رسانه، اطلاعات و امنیت

نويسنده: مهدی مینایی
اهمیت رسانه ها و تأثیر بسزایی که انواع آنها، بویژه روزنامه ها و شبکه های خبری ـ ماهواره ای و اینترنتی ـ بر سیاستگذاری دولت ها دارند، موجب شده که بعنوان یک چالش جدید در حوزه حاکمیتی خود از این پدیده، یعنی «انفجار اطلاعات» یاد کنند.
زیرا این سهولت فوق العاده در امر اطلاع رسانی، دولت ها را همواره با فشار افکار عمومی و حساسیتهای آنها نسبت به مسائل مختلف روبرو ساخته است. از طرفی جریان بین المللی اطلاعات، اخبار و فرهنگ به صورت جریانی نامتوازن و نابرابر در قالب، رسانه های متعدد خود یک تهدید بالقوه برای امنیت کشورها و بویژه دولتها و جوامع جهان سوم می باشد.
لذا برای این قبیل کشورها (کشورهای در حال توسعه) علیرغم کمبودها و کاستیهای مختلف، در صورتی که یک «نظام اطلاع رسانی» بومی و داخلی، که متکی و مقید به «بازشناسی» و «باز آفرینی» ارزشها و باورهای دینی، اخلاقی و انقلابی باشد، ایجاد کنند، آنگاه می توانند جامعه خود را در غلبه بر این بحرانها و نیل به سطوح عالی از «امنیت ملّی» یاری نمایند.
در عصر حاضر که «عصر سلطه ارتباطات» نامیده می شود، بی گمان در مورد همه مسائل جهان، بزرگترین رسالت اطلاع رسانی بر دوش رسانه های جمعی است.
افزایش روز افزون شبکه های خبری ماهواره ای، روزنامه ها و کمیسیون های خبری از نقش مهمّ رسانه های جمعی در «اطلاع رسانی» حکایت دارد.
موقعیت رسانه ها و اطمینان مخاطبان به آنها چنان است که گاه، خبرهای تحریف شده و مطالب بسیار مهّم و بزرگ؛ اتفاقی، عادی و روزمره جلوه می کند. چنانکه، رسانه های آمریکایی انتشار گسترده اخبار داخلی دولت خود را امری عادی و حتی آگاهی از آن را برای جهانیان، ضروری می شمارند.
جای شگفتی است که این اختلافها، اتهامها، تحریمها و هزاران مورد از دخالتهای دولت آمریکا در سیاستگذاری کشورها، از دید رسانه های خبری «مشارکت برای تأمین امنیت جهان» قلمداد می شود(۲).
از سوی دیگر همیاری، کمک رسانی و ابراز همدردی دولتهای ضد آمریکایی را دلیلی بر پشتیبانی از تروریسم می دانند. وجود چنین تضادهایی در «رفتارها رسانه ها»، حتی در کشورهایی که با یکدیگر خط مشی مشترک دارند، به پیدایش برخی اختلافها می انجامد.
در چنین شرایطی شبکه های خبری با صرف هزینه های گزاف و پذیرفتن خسارتها و تلفات همچنان به وظیفه خطیر خود ادامه می دهند و تا جایی پیش می روند که برخی شبکه های خبری، مطالبی را حتی پیش از دسترسی دولتها به آنها پخش می کنند و در مواقعی نیز، با همین جنگهای مطبوعاتی موجب بروز جنگ یا اختلاف میان دولتها می شوند.
از این رو نقش رسانه ها در مقوله اطلاع رسانی بسیار تعیین کننده است، بطوریکه در بالا رفتن فرهنگ و قدرت مفاهمه جامعه و حتی میان جوامع مختلف، بیشترین نقش را ایفا می نماید.

نقش رسانه های همگانی در فرآیند اطلاع رسانی

در قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی اختراعاتی شکل گرفت که شیوه های مختلف ارتباط (شیوه بیان، گفتاری، ایمائی، نوشتاری، چاپی) میان انسانها را تسهیل نمود، این اختراعات افراد را در مکان جابجا نمی کنند: مانند: رادیو، تلفن، نامه، روزنامه، سینما، تلویزیون و تلگراف و براساس نوع ارتباط به یک طرفه یا دو طرفه دسته بندی شده، رسانه هایی که در عملیات استراتژیک یا ملّی استفاده می شود، بطور کلی بر دو نوع هستند؛ رسانه های کند و رسانه های تند.
در این میان رسانه های همگانی، از جمله رسانه های تند هستند که از عوامل اساسی شکل دادن به افکار عمومی می باشند که هر یک دارای امکانات و محدودیت هایی بوده که مورد بحث قرار می گیرند.

رادیو و تلویزیون:

مهم ترین وسیله ارتباط جمعی و تبلیغات که می تواند در بین اقشار جامعه نفوذ کند، رادیو و تلویزیون است. با در نظر گرفتن درصدی از جمعیت جهان که بیسوادند و همچنین کودکان جهان، که فقط از رادیو و تلویزیون می توانند استفاده کنند، به اهمیت این وسایل ارتباط جمعی بیشتر پی می بریم. در این میان نقش رادیو، به دلیل امکانات فنی کمتری که نیاز دارد، نسبت به تلویزیون، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
هم اکنون در تمام جهان، رادیو و تلویزیون تحت نظر مستقیم و غیرمستقیم حکومت ها اداره می شود؛ البته در نقاطی از جهان نیز گروههای سیاسی وجود دارند که بطور مستقل دارای ایستگاه رادیویی هستند؛ مانند حزب الله لبنان هم چنین در سراسر نقاط جهان رادیوهای مخفی بسیاری وجود دارند، که تحت کنترل مخالفین رژیمهای سیاسی حاکم بوده و علیه آن رژیم ها برنامه پخش می کنند. بنابراین امروزه هزاران فرستنده رادیویی و تلویزیونی در سراسر جهان وجود دارد که نه تنها در سطح داخلی از کشور خود را پوشش می دهند؛ بلکه به دهها زبان برای کشورهای دیگر برنامه پخش می کنند. در این راستا کشورهای آمریکا، روسیه و انگلستان در پخش برنامه های بین المللی رادیویی سر آمد سایر قدرت ها هستند؛ به عبارتی برنامه های برون مرزی این کشورها طبق آخرین خطوط سیاسی که وزارت امور خارجه و سازمان های اطلاعاتی این کشورها تنظیم می کنند، روزانه به روی آنتن می روند.
این کشورها در دور افتاده ترین نقاط جهان به زبان محلّی برنامه پخش می کنند، که تجلی اهداف و مقاصد این قدرت های خبری نسبت به آحاد و اقشار جوامع و کشورهای مختلف می باشد.
جالب است که در بین این قدرت های خبر، تنها کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا و انگلیس با داشتن ۱۰ درصد جمعیت جهان ۹۰ درصد امواج بین المللی رادیوها را در اختیار دارند(۳).
در زمینه برنامه های تلویزیونی نیز شرایط به همین ترتیب است، بطوریکه درصد عظیمی از برنامه هایی که از رادیو و تلویزیونهای جهان پخش می شود، محصول یک تولیدی قدرتهای برتر جهانی هستند، در این مورد: ایالات متحده آمریکا با بیش از ۲۰۰۰۰۰ ساعت، مقام اوّل و انگلستان با بیش از ۳۰۰۰۰ ساعت برنامه های تلویزیونی مقام دوم را به خود اختصاص داده اند و فرانسه و ژاپن نیز در رده های دیگر قرار گرفته اند و این تولیدات تلویزیونی غرب که در سطح بسیار گسترده ای در کشورهای جهان سوم به نمایش در می آیند، عامل بسیار مهمی در ترویج و نشر عقاید و فرهنگ غرب در مناطق مختلف جهان بشمار می آید.
بدین ترتیب انتشار اخبار و اطلاع رسانی به شکل فراگیر آن، به صورت گزینشی و با برداشتی متفاوت نسبت به واقعیتها به مخاطبان رسیده و اذهان عمومی را بدین شکل جهت می دهند و مبداء تبلیغات هدفمند را تشکیل داده و به تبع آن اهداف مورد نظر خود را در سراسر جهان، مورد حجمه رسانه ای خود قرار می دهند. پس بی دلیل نبود که جیمی کارتر در دوران ریاست جمهوری خود عنوان می کند: «هر دلاری که برای تبلیغات خرج شود، از هر ده دلاری که برای تسلیحات اختصاص داده می شود، مؤثرتر است.»(۴)
از گفته وی مشخص می شود که هزینه کردن در امر اطلاعات و اطلاع رسانی و تسلط خبری از چه میزان اهمیت و قدرت برخوردار است. بگونه ای که قدرت آن از تمامی تجهیزات نظامی پیشرفته کنونی بیشتر و کارآمدتر محسوب می شود.

هژمونی رسانه ای:

از آنجا که علم و دانش مهمترین ابزار برتری جوامع بر یکدیگر است، بدیهی است کشورهای استعمارگر سابق و توسعه یافته امروز، به منظور حفظ منافع خود در دیگر کشورها از علم و تکنولوژی به عنوان بهترین وسیله استفاده می کنند و امپریالیسم خبری، رسانه ها، کتب و مجلات را به عنوان ابزاری، به انحصار خود در آورده اند که صدها دانشمند طراز اول آمریکایی و اروپایی و گاه، جهان سومی (نخبگان مهاجر)، به شکل سازمان یافته ای مجهز به آخرین اطلاعات و آمار درباره اغلب کشورها، الویتهای استراتژیک آنها هستند و تقریبا در بیشتر حوزه ها و مسائل آنها، از جنبه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی مشغول تفکر و مطالعه و ارائه راه و روشهای متعدد می باشند؛ و بدین طریق خط مشی شبکه های بزرگ خبری و اطلاع رسانی جهانی را تعیین و ترسیم می نمایند.
امروزه چهار خبرگزاری غربی به عنوان بزرگترین بنگاههای اطلاع رسانی و سخن پراکنی جهان نظیر؛ یونایتدپرس، اسوشیتدپرس، فرانس پرس و رویتر، روزانه نزدیک به چهل میلیون کلمه خبر به سراسر دنیا مخابره می کنند و ۹۰ درصد اخبار خارجی روزنامه ها و سایر وسایل ارتباط جمعی، از این چهار منبع خبری تهیه و پخش می شود.(۵) که خوراک خبری بیشتر رسانه ها از این غولهای خبرگزاری است که به راحتی می توانند افکار عمومی دنیا را تحت تأثیر قرار دهند، به عقیده هاوس «خبرگزاریها به طور اخص بر خبرهای تألم انگیز و فاجعه آمیز جهان سوم تأکید ندارد؛ بلکه آنها تصویر مخدوشی از جهان سوم ارائه می دهند و برخورد آنها با جهان سوم برخورد قوم گرایانه بوده و صرفا در جهت ارضای بازار خبری تحت سلطه غرب است.»(۶)
بنابراین این هژمونی رسانه ای و خبری قدرت های جهانی، توانسته است چالشی جدی در زمینه امنیت ملّی سایر کشورهای جهان؛ بخصوص کشورهای هدف؛ که تبعا هم قدم و هم جهت با سیاست های آنها نیستند، بشمار می آید. زیرا باید این واقعیت را پذیرفت که نقش و تأثیر بسزای بنگاه های اطلاع رسانی بر اذهان عمومی به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست، زیرا در بسیاری از مواقع این رسانه ها بوده اند که قیامی به راه انداخته، و یا از برخی رویدادها جلوگیری کرده اند.
به همین سبب، قدرت رسانه ها را به اندازه ای می دانند که قادر است در سرتاسر جهان، به عنوان مهمترین سلاح به کار گرفته شود.

نقش اطلاع رسانی و ارتباطات در امنیت ملی

امنیت ملی به عنوان مفهومی تعمیم یافته به تمامی وجوه اجتماعی، دارای ابعادی فراتر از توان نظامی جهت حفاظت از مرزهای ملّی است. تردیدی که قدرت نظامی برای حفظ استقلال ملی، یکی از مهم ترین پایه های امنیت ملی بشمار می آید، اما از آنجا که حتی در کلی ترین تعاریف نیز، از امنیت ملّی بمنزله «قدرت به حداقل رسانیدن هر نوع تهدید به منافع ملّی، تمامیت ارضی و استقلال کشورها» یاد می شود، لذا مؤلفه های جدید سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تحقیق این مفهوم معنا یافته است.
هم تهدید منافع ملّی و هم ساز و کارهای مقابله با آن، مقوله هایی چند سببی و چند وجهی هستند که در یک فضا و زمان، دستخوش دگرگونی و تغییر مداوم و شتابان می شوند.
فرآیند پر شتاب ارتباطات جهانی که حاصل گسترش جابجائی های انسانی و مسافرت، جهانگردی و توسعه کمی و کیفی رسانه های نوشتاری، پخش جهانی شبکه های رادیو و تلویزیونی و شبکه های ماهواره ای، جریان های فرامرزی اطلاعات، همراه با تحول ابزاری و رواج بین المللی رسانه های کوچکی چون تلفن، رایانه، مودم، ویدیو، دستگاه های تکثیر و انتقال و مرتبط شدن آنها با یکدیگر است، چشم انداز گسترده ای از امنیت ملّی، عوامل بقا و موانع آن ترسیم کرده است.
به یقین انقلاب ارتباطات، سهم بزرگی در پیدایش دورانی ایفا نموده که به درستی عصر «شتابندگی تاریخ» نامیده شده است.
اگر در این قرن برای فروپاشی امپراطوریهای عثمانی، اتریش، اسپانیا، پرتغال، فرانسه، انگلیس و آلمان دو جنگ جهانی لازم آمد، برای اضمحلال امپراطوری شوروی (سابق) حضور رسانه های جهانی، ویدیو، شبکه های کامپیوتری کافی بود؛ تا ساز و کارها و تغییرات اجتماعی از پیش مهیا شده را تشدید نمایند. در این فرآیند تغییر، آنچه که بسیار اهمیت دارد، حفظ و استحکام همبستگی و پیوستگی میان بخشهای مختلف جامعه است.
هیچ بخشی نسبت به بخش های دیگر جامعه نباید دچار پس افتادگی یا پیش افتادگی شود؛ چرا که وقوع چنین امری عدم تعادل و بی ثباتی را در پی دارد و همین جریان، امنیت ملی را به مخاطره می اندازد. آنچه مسلم است ارتباطات و امنیت، رابطه ای دوسویه، متقابل و جدایی ناپذیر از یکدیگر دارند. بنابراین، این تأمین امنیت در گرو تناسب نظام اطلاع رسانی و ارتباطی با نیازهای ملّی و تهدیدهای بین المللی است.
ارتباطات جمعی با دو چهره سازنده و ویرانگر خود در روند پاسخگویی به نیازهای ملی و تهدیدهای بین المللی ظاهر می شود. چهره ویرانگر آن «اکنون زده» کردن جامعه و به عبارتی؛ گسستن از گذشته و نیندیشیدن به آینده است. منفعل ساختن فکری و فرهنگی جامعه در زیر رگباری از اطلاعات و اخبار از هم گسیخته، تحریف واقعیت ها، تولید بی امان رویا و گسترش شتابان ارزش های چیره جهان صنعتی و مادی اندیش می باشد.
اما از چهره سازنده ارتباطات جمعی نیز نباید غفلت کرد. رسانه های جمعی در این گذار تاریخی در عین حال می توانند تأمل درباره زمان را بیاموزند و گذشته، حال و آینده را در مسیر تاریخی جامعه پیوند زنند و امکان ارتباط میان انسان، تاریخ و جهان را فراهم آورند. بدین ترتیب رسانه های جمعی در این زمانه برای امنیت استوار و همه جانبه نه تنها به عنوان «فرصت» تلقی می گردند؛ بلکه به مثابه «تهدید» نیز عمل می کنند؛ که هم «زمان» و «مکان» پیوند و پیوستگی بخشهای مختلف جامعه و بازشناسی و بازآفرینی تاریخ و ارتباط و مبادله با جهان را شتابی روزافزون داده اند و هم برای گسستگی بخشها، غفلت از گذشته و محاط شدن در چنبره نظام جهانی به مثابه محرکه ای قدرتمند معنا یافته اند. شرایط ویژه زمانی، جهانی و ملّی، رویکردها و نگرش های خلاقانه روز را طلب می کند؛ نگاه ها و راه حل هایی که آثار و عوارض منفی و مثبت رسانه های جمعی را با یکدیگر مورد توجه قرار دهد.

رسانه ها و وفاق ملّی، عاملی در جهت تقویت امنیت ملّی:

همبستگی و وفاق ملّی به عنوان پدیده ای اجتماعی، از لوازم و نتایج قطعی و حتمی توسعه همه جانبه و امنیت ملّی است. وفاق ملی که انسجام و همبستگی جامعه را پایدار می کند، پدیده ای فراتر از یگانگی و یکسانی است که بنیاد آن بر حضور و قبول ارزشهای مشترک قرار دارد؛ اما، به معنای مشابهت مکانیکی در اندیشه و عمل نیست. در مجموع، کار رسانه ها در حفظ و تحکیم وفاق ملّی، چه به لحاظ سخت افزاری و چه به لحاظ نرم افزاری و بالا بردن توان انتخاب جامعه، افزایش مشارکت، رقابت و پویایی شهروندان، درونی و نهادی کردن نظام ارزشی و باورهای اعتقادی و معرفی ساز و کارهای حل و فصل تعارض ها و چندگانگی های فرهنگی و اجتماعی است.
در حقیقت رسانه های جمعی باید بتوانند به برقراری و استحکام رابطه میان تنوع و وحدت و یا تمایز و یکپارچگی مدد رسانند، تا وفاق ملّـی و در نهایت، «امنیت ملّی» پایدار بماند.
بنابراین، به یاری همین رسانه ها می توان در جهت ارتقای سطح دانش، نگرش و رفتار اجتماعی و بازشناسی و باز تولید ارزشها و باورهای عمیق و استوار جامعه و نهادی کردن آنها، گامی جدی برداشت و کیفیت جدیدی از پیوستگیهای درونی و پویا را بوجود آورند.
رسانه ها قدرت آن را دارند که با تقویت همبستگی ملّی و هماهنگی میان بخشهای مختلف اجتماعی در عین حفظ تفاوت ها، قدرت فهم و ادارک و تحمل و انتخاب فعال جامعه و در نهایت سطح و عمق «پایداری ملّی» را بالا ببرند. از این رو ملاحظه می شود که فقدان یا ضعف رسانه های کارآمد، می تواند موجبات توسعه نیافتگی فرهنگی، از هم گسیختگی توسعه اجتماعی و در نهایت توسعه نیافتگی سیاسی را فراهم سازد. این مسئله، بویژه در شرایطی که جامعه در حال پویایی تاریخی است و تحولات عینی گوناگون است که تحت تأثیر عوامل جهانی و ملّی، تغییر در محیط به انجام می رسد ـ اهمیت بیشتری می یابد. بطوریکه در جامعه ما به دلیل وجود برخی چند پارگی های اجتماعی، تاریخی، مذهبی، قومی و زبانی، و نیز شتاب رشد شهرنشینی و پیدایش جامعه نو و تحرکهای جمعیتی طبقاتی، صنفی، سیاسی و فرهنگ گسترده ـ که برآمده از انقلاب اسلامی و افزایش مشارکت و رقابت گروههای اجتماعی است ـ این موضوع اهمیت مضاعفی می یابد.
بدین ترتیب رسانه های جمعی به عنوان بخشی از دستگاهها و نهادهای سازنده همبستگیهای اجتماعی و نیز استوار کننده وفاق و امنیت ملّی، می توانند کاربردهای مؤثری داشته باشند.

نگاهی کلی به موقعیت اطلاع رسانی و ارتباطات جمعی در ایران:

در گذار شتابان جامعه ما، رسانه های جمعی، چه در قالب ملّی، و چه در ساخت بین المللی، می توانند کارآیی و ناکارآمدیهایی داشته باشند که در تقویت یا تضعیف پایه های امنیت ملّی تجلی می یابد؛ این شرایط هم یک تهدید است و هم یک فرصت، زیرا برای اینکه بتوان تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد، باید ضمن اتخاذ سیاستهای سنجیده، استراتژی لازم را نیز در این حوزه طراحی و تدوین نمود.
بطور کلی وضعیت رسانه ای کشور به صورت یک نظام به هم پیوسته، دارای بخشها و اجزای برابر نیست. با وجود پیشرفتهای چشمگیری که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در روند رشد کمی و کیفی رسانه های جمعی حاصل شده است، هنوز نقاط ضعف بسیاری در نظام ارتباط جمعی و اطلاع رسانی کشور وجود دارد.
در این میان آسیب پذیرترین بخش رسانه ای در جامعه ما، بخش رسانه های نوشتاری است. این بخش، از سویی به لحاظ پایداری و پیوستگی آن و از سوی دیگر به دلیل پیشینه و زمینه تاریخیش، باید به جد در برنامه های توسعه کشور مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که به لحاظ فرهنگی، یکی از حلقه های تهدید کننده امنیت ملّی است.
رسانه های الکترونیک به لحاظ آماری، در وضعیت نسبتا خوبی قرار دارند، رادیو و تلویزیون گسترش کمی و کیفی چشمگیری در مقایسه با کشورهای مشابه داشته اند و سینمای ایرانی به صورت سینمایی خلاق، مولد و صاحب سبک فعالیت می کند.
مهمترین پدیده ای که به صورت مؤلفه ای قابل توجه در چارچوب امنیت ملی در آمده است، رشد شبکه ها و رسانه های ارتباطی فرا ملّی است. خطرناک ترین پیامد این حادثه، تضعیف روابط فرهنگی و اجتماعی درونی و ایجاد روابط جدیدی در بیرون از مرزهاست. رسانه ها و شبکه های اطلاع رسانی و ارتباطی فرا ملی می توانند با برنامه ها و پیامهای خود وابستگی تازه ای را برای مخاطبان خویش بوجود آورند که زمینه ساز بحران های اخلاقی، هویتی، فرهنگی و اجتماعی است.
چنانچه این رسانه ها بتوانند اعتماد و علاقه عمومی را جلب کنند، تهدیدی جدی در زمینه امنیت ملی محسوب می گردند. اما در عین حال نباید از این قابلیت نیز غافل شد که با اتخاذ سیاستهای سنجیده و فعال، می توان از فرصت انتقال و مبادله اطلاعات و فرهنگ نیز بخوبی بهره برد.(۷)

کتابنامه:

۱. شبکه خبری « Fo× NeWs»، پنجم آوریل ۲۰۰۳.
۲. زورق حسن. مبانی تبلیغ، (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۸).
۳. دکترمولانا، حمید. زبان بین المللی اطلاعات گزارش و تحلیل جهانی، ترجمه یونس شکرخواه، (تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، ۱۳۷۱).
۴. اسمیت، آنتوان. ژئوپولیتیک اطلاعات یا شیوه های سلطه جویی فرهنگی استعمار در جهان از طریق رسانه ها، ترجمه فریدون شروانی، (تهران: انتشارات سروش، ۱۳۶۴).
۵. خانیکی، هادی. «برگ فرهنگ؛ نشریه فرهنگی دانشجویی دانشگاه تهران». شماره هفتم، زمستان ۱۳۷۹.

پی نوشت‌ :

۱. استاد دانشگاه و کارشناس مسائل استراتژیک
۲. شبکه خبری Fox News، پنجم آوریل ۲۰۰۳.
۳. حسن زورق، مبانی تبلیغ، (تهران: نشر دانشگاه تهران، ۱۳۶۸)، ص ۲۵۲
۴. همان، ص ۲۱۵
۵. حمید مولانا، زبان بین المللی اطلاعات، گزارش و تحلیل جهانی، ترجمه یونس شکرخواه، (تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، ۱۳۷۱)، ص ۴۱
۶. آنتوان اسمیت، ژئوپولتیک اطلاعات یا شیوه های سلطه جویی فرهنگی استعمار در جهان از طریق رسانه ها، ترجمه فریدون شروانی، (تهران: انتشارات سروش، ۱۳۶۴)، ص ۸۷.
۷. هادی خانیکی، برگ فرهنگ، نشریه فرهنگی دانشجویی دانشگاه تهران، شماره هفتم (زمستان ۱۳۷۹): صص ۱۱ و ۵ و ۴ و ۳.

منبع:باشگاه اندیشه