چشمه ‏سار آئینه‏ای

نويسنده:زینب سید میرزائی
روزهای کوتاه پائیزی، شتابان خود را به جمعه‏ای رساندند تا شاهد پر کشیدن سرو قامتی نستوه باشند . باختران، هنوز، به عطر ندبه مترنم بود . و مردمش با آوای «این بقیة الله‏» محبوب را می‏طلبیدند .
لحظات خود را آماده حضور در واقعه‏ای از جنس عاشورا می‏کردند . ثانیه‏ها، خود را به دقایقی می‏رساندند که دست تقدیر، شهادت را بر پیشانی ابر مردی نستوه، از جنس آسمان مردان ربانی رقم زده بود .
جاودانه مردی از تبار «درد» در هفتاد و نه سالگی، با اقتدا به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از سنگر محراب، شیدا و خونین بال پر می‏کشید .
او در سال 1282 هجری شمسی در اصفهان متولد شد . و نهال وجودش، در جنت الماوای حوزه علیمه، در اصفهان و قم رشد کرد و پر بار گشت . در چهل سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد .
تشنگان دانش و معنویت از نورانیت علم و اخلاقش بهره‏مند می‏شدند که در سال 1330 هجری شمسی به امر حضرت آیت الله بروجردی(قدس سره الشریف) برای اداره حوزه علیمه باختران عازم آن دیار گشت .
همزمان با تدریس و تبلیغ، به فعالیت‏های مبارزاتی علیه رژیم ستم شاهی پرداخت و چندین بار توسط نور گریزان شب ستیز طاغوت دستیگر و روانه زندان شد .
پس از طلوع فجر جاودانه انقلاب اسلامی، به امر حضرت امام خمینی قدس سره به امامت جمعه باختران منصوب شد . و در این سنگر تا آخرین لحظه زندگی پر بارش حضور یافت .
«. . . چه سعادمند و پیروزند، آنان که در نشیب و فرازها و پستی و بلندی‏های حیات خویش به دام‏های شیطانی وسوسه‏های نفسانی نیفتاده و آخرین حجاب بین محبوب و خود را با محاسن غرقه به خون، خرق نموده و به قرارگاه مجاهدین فی سبیل الله راه یافتند .»
او در کنار رزمندگان اسلام، با لباس، رزم با وجود کهولت‏سن در جبهه‏ها، حضور پیدا می‏کرد . و به سان شهادت جویان دلباخته در فضای معنوی جبهه با واژه‏های پدرانه‏اش به رزم آوران اسلام روحیه می‏بخشید .
سرانجام، در آدینه‏ای که به عطر حجة بن الحسن معطر بود با محاسنی به خون آغشته تا منزل جانان پر کشید و چهارمین شهید محراب لقب گرفت .
این سعادتمند واصل، حضرت آیت الله شیخ عطاء الله اشرفی اصفهانی بود که عمر پر بار خویش را به زهد و تقوی و جهادی عاشقانه با نفس و سعی عالمانه در تبلیغ دین الهی گذراند و سیره‏اش مثنوی بلند دلدادگی گردید .
منبع: ماهنامه دیدار آشنا