اصحاب امام مهدي عليه السلام
اصحاب امام مهدي عليه السلام
عدد اصحاب خاص امام زمان عليه السلام :
قندوزي در تفسير آيه ي (و لئن أخرنا عنهم العذاب الي امه معدوده) از امام باقر و امام صادق عليها السلام نقل کرده که فرمودند: «همانا امت معدوده 313 نفر از اصحاب مهدي در آخرالزمان است عدد اهل بدر، که در يک ساعت اجتماع مي کنند...»(1)
محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام روايت کرده که فرمود: «پس اول کسي که از طرف خدا با او بيعت مي کند جبرئيل است. و نيز از مردم 313 نفر با او بيعت خواهند کرد...»
و نيز از امام باقر عليه السلام روايت کرده که فرمود: «قائم از ما باترس ياري شده و با نصرت تأييد خواهد شد. تا آن که فرمود: پس هنگامي که خروج مي کند بر کعبه تکيه مي دهد. و 313 نفر به دور او گرد آيند...»(2)
اصحاب ديگر امام زمان عليه السلام:
محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «... هرگاه براي اوحضرت مهدي عليه السلام- ده هزار مرد جمع شد، پس در روي زمين معبودي به جز او خدا باقي نمي ماند...»(3)
در اينکه مقصود از اين روايات و رواياتي که اصحاب حضرت را 313 نفر معين کرده چيست چند احتمال است:
1- دو دسته کردن اصحاب حضرت به جهت اختلاف در درجات اخلاص آن ها است، به اين نحو که 313 نفر از آنها در کمال درجه ي اخلاص اند؟، و بقيه تا ده هزار نفر يا ده هزار نفر ديگر در مرتبه اي پايين ترند.
2- اختلاف دو دسته در سرعت ملحق شدن آنها و رسيدن آنان به حضرت مهدي عليه السلام است، به اين نحو که 313 نفر از ديگران زودتر به حضرت ملحق مي شوند.
3- اختلاف در سرعت ايمان و بيعت نمودن با حضرت است.
4- اختلاف در دفاع از حضرت باشد به اين معنا که 313 نفر اولين دسته اي است که حضرت را ياري خواهند نمود.
5- اختلاف به لحاظ وظايف و کارهايي است که به جهت اختلاف درجات اصحاب به آن ها محول خواهد شد. مثلاً 313 نفر از فرماندهان و رئيسانند، بر خلاف بقيه ي افراد.
چگونگي ورود اصحاب به مکه
1- اينکه اين جماعت به طور اعجاز و با سرعت وارد مکه مي شوند. اين احتمال مطابق ظاهر برخي روايات و صريح برخي روايت ديگر است. در برخي روايات آمده که آن ها در يک ساعت در جايي اجتماع مي کنند: «يجتمعون و الله في ساعه واحده»(4) ولي در برخي روايت تصريح به اعجازي بودن آن شده است.
در روايت ابن صباغ آمده است: «فيصير اليه أنصاره من أطراف الأرض تطوي لهم طياً حتي يبايعوه»؛ «پس انصار او از اطراف زمين به خدمت او مي رسند در حالي که زمين براي آن ها مي چرخد تا اينکه با او بيعت کنند.»
و در خبر طبرسي آمده است: «فتصير شيعته من أطراف الأرض تطوي لهم طيا حتي يبايعوه»؛ پس شيعيان از اطراف زمين خدمت او مي رسند در حالي که زمين براي آن ها مي چرخد، تا آن که با او بيعت کنند.»
2- احتمال ديگر اينکه مردم چند دسته شوند:
الف. برخي از راه طبيعي خدمت امام عليه السلام مشرف مي شوند.
ب. برخي نيز شب هنگام که در رختخواب خود آرميده اند ناگهان خود را در مکه مي يابند.
ج. برخي نيز بر ابر سوار در روز به خدمت حضرت مشرف مي شوند.
3- احتمال سوم آن است که همگي با سفر عادي به خدمت حضرت مشرف مي شوند؛ زيرا همان گونه که در روايات اشاره شد به اسم مهدي عليه السلام ماه رمضان ندا داده مي شود، و ظهور حضرت نيز در دهم محرم است. در فاصله ي اين مدت مخلصين، خود را به حضرت مي رسانند.
از ميان اين احتمالات، احتمال سوم ترجيح دارد؛ زيرا گرچه مطابق زمان صدور اين روايات حرکت سريع به سوي مقصدي دور تنها با اعجاز متصور بوده، ولي در اين عصر بلکه عصر ظهور، حرکت ها به حدّي سريع شده که اجتماع افرادي از اطراف عالم و دي يک ساعت ممکن ساخته است. و لذا ممکن است که مقصود از سير در سحاب و ابرها سفر با هواپيما، و پيچيده شدن زمين، سفر با ماشين و قطار سريع السير باشد.
قوميت اصحاب امام زمان عليه السلام
شيخ طوسي رحمه الله به سندش از امام باقر عليه السلام نقل کرده که فرمود: «بين رکن و مقام سيصد و چند نفر به تعداد اهل بدر با قائم بيعت خواهند کرد، در ميان آن ها نجيباني از اهل مصر، و شخصيت هايي از اهل شام، و اخياري از اهل عراق است...»(5)
و نيز از امام علي عليه السلام نقل کرده که فرمود: «درود بر طالقان، پس همانا براي خداوند در آن گنج هايي است که از طلا و نقره نيست، و لکن در آن مرداني است که خداوند شناخت تمام به آنها دارد، و آنان ياوران مهدي آخرالزمان اند».(6)
و نيز ابن طاووس در کتاب «الملاحم و الفتن»(7) اسامي بسياري از اصحاب امام را با شهرهاي آنان نقل کرده است.
عرب در ميان اصحاب حضرت عليه السلام
1- مجلسي اين روايت را از کتاب «الغيبه» شيخ طوسي نقل کرده است ولي سند آن به جهت وجود موسي الآبار و اسباط بن سالم که مجهول الحالند و هيچ توثيقي ندارند، ضعيف است.
2- با اغماض از سند اين روايت، معارض با احاديث ديگري است که دلالت دارد بر اينکه برخي از انصار و اصحاب امام زمان عليه السلام از عرب است.
از جمله ي آن روايات اينکه شيخ طوسي به سندش از جابر جعفي از امام باقر عليه السلام نقل کرده که فرمود: «يبايع القآئم بين الرکن و المقام ثلاثمانه و نيّف عده أهل بدر، فيهم النجبآء من أهل مصر و الأبدال من أهل الشام و الأخيار من أهل العراق، فيقيم ما شآء الله أن يقيم»؛(9) «بين رکن و مقام سيصد و اندي به عده اهل بدر با قائم بيعت خواهند کرد. در ميان آن ها نجيباني از اهل مصر، و ابدالي از اهل شام، و اخياري از اهل عراق وجود دارد، آن گاه دين را تا مقداري که خداوند برپا خواهند داشت.»
وجود زن در ميان اصحاب حضرت عليه السلام
مفضل بن عمر مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «همراه حضرت قائم سيزده زن هستند، عرض کردم: آنان چه مي کنند و چه نقشي خواهند داشت؟ حضرت فرمود: «زخمي ها را مداوا مي کنند و از بيماران پرستاري مي نمايند، همچنان که همراه رسول خدا صلي الله عليه و آله بودند...»(11)
زن از خواص ياران حضرت عليه السلام
از کلمه ي «فيهم» که در روايت آمده استفاده مي شود که اين پنجاه زن از جمله ي 313 نفرند. و تعبير به «رجلاً» به جهت تغليب است. همان گونه که در آيه ي تطهير ضمير «کم» که براي جمع مخاطب مذکر است به کار رفته و به طور حتم حضرت زهرا عليها السلام نيز مشمول آيه است و اگر مقصود امام عليه السلام از وجود آن پنجاه زن، همراهي آنان با آن 313 نفر بود بايد از تعبير «معهم» استفاده مي کرد، نه «فيهم».
و اگر اشکال شود که: پس چرا اسامي اين پنجاه نفر در بين نام 313 نفر نيامده است؟ در جواب گوييم: با مراجعه به رواياتي که اسامي ياران خاص حضرت را ذکر کرده اند پي مي بريم که نام همه ي 313 نفر نيامده است و لذا ممکن است بقيه ي آنان از زنان باشند که به جهت خاصي نام آنان برده نشده است.
چگونه از ياران حضرت باشيم
1- رواياتي که تعداد اصحاب حضرت را مشخص کرده گرچه مستفيض است ولي رواياتي که اسامي و شهرهاي آنها را نقل کرده ضعيف السند است و لذا قابل اثبات نيست.
2- مطابق روايت ابن طاووس، اسامي همه ي 313 نفر نيامده است، بلکه حدود 240 نفر از آن ها را نام برده است. و لذا احتمال داده مي شود که انسان در بين نفرات ديگر باشد.
کيفيت بيعت با حضرت عليه السلام
قتاده از رسول خدا صلي الله عليه و اله نقل کرده که فرمود: «مهدي از مدينه به سوي مکه خروج مي کند، مردم از او مي خواهند که از بينشان خروج کند، پس با او بين رکن و مقام در حالي که کراهت دارد بيعت مي کنند...»(13)
زراره از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «به اسم قائم ندا داده مي شود، پس او مي آيد و پشت مقام قرار مي گيرد. به او گفته مي شود: به تحقيق به اسم تو ندا داده مي شود؟ منتظر چه چيزي هستي؟ دست او گرفته شده، با او بيعت مي شود. زراره مي گويد: الحمدلله ما مي شنيديم که قائم عليه السلام با کراهت بيعت مي کند (مي شود) و وجه استکراه او را نمي دانستيم، ولي دانستيم اين استکراهي است که گناهي در آن نيست».(14)
ممکن است مقصود به استکراهي که حضرت نسبت به بيعت مردم دارند اين باشد که از آنجا که مظلومان از آن حضرت تقاضاي رفع ظلم مي کنند لذا حضرت از روي تواضع در ابتدا استکراهي از خود نشان مي دهند.
خصوصاً آن که اين کار بايد به اذن و اراده و مشيت خداوند صورت پذيرد.
افراد بيعت کننده
1) جبرئيل امين عليه السلام.
2) اصحاب خاص حضرت.
3) اصحاب عام حضرت.
4) کساني که در مکه حاضر بوده و به او و دعوتش اعتماد و اطمينان پيدا مي کنند.
اصولي که بر آن پيمان مي بندد
امام مهدي عليه السلام نيز چون نياکان خويش از يارانش بيعت مي گيرد و با آنان پيمان مي بندد. پيمان امام بر سر اصولي است که راه و رسم و شيوه و روش امام را در حکومت تبيين مي کند.
امام علي عليه السلام مي فرمايد: «همانا قائم با يارانش پيمان مي بندد و از آنان بيعت مي گيرد که: مسلماني را دشنام ندهند... حريمي را هتک نکنند، به خانه اي هجوم نبرند، کسي را به ناحق نزنند، طلا و نقره گنج نکنند، همچنين گندم و جو اندوخته نسازند. مال يتيمان را نخورند... لباس خزّ و حرير نپوشند. کمربند زريّن نبندند... در امور معاش به اندک بسنده کنند... لباس درشت بپوشند و صورت بر خاک بگذارند... و در راه خدا به جهادي شايسته دست يازند.
خود (امام) نيز متعهد مي شود که از همان راهي که آنان مي روند برود، و چون آنان لباس بپوشد، و بر مرکوبي مانند مرکوب آنان سوار شود و چنان باشد که آنان هستند. به اندک بسنده کند، و زمين را با ياري خداي دادگري پر کند پس از آن که از ستم پر شده باشد... و اصحاب و درباني نگمارد».(15)
شجاعت اصحاب حضرت عليه السلام
اصحاب حضرت از همه جا:
سيد بن طاووس در حديثي از امام علي عليه السلام درباره ي اصحاب امام زمان عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «آنها 313 نفرند به عدد اصحاب بدر، خداوند آنها را از شرق و غرب عالم در کنار بيت الله الحرام جمع خواهد کرد...»(17)
ويژگي هاي اصحاب حضرت مهدي عليه السلام
1- اخلاص:
در روايتي امام جواد عليه السلام به عبدالعظيم حسني عليه السلام فرمود: «... و هنگامي که براي او اين تعداد «313 نفر» از اهل اخلاص جمع شد خداوند امر او را ظاهر خواهد کرد...»(18)
2- يقين و استقامت:
از امام صادق عليه السلام در حديثي نقل شده که فرمود: «... گويا قلب هاي آنها به مانند تکه هاي آهن است، شکي در قلوب آن ها راجع به خدا وجود ندارد. محکم تر از سنگ است...»(19)
3- خداشناس واقعي:
از امام علي عليه السلام در ضمن حديثي نقل است که فرمود: «... و لکن در طالقان مردماني مؤمن خواهند آمد که به خداوند معرفت واقعي دارند و آنان انصار مهدي در آخرالزمان مي باشند.»(20)
4-شيران روز و زاهدان شب:
از امام صادق عليه السلام در حديثي به اصحاب قائم عليه السلام نقل است که فرمود: «گويا من نظر مي کنم به قائم و اصحاب او در نجف کوفه... سجده ها به پيشاني هاي آن ها اثر گذارده است، شيران در روز و راهبان در شب اند...»(21)
5- برخورداري از تأييد الهي
طبرسي در روايتي از امام علي عليه السلام نقل کرده که فرمود: «تا اينکه خداوند مردي را در اخرالزمان برمي انگيزاند... او را به ملائکه اش تأييد کرده و انصارش را حفظ خواهد نمود.»(22)
تسخير جهان با افرادي اندک
اولاً: مطابق برخي از روايات، حضرت دو نوع يار و ياور دارند: يکي ياران خاص الخاص که 313 نفرند و ديگري ياران خاص که ده هزار نفر مي باشند.
اين افراد انسانهاي عادي به حساب نمي آيند، بلکه کساني هستند که قلب هايشان در راستاي اهداف حضرت مهدي محکم بوده، راسخ قدم مي باشند.
ثانياً: غلبه ي حضرت با يارانش و برپايي حکومت عدل جهاني تنها از طريق امور عادي نيست تا بعيد به نظر برسد، بلکه همان گونه که قبلاً اشاره شد با تأييداتي از جانب خداوند، از قبيل ايجاد رعب در قلوب دشمنان حضرت عليه السلام و تأييداتي از ملائکه خواهد بود.
ثالثاً: اراده ي حتمي که خداوند بر پيروزي حضرت تعلّق گرفته است، و اراده ي او به هر نحو ممکن محقق خواهد شد.
لذا در قرآن کريم مي خوانيم: (کم من فئه قليله غلبت فئه کثيره بإذن الله)(23)؛ «چه بسيارند گروه اندکي که به اذن خداوند، بر گروه بسياري چيرگي مي يابند.»
رابعاً: از لحاظ اسباب و علل ظاهري هم اگر موضوع را بررسي کنيم، حصول چنين فتح و غلبه و تشکيل حکومت الهي، ممکن و عملي خواهد بود. زيرا حضرت در موقعي ظهور خواهد کرد که اوضاع و احوال اجتماعي و اخلاقي و سياسي کاملاً مساعد باشد. نظير رشد و توسعه ي سريع اسلام در قرن اول است، زيرا در آن عصر، فساد اوضاع اجتماعي و اداري کشورها به حدي بود که مردم آمادگي پذيرش حکومت اسلامي را داشتند. اين وضعيت در عصر ظهور حضرت مهدي نيز وجود دارد.
وزيران دولت مهدي عليه السلام
ابويحيي حکيم بن سعيد مي گويد: از علي شنيدم که مي فرمود: «ان أصحاب القآئم شباب لا کهول فيهم الا کالکحل في العين، أو کالملح في الزاد و أقلّ الزاد الملح»(24)؛ »همانا اصحاب قائم جوان اند و هرگز در ميان آنها پيرمرد وجود ندارد مگر به مانند سرمه در چشم، يا همانند نمک در توشه، و کمترين توشه نمک است.»
ياراني از مشرق زمين:
اولاً: از طرفي ياران حضرت بايد از افراد مسلمان باشند و از طرف ديگر عمده ي ممالک و زيست گاه امت اسلامي در شرق است لذا بيشتر ياران حضرت از شرق هستند.
ثانياً: حضرت مهدي عليه السلام از همه نوع پيشرفتي براي رفاه و تکامل انسانها استفاده خواهد کرد ولي نه به ديد استقلالي، بلکه از دنيا براي رسيدن به تعالي روحي بهره خواهد گرفت.
ثالثاً: مقصود از عقب افتادگي شرق نسبت به غرب چيست؟ اگر در تکنيک و مسائل دنيوي است که هدف اصلي حضرت تنها تکامل مادي نيست. و اگر مقصود عقب افتادگي شرق در ناحيه ي عقل و فکر و شعور و پيشرفت فرهنگي است که اين مطلب را ما قبول ندارم. چه کسي گفته است که غرب به لحاظ اخلاقي و فرهنگي بر شرق پيشي گرفته است.
کارگزاران دولت حضرت مهدي عليه السلام
در روايتي مي خوانيم که حضرت عيسي عليه السلام به حضرت مهدي عليه السلام مي گويد: »همانا من به عنوان وزير فرستاده شده ام نه امير و فرمانروا».(25)
همچنين در روايتي آمده است که حضرت عيسي عليه السلام وزير حضرت قائم عليه السلام و پرده دار و جانشين آن حضرت است.(26)
و نيز در روايتي ديگر آمده است: «... آن گاه عيسي فرود مي آيد و مسئول دريافت اموال حضرت قائم عليه السلام مي شود و اصحاب کهف نيز در پشت سر او خواهند بود«.(27)
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «... سپاهيان در پيشاپيش حضرت مهدي عليه السلام قرار مي گيرند و قبيله ي همدان وزيرات او خواهند بود.»(28)
و نيز در روايتي مي خوانيم: مردان الهي با مهدي عليه السلام همراه هستند، مرداني که به دعوت او پاسخ گفته اند و او را ياري مي کنند. آنان وزيران و دولت مردان اويند که بار سنگين مسئوليت هاي حکومت را بر دوش دارند.»(29)
پی نوشت ها:
1- ينابيع الموده، ص509، چاپ نجف.
2- اعلام الوري، ص433.
3- همان.
4- بحارالانوار، ج52، ص288، باب 26.
5- الغيبه، طوسي، ص284.
6- همان، ص161؛ البيان، گنجي شافعي، ص69؛ ينابيع الموده، ص589.
7- الملاحم و الفتن، ص119.
8- بحارالانوار، ج52، ص333.
9- الغيبه، طوسي، ص284.بحارالانوار، ج52، ص334.
10- الغيبه، نعماني، ص284.
11- دلائل الامامه، ص259؛ اثبات الهداه، ج3، ص75.
12- مجمع الزوائد، ج7، ص315؛ معجم الامام مهدي عليه السلام، ج1، ص500.
13- الحاوي للفتاوي، ج2، ص152.
14- الغيبه، نعماني، ص140.
15- منتخب الأثر، ص469.
16- مستدرک حاکم، ج4، ص554.
17- التشريف بالمنن، ص288-294.
18- کمال الدين، ج2، ص377 و378.
19- بحارالانوار، ج52، ص307، ح82.
20- همان، ج51، ص87، ح83.
21- همان، ج52، ص386.
22- همان، ج52، ص280، ح6.
23- سوره ي بقره، آيه ي 249.
24- الغيبه، طوسي، ص284؛ الغيبه، نعماني، ص315.
25- ملاحم، ابن طاووس، ص83؛ الفتن، ابن حماد، ص160.
26- غايه المرام، ص697؛ حليه الابرار، ج2، ص620.
27- همان.
28- عقد الدرر، ص97.
29- وافي، ج2، ص114. به نقل از فتوحات مکيه؛ نورالابصار، ص187.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}