رسائل مشروطیت
رسائل مشروطیت
رسائل مشروطیت
رسائل مشروطیت. اثر تحقیقی ارزندهای از دکتر غلامحسین زرگری نژاد ـ استاد دانشگاه شهید بهشتی ـ معرفی این کتاب با استفاده از مقدمات معرفیگونه مولف بر هر رساله تدوین شده است. در طول دوره قاجاریه، اگر چه به دلیل سلطه نظام سلطنتی منطقه، زمینهی مناسب تأملات سیاسی وجود نداشت، اما در متن همین نظام بیش از یکصد رساله سیاسی و اقتصادی، با انگیزههای عدیده و توسط افرادی با پایگاههای سیاسی، طبقاتی و فکری مختلف نوشته شد که این معنا نشان از اهمیت تأملات سیاسی در جامعه عهد قاجاری است. رسائل مذکور، عمدتاً توسط علماء و منورالفکرهای دوره قاجار و تعداد بسیار اندکی از آنها توسط تجار تألیف شدهاند. بحث از ویژگیهای فکری نگارندگان رسائل مذکور جای خاص خود را طلب میکند، اما در اینجا بد نیست اشاره کنیم که رسائل تألیف شده توسط علمای دوره قاجار (به استثناء رسائل وعاظ السلاطین) هم ناظر به انتقاد از استبداد سیاسی و هم ناظر به ضرورت مقابله و ستیز علیه استعمار، خاصه محافظت و مدافعه از استقلال اقتصادی، دربرابر تهاجمات گسترده سرمایهداری جهانی هستند.
نگارنده که از سالها پیش تعدادی از رسائل را شناسایی و جمع آوری کرده است، همواره بر آن بوده تا به مرور، تعدادی از آن ا را آماده چاپ نماید؛ خاصه آنکه پراکندگی بسیاری از این رسائل در کتابهای شخصی و عدم وجودشان در کتابخانهها و آرشیوهای بزرگ، این نگرانی را قوت بخشید که در صورت عدم جمع آوری، چاپ و یا تجدید چاپ این رسائل به مرور ایام، تعداد زیادی از آنها از بین برود.
در میان مجموعه رسائل سیاسی شناخته شده در دوره قاجار مهمترین و ارزشمندترین آنها رسائلی هستند که علماء در باب مشروطیت و له یا علیه این نظام نوشتهاند. این رسائل تنها بخشی از تاریخ تفکر سیاسی ایران را در بر ندارند، بلکه در لابلای صفحات آنها اطلاعات پراکندهای در باب اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران وجود دارد. همچنین در برخی از این رسائل نقطه نظرهای ضد استعماری و استقلال طلبانه اندیشه مشروطهخواهی و نهضت مشروطیت نیز دیده میشود. نویسنده این کتاب بر آن شده تا از میان هجده رساله و لایحه که مستقیماً توسط علما و درباره مشروعیت و عدم مشروعیت مشروطه نوشته شدهاند، پانزده رساله و لایحه را تصحیح کرده و به چاپ بسپارد.
البته چون رساله "تنبیه الامة و تنزیه الملة"، نوشته مرحوم نائینی چند بار و با توضیحات روشنگر مرحوم آیت الله طالقانی چاپ شده است، بنابراین از چاپ این رساله ارزنده در کنار رسائل مشروطه خواهان صرف نظر کردیم. رساله دیگری که چاپ آن میسر نگشت، رسالهای است تحت عنوان "صواعق سبعه"، نوشته شیخ ابوالحسن نجفی مرندی دولت آبادی. انصراف از چاپ این رساله در کنار رسائل مخالفان مشروطه از آن روی بود که اولاً این رساله به گونهای حاشیهای و مختصر و در کنار بحث اصلی خود یعنی حملات وثابیان به معنیات، به نکوهش مشروطیت پرداخته؛ ثانیاً نسخهای که از این رساله در دست نگارنده است ناقص بود و جستجوی گسترده برای یافتن نسخه کامل آن به نتیجه نرسید.
مولف برای ارائه دریافتی روشن از امهات مباحث مطروحه در تمام رسائل و تبیین تفکر اصلی موجود در دو دسته رسائل مشروعه خواهان و مشروطه طلبان، در قالب یک مدخل این دو تفکر و سیر تاریخی موضع گیری دو جریان را در قبال مشروطیت باز نموده است. مجموعه حاضر، در واقع کتاب نخست از مجموعه رسائل مشروطیت است.
کشف المراد رسالهای است خطی که تاکنون چاپ نشده است. مؤلف آن "محمد حسین بن علی اکبرتبریزی" و از علمای همفکر و همراه با علمای مشروعه خواه بوده، اما در تلاشهای عملی ظاهراً با این جریان همکاری گستردهای نداشته است. زیرا نام وی را هیچ جا در کنار نام علمای همفکرش که نامههای بی شماری علیه مشروطیت امضا کرده و پراکندهاند، نمیتوان دید. نویسنده تا کنون شرح حال وی را نیز در کتابهایی که به معرفی علمای عهد قاجار پرداختهاند ندیده است. از برخی اشارات موجود در متن رساله "کشف المراد" میتوان دریافت که وی ساکن آذربایجان و مشخصاً متوطن در تبریز بوده است، اما به طور مرتب در جریان وقایع تهران قرار میگرفته است و یا لااقل از اوضاع و حوادث تهران دقیقاً آگاه بوده است. مؤلف در آخرین صفحه اثر خویش یعنی در صفحه 69 درباب تاریخ تحریر رسالهاش چنین نوشته است: "وقع تحریر ذلک فی خمس مضین من شعبان المعظم سنه1325" تعداد خط رساله نیز حاکی از آن است که تمام رساله به خط یک نفر نوشته نشده است.
رساله "کشف المراد" با حمد و ستایش خداوند و معرفی نویسنده آن با عنوان ثمرات مشروطه آغاز میشود. پس از عنوان اول رساله، یعنی ثمرات مشروطه، مؤلف ذیل عناوین زیر به بحث و بررسی درباره مشروطیت پرداخته و دیدگاههای انتقادی خویش را درباره مشروطه خواهان و نظام مشروطیت آورده است: 1- ثمرات مشروطه، 2- بیان اختلاف، 3- محبوبیت عدل، 4- شکوه عدل، 5- شکوه قرآن، 6- طعن کفار، 7- طعن شیطان، 8- بیان اغراض حاوی بحثی در دو مقام، 9- بیان مشروطه، 10- بیان استبداد، 11- بیان مشروعه.
1- چرا مساعدات جدی اولیه حجت الاسلام به مخالفت با مشروطیت و مهاجرت به حضرت عبدالعظیم پیوست، آیا این مخالفت موجب شرعی داشت و به این سبب بود که مشروطه را با قوانین شریعت آسمانی مخلاف یافتند؟
2- اگر علت مخالفت با مشروطیت موجب شرعی نداشت، پس به چه دلیل با آن مخالفت کردید؟
شیخ شهید در ادامه این دو سوال به پاسخی نسبتاً مبسوط مبادرت میکند.
تذکرة الغافل از جمله رسائل مهم مشروعهخواهان است که در آن هم انتقادات ایشان علیه مشروطه و مشروطهخواهان و هم تفکر مشروعهخواهی آنان انعکاس یافته است. متاسفانه از نام و نشان مؤلف این رساله، آگاهی نداریم. "فریدون آدمیت" حدس میزند که مولف تذکرة الغافل آقا سید احمد پسر آقا سید کاظم باشند. مأخذ حدس وی نیز گزارش زیر از ناظم الاسلام کرمانی است. وی مینویسد: "امروز کتابی دیدم که آقا سید احمد پسر آریالا سید کاظم در ردّ مشروطه طبع کرده بود و خیلی بی انصافی کرده است" آدمیت، پس از نقل گزارش فوق مینویسد: "این یادداشت را در ذیحجه 1326 نگاشته، رساله مورد بحث ما نیز در همان سال منتشر شده است. رساله دیگری به آن مضمون و خصوصیات سراغ نداریم"
اظهار نظر دیگر در باب مؤلف تذکرة الغافل از "محمد ترکمان" است. او ضمن اینکه تذکرة الغافل را در مجموعه آثار و مکتوبات مرحوم نوری آورده و مینویسد: "اولاً شیخ آقا بزرگ تهرانی نیز در جزء چهارم کتاب معروف خود به نام: "الذریعة الی تصانیف الشیعة" تذکرة الغافل را نوشته شیخ دانسته، ثانیاً گفتهاند که در فتوکپی نسخه مورد استفاده ما که از چاپ سنگی این کتاب در کتابخانه آیت الله نجفی مرعشی، عکسبرداری شده نام مؤلف مرحوم شیخ فضل الله نوری عنوان گردیده است. [شایان ذکر است در سالهای اخیر محقق گرانقدر علی ابوالحسنی در تحقیقات خود به اسناد جالبی درباره مولف حقیقی این رساله رسیده است.]
مولف تذکرة الغافل در ابتدای این رساله نوشته است: "نظر به فرمان واجب الاذعان و بیان وحی ترجمان حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله که میفرمایند: یعنی وقتی که ظاهر گردد بدعتها در امت من پس بر عهده عالم است که اظهار نماید علم خود را؛ و اگر نکند بر او باد لعنت خدا! در این زمان که هر روزی بدعتی و هر ساعتی تغییر سنتی ظهور میآید و اسلام را که جز اسمی از او باقی نمانده ننگ و عار خود میشمارند نه سعادت و افتخار. بر هر مسلمانی فرض عین و عین فرض است. قدم به جاده امر به معروف و نهی از منکر بگذارد و به درجه علم خود به هم کیشان خود موعظت و نصیحت نماید و مردم را از ضلالت و ظلمت جهالت برهاند و به طریق مستقیم هدی و اتّباع احکام خدا دعوت نماید. لهذا، محض امتثال فرمان واجب الاذعان حضرت رسالت پناهی صلی الله علیه و آله با قلّت بضاعت این وجیزه را برای بیداری برادران ایمانی خود مینگارد و آن را مسمی نمود به: (دلایل براهیم الفرقان فی بطلان قوانین نواسخ محکمات القرآن) و مشتمل است بر دوازده برهان و یک خاتمه."
مقاله سوال و جواب در فواید مجلس ملی نوشته سید نصرالله تقوی اخوی، قدیمیترین رسالهای است که در دفاع از مشروطیت و اثبات مشروعیت آن نوشته شده است. این رساله کمی پس از انتشار به صورت جزوهای مستقل، در چهار شماره روزنامه "تربیت"، یعنی شمارههای 424-421 به همراه یک معرفی کوتاه و بیان علت و انگیزه چاپ آن در تربیت به چاپ رسد. مجموعه سوالاتی که در متن رساله مطرح شده و با پاسخ آنها، روح کلی و محتوای مباحث رساله مشخص میشود به این قرارند:
علمای اسلام از دولت چه میخواهند؟
علما را چه واداشته است که از وظیفه خود خارج شوند و مطالب اصلاحات امور مملکتی باشند؟
به یاد نداریم که علما در گذشته به این شدت در طلب اصلاحات برآیند، آنان وظیفه خود را قیام به علم و عمل قرار داده بودند.
مرحوم خلخالی پس از بیان انگیزه خود در تألیف این رساله متذکر میشود که: کوشیده است تا برای حصول به مقصود در تبیین مشروطیت مطالب خویش را در قالب یک مقدمه دو اصل، یک نتیجه و یک خاتمه بیان کند.
سوالهایی دایر به مشروطیت. متاسفانه شرح حال مؤلف آن را نمیدانیم و فقط آن قدر آگاهیم که از علمای تبریز بوده است، کوشش مکتوب دیگری است از سوی یکی دیگر از علمای آذربایجان در دفاع از مشروطیت. از قراین و شواهد و محتوای رساله میتوانیم حدس بزنیم که این رساله در دوره اول مشروطه تألیف شده است. محور اصلی مباحث رساله را تعریفی کوتاه از استبداد و معرفی مشروطیت تشکیل میدهد. مؤلف همانند اکثر علمای مدافع مشروطه، عقیده دارد که حکومت صدر اسلام حکومت مشروطه و یا به تعبیر وی "مشروطه سلطنت اسلامیه" بوده او در تبیین بیشتر این سخن به شرط عصمت و عدالت امام در شیعه و ضرورت عدالت خلیفه در میان اهل سنت اشاره میکند و تاکید مینماید که بقای امام و خلیفه در مسند رهبری مشروط است و با عدول وی از عدالت مشروعیت قدرت او نیز از میان میرود.
نویسنده در پاسخ به سوال دوم، مبنی بر اینکه "مجلس شوری کارش چیست و چه فایده دارد" و با وجود حکم شریعت دیگری چه نیازی به مجلس وجود دارد، مینویسد که خداود با اینکه رسول او حکم شریعت را میدانست آن حضرت را به شوری امر فرمود. بنابر این مقصود از مشورت تعیین حکم خدا نیست بلکه هدف از صدور دستور مذکور مشورت برای اجرای احکام الهی است. با این توجه و به این دلیل که جمع شدن تمام مردم برای مشورت ممکن نیست، بنابراین در مشروطه مقرر شده است که مردم نمایندهای تعیین کنند و به مجلس بفرستند تا این نمایندگان از طریق مشورت به اجرای قانون اسلام بپردازند. نکتهای که مؤلف در قالب این تحلیل و تفکیک خود از جعل قانون و اجرای آن، بر آن تاکید دارد و در واقع پاسخ او را به سوال سوم تشکیل میدهد. این است که بر خلاف حکم شرع که تغییر پذیر نیست قانون دوم یعنی چگونگی اجرای قانون اول، بر حسب اوقات و حالات قابل تغییر و دگرگونی است. پاسخ مؤلف به سوال چهارم که خود بسیار فشرده است، با تفکیک انگیزه، علماء و بقار درحمایت از مشروطیت مطرح شده است.
کلمة حق یراد بهاالباطل کوششی است در دفاع از مشروطیت، که توسط یکی از علمای آذربایجان انجام شده است. همگام با مخالفت علمای مشروعهخواه تهران با مشروطیت، تعدادی از علمای تبریز نیز در این شهر علم مخالفت بلند کردند و کم و بیش همان انتقادات علمای ضد مشروطه تهران را علیه مشروطه عنوان نمودند. از جمله سردمداران مخالفین مشروطیت در تبریز حاج میرزا حسن مجتهد تبریزی بود که همانند مرحوم نوری ابتدا برای مدتی کوتاه به همراهی با مشروطهخواهان مبادرت ورزید اما کوتاه کمی و به دلایلی که باید در تاریخ نهضت مشروطیت از آن سخن گفت، قدم در راه مخالفت گذاشت. او در این شهر همراهان و همفکرانی داشت که جملگی به حمایت از محمد علی شاه میپرداختند و بر آن بودند تا اساس مشروطیت را به هم بزنند.
علمای مخالف مشروطه در تبریز برای هماهنگ کردن فعالیتهای خود دست به اقدامات زیادی زدند که از جمله آنها تشکیل "انجمن اسلامیه" در مقابل انجمن تبریز بود. رهبری فکری و عملی این انجمن را "میرهاشم دوچی" به عهده داشت. روند مخالفت علمای تبریز با مشروطه نیز همانند روند مخالفت همفکران ایشان در تبریز تدریجی و گام به گام بود. به همین جهت علمای مخالف تبریز نیز ابتدا بر مشروعیت مشروطه تاکید میکردند. به همین جهت نویسنده رساله حاضر که متاسفانه از نام و نشان او خبر نداریم بر رساله خویش عنوان "کلمة حق یراد بها الباطل" گذاشته است. او چنانکه خود در همان آغاز رساله اشاره دارد مشروعهخواهان همانند اصحاب معاویه در جنگ صفین که قرآنها را برای فریب یاران علی بر سر نیزه کردند، کلمه حق مشروعه را دستاویزی برای اغفال مردم کردهاند. به همین جهت مشروعهخواهی ایشان کلمه حقی است که هدف از آن طلب باطل است.
نویسنده رساله که عمدتاً مخاطبش مجتهد تبریز یعنی حاج میرزا حسن است با طرح سه فرض یا سه وجه متصور برای مشروعه، و پرسش از مخالفین مشروعهخواه که مقصود ایشان از مشروعه کدامیک از وجوه متصوره فوق است، تاکید میکند که چون پس از به شهادت رسیدن امام حسین باب سلطنت شرعیه بسته شد بنابراین شیعیان از سر ناچاری و ضرورت به سلطنت مشروطه تن در داده اند. از دیدگاه نویسنده این رساله نیز مشروطه دقیقاً نظامی منطبق با نظام حکومتی آرمانی شیعه نیست، بلکه نظامی است که نسبت به استبداد مطلوبتر و به عدالت نزدیکتر است. نویسنده پس از بحث از این شالوده محوری در باب مشروطیت متوجه انتقا از رفتار و عملکرد مشروطهخواهان شده و برخی از اعمال آنان را در تبریز مورد انتقاد قرار میدهد.
قانون در اتحاد دولت و ملت رساله دیگری است از مرحوم سید عبدالحسین لاری که وی آن را چند ماه قبل از آغاز استبداد صغیر تألیف کرده و در محرم الحرام سال 1326 چاپ نموده است. قانون در اتحاد دولت و ملت همانند رساله مشروطه مشروعه در حمایت و دفاع از مشروطیت و با همان نثر مکلف و کاملاً غیر متعارف نوشته شده است. قالب و شالودههای کلی دفاع لاری از مشروطیت در این رساله نیز همان شالودههای رساله مشروطه مشروعه است. او آنچه را در این رساله بررسی کرده است، انتظارات خودش از مشروطه است نه مشروطیت موجود؛ بنابراین در باب این رساله هم باید همان سخنی را گفت که در باب رساله قبلی او گفتیم و آن این که دفاع لاری با سبک و سیاق و دلایل سایر علمایی که در حمایت مشروطیت رساله نوشتهاند تفاوت دارد؛ اما او که قطعاً به تفاوت تلقی خود از مشروطیت با سایر علماء آگاه است همواره از مشروطه موجود حمایت میکند و به سختی بر مشروعهخواهانی که میگفتند: "ما دین نبی خواهیم، مشروطه نمیخواهیم" میتازد. مرحوم لاری، پس از آن که در همان آغاز رساله ابطال مشروطیت موجود را توسط مشروعه خواهان مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهد و در قالب ارائه آیه 121 سوره انعام سخنان مشروعهخواهان را وحی شیاطین به ایشان میخواند به توصیف و بیان شروط مشروطه مشروعه مجلس ملی اسلام پرداخته و مینویسد که بسط بساط این عدل و اعتدال در ضمن چند فصل ذکر میشود.
رساله مکالمات حاج مقیم و مسافر که برخی تألیف آن را به روحانی مبارز اصفهان حاج آقا نورالله نسبت دادهاند، رساله دیگری است در دفاع از مشروطیت و تلاشی است در جهت اثبات مشروعیت آن که به تصریح صفحه نخست رساله توسط یکی از علماء نوشته شده است. تألیف رساله غره شهر محرم 1327 آغاز شده و در رجب همین سال جلد اول آن خاتمه یافته است. از آنجا که هیچ اثر و نشانهای از جلد دوم رساله به دست نیامده است، بنابراین به ظن قریب به یقین باید گفت که مولف اساساً دست به تألیف جلد دوم کتاب نزده است شاید عمدهترین دلیل این امر آن باشد که یک ماه قبل از خاتمه جلد اول با فتح تهران و اعاده مشروطیت مؤلف که تألیف خود را برای اثبات مشروعیت مشروطه و تحریض خوانندگان به لزوم تلاش برای تجدید آن انجام داده دیگر به دلیل و انگیزهای قوی برای ادامه تألیف نداشته و آن را سالبه به انتفاع موضوع میدانسته است. عمدهترین تفاوت شکلی و بیانی رساله با دیگر رسائل مشروطه شکل محاورهای و مکالماتی آن است مؤلف که سعی داشته است تا رسالهای در حد درک عوالم بنگارد و یا به تعبیری درستتر استدلالات محکم خود را در قالب عبارات ساده و قابل فهم عامه مردم بریزد ترحیج داده است تا مکالمهای فرضی میان حاجی مقیم و آمیرزا مهدی و با حضور آمیرزا هدایت اله ترتیب دهد و در قالب یک گفتگوی دو جانبه به طرح اندیشهها و نظریات خود رد دفاع از مشروطیت و پاسخ به شبهات مخالفین مبادرت کند.
لایحه کوتاه مراد از سلطنت مشروطه یا به تعبیر مراجع بزرگ نجف، مرحومان خراسانی و مازندرانی، لایحه شریفه در کشف حقیقت مشروطیت نوشته کوتاهی از مرحوم محلاتی است که آن چنانکه خود در انتهای آن تصریح کرده است در بیستم محرم سال 1327 و بعد از "رساله اللئالی المربوطه" نوشته است. این نوشته که به موجب اشاره ابتدائیه آن به تایید دو مرجع فوق الذکر نجف رسیده است، سخن تازهای نسبت به رساله اللئالی المربوطة ندارد و در حقیقت چکیده و خلاصه همان رساله است. به موجب تصریح نویسنده معلوم میشود که وی پس از ملاحظه نامه مشروعهخواهان به محمد علی شاه در حرمت مشروطه و مباینت آن با اسلام و رؤیتنامه محمد علی شاه که در آن نوشته بود "حال که مکشوف داشتند تأسیس مجلس با قواعد اسلامیه منافی است..." مبادرت به نوشتن این رساله کوچک میکند. او در ابتدای سخن دو مبنای شرعی برای ضرورت استقرار مشروطیت و تقیید سلطنت جائزه معرفی میکند که عبارتند از:
1- تقلیل جور و تحدید ظلم، که از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.
2- حفظ بیضه اسلام، از تهاجم کفار.
رساله اللئالی المربوطة فی وجوب المشروطه یکی از آثار سیاسی مطول مجتهد معروف عتبات مرحوم شیخ محمد اسماعیل محلاتی غروی است. متاسفانه با آن که این روحانی آگاه در مسائل سیاسی و اجتماعی فعال و صاحب رأی و نظر بوده است، شرح حالی از او در منابع رجالی دوره قاجاریه انعکاس نیافته است. از مرحوم محلاتی جز این رساله و رساله دیگری در دفاع از مشروطیت که ما آن را با استفاده از عباراتی از متن "کشف حقیقت مشروطیت" نام گذاشتهایم و متن آن در ادامه همین رساله اللئالی چاپ شده است؛ رساله دیگری در باب یکی از مهمترین مسائل دوره قاجاریه یعنی ضرورت دفاع از تولیدات داخلی و مبارزه با تهاجم کالاهای سرمایهداری غرب در دست داریم. این رساله اخیر الذکر که محتوایی ارزشمند دارد و در همان حال حاکی از حساسیت علمای بیدار عتبات و ایران نسبت به هجوم اقتصاد بیگانه به اقتصاد ملی است، در شماره نخست روزنامه دره نجف چاپ شده است. دره نجف به همت شیخ حسین تهرانی در شهر نجف انتشار مییافت و علمای بزرگی چون صاحب الذریعه درآن قلم زدند.
انصافیه، اثر مرحوم حاج ملا عبدالرسول کاشانی، رساله ای است که در دفاع از مشروطیت و به قصد اثبات عدم مباینت آن با شریعت مقدسه اسلامی نوشته شده است. این رساله در صفر سال 1328 با خط خلیل الله پسر نویسنده در مطبعه ثریای کاشان چاپ سنگینی شده و انتشار یافته است. رساله حاوی مقدمه گونه کوتاهی است از روحانی معروف کاشان مرحوم حبیب الله بن علی مدد الشریف پدر همسر مرحوم حاج ملاعبدالرسون؛ وی در این مقدمه متذکر میشود که پس از تحکیم بنیان مشروطیت جمعی از اخوان ایمانی و اخلّآء روحانی از او خواستهاند تا در باب مشروطیت رسالهای بنویسد که "خواص را تذکره و عوام را تبصره و شبهات جهال را دافع و مبانی اوهام عوام را قامع باشد..." اما از آنجا که عوائق دهریه و موانع قهریه از اسقام جسمانیه و آلام روحانیه، مانع از انجام این مهم توسط محروم شریف میشود، وی این وظیفه را به داماد خویش میسپارد و بدین سان مرحوم کاشانی با تألیف رساله انصافیه مبادرت میکند.
نویسنده در سراسر رساله و در قالب مباحث متنوع و دفاعیههای عدیده نشان میدهد که روحانی آگاه، زمان شناس، ضد استبداد و ستیزه و حساس نسبت به استعمار است. شناخت او از دسایس استعماری و حساسیت وی نسبت به حمایت از اقتصاد ملی به خوبی گویای روشناندیشی این عالم بزرگ و احساس وظیفهاش در مقابله با استبداد و استعمار است.
رساله کلمه جامعه شمس کاشمری، در معنای شوری و مشروطه و مجلس شورای ملی و توافق مشروطیت با قانون اسلامی. رسالهای است که آقا میرزا یوسف، مشهور به فاضل خراسانی ترشیزی آن را در سال 1329 قمری تألیف کرده است. هدف از تألیف این رساله دفاع از مشروعیت مشروطه در مقابل مخالفان نبوده بلکه مقصود از نگارش آن چنان که مؤلف توضیح میدهد، آن بوده است که وی بتواند از طریق این رساله مشروطهخواهان را به وظیفه مشروطیت آشنا کند و بعضی از ایشان را از حرکات شنیعه باز دارد.
بحث اصلی مؤلف با طرح این سوال که: "معنای کلمه شوری مشروطه مجلس شورای ملی و فرق قانون اساسی و اسلامی و حریت و مساوات و مواسات و آزادی چیست؟" آغاز میشود. آقا میرزا یوسف پس از طرح سوال فوق از زبان یک سائل مفروض مبادرت به پاسخ سوال میکند. تفسیر آیه 38 سوره شوری رکن اصلی پاسخ مؤلف به سوال مذکور است. او در ادامه تفسیر این آیه به بحث اثبات وجود خدا، توحید و فطری بودن آن میپردازد و به روال مباحث کلامی از توحید و خداشناسی به ضرورت نبوت عامه رسیده و مینویسد: "پس اگر رسولی یا قائم مقامی در بین مردم باشد و اقتدار هم برای اقامه عدل داشته باشد، رأی همان شخص معصوم کافی است که اتخاذ رأی از او نمایند و عامه ناس در کلیات و جزئیات رجوع به او کنند". بدیهی است که مقصود نویسنده از این بیان ذیل تفسیر آیه شوری، جز این نیست که با حضور معصوم شوروی بودن حکومت منتفی است، چرا که رأی واحد معصوم همواره بر رأی کثیری از غیر معصوم رحجان عقلی دارد.
رساله توضیح المرام اثر مجتهد معروف آذربایجانی و نماینده مجلس در دوره دوم و وابسته به حزب اجتماعیون عامیّون یعنی شیخ رضا دهخوارقانی رساله دیگری است در دفاع از مشروطیت و اثبات عدم مباینت آن با تشیع. تألیف این رساله، بنا به تصریح مؤلف در خاتمه رساله در یازدهم شوال 1330 پایان یافته است. اقدام مرحوم دهخوار قانی در تالیف رساله مورد بحث نشان میدهد که هنوز تا سال نگارش رساله عدهای از مردم و علمای وقت نسبت به انطباق مشروطیت با مبانی آیین اسلام و تشیع تردید داشتهاند. به همین دلیل نیز دهخوار قانی به عنوان مجتهدی طرفدار مشروطه در اندیشه تألیف رساله توضیح مرام افتاده است تا اثبات کند که مشروطیت با تشیع منافات و مباینتی ندارد. مرحوم دهخوار قانی در ابتدای رساله خویش با طرح این سوال که "مشروطیت با تشیع منافی است یا نه؟" یکسره به سراغ تعریف مشروطیت و تشیع میرود تا از طریق ارائه تعاریف هر کدام از این مفاهیم امکان بررسی مباینت یا عدم مباینت آن دو مقوله را با یکدیگر فراهم کند.
غلامحسین زرگری نژاد "رسائل مشروطیت" را در سال 1374 به نشر کویر سپرد. این کتاب در آن سال و تاکنون جزء منابع مهم مشروطهپژوهان و سایر علاقهمندان تاریخ معاصر محسوب شده و از بسامدترین منابع مورد رجوع در مقالات تحقیقی دوره مشروطه است.
نگارنده که از سالها پیش تعدادی از رسائل را شناسایی و جمع آوری کرده است، همواره بر آن بوده تا به مرور، تعدادی از آن ا را آماده چاپ نماید؛ خاصه آنکه پراکندگی بسیاری از این رسائل در کتابهای شخصی و عدم وجودشان در کتابخانهها و آرشیوهای بزرگ، این نگرانی را قوت بخشید که در صورت عدم جمع آوری، چاپ و یا تجدید چاپ این رسائل به مرور ایام، تعداد زیادی از آنها از بین برود.
در میان مجموعه رسائل سیاسی شناخته شده در دوره قاجار مهمترین و ارزشمندترین آنها رسائلی هستند که علماء در باب مشروطیت و له یا علیه این نظام نوشتهاند. این رسائل تنها بخشی از تاریخ تفکر سیاسی ایران را در بر ندارند، بلکه در لابلای صفحات آنها اطلاعات پراکندهای در باب اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران وجود دارد. همچنین در برخی از این رسائل نقطه نظرهای ضد استعماری و استقلال طلبانه اندیشه مشروطهخواهی و نهضت مشروطیت نیز دیده میشود. نویسنده این کتاب بر آن شده تا از میان هجده رساله و لایحه که مستقیماً توسط علما و درباره مشروعیت و عدم مشروعیت مشروطه نوشته شدهاند، پانزده رساله و لایحه را تصحیح کرده و به چاپ بسپارد.
البته چون رساله "تنبیه الامة و تنزیه الملة"، نوشته مرحوم نائینی چند بار و با توضیحات روشنگر مرحوم آیت الله طالقانی چاپ شده است، بنابراین از چاپ این رساله ارزنده در کنار رسائل مشروطه خواهان صرف نظر کردیم. رساله دیگری که چاپ آن میسر نگشت، رسالهای است تحت عنوان "صواعق سبعه"، نوشته شیخ ابوالحسن نجفی مرندی دولت آبادی. انصراف از چاپ این رساله در کنار رسائل مخالفان مشروطه از آن روی بود که اولاً این رساله به گونهای حاشیهای و مختصر و در کنار بحث اصلی خود یعنی حملات وثابیان به معنیات، به نکوهش مشروطیت پرداخته؛ ثانیاً نسخهای که از این رساله در دست نگارنده است ناقص بود و جستجوی گسترده برای یافتن نسخه کامل آن به نتیجه نرسید.
مولف برای ارائه دریافتی روشن از امهات مباحث مطروحه در تمام رسائل و تبیین تفکر اصلی موجود در دو دسته رسائل مشروعه خواهان و مشروطه طلبان، در قالب یک مدخل این دو تفکر و سیر تاریخی موضع گیری دو جریان را در قبال مشروطیت باز نموده است. مجموعه حاضر، در واقع کتاب نخست از مجموعه رسائل مشروطیت است.
کشف المراد رسالهای است خطی که تاکنون چاپ نشده است. مؤلف آن "محمد حسین بن علی اکبرتبریزی" و از علمای همفکر و همراه با علمای مشروعه خواه بوده، اما در تلاشهای عملی ظاهراً با این جریان همکاری گستردهای نداشته است. زیرا نام وی را هیچ جا در کنار نام علمای همفکرش که نامههای بی شماری علیه مشروطیت امضا کرده و پراکندهاند، نمیتوان دید. نویسنده تا کنون شرح حال وی را نیز در کتابهایی که به معرفی علمای عهد قاجار پرداختهاند ندیده است. از برخی اشارات موجود در متن رساله "کشف المراد" میتوان دریافت که وی ساکن آذربایجان و مشخصاً متوطن در تبریز بوده است، اما به طور مرتب در جریان وقایع تهران قرار میگرفته است و یا لااقل از اوضاع و حوادث تهران دقیقاً آگاه بوده است. مؤلف در آخرین صفحه اثر خویش یعنی در صفحه 69 درباب تاریخ تحریر رسالهاش چنین نوشته است: "وقع تحریر ذلک فی خمس مضین من شعبان المعظم سنه1325" تعداد خط رساله نیز حاکی از آن است که تمام رساله به خط یک نفر نوشته نشده است.
رساله "کشف المراد" با حمد و ستایش خداوند و معرفی نویسنده آن با عنوان ثمرات مشروطه آغاز میشود. پس از عنوان اول رساله، یعنی ثمرات مشروطه، مؤلف ذیل عناوین زیر به بحث و بررسی درباره مشروطیت پرداخته و دیدگاههای انتقادی خویش را درباره مشروطه خواهان و نظام مشروطیت آورده است: 1- ثمرات مشروطه، 2- بیان اختلاف، 3- محبوبیت عدل، 4- شکوه عدل، 5- شکوه قرآن، 6- طعن کفار، 7- طعن شیطان، 8- بیان اغراض حاوی بحثی در دو مقام، 9- بیان مشروطه، 10- بیان استبداد، 11- بیان مشروعه.
اعلامیه شیخ فضلالله نوری و اعلام رفع اختلاف او و علمای مشروطه خواه .9 جمادی الاول 1325ق
1- چرا مساعدات جدی اولیه حجت الاسلام به مخالفت با مشروطیت و مهاجرت به حضرت عبدالعظیم پیوست، آیا این مخالفت موجب شرعی داشت و به این سبب بود که مشروطه را با قوانین شریعت آسمانی مخلاف یافتند؟
2- اگر علت مخالفت با مشروطیت موجب شرعی نداشت، پس به چه دلیل با آن مخالفت کردید؟
شیخ شهید در ادامه این دو سوال به پاسخی نسبتاً مبسوط مبادرت میکند.
تذکرة الغافل از جمله رسائل مهم مشروعهخواهان است که در آن هم انتقادات ایشان علیه مشروطه و مشروطهخواهان و هم تفکر مشروعهخواهی آنان انعکاس یافته است. متاسفانه از نام و نشان مؤلف این رساله، آگاهی نداریم. "فریدون آدمیت" حدس میزند که مولف تذکرة الغافل آقا سید احمد پسر آقا سید کاظم باشند. مأخذ حدس وی نیز گزارش زیر از ناظم الاسلام کرمانی است. وی مینویسد: "امروز کتابی دیدم که آقا سید احمد پسر آریالا سید کاظم در ردّ مشروطه طبع کرده بود و خیلی بی انصافی کرده است" آدمیت، پس از نقل گزارش فوق مینویسد: "این یادداشت را در ذیحجه 1326 نگاشته، رساله مورد بحث ما نیز در همان سال منتشر شده است. رساله دیگری به آن مضمون و خصوصیات سراغ نداریم"
اظهار نظر دیگر در باب مؤلف تذکرة الغافل از "محمد ترکمان" است. او ضمن اینکه تذکرة الغافل را در مجموعه آثار و مکتوبات مرحوم نوری آورده و مینویسد: "اولاً شیخ آقا بزرگ تهرانی نیز در جزء چهارم کتاب معروف خود به نام: "الذریعة الی تصانیف الشیعة" تذکرة الغافل را نوشته شیخ دانسته، ثانیاً گفتهاند که در فتوکپی نسخه مورد استفاده ما که از چاپ سنگی این کتاب در کتابخانه آیت الله نجفی مرعشی، عکسبرداری شده نام مؤلف مرحوم شیخ فضل الله نوری عنوان گردیده است. [شایان ذکر است در سالهای اخیر محقق گرانقدر علی ابوالحسنی در تحقیقات خود به اسناد جالبی درباره مولف حقیقی این رساله رسیده است.]
مولف تذکرة الغافل در ابتدای این رساله نوشته است: "نظر به فرمان واجب الاذعان و بیان وحی ترجمان حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله که میفرمایند: یعنی وقتی که ظاهر گردد بدعتها در امت من پس بر عهده عالم است که اظهار نماید علم خود را؛ و اگر نکند بر او باد لعنت خدا! در این زمان که هر روزی بدعتی و هر ساعتی تغییر سنتی ظهور میآید و اسلام را که جز اسمی از او باقی نمانده ننگ و عار خود میشمارند نه سعادت و افتخار. بر هر مسلمانی فرض عین و عین فرض است. قدم به جاده امر به معروف و نهی از منکر بگذارد و به درجه علم خود به هم کیشان خود موعظت و نصیحت نماید و مردم را از ضلالت و ظلمت جهالت برهاند و به طریق مستقیم هدی و اتّباع احکام خدا دعوت نماید. لهذا، محض امتثال فرمان واجب الاذعان حضرت رسالت پناهی صلی الله علیه و آله با قلّت بضاعت این وجیزه را برای بیداری برادران ایمانی خود مینگارد و آن را مسمی نمود به: (دلایل براهیم الفرقان فی بطلان قوانین نواسخ محکمات القرآن) و مشتمل است بر دوازده برهان و یک خاتمه."
مقاله سوال و جواب در فواید مجلس ملی نوشته سید نصرالله تقوی اخوی، قدیمیترین رسالهای است که در دفاع از مشروطیت و اثبات مشروعیت آن نوشته شده است. این رساله کمی پس از انتشار به صورت جزوهای مستقل، در چهار شماره روزنامه "تربیت"، یعنی شمارههای 424-421 به همراه یک معرفی کوتاه و بیان علت و انگیزه چاپ آن در تربیت به چاپ رسد. مجموعه سوالاتی که در متن رساله مطرح شده و با پاسخ آنها، روح کلی و محتوای مباحث رساله مشخص میشود به این قرارند:
علمای اسلام از دولت چه میخواهند؟
علما را چه واداشته است که از وظیفه خود خارج شوند و مطالب اصلاحات امور مملکتی باشند؟
به یاد نداریم که علما در گذشته به این شدت در طلب اصلاحات برآیند، آنان وظیفه خود را قیام به علم و عمل قرار داده بودند.
فرمان مشروطه. چهاردهم جمادی الثانی 1324قمری
مرحوم خلخالی پس از بیان انگیزه خود در تألیف این رساله متذکر میشود که: کوشیده است تا برای حصول به مقصود در تبیین مشروطیت مطالب خویش را در قالب یک مقدمه دو اصل، یک نتیجه و یک خاتمه بیان کند.
سوالهایی دایر به مشروطیت. متاسفانه شرح حال مؤلف آن را نمیدانیم و فقط آن قدر آگاهیم که از علمای تبریز بوده است، کوشش مکتوب دیگری است از سوی یکی دیگر از علمای آذربایجان در دفاع از مشروطیت. از قراین و شواهد و محتوای رساله میتوانیم حدس بزنیم که این رساله در دوره اول مشروطه تألیف شده است. محور اصلی مباحث رساله را تعریفی کوتاه از استبداد و معرفی مشروطیت تشکیل میدهد. مؤلف همانند اکثر علمای مدافع مشروطه، عقیده دارد که حکومت صدر اسلام حکومت مشروطه و یا به تعبیر وی "مشروطه سلطنت اسلامیه" بوده او در تبیین بیشتر این سخن به شرط عصمت و عدالت امام در شیعه و ضرورت عدالت خلیفه در میان اهل سنت اشاره میکند و تاکید مینماید که بقای امام و خلیفه در مسند رهبری مشروط است و با عدول وی از عدالت مشروعیت قدرت او نیز از میان میرود.
نویسنده در پاسخ به سوال دوم، مبنی بر اینکه "مجلس شوری کارش چیست و چه فایده دارد" و با وجود حکم شریعت دیگری چه نیازی به مجلس وجود دارد، مینویسد که خداود با اینکه رسول او حکم شریعت را میدانست آن حضرت را به شوری امر فرمود. بنابر این مقصود از مشورت تعیین حکم خدا نیست بلکه هدف از صدور دستور مذکور مشورت برای اجرای احکام الهی است. با این توجه و به این دلیل که جمع شدن تمام مردم برای مشورت ممکن نیست، بنابراین در مشروطه مقرر شده است که مردم نمایندهای تعیین کنند و به مجلس بفرستند تا این نمایندگان از طریق مشورت به اجرای قانون اسلام بپردازند. نکتهای که مؤلف در قالب این تحلیل و تفکیک خود از جعل قانون و اجرای آن، بر آن تاکید دارد و در واقع پاسخ او را به سوال سوم تشکیل میدهد. این است که بر خلاف حکم شرع که تغییر پذیر نیست قانون دوم یعنی چگونگی اجرای قانون اول، بر حسب اوقات و حالات قابل تغییر و دگرگونی است. پاسخ مؤلف به سوال چهارم که خود بسیار فشرده است، با تفکیک انگیزه، علماء و بقار درحمایت از مشروطیت مطرح شده است.
کلمة حق یراد بهاالباطل کوششی است در دفاع از مشروطیت، که توسط یکی از علمای آذربایجان انجام شده است. همگام با مخالفت علمای مشروعهخواه تهران با مشروطیت، تعدادی از علمای تبریز نیز در این شهر علم مخالفت بلند کردند و کم و بیش همان انتقادات علمای ضد مشروطه تهران را علیه مشروطه عنوان نمودند. از جمله سردمداران مخالفین مشروطیت در تبریز حاج میرزا حسن مجتهد تبریزی بود که همانند مرحوم نوری ابتدا برای مدتی کوتاه به همراهی با مشروطهخواهان مبادرت ورزید اما کوتاه کمی و به دلایلی که باید در تاریخ نهضت مشروطیت از آن سخن گفت، قدم در راه مخالفت گذاشت. او در این شهر همراهان و همفکرانی داشت که جملگی به حمایت از محمد علی شاه میپرداختند و بر آن بودند تا اساس مشروطیت را به هم بزنند.
علمای مخالف مشروطه در تبریز برای هماهنگ کردن فعالیتهای خود دست به اقدامات زیادی زدند که از جمله آنها تشکیل "انجمن اسلامیه" در مقابل انجمن تبریز بود. رهبری فکری و عملی این انجمن را "میرهاشم دوچی" به عهده داشت. روند مخالفت علمای تبریز با مشروطه نیز همانند روند مخالفت همفکران ایشان در تبریز تدریجی و گام به گام بود. به همین جهت علمای مخالف تبریز نیز ابتدا بر مشروعیت مشروطه تاکید میکردند. به همین جهت نویسنده رساله حاضر که متاسفانه از نام و نشان او خبر نداریم بر رساله خویش عنوان "کلمة حق یراد بها الباطل" گذاشته است. او چنانکه خود در همان آغاز رساله اشاره دارد مشروعهخواهان همانند اصحاب معاویه در جنگ صفین که قرآنها را برای فریب یاران علی بر سر نیزه کردند، کلمه حق مشروعه را دستاویزی برای اغفال مردم کردهاند. به همین جهت مشروعهخواهی ایشان کلمه حقی است که هدف از آن طلب باطل است.
نویسنده رساله که عمدتاً مخاطبش مجتهد تبریز یعنی حاج میرزا حسن است با طرح سه فرض یا سه وجه متصور برای مشروعه، و پرسش از مخالفین مشروعهخواه که مقصود ایشان از مشروعه کدامیک از وجوه متصوره فوق است، تاکید میکند که چون پس از به شهادت رسیدن امام حسین باب سلطنت شرعیه بسته شد بنابراین شیعیان از سر ناچاری و ضرورت به سلطنت مشروطه تن در داده اند. از دیدگاه نویسنده این رساله نیز مشروطه دقیقاً نظامی منطبق با نظام حکومتی آرمانی شیعه نیست، بلکه نظامی است که نسبت به استبداد مطلوبتر و به عدالت نزدیکتر است. نویسنده پس از بحث از این شالوده محوری در باب مشروطیت متوجه انتقا از رفتار و عملکرد مشروطهخواهان شده و برخی از اعمال آنان را در تبریز مورد انتقاد قرار میدهد.
سند اتحاد پنج تن از رجال مشروطه
قانون در اتحاد دولت و ملت رساله دیگری است از مرحوم سید عبدالحسین لاری که وی آن را چند ماه قبل از آغاز استبداد صغیر تألیف کرده و در محرم الحرام سال 1326 چاپ نموده است. قانون در اتحاد دولت و ملت همانند رساله مشروطه مشروعه در حمایت و دفاع از مشروطیت و با همان نثر مکلف و کاملاً غیر متعارف نوشته شده است. قالب و شالودههای کلی دفاع لاری از مشروطیت در این رساله نیز همان شالودههای رساله مشروطه مشروعه است. او آنچه را در این رساله بررسی کرده است، انتظارات خودش از مشروطه است نه مشروطیت موجود؛ بنابراین در باب این رساله هم باید همان سخنی را گفت که در باب رساله قبلی او گفتیم و آن این که دفاع لاری با سبک و سیاق و دلایل سایر علمایی که در حمایت مشروطیت رساله نوشتهاند تفاوت دارد؛ اما او که قطعاً به تفاوت تلقی خود از مشروطیت با سایر علماء آگاه است همواره از مشروطه موجود حمایت میکند و به سختی بر مشروعهخواهانی که میگفتند: "ما دین نبی خواهیم، مشروطه نمیخواهیم" میتازد. مرحوم لاری، پس از آن که در همان آغاز رساله ابطال مشروطیت موجود را توسط مشروعه خواهان مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهد و در قالب ارائه آیه 121 سوره انعام سخنان مشروعهخواهان را وحی شیاطین به ایشان میخواند به توصیف و بیان شروط مشروطه مشروعه مجلس ملی اسلام پرداخته و مینویسد که بسط بساط این عدل و اعتدال در ضمن چند فصل ذکر میشود.
رساله مکالمات حاج مقیم و مسافر که برخی تألیف آن را به روحانی مبارز اصفهان حاج آقا نورالله نسبت دادهاند، رساله دیگری است در دفاع از مشروطیت و تلاشی است در جهت اثبات مشروعیت آن که به تصریح صفحه نخست رساله توسط یکی از علماء نوشته شده است. تألیف رساله غره شهر محرم 1327 آغاز شده و در رجب همین سال جلد اول آن خاتمه یافته است. از آنجا که هیچ اثر و نشانهای از جلد دوم رساله به دست نیامده است، بنابراین به ظن قریب به یقین باید گفت که مولف اساساً دست به تألیف جلد دوم کتاب نزده است شاید عمدهترین دلیل این امر آن باشد که یک ماه قبل از خاتمه جلد اول با فتح تهران و اعاده مشروطیت مؤلف که تألیف خود را برای اثبات مشروعیت مشروطه و تحریض خوانندگان به لزوم تلاش برای تجدید آن انجام داده دیگر به دلیل و انگیزهای قوی برای ادامه تألیف نداشته و آن را سالبه به انتفاع موضوع میدانسته است. عمدهترین تفاوت شکلی و بیانی رساله با دیگر رسائل مشروطه شکل محاورهای و مکالماتی آن است مؤلف که سعی داشته است تا رسالهای در حد درک عوالم بنگارد و یا به تعبیری درستتر استدلالات محکم خود را در قالب عبارات ساده و قابل فهم عامه مردم بریزد ترحیج داده است تا مکالمهای فرضی میان حاجی مقیم و آمیرزا مهدی و با حضور آمیرزا هدایت اله ترتیب دهد و در قالب یک گفتگوی دو جانبه به طرح اندیشهها و نظریات خود رد دفاع از مشروطیت و پاسخ به شبهات مخالفین مبادرت کند.
لایحه کوتاه مراد از سلطنت مشروطه یا به تعبیر مراجع بزرگ نجف، مرحومان خراسانی و مازندرانی، لایحه شریفه در کشف حقیقت مشروطیت نوشته کوتاهی از مرحوم محلاتی است که آن چنانکه خود در انتهای آن تصریح کرده است در بیستم محرم سال 1327 و بعد از "رساله اللئالی المربوطه" نوشته است. این نوشته که به موجب اشاره ابتدائیه آن به تایید دو مرجع فوق الذکر نجف رسیده است، سخن تازهای نسبت به رساله اللئالی المربوطة ندارد و در حقیقت چکیده و خلاصه همان رساله است. به موجب تصریح نویسنده معلوم میشود که وی پس از ملاحظه نامه مشروعهخواهان به محمد علی شاه در حرمت مشروطه و مباینت آن با اسلام و رؤیتنامه محمد علی شاه که در آن نوشته بود "حال که مکشوف داشتند تأسیس مجلس با قواعد اسلامیه منافی است..." مبادرت به نوشتن این رساله کوچک میکند. او در ابتدای سخن دو مبنای شرعی برای ضرورت استقرار مشروطیت و تقیید سلطنت جائزه معرفی میکند که عبارتند از:
1- تقلیل جور و تحدید ظلم، که از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.
2- حفظ بیضه اسلام، از تهاجم کفار.
رساله اللئالی المربوطة فی وجوب المشروطه یکی از آثار سیاسی مطول مجتهد معروف عتبات مرحوم شیخ محمد اسماعیل محلاتی غروی است. متاسفانه با آن که این روحانی آگاه در مسائل سیاسی و اجتماعی فعال و صاحب رأی و نظر بوده است، شرح حالی از او در منابع رجالی دوره قاجاریه انعکاس نیافته است. از مرحوم محلاتی جز این رساله و رساله دیگری در دفاع از مشروطیت که ما آن را با استفاده از عباراتی از متن "کشف حقیقت مشروطیت" نام گذاشتهایم و متن آن در ادامه همین رساله اللئالی چاپ شده است؛ رساله دیگری در باب یکی از مهمترین مسائل دوره قاجاریه یعنی ضرورت دفاع از تولیدات داخلی و مبارزه با تهاجم کالاهای سرمایهداری غرب در دست داریم. این رساله اخیر الذکر که محتوایی ارزشمند دارد و در همان حال حاکی از حساسیت علمای بیدار عتبات و ایران نسبت به هجوم اقتصاد بیگانه به اقتصاد ملی است، در شماره نخست روزنامه دره نجف چاپ شده است. دره نجف به همت شیخ حسین تهرانی در شهر نجف انتشار مییافت و علمای بزرگی چون صاحب الذریعه درآن قلم زدند.
انصافیه، اثر مرحوم حاج ملا عبدالرسول کاشانی، رساله ای است که در دفاع از مشروطیت و به قصد اثبات عدم مباینت آن با شریعت مقدسه اسلامی نوشته شده است. این رساله در صفر سال 1328 با خط خلیل الله پسر نویسنده در مطبعه ثریای کاشان چاپ سنگینی شده و انتشار یافته است. رساله حاوی مقدمه گونه کوتاهی است از روحانی معروف کاشان مرحوم حبیب الله بن علی مدد الشریف پدر همسر مرحوم حاج ملاعبدالرسون؛ وی در این مقدمه متذکر میشود که پس از تحکیم بنیان مشروطیت جمعی از اخوان ایمانی و اخلّآء روحانی از او خواستهاند تا در باب مشروطیت رسالهای بنویسد که "خواص را تذکره و عوام را تبصره و شبهات جهال را دافع و مبانی اوهام عوام را قامع باشد..." اما از آنجا که عوائق دهریه و موانع قهریه از اسقام جسمانیه و آلام روحانیه، مانع از انجام این مهم توسط محروم شریف میشود، وی این وظیفه را به داماد خویش میسپارد و بدین سان مرحوم کاشانی با تألیف رساله انصافیه مبادرت میکند.
نویسنده در سراسر رساله و در قالب مباحث متنوع و دفاعیههای عدیده نشان میدهد که روحانی آگاه، زمان شناس، ضد استبداد و ستیزه و حساس نسبت به استعمار است. شناخت او از دسایس استعماری و حساسیت وی نسبت به حمایت از اقتصاد ملی به خوبی گویای روشناندیشی این عالم بزرگ و احساس وظیفهاش در مقابله با استبداد و استعمار است.
رساله کلمه جامعه شمس کاشمری، در معنای شوری و مشروطه و مجلس شورای ملی و توافق مشروطیت با قانون اسلامی. رسالهای است که آقا میرزا یوسف، مشهور به فاضل خراسانی ترشیزی آن را در سال 1329 قمری تألیف کرده است. هدف از تألیف این رساله دفاع از مشروعیت مشروطه در مقابل مخالفان نبوده بلکه مقصود از نگارش آن چنان که مؤلف توضیح میدهد، آن بوده است که وی بتواند از طریق این رساله مشروطهخواهان را به وظیفه مشروطیت آشنا کند و بعضی از ایشان را از حرکات شنیعه باز دارد.
بحث اصلی مؤلف با طرح این سوال که: "معنای کلمه شوری مشروطه مجلس شورای ملی و فرق قانون اساسی و اسلامی و حریت و مساوات و مواسات و آزادی چیست؟" آغاز میشود. آقا میرزا یوسف پس از طرح سوال فوق از زبان یک سائل مفروض مبادرت به پاسخ سوال میکند. تفسیر آیه 38 سوره شوری رکن اصلی پاسخ مؤلف به سوال مذکور است. او در ادامه تفسیر این آیه به بحث اثبات وجود خدا، توحید و فطری بودن آن میپردازد و به روال مباحث کلامی از توحید و خداشناسی به ضرورت نبوت عامه رسیده و مینویسد: "پس اگر رسولی یا قائم مقامی در بین مردم باشد و اقتدار هم برای اقامه عدل داشته باشد، رأی همان شخص معصوم کافی است که اتخاذ رأی از او نمایند و عامه ناس در کلیات و جزئیات رجوع به او کنند". بدیهی است که مقصود نویسنده از این بیان ذیل تفسیر آیه شوری، جز این نیست که با حضور معصوم شوروی بودن حکومت منتفی است، چرا که رأی واحد معصوم همواره بر رأی کثیری از غیر معصوم رحجان عقلی دارد.
رساله توضیح المرام اثر مجتهد معروف آذربایجانی و نماینده مجلس در دوره دوم و وابسته به حزب اجتماعیون عامیّون یعنی شیخ رضا دهخوارقانی رساله دیگری است در دفاع از مشروطیت و اثبات عدم مباینت آن با تشیع. تألیف این رساله، بنا به تصریح مؤلف در خاتمه رساله در یازدهم شوال 1330 پایان یافته است. اقدام مرحوم دهخوار قانی در تالیف رساله مورد بحث نشان میدهد که هنوز تا سال نگارش رساله عدهای از مردم و علمای وقت نسبت به انطباق مشروطیت با مبانی آیین اسلام و تشیع تردید داشتهاند. به همین دلیل نیز دهخوار قانی به عنوان مجتهدی طرفدار مشروطه در اندیشه تألیف رساله توضیح مرام افتاده است تا اثبات کند که مشروطیت با تشیع منافات و مباینتی ندارد. مرحوم دهخوار قانی در ابتدای رساله خویش با طرح این سوال که "مشروطیت با تشیع منافی است یا نه؟" یکسره به سراغ تعریف مشروطیت و تشیع میرود تا از طریق ارائه تعاریف هر کدام از این مفاهیم امکان بررسی مباینت یا عدم مباینت آن دو مقوله را با یکدیگر فراهم کند.
غلامحسین زرگری نژاد "رسائل مشروطیت" را در سال 1374 به نشر کویر سپرد. این کتاب در آن سال و تاکنون جزء منابع مهم مشروطهپژوهان و سایر علاقهمندان تاریخ معاصر محسوب شده و از بسامدترین منابع مورد رجوع در مقالات تحقیقی دوره مشروطه است.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}