تلاش براي پيشگيري از مصرف
نويسنده: دكتر سيامك فيضي، ناهيد جعفرپور كامي
نگاهي واقعي به معضل اعتياد
يك سؤال جدي در جامعه ما اين است كه چرا با وجود آنكه نيروي انساني و منابع مادي فراواني صرف مبارزه با موادمخدر مي شود و مجازات قاچاق موادمخدر، شديد است و ميزان كشفيات موادمخدر هم بالاست، همچنان معضل اعتياد در ايران جدي است؟ گزارش هاي روزنامه اي و مقالات انتقادي همواره بر اين امر تأكيد مي كنند كه اعتياد در جامعه رشد نگران كننده اي دارد و چنين نتيجه گيري مي كنند كه امر «مبارزه با موادمخدر» شكست خورده است. اين جمله حتي توسط بسياري از مسئولان مربوطه نيز به كار مي رود و آنها از بي نتيجه بودن اقدامات گذشته سخن مي گويند.
مقوله «مبارزه با موادمخدر» در جامعه ما متضمن يك مفهوم عام، ولي با مصاديق خاص است. به عبارت ديگر، وقتي از عبارت «مبارزه با مواد مخدر» استفاده مي شود، نوعي نگاه مطلق وجود دارد كه تمام مشتقات اين امر را شامل مي شود. درحاليكه بررسي اقدامات «مبارزه اي» جمهوري اسلامي از گذشته تاكنون واجد معناي خاصي از مبارزه است كه حداقل در عمل شامل تمام حواشي اين امر نمي شود.
دو مقوله از يك موضوع
«مبارزه با موادمخدر» و «مقابله با اعتياد» دو مقوله جداگانه هستند كه هيچ يك نمي تواند در ديگري تقليل يابد. آنچه تاكنون در ايران صورت گرفته، غالباً «مبارزه با موادمخدر» بوده است كه لزوماً به مقابله با اعتياد نمي انجامد، چرا كه در اين مبارزه، هدف اصلي، جلوگيري از ورود و توزيع موادمخدر است. حال آنكه اعتياد، يك رفتار انساني است كه «تهيه» موادمخدر، تنها يكي از پيش نيازهاي آن است. به همين دليل، چنانچه اخبار نشريات را درنظر بگيريم، خواهيد ديد كه بخش عمده اي از مطالب منتشره، شامل كشف و ضبط موادمخدر است.
مبارزه با مواد مخدر، يعني مبارزه با كشت، توليد، قاچاق و توزيع موادمخدر، اقدامي كاملا پليسي كه در حوزه مقابله با جرايم است، در حاليكه مقابله با اعتياد، يعني جلوگيري از مصرف موادمخدر توسط غيرمعتادان و تلاش براي ترك اعتياد افراد معتاد به نظر مي رسد، طراحان اوليه امر مبارزه با مواد مخدر با اين پيش فرض، به تدوين سازمان و سازوكار مقابله اي پرداخته بودند كه با جلوگيري از ورود موادمخدر، مسأله اعتياد به خودي خود حل خواهد شد، اما امروز با ارزيابي اقدامات وسيع گذشته، مي توان به صراحت اين پيش فرض را رد كرد.
تشديد اقدامات براي جلوگيري از در دسترس بودن موادمخدر، نيازي جدي است، ولي در كنار آن و حتي مهمتر از آن، تجديدنظر و بازتعريف امر «مقابله با اعتياد» مي باشد كه به نظر مي رسد، طي چندين سال گذشته مغفول مانده بود يا به طور جدي يا كارآمد، مورد توجه قرار نداشت.
براي نمونه مي توان به مواردي مانند سن شروع به اعتياد، تحليل روند مصرف موادمخدر، تغيير الگوها و مواد مصرفي (افراد و خانواده هاي در معرض اعتياد و...) اشاره كرد. در عين حال چنانچه اين طرح بر مبناي استقراي ناقص (مانند اكتفا به معتادان دستگير شده يا زنداني) باشد يا به نتايج فوري منفي براي معتادان منتهي شود، (مانند احضار يا برخورد انتظامي- قضايي دوره اي بر مبناي شناسنامه هاي تهيه شده) نتايج طرح مي تواند دور از واقع باشد. مهمرين پيش نياز اجراي اين طرح، ايجاد شرايطي است كه اعتياط توسط مصرف كننده مواد مخدر براي او هزينه هاي فوري يا غير فوري نداشته باشد. به عبارت روشن، شناسنامه معتاد بايد متفاوت از پرونده قضايي بوده و بيش از كاربرد انتظامي و قضايي، واجد كاربرد پژوهشي باشد. در اين صورت بسياري از مضرات حضور اجتماعي اين معتادان تقليل خواهد يافت و از سوي ديگر، با اعمال برنامه هاي بهداشتي، مي توان از شيوع برخي بيماري ها از طريق آنان جلوگيري كرد.
به عنوان مثال يكي از ويژگي هاي مصرف قرص هاي روانگردان آن است كه مصرف كنندگان، مصرف اين قرص ها را ملازم با وضعيت يا اقدامات خاصي مي دانند. براي مثال مي توان به مصرف اين قرص ها در پارتي هاي شبانه يا بر مبناي برخي مشاهدات در مكان هايي مانند باشگاه هاي بيليارد اشاره كرد. كشف اماكن، اعمال و وضعيت هاي خاصي كه همراه و همخوان با مصرف اين قبيل مواد است مي تواند در تقليل گرايش به مصرف اين مواد و برنامه ريزي براي جلوگيري از شيوع آن مهم ارزيابي شود.
تولد بيمار مخدر
كلمه معتاد، اول بار در اواخر قرن 18 و اوايل قرن 19 در آمريكا به كار رفت. در آن زمان، برخي شهروندان آمريكايي گزارش كردند كه به مصرف مشروبات الكلي عادت كرده و قادر به پرهيز از آن نيستند. باور عمومي در آن زمان اين بود كه كساني كه دچار چنين وضعيتي مي شوند، گناهكار يا ذاتاً شرير هستند، اما با ازدياد اين افراد علم پزشكي وارد اين حوزه شد و براي اولين بار كلمه معتاد يا اعتيادAddiction را براي آن به كاربرد و تلاش كرد تا از منظر بهداشتي و درماني، راهي براي حل اين معضل بيابد. در آن زمان نگرش عمومي بر آن بود كه معتاد داراي نقصي در ذات (جسم يا روح) خود است كه او را به سوي مصرف الكل يا مواد ديگر سوق مي دهد. در واقع اين نگرش مبتني بر قضاوت هاي ارزشي بود كه معتاد را گناهكار و مجرم مي شمرد و درمان آن را نيز تنها مجازات مصرف كننده مي دانست. پزشكان براي آنكه بتوانند روش هاي درماني خود را بدون دغدغه از فشار اجتماعي به كار برند تلاش كردند تا نگرش مجرمانه را از اين پديده دور كرده و مصرف كننده افراطي مواد مخدر يا الكل را به جاي مجرم، بيمار بدانند. اين مقطع در واقع فصل نوين نظريه پردازي مدرن درباره اعتياد بود و محصول آن، به وجود آمدن اولين نظريه مدرن اعتياد مبني بر بيمار تلقي كردن معتاد بود. بيمار تلقي كردن معتاد چند سالي است در كشور ما هم جدي گرفته شده و طرح بستري كردن معتادان غيرقاچاقچي به جاي زنداني كردن آنها پيامد آن است. در دنياي مدرن علم روانشناسي و سپس جرم شناسي و جامعه شناسي نيز وارد اين حوزه شد و هركدام از نگاه خود، به تدوين نظريه هاي مختلفي براي تبيين مسئله اعتياد پرداخت. علم جديد اعتياد معتقد است، چنانچه اصل موضوع اعتياد يا مصرف مواد مخدر، صرفاً از نظر جرم شناسي مورد توجه قرار گيرد، در نهايت به شفافيت زدايي از اين عرصه خواهد انجاميد و نه تنها كمكي به كاهش آسيب نخواهد كرد، بلكه به دليل ناپديد شدن موضوع و قرار گرفتن در لايه هاي زيرين جامعه، موجب گسترش و نيز پيوند با معضلات ديگر مانند اختلال بهداشتي جامعه خواهد شد. در عين حال جرم شناسي نيز داراي برخي مفروضات صحيح است كه پيوند مسئله موادمخدر با قاچاق آن را يادآوري كرده و در بحث قاچاق مواد مخدر به جرايم سازمان يافته و تهديدات ناشي از آن استناد مي كند. در كشور ما به نظر مي رسد، يكي از دلايل تأكيد بر نگرش مجرمانه، آن بود كه تجربه مبارزه با مواد مخدر، مبتني بر نگرش جلوگيري از عرضه بوده و قاچاق مواد مخدر مهمتر از مصرف آن تلقي مي شد. اين رويكرد نيز در كشور ما اصلاح شده اما هنوز جاي كار دارد.
جلوگيري از مصرف
اين ميزان توجه به موضوع مواد مخدر در جامعه و علاوه بر آن، ميزان اطلاع رساني از طريق صدا و سيما نشان مي دهد كه فرصت مناسبي براي اطلاع رساني در حوزه مواد مخدر و اعتياد و امكان فضاسازي مثبت براي كنترل و پيشگيري به طور بالقوه به وجود آمده است، اما با بررسي نوع مطالب منتشره، مشخص مي شود كه بخش عمده اي از اين فضا، صرفاً براي اطلاع رساني در خصوص مسائلي به كار مي رود كه چندان تأثيري در امر پيشگيري يا فرهنگ سازي براي جلوگيري از مصرف موادمخدر در جامعه وجود ندارد. به نظر مي رسد، لازم است با تعامل بين كارشناسان و مسئولان نيروي انتظامي در حوزه مواد مخدر و نشريات كشور، بويژه نشريات پر تيراژ، نحوه اطلاع رساني مطبوعات در اين حوزه به گونه اي تنظيم شود كه طي يك فرآيند تأثيرگذار، امكان فرهنگ سازي و فضاسازي مثبت براي جلوگيري از گرايش افراد جامعه به مصرف موادمخدر به وجود آيد. با تمام كارهاي خوبي كه انجام گرفته اما هنوز اعتياد يك معضل بزرگ است و به نظر مي رسد بايد يك تلاش همه جانبه و با روزآمد كردن دائم روش ها براي جلوگيري از مصرف تا نجات كساني كه ديگر معتاد شده اند تلاش كرد.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}