نویسنده: علی غفوری




 

ایران و لیدیه

کورش پس از پیروزی‌های درخشان در مرزهای جنوب غربی اکنون متوجه مرزهای شمال غرب و غرب خود شد. لیدیه قدرتی که باید از سر راه کنار گذاشته می‌شد، از غرب به مدیترانه، از شمال به دریای سیاه و دریای مرمره و از شرق به قزل ایرماق کنونی می‌رسید. به گفته‌ی پیرنیا نویسنده کتاب تاریخ ایران باستان لیدی‌ها سواره نظامی بسیار قوی داشتند و به دلیل ثروت فراوان خود اکثراً از نیروهای مزدور یونانی استفاده می‌کردند. لیدیه در زمان فرمانروای پرقدرت لودی، قدرت زیادی داشت. این قدرت گرفتن مصادف شد با قدرت گرفتن هوخشتره (فاتح نینوا) در ماد. هوختشر پس از آن که مرزهای کشور خود را مستحکم کرد، در 592 ق. م به بهانه‌ای نه چندان مهم آماده نبرد با آلیات شد. جنگ ماد و لیدیه (لودیه) در زمان خود یکی از نبردهای خسته کننده بی‌سرانجام بود. این نبرد 7 سال به طول انجامید و آن طور که در تاریخ آمده، در سال هفتم نبرد و در ماه مه 585 ق.م خورشیدگرفتگی دو پادشاه را از ادامه‌ی نبرد بیمناک کرد و دو پادشاه با پا در میانی بخت‌النصر، پادشاه بابل، صلح کردند. پس از این جنگ طولانی بین پارس‌ها و لودی‌ها یا لیدی‌ها 35 سال جنگی نبود تا آن که کورش در 550 ق. م پس از تسخیر همدان در غرب، اکنون به نزدیکی مرزهای لیدیه رسیده بود. کرزوس، پادشاه لیدیه، که از قدرت گرفتن پارس در شرق نگران بود، به خیال خود سعی کرد با پیشدستی در جنگ، با کمک مردان جنگی بابلی و مصری از پیشرفت کورش جلوگیری کند. او برای آن که خاطرجمع باشد کار درست را انجام می‌دهد، مأموری به معبد دلفی فرستاد تا از غیب‌گوهای آن بپرسد اگر به پارسیان حمله کند، چه خواهد شد که غیب‌گو پاسخ داد: «دولت مقتدری را شکست خواهد داد.» از طرف دیگر خیانت فرستاده‌ی یونانی، کرزوس که قرار بود برای جمع‌آوری نیرو به یونان برود، سبب شد که کورش از قصد کرزوس آگاه شود و آماده لشکرکشی به لیدیه شود.
در 549 ق. م دو سپاه در محل مرتفعی به نام پتریوم درگیر نبرد شدند و به دلیل جنگاوری مردان دو طرف، نبرد، پس از هفته‌ها به نتیجه‌ای نرسید. پس از این زمان بود که فرمانروای لیدیه مرتکب اشتباهی بزرگ شد. کرزوس به گمان این که فرارسیدن زمستان جنگ را ناممکن می‌کند به سارد بازگشت غافل از آن که کورش قصد دارد پس از صلحی تاکتیکی با بابل، به هر قیمتی نیروهای لودی را شکست دهد. البته سرپرستی سایکس در کتاب خود می‌نویسد: «لیدی‌ها در پتریه به واسطه کثرت نفرات پارسیان مغلوب شدند و کرزوس شبانه به سارد فرار کرد و حتا آبادی‌ها سر راه خود را خراب کرد تا مانع پیشرفت پارسیان شود. وی آن‌قدر به عدم حمله کورش مطمئن بود که بخشی از نیروهای خود را مرخص کرده و به متفقین خود گفت که نبرد را تا بهار به تعویق بیندازند.»
اما کورش با حرکتی عجیب تصمیم گرفت خطوط تدارکاتی خود را طولانی کرده و آن را تا سارد در غرب آسیای صغیر امتداد دهد. فکر پادشاه بزرگ هخامنشی این بود که مبارزه هرچه سریع‎‌تر با دشمن غافلگیر شده با نفرات اندک بهتر از مبارزه با ارتش‌های آزموده و آماده مصری و لیدی در بهار است.
548 ق. م در جلگه‌ی صافِ هرموس نیروهای کرزوس و کورش بار دیگر مقابل هم قرار گرفتند و جنگ سختی درگرفت. کرزوس که برگ برنده خود را سواره نظام می‌دانست، با به حرکت درآوردن سواره نظام خود، نیروهای پیاده پارسی را با خطر مواجه کرد اما کورش برای اسب‌های کرزوس برنامه‌ای غافلگیرکننده داشت.
شتر! بوی شتر سبب رم کردن اسب‌های لیدی شد و سواره نظام لیدی مجبور شدند به جای ادامه نبرد با اسب، مانند پیاده نظام با ایرانیان بجنگند اما با وجود مقاومت آن‌ها سپاه لیدیه از هم پاشید.
در 546 ق. م سپاهیان ایران به اطراف سارد رسیدند. سارد دارای استحکام قلعه و حصارهای متین بود و ممکن بود نیروهای پارسی مدتی پشت این قلعه معطل بمانند اما غفلت مدافعان قلعه سبب ورود مقداری از سپاهیان کورش به داخل قلعه شد و آن‌ها درهای قلعه را برای انبوه مهاجمان باز کردند و به این ترتیب سارد سقوط کرد. این بار نیز کورش سرداران خود را از تخریب شهر برحذر داشت و حتا خود کرزوس را تا آخر عمر در دربار جای داد.
سرپرستی سایکس می‌نویسد: «این جنگ البته اهمیت دارد چه اگر کرزوس سفاهت نکرده بود، پیروز می‌شد و مجرای تاریخ عوض می‌شد و اوضاع دنیا به کلی دگرگون می‌گشت. باری، مغلوبیت او تنها دولت مرتبی را که ممکن بود مانع (توسعه) شاهنشاهی آسیای غربی کورش شود از میان برداشت و کورش را دارای مملکتی کرد که سابق بر آن هیچ دولتی بدان وسعت نرسیده بود.» در واقع پیروزی نسبتاً سریع کورش بر بزرگ‌ترین قدرت دنیای غرب (متمدن) آن زمان سبب بازشدن ناگهانی دروازه‌های جنوب اروپا به روی سپاهیان ایران شد و در حقیقت خلأ قدرت به وجود آمده در آسیای صغیر سبب شد ایران قرن‌های متمادی به مقدرات این منطقه مسلط شود. علاوه بر آن که این امپراتوری کهنسال با رسیدن مرزهای ایران به شمال بابل، مانند هدفی در محاصره همه جانبه ایران قرار گرفت و چنان که بعدها رخ داد، سقوط لیدیه سبب سقوط بابل و مصر نیز شد.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم