تركيه، الگوى خاورميانه بزرگ!؟

درمدت زمانى كه از بحث در مورد طرح خاورميانه بزرگ در محافل سياسى و دانشگاهى جهان مى گذرد، آنچه امروز اكثر كارشناسان به آن اعتقاد يافته اند، تلاش غرب براى يافتن و در نهايت، مطرح كردن كشورى مناسب به عنوان الگوى تغييرات موردنظر در كشورهاى واقع در خاورميانه است. با در نظر گرفتن اين نكته و نيز تحولات اخير منطقه به نظرمى رسد كه اين بار قرعه به نام كشور همسايه ايران، يعنى تركيه، افتاده است و آمريكا تلاش دارد تا اين كشور را به عنوان نمونه مناسب خود معرفى كند. هرچند، اين اقدام به بهاى چشم پوشى از برخى نافرمانى هاى ناپسند تركيه از فرامين غرب صورت گيرد!!
اين نكته تا جايى ريشه دارد كه برخى كارشناسان سرمايه گذارى هاى سياسى و اقتصادى اخيرغرب در تركيه را در راستاى اين الگوسازى تعبير مى كنند. براساس توصيه هاى استراتژيست هاى آمريكايى ـ كه توسط پايگاه اينترنتى «ميدل ايست نيوز» منتشرشد ـ پيشنهاد شده است تا تركيه به جاى عربستان در صف متحدان خاورميانه اى آمريكا قرارگيرد، چرا كه به نظر آنان، تركيه مى تواند الگوى مناسبى از يك كشور مسلمان، مدرن و با سيستم حكومتى لائيك براى منطقه باشد.
بررسى تحولات اخير منطقه اثبات كننده اين ادعا ست كه هم اينك چرخش سياستهاى حمايتى غرب از عربستان به سوى تركيه در حال وقوع و انجام است و اين صرفاً بدان دليل صورت مى گيرد كه عربستان تا روزهاى دشوار خود را به سلامت طى نكند نمى تواند به عنوان الگوى مناسب غرب مطرح شود.
بايد اعتراف كرد آنچه تركيه را امروزه به مقام الگوى مدنظر غرب براى خاورميانه ارتقا داده، ريشه در عواملى دارد كه تركيه از مدتها پيش در راستاى تحقق آن سرمايه گذارى كرده است. عواملى چون رابطه با اسرائيل كه بدان اشاره خواهدشد.

ـ رابطه با اسرائيل

بدون شك، بايد پذيرفت كه گسترش روابط با رژيم اسرائيل يكى از خواستهاى بى بازگشت غرب از كشورهاى خاورميانه اى است. چرا كه غرب مى كوشد تا به نوعى باانجام اصلاحات موردنظر، اسرائيل را در برابر دولتهاى اسلامى و حركتهاى بنيادگراى منطقه بيمه كند. و البته در اين راستا به نظر مى رسد تركيه انتخاب دور از ذهن و غير واقعى نيست.
تركيه تنها كشور اسلامى واقع در منطقه خاورميانه است كه از ابتداى تشكيل دولت اسرائيل در ۱۹۴۹ آن را به رسميت شناخته است و اگرچه اين شناسايى صرفاً جنبه تشريفاتى و سياسى داشته، ولى از سال ۱۹۹۶ و با امضاى توافقتنامه نظامى ميان دو كشور وارد فازجديدى از روابط سياسى شده است تا جايى كه اين توافقنامه هم اينك پايه و اساس گسترش همكاريهاى نظامى امنيتى ميان دو كشور شده است.
ازسوى ديگر، وجود اين رابطه سبب شده است تا تركيه به عنوان ميانجى اختلافات سوريه و اسرائيل بتواند جايگاه مشخص و والايى را در حل مناقشات منطقه اى برعهده گيرد.

ـ وجود دولت لائيك

تركيه كه تاچند سال گذشته به سبب علايق مذهبى مردم، از لحاظ سياسى داراى ساختار قدرتى معطوف به اسلام بود، با روى كارآمدن دولت نظامى در اين كشور، صاحب دولت لائيك خاص خود شد. منع پوشش حجاب اسلامى در مدارس و دانشگاههاى اين كشور و افزايش آزادى هاى مذهبى از اقدامات اوليه دولت جديد لائيك در تركيه بود.
اگرچه با گذشت زمان و روى كار آمدن دولت معتدل رجب طيب اردوغان، از شور و حرارت اوليه مذهب زدايى اين كشور كاسته شد، اما با اين حال به دلايلى كه ذكر خواهد شد، مناسب بودن تركيه به عنوان الگوى خاورميانه را براى غرب ثابت كرده است.
وجود زمينه هاى دموكراتيك: با روى كار آمدن دولت اردوغان، فعاليت هاى چشمگيرى در خصوص افزايش و يا تقويت زمينه هاى دموكراتيك در اين كشور انجام گرفت. لغو مجازات اعدام، اعطاى حقوق فردى به شهروندان، تقويت نهادهاى غيردولتى و درنتيجه دموكراتيزه كردن نهادهاى قدرت از جمله اين فعاليت ها به شمار مى روند. تداوم اين فعاليت ها تا جايى ادامه دارد كه حتى كم كم زمزمه هايى مبنى بر محدوديت عمل نظاميان در ساختار قدرت اين كشور به گوش مى رسد.

رعايت سنت هاى بومى

تركيه على رغم اينكه بر وحدت و يكپارچگى خود تأكيد دارد و به شدت هر گونه استقلال طلبى را محكوم مى كند، اما اين نكته را نيز به خوبى دريافته است كه تداوم وحدت ملى بدون توجه به مؤلفه هاى بومى دراين كشور راه به جايى نخواهد برد تا جايى كه رعايت اين اصل منافاتى با سركوب گرايش هاى جدايى طلبانه كردها در نواحى جنوبى اين كشور و نيز شمال عراق ندارد. هم اينك آموزش زبان كردى كه تا مدت زمانى در تركيه ممنوع بود، بر اساس تصويب دولت به صورت آزاد در مراكز آموزشى اين كشور تدريس مى شود.

واقع بينى سياسى

ديپلماسى تركيه از نوادر موجود در ميان همتايان خاورميانه اى خود است كه به اوضاع و تحولات جهانى به ديده واقع بينانه و به طور عاميانه به نرخ روز مى نگرد، در حقيقت، اين واقع بينى هم اينك به عنوان ابزارى مهم در دستان سياستمداران اين كشور قرار گرفته است كه البته حاصل آن چيزى نيست، مگر تحقق منافع ملى. بررسى تعامل تركيه با آمريكا در خصوص جنگ عراق مؤيد اين واقع بينى است تا جايى كه على رغم وعده دولت به همكارى با آمريكا، رأى منفى پارلمان اين كشور اوضاع را به نفع تركيه تغيير داد. در برقرارى رابطه با اسرائيل و يا هم صدايى با غرب در شعار مبارزه با تروريسم نيز به راحتى مى توان به نشانه هاى اين وجه تمايز تركيه پى برد.
به عبارت بهتر، تركيه بر اساس اين نگرش توانسته است با شعار «دموكراسى در داخل و صلح در خارج» جاى خود را در افكار اصلاح گرايانه غربى بگشايد.
اقتصاد رو به رشد: تركيه على رغم محروميت از منابع انرژى نفت و گاز به واسطه موقعيت ژئوپولتيكى خود به عنوان محور انتقال انرژى مطرح شده و از سوى ديگر صنعت رو به رشد اين كشور به پشتوانه صادرات و توريسم با افزايش قابل توجهى در ميزان درآمدهاى ناخالص ملى روبرو شده است.
استقرار سيستم بازار آزاد در اقتصاد داخلى و كاهش تصدى گرى دولت به همراه كاهش بوروكراسى ادارى ضمن بالا بردن سلامت مالى مجموعه ادارى، سبب كاهش هزينه هاى مضاعف دولت در اين كشور شده است و مجموع عوامل فوق، سطح درآمد ملى و نيز رفاه عمومى را افزايش داده است.
ـ سطح مناسب بهداشت و آموزش عمومى: تركيه على رغم دارابودن جمعيتى ۷۰ ميليونى، با اتخاذ سياستهاى حمايتى و آموزشى مناسب توانسته است ميزان با سوادى در اين كشور را به ۸۵% برساند واين در حاليست كه براساس اين سياستها، ضمن افزايش استانداردهاى بهداشتى، خانواده ها از سطح مناسب و بالاى بهداشت برخوردار شده اند. كنترل بيماريهاى خطرناك و نيز واگيردار در اين كشور سندى بر بالا بودن سطح بهداشت در اين كشور است، ضمن آنكه افزايش سطح رفاه ملى در اين كشور بر اين بخش بى تأثير نبوده است.

ـ هويت مشترك اسلامى ـ اروپايى

تركيه تنها كشور اسلامى است كه در حوزه قدرت اروپا قرار دارد و در حقيقت، به عنوان كشورى تلقى مى شود كه با مذهب اسلامى روبه سوى غرب دارد.
تعلق خاطر تركيه به عضويت در اتحاديه اروپا تا جايى پيش رفته كه اين كشور ضمن آنكه واقع در خاورميانه با مذهبى اسلامى است، توانسته است كه باعضويت خود در اتحاديه اى شامل كشورهاى اروپايى با حكومت لائيك كنار آيد.
در حقيقت، اين رفتار تركيه مهمترين مؤلفه اى است كه هم اينك غرب به آن نياز دارد، چرا كه بيشتر روشنفكران غربى نگران آنند كه انجام اصلاحات در خاور ميانه به دليل تفاوت اديان به عنوان تقابل ميان دو مذهب تعبير شود و از اينجاست كه نياز به همزيستى مسالمت آميز ميان دو مذهب عامل اصلى انتخاب تركيه به عنوان كشور الگو مى شود.
چنان كه كاندوليسا رايس مشاور امنيت ملى كاخ سفيد در اواخر سال ميلادى گذشته گفته بود: «اهميت تركيه براى آمريكا به علت موفقيت اين كشور در برقرارى پيوند ميان اسلام و دموكراسى غربى و لائيك است.»
در كنار همه اين عوامل تركيه به دو دليل روشن خود نيز به پذيرش نقش الگو درخاورميانه مايل وراغب است. اول آنكه، تركيه كشورى است كه همواره ادعاى برترى جويى و قدرت طلبى آن در منطقه مشهود بوده است و اينك كه فرصت طلايى تحقق اين ايده فراهم شده است، به يقين تركيه به سادگى از كنار آن نخواهد گذشت.
و دوم اينكه نمى توان از نگرانى عميق اين كشور در خصوص آينده كشورهاى خاورميانه كه امروز فاصله چندان با آنها ندارد صرف نظر كرد.
تركيه كشورى است كه به رغم واقع شدن در شمال خاورميانه به دليل گرايشهاى غربى، نگرانيهاى مشتركى با غرب در زمينه آينده خاورميانه دارد.
اگرچه با همه اين اوصاف مى تواند به اين نتيجه منطقى رسيد كه غرب در فكر آماده سازى تركيه به عنوان الگوى خاورميانه است، اما نبايد از موانع اين مسير چون حل مسأله قبرس، استقلال خواهى اكراد، مشكلات ناشى از منع حجاب و افزايش تمايلات اسلامى، نحوه عضويت در اتحاديه اروپا و نيز قدرت بيش از حد نظاميان غافل شد؛ موانعى كه اگر به صورت مناسبى مديريت نشوند، ممكن است تمام اميدهاى غرب را نقش برآب كند.