ادامه دادند.در نماز جماعتی که در منزل حضرت امام به امامت ایشان برگزار میشد، حال ضعیفترین مأمومین را رعایت میکردند. در جلسات روضه هم به علاقه همانطور که اواخر همه شاهد بودند، شرکت میکردند. (11)
جدیّت در عبادات و مستحبات
آیتالله محمد حسن قدیری:
چیزی که برای من خاطره شده است، این است که در ماه مبارک رمضان در فصل گرمای نجفاشرف، حضرت امام (رحمةالله) برای نماز جماعت ظهر و عصر با زبان روزه به مدرسه مرحوم آیتالله بروجردی تشریف میآوردند و هر روز، اول هشت رکعت نوافل ظهر را میخواندند و بعد نماز ظهر را با اذان و اقامه به طوری نسبتاً طولانی اقامه میکردند. بعد از تعقیب نمازظهر، هشت رکعت نوافل عصر را میخواندند و سپس نماز عصر را با اذان و اقامه همانند نماز ظهر به جا میآوردند و بعد از خواندن تعقیبات به منزل تشریف میبردند. این کار در آن سن و سال و آن هوا یگرم و آن حالت به خصوص حال روزه، کار آسانی نیست، حتی جوانها هم موفق نیستند. اما ایشان با اقبال تمام این گونه جدیت در عبادت میکردند که خود سبب تربیت طلاب هم میشدند و میدیدیم بعضی که حال بیش از نماز واجب را نداشتند، از آن حضرت تبعیت میکردند و در آن وقت نوافل را میخواندند. این کیفیت کار مربوط به روزهای غیر جمعه بود. در روزهای جمعه نوافل را در منزل میخواندند و در مدرسه بدون خواندن نافله، دو نماز را جمع میکردند و اجازه اذان برای نماز عصر نمیدادند. این کاشف دقت آن بزرگوار در انجام عبادات، مطابق دستور موظف است. (12)ترغیب طلاب به ادعیه
حجت الاسلام و المسلمین سیدجواد علمالهدی:
در آخرین روزهای قبل از تعطیل درس به هر مناسبتی، امام بیاناتی میفرمودند. از جمله سه ماه رجب و شعبان و رمضان و تشریح جملاتی، از مناجات شعبانیه و ترغیب طُلّاب به ادعیه و اذکار و سعی در آن که وقت محصل، هیچگونه تلف نشود. (13)این دعا را بخوان
حجتالاسلام و المسلمین احمد صابری همدانی:
فضایل حضرت امام (رحمةالله) بسیار است و خیلیها گفته شده، ولی نکته مهم برای من این است در این مدت طولانی و نوسانات زندگی و نشیب و فرازها که در تاریخ حیات امام [وجود داشت] - از سال 1325 که اولینبار به حضورش رسیدم تا یک سال قبل از رحلت که شرفیاب شدم - بینی و بینالله هیچ تغییری در روحیه و رفتارش دیده نشد و برای من این استقامت فکری و عملی که بر یک حال ماند خیلی مهم است «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِكَةُ ». (14)امام اهل دعا و ذکر هم بودند اما نه مانند دیگران لب بجنبانند. ابوالزوجه من مرحوم آیتالله فاضل همدانی که حدود ده سال قبل فوت کرد، برای من نقل کرد که چندین سال قبل حاجآقا روحالله خمینی به من فرمودند: آقای فاضل این دعا را بخوان و من 25 سال است بر آن مداومت دارم و آن دعا «رضیت بالله رباً و بالاسلامِ دیناً» تا آخر آن است. مرحوم فاضل میگفت: من از آن سال این دعای شریف را بعد از نماز ترک نکردهام و به تصریح امام (رحمةالله) من 25 سال است آن را ترک نکردهام. این استقامت و مداومت امام بر کارها را خوب میرساند و اهمیت این دعا را هم. موقعی که مرحوم فاضل این مطلب را از امام نقل کرد که امام حدود پنجاه سال داشت. (15)
تعطیلی درس به احترام معصومین (علیهمالسلام)
حجتالاسلام و المسلمین سید جواد علمالهدی:
در ایام درسی خصوصاً وفات صدیقهی فاطمه (علیهاالسلام)، با شرح مختصری در پایان درس از معنویات دختر پیغمبر میفرمودند که درس را از فردا به این خاطر تعطیل میکنیم که باید بر آنچه بر اولیای خدا از مصیبات وارد شده است، بگوییم و سپاس حق آنان را ادا کنیم. (16)زیارات همیشگی با کیفیت طولانی
آیتالله محمد حسن قدیری:
حضرت امام (رحمةالله) تقریباً هر شب در ساعت معین حرم حضرت امیر (رحمةالله) مشرف میشدند. اوقات زیارتی حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) هم به کربلا میرفتند. این عمل یک برنامهی مرتب و همیشگی بود. در نوع زیارتهایی که مشرف میشدند، زیارت جامعه کبیره را میخواندند. حتی به نظرم هست که در سرداب مقدس سامرا هم زیارت جامعه خواندند. در دهه عاشورا هر روز حرم میرفتند و زیارت عاشورا را با کیفیت طولانی آن در حرم مطهر میخواندند. (17)احترام به مخلوقات خدا
آیتالله محمد مؤمن:
حضرت امام (رحمةالله) از عرفان بالایی برخوردار بودند، لذا نه تنها با شاگردان بلکه با همه چیز و همه کس با احترام برخورد داشتند. یک روز در درس خارج میفرمودند: من تصمیم دارم به هیچ موجودی از موجودات خدای متعال جسارت نکنم. در روزهای آخر تحصیل سالانه، ضمن نصیحت و ارشاد، گاهی میفرمودند: من از جملاتی که در حال عصبانیت به آقایان گفتهام، عذر میخواهم. شما مرا دعا کنید که بر نفس مسلط باشم. به خاطر دارم که به دنبال چنین صحبتی بود که روزی جناب آقای خزعلی عرض کردند: آقا! جنابعالی شکسته نفسی میفرمایید جنابعالی نه تنها استاد فقه و اصول؛ که استاد اخلاق ما نیز هستید. (18)نصیحت امام برای ما یک درس بود
آیتالله محمد محمدی گیلانی:
قسمت مهم تقوای امام، آزادمنشی و استقلال فکری او بود. ایشان هرگز از اقبال و ادبار طلاب نه لذت میبرد و نه رنج. طلاب، شیفته محضر ایشان بودند، لذا وقتی سالی چند بار در پایان سال تحصیلی یا فرا رسیدن ماه رمضان یا ایام محرم یا تعطیلات تابستان نصیحت میکرد، نصیحتش هم برای ما یک درس بود و ما همانطور که درس امام را ضبط میکردیم، نصیحتشان را هم به عنوان یک درس اصلی ضبط میکردیم. (19)نصیحت به جای درس در آخرین روزهای تحصیلی
حجتالاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی:
از مواردی که معمولاً برای ما شیرین بود روزهای آخر هر دورهی تحصیلی بود. هر وقت به تعطیلی نزدیک میشدیم مرسوم بود که امام یک روز به جای درس، نصیحت میکردند و این کار برای این بود که وقتی طلبهها میخواستند برای تبلیغ بروند و در سراسر شهرها متفرق بشوند توشهی اخلاقی و راهنماییهای لازم را گرفته باشند. امام به عنوان یک درس، روی آن نصایح کار میکردند و ما نصیحتهای بسیار سودمندی را از زبان ایشان میشنیدیم. راهنماییها به قدری مفید و مؤثر بود که میتوانست در شیوهی برخورد ما با مسائل اجتماعی و با مردم، خیلی به طلبهها کمک کند. (20)پینوشتها:
1. همان، ج 1، ص 55.
2. صحیفهی دل، ج 1، ص 98 - 99.
3. همان، ص 19.
4. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 121 - 122.
5. همان، ص 122.
6. صحیفه دل، ج 2، ص 59.
7. همان، ص 74.
8. همان، ص 89 - 90.
9. همان، ص 86 - 87.
10. همان، ص 84 - 85.
11. همان، ص 167.
12. همان، ج 1، ص 136 - 137.
13. همان، ص 100 - 101.
14. سوره فصلت، آیه 30.
15. صحیفه دل، ج 2، ص 109 - 110.
16. همان، ج 1، ص 100.
17. همان، ص 135.
18. همان، ص 160.
19. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 128.
20. همان، ص 125.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: اخلاق و تهذیب روحانیت؛ قم: انتشارات تسنیم، چاپ سوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}