كنكاشى درباره حضرت عبدالعظیم حسنی و درك محضر امام رضا علیهالسلام
در این میان، نام محدث عالیقدر شیعه و ملجأ ومأوای محبّان و دوستداران اهل بیت، حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) درخشش ویژهای دارد.
آنچه مسلّم است وی محضر امام جواد و امام هادی(ع) را درک کرده و از آنها روایات زیادی نقل نموده است. اما درباره درک زمان حضرت رضا وامام حسن عسکری اختلافاتی وجود دارد. البته مراد، درک زمان امامت امام است، نه درک زمان حیات فقط.
درباره درک محضر مبارک حضرت عسکری(ع) گرچه بعضی تصریح فرمودهاند(1) که وی از اصحاب آن حضرت نیز بوده است، ولی شواهدی بیانگر عدم صحت آن است. بهترین شاهد بر این مطلب، توصیه حضرت هادی(ع) به زیارت آن بزرگوار در ری است، که خود حاکی از وفات آن جناب در عصر امامت حضرت هادی(ع) است.
بنابراین، بحث اصلی در این نوشتار درباره درک زمان حضرت رضا(ع) است، که معرکه آرا و اختلاف میان محدثان و بعضی از علمای رجال شده و عدهای از معاصران نیز در آن اختلاف نمودهاند، بهگونهای که بعضی جزم به درک حضور و عدهای به عدم آن دارند.
علاوه بر ثمرات علمی که بر درک حضور پرفیض امام رضا(ع) به وسیله حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مترتب است، سه ثمره مهم دیگر نیز به نظر میرسد:
اولاً. اگر ایشان، حضرت رضا(ع) را درک نکرده باشند، بنابراین روایت یا روایات منقول وی از حضرت ثامن مرسل خواهد بود و از درجه اعتبار رجالی ساقط است. البته این به معنای صادر نشدن روایت از امام معصوم(ع) نیست و طبعاً سیاق روایت، روایات مشابه و دیگر مطالب و مرجّحات ومضعّفات رجالی نیز باید مقارنِ با روایت بررسی شوند؛ ولی آنچه مسلم است آن روایت، دیگر به طور مستقل نمیتواند دلیلیت داشته باشد و بدان استناد شود.
ثانیاً. با توجه به زوایای مجهولی که درباره ورود حضرت عبدالعظیم(ع)، تاریخ ورود و مکانی که از آن حرکت کرده است، مشخص شدن اینکه عبدالعظیم(ع) از راویان حضرت رضا(ع) بوده و بررسی احتمالات مبنی بر اینکه این ملاقات (یا ملاقاتها) در ایران انجام شده یا مدینه یا جای دیگر برای روشن شدن بعضی از نکات مجهول تاریخی مفید خواهد بود.
ثالثاً. در بررسی تاریخ تولد عبدالعظیم -که در هالهای از ابهام قرار دارد نیز بسیار مؤثر است.
ذکر این نکته نیز ضروری است که از جهت تاریخی، بعید نیست که عبدالعظیم(ع) از اصحاب امام رضا(ع) باشد، چون به عقیده برخی تولد حضرت عبدالعظیم در سال 173 هجری و وفاتش در سال 250 تا 252 است، بنابراین، ایشان در 77 یا 79 سالگی دنیا را وداع گفته است؛ با توجه به شهادت امام کاظم(ع) در سال 183، دوران کودکی عبدالعظیم، مقارن با دهه آخر عمر حضرت کاظم(ع) بوده، و دوره امامت امام رضا(ع) -که شهادتش در سال 202 یا 203 بوده - را درک کرده و احتمالاً از آن حضرت روایت کرده، و سپس حضور حضرت امام جواد و امام هادی(ع) رسیده و از آنها حدیث نقل کرده و در دو یا چهار سال قبل از شهادت حضرت هادی(ع) ( در سال 254 ) از دنیا رفته، و حضرت هادی(ع) نیز تشویق و تحریض بر زیارت ایشان نمودهاند.
آقای عطاردی میگوید(2):
یکی از فضلای معاصرین در رسالهای که در شرح زندگی حضرت عبدالعظیم به نگارش درآورده گوید: «عبدالعظیم حسنی در سال 202 هجری متولد شده، لیکن مأخذ این گفتار خود را ذکر نکرده است».
این گفته مدرک درستی ندارد ؛ زیرا حضرت عبدالعظیم راوی هشام بن حکم است و او در سال 198 درگذشته(3)، و نیز عبدالعظیم محضر مبارک حضرت رضا(ع) را درک نموده، در حالی که آن جناب در سال 203 به شهادت رسیده است.
گفتنی است که در مقام اثبات این درک حضور، به مشکلی برمیخوریم، و آن اینکه کتابهای حدیثی از روایت حضرت عبدالعظیم از امام ثامن(ع) خالی است، مگر یک روایت.
در بعضی از نوشتهها آمده است که تنها روایتی را که عبدالعظیم از حضرت رضا(ع) روایت کرده، حدیثی است که عبدالعظیم در باب صوم به واسطه سهل بن سعد از حضرت نقل کرده و مرحوم صدوق در من لا یحضره الفقیه آنرا بیان داشته است(4):
و روی عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنی عن سهل بن سعد، قال: سمعت الرضا(ع) یقول: « الصوم للرؤیة والفطر للرؤیة، ولیس منا من صام قبل الرؤیة وأفطر قبل الرؤیة للرؤیة ». قال: قلت له: یابن رسول اللّه، فما تری فی صوم یوم الشک ؟ فقال: «حدّثنی أبی، عن جدی، عن آبائه(ع) قال: قال أمیرالمؤمنین(ع): لئن أصوم یوماً من شهر شعبان، أحب إلیّّ من أن أفطر یوماً من شهر رمضان ».
سپس صدوق روایت را غریب دانسته و میگوید:
قال مصنف هذا الکتاب ؛: وهذا حدیث غریب لا أعرفه إلاّ من طریق عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنی المدفون بالری فی مقابر الشجرة، وکان مرضیاً -رضی اللّه عنه.
بدیهی است که این روایت دلالت بر درک حضور حضرت رضا(ع) نمیکند؛ چون عبدالعظیم روایت را از سهل بن سعد نقل کرده و او حدیث را از امام رضا(ع) شنیده است. چنانکه روایتی نیز عبدالعظیم از هشام بن حکم نقل کرده که او از امام صادق(ع) شنیده است(5). پس آیا میتوان گفت: حضرت عبدالعظیم امام صادق(ع) را نیز درک کرده است ؟
تنها روایتی که عبدالعظیم بدون واسطه از امام رضا(ع) نقل کرده، موعظهای است که مرحوم شیخ مفید در الاختصاص نقل کرده است. روایت چنین است:
روی عن عبدالعظیم، عن ابیالحسن الرضا(ع) قال: یا عبدالعظیم، أبلغ عنی أولیائی السلام وقل لهم أن لا یجعلوا للشیطان علی أنفسهم سبیلاً، ومرهم بالصدق فی الحدیث وأداء الأمانة....(6)
در اینجا به دو نکته توجه کنیم:
الف. ارسال روایت:
1 . این روایت مرسل است و به جهت ارسالش قابل اعتماد نیست، گرچه مضمون بسیار بالایی دارد؛ امّا به تنهایی، اثبات نمیکند که عبدالعظیم از اصحاب امام رضا باشد؛ چرا که:اولاً. ممکن است عبدالعظیم از واسطهای نقل کرده که آن واسطه در روایتْ ذکر نشده است. نیز دلیِل ظاهری در روایت نیست که از آن بتوان فهمید عبدالعظیم بلاواسطه از امام رضا(ع) روایت کرده است؛ یعنی نمیتوان یقین نمود که ارسال قبل از عبدالعظیم است، گرچه ظهور در آن دارد که ارسال قبل از اوست و روایت از عبدالعظیم تا امام(ع) متصل است.
ثانیاً. محتمل است مراد از ابوالحسن، ابوالحسن ثالث باشد که امام هادی(ع) است و با امام رضا(ع) اشتباه شده.
ب. عبدالعظیم در روایت کیست ؟
از آنجا که شیخ مفید وصفی برای عبدالعظیم بیان نکرده محتمل است مراد از عبدالعظیم، شخصی غیر از عبدالعظیم حسنی باشد.با توجه به اینکه روایتی دیگر به وسیله عبدالعظیم حسنی از امام رضا(ع) نقل نشده، این احتمال عقلایی است، در صورتی که مراد از ابوالحسن، حتماً همان امام رضا(ع) باشد، ولی از طرفی دیگر با بررسی روات شیعه به شخصی عبدالعظیم نام غیر از عبدالعظیم حسنی -که مناسبت طبقاتی داشته باشد نیز برخورد نمیکنیم، خصوصاً شیخ مفید در الاختصاص، فقط در یک جای دیگر نامی از عبدالعظیم آورده که مراد از آن قطعاً عبدالعظیم حسنی است.
روایت دیگر الاختصاص چنین است:
أحمد بن الحسن، قال: حدثنا عبدالعظیم بن عبداللّه، قال: قال هارون الرشید لجعفر بن یحیی البرمکی: إنی أحبّ أن أسمع کلام المتکلّمین....(7)
برخی بر این عقیدهاند که عبدالعظیم(ع) برای زیارت حضرت رضا(ع) به ایران آمده، ولی خدمت حضرت نرسیده است. واعظ تهرانی در ابتدای روح و ریحان دهم از کتاب جنة النعیم میگوید:
و بعضی نقل کردهاند: به عزم زیارت مرقد منوّره مطهر حضرت رضا(ع) از سرّ من رأی بیرون آمد و به بلاد خراسان متوجه گردید. چون به شهر ری وارد شد، زمانی به جهت زیارت قبر مطهر حضرت حمزة بن موسی بن جعفر (ع) توقف فرمود، و امر آن بزرگوار مخفی بود، و کسی آن جناب را نمیشناخت تا آنکه دوستان و شیعیان در خفا خدمتش رسیدند، و اطلاع از حالات حسنهاش پیدا کردند، و مسائل حلال و حرام خودشان را سؤال نمودند، و کمال تقرّب آن جناب را به امامین همامین(ع) یافتند و بر ارادت و خلوص ایشان افزود. پس نگذاردند آن جناب حرکت نماید.
سپس میافزاید:
و اگر این قول اخیر را تصدیق نماییم، بعید نیست از آنکه حضرت عبدالعظیم (ع) به زیارت لقای حضرت رضا(ع) مشرف نشده بود و خواست ادای حق امام ثامن ضامن را نموده باشد. سایرین از ائمه طاهرین، بنا بر حدیث مشهور که فرمودند: «هر امامی بر این امت حقّی دارد، اگر کسی خواهد حق ایشان را ادا نماید، باید به زیارت ایشان رود».
لکن پس از آن، توجیهی درباره تنصیص حضرت رضا(ع) بر زیارت عبدالعظیم نقل کرده که قابل قبول نیست و به زودی وجه آن را نقل خواهیم کرد. وی در ادامه گفتارش میگوید:
وبیاید در اقوال علما قولی که در کتاب رجال، داعی دیده است: حضرت رضا(ع) تنصیص فرمود به زیارت حضرت عبدالعظیم و ثوابی برای زایران بزرگوار بیان نمود. پس حسن حالت آن جناب مقتضی بوده است که به زیارت حضرت رضا(ع) رود و آن جناب هم قبل از وفات و ملاقات حضرت عبدالعظیم زیارتش را از دوستانش بخواهد.
رجالی کبیر علامه مامقانی در تنقیح المقال پس از اینکه از ابن بابویه در ثواب الأعمال حدیث فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) از امام هادی(ع) را نقل کرده(8) میگوید:
وفیه دلالة علی فضل زیارته وعلی کونه فی زمان الهادی(ع) میّتاً.(9)
این حدیث دلالت میکند بر اینکه حضرت عبدالعظیم در زمان امام هادی(ع) از دنیا رفته، لذا حضرتش امر به زیارت او میکند، سپس علاوه بر اینکه قول مبنی بر حیات عبدالعظیم در زمان عسکری(ع) را ردمی کند، نسبت دادن زیارت عبدالعظیم را به امام رضا(ع) بیمعنا میداند ومیگوید:
فعدّ الشیخ(ره) ایاه من أصحاب أبی محمد الحسن العسکری(ع) لا معنی له، کما لا معنی لما حکی عن ثانی الشهیدین، من نقله عن بعض النسابین نسبة إلی الرضا(ع) التنصیص علی زیارته.
آنگاه عبارت شهید ثانی را در تعلیقهاش بر الخلاصه نقل کرده و میگوید:
وهو اشتباه غریب ضرورة أن عبدالعظیم لم یکن متوفیاً فی زمان الرضا(ع)، حتی ینص علی زیارته.
عبدالعظیم در زمان امام رضا(ع) از این دنیا نرفته بود تا حضرت بر زیارتش تصریح کند.
سپس علامه مامقانی التفات جالبی درباره منشأ این اشتباه فرموده و میگوید:
گمانم آن است که روایت تنصیص ابوالحسن(ع) بر زیارت عبدالعظیم بوده، و مراد راوی از ابوالحسن، ابوالحسن ثالث بوده -که امام هادی(ع) است و شهید ثانی گمان کرده مراد از ابوالحسن، امام رضا(ع) است، و ابوالحسن را تبدیل به رضا کرده است(10).
مرحوم آیة اللّه خوئی نیز میگوید(11):
إنّ جلالة مقام عبدالعظیم(ع) وایمانه و ورعه غنیّة عن التشبّث فی اثباتها بالروایات الضعاف مثل ما روی عن بعض النسابین عن الرضا(ع) قال: «من زار قبره وجبت له الجنة»، مع أن المتحصّل من کلمات أصحابنا أن عبدالعظیم لم یدرک الرضا(ع) فضلاً عن أن یکون متوفی فی حیاته، فما ذکره بعض النسابین وهم جزماً، فهذه المرسلات غیر قابلة للتصدیق؛
جلالت مقام وایمان وورع عبدالعظیم(ع) ما را از تمسک به روایات ضعیف مثل آنچه بعضی از علمای انساب روایت کردهاند که حضرت رضا(ع) فرمود: کسی که قبرش را زیارت کند بهشت بر او واجب است، بینیاز میکند. علاوه بر اینکه ماحصلِ کلمات اصحاب ما این است که عبدالعظیم(ع) حضور حضرت رضا(ع) را درک ننمود تا چه رسد به اینکه در زمان حضرتش وفات یافته باشد. پس مطلب بعضی از نسابهها قطعاً اشتباه بوده و اینگونه مرسلات قابل قبول نیستند.
مرحوم شوشتری در قاموس الرجال(12) توجیهی دیگر فرموده و آن اینکه:
روایات منقول از حضرت رضا مربوط به زیارت قبر حضرت معصومه است و ناقل به اشتباه آن را در مورد حضرت عبدالعظیم دانسته است.
این توجیه دو اشکال دارد:
أولاً. اگر نسبت چنین اشتباههایی به ناقلان و راویان اخبار بدهیم، دیگر هیچ چیزی مورد اعتماد باقی نمیماند و اساساً نسبت اشتباه دادن دلیل میخواهد.
ثانیاً، در ارجاع ضمیر به حضرت معصومه(ع) « قبرها » و در ارجاع به حضرت عبدالعظیم « قبره » به کار میرود و این دو برای عرب زبان قابل اشتباه نیست.
به هر حال، التفاتی که علامه مامقانی نموده و آیة اللّه خوئی نیز در عباراتش آن را تأیید کرده قابل قبول است.
مرحوم کجوری در جنة النعیم بعید ندانسته که حضرت رضا(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) تنصیص فرموده باشد و میگوید:
و استبعاد و استیحاشی ندارد اخبار آن بزرگوار به امر مستقبل و تشویق اهل ری بر زیارت حضرت عبدالعظیم ؛ از آنکه امام(ع) به عقیده شیعه اثناعشریه به ما کان و ما یکون و ما هو کائن عالم است و آنچه الی یوم القیامه از کتم عدم به فضای شهود و بروز میرسد و احادیث صحیحه کتاب «اصول کافی» شهادت بر صدق مقصود و مراد البته دلالت دارد.(13)
با توجه به آنچه از علامه مامقانی نقل شد و خود کجوری نیز بدان معترف است، حضرت عبدالعظیم(ع) حضور حضرت رضا(ع) را درک نکرده است. بنابراین، این امر باید حالت « اخبار به غیب » داشته باشد، و ائمه معصومین(ع) بنایشان در حالات عادی، اخبار به غیب نبوده است و فقط در مواردی که میخواستهاند اتمام حجّت نمایند یا اعجازی نشان دهند، اخبار به مغیّبات مینمودهاند.
در اینجا وجهی ظاهر -که حضرت به جهت آن، این تشویق را نموده باشد وجود ندارد، خصوصاً با توجه به اینکه امامان بعدی میتوانستهاند ترغیب به زیارت حضرت عبدالعظیم را بیان کنند.
علاوه بر اینکه لسان خبر « من زار قبره وجبت له الجنة » لسان اخبار به ماضی است نه اخبار به مستقبل.
اگر اشکال شود که در مورد حضرت معصومه(س) نیز روایاتی مشابه داریم و ممکن است در مورد حضرت عبدالعظیم نیز به همان گونه باشد، میگوییم اِخبار در مورد حضرت معصومه به لفظ آینده است، یعنی در خبر «سَتُدْفَنُ» آمده که صریح است در اینکه در آینده دفن خواهد شد...
به عنوان نتیجه باید گفت که هر چند در ک حضور امام رضا(ع) از سوی عبدالعظیم(ع) ناممکن نیست، امّا دلیلی بر آن یافت نمیشود.
پی نوشت:
1. مثلاً میرداماد (م 1040ق) در شرعة التسمیة، ص 45 میگوید:
عبدالعظیم المدفون بمشهد ( بمسجد ) الشجرة بالری... وقد أدرک من الأئمة الجواد والهادی والعسکری(ع).
البته مستند اصلی این نظر، قول مرحوم شیخ طوسی است که در رجال خود ( رجال الطوسی،ص 433) عبدالعظیم را از اصحاب ابی محمد حسن عسکری(ع) دانسته است.
توضیح اینکه امامت حضرت عسکری(ع)، پس از شهادت امام هادی(ع) جمادی الاخره 254 شروع میشود و تا شهادت آن حضرت در سامرا، 8 ربیع الأول 260 ادامه مییابد.
2. عبد العظیم الحسنی حیاته و مسنده (زندگانی حضرت عبدالعظیمع )، ص 63.
3. بلکه 199 چنانکه ایشان در صفحات 208 و 218 از همان کتاب بدان تصریح کرده است.
4.من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص128، ح 1929.
5. ر.ک: اصول الکافی، ج 1، ص424، کتاب الحجة، ح 63، باب فیه نکت ونتف من التنزیل فی الولایة.
6. ر.ک: الاختصاص، ص 247 ( انتشارات اسلامی )؛ بحار الأنوار ، ج71، ص230، ح 27.
7. الاختصاص، ص 96.
8. کامل الزیارات، ص 537، ح 828: حدثنی علی بن الحسین بن موسی بن بابویه، عن محمد بن یحیی العطار، عن بعض أهل الری، قال: دخلت علی أبی الحسن العسکری(ع) فقال: «أین کنت ؟» فقلت: زرت الحسین بن علی(ع).
فقال: « أما لو زرت قبر عبدالعظیم عندکم، لکنت کمن زار الحسین(ع) ».
9. تنقیح المقال، ج 2، ص157.
10. همان، ج 2، ص157: وظنی أن الراوی روی تنصیص أبی الحسن(ع) علی زیارته مریداً بأبی الحسن(ع) الثالث وهو الهادی (ع)، فاشتبه الشهید الثانی وزعمه الرضا(ع) فأبدله به، فتدبّر جیداً.
11. معجم رجال الحدیث، ج 10، ص54.
12. قاموس الرجال، ج 5، ص345 - 347.
13. جنة النعیم، ج 3، ص398 ( چاپ محقق).
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}