اهمیت تدریس مطالعات اجتماعی

مطالعات اجتماعی از چه چیزی تشکیل یافته است؟ آیا تدریس مطالعات اجتماعی مهم است؟ چرا و چگونه؟ مقاله‌ی زیر را بخوانید تا پاسخ این سوال‌ها را دریابید.
شورای ملی مطالعات اجتماعی آمریکا، مطالعات اجتماعی را به عنوان مطالعه‌ی مکمل علوم انسانی و اجتماعی معرفی کرده است تا شایستگی و صلاحیت اجتماعی و مدنی را ارتقا دهد. این رشته شامل شاخه‌های مختلفی نظیر جامعه شناسی، علم سیاست، اقتصاد، انسان شناسی، تاریخ، علوم مدنی و جغرافیا است. این شاخه‌ها در هر کشوری فرق می‌کنند. چون بشریت به عنوان بخشی از مطالعات اجتماعی در نظر گرفته می‌شود، برخی برنامه‌های آموزشی مطالعات اجتماعی، مطالعه‌ی هنر، ادبیات، ارتباط، روان شناسی، فلسفه، فرهنگ و مذهب را نیز پوشش می‌دهند. مطالعات اجتماعی در مدارس ابتدایی و تا پایه‌ی دوازدهم آموزش داده می‌شود. بسیاری از مدارس یک روش بین شاخه‌ای در تدریس این موضوع دارند.

انسان شناسی یک علم اجتماعی است که شامل باستان شناسی، قوم نگاری و زبان شناسی است. این شاخه با مطالعه‌ی تکامل زندگی انسان سر و کار دارد. این شاخه شامل مطالعه‌ی انسان‌ها به عنوان گونه‌ها است و سعی می‌کند به سوالاتی مثل چگونه ما تکامل یافته‌ایم، اجداد ما چگونه بوده‌اند، چه چیزی انسان را از بقیه متفاوت ساخته است و چگونه تکامل بر جامعه تأثیر گذاشته است، پاسخ دهد. مطالعه‌ی انسان شناسی اجازه می‌دهد که ما با قصد و منظور، بر رفتار انسانی نگاهی بیندازیم و عنصر انسانی طبیعت انسان را درک کنیم.
مطالعات اجتماعی شامل اقتصاد، علم سیاست و قانون نیز هست. اقتصاد تمایل به مطالعه‌ی توزیع و مصرف ثروت توسط جمعیت انسانی در کل دنیا دارد. هر فرد تحصیل کرده باید یک دانش پایه‌ای از اقتصاد دنیا و یک آگاهی عمومی در مورد موضوعات جهانی مثل بحران اقتصادی، تورم، بیکاری، مالیات، سرمایه گذاری و نیروی انسانی داشته باشد. یک اطلاع پایه‌ای از سیستم‌های سیاسی، خط مشی‌های عمومی و تئوری‌های سیاسی ضروری است. این شناخت را باید به کودکان خود منتقل کنیم و باید مطالعات اجتماعی را به آنها آموزش دهیم. آگاهی مقدماتی از سیستم قانونی کشور خود یک جزء حیاتی از آگاهی و دانش فرد است. فرد به عنوان شهروند یک کشور ویژه، باید در مورد قوانین و دستورات آن بداند. این ایده بعداً بر اهمیت تدریس مطالعات اجتماعی به کودکان مدارس تأکید می‌کند.
جغرافیا شامل مطالعه‌ی سیاره‌ای که روی آن زندگی می‌کنیم و هم چنین اشکال زندگی است که ما میان آنها زندگی می‌کنیم. یک شناخت کلی از جغرافیای دنیا به ما کمک می‌کند تا بدانیم که چگونه جغرافیای یک منطقه بر سبک زندگی ساکنین آن تأثیر می‌گذارد. جغرافیای یک کشور بر شرایط اجتماعی و سیاسی آن تأثیر می‌گذارد. هر کس باید صاحب دانشی در مورد شرایط جغرافیایی کشور خودش باشد. این شامل آگاهی از موقعیت کشور، شرایط آب و هوایی آن، منابع موجودش و آسیب پذیری آن نسبت به بلایای طبیعی است.
چون مطالعات اجتماعی شامل بشریت و انسان است، رشته‌هایی مثل روان شناسی، ارتباطات و زبان شناسی را پوشش می‌دهد. مطالعه‌ی روان شناسی درک و شناخت بهتری از ذهن انسان را می‌رساند که به درک رفتار انسانی و الگوهای فکری کمک می‌کند. زبان شناسی و اصول ارتباط جزو مطالعات اجتماعی هستند. ارتباط موثر در زندگی اجتماعی هر فرد نقش حیاتی دارد در نتیجه شناخت زبان نیز الزام پیدا می‌کند.
مطالعات اجتماعی تمام تلاش خود را می‌کند تا به این سوال پاسخ دهد که "چه چیزی، ما را انسان ساخته است" و این موضوع شامل گستره‌ای از شاخه‌ها و رشته‌های مختلفی است که جنبه‌های مختلف زندگی را پوشش می‌دهند. قرار دادن مطالعات اجتماعی در آموزش و پرورش، به دانش آموزان کمک می‌کند که شهروندان مطلع و آگاهی شوند. اطلاع از شرایط اجتماعی – سیاسی و اقتصادی کشور خود و دنیا و آگاهی از حقوق و وظایف فرد در جامعه، به دانش آموزان کمک می‌کند شهروندان مسئولی شوند. آنها از طریق مطالعات اجتماعی از رفتار انسانی و تفاوت‌های فرهنگی که افراد را از یک دیگر مجزا می‌سازند، آگاهی و اطلاع می‌یابند. آنها سطوح بالایی از پذیرش تفاوت‌ها بین افراد را چه اجتماعی باشد، چه اقتصادی و چه مربوط به سبک زندگی باشد، کسب می‌کنند.
هدف مطالعات اجتماعی ایجاد افراد تحصیل کرده‌ای است که بتوانند شهروندان مسئولی برای کشور خود باشند. تدریس مطالعات اجتماعی به کودکان، امکان آگاه‌تر شدن و مسئول‌تر شدن آنها را به عنوان انسان افزایش می‌دهد. تدریس مطالعات اجتماعی به آنها، شانس این را که آنها در آینده به ارزش‌های اخلاقی در زندگی وفادار بمانند، افزایش می‌دهد. اگر که ما آینده‌ای روشن برای جامعه‌ی خود می‌خواهیم، مطالعه‌ی علوم اجتماعی ضروری و الزامی است.