تفسیر سوره حمد از نگاه مقدس اردبيلي رحمه‏الله

نويسنده:محمد اصغري‏نژاد
در آيات الاحكام است. در اين كتاب بعد از مقدمه‏اي نسبتا كوتاه در باره تفسير و رفع شبهاتي كه در زمينه تفسير قرآن وجود دارد، به مبحث اصلي كتاب (آياتي كه احكام فقهي از آن‏ها استنباط و استخراج مي‏شود) پرداخته است.
معمول در اين‏گونه كتاب‏ها چنين است كه بر اساس مباحثي كه علما در كتاب‏هاي فقهي مطرح كرده‏اند، به ذكر آيات فقهي از كتاب طهارت تا ديات مي‏پردازند. روش مقدس اردبيلي نيز در زبدة‏البيان چنين است، ولي وقتي سر فصل كتاب الطهارة را گشوده، به تفسير و توضيح سوره حمد و برداشت‏هايي كه از آن در جهت احكام مربوط به آن مي‏توان نمود، پرداخته است. برداشت‏هايي كه به تعبير وي كسي متوجه آن‏ها نشده است.
البته مقدس اردبيلي متذكر اين نكته شده كه علما و مفسران در تفسير آن، مطالبي گفته‏اند كه امكان استنباط يافته‏هاي مورد نظر وي از آن‏ها وجود دارد. به هر حال چون نكات ارزش‏مندي در اين تفسير كوتاه وجود دارد به انعكاس آن در اين نوشتار مي‏پردازيم.1
خداوند متعال اين سوره را با بسم الله الرحمان الرحيم آغاز فرموده است. و از همين‏جا مي‏توان به رجحانِ چنين كاري به هنگام شروع به طهارت، بلكه آغاز هر كاري استدلال كرد ؛ مگر اموري كه دليل وجود دارد كه در آغاز آن‏ها گفتن بسم الله لزومي ندارد. طريق استدلال بدين صورت است كه بگوييم مقصود از طرح بسم الله در آغاز اين سوره ، آموزش اين مهم است كه بندگان خدا ، كارهايشان را با آن شروع كنند. چون مفهوم بسم الله الرحمان الرحيم آن‏گونه كه طبرسي در تفسير خويش گفته اين است:
ياري بجوييد در كارها به نام خداوند تعالي؛ يعني امور خويش را با بسم الله الرحمان الرحيم آغاز كنيد، به همان صورتي كه خداوند متعال در قرآن بيان نموده است.
بنابراين، تقدير بسم الله الرحمان الرحيم، «استعينوا باسمائه الحسني» است. يعني از نام‏هاي نيكوي خداوند استعانت بجوييد. گويا مقصود آن است كه در اول و ابتداي امورتان از آن اسامي نيكو ياري بجوييد به اين نحوه كه بگوييد: بسم الله. بنابراين شايسته است كه در ابتداي خوردن و نوشيدن و لباس پوشيدن و سربريدن حيوانات و مانند آن، بسم الله گفته شود. آن چه اين مطلب را تأييد مي‏كند، روايتي است كه مي‏فرمايد: «كل امرٍ ذي بالٍ لَمْ يبدأ فيه باسم‏الله فهو ابتر»
هر كار اهميت داري كه با نام خدا آغاز نگردد، نافرجام است (يا خواهد شد). شواهد ديگري هم بر اين مطلب وجود دارد. حتي مي‏توان با توجه به آيه بسم الله الرحمان الرحيم به وجوب و لزوم گفتن بسم الله در آغاز هر كاري مثل: ذبح حيوانات استدلال كرد، مگر كارهايي كه اتفاق و اجماع علما (يا دليلي ديگر غير از اجماع بر واجب نبودن بسم الله در آغاز آن‏ها وجود دارد.
در تفسير كشاف در توضيح اين مطلب كه «با» در بسم الله، براي استعانت است، آمده است:
چون مؤمن اعتقاد دارد كه هر كار و عملي تا با نام خدا آغاز نگردد، در نظر شرع قابل اعتنا نيست و طبق سنت واقع نشده، زيرا در فرمايش پيامبر صلي‏الله‏عليه ‏و‏آله آمده: كل امرٍ ذي بال لم يبدأ فيه باسم الله فهو ابتر.
عملي است كه مثل لاعمل است كارش را با نام خدا انجام مي‏دهد چنان كه نوشتن را با قلم انجام مي‏دهد؛ و اين يعني استقامت و ياري جستن از خدا.2
در همان مأخذ در توضيح اين كه «باي» بسم الله به معناي مصاحبت (همراهي) است3، آمده:
چنين معنايي از با، در بسم الله، طبق محاورات مردمي و از زبان آنان گفته شده است، هم چنان كه كسي شعري را از زبان ديگري مي‏گويد. و همين طور است الحمدلله رب العالمين تا آخر، و منظور، آن است كه به بندگان خدا نحوه تبرك جستن به اسم خدا و چگونگي حمد و ستايش او تعليم داده شود.4

الحمد لله رب العالمين

استدلال به اين آيه بر رجحان و پسنديدگي گفتن الحمدلله در هر كاري، مثل استدلال نخست است و آن چه اين استدلال را مانند استدلال نخست تأييد مي‏كند، روايت مشهوري است كه مي‏گويد:
كل امرٍ ذي بال لم يبدأ فيه بالحمدلله فهو ابتر و اجذم.
يعني هر كار اهميت داري كه با حمد خداوند آغاز نگردد، نافرجام و ناقص است. (يا خواهد شد).
جز اين روايت نيز در اين باره وجود دارد، مانند آن چه در كتاب كافي از امام صادق عليه‏السلام نقل شده كه فرموده:
هر گاه كسي بخواهد غذا بخورد، پس دست دراز كرده بسم الله و الحمدلله رب العالمين بگويد، خدا گناهِ (يا گناهان) او را پيش از آن كه لقمه به دهانش برسد، مي‏بخشد. اين روايت نيز گفتن بسم الله در آغاز هر كاري را تأييد مي‏كند.
بعيد نيست كه بودن سوره فاتحه در آغاز قرآن و شروع شدنش با بسم الله الرحمان الرحيم و بعد حمد خداوند، تأييد ديگري بر اين مطلب باشد.
بيضاوي ذيل «رب العالمين» مي‏گويد:
رب العالمين يعني مربي عالمين و اين دلالت مي‏كند كه ممكن الوجود در بقاي خويش مانند زمان حادث شدن و به وجود آمدنش به علت نياز دارد.
مقدس اردبيلي مي‏گويد:
ولي سخن و استفاده‏اي كه بيضاوي از آيه نموده، واضح و آشكار نيست. البته در الحمد لله رب العالمين از دو جهت دلالت بر اين موضوع است كه خداوند متعال، قادر و مختار است: يكي اين كه خداي متعال آفريننده ماسواي خود (و از جمله موجود حادث) است... و دوم آن كه حمد و ستايش تنها بر فعل اختياري مي‏باشد، لذا كسي كه مورد ستايش قرار مي‏گيرد، حتما مختار است. لازمه اين مطلب، حادث بودن تمامي عالم است، زيرا اثر و پديده موجودِ مختار، قديم نيست. بنابراين از دلالت الحمد لله رب العالمين بر قادر و مختار بودن خداوند، حادث بودن عالم استنباط مي‏شود.

الرحمان الرحيم

در الرحمان الرحيم دلالت بر عفو و گذشت وجود دارد.

مالك يوم الدين

در مالك يوم الدين دلالت بر ترغيب و ترهيب (ترساندن) و اثبات قيامت و معاد وجود دارد، زيرا وقتي مكلف آگاه شد و دانست كه خداوند، صاحب و مالك روز جزاست، دچار بيم و اميد مي‏شود. اين گونه گفته‏اند.

اياك نعبد

در تفسير كشاف و تفسير بيضاوي آمده است كه: عبادت، نهايت خضوع و تذلل است.
و در مجمع البيان آمده كه: عبادت ، نوعي شكر و بلكه نهايت شكرگزاري است، زيرا عبادت يعني خضوع به اعلي مراتب آن به همراه تعظيم و بزرگداشت معبود.
مقدس اردبيلي مي‏گويد:
در اين كه مراد از عبادت، مطالبي باشد كه مفسران فوق گفته‏اند، تأمل و اشكال وجود دارد، زيرا ظاهرا چنين چيزي5 واجب نيست و بندگان خدا هم آن را در هنگام گفتن اياك نعبد ادعا نمي‏كنند. و اين جمله6 بر وجوب تخصيصِ خداوند تعالي به عبادت دلالت مي‏كند، زيرا حاصل و نتيجه اياك نعبد اين است كه بگوييد: خدايا تو را به عبادت ، اختصاص داده‏ايم و غير تو را نمي‏پرستيم، كه در اين صورت، عبادت خداوند و اخلاص در عبادت او، واجب است تا آن كه دستور به گفتن اياك نعبد نيكو و شايسته باشد7 و بندگان در اياك نعبد، صادق و راستگو باشند، بلكه ظاهرا مقصود از اياك نعبد، تخصيص عبادت به عبادت صحيح و اخلاص در عبادت (يعني نيت قربة الي الله در آن) است.8 پس وجوب نيت از آن فهميده مي‏شود، لذا ريا حرام است.

اياك نستعين

اين جمله، بر جايز نبودن ياري خواستن در عبادت، از غير خداوند تعالي دلالت مي‏كند، بلكه در هر كاري نبايد از غير او ياري خواست، مگر در مواردي كه دليل و حجت وجود دارد كه كمك خواستن از غير خداوند رواست. اما استنباط بخش اول، از اين جمله روشن‏تر است و بخش دوم، دايره شمولش بيش‏تر است.
نظر اول9 دلالت مي‏كند كه كمك كردن در عباداتي چون وضو و غسل، جايز نيست، بلكه دلالت مي‏كند كه وكالت گرفتن هم در عبادت‏هاي ديگر روا نيست. هم چنين بر عدم جواز ياري خواستن در نماز به صورت اعتماد بر غير (نظير تكيه بر انسان يا ديوار) در هنگام ايستادن يا نشستن يا ركوع يا سجود، يا غير آن كه به شمارش در نمي‏آيد، دلالت مي‏كند.
و نظر دوم هم عدم جوازِ موارد نظر اول را شامل مي‏شود و هم بر اين كه ياري خواستن از غير خداوند متعال در هيچ امري از امور (حتي درخواست كردن از ديگران) جايز نيست. علت اين كه استعانت از غير خداوند جايز نيست، آن است كه در روايات آمده كه درخواست از غيرخداوند، مذموم است، حتي از رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نقل شده كه به گروهي كه به ايشان عرض كردند: بهشت را براي ما ضمانت كن، فرمود: به شرط آن كه از هيچ كس چيزي نخواهيد.
لذا اصحاب حضرت به گونه‏اي شده بودند كه اگر يكي از آن‏ها تازيانه‏اش (در حالي كه سواره بود) مي‏افتاد، از كسي نمي‏خواست آن را به او بدهد بلكه خودش پايين مي‏آمد و آن را برمي‏داشت. وقتي تشنه مي‏شدند، از جايي كه نشسته بودند بلند شده و آب را برداشته، به دست خود مي‏نوشيدند و از كسي كه نزديك آب قرار داشت، درخواست نمي‏كردند.
نتيجه اين كه نكوهش درخواست از غير خداوند تعالي بر اساس عقل و روايات (بدون توجه به آيه اياك نستعين) هم معلوم است. بنابراين شايد بتوان آيه را بر مرجوح بودن استعانت از غير خداست (هر كس كه باشد) حمل كرد، مگر در مواردي كه دليل معتبر وجود دارد كه از غير خدا مي‏توان ياري خواست.
اما اين كه در چه موردي استعانت از غير خدا حرام است و در چه موردي مكروه، اين را از آيه اياك نستعين نمي‏توان فهميد، بلكه بايد از جايي ديگر استنباط كرد.
يا آن كه آيه را بر كراهتِ استعانت از غير خدا حمل كنيم، مگر در مواردي كه از دليل يا دلايل ديگري فهميده‏ايم كه در آن مورد يا موارد استعانت از غير او حرام است، و بديهي است كه آيه شامل موارد حرام نمي‏شود.
يا آن كه آيه را بر حرمت استعانت از غير خدا حمل كنيم؛ البته مواردي كه جواز يا كراهت استعانت از غير خداوند، از شمول آيه خارج است.

اهدنا الصراط المستقيم

اين آيه بر رجحان و پسنديده بودن طلب خير بويژه اصل و اساس خير از خداوند متعال دلالت مي‏كند. مفسران گفته‏اند كه اصل و اساس خير، دين اسلام است. برخي گفته‏اند كه اصل و اساس خير، پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و اماماني هستند كه قائم مقائم او مي‏باشند. اين از ائمه ما روايت شده و شيخ ابوعلي طبرسي رحمه‏الله آن را بيان كرده است. او در پي آن گفته است:
« بهتر آن است كه آيه را بر عموم حمل كنيم تا تمامي خيرها تحت آن داخل شود10؛ زيرا صراط المستقيم، ديني است كه خداوند متعال به آن امر كرده و شامل توحيد و عدل و ولايتِ كساني كه خدا فرمانبريشان را واجب فرموده، مي‏شود.»
و پوشيده نيست كه در تفسير دومي11 كه از آيه شده، مسامحه رخ داده است.12 يا آن كه مقصود از صراط المستقيم، عبادت خداوند است فقط. بر اين تفسير برخي از آيات مثل آيه 61 سوره يس «و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم» دلالت مي‏كند. بنابراين، آيه بر مشروعيت دعا دلالت مي‏كند، بلكه بر مستحب بودن هر دعايي حتي براي اصل دين و دگرگون نشدن آن به مسلك و مرامِ مغضوبٌ عليهم و كساني كه گمراهند، دلالت مي‏كند. پس آيه به انقطاع از خداي متعال و طلب توفيق از او در هر كاري ترغيب و تشويق مي‏كند و بيانگر اين عقيده است كه انسان با عمل خويش، بدون توفيق و هدايت الهي، مورد قبول حق واقع نمي‏گردد، بلكه حتي مسلمان هم نخواهد بود.

طريق صحيح دعا

افزون بر مطالب گذشته بايد دانست كه در نظم و ترتيب سوره حمد، آموزش دعا هم وجود دارد و آن اين كه دعا بايد بعد از بسم الله و حمد و ثناي الهي و چنگ زدن به عبادت باشد؛ چنان كه متعارف چنين است و روايت هم در اين باره وارد شده است.

نكته آخر

نكته ديگري كه بايد دانست، آن است كه من نديده‏ام كسي متوجه استنباط اين احكام از سوره فاتحه باشد، البته در تفسير آن مطالبي گفته‏اند كه اين احكام را مي‏شود از آن‏ها استنباط كرد. شايد اين احكام را به خاطر آن كه از اين سوره پيدا و مشخص بوده، ترك گفته‏اند، يا آن كه چون در غير اين سوره وجود داشته، لذا در ذيل اين سوره بيان نكرده‏اند. خداوند به واقعيت امر آگاه است.

پی نوشت ها:

1. يعني به انعكاس مضمون و مفهوم آن، و در موارد لازم، شرح و توضيح هم خواهيم كرد.
2. در دنباله حديث در كلام زمخشري آمده است: «و الاكان فعلا كلا افعل» و اين جمله ظاهرا جزو حديث شريف نيست؛ لذا آن را به صورت فارسي در متن آورديم.
3. يعني احتمال دارد «باي» بسم‏الله به معناي استعانت باشد و احتمال دارد به معناي مصاحبت باشد.
4. در متن چنين آمده است: هذا مقول علي ألْسنةِ العباد.... و معناه تعليم عباده كيف يتبركون باسمه و كيف يحمدونه.
5. يعني نهايت خضوع و تذلل يا اعلي مراتب خضوع به همراه تعظيم معبود.
6. ظاهرا اين جمله، دنباله و پيامد و نتيجه قول صاحب كشاف و بيضاوي و مجمع‏البيان است و از آن‏ها قابل استظهار و استفاده است.
7. يعني براي آن‏كه دستور به گفتن «اياك نعبد» جايگاه و محل ويژه و صحيح خود را داشته باشد، بايد ضمن عبادت خداوند، اخلاص در آن را هم رعايت كند.
8. عبارت متن در اين جا چنين است: «بل الظاهر انّ المقصود مِنْ هذا القول هو التخصيص بالعباده اي العبادة و الاخلاص فيها وهي النية...»
9. كه در عبادات نبايد از غير خدا ياري جست.
10. بنابراين معناي اهدنا الصراط المستقيم آن است كه: ما را به كليه خيرها راهنمايي كن.
11. يعني تفسيري كه مي‏گفت منظور از صراط المستقيم، نبي گرامي اسلام و ائمه اطهار عليهم‏السلام مي‏باشند.
12. اين چهارمين تفسير آيه شريفه است.