جایگاه شب قدر
جایگاه شب قدر
1. نزول قرآن:
2. تقدير امور:
«قدر» به معناي تقدير و اندازهگيري و تنظيم است. اين معني را هم لغت تأييد ميكند و هم قرآن و روايات. راغب اصفهاني ميگويد: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ اَيْ لَيْلَةٌ قَيَّضَها لِأُمُورٍ مَخْصُوصَةٍ6؛ شب قدر يعني شبي كه [خداوند] براي [تنظيم و تعيين] امور مخصوصي آن را آماده [و مقرّر] نموده است.» و قرآن كريم ميفرمايد: در آن شب «يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ»7؛ «هركاري بر طبق حكمت [خداوند] جدا[و تعيين و تنظيم [ميگردد.»
و امام صادق عليهالسلام فرمود: «التَّقْديرُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ في لَيْلَةِ اِحْدي وَ عِشْرينَ وَالْاِمْضاءُ في لَيْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرينَ8؛ تقدير امور[و سرنوشتها]در شب قدر، يعني شب نوزدهم، تحكيم آن در شب بيست و يكم، و امضا[يآن [در شب بيست و سوم [صورت ميگيرد].» و امام هشتم عليهالسلام فرمود: «...يُقَدَّرُ فيها ما يَكُونُ في السَّنَةِ مِنْ خَيْرٍ اَوْ شَرٍّ اَوْ مَضَرَّةٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ رِزْقٍ اَوْ اَجَلٍ وَ لِذلِكَ سُمِّيَتْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ9؛ در آن شب [قدر [آنچه كه در سال واقع ميشود، تقدير و اندازهگيري ميشود، از نيكي و بدي و زيان و سود و روزي و مرگ. به همين جهت نيز شب قدر[شب اندازه گيري [ناميده شده است.»
و طبق روايات فراواني10 سرنوشت افراد براي سال بعد، مانند: رزق و روزي، مرگ و ميرها، خوشي و ناخوشيها، حج رفتن و حوادث ديگر زندگي، براساس استعدادها و لياقتها، رقم ميخورد، و اين تقدير حكيمانه هم، در انسان هيچ گونه «اجبار» و «سلب اختياري» به وجود نميآورد. ميتوان بين تمام اقوال اين گونه جمع كرد كه در اين شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائكه آسماني، تقديرات يك سال مشخص و بر قلب حجّت زمان عليهالسلام عرضه ميشود.
3. سند امامت:
از امام صادق عليهالسلام نقل شده است كه فرمود: علي عليهالسلام زياد ميفرمود: هيچگاه تيمي و عدوي [ابوبكر و عمر[ خدمت پيامبر صلياللهعليهوآله جمع نشدند مگر آنكه آن حضرت [سوره]«اِنّا اَنْزَلْناهُ...»را با خشوع و گريه ميخواند، سپس آن دو عرض ميكردند چقدر رقّت شما نسبت به اين سوره شديد است. پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميفرمود: به جهت آنچه چشمم ديده و دلم فهميده است و به جهت آنچه دل اين شخص [يعني علي عليهالسلام ] پس از من خواهد ديد. آن دو ميگفتند: مگر شما چه ديدهاي و او چه ميبيند؟
فرمود: پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله براي آن دو نوشت «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فيها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْرٍ»؛ «ملائكه و روح در آن شب با اذن پروردگارشان براي (تقدير) هر كاري نازل ميشوند.» آنگاه ميفرمود: آيا بعد از «كُلُّ اَمْرٍ؛تمام امرها» كه خداوند ميفرمايد، چيزي باقي خواهد ماند؟ ميگفتند: نه. سپس حضرت ميفرمود: آيا ميدانيد آن كسي كه هر امري بر او نازل ميشود كيست؟ ميگفتند: تو هستي اي رسول خدا! آنگاه ميفرمود: بله [ولي [آيا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ ميگفتند: بله. ميفرمود: آيا [در شبهاي قدر] بعد از من هم آن امر نازل ميشود؟ ميگفتند: بله. سپس ميفرمود: بر چه كسي؟ ميگفتند: نميدانيم. سپس آن حضرت از سر من [علي [ميگرفت (و دست را روي سر من قرار ميداد) و ميفرمود: اگر نميدانيد بدانيد، آن شخص پس از من اين مرد است.
فرمود: پس آن گاه آن دو نفر هميشه اينگونه بودند كه شب قدر را بعد از پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله به سبب هراسي كه بر دل آن دو ميافتاد، ميشناختند.11»
و در جاي ديگر علي عليهالسلام فرمود: «به حقيقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل ميشود و به راستي براي آن امر صاحبان امري است. عرضه شد آنان چه كساني هستند؟ فرمود: «اَنَا وَ اَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبي اَئِمَّةً مُحَدَّثُونَ12؛ من و يازده [امام] از نسل من كه [همه [اماماني محدَّث ميباشند [كه ملائكه را نميبينند ولي صداي آنها را ميشنوند].»
و در برخي روايات آمده كه خود ولايت علي عليهالسلام و ائمه عليهمالسلام جزء تقديرات آن شب است13 و دستور دادهاند كه با مخالفان براي اثبات امامت و بقاي آن و زنده بودن مهدي عليهالسلام به شب قدر استدلال كنيد.14 آري، بقاي شب قدر دليل محكمي است بر بقاي امامت و بقاي امامت اقتضا ميكند حيات و زنده بودن مهدي عليهالسلام را و حيات مهدي عليهالسلام نشانه حيات مذهب پيشتاز و هميشه در صحنه تشيّع است. لذا اسلام اصيل و قرآن تا ابد زنده است.
از اينجا روشن شد كه شب قدر، يعني شب ولايت و امامت 15 و معناي رواياتي كه شب قدر را به فاطمه زهرا عليهاالسلام تفسير نموده16 است، روشن شد كه حقيقت شب قدر امامت و ولايت است و حقيقت ولايت و امامت زهراي مرضيه عليهاالسلام است.
4. بخشش گناهان:
و در جاي ديگر فرمود: «مَنْ حُرِمَها فَقَدْ حُرِمَ الْخَيْرَ كُلَّهُ وَلايَحْرُمُ خَيْرَها الاّ مَحْرومٌ18؛ هركس كه از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات محروم [و بينصيب] شده است و محروم نميماند از [بركات و] خيرات شب قدر، مگر كسي كه [با اعمال خويش [خود را محروم نموده باشد.»
لذا بايد تلاش مضاعف نمود تا غفران الهي در اين شبِ بخششِ گناهان شامل حال انسان گردد.
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميفرمود: «مَنْ قامَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ ايْمانا وَاحْتِسابا، غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ19؛ كسي كه در شب قدر به پاخيزد [و آن شب را] از روي ايمان و محاسبه [و اخلاصبيدار باشد،]گناهان گذشتهاش بخشوده ميشود.»
در بحارالانوار در ذيل اين روايت اضافه شده: «مَنْ صَلّي لَيْلَةَالْقَدْرِ ايمانا وَاحتِسابا غَفَرَاللّهُ ماتَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ20؛ هركس در شبقدر، از روي ايمان و محاسبه [و اخلاص] نماز گذارد، خداوند گناهان گذشته او را ميبخشد.»
پی نوشت ها:
1. بقره/ 185.
2. دخان/ 3.
3. قدر/ 1.
4. تفسير نوين، محمد تقي شريعتي، ص275؛ مجمع البيان، ابوعلي طبرسي، ج1، ص518.
5. حج/ 74.
6. المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، ص 395.
7. دخان/ 4.
8. وسائل الشيعه، حرّ عاملي، داراحياء التراث، ج7، ص259؛ تفسير نور الثقلين، ج5، ص627؛ البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص487.
9. عيون اخبارالرضا، ج2، ص 116.
10. ر.ك: تفسير نورالثقلين، ج5، ص631؛ البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص 486؛ بحار الانوار، ج94، ص141 - 18.
11. اصول كافي، محمد بن يعقوب كليني، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران، كتابفروشي اسلاميه، ج1، ص 363 - 364.
12. اثباة الهداة، شيخ حرّ عاملي، قم مطبعة العلمية، ج2، ص 256؛ بحارالانوار (همان)، ج 94، ص15، ح26.
13. همان، ص18.
14. اصول كافي (همان)، ج1، ص 353 - 362 - 364، روايت 6.
15. يكي از شبهاي قدر در مورد امام زمان عليهالسلام اختصاص دارد و لازم است و عناياتي را به دنبال دارد.
16. تفسير فرات كوفي، مؤسسه نشر، ص581.
17. بحارالانوار(همان)، ج94، ص80، ح47.
18. كنز العمّال، علي متقي هندي، بيروت، مؤسسه الرساله، ج8، ص534، ح28 . 24.
19. وسائل الشيعه، ج10، ص358، ح13601.
20. بحارالانوار، ج93، ص366، ح42.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}