نویسنده: مجید مخدوم فرخنده




 

شناسایی منابع، گام اول ارزیابی و برنامه ریزی سرزمین به شمار می‌رود. بدون شناسایی منابع، یعنی شناخت پارامترهای مربوط به سرزمین، ارزیابی و برنامه ریزی سرزمین امکان پذیر نخواهد بود.
مروری بر تاریخچه روشهای شناسایی منابع (استوارت 1968، ناوه و لیبرمان 1984، هوارد و میچل 1985 و وستمان 1985) نشان می‌دهد که روشها در طول زمان یک سیر تکاملی کرده، و متحول شده‌اند. در این باره می‌توان اذعان نمود که اصولاً دلیل تفاوت روشهای شناسایی منابع از یکدیگر در نحوه تکامل آنها نهفته است (ناوه و لیبرمان 1984). به طور کلی روشهای شناسایی منابع در چهار دسته زیر قابل گروه بندی هستند.
1- آماربرداری و نمونه برداری.
2- تفسیر عکسهای هوایی، ماهواره‌ای و نقشه‌های توپوگرافی.
3- تفسیر اتوماتیک عکسهای هوایی، ماهواره‌ای با استفاده از کاربردهای کامپیوتری.
4- سیستم اطلاعات جغرافیایی.
هر دسته از روشهای شناسایی، نقاط قوت و ضعف مربوط به خود را دارند. به هنگام تشریح هر یک از روشها، این گونه موارد، تا آنجا که ممکن است، به شمار خواهند آمد.

آمار برداری و نمونه برداری

آماربرداری عبارت از جمع آوری اطلاعات برای استفاده‌های آینده است. چنین روشی شامل تعیین کمیت یا شمارش موجودیهای یک ناحیه است. آماربرداری در اصل به برشماری اطلاعات یک ناحیه در یک قالب یا واحد می‌پردازد. مثل وسعت کشتزارها، طول رودخانه‌ها و میزان حجم جنگل. یا در یک محدوده زمانی آمار کمی از هستی یک ناحیه به دست می‌دهد، مانند رویش سالانه، میزان مرگ و میر سالانه و نیز میزان بارندگی فصلی. چنانچه مشهود است اتخاذ چنین روشی برای شناسایی منابع، نتایج کلی از هستی منابع به دست می‌دهد. در کشورهایی که اطلاعات راجع به منابع اکولوژیکی شان کافی نیست و یا ممالکی که برای نخستین بار تصمیم به اندازه گیری و بررسی منابع اکولوژیکی خود برای ارزیابی می‌گیرند به روش آماربرداری رو می‌آورند، همانگونه که در ایران شادروان کریم ساعی در دهه 1320 با آماربرداری وسعت جنگلهای شمال کشور را (3/4 میلیون هکتار) تعیین نمود.
به عبارت دیگر، برای شناسایی منابع اکولوژیکی یک ناحیه، منطقه و یا کشور اول باید با آماربرداری میزان موجودی را مشخص نمود و سپس با روشهای دیگر شناسایی منابع، به تعیین و شناسایی سایر پارامترها مثل گونه‌ها، جامعه‌های گیاهی و بافت خاک پرداخت. در واقع آماربرداری منابع نتایج کلی به دست می‌دهد و روشن می‌کند که در کجا چه عملی انجام پذیر است و برای داشتن دقت بیشتر چه تحقیقاتی باید صورت گیرد.
در کشور ما با آماربرداریهای به عمل آمده در نیمه اول قرن حاضر موجودی منابع طبیعی ما مشخص گردید. سپس برای داشتن اطلاعات بیشتر اقدام به نمونه برداری در سطح ناحیه، منطقه و کشور شد.
نمونه برداری روشی است که بر اساس تجربیات گذشته حاصل از کار آمار برداری پایه گذاری می‌شود. به طور مثال، با آماربرداری روشن می‌گردد که وسعت علفزارهای یک ناحیه چقدر است. برای آنکه پی به گونه‌های گیاهی برده شود باید با انجام نمونه برداری از چند علفزار و بسط آن به سراسر ناحیه، نوع جامعه‌ها، یا تیپ‌ها و یا گونه‌ها را مشخص نمود. در این رابطه تجربیات گذشته نقش مهمی را ایفا می‌نمایند. مثلاً می‌دانیم که وجود چند شرط نمایانگر همشکلی اسیدیته خاک است. در این صورت امکان دارد اسیدیته خاک در چند نقطه (نمونه برداری) یا قطعه نمونه اندازه گیری شود و در صورت اثبات همشکلی و همگنی، این قاعده بسط داده شود و اسیدیته خاکهای منطقه مشخص گردد. به طور نمونه با نمونه برداریهایی که تا کنون در کشور ما به انجام رسیده، روشن شده است که به احتمال قوی در خاکی که بر روی سنگ مادر آهکی تشکیل می‌شود، در اقلیم نیمه خشک اگر شکل زمین ناحیه، دشت و یا شبه دشت باشد، اسیدیته آن خاک قلیایی است. این حقیقت پس از سالها آماربرداری از منابع فیزیکی کشور و پس از انجام نمونه برداریها در نواحی متعدد روشن شده است. شایان یادآوری است که بدون داشتن تجربیات گذشته حاصل از کار آماربرداری نمی‌توان یکباره برای اول بار در شناسایی منابع با روش نمونه برداری شروع به کار کرد.
سؤالی که در مورد نمونه برداری مطرح می‌شود آن است که تراکم نمونه برداری باید چقدر باشد تا به حد کافی تغییرپذیری پارامترها را در سرزمین مشخص سازد. به طور اساسی جواب این سؤال را قابل دسترس بودن ناحیه، بودجه موجود و توان فرمولهای آماری به کار رفته (طرح آزمایشها)، هدف از کار شناسایی و شدت مدیریت آینده مشخص می‌سازد.
ارزیابی توان اکولوژیکی محیط زیست نیازمند اطلاعات دقیق کمی از کیفیت سرزمین است، بنابراین برای جمع آوری چنین اطلاعاتی نمی‌توان به نمونه برداری تنها بسنده کرد، چه اگر منطقه‌ای غیرقابل دسترس باشد و نتوان به نمونه برداری در آن پرداخت آیا باید از آن منطقه در کار ارزیابی و یا برنامه ریزی و یا اصولاً توسعه در آینده چشم پوشید؟ یا اگر بودجه کافی برای انجام کار صحرایی مورد نیاز در نمونه برداری در اختیار نباشد چه باید کرد؟ یا آیا اطمینانی به نتایج حاصله از نمونه برداری برای نشان دادن تمامی منابع یک سرزمین وجود دارد؟ یا اصولاً نتایج حاصله از نمونه برداری می‌تواند جوابگوی نیازهای کمی ارزیابی توان اکولوژیکی محیط زیست باشد؟ به خاطر رفع مشکلات یاد شده بود که تفسیر عکسهای هوایی در ارزیابی کاربرد پیدا نمود.

تفسیر عکسهای هوایی و ماهواره‌ای

اگر یک ارزیابی دقیق از سرزمین مورد انتظار است، پس یک شناسایی دقیق و صحیح نیز از سرزمین باید به عمل آید. عکسهای گرفته شده از سطح زمین که با هواپیما و یا ماهواره گرفته شده باشند، اگر با کار محدود صحرایی توأم شوند، می‌توانند تصویر نسبتاً دقیق و درستی از سرزمین به دست دهند (کلوول 1986، بارت و کریتس 1976، هووارد و میچل 1985 و احمدی 1367). به هر حال برای سودمندی بیشتر، چنین عکسهایی باید با در نظر گرفتن ویژگیهایی چند از قبیل نوع فیلم، فیلتر، مقیاس، بزرگنمایی (توان تفکیک). زمان، روز و فصل عکسبرداری گرفته شده باشند (زبیری و دالکی 1370). ارزیابی سرزمین نیازمند آمیخته‌ای از اطلاعات مربوط به منابع متفاوت است و به ندرت و فقط در موارد ویژه اطلاعات مربوط به یک منبع در ارزیابی کاربرد پیدا می‌نماید. تفسیر عکسهای هوایی قادر است چنین آمیختگی از اطلاعات مربوط به منابع مختلف را به دست دهد که به کار ارزیابان آید (کلوول، 1986، ناوه و لیبرمان 1984، وستمان 1985 ولو 1986). روش استفاده از تفسیر عکسهای هوایی در شناسایی منابع نشئت از روشن دورکاوی می‌گیرد. دورکاوی شامل استفاده از عکسهای هوایی، عکسهای ماهواره‌ای (امواج الکترومغناطیسی)، رادار، تصاویر حرارتی، سلار علامتی، اسکن کننده چند طیفی و سنجنده‌های میکروموج است (هارپر 1363 ولو 1986). هنوز بسیاری، استفاده از عکسهای هوایی را، به خاطر وجود انواع متعدد دوربینها و فیلم‌ها برای این کار، نسبت به سایر فنون یاد شده دورکاوی مؤثرترین روش می‌دانند (ناوه و لیبرمان 1984).
سودمندیهای استفاده از عکسهای هوایی عبارتند از (کلوول 1968):
1- اطمینان از نتایج
2- قابلیت تشخیص جزئیات
3- پوشش دادن کامل ناحیه مورد مطالعه
4- دیدن سه بعدی اجسام
5- راحتی تفسیر
6- رفع محدودیت عدم دسترسی به ناحیه
7- راحتی اندازه گیری
8- راحتی کنترل اشتباهات
9-داشتن امکان بررسی ناحیه در طول سال
10- سرعت در به دست آوردن داده‌ها
11- داشتن قابلیت برای بررسیهای مقایسه‌ای
12- اقتصادی بودن آن
محدودیت‌های استفاده از عکسهای هوایی شامل موارد زیر هستند:
1- استفاده از روش تفسیر عکسهای هوایی هنوز به کار صحرایی نیازمند است.
2- نیاز به آموزش ویژه و تجربه تقریباً طولانی مفسر دارد.
3- مقیاس در تمامی سطح یک عکس به واسطه شیب و امتداد شیب یکسان نیست.
4- عکسها ممکن است یک تصویر غلط (مثلاً به واسطه وجود سایه) از اجسام به دست دهند.
5- عکسها به سرعت تازگی خود را از نظر اطلاعات مربوط به اجسام از دست می‌دهند.
6- یک عکس تنها، به ندرت تمامی نقاط جالب توجه را نشان می‌دهد.
چنین سودمندیها و محدودیتها در مورد استفاده از عکسهای برداشته شده توسط ماهواره‌ها نیز صدق می‌نماید. برای استفاده از روش تفسیر عکسهای هوایی در شناسایی منابع، وجود اطلاعات گذشته از سرزمین ضروری است. بدون داشتن چنین اطلاعاتی از سرزمین، تفسیر عکسها کاری بس مشکل و طاقت فرسا و در اغلب موارد بی معنی خواهد بود. اطلاعات گذشته سرزمین که توسط روشهای آماربرداری یا نمونه برداری جمع آوری شده باشند می‌توانند در این راه کارساز باشند. از این حقیقت می‌توان چنین نتیجه گرفت که در ناحیه، منطقه، کشوری که پیش از آن آماربرداری و یا نمونه برداری به عمل نیامده باشد، نمی‌توان به یکباره با روش تفسیر عکسهای هوایی اقدام به شناسایی منابع نمود. چنین قاعده‌ای در مورد استفاده از عکسهای ماهواره‌ای نیز صدق می‌کند.
در روش تفسیر عکسهای هوایی برای شناسایی منابع، سه پدیده عمده روی عکس هوایی دخالت دارند، یا به عبارت دیگر کاربرد عکسهای هوایی در شناسایی منابع بستگی به تشخیص و تفسیر این سه پدیده دارد. بنابراین برای شناسایی منابع سرزمین به کمک عکسهای هوایی علاوه بر داشتن اطلاعات گذشته از سرزمین، شناخت سه پدیده شکل، رنگ یا تن و بافت عکس ضروری است. البته پدیده‌های دیگری نیز روی عکس قابل تشخیص‌اند، مانند قالب، اندازه، سایه و موقعیت. اما اهمیت آنان به اندازه سه پدیده شکل، تن و یا بافت نیست.
شکل روی عکس هوایی درست همان چیزی است که هر عکسی نشان می‌دهد، یعنی شکل اجسام طبیعی و یا انسان ساخت، مثل شکل رودخانه‌ها، جاده‌ها، کوهها، کشتزارها و جنگلها روی عکس.
رنگ یا تن هر رنگ روی عکسهای هوایی رنگی، معرف همان رنگی است که اجسام روی زمین با آن شناخته شده و دیده می‌شوند. در این مبحث، عکسهای هوایی رنگی مورد نظر نیستند، چون به خاطر هزینه بسیار بالای تهیه عکسهای رنگی، اصولاً در ارزیابی منابع، عکسهای هوایی رنگی کاربرد خیلی کمی آن هم برای موارد استثنایی دارند. آن رنگی که در شناسایی منابع از عکسهای هوایی مورد انتظار است، رنگ روی عکسهای هوایی سیاه و سفید است. برخلاف آنچه مشهور می‌باشد، عکسهای سیاه و سفید فقط از دو رنگ سیاه و سفید تشکیل نشده‌اند، بلکه تمامی رنگهای آکروماتیک (دیکلمان و شوستر 1982) را که عبارت از سیاه، خاکستری خیلی تیره، خاکستری تیره، خاکستری روشن، خاکستری خیلی روشن و سفید هستند را در خود دارند. چنین پدیده‌ای در تفسیر عکسهای هوایی برای شناسایی منابع متنوع بی اندازه کاربرد دارد. بنابراین می‌توان در مورد رنگ که برخی آن را تن نیز نامیده‌اند (لو 1986) چنین تعریف نمود:
هر گونه تغییر قابل تشخیص در سایه رنگ از سیاه تا سفید را تن عکس گویند (زبیری و دالکی 1370).
بافت عبارت از فراوانی تغییر تن عکس است که به انسان احساس صاف یا زبر بودن را در مورد اجسام روی عکس می‌دهد (لو 1986). بافت روی عکس هوایی نمایشگر شرایط سطح زمین است، مثل بافت خاک و رطوبت نسبی خاک. بافت روی هر سری عکس، رنگ ویژه خود را دارد و نمی‌توان تفسیر به عمل آمده برای یک سری را در تمام شرایط بسط داد. بلکه هر سری عکس از هر نقطه را باید جداگانه تفسیر نمود. بافت عکس انواع متعددی دارد.
هر بافت نمایشگر یکی از شرایط خاص منابع روی عکس است. انواع بافت روی عکس عبارتند از (وی 1978):

1- بافت نرم یا یکنواخت:

نمایشگر خاکهای آبرفتی، سنگهای رسوبی و خاک با بافت یکنواخت است.

2- بافت نقطه‌ای:

نمایشگر تغییرات سریع خاک و سنگها می‌باشد، مثل سنگ آهک در اقلیم مرطوب.

3- بافت نواری:

نمایشگر تغییرات خطی در بافت خاک و سنگ است، مانند سنگها و خاکهای قدیمی، تپه‌های ماسه‌ای و سنگهای شدیداً چین خورده.

4- بافت بهم ریخته یا زبر:

نمایشگر رسوبات قلیایی در یک منطقه است.
بنابراین، شناسایی منابع یک منطقه به کمک تفسیر عکسهای هوایی از تلفیق اطلاعات گذشته منطقه با شرایط شکل، تن و بافت روی عکس به عمل می‌آید. با ذکر یک مثال نحوه شناسایی منابع از روی عکسهای هوایی روشن تر می‌شود:
اگر با تجربیات گذشته مشخص گردد که منطقه‌ای از کشور ما ویژگیهای زیر را دارد الف) از نظر سنگ شناسی دارای سنگ مادر آهکی است (حتی این پدیده را نیز می‌توان از روی عکس هوایی مشخص نمود. رجوع شود به بخش دوم)، ب) از نظر اقلیم شناسی در اقلیم معتدل و مرطوب قرار گرفته است، پ) در نواحی که بسته به شکل سه بعدی دیده شده روی عکس مشخص شود که شیب ناحیه تند است، ت) جهت دامنه، جهت جغرافیایی شمالی است، ث) ارتفاع از سطح دریا در ناحیه مورد بحث ارتفاع متوسط دارد و ج) بافت روی عکس نقطه‌ای است و رنگ آن خاکستری روشن است، می‌توان تفسیر نمود که خاک ناحیه مورد نظر عمق کم تا عمق متوسط دارد. خاک، زهکشی خوب داشته و قابل نفوذ می‌باشد و بافت خاک رسی لومی است. پوشش گیاهی علفی روی این خاک کوله خاس به همراه ملف است و جانور رده نخستین آن مرال می‌باشد.
به طور کلی، تفسیر عکسهای هوایی سیاه و سفید در شناسایی منابع زیر چه به طور مستقیم (تشخیص منابع روی عکس) و چه به طور غیرمستقیم (تشخیص منابع از استنتاج اطلاعات روی عکس) کاربرد دارد:
1- منابع آب سطحی (دریاچه، برکه، رودخانه، نهر، تالاب) (مستقیم)
2- قنات (مستقیم)
3- چشمه (غیرمستقیم)
4- سفره آب زیرزمینی (غیرمستقیم)
5- هیدروگرافی (مستقیم)
6- واحد شکل زمین (مستقیم)
7- بلندیهای خرد و کلان (مستقیم)
8- امتداد شیب (مستقیم)
9- طبقه شیب (غیرمستقیم)
10- جهت جغرافیایی (مستقیم)
11- طبقات ارتفاع از سطح دریا (غیرمستقیم)
12- گسلها و امتداد آن (مستقیم و غیرمستقیم)
13- نوع سنگهای متشکله (مستقیم و غیر مستقیم)
14- بافت خاک (مستقیم و غیرمستقیم)
15- ساختمان خاک (غیرمستقیم)
16- عمق خاک (غیرمستقیم)
17- رنگ خاک (مستقیم و غیرمستقیم)
18- اسیدیته خاک (غیرمستقیم)
19- درجه حاصلخیزی خاک (غیرمستقیم)
20- شوری خاک (غیرمستقیم)
21- تیپ خاک (غیرمستقیم)
22- جامعه‌ها یا تیپ‌های گیاهی (مستقیم)
23- تراکم پوشش گیاهی (مستقیم)
24- اطلاعات در مورد پراکندگی جانوران (غیرمستقیم). لیکن با کمک عکسهای هوایی که با فیلم مادون قرمز عکسبرداری شده باشند (سیمونت 1986، پارت و کریتس 1976، لو 1986) حتی به طور مستقیم نیز به شناسایی جانوران می‌توان دست یازید.
25- تغییرات استفاده از سرزمین (مستقیم)
26- نوع استفاده از سرزمین (مستقیم)
27- نوع مدیریت به کار گرفته شده در اداره سرزمین (غیرمستقیم)
28- نوع خدمات و تسهیلات موجود انسان ساخت (مستقیم)
بنابراین مشاهده می‌شود که با کمک عکسهای هوایی می‌توان به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به شناسایی منابع پرداخت. البته در این کار یک مقدار ذهنیت دخالت دارد که در این صورت تفسیر به عمل آمده به تجربه و کاردانی مفسر بستگی پیدا می‌کند. برای رفع این نقیصه از دو فراز استفاده می‌کنند:
1- آمیختن تفسیر عکسهای هوایی با عملیات میدانه‌ای در زمین
2- استفاده از الگوهای اکولوژیکی که از تجربیات حاصله از تفسیرهای قبل به دست آمده باشد، مثل تشخیص جامعه یا تیپ گیاهی (به طور نمونه اکنون روشن شده است که جامعه راشستان بافت نقطه‌ای و رنگ خاکستری روشن روی عکس هوایی دارد) به کمک مدل‌های موجود.

تفسیر اتوماتیک عکسهای هوایی و ماهواره‌ای با استفاده از کاربردهای کامپیوتر

دورکاوی زمین چه از هواپیما و چه از ماهواره‌های منابع زمینی (مانند لاندسات، کاسموس، اندیور، اسکای لاب و اسپات) با استفاده از کاربرد کامپیوتر امروزه چنان وضعیتی پیدا کرده است که باعث بروز انقلابی در ارزیابی سرزمین شده است (وستمان 1985). در این روش نتیجه تفسیرهای گذشته از عکسهای هوایی که غالباً هنوز توسط انسان به عمل می‌آید، کدگذاری شده، به خورد سیستم نقشه سازی کامپیوتر داده می‌شود. سپس هواپیما یا ماهواره‌های مجهز به این گونه کامپیوترها به طور مستقیم می‌توانند اطلاعات را ثبت و تفسیر کنند. طرز عملی کار بدین ترتیب است که گونه‌ای از دستگاههای مفسر، اطلاعات را از نوارهای مغناطیسی کامپیوترها (اطلاعاتی که توسط سنجنده‌ها مثل اسکانرهای چند طیفی سوار شده در هواپیما و یا ماهواره‌ها گرفته شده و ثبت می‌شود) گرفته و تفسیر می‌کنند. اسکانر چند طیفی نور را به صورت یک سری باندهای طول موج (از موج مرئی تا موج مادون قرمز) که از زمین ساطع می‌شود دریافت و ثبت می‌کند. به خاطر آنکه سطوح مختلف سرزمین (مثلاً فرآورده‌های کشاورزی متفاوت، هوا یا آب با کیفیت های متفاوت، جنگلها) طول موجهای متفاوتی را منعکس می‌کنند، دریافت این گونه تفاوتها و تفسیر بعدی آن امکان می‌دهد که منابع روی زمین شناسایی شوند.
همانگونه که یک تصویر تلویزیونی می‌تواند به اجزاء کوچکتر شکسته شده و توسط امواج رادیویی فرستاده شود و سپس به طور الکترونیکی ترکیب گردیده و به صورت تصویر روی صفحه تلویزیون نمایان شود، همین عمل را نیز می‌توان با تصاویر ماهواره‌ای انجام داده و به صورت عکس ماهواره‌ای درآورد. در این حالت، آنتن‌های زمینی امواج رادیویی ماهواره‌ها را دریافت و آنان را روی نوارهای مغناطیسی ضبط می‌نمایند. این گونه اطلاعات برای نقشه سازی مستقیماً به کامپیوترها داده می‌شود.
به خاطر آنکه ماهواره‌ها زمین را چندین بار در سال دور می‌زنند، تغییرات موقتی روی زمین را نیز می‌توان با این روش دنبال کرد، مثل رشد محصولات کشاورزی، تغییرات آب و هوا، حرکت نشت نفت، حمله بیماریها، آفات و یا آلودگیها به گیاهان و فرسایشهای ساحلی. در عین حال عکسهای هوایی چه سیاه و سفید، رنگی، مادون قرمز و چند طیفی هنوز برای شناسایی در مقیاس بزرگتر برای بررسی گونه‌ها یا ساختمانها، که بزرگنمایی ماهواره‌ها امکان ردیابی دقیق آنها را نمی‌دهد، به کار می‌روند. زیرا بزرگترین پوشش زمینی ماهواره‌ها هنوز 60×60 کیلومتر است (اسپات) دانش تفسیر اتوماتیک عکسها بنا بر گفته روئرفلد (1968) امروزه 35 ساله است.
به طور کلی یک روش استاندارد برای این کار وجود ندارد و بنا بر موقعیتهای متفاوت، روشهای متناسب در آن موقعیت به کار گرفته می‌شوند. به طور کلی فرایند تفسیر اتوماتیک عکسهای هوایی یا ماهواره‌ای به صورت زیر است (روئرفلد 1968، پارت و کریتس 1976، ناوه و لیبرمان 1984، هارپر 1363، هوارد و میچل 1985، وستمان 1985، لو 1986 و مرکز سنجش از دور ایران 1368):

1- پیش پرداخت:

از عکس گرفته شده، یک یا چند عکس دیگر، بسته به نیاز و پارامترهای موجود منابع، تهیه می‌شود.

2- پرداخت:

سپس هر عکس بسته به پارامتر مورد شناسایی تبدیل به اعداد و حروف و یا شکل می‌شود.

3- تصمیم گیری و تفسیر:

در این مرحله، با مقایسه این اعداد و حروف با آن چیزی که در مشخصات کلاسه‌ها یا مدلها در بانک اطلاعات از پارامتر مورد نظر موجود است، تصمیم گیری انجام گرفته، و دستگاه مشخص می‌کند که پارامتر دیده شده بر روی عکس چیست و چه خصوصیاتی دارد. لیکن آخرین مرحله تفسیر یعنی در نظر گرفتن تمامی جوانب امر باز توسط شخص مفسر انجام می‌پذیرد.

4- بانک جدول:

اطلاعات شناسایی شده از هر منطقه سپس در انبار کامپیوتر به صورت بانک اطلاعات ذخیره می‌شود و در صورت درخواست به صورت جدول در اختیار درخواست کننده قرار می‌گیرد.

5- بانک نقشه:

در آخر اطلاعات مربوط به منابع راساً به صورت حروف و اعداد یا به صورت گرافیک در بانک اطلاعات ذخیره شده و در هنگام درخواست توسط دستگاه چاپ گر کامپیوتر چاپ شده و در اختیار استفاده کننده به صورت حروف و اعداد (شکل 1) و یا گراف قرار می‌گیرد. (شکل 2)
در کشور ما این مرحله، یعنی شناسایی منابع به کمک کامپیوتر و تهیه نقشه های کامپیوتری برای جمع بندی و ارزیابی در شرف تکوین است.

نظام اطلاعاتی جغرافیایی GIS

زمانی که تفسیر اتوماتیک عکسهای هوایی یا ماهواره‌ای برای تمامی یک منطقه یا کشور به عمل آمده باشد، یعنی نقشه‎های منابع به صورت نقشه‌های کامپیوتری و جدولهای مربوط در بانک اطلاعات ذخیره شده و موجود باشند می‌توان، این گونه اطلاعات وسیع را بر حسب موقعیت جغرافیایی تنظیم و گروه بندی نمود و کلیه اطلاعات مربوط به منابع را در منطقه‌های متفاوت در اختیار داشت. اگر این چنین اطلاعاتی با این ابعاد در دست باشد، حتی می‌توان عمل ارزیابی بر روی نقشه‌های منابع انجام داده، و به طور مستقیم توان هر منطقه را بر حسب موقعیت جغرافیایی در بانک اطلاعات کامپیوتر به صورت نقشه و جدول ذخیره نمود. نمونه چنین روشی امروزه به صورت نرم افزارهای کامپیوتری GIS وجود دارد (تاملینسون 1968) که اول بار در کانادا برای ارزیابی کاربری‌های کشاورزی، جنگلداری، تفرج، حفاظت حیات وحش و نوع استفاده از سرزمین تهیه شده است. نمونه بارز دیگر، مدل تهیه شده در دانشگاه ماساچوست به نام METLAND (فابوس و کازول 1977 و فابوس و دیگران 1987) است که برای ارزیابی شهری بر اساس روشی پارامتریک (مخدوم 1366) تهیه شده است. کاملترین این گونه نظامها نرم افزارهای تهیه شده در استرالیا هستند (آستین و کوکز 1978) که قابلیت استفاده در بسیاری از شرایط را دارند (SIRO PLAN). برای کامپیوترهای بزرگ، این نظام LUPLAN و برای میکروکامپیوترها LUPIS کدگذاری و نام گذاری شده‌اند. نظام اطلاعاتی جغرافیایی استرالیا ARIS نام دارد که اطلاعات خام را بر حسب گروههای مناطق مختلف در مورد منابع و توان آن منابع برای استفاده از سرزمین در بانک اطلاعات خود به صورت جدول و نقشه‌های کامپیوتری ذخیره دارد (کوکز و واکر 1980).
نکته قابل توجه در مورد نرم افزارهای GIS، آنست که برخلاف تصور خیلی‌ها، نرم افزار GIS پدیده جدید دهه 1990 نیست. در استرالیا و کانادا از دهه 1960 نرم افزارهای GIS، که با کامپیوترهای Main Frame قابل پردازش بود، در دسترس آمایشگران قرار داشت. منتها در دهه اخیر تحولی در برنامه نویسی آن ایجاد شده است که با سهولت بیشتری می‌توان از آن استفاده نمود. نکته دیگر در مورد نوع GIS است. به طور کلی نرم افزارهای GIS بر چهار نوع هستند.
1- نرم افزارهایی که با آن می‌توان سنجش از دور را با عکسهای هوایی و یا تصاویر ماهواره ای انجام داد و نقشه‌های منابع را برای موقعیتهای جغرافیایی مختلف تولید نمود، مانند EASI-PACE کانادا 2- نرم افزارهایی که نقشه‌های تولید شده دستی و یا کامپیوتری را می‌توان با اسکنر و یا رقومی کردن به خورد نرم افزار داده و از قابلیت‌های نرم افزار در رویهم گذاری نقشه‌ها و پردازش تصاویر استفاده نمود، مثل نرم افزار آمایش (ایران) و GARIS کانادا 3- نرم افزارهایی که مانند گروه 2 عمل می‌کنند ولی قابلیت تصمیم گیری در مورد ارزیابی و آمایش نیز دارند. مثل LUPIS، ALES، ILWIS، IDRISI و ARC-Info. 4- نرم افزارهایی که تمامی قابلیت‌های سه گروه را دارند، مانند ARIS استرالیا و GIS کانادا.
شکل 1: چاپ نقشه کامپیوتری. منبع: پاری و دیگران 1968.
شکل 2: نقشه سازی کامپیوتری به صورت گراف. منبع: بردوایو (1988) و وستمان (1985)
منبع مقاله :
مخدوم فرخنده، مجید، (1393) شالوده آمایش سرزمین، تهران: دانشگاه تهران، چاپ پانزدهم