جوان و پيوندهاي اجتماعي

نویسنده: عباس اسماعیلی یزدی
انسان موجودی اجتماعی و نیازمند هم کاری و ارتباط با سایر هم نوعان خویش است. بارور شدن و شکوفایی قابلیّت ها و استعدادها، فراهم آمدن زمینه ی مبارزه با صفات مذموم و ناپسند، ظهور صفات شایسته و استقرار ملکات پسندیده در نفس، و رشد حقیقی و کمال معنوی تنها از پرتو زندگی گروهی و به برکت رابطه با دیگران میسّر می گردد. مرابطه از نیازهای اساسی آدمی است .
ارضای بسیاری از غرایز هم چون مهرطلبی، زیبادوستی و انس خواهی در سایه ارتباط و به یمن مرابطه با دیگران امکان پذیر خواهد بود. عواطف انسانی، شفقت و دلسوزی، قدردانی و سپاسگزاری، مهرورزی و هم دردی و سایر انعطافات ارزشی نیز به میمنت مشاهده ی صحنه هایی از مظاهر ارتباطات اجتماعی، آدمی را از فیض برکات ظهور و بروز خود بهره مند می سازد.
اسلام عزیز نیز که آیینی است جاودانی و احکام و قوانین آن پاسخگوی نیازهای فطری و متکفّل ارضای تمام خواسته های انسانی است، مسأله ی رابطه با دیگران را مورد توجّه ویژه قرار داده، ضمن تأکید بر حفظ پیوندهای اجتماعی، پیروان خود را به نوع دوستی و محبّت به مردم دعوت فرموده و از کناره گیری از آنان پرهیز داده است.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«با مردم معاشرت کنید و با آنان همراه باشید، ایشان را یاری نمایید و از آنان کناره بگیرید. و درباره ی آنان گفتار خداوند را به کار بندید که فرموده است : با مردم به خوبی سخن گویید».
بلکه از این فراتر رفته، از مسلمانان می خواهد هم چنان که به نیک بختی و راحتی خویش علاقمندند، خیرخواه مردم بوده، طالب سعادت و خوشبختی آنان باشند.
در روایت است روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) عازم جنگی بودند که شخصی به حضور انور آن بزرگوار شرفیاب شده، عرض کرد : یا رسول الله، مرا عملی بیاموزید تا بدان وسیله داخل بهشت گردم.
آن حضرت فرمودند:
«آن چه را دوست داری مردم نسبت به تو روا دارند، درباره ی آنان انجام ده، و چیزی را که خوش نداری درباره ات انجام دهند، تو نیز برای آنان روا مدار».
امیرمؤمنان (علیه السلام) به فرزند بزرگوار خود امام مجتبی (علیه السلام) می فرمایند:
« فرزندم! خود را در آن چه بین تو و دیگری است میزان قرار ده، چیزی را که برای خود دوست داری، برای دیگران دوست بدار، و آن چه را برای خود میال نیستی، برای دیگران خوش مدار، هم چنان که نمی خواهی به تو ستم شود، ستم مکن.
به دیگران نیکی کن همان گونه که دوست داری به تو نیکی شود؛ چیزی را که برای خود زشت می پنداری، برای دیگران زشت بدار، به آن چه که برذای خود خشنود می شوی، از مردم نیز راضی و خشنود باش، چیزی را که نمی دانی مگر گرچه معلوماتت اندک باشد؛ آن چه را دوست نداری درباره ات گفته شود (درباره ی دیگران) مگو».
امام صادق (علیه السلام) نقل می کنند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«مردم عیال خداوند هستند، محبوب ترین آن ها نزد خداوند کسی است که به عیال خدا سود رسانده، و خانواده ای را خوشحال گرداند».
نیاز بشر به حمایت دیگران و لزوم هم کاری با هم نوعان ایجاب می کند انسان دارای خلق و خویاجتماعی بوده، در سایه ی اخلاق خوش و حسن معاشرت برای تأمین زندگی و ادامه ی حیات تلاش نماید. از سوی دیگر آدمی از آغاز ولادت تا پایان عمر همواره از اعمال و رفتار و افکار دیگران رنگ پذیرفته، پیوسته از دوستان، بستگان و معاشران خود متأثّر می گردد، خصوصاً نسل جوان که غرایز و احساسات آنان از قدرت و طراوت بیشتری برخوردار است و به اقتضای غریزه ی انس و تمایل به نوطلبی و تجدّدخواهی، بسیار زودتر از سایر طبقات به این سو و آن سو و این و آن متمایل گشته، از افکار و رفتار دیگران متأثّر می گردند، از این رو روابط افراد با یکدیگر باید بر اساس موازینی سازنده، معیارهایی منطقی، برخورداری از مزایای بی شمار آن، حتّی الامکان از عوارض سوی و پی آمدهای نامطلوب و زیان بار ارتباطات نادرست به دور ماند.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند:
«هنگامی که حکومت، کودکانه و بی خردانه باشد با مردم در ظاهر معاشرت کنید و در باطن با رفتار و مرام شان مخالف باشید».
امام صادق (علیه السلام) نقل می کنند که امیرمؤمنان (علیه السلام) همواره می فرمودند:
«باید احساس نیاز به مردم و بی نیازی از آنان را در قلب خویش جمع نمایی. نیازمندیت به آنان در نرمیِ سخن و برخورد نیکت ظاهر گردد و احساس بی نیازیت از آن ها را در حفظ آبرو و باقی ماندن عزّت خویش قرار دهی».
مؤمن خود را از مردم بی نیاز نمی داند زیرا حفظ نظام جامعه و برآورده شدن بسیاری از خواسته -های خود را در گرو ارتباط و پیوند با سایر مردم می بیند. از این رو با اخلاق خوش و رفتار نیک و برخورد شایسته با آنان معاشرت کرده، نیازهای خود را با هم کاری آنان مرتفع می سازد. لیکن در عین حال، عزّت نفس و مناعت طبع و آبروی خویش را حفظ نموده، و هرگز به خاطر مال و منال و نیازهای مادّی زودگذر دنیا، آن ها را از دست نخواهد داد.
البته احتیاج انسان به داشتن روابط با دیگران یک نیاز عمومی و فراگیر بوده، برخورد شایسته و ملاطفت در تماس ها و تلاش در زمینه ی بهبود روابط و حسن ارتباطات، اختصاص به گروهی ویژه و طبقه ای خاصّ ندارد. لیکن وجود برخی از ویژگی ها هم چون هم خونی، هو جواری، و نیازمندی ایجاب می کند که نسبت به حفظ ارتباط و پیوستگی با برخی از هم نوعان مانند اقوام و خویشان، و تلاش در جهت رعایت حقوق گروهی از مردم مثل نزدیکان و همسایگان، و اهتمام در مورد رسیدگی به وضع اقشاری از نیازمندان هم چون ایتام با توجّه بیشتر و حساسیّتی ویژه برخوردار گردد.
آیات قرآنی و روایات معصومین (علیهم السلام) نیز با عنایتی خاصّ به گروه های یاد شده، حفظ ارتباط و رعایت حقوق و رسیدگی به امور آنان را مورد تأکید فراوان قرار داده اند.

خویشاوندان، شاخه ها و برگ و برهای یک درخت اند. بسیاری از خصایص روحی وحتّی ویژگی های خلقتی و جسمی را از یکدگیر ارث می برند. آنان در زمینه های خلق و خوی و جسم و روان دارای مشترکات فراوانی هستند به طوری که شباهت های ظاهری را می توان نمونه ی کوچکی از آن ها دانست.
پیوستگی بین اقوام، یک واقعیت طبیعی است و به جعل و قانون و قراردادهای اجتماعی وابسته نیست. احکام و دستورات شرع مقدّس نیز در راستای همین واقعیّت، و به منظور تحکیم و حراست آن صادر گردیده است.
خداوند متعال می فرماید:
«از خداوندی پروا کنید که هنگامی که چیزی از یکدیگر می طلبید نام او را می برید و از قطع (قطع رابطه با) خویشان بپرهیزید که خدا همواره مراقب شماست».
هم چنین می فرماید:
«تنها اندیشمندان و فرزانگان عبرت می گیرند... و آنان که پیوندهایی را که خدا به برقراری آن ها دستور داده، استوار می دارند و از پروردگارشان بیم دارند و از سختی حساب می هراسند».
صله ی رحم علاوه بر این که یک وظیفه ی شرعی و دارای اجر و پاداش اخروی است، آثار دنیوی بسیار سودمندی بر آن مترتّب است که در گفتارهای پیشوایان معصوم (علیهم السلام) به برخی از آن ها اشاره گردیده:
امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل می کنند که آن حضرت فرموده اند:
«سفارش می کنم همه ی پیروانم را تا روز قیامت، آنان که حاضرند و آن ها که غایب اند، و کسانی که هنوز در پشت مردان و رحم زنان اند، که با خویشان خود مرتبط باشند، اگرچه به مقدار مسافت یک سال راه از آنان دور باشند. زیرا صله ی رحم و پیوند با خویشان جزیی از دین است».
امام باقر(علیه السلام) در جای دیگر فرموده اند:
«پیوند با خویشان، اعما را پاک کرده و آن را رشد می دهد، اموال را فزونی بخشیده، بلاها را رفع می نماید، حساب را آسان نموده و مرگ را به تأخیر می اندازد».
جهان هستی به دست توانای خداوند متعال خلق گردیده، هر یک از پدیده های عالم طبیعت نیز ازحدّ و مرز، خصایص و آثار، و عوارض و امتیازات مخصوصی برخوردار است که آن را از سایر موجودات متمایز می سازد. این خصوصیّات نیز که نوعاً جزیی از ذات و غیرقابل انفکاک از آنهاست، مخلوق خداوند بوده، به اراده و مشیّت الهی، به صورت خاصیّت هر یک از آن پدیده -ها خلق گردیده است.
تماس دایمی انسان و به تبع آن، انس وی با بسیاری از این خصوصیّات، باعث گردیده که نوع مردم، این ویژگی ها را با همه ی عظمت و شگفتی که دارد، به صورت امری کاملاً عادی و طبیعی می بینند و به سادگی از کنار آن می گذرند. امّا برخی دیگر از این خصوصیّات و آثار و عوارض، به خاطر بیگانگی از دریافت های روزمرّه و دور بودن از امثال و نظایر محسوساتی که به طور دایم با آن ها سروکار دارند، به نظرشان عجیب می نماید، در حالی که هیچ تفاوتی بین آن -ها نیست.
همان که آتش را سوزاننده وآب را تر و گوارا آفریده، و هم او که زمین را از نیروی جاذبه و آدمی را از قدرت فکر و اندیشه برخوردار ساخته، خود قادر است که صله ی رحم را موجب پاکی اعمال و ازدیاد، مال، وسبب دفع بلا و آسان شدن حساب و باعث افزایش طول عمر قرار دهد. هم چنان که ممکن است آن را عامل دوستی و محبّت و وسیله ی حفظ از گناه گرداند.
امام رضا(علیه السلام) از حضرت صادق (علیه السلام) نقل می کنند که آن بزرگوار فرمودند:
«با خویشانت پیوند کن اگر چه به نوشانیدن آبی باشد. . بهترین نوع پیوند با فامیل، آزار نرساندن به آنهاست. صله ی رحم مرک را به تأخیر انداخته، باعث دوستی و محبّت در خانواده می گردد».
امام صادق(علیه السلام) در جایی دیگر فرموده اند:
«پیوند با خویشان و نیکی، حساب را آسان نموده، و آدمی را از گناهان حفظ می نماید. پس صله -ی رحم کنید و نیکی با بردران خود را وسعت بخشید گرچه به نیک سلام و جواب سلام باشد».
هم چنین فرموده اند:
«هر کس دوست دارد خداوند سختی های مردن را بر او تخفیف دهد باید با خویشانش پیوند نموده، و به پدر و مادر خویش نیکی نماید. هرگاه چنین کرد، خداوند سختی های مرگ را بر او آسان کند و هرگز در زندگی تهیدست نگردد».
امام صادق(علیه السلام) خطاب به میسّر می فرمایند:
«چندین مرتبه مرگ به تو فرا رسید ولی در اثر پیوند با خویشان و نیکی به نزدیکانت به تأخیر افتاد».
داود رقّی گوید: پسر عمویی داشتم که معاند و خبیث بود! با خبر شدم که خود و خانواده اش در تنگ دستی به سر می برند. از این پیش از عزیمت به مکّه، برایش خرجی مقرّر نمودم. هنگامی که به مدینه آمدم، در محضر امام صادق (علیه السلام) نشسته بودم که ناگهان فرمودند:
«ای داود، روزهای پنج شنبه اعمال شما بر من عرضه می گردد. به اعمال تو نظر کردم، پیوند با پسرعمویت مرا مسرور ساخت...».
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
«صِلَةُ الرَّحِمِ تُدِرُّ النِّعَمَ وَ تَدفَعُ النِّقَمَ ». «پیوند با خویشاوند، نعمت را فرو می باراند و نقمت و ناخوشی را از بین می برد».
«صله ی رحم و ارتباط با اقوام باعث ناخرسندی و اندوه دشمن می گردد و آدمی را از پرتگاه های بدمرگی مصون می دارد».
قطع رحم از گناهان کبیره و از محرّمات بزرگی است که علاوه بر عذاب اخروی، پی آمدهای نامطلوب دنیوی فراوانی نیز به همراه دارد که برخی از آن ها به تجربه نیز ثابت گردیده است.
خداوند متعال می فرماید:
«وآنان که پیمان خدا را پس از محکم کردنش می شکنند و پیوندهایی را که خداوند به برقراری آن دستور داده، قطع می نمایند و در زمین فساد می کنند، لعنت و بدی (مجازات) سرای آخرت برای آنان است».
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که مردی به حضور حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) شرفیاب شد و عرض کرد: یا رسول الله، فامیلم بر آنند که مرا مورد حمله قرار داده، دشنامم دهند و با من قطع رابطه نمایند. آیا من نیز آنان را ترک گویم؟ پاسخ داند :
در این صورت خداوند همه ی شما را رها می کند؟ عرض کرد: پس چه کنم؟ فرمودند:
«با هر که از تو می برد مرتبط باش و آن که تو را محروم می سازد عطایش کن، و از کسی که بر تو ستم روا می دارد، درگذر، زیرا اگر چنین کنی، خداوند تو را بر آن ها یاری فرماید».
گرچه تحمّل ظلم و کوتاه آمدن در برابر ستم ستمگر، امری است مذموم و ناپسند، و نه عقل و نه شرع، هیچ یک آن را مجاز نمی دانند، لیکن قطع ارتباط با ارحام و اقوام به منزله ی قطع از خویشتن است، و قطع از خود به معنای تباه ساختن همه ی استعدادها و ضایع نمودن تمامی نیروها، و در یک کلمه به مثابه ی هلاکت حتمی است. از این رو هیچ بهانه ای را در توجیه این قطع ارتباط نمی پذیرند، گرچه ناگزیر از تحمّل ستم ناروای آنان باشیم.
امیر مؤمنان (علیه السلام) می فرمایند:
«قطع رحم باعث فقر و تهیدستی است».
شعیب عقرقوفی گوید به امر حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) مردی یعقوب نام که تازه وارد مکّه شده بود او را نزد آن بزرگوار بردم. همین که وارد شدیم آن جناب فرمودند:
ای یعقوب، تو دیروز وارد مکّه شدی و در فلان مکان بین تو و برادرت نزاعی پیش آمد تا جایی که یکدیگر را دشنام دادید ... در اثر این قطع رحم، برادرت پیش از آن که به وطب برسد از دنیا خواهد رفت. تو نیز از کردار خویش پشیمان خواهی شد. یعقوب پرسید: مرگ من چه هنگام خواهد رسید؟ فرمودند: تو نیز نزدیک بود از دنیا بروی ولی در فلان منزل با عمّه ات صله و نیکی کردی، و در اثر آن بیست سال به عمرت افزوده شد .
شعیب گوید: سال بعد در راه سفر مکّه او را ملاقات کرده جویای احوالش گردیدم. گفت: برادرم به وطن نرسیده از دنیا رفت و در بین راه مدفون گردید.
رسول خدا (ص لی الله علیه وآله) فرموده اند :
«قطع رحم مانع اجابت دعا می گردد».
امام صادق(علیه السلام) نیز از پردان خود نقل می کنند که آن بزرگوار فرمودند :
«هرگاه علم آشکار گردد و از عمل به آن دوری شود، با زبان با هم الفت گیرند ولی دل ها از هم جدا باشد، و با خویشان قطع ارتباط کنند، خداوند آنان را مورد لعن و نفرین قرار داده، کر و کورشان گرداند (در نتیجه چیزی نمی فهمند و از حقّ روی گردان باشند)».

پی نوشت ها :

. سوره ی بقره : آيه ی 83.
. مستدرک : 8/318 ب 2 از احکام عشره ح 8.
. کافي : 2/117 باب انصاف ح 10.
. نهج البلاغه فيض /921 ضمن نامه ی 31.
. کافي : 2/131 باب الاهتمام بامور مسلمين ح 6.
. کافي : 2/175 باب تقيّه ح 20.
. کافي : 2/120 باب الإستغناء عن النّاس ح 7.
. سوره ی نساء : آيه ی 1.
. سوره ی رعد : آيه ی 19 و 21.
. کافي : 2/121 باب صلة الرحم ح 5.
. کافي : 2/121 ح 4.
. کافي : 2/121 ح 9.
. کافي : 2/125 ح 31.
. بحار : 74/66 ح 33 ، و ج 82 ص 65.
. بحار : 74/100 باب صلة الرحم ح 45 و 47.
. بحار : 47 /64 باب معجزاته (علیه السلام) ح 3.
. غرر : 1/455 ف 44 ح 26.
. غرر: 1/456 ح 35.
. سوره ی رعد : آيه ی 25.
. کافي : 2/120 باب صلة الرحم ح 2.
. بحار : 74/91 باب صلة الرحم ح 12.
. رحال کشي: 2/741 ح 831 ، منتهي الامال: 2/206 (زندگاني حضرت موسي بن جعفر (علیه السلام) ).
. مستدرک : 15/185 باب 71 از احکام اولاد ح 14.
وسایل : 21/494 باب 95 از احکام اولاد ح 7.

منبع:فرهنگ تربیت