نقش زن در اقتصاد
نقش زن در اقتصاد
نقش زن در اقتصاد
منبع: سایت اقتصاد ایران
البته مردان با این ادعا، خود را گول نزدهاند، زیرا برای مثال، در دنیای سیاست هنوز هم بیشترین تعداد دولتمردان و قانونگذاران، به مردان اختصاص دارد. در زندگی اقتصادی نیز مردان مدیریتها را در دست داشته و پردرآمدترین مشاغل نیز در اختیار آنها است. در مقابل، این زنان هستند که بیشترین سهم از مشاغل بدون حقوق دنیا را در اختیار دارند. اما باید گفت که اکنون همه چیز در حال تغییر است.
در حال حاضر، سهم زنان از کل نیروی کار جهان بسیار بیشتر از سهم آنها در قرن گذشته است. در برخی از کشورها نیز این زنان هستند که اکثریت را در دانشگاهها در اختیار دارند. با وجود این، دنیا هنوز دنیای مردانه است. تحقیقات اخیر نشان میدهند که اگر زنان بیشتر در مشاغل دارای حقوق مشغول و استخدام میشدند، وضعیت اقتصادی دنیا خیلی بهتر از وضعیت فعلی آن بود. جالب آن که تأثیر این موضوع و ضرر عدم انجام آن در کشورهای در حال توسعه بسیار بیشتر از کشورهای پیشرفته است. گزارش کمیسیون اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل برای آسیا و اقیانوسیه )UNESCAP( در این زمینه نشان میدهد که تبعیض جنسیتی در این منطقه از طریق ایجاد محدودیتهای شغلی برای زنان، سالانه 42 تا 47 میلیارد دلار زیان به بار میآورد .
در حال حاضر، نرخ اشتغال زنان و مردان در منطقه آسیا و اقیانوسیه حدود 30 تا 40 درصد با یکدیگر تفاوت دارد. در عین حال، نظام ضعیف آموزشی دختران در این منطقه 16 تا 30 میلیارد دلار زیان اقتصادی دیگر به همراه دارد. زیانهای یادشده تنها هزینههای اقتصادی هستند، در حالی که زنان در برخی از این مناطق مورد خشونت و تعرض قرار گرفته و به بهداشت و درمان مناسب نیز دسترسی ندارند .
البته این موضوع تنها مختص کشورهای در حال توسعه نبوده و کشورهای ثروتمند و پیشرفته نیز ارزش واقعی زنان را نمیدانند. در این زمینه کافی است به نرخ اشتغال زنان در کشورهایی چون آمریکا، ژاپن و کشورهای اروپای غربی نگاهی بیاندازیم. تحقیقات آقای کوین دالی، اقتصاددان مؤسسه گلدمن سکس، این حقیقت را نشان میدهد. بر اساس تحقیقات وی که در نمودار همراه قابل تأیید است، در سوئد که تقریبا 70 درصد زنان 15 تا 64 ساله به کار مشغولند، تفاوت اشتغال زنان و مردان پنج درصد است. در آمریکا و انگلیس این تفاوت به 12 درصد و در ایتالیا، ژاپن و اسپانیا به 20 درصد نیز بالغ میشود. کوین دالی در این زمینه میگوید: فرض کنید نرخ اشتغال زنان در آمریکا به مقدار نرخ استخدام مردان برسد و در عین حال، نرخ محصول ناخالص داخلی )GDP( این کشور به همان نسبت نرخ اشتغال افزایش یابد. در این شرایط، شاهد افزایش 9 درصدی GDP آمریکا خواهیم بود. این افزایش برای منطقه یورو 13 درصد و برای ژاپن 16 درصد خواهد بود .
البته ممکن است این آمارها کمی اغراقآمیز باشند، زیرا افزوده شدن تعداد زیادی نیروی کار به بازار، میتواند متوسط نرخ بهرهوری را کاهش دهد. به علاوه، بسیاری از زنان، کار نیمهوقت را به تماموقت ترجیح میدهند. حال اگر مردان نیز همانند زنان به دنبال شغلهای نیمهوقت باشند، این وضعیت ممکن است تأثیرات اقتصادی اشتغال را پایین آورد. با وجود این، باز هم افزایش نرخ اشتغال زنان میتواند ثمرات اقتصادی قابل توجهی به همراه داشته باشد. اما بر اساس ادعای آقای دالی، در صورتی که نرخ بهره وری نیروی کار در اروپا به سطح بهرهوری آمریکا برسد، تولید GDP() منطقه یورو تنها 7 درصد رشد خواهد کرد .
شاید تنها با نگاه به GDP بتوان مزایای این وضعیت را مشاهده کرد. زنان برای برخی مشاغل مانند مراقبت از فرزندان، نظافت منزل و طبخ غذا پولی دریافت نمیکنند، در حالی که با افزایش تعداد زنانی که در مشاغل درآمدزا کار میکنند، خدمات بیشتری خریداری میشود. ضمن این که با عرضه کار و تولید جدید، به میزان GDP افزوده میشود، چراکه کار و خدمات زنان، در بازار عرضه شده است، نه فقط در خانه. البته به اعتقاد آقای دالی، این موضوع فقط تا حدی صحیح است، زیرا پرداختها در بخش مراقبت از کودکان و فرزندان بالا نیست. به طور مثال، در سوئد بازار نگهداری از کودکان پیش دبستانی تنها 2/1 درصد کل GDP این کشور را به خود اختصاص داده است.هماکنون نیز بسیاری از مادران در صورتی که بتوانند مراقبت از فرزندان خود را با دریافت برخی یارانههای دولتی به دیگران بسپارند، مایلند در بیرون از منزل مشغول به کار شوند. بدین ترتیب، می توان گفت پرداخت یارانه برای مراقبت و پرستاری از کودکان، میتواند احتمال بازگشت زنان به بازارهای کار را افزایش دهد. از سوی دیگر، افزایش حضور زنان در مشاغل بازار می تواند با مشکل پیر شدن جمعیت نیز به مقابله بپردازد، زیرا با افزایش تعداد افراد شاغل، نسبت بازنشستگان به افراد شاغل کاهش خواهد یافت. همچنین آقای دالی با نابهجا خواندن نگرانی برخی افراد، میگوید : این موضوع (کار زنان) باعث کم شدن نرخ زاد و ولد نمی شود. حتی میتوان گفت با کاهش شکاف اشتغال بین زنان و مردان، خانمها تمایل بیشتری برای بچهدار شدن پیدا میکنند. دلیل این موضوع آن است که در برخی کشورهایی که دریافت مالیات از زنان شاغل بیشتر است و یا پیدا کردن پرستار مناسب با قیمت متعادل سخت است، زنان مجبور میشوند بین کار و فرزندانشان یکی را انتخاب کنند - به خصوص اگر درآمدشان نیز کم باشد. اما در کشورهایی که نرخهای مالیات زنان شاغل زیاد نیست و پرستار مناسب و با قیمت خوب هم به راحتی پیدا میشود، زنان می توانند هم کار و هم فرزندان خود را در کنار یکدیگر حفظ کنند .
اما همان طور که آقای دالی میگوید، اوضاع در حال تغییر است، به طوری که در دهه گذشته نرخ اشتغال زنان در ایتالیا و اسپانیا به شدت افزایش یافته است. با کاهش شکاف نرخ اشتغال زنان و مردان در منطقه یورو، نیمی از کل نرخ اشتغال و 4/0 درصد از کل رشد سالانه 1/2 درصدی GDP این منطقه از سال 1995 بدین سو را اشتغال زنان تشکیل داده است. به اعتقاد وی، این موضوع نسبت به برنامههای متداول اقتصادی، کمک بیشتری به بازار کار منطقه یورو کرده است. اما در همین مدت در آمریکا به دلیل برخی مسایل چرخهای، نرخ اشتغال زنان کاهش یافته است. نرخ پایین اشتغال زنان ژاپنی نیز چندان افزایش نیافته است .
در این میان، به نظر میرسد حتی بدون تغییر سیاستها، شکاف اشتغال میان زنان و مردان، در حال پر شدن است. شاید بتوان گفت بزرگترین تغییرات، در نرخ اشتغال زنان اسپانیا در حال رخ دادن است، زیرا هماکنون علیرغم این که نرخ مشارکت زنان اسپانیایی هماندازه 15 سال پیش آلمان یا انگلیس است، اما دختران 20 ساله اسپانیایی بیشتر از دختران آمریکایی شانس کار کردن دارند. بر اساس پیشبینی آقای دالی، در صورت ادامه این روند طی 10 سال آینده، سالانه 5/0 درصد به تولید اسپانیا افزوده خواهد شد و در صورتی که سیاستها اصلاح شوند، این رقم رشد بیشتری نیز خواهد داشت. گفتنی است، رشد تولید منطقه یورو نیز سالانه حدود 25/0 درصد خواهد بود. با این حال، به نظر میرسد کشورهایی که باید تلاشی مضاعف در زمینه کاهش شکاف اشتغال زنان و مردان داشته باشند، ایتالیا و ژاپن هستند، به طوری که در ایتالیا این موضوع میتواند سالانه 3/0 درصد بر GDP این کشور بیافزاید. البته این رقم در ژاپن سالانه 1/0 درصد خواهد بود، اما اگر همزمان سیاستها نیز تغییر کنند، به سالی 5/0 درصد خواهد رسید. در نهایت، باید گفت اگرچه مردان چرخهای دنیای اقتصاد را میگردانند، اما شاید زنان باید به نجات آنها بیایند .
در حال حاضر، سهم زنان از کل نیروی کار جهان بسیار بیشتر از سهم آنها در قرن گذشته است. در برخی از کشورها نیز این زنان هستند که اکثریت را در دانشگاهها در اختیار دارند. با وجود این، دنیا هنوز دنیای مردانه است. تحقیقات اخیر نشان میدهند که اگر زنان بیشتر در مشاغل دارای حقوق مشغول و استخدام میشدند، وضعیت اقتصادی دنیا خیلی بهتر از وضعیت فعلی آن بود. جالب آن که تأثیر این موضوع و ضرر عدم انجام آن در کشورهای در حال توسعه بسیار بیشتر از کشورهای پیشرفته است. گزارش کمیسیون اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل برای آسیا و اقیانوسیه )UNESCAP( در این زمینه نشان میدهد که تبعیض جنسیتی در این منطقه از طریق ایجاد محدودیتهای شغلی برای زنان، سالانه 42 تا 47 میلیارد دلار زیان به بار میآورد .
در حال حاضر، نرخ اشتغال زنان و مردان در منطقه آسیا و اقیانوسیه حدود 30 تا 40 درصد با یکدیگر تفاوت دارد. در عین حال، نظام ضعیف آموزشی دختران در این منطقه 16 تا 30 میلیارد دلار زیان اقتصادی دیگر به همراه دارد. زیانهای یادشده تنها هزینههای اقتصادی هستند، در حالی که زنان در برخی از این مناطق مورد خشونت و تعرض قرار گرفته و به بهداشت و درمان مناسب نیز دسترسی ندارند .
البته این موضوع تنها مختص کشورهای در حال توسعه نبوده و کشورهای ثروتمند و پیشرفته نیز ارزش واقعی زنان را نمیدانند. در این زمینه کافی است به نرخ اشتغال زنان در کشورهایی چون آمریکا، ژاپن و کشورهای اروپای غربی نگاهی بیاندازیم. تحقیقات آقای کوین دالی، اقتصاددان مؤسسه گلدمن سکس، این حقیقت را نشان میدهد. بر اساس تحقیقات وی که در نمودار همراه قابل تأیید است، در سوئد که تقریبا 70 درصد زنان 15 تا 64 ساله به کار مشغولند، تفاوت اشتغال زنان و مردان پنج درصد است. در آمریکا و انگلیس این تفاوت به 12 درصد و در ایتالیا، ژاپن و اسپانیا به 20 درصد نیز بالغ میشود. کوین دالی در این زمینه میگوید: فرض کنید نرخ اشتغال زنان در آمریکا به مقدار نرخ استخدام مردان برسد و در عین حال، نرخ محصول ناخالص داخلی )GDP( این کشور به همان نسبت نرخ اشتغال افزایش یابد. در این شرایط، شاهد افزایش 9 درصدی GDP آمریکا خواهیم بود. این افزایش برای منطقه یورو 13 درصد و برای ژاپن 16 درصد خواهد بود .
البته ممکن است این آمارها کمی اغراقآمیز باشند، زیرا افزوده شدن تعداد زیادی نیروی کار به بازار، میتواند متوسط نرخ بهرهوری را کاهش دهد. به علاوه، بسیاری از زنان، کار نیمهوقت را به تماموقت ترجیح میدهند. حال اگر مردان نیز همانند زنان به دنبال شغلهای نیمهوقت باشند، این وضعیت ممکن است تأثیرات اقتصادی اشتغال را پایین آورد. با وجود این، باز هم افزایش نرخ اشتغال زنان میتواند ثمرات اقتصادی قابل توجهی به همراه داشته باشد. اما بر اساس ادعای آقای دالی، در صورتی که نرخ بهره وری نیروی کار در اروپا به سطح بهرهوری آمریکا برسد، تولید GDP() منطقه یورو تنها 7 درصد رشد خواهد کرد .
شاید تنها با نگاه به GDP بتوان مزایای این وضعیت را مشاهده کرد. زنان برای برخی مشاغل مانند مراقبت از فرزندان، نظافت منزل و طبخ غذا پولی دریافت نمیکنند، در حالی که با افزایش تعداد زنانی که در مشاغل درآمدزا کار میکنند، خدمات بیشتری خریداری میشود. ضمن این که با عرضه کار و تولید جدید، به میزان GDP افزوده میشود، چراکه کار و خدمات زنان، در بازار عرضه شده است، نه فقط در خانه. البته به اعتقاد آقای دالی، این موضوع فقط تا حدی صحیح است، زیرا پرداختها در بخش مراقبت از کودکان و فرزندان بالا نیست. به طور مثال، در سوئد بازار نگهداری از کودکان پیش دبستانی تنها 2/1 درصد کل GDP این کشور را به خود اختصاص داده است.هماکنون نیز بسیاری از مادران در صورتی که بتوانند مراقبت از فرزندان خود را با دریافت برخی یارانههای دولتی به دیگران بسپارند، مایلند در بیرون از منزل مشغول به کار شوند. بدین ترتیب، می توان گفت پرداخت یارانه برای مراقبت و پرستاری از کودکان، میتواند احتمال بازگشت زنان به بازارهای کار را افزایش دهد. از سوی دیگر، افزایش حضور زنان در مشاغل بازار می تواند با مشکل پیر شدن جمعیت نیز به مقابله بپردازد، زیرا با افزایش تعداد افراد شاغل، نسبت بازنشستگان به افراد شاغل کاهش خواهد یافت. همچنین آقای دالی با نابهجا خواندن نگرانی برخی افراد، میگوید : این موضوع (کار زنان) باعث کم شدن نرخ زاد و ولد نمی شود. حتی میتوان گفت با کاهش شکاف اشتغال بین زنان و مردان، خانمها تمایل بیشتری برای بچهدار شدن پیدا میکنند. دلیل این موضوع آن است که در برخی کشورهایی که دریافت مالیات از زنان شاغل بیشتر است و یا پیدا کردن پرستار مناسب با قیمت متعادل سخت است، زنان مجبور میشوند بین کار و فرزندانشان یکی را انتخاب کنند - به خصوص اگر درآمدشان نیز کم باشد. اما در کشورهایی که نرخهای مالیات زنان شاغل زیاد نیست و پرستار مناسب و با قیمت خوب هم به راحتی پیدا میشود، زنان می توانند هم کار و هم فرزندان خود را در کنار یکدیگر حفظ کنند .
اما همان طور که آقای دالی میگوید، اوضاع در حال تغییر است، به طوری که در دهه گذشته نرخ اشتغال زنان در ایتالیا و اسپانیا به شدت افزایش یافته است. با کاهش شکاف نرخ اشتغال زنان و مردان در منطقه یورو، نیمی از کل نرخ اشتغال و 4/0 درصد از کل رشد سالانه 1/2 درصدی GDP این منطقه از سال 1995 بدین سو را اشتغال زنان تشکیل داده است. به اعتقاد وی، این موضوع نسبت به برنامههای متداول اقتصادی، کمک بیشتری به بازار کار منطقه یورو کرده است. اما در همین مدت در آمریکا به دلیل برخی مسایل چرخهای، نرخ اشتغال زنان کاهش یافته است. نرخ پایین اشتغال زنان ژاپنی نیز چندان افزایش نیافته است .
در این میان، به نظر میرسد حتی بدون تغییر سیاستها، شکاف اشتغال میان زنان و مردان، در حال پر شدن است. شاید بتوان گفت بزرگترین تغییرات، در نرخ اشتغال زنان اسپانیا در حال رخ دادن است، زیرا هماکنون علیرغم این که نرخ مشارکت زنان اسپانیایی هماندازه 15 سال پیش آلمان یا انگلیس است، اما دختران 20 ساله اسپانیایی بیشتر از دختران آمریکایی شانس کار کردن دارند. بر اساس پیشبینی آقای دالی، در صورت ادامه این روند طی 10 سال آینده، سالانه 5/0 درصد به تولید اسپانیا افزوده خواهد شد و در صورتی که سیاستها اصلاح شوند، این رقم رشد بیشتری نیز خواهد داشت. گفتنی است، رشد تولید منطقه یورو نیز سالانه حدود 25/0 درصد خواهد بود. با این حال، به نظر میرسد کشورهایی که باید تلاشی مضاعف در زمینه کاهش شکاف اشتغال زنان و مردان داشته باشند، ایتالیا و ژاپن هستند، به طوری که در ایتالیا این موضوع میتواند سالانه 3/0 درصد بر GDP این کشور بیافزاید. البته این رقم در ژاپن سالانه 1/0 درصد خواهد بود، اما اگر همزمان سیاستها نیز تغییر کنند، به سالی 5/0 درصد خواهد رسید. در نهایت، باید گفت اگرچه مردان چرخهای دنیای اقتصاد را میگردانند، اما شاید زنان باید به نجات آنها بیایند .
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}