نویسنده: علی غفوری




 

از دسامبر 1812 که ناپلئون سراسیمه به پاریس گریخت تا سپتامبر 1813 دشمنان ناپلئون با قدرتی بی‌انتها در حال جمع‌آوری سپاه و توپخانه بودند و سپاهیانی که اتریش، پروس و روسیه در اروپای شرقی و مرکزی گردآورده بودند به آن اندازه بود که هیبت ناپلئون را کم رنگ کند.
تمام سرزمین‌هایی که سردار معروف فرانسوی طی 15 سال در شرق به دست آورده بود اکنون در اثر شکست سنگین او از روسیه در حال برباد رفتن بود و ناپلئون به خوبی می‌دانست دشمنانش در پاریس مترصد آن هستند که مطمئن شوند دیگر از او کاری ساخته نیست تا برای همیشه او را به زمین بزنند.
ناپلئون به همین دلیل در سپتامبر اقدام به بسیج عمومی دیگری در فرانسه برای سربازگیری کرد. او اکنون مجبور بود پسربچه‌های 16 ساله را نیز در زیر پرچم بخواند. در اکتبر وی در کمال ناباوری متفقین 155 هزار سرباز را در شرق آلمان سازمان داد اما تنها نیروهای اندکی برای ذخیره در اختیار داشت و این او را نگران می‌کرد. ناپلئون اکنون بهترین سربازان و سردارانش را از دست داده و مجبور بود بر روی نیروهایی حساب باز کند که اساساً شباهتی به کهنه سربازان از جان گذشته‌ی او در نبردهای گذشته نداشتند مضافاً آن که بخشی از این سربازان آلمانی بودند و او از آن‌ها برای مبارزه علیه جنگجویان پروسی می‌خواست بهره ببرد، به هر صورت چاره‌ای جز مقابله با متفقین نداشت.
در 16 اکتبر 1813 طلایه‌داران سپاه او با سربازان روس در دشت لایپ‌تسیگ برخورد کرد اما بلافاصله امپراتوری پی برد که در این نبرد اتریشی‌ها، پروسی‌ها و سوئدی‌ها نیز در پشت سر روس‌ها هستند.

صف‎‌آرایی 400 هزار سرباز

تقدیر چنین بود که کم‌تر از یک سال پس از پایان نبرد روسیه دشت لایپ‌تسیگ شاهد یکی از 5 نبرد خونین ناپلئون باشد اما این بار برخلاف سال 1812 این فرانسه بود که تنها در برابر «اتحادیه» قرار داشت به همین دلیل این نبرد به (نبرد ملل) نیز معروف شد.
ناپلئون هنگامی که فرمان حمله داد باخبر شد که در برابر سپاه 155 هزار نفری او، متفقین 220 هزار نفر را به میدان آورده‌اند حال آن که سپاه‌های کمکی نیز در حال نزدیک شدن هستند. وقت برای او اندک بود و باید تکلیف نبرد هرچه وسیع‌تر مشخص می‌شد تا 16 اکتبر، 70 هزار کشته دشت لایپ‌تسیگ را پوشانده بود که 30 هزار نفر آن را سربازان ناپلئون تشکیل می‌دادند.
در 17 اکتبر در حالی که ناپلئون تنها موفق به میدان آوردن 15 هزار سرباز دیگر شد سپاه عظیم مارشال برنادوت ولینگتن با 110 هزار نفر از راه رسیده و ناپلئون تنها راه را عقب‌نشینی دید چرا که اکنون برتری متفقین 2 بریک بود، اما این بار این متفقین بودند که دست از سر او برنمی‌داشتند.
در 18 اکتبر 300 هزار سرباز روس، اتریشی، آلمانی و سوئدی با تمام قوا به سپاه او حمله کردند و در این هنگام اتفاق دیگری برای ناپلئون رخ داد و آن این که سربازان آلمانی سپاه او ناگهان به صف متفقین پیوسته و هدف توپ‌های خود را به سمت او بازگرداند. از این زمان به بعد برای ناپلئون دیگر فرصت نبود باید خود را از مهلکه نجات می‌داد و در غیر این صورت هزاران کیلومتر دورتر از پاریس به دست دشمن می‌افتاد.
عقب‌نشینی او از 19 اکتبر آغاز شد و با جنگ و گریز به سمت مغرب عقب نشست اما متفقین این بار همان تجربیات او را علیه‌اش به کار گرفتند یعنی آن که به او هیچ فرصتی برای حتا عقب‌نشینی ندادند و بخش بزرگی از نفرات او را در حین فرار کشتند.
به دستور ناپلئون پل‌های مهم منطقه منفجر شد تا سرعت تعقیب متفقین کم شود اما تعجیل سربازان مهندسی تخریب سبب شد تا پل‌ها قبل از عبور کامل سپاه از بین برود نتیجه این امر نیز جا ماندن 27 هزار سرباز از جمله لهستانی‌ها بود که یا به دست متفقین کشته شدند و یا این که به اسارت درآمدند.
نبرد در عصر روز 19 اکتبر تمام شد در حالی که 125 هزار کشته از دو طرف روی زمین دشت بر جای مانده بود. 65 هزار نفر از کشته‌های این جنگ متعلق به ارتش ناپلئون بود.

نتیجه نبرد

نبرد لایپ‌تسیگ را باید تا آخرین ضربه کاری متفقین به ناپلئون دانست. شکست لایپ‌تسیگ سبب شد ناپلئون تا رود رن که مرز آلمان و فرانسه را جدا می‌کرد عقب بنشیند. ناپلئون اگرچه هنوز نیروهای زیادی در سراسر اروپا داشت اما پس از نبرد لایپ‌تسیگ پی برد که جنگ را در جبهه اصلی یعنی شرق باخته است. 3 حریف قدرتمند او یعنی پروس، روسیه و اتریش با پول انگلیسی اکنون قدرتی را جمع کرده بودند که هیچ نیرویی قادر به متوقف ساختن آن نبود اما او دیگر حتا اگر می‌خواست نیز نمی‌توانست از کشورهای اسپانیا، ایتالیا و فرانسه سربازگیری کند چرا که دیگر جوانی نمانده بود. او 700 هزار سرباز را در دشت‌های روسیه و آلمان به کشتن داده بود و اکنون در برابر ارتش متفقین که لحظه به لحظه بزرگ‌تر می‌شد حتا قادر نبود 250 هزار نفر نیز گرد آورد.
در نبرد لایپ‌تسیگ متفقین نیز کم کشته نداده بودند اما تلفات آن‌ها با تلفات ناپلئون دو فرق اساسی داشت: اول آن که برای آن‌ها جبران 60 هزار کشته بسیار ساده بود و دوم آن که آن‌ها در این نبرد کل خاک آلمان را آزاد کرده بودند.
ناپلئون کلیه ماه‌های دسامبر، ژانویه و فوریه 1814 را در چندین جنگ متوالی در داخل خاک فرانسه متفقین را پی در پی شکست داد اما عقب‌نشینی موهش او از آلمان پس از نبرد لایپ‌تسیگ کار خود را کرده بود چرا که در جبهه غرب نیز دیگر او مطمئن نبود. ولینگتن انگلیسی دشمن قدیمی و سرسخت او اکنون اسپانیا را گرفته و خود را به جنوب فرانسه رسانیده بود در ایتالیا دیگر کسی از شنیدن نام ناپلئون نمی‌ترسید و اکنون فرانسه با انبوهی از دولت‌های متخاصم طرف بود. ناپلئون در 6 آوریل 1814 مجبور به استعفا شد چرا که نیم میلیون سرباز بیگانه در حال نابود کردن میهن او فرانسه بودند.
تا آن تاریخ ناپلئون یک میلیون سرباز فرانسوی را به کشتن داده بود.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم