بهره برداری از قرآن کریم :


 

نويسنده: محمد محمدی اشتهاردی
 
از ويژگي‏هاي خاص بندگان ممتاز خدا اين است كه هرگاه آيات پروردگارشان (يعني آيات قرآن) به آنها گوشزد شود، كر و كور روي آن نمي‏افتند.
اين ويژگي از مهمترين ويژگي و عميق‏ترين شاخصه براي بنده ممتاز خدا است كه رابطه نظري و عملي خود را با قرآن، بزرگترين كتاب آسماني، و يگانه معجزه جاويدان پيامبر اسلام(ص) به طور عميق و استوار برقرار سازند آن گونه كه روح پرطراوت قرآن در زندگيشان آشكار گردد. چنان كه امام باقر(ع) براساس اين آيه و آيات ديگر قرآن فرمود:
قاريان قرآن سه گونه‏اند: 1 ـ كسي كه قرآن را تلاوت مي‏كند، ولي آن را وسيله كسب امور مادي و دوشيدن شاهان (و صله گرفتن از آنها) قرار داده، و به وسيله آن بزرگي به مردم بفروشد و خودنمايي كند 2ـ كسي كه هدفش از قرائت قرآن، حفظ حروف (و تجويد) آن است، اما حدود و قوانين آن را تباه مي‏سازد، خداوند افراد اين گروه را زياد نكند 3ـ كسي كه قرآن را تلاوت مي‏كند، و دواي قرآن را بر روي درد قلبش مي‏نهد (و قرآن را وسيله درمان بيماري‏هاي معنوي قرار مي‏دهد) با آن شب زنده‏داري كند، و روزش را به تشنگي (روزه) به سر آورد... «فواللّه لهولاء في قُرّاء القرآنِ اعزُّ مِنَ الكبريتِ الاحمرِ» سوگند به خدا اين گروه در ميان قاريان قرآن از كبريت احمر ، كمياب تر هستند.2
ما وقتي كه به آيات قرآن در رابطه با قرآن مراجعه مي‏كنيم در مجموع ـ جز در موارد نادر ـ نتيجه مي‏گيريم كه ما نسبت به قرآن دو مسؤوليت بزرگ داريم؛ 1ـ شناخت محتواي قرآن 2ـ عمل به مفاهيم قرآن.
توضيح آن كه: در قرآن مجيد، واژه قرآن با همين لفظ 65 بار آمده ، و تحت عنوان كتاب ، ده‏ها بار ذكر شده است. و با توجه به آياتي كه در آن از قرآن سخن به ميان آمده، غالبا منظور شناخت قرآن و دريافت محتواي سازنده آن، سپس عمل به دستورهاي قرآن است. چنان كه در آيه مورد بحث (73 فرقان)با تعبير هشدار دهنده به اين مطلب تصريح شده كه نبايد رابطه شما با قرآن كورانه و كرانه باشد، بلكه بايد با چشمي بينا و گوشي شنوا به قرآن توجه كرد، آن را به خوبي شناخت، و مزرعه روح و روان را با آب قرآن آبياري كرد. چنان كه در روايت آمده ابوبصير يكي از شاگردان امام صادق(ع) از آن حضرت پيرامون اين آيه توضيح خواست، امام صادق(ع) فرمود: «مستبصرينَ لَيْسُوا بِشَكّاكٍ»3 از روي بصيرت و شناخت به قرآن روي كنند، و در آن هيچ گونه شك و ترديد نداشته باشند.
بنابراين قرآن را از جهت نظري بايد شناخت و يقين به مطالب آن پيدا كرد و اين از ويژگي هاي بندگان ممتاز خدا است. در آيات ديگر قرآن نيز پيرامون دو مسؤوليت ياد شده سخن به ميان آمده، براي روشن شدن بيشتر، نظر شما را به چند آيه ديگر جلب مي‏كنيم. در مورد مسؤوليّت نخست (شناخت قرآن) قرآن مي‏فرمايد: «أفلا يَتَدبَّرونَ القُرآنَ أَمْ عَلي قُلُوبٍ أقْفالُها؛4 آيا آنها در قرآن تدبّر نمي‏كنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟
اين آيه ما را با تأكيد به تدبّر و تعقل و شناخت دستورها و مفاهيم قرآن دعوت مي‏نمايد.
نيز مي‏فرمايد: «و لَقَدْ يسّرنا القرآنَ للذّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»5 ما قرآن را براي تذكر ، آسان ساختيم، آيا كسي هست كه متذكّر شود؟ اين آيه حاكي است كه خداوند قرآن را آسان و روان براي عموم نازل كرده، تا همه آن را بشناسند، و هدف از شناخت آن، تذكّر و تنبّه و آموختن و عمل است. نيز مي‏فرمايد: «و إذا قُرِيَ القُرآنُ فاستَمِعُوا لَه وَ اَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»6 هنگامي كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد، و خاموش باشيد، شايد مشمول رحمت خدا شويد. اين آيه بيانگر آن است كه سكوت در هنگام تلاوت آيات قرآن و دل بستن به آن، كليد فهم قرآن است، و بهترين ادب در برابر قرآن آن است كه در برابرش سراپا گوش شنوا باشيم، و روح و روان خود را با عطر ظاهر و باطن قرآن خوشبو و با طراوت سازيم.
و در مورد مسؤوليّت دوم (عمل به قرآن) نيز نظر شما را به چند آيه ديگر قرآن جلب مي‏كنيم، قرآن مي‏فرمايد: «انّما المؤمنونَ الّذينَ إذا ذُكِر اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وإذا تُلِيَتْ عَلَيهم آياتُهُ زادَتْهُمْ ايمانا و عَلي ربِّهِمْ يَتَوَكّلوُنَ»7 مؤمنان تنها كساني هستند كه هرگاه نام خدا برده شود، دلهايشان ترسان مي‏گردد، و هنگامي كه آيات او بر آنها خوانده مي‏شود، ايمانشان فزونتر مي‏گردد و تنها بر پروردگارشان توكل دارند.
آري قلب مؤمنان در برابر قرآن، اين گونه خاشع و ترسان است، به گونه اي كه شنيدن آيات قرآن موجب افزايش ايمان قلبي شده، و موجب رابطه استوار و تنگاتنگ مؤمن با خدا مي‏گردد.
نيز مي‏فرمايد: «يا ايُّها النّاسُ قَدْ جائتكُمْ مَوْعظةٌ مِنْ ربّكُمْ و شِفاءٌ لِما في الصّدورِ و هُديً ورحمةٌ للمؤمنينَ»8 اي مردم! كتابي از سوي صاحب شما (خدا) براي (نجات) شما آمد كه مايه پند و شفاي دل‏هاي شما، و هدايت و رحمت براي مؤمنان است.
نيز مي‏فرمايد: «كتابٌ انزلناهُ اليكَ لتُخْرجَ النّاسَ مِنَ الظّلماتِ اِلَي النّور»9 قرآن كتابي است كه آن را به سوي تو (اي پيامبر) فرستاديم، تا به وسيله آن مردم را از تاريكي‏ها (ي شرك و جهل) به سوي روشني نور (ايمان و عدل و آگاهي) درآورد.

تدبّر در قرآن و عمل به آن از نظر علي(ع)
 

در نهج البلاغه مطالب بسيار پيرامون شناخت قرآن و اجراي دستورهاي آن آمده و به آن تأكيد شده، به عنوان نمونه نظر شما را به چند فراز از آن جلب مي‏كنيم:
«وَ تَعَلّمُوا القُرآنَ فانَّهُ أحسنُ الحديث، و تَفَقّهوا فيهِ فانَّهُ رَبيعُ الْقُلوبِ وَ استشْفُوا بنورِهِ فانَّهُ شِفاءُ الصّدورِ»10 قرآن را فراگيريد كه بهترين گفته‏ها است، و در آن بينديشيد كه بهار دل‏ها است، و از نورش شفا جوييد كه شفاي قلب‏ها است.»
«تالينَ لاجزاء القرآن يُرتلوا ترتيلاً يحزنونَ بِهِ أنفسهمْ، و يستشيرونَ بِهِ دواءَ دائهم، فَاذا مَرّوا بآيَةِ تَشويقٍ رَكَنُوا اليْها طمَعا و تطَلّعتْ نفوسُهُمْ اليها شَوْقا و ظنّوا أنّها نُصْبَ اعيُنِهمْ، و اِذا مَرّوا بآيةٍ فيها تَخْويفٌ أصغَوْا إلَيها مَسامِعَ قُلُوبِهمْ، وَ ظنُّوا أنَّ زَفيرَ جَهَنَّمَ و شَهيقها في أصُولِ آذانِهِمْ»11 پرهيزكاران كساني هستند كه قرآن را شمرده با تدبّر قرائت مي‏كنند، با آن جان خود را محزون مي‏سازند، و داروي درد خود را از آن مي‏گيرند، هرگاه به آيه‏اي برسند كه در آن تشويق باشد، با علاقه فراوان به آن روي مي‏آورند، و روح و جانشان با شوق بسيار در آن خيره شود، و آن را همواره نصب العين خود مي‏سازند، و هرگاه به آيه‏اي برخورد كنند كه در آن بيم باشد، گوش‏هاي دل خويش را براي شنيدن آن باز مي‏كنند، و صداي ناله و به هم خوردن زبانه‏هاي آتش دوزخ با آن وضع ترس‏آورش در درون گوششان طنين انداز است.
اين عبارات با بيان بسيار روشن دو مسؤوليّت ما (يعني شناخت قرآن و عمل به دستورهاي آن) را دعوت مي‏كند، و بيانگر آن است كه آيات قرآن بايد همواره در قلوب مؤمنان اثر بگذارد، و باعث تحوّل فكري و عملي شده و موجب رشد و ارتقاء گردد. در غير اين صورت، براي ما كتابي بي‏خاصيت خواهد بود، بلكه گاهي موجب خسران ما است، چنانكه در قرآن مي‏خوانيم: «ولا يَزيدُ الظّالمينَ الاّ خَسارا»12 و ستمگران را جز خسران و زيان نمي‏افزايد. چرا كه به قول شاعر:
آن كساني مي‏توانند از انوار قرآن بهره برداري صحيح كنند كه تصميم بر پرهيزكاري داشته باشند، و خمير مايه وجودشان آميخته با جهل، شرك، ظلم و نفاق نشده باشد، وگرنه همين صفات رذيله موجب مي‏شود كه نه تنها مجذوب نور قرآن نمي‏شوند، بلكه مثل شب پره به ستيز با نور مي‏پردازند به عنوان مثال يك غذاي نيروبخش را اگر به عالم مجاهد و دانشمند مبارزي بدهيم، از آن نيروي كافي براي تعليم و تربيت و جهاد در راه حق مي‏گيرد، ولي همين غذاي نيروبخش را اگر به ظالم بيدادگري بدهيم، از نيروي آن براي ظلم بيشتر استفاده مي‏كند. تفاوت در غذا نيست، تفاوت در مزاج‏ها و طرز تفكّرها است.
نتيجه اين كه قرآن نه تنها يك نسخه شفابخش دائمي براي افراد آماده است، بلكه يك داروي اثربخش براي همه دردهاي فردي، اجتماعي، اخلاقي و... است ، داروي شفابخشي كه هرگونه نابساماني ها و ناهنجاري هاي گوناگون را به جهاني پر از طراوت، اعتدال ، و زيبايي و سلامتي مي‏سازد. به قول شاعر:
عجب نبود گر از قرآن نصيبت نيست جز حرفي كه از خورشيد جز گرمي نبيند مرد نابينا
اميرمؤمنان علي(ع) روزي بعضي از يارانش را كه بهره‏برداري صحيح و استوار از قرآن كرده بودند، و به شهادت رسيده بودند مانند: عمار ياسر، ابن تيهان و ذوالشّهادتين را به عنوان برادر ياد كرد، آنگاه بر اثر غم جانكاه فراق آنها، دست بر محاسن شريف خود كشيد، و مدتي طولاني گريه جان سوز كرد، سپس فرمود: «أوّهِ عَلي اِخْوانِيَ الّذينَ تَلَوُا الْقُرآنَ فَاَحْكَمُوُهُ»13 آه و حسرت بر ديدار آن برادرانم، همان‏ها كه قرآن را تلاوت مي‏كردند، و به كار مي‏بستند و در زندگي خود تثبيت و استوار مي‏ساختند. آن حضرت در اين عبارت به شش ويژگي آنها اشاره كرد، ولي نخستين ويژگي آنها را رابطه عميق فكري و عملي آنها با قرآن ذكر نمود. بنابراين از نظر اميرمؤمنان علي(ع) شاگرد ويژه و ممتاز اسلام كسي است كه رابطه عميق و نيك با قرآن داشته باشد.

چند نمونه از بهره‏برداري صحيح از قرآن
 

از آن هنگام كه قرآن نازل شده تاكنون نمونه‏هاي بسيار وجود دارد كه افرادي تحت تأثير عميق قرآن قرار گرفته و با بهره‏برداري صحيح، آگاهانه و آميخته با عمل از قرآن، تحوّل فكري و عملي پيدا كردند و تولّد جديد پيدا نموده و در پرتو نور قرآن، همه ظلمت و تاريكي‏ها را از صفحه روح و روانشان زدودند، در اينجا نظر شما را به چند نمونه جلب مي‏كنيم:
1ـ ابوذر غفاري مي‏گويد يك شب رسول خدا(ص) براي عبادت برخاست، همه آن شب را با ذكر اين آيه و تأمّل در آن گذراند. «اِنْ تُعَذّبهُمْ فاِنَّهُمْ عِبادُكَ، و اِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَاِنّكَ أنْتَ الْعَزيرُ الْحَكيمُ»14 اگر اين‏ها را عذاب كني، اين‏ها بندگان تواند، و اگر آنها را بيامرزي پس تو توانا و حكيم هستي. (نه كيفر تو نشانه بي‏حكمتي است و نه بخشش تو نشانه ضعف است) پيامبر(ص) آن شب پيوسته اين آيه را تا صبح تكرار مي‏كرد.15
2ـ امّ عقيل يكي از زنان باديه نشين و مسلمان بود، رابطه بسيار نيكي با قرآن داشت، روزي در خانه مشغول آشپزي و كارهاي خانه بود، به او خبر دادند كه يكي از پسرهايت در بيرون خانه بر اثر رميدن شتر، و برخورد با او كشته شده است. او در آن روز دو نفر مهمان داشت، براي آن كه آنها ناراحت نشوند، چيزي به آنها نگفت، از آنها پذيرايي نمود و غذاي آنها را داد. آنها پس از خوردن غذا، با خبر شدند و از روحيّه عالي ام عقيل تعجّب كردند. وقتي كه مهمانان رفتند، چند نفري براي تسليت نزد او آمدند، ام عقيل به آنها گفت: «آيا در ميان شما كسي هست كه با آيات قرآن به من تسليت بگويد، و خاطر مرا آرام كند؟» يكي از حاضران اين دو آيه را خواند: «و بشّرِ الصّابرينَ الّذينَ اِذا أصابَتْهُمْ مُصيبةٌ قالوا انّا للّهِ و انّا اليهِ راجعون اولئك عليهِمْ صَلواتٌ مِنْ ربِّهم و رحمَةٌ...»16 بر صبر كنندگان مژده بده، آنان كه وقتي دچار مصيبت مي‏شوند، گويند ما از آن خداييم، و به سوي او باز مي‏گرديم، اين‏ها مشمول درودها و رحمت پروردگارشان هستند، و از هدايت يافتگان مي‏باشند.
امّ‏عقيل با شنيدن اين آيه آن چنان تحت تأثير قرار گرفت كه آرامش يافت و اضطراب و پريشانيش برطرف گرديد، بي درنگ برخاست و وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند، پس از نماز دست‏هايش را به سوي آسمان بلند كرد، و با خشوع و تسليم خاص عرض كرد: «خدايا! فرمانت به ما رسيد، آن را دريافت كردم، اينك صبر مي‏كنم، تو نيز پاداشي را كه به صابران وعده دادي، به من عطا فرما.»17 آري اين است انس و عمل به قرآن، كه موجب تحوّل فكري و تغيير روحيه شده و انسان را در برابر حوادث ناگوار، صبور و مقاوم مي‏كند.
3ـ پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) روزي اين آيات را خواند «انَّ في خَلْقِ السّماواتِ والارضِ وَاختلافِ اللّيلِ والنّهارِ لآياتٍ لاولِي الألباب...»18 در آفرينش آسمان‏ها و زمين، و رفت و آمد شب و روز، نشانه‏هايي براي صاحبان خرد است... آنگاه فرمود: «ويْلٌ لِمَنْ لاكَها بَيْنَ فكّيهِ و لَمْ يَتَأمَّلْ فيها» واي بر كسي كه اين آيات را در دهان گردش دهد و بچرخاند، ولي در آن نينديشد و تأمّل نكند.19
4ـ مفسّر بزرگ اسلام، شهيد راه خدا سعيد بن جُبير در يكي از شب‏ها اين آيه را كه مربوط به نداي خدا در قيامت است خواند: «وامْتازوا الْيَوْمَ أيُها الْمُجرِمُونَ»20 اي گنهكاران! امروز شما از صالحان جدا شويد. از آغاز شب تا صبح همين آيه را خواند و در آن تأمّل نمود و گريه كرد.21
5ـ فُضَيل بن عياض در قرن دوم مي‏زيست و از سر دسته‏هاي دزدها و غارتگران بود، شبي قدّاره خود را برداشت با اين تصميم كه به خانه‏اي برود و به حريم ناموس ديگري كه در آن خانه بود تجاوز كند، از ديوار خانه بالا رفت و خود را به درون حياط افكند، در همين حال ناگاه صداي دلنشين همسايه آن خانه را شنيد كه قرآن مي‏خواند و اين آيه را تلاوت مي‏كند: «اَلَمْ يَأْنِ للّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لذِكْرِ اللّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»22 آيا وقت آن نرسيده است كه دل‏هاي مؤمنان در برابر ذكر خدا، و آنچه از حق نازل كرده است خاشع گردد؟ فُضيل آن چنان تحت تأثير اين آيه قرار گرفت، كه تحول عظيمي در او رخ داد، وطوفان شديدي در روح و روانش وزيد به گونه‏اي كه 180 درجه تغيير كرد، همان دم با توبه حقيقي دست نياز به سوي خداي بي‏نياز دراز كرده، در حالي كه اشك مي‏ريخت عرض كرد «يا ربّ قد آنَ؛ پروردگارا! اكنون وقت خشوع در برابر تو فرارسيده است.» او همان لحظه به خانه‏اش بازگشت، در مسير راه شنيد كارواني در حال حركت است بعضي از آن كاروان مي‏گويند: تا صبح نشده به سرعت از اينجا برويم تا دژخيمان فضيل ما را غارت نكنند. فضيل خود را به آنهامعرّفي كرد، و به آنها قول داد كه در امان هستيد، آري فضيل اين گونه به قرآن احترام كرد، و نداي قرآن را با گوش جان شنيد، و بر سراسر قلبش استوار ساخت، از پارسايان و بندگان ممتاز خدا شد، به مكه كوچ كرد، و در جوار خانه خدا اقامت نمود ، و در آنجا به سير و سلوك و تربيت افراد ادامه داد تا روز عاشوراي سال 187 هـ.ق در همانجا از دنيا رفت.23
اين ها نمونه هايي از عباد الرّحمن هستند كه به راستي قرآن را شناختند و به دستورهاي آن عمل كردند، و روح و روانشان را با آيات نوراني قرآن، جلا بخشيدند. در برابر اين ها كوردلاني نيز بودند و هستند كه آيات قرآن را مي‏خوانند ولي به جاي نور، بر تيرگي قلبشان مي‏افزايد. همچون خوارج نهروان، كه نيمه شبي كميل بن زياد همراه اميرمؤمنان علي(ع) از يكي از كوچه هاي كوفه عبور مي‏كردند، كميل صداي يكي از آنها را كه (آيه 9 زمر) قرآن را تلاوت مي‏كرد شنيد، او را نمي‏شناخت، تحت تأثير صداي حزين او قرار گرفت كه با خود گفت: «اي كاش مويي از بدن او بودم و همواره صداي قرآن را از او مي‏شنيدم.» حضرت علي(ع) با اين كه گفته كميل را نشنيد دريافت كه كميل فريب آن صدا را خورده به او فرمود: صداي پُر اندوه اين خواننده و قاري قرآن تو را حيران و شگفت زده نكند، چرا كه او از دوزخيان است، و بعد از مدتي راز اين سخن را به تو خواهم گفت.»
پس از مدّتي جنگ نهروان رخ داد، همان قاري به جنگ علي(ع) آمد و در اين جنگ كشته شد، كميل در ركاب علي(ع) مي‏جنگيد، حضرت علي(ع) كميل را كنار لاشه آن خارجي آورد، سر شمشيرش را بر سر او نهاد و فرمود: «اي كميل! آن كسي كه در آن شب آيه قرآن را با آن سوز و گداز مي‏خواند، همين شخص بود.»
كميل سخت تكان خورد ، و به اشتباه خود پي برد، در حالي كه بسيار ناراحت شده بود، خود را بر روي پاي علي(ع) انداخت و مي‏بوسيد، و از خدا طلب آمرزش كرد.24
اين گونه افراد (خوارج) همان كور و كراني هستند كه با چشم و گوش بسته با قرآن برخورد مي‏كنند، ولي عباد الرّحمن بر عكس آنها از روي آگاهي، چشم و گوش دل خود را دريچه‏هاي استوار براي تابش انوار قرآن بر صفحه دل قرار داده، و همواره اين دريچه‏ها را به روي قرآن مي‏گشايند.
نتيجه اين كه بياييم به راستي با قرآن آشتي كنيم، تا آن را معلّم خود در دنيا و شفيع خود در آخرت قرار دهيم. و با اين كار در صف عبادالرّحمن (بندگان ممتاز خدا) سروْ قامت بايستيم، تا مشمول شكايت رسول خدا(ص) نشويم كه در قيامت به خدا عرض مي‏كند: «يا ربِّ انَّ قومي اتّخذوا القرآنَ مَهْجورا»25 اي پروردگار من! قوم من قرآن را متروك و رها ساختند.
پايان سخن را با گفتار دلنشين اميرمؤمنان علي(ع) در اين راستا مي‏آراييم، آنجا كه فرمود: «بدانيد كه قرآن شفاعت كننده‏اي است كه شفاعتش پذيرفته، و گوينده‏اي است كه سخنش تصديق مي‏گردد، آن كس را كه قرآن در قيامت شفاعتش كند، قطعا مورد شفاعت قرار خواهد گرفت. و هر كس كه قرآن از او شكايت كند، گواهيش بر ضد او پذيرفته مي‏شود. در روز قيامت گوينده‏اي صدا مي‏زند: آگاه باشيد! امروز هر كس گرفتار بذري است كه افشانده، و در گرو نتيجه كاري است كه انجام داده، جز آنان كه بذر قرآن افشانده‏اند، «فكونُوا مِنْ حَرَثتهِ واتباعِهِ، واستدِلّوهُ عَلي ربّكُمْ واستنصحوهُ عَلي انفسِكُمْ، واتّهِمُوا عَليهِ آرائكُمْ، واسْتَغِشّوا فيهِ أهْوائكُمْ؛26 از بذر افشانان و پيروان قرآن باشيد، با قرآن، خدا را بشناسيد، و خويشتن را با آن اندرز دهيد و (هرگاه نظر شما بر خلاف قرآن بود) خود را متّهم كنيد، و خواسته‏هاي خويش را در برابر قرآن، نادرست بشمريد.

پی نوشت :
 

1 . سوره فرقان (25) آيه73.
2 . شيخ كليني، اصول كافي، ج2، ص627.
3 . شيخ كليني ، روضة الكافي، ص178، حديث199.
4 . سوره محمّد (47) آيه24.
5 . سوره قمر (54) آيه17.
6 . سوره اعراف (7) آيه204.
7 . انفال، (8) آيه2.
8 . يونس(10) آيه57.
9 . ابراهيم (14) آيه1.
10 . سيد رضي، نهج البلاغه، خطبه110.
11 . نهج البلاغه، خطبه193.
12 . اسراء (17) آيه82.
13 . نهج البلاغه، خطبه182.
14 . مائده(5) آيه118.
15 . المحجة البيضاء، ج2، ص237.
16 . بقره (2) آيه156 و 157.
17 . محدث قمي ، سفينة البحار، ج2، ص7 (واژه صبر)
18 . آل عمران (3) آيه 190 تا 194.
19 . علامه طبرسي، مجمع البيان، ج2، ص554 (ذيل آيات مذكور)
20 . يس (36) آيه 59.
21 . المحجة البيضاء، ج2، ص237.
22 . حديد (57) آيه16.
23 . سفينة البحار، ج2، ص369 (واژه فضيل) ؛ وفيات الاعيان، ج2؛ ص215.
24 . سفينة البحار، ج2، ص497 (واژه كميل).
25 . فرقان (25) آيه30.
26 . نهج البلاغه، خطبه176.