نویسنده: علی غفوری




 

در زمانی که سلطان مراد اول با شکست‌های پی در پی یونانی‌ها مرزهای شرقی امپراتوری بیزانس را درهم کوبید تا 1453 که سلطان محمد موسوم به فاتح به پای دروازه‌های قسطنطنیه رسید کم‌تر از 1 قرن طول کشید اما در همین مدت عثمانی‌ها از نیروی درجه دو مبدل به قدرت اول آسیا و اروپا شده بودند. حملات آن‌ها را می‌توان ادامه امواج هجوم اقوام شرق دور علیه آسیای غربی و اروپای شرقی دانست. آن‌ها اکنون پنج پادشاهی و ده‌ها امیرنشین را شکست داده و قصد داشتند آخرین اثر امپراتوری 1000 ساله‌ی رُم شرقی را شکست دهند.

سال 1453؛ تاریخ فتح دروازه ورودی اروپا

قسطنطنیه شهری افسانه‌ای برای غرب بود. بارها نیروهای مهاجم تا پاهای این قلعه عظیم جلو آمده بودند اما حتا اعراب مسلمان در اوج قدرت نتوانستند این شهر را تسخیر کنند. اکنون برای غرب مسیحی، بیزانس و قسطنطنیه یا کنستانتینوپول یک «نماد» بود، نماد مقاومت.
آن‌ها همواره در نبرد با قدرت‌های شرق شکست خورده بودند و حتا علی‌رغم 2 قرن نبرد در جنگ‌های صلیبی نیز بازنده بودند و حالا باید به هر قیمت جلوی سقوط قسطنطنیه را می‌گرفتند.
سلطان محمد دوم در ابتدای کار با چند شورش داخلی مواجه شد ولی بعدها دست به اصلاحات جدی در نیروهای ینی‌چری (جان‌نثار) زد و این واحدها را دارای قدرتی بسیار قابل توجه کرد. وی در زمستان 1452 سپاهی 100 هزار نفری را متشکل از 20 هزار چریک و 12 هزار جنگجوی ینی‌چری آماده کرد در حالی که از فلاخن‌های بزرگ و منجنیق بهره می‌برد.

نبردهای نابرابر

اروپاییان مطابق معمول دست روی دست گذاشتند و نیروی کمکی برای امپراتور بیزانس (که ملتمسانه از آن‌ها یاری می‌خواست) نفرستادند. تنها 2 هزار نفر ونیزی و جنوایی به 5 هزار نیروی مدافع قلعه کمک کردند. در این بین البته کمک 50 هزار نفر مردم شهر نیز (بخش اعظمی، شهر را ترک کرده بودند) بی‌تأثیر نبود.
مردان جنوایی نیز به دلیل برخورداری از فنون دفاع شهری مردم را خوب آموزش دادند. حصارها و قلعه‌ها را به خوبی بازسازی کردند. از آن طرف مردم شهر نیز کلیه مایملک خود را برای خدمت به شهر گرد آوردند اما ظاهراً این نیروها به تنهایی برای مقابله با ارتش ترک کافی نبود. سلطان محمد از طرف دیگر به دنبال ایجاد یک نیروی دریایی بسیار قوی نیز بود تا بتواند قسطنطنیه را از سه سو مورد هجوم قرار دهد. وی 120 ناو جنگی را به اطراف بُسفُر فرستاد.

آغاز حمله

از 6 آوریل 1453 محمد دوم در حالی که نیروهایش آماده حمله بودند توپ‌های عظیم خود را به میدان آورد. این سه توپ که یکی از آن‌ها گلوله‌ای به وزن 300 کیلو را پرتاب می‌کرد، سبب وحشت یونانی‌ها شد. وی پس از آن که شاهد بسته شدن دروازه‌‌ها و جمع شدن پل از روی خندق شد دستور داد تا شش هفته دیوارهای قلعه را با توپ و منجنیق بکوبند اما علی‌رغم این اقدام و ویران شدن بخش بزرگ باروها، اولین حمله عثمانی‌ها پس از چهار ساعت دفع شد و نیروهای ونیزی به سرعت دست به کار ترمیم صدمات شدند. حملات دریایی نیز موفقیتی به بار نیاورد چرا که کشتی‌های مسیحی به دلیل سرعت عمل دریانوردان‌شان توانستند از تور ترک‌ها بگذرند و به شاخ زرین‌ پناه ببرند. این کشتی‌ها حامل سلاح برای مدافعان بود.
در مه 1453 محمد فاتح به فکر انتقال ده‌ها کشتی از طریق بُسفُر به داخل شاخ زرین افتاد و در کمال تعجب یونانیان موفق به انتقال ده‌ها کشتی با کمک الوار روغن زده و هزاران گاو نر به داخل منطقه تحت حفاظت قسطنطنیه شدند. پس از ورود 70 کشتی ترک اکنون شهر کاملاً محاصره بود. در29 مه سلطان دستور حمله نهایی را صادر کرد. نخست نیروهای چند ملیتی یا «بازوک‌ها» به نبرد با سپاه مدافع رفتند اما شکست خورده و عقب نشستند. سپس سپاه پادگان آناتولی زیر شلیک آتشبارهایی که در حال ویران کردن دیوار شهر بودند حمله را آغاز کردند.
چند تن از مهاجمان حتی توانستند خود را از شکاف قلعه عبور دهند اما سنگباران مدافعان و سرسختی شوالیه‌های ایتالیایی آن‌ها را به عقب راند. سپس در حمله‌ی بعدی 300 سرباز جسور ترک از شکاف ایجاد شده در اثر گلوله توپ بزرگ موسوم به اوربان (توپ‌سازی مجاری به نام اوربان این توپ را ساخته بود) خود را به داخل حصار انداختند اما کنستانتین امپراتور به همراه نیروهایش در نبردی سخت و تن به تن آن‌ها را نابود کرد.
ناگهان سکوت برقرار شد و سپس صدای موزون نوای رزمی ینی‌چری‌ها خبر از ورود این مردان رزمنده داد. صفوف منظم این سپاه بدون توجه به گلوله‌ها و پرتاب‌های مدافعان از خندق گذشتند و رودرروی مردان ونیزی به رهبری گیوستیانی قرار گرفتند. جیوانی گیوستیانی که عملاً تنها کمک غرب اروپا برای امپراتور محسوب می‌شد طی ماه‌های اخیر عامل اصلی پایداری قلعه در برابر 100 هزار سرباز ترک بود و در این جا نیز او و 2 هزار شوالیه تحت فرمانش سخت‌ترین ساعات جنگ را به خوبی از سر گذراندند. مردان زرهپوش او با شمشیرهای سنگین تنها کسانی بودند که می‌توانستند در برابر ینی‌چری‌هایی که حداقل 190 سانت قد داشته و از تلوارهای (نوعی ساطور بسیار بزرگ) ده کیلویی استفاده می‌کردند مقاومت کنند. نبرد تن به تن 4 ساعت طول کشید و سلطان محمد در نهایت خشم و ناباوری شاهد عقب‌نشینی نیروهایش شد.

ورق باز می‌گردد

درست در زمانی که مهاجمان از حملات بی‌اثر خود خسته شده بودند بازشدن یکی از دروازه‌های شمالی حصارها که به نظر کم‌اهمیت می‌آمد سبب ورود ترک‌های خشمگین به بالای حصارهای شمالی شد و در همین حین به گیوستیانی نیز تیری فلزی اصابت کرد و بر زمین افتاد. افتادن سردار جنوایی سبب عقب کشیدن جنوایی‌ها از خطوط اول دفاعی شد.
محمد که از بلندی مشرف به شهر وقایع را می‌دید، دستور حملات بی‌امان و همه جانبه را صادر کرد. حسن، سردار ینی‌چری که هیکلی بسیار بزرگ داشت، با 2 هزار سربازش به دروازه اصلی شهر (رومانوس قدیس) حمله کرد. یونانی‌ها به سختی حمله او را دفع کردند و او را که در آخرین لحظات بر روی دو زانویش می‌جنگید بر زمین افکندند. وی و هزار نفر از نفراتش جان خود را از دست دادند اما از همان دروازه‌ها هزار سرباز دیگر یورش آوردند. در این زمان دروازه جنوبی شهر نیز فرو ریخت و آخرین هسته مقاومت در داخل شهر به رهبری کنستانتین درهم شکست و خود وی نیز در جنگ تن به تن توسط ینی‌چری‌ها کشته و قطعه قطعه شد.
پس از این، شهر ظرف چند روز غارت شد.

نتیجه نبرد قسطنطنیه

سقوط قسطنطنیه را بسیاری از مورخان به چند دلیل نقطه عطف تاریخ می‌دانند:
1- سقوط قسطنطنیه حکم فنای مسیحیت غرب را داشت و برای مسیحیت این شهر اهمیتی کم‌تر از بیت‌‎المقدس (که 3 قرن قبل آن را از دست داد) نداشت.
2- قسطنطنیه شهری 1000 ساله بود که بارها در برابر حملات شرقی مقاومت کرده و شکست‌ناپذیر می‌نمود و حتا ترک‌ها علی‌رغم پیروزی‌های قرون چهاردهم و پانزدهم نتوانستند وارد این شهر شوند و سقوط این شهر روحیه غرب را به شدت تضعیف کرد.
3- فتح قسطنطنیه روحیه‌ای به عثمانی‌ها داد که موفق شدند در قرن شانزدهم نیمی از اروپا را به تصرف خود درآورند و هنوز هم مالک بسفر و داردانل باشند. تسلط بر قسطنطنیه (اسلامبول امروزی) عملاً تسلط بر دریای سیاه، مرمره و دست داشتن بر آب‌های ارزشمند مدیترانه است. هنگامی که در 1918 عثمانی در جنگ اول جهانی شکست خورده، ترک‌ها از همه چیز صرف‌نظر کردند اما از اسلامبول هرگز.
4- شکست قسطنطنیه سبب بیداری اروپا از خواب طولانی قرون وسطی نیز شد. آن‌ها دریافتند که اگرچه از حملات اعراب و چنگیزخان به در برده‌اند اما اگر نجنبند ترک‌ها قادر به تسخیر قلب اروپا نیز هستند.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم