دولت داری و استعفا به سبک روسی

نويسنده:مهین السادات صمدی
و برای سومین بار است که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه استعفای او را نمی پذیرد. الکسی سداورینکو، کارشناس روس این پافشاریهای رئیس ستاد کل نیرو های روسیه را اقدامی شایسته از جانب یک دولت مرد و سیاست مدار می داند. به اعتقاد وی این ویژگی از سوی یک مقام رسمی، نشان دهنده خصلت دولت مداری شایسته است، که نه به خاطر منصب بلکه برای پیشرفت کار پافشاری می کند و زمانی که احساس می کند تلاش های وی در پیشرفت کار به بن بست رو به رو می شود داوطلبانه از مقام خود کنار می رود.
به اعتقاد این کارشناس، رئیس ستاد کل نیرو های روسیه از همین دست دولت مداران است، که با چنین رفتار مورد احترام و محبوبیت مردم قرار می گیرد و از این رو است که ولادیمیر پوتین استعفای او را نپذیرفته است. به عقیده الکسی سداورینکو، استعفای دولت مداران روسیه به دو نوع است و یا دو هدف را به دنبال دارد.
این کارشناس می گوید:
در مورد اول: این استعفا واقعی است که در این وضع کار درستی از دست استعفا دهنده بر نمی آید. شاید به دلیل این اختلاف نظر ها و شاید به دلیل بیماری و دیگر مسائل فرد داوطلبانه از مقام خود کنار می رود.
در مورد دوم: برخی از صاحب منصبان بخصوص به خاطر دوباره تعیین شدن به این مقام استعفا می دهند و بدين وسیله به مردم هشدار می دهند که این کار را برای دفاع از منصب و کرسی نکرده اند. ولی استعفای چنین دولت مداران مورد احترام افکار عمومی جامعه قرار نمی گیرد.
استعفای داوطلبانه دولت مداران روسیه در تاریخ این کشور یک بخش مهم از فرهنگ دولت داری به شمار می رود و محبوبیت فرد مستعفی بالاتر از موقعیت دولتمداری است که سالها بر کرسی منصب می نشیند و پس از مرگ یا بازنشستگی کسی از او یاد نمی کند.
بوریس یلتسین، نخستین رئیس جمهور روسیه با قاطعیت، مردانگی و تکاپوی انقلابی اش در زمان بازسازی دولت شوروی از محبوبیت مردم برخوردار شد و مردم او را به رئیس جمهوری روسیه انتخاب کردند. ولی در دوره دوم ریاست جمهوری اش با توجه به اوضاع کشور روسیه که بسیار ضعیف و آشفته شده بود از مردم پوزش خواست و داوطلبانه از مقام خود کنار رفت.
به عقیده کارشناس روس الکسی سداورینکو: این پوزش و استعفاي یلتسین همه ناکامی های این دولت مدار را به دست فراموشی سپرد و او دوباره مورد احترام مردم قرار گرفت.
دبیر شورای امنیت روسیه ایگور ایوانف امکان داشت تا آخر عمر در این مقام بماند، ولی احساس کرد که به عنوان یک دولت مدار در این مقام نمی تواند در سیاست دولت روسیه نقش مهم و مفیدی را ایفا کند، در نتیجه داوطلبانه استعفا داد.
هنگامی که آناتولی سردیوکف، وزیر دفاع روسیه تعیین شد و پی از دو ماه حضور در این مقام، ویکتور زوبکوف (که در واقع پدر شوهر دختر وی است) به نخست وزیری روسیه تعیین شد. آناتولی سردیوکف با مراعات از رسوم فرهنگی دولت داری از رئیس جمهور روسیه تقاضا کرد که به دلیل رابطه خویشاوندی داشتن با نخست وزیر کشور، او را از وزارت دفاع برکنار کند.
این اقدام آناتولی سردیوکوف را مردم به خوبی پذیرفتند و اگر آقای سردیوکوف داوطلبانه تقاضای استعفا و کناره گیری اش را نمی کرد، حدس و گمان ها را در مورد شخصیت وی به عنوان یک دولت مرد در میان جامعه روسیه بر می انگیخت. دعوای استعفای وی یک نوع هشدار بود به مردم و مقامات که او یک سیاست مدار مستقل است و به پشتیبانی پدر عروس اش نیازی ندارد.
به نوشته برخی از رسانه های خبری روسیه، دلیل درخواست استعفای بلویوسکی از ریاست جمهوری روسیه نیز به اختلاف نظر های دو دولت مرد یعنی بلویوسکی ـ رئیس ستاد کل نیرو های روسیه - و آناتولی سردیوکف، وزیر دفاع روسیه بستگی دارد و رئیس جمهور روسیه نمی خواهد استعفای این دو دولت مرد را بپذیرد. به این دلیل که پیشرفت به رقابت سالم غیر ممکن است و دولت در صورتی مقتدر و پا برجا است که دولت مردان واقعی و صاحب احترام در سطوح دولت فعالیت کنند.

عدم وجود فرهنگ استعفا در آسیای مرکزی.

به گفته کارشناسان و سیاستمداران، در حال حاضر در کشور های آسیای مرکزی استعفای داوطلبانه به عنوان یک فرهنگ سیاسی به صورت کامل شکل نگرفته است.
ولی همانطور كه سیاست شناس قزاق آیداس سریم اف تاکید می کند، در بعضی از این کشور ها که همه خود کامه هستند چنین استعفاهایی خیلی بعید به نظر می رسد و این نه نتیجه تاثیر رشد روند های دموکراسی بلکه اساساً به صفت های فردی آنهایی که داوطلبانه استعفا داده اند، بستگی دارد.
این گفته را پیاتر سوایک، معاون رئیس حزب سیاسی آزاد نیز تائید می کند. او می گوید طی سالهای استقلال در قزاقستان چنین استعفاهاي صورت گرفته اند، ولی آنها بسا کم شمارند و گذشته از این همه، جنبه سیاسی داشتند. به گفته او در قزاقستان دو راه به استعفای داوطلبانه وجود دارد.
1- نخست خود منصب دار به نشانه اعتراض از راه و روش حکومت و سیستم سیاسی دست به استعفا زده است (مثلاً آلتین بیک سرسین بایف، که دو دفعه در سالهای 2001 و 2007 دست زده بود و هم چنین ژرمخان تویقابی که در حال حاضر رهبر حزب سوسیال دموکرات قزاقستان است ) دیگر دولت مردان با عملیات جسورانه اشان برای از مسند دور گردیدن خویش سبب شده اند ( مثلاً زمان بیک نورقادراف، قلیمژان ژکینف، آراز چنداساورا ، که همه در مناسب بالای دولتی بودند و با بیانیه های خویش حاکمیت را زیر تنقید گرفتند و یا هنگامی كه در مسند دولتی بودند جنبش انتخاب دموکراتی قزاقستان را تاسیس کرده بودند.
ولی او باز هم تاکید می کند که این استعفا ها همه جنبه سیاسی دارند: تا به حال یک وزیر و یا دیگر منصب دار دولتی در فعالیت خویش بواسطه عملکرد اشتباه خود و یا از جانب جامعه بواسطه زیر انتقاد قرار گرفتن شان، از وظیفه دولتی استعفا نداده اند.
امیل علی اف، معاون رئیس حزب ارنامیس می گوید که عیناً چنین وضع را در قرقیزستان نیز می توان مشاهده نمود. به قول او فلیکس قول اف هنگامی که شهر دار بیشکک بود، داوطلبانه استعفا داده است. زیرا او هنگام در مسند بودنش نمی توانست کمبود های حاکمیت را نشان دهد.
در رابطه با استعفای داوطلبانه رئیس جمهور های منطقه، کارشناسان بر این نظرند که ظاهراً، سالهای اخير کسی به چنین عمل جوانمردانه اي دست زند. رازلانا توکینا روزنامه نگار قزاق بر این نظر است که رئیس جمهوری های کشور های منطقه هر چند کشورشان دچار وضع مشکل و بحرانی شده باشد هم، هرگز داوطلبانه به استعفا نخواهند رفت. تجربه نشان می دهد که در رژیم های دیکتاتوری خود کامه و دیگر رژیم ها، اشخاصی که به حاکمیت می آیند مسند و حکومت را با ناخن و پنجه و تمامی وجود خویش محکم نگه می دارند و علاوه بر این خواهر و برادر خود را به قدرت می رسانند تا به این وسیله حاکمیت خویش را قوی سازند و آن را به کسی ندهند. از این رو آنها از همه گونه انتقاد و طلب استعفا صرف نظر می کنند و ذره ای به آن اعتبار نمی دهند. هر چند چنین برخوردهايي گاهی برایشان بسا ناگوار و غیره منتظره مي باشد.
خان توکینا می افزاید که در قرقیزستان تا سال 2005 مردم بارها استعفای رئیس جمهوری وقت عسکر آقایف طلب کردند ولی وی این طلب ها را نادیده گرفته و در نتیجه آشوب مردمی او را از مسند ریاست جمهوری دور کرده و خود او پناهنده شد.
در همین حال کارشناسان و اهل نظر ازبکستان را از جمله آن کشورهاي منطقه می دانند که اصلاً برای نمونه یک نوع استعفای داوطلبانه در آن به مشاهده نرسیده است. زیرا کسی که به منصب دست یابد وی از اول در پی پر کردن جیب خویش می شود.
طبق نوشته رسانه ها در اینجا نیز چون در بعضی کشور های منطقه، منصب خرید و فروش می شود و البته کسی که منصب را با پول زیاد به دست می آورد آن را به آسانی از دست نمی دهد و این حالت موجب گسترش فساد در جامعه می گردد.
ولی برای ایجاد و گسترش این فرهنگ سیاسی در جامعه یعنی استعفای داوطلبانه چه عواملی ضروری‌اند؟
به عقیده دست اندر کاران دست یابی به چنین فرهنگی خاص جوامع پیشرفته و دارای دموکراسی است زیرا در چنین کشورهايي نه منصب بلکه شرف و منزلت و آبروی انسان ارزش دارند و ذره ای انتقاد بر کمبود های کار منصب دار و یا عملکرد وی و یا وزارت خانه مربوطه اش، او را وادار می سازد که دست به استعفا زند. روزی کشور های منطقه آسیای مرکزی نیز به چنین فرهنگ سیاسی استعفای داوطلبانه خواهند رسید. برای رسیدن به این هدف باید روند های دموکراسی در این کشور ها تقویت شود باید سیستم اداره حکومت قانونی عمل کند و همه شاخه های حاکمیت مستقلانه فعالیت داشته باشند.
حال ممکن است بگوئید که در همه کشور های منطقه تمام شاخه های حاکمیت - قانون بر، اجرائیه، دادگاه - و حتی رسانه های خبری در دست نهاد اجرایی دقیق ترش در اختیار یک نفر، یعنی رئیس جمهور قرار دارد و در چنین سیستمی که سراسر آلوده به فساد است، اندیشه فرهنگ سیاسی استعفا و رشد کردن استعفای داوطلبانه کاری است بسا مشکل.
باید اعتراف کرد جریان یافتن فرهنگ استعفا به وضع جامعه بستگی دارد و باید تاکید کرد که هر اندازه جامعه شهروندی رشد کند، همان اندازه رسانه های مستقل هم در آن موقعیت بیشتری پیدا می نمایند و آنها به احزاب سیاسی و پارلمان و حکومت تاثیر می گذارند و به همان اندازه درخواست استعفا موثر تر خواهد بود و در حالت بر عکس در جامعه خود کامه همه روزه با ده ها و صد ها عمل زشت مسند نشین ها ـ از وزیر تا خود رئیس جمهور و اهل خانواده آنها - مواجه می شوی و هر چند اعمال جنایی آنها با برهان های قاطع اثبات می شوند، ولی این مسند نشین ها به اعتراض جامعه ذره ای هم اعتبار نمی دهند.
از این رو در کشور های خود کامه به تاکید اهل نظر نه فرهنگ استعفای داوطلبانه بلکه فرهنگ بت پرستی چون مسند رشد کرده آن جامعه را سراسر فرا می گیرد که این بدیهی است باعث پست گردیدن وضع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن جامعه می شود.