زیبایی شناسی و ذهنیت

(از کانت تا نیچه)
نویسنده : اندرو بووی
مترجم : فریبرز مجیدی
ناشر : فرهنگستان هنر – تهران
چاپ دوم، 1387 شمسى
نوع جلد : گالینگور
قطع : وزیری
تعداد جلد : 2
تعداد صفحه 1100
نوع چاپ : چاپی
زبان : فارسی
وزن: 2120 گرم
شابك: 964-8802-51-1

زیبایی شناسی و تجدد (مدرنیته)

در سال‌های اخیر آشکار شده است که بسیاری از مسائلی که نخست در هنگام پیدایش زیبایی‌شناسی فلسفی در پایان قرن هجدهم سر برآوردند، نقش قاطعی هم در سیر اصلی فلسفه و هم در نظریه ادبی ایفا می‌کنند. انتقادهای هیلری پاتنم و سایر اندیشمندان عمل‌گرا به این عقیده که جهان چیزی «حاضر و آماده» است، توجه همزمان نلسون گودمن، ریچارد رورتی و دیگران به جنبه‌های «جهان‌سازی» (world-making) زبان، اقدام‌های مرتبط در زمینه فلسفه زبان از جانب دانلد دیویدسون و دیگران در جهت تبیین معانی از دیدگاهی کل‌نگرانه (holistic)، و سمت‌گیری در پساساختارگرایی (post-structuralism) به‌سوی جنبه‌های تعیین‌ناشدنی تفسیر، همگی متضمن ساختارهایی از اندیشه‌اند که به‌عنوان جزئی از تاریخ زیبایی‌شناسی به‌ظهور رسیدند. عده‌ای از این اندیشمندان صریحاً به سنّتی اشاره می‌کنند که در کتاب حاضر باید به بررسی آن پرداخت، حال آن‌که عده‌ای دیگر به بسیاری از مهم‌ترین پیشگامانشان فوق‌العاده بی‌توجه بوده‌اند. در کتاب حاضر، به‌منظور کمک به جبران این ناچیز انگاشتنِ نقش زیبایی‌شناسی، بر برخی از گزارش‌های عمده درباره عامل انسانی شناخت (ذهن شناسنده) و بر آن استنباط‌هایی از هنر و زبان تأکید خواهد شد که در خلال تاریخ زیبایی‌شناسی کانتی و پس از کانت به‌ظهور رسیده‌اند. هدف من این است که هم مجموعه‌ای از کج‌فهمی‌های مربوط به تاریخ اندیشه جدید را که در بعضی از حوزه‌های علوم انسانی به‌صورت سنّت رایج درآمـده‌اند اصلاح کنم، و هم صورت‌هـای موجـّه و پذیرفتنی برخی از مبحث‌های نادیده گرفته شده و بد ‌فهمیده شده در آن تاریخ را آشکار سازم. در سال 1796 در بیانیه سیاسـی‌ـ فلسفـی آلمـان، کـه به‌نظر مـی‌رسد مؤلفش یا هگل بوده است یا شلینگ (اما شاید هم هولدرلین بوده باشد)، «والاترین عمل خرد» همانا «عمل زیبایـی‌شنـاختــی» (aesthetic act) اعلام شده است. البته تفکرات فلسفی درباره زیبایی و هنر از زمان افلاطون به این‌سو در سرتاسر اندیشه مغرب‌زمین وجود داشته‌اند، و عقاید افلاطونی آشکارا بر هگل و شلینگ و هولدرلین تأثیر نهادند؛ اما فقط مقارن اواسط قرن نوزدهم است که عقیده به حوزه جداگانه‌ای از فلسفه موسوم به «زیبایی‌شناسی» در اروپا به‌ظهور می‌رسد. در فاصله میان پایان قرن هجدهم و پایان قرن نوزدهم رابطه بین هنر و بقیه فلسفه دستخوش دگرگونی بنیادین می‌شود و، چنان‌که خواهیم دید، این دگرگونی با تغییرات ریشه‌ای، هم در تولید موسیقی و هم در پذیرش آن، همبستگی دارد. نحوه‌های ارتباط این دگرگونی با ظهور برخی از راستاهای عمده در فلسفه جدید کانون پژوهش مرا تشکیل خواهد داد.
کتاب «زیبایی‌شناسی و ذهنیت از کانت تا نیچه» در نوع خود کتابی مهم و در خور تأمل و اندیشه است. شالوده کتاب متشکل از آرای فیلسوفان مکتب ایده‌آلیسم آلمان و جنبش رمانتیسم آغازین آلمان است. کتاب از هشت فصل تشکیل شده است. فلسفه جدید و پیدایش نظریه زیبا‌شناختی:
کانت؛ ایده‌آلیسم آلمانی و رمانتیسم آغازین آلمان؛
تفکراتی درباره عامل شناسایی؛
فیشته، هولدرلین، نووالیس؛
شلینگ: هنر به عنوان «افزار فلسفه»؛
هگل: آغاز نظریه زیبایی‌شناختی و پایان هنر؛
اشلایر ماخر: هنر و تفسیر؛
موسیقی، زبان و ادبیات؛
نیچه و سرنوشت اندیشه رمانتیک؛
همراه پیوستی با عنوان «کهن‌ترین برنامه نظام ایده‌آلیستی آلمانی» مطالب مطرح شده در این کتاب به شمار می‌آیند.
آندرو بووی در این کتاب با نگرشی منتقدانه، جهان‌نگری فیلسوفان قرون هجده و نوزده آلمان را واکاویده است و به دنبال تحلیل آرا و اندیشه‌های این فیلسوفان با محوریت دو مقوله زیبایی‌شناسی و ذهنیت، گزارشی نو از عامل انسانی شناخت (ذهن شناسنده) ارایه کرده است. عنوان کتاب هم از دو مفهوم اصلی «زیبایی‌شناسی» و «ذهنیت» تشکیل شده است.
می‌توان گفت که در اواسط قرن هجدهم و با انتشار کتاب باومگارتن به نام «زیبایی‌شناسی»، جایگاه زیبایی‌شناسی به عنوان رشته‌ای منشعب از فلسفه تثبیت گردید. زیبایی‌شناسی با تکیه بر نقش احساس در شناخت امر زیبا و در جست‌وجوی خاستگاه شناخت حسی، از همان ابتدا در کنار نگاه علمی به طبیعت، بستری فلسفی پیدا کرد تا به طبیعت به عنوان امری که به خاطر خودش ارزش نگریستن و تفکر دارد، تاکید کرده باشد.
به این ترتیب بود که در سال 1796، در بیانیه سیاسی ـ فلسفی آلمان، «والاترین عمل فرد» همانا «عمل زیبایی‌شناختی» اعلام شد. یکی از باورهای اساسی و اصلی در رشته زیبایی‌شناسی، به طور دقیق این است که آن‌چه شیئی را زیبا می‌سازد هیچ ارتباطی با سودمندی یا ارزش مبادله‌ای آن ندارد. حتی کانت در فلسفه خود، واژه استتیک (aesthetics) را در همه موارد به معنی «زیبایی‌شناسی» به کار نمی‌برد بلکه از نظر او، شناخت سرچشمه چیزی به نام «احساس» است.
با نگاهی به اندیشه دکارت در می‌یابیم که ذهنیت با خود‌آگاهی تشخص بیشتری می‌یابد تا جایی که برخی فیلسوفان، هستی خود انسان را با تکیه بر مفهوم «ذهنیت» تعریف کرده‌اند. با ظهور ایمانوئل کانت و طرح فلسفه انتقادی، راه برای جنبش ایده‌آلیسم هموارتر شد. وی با ذوقی خواندن داوری‌های مربوط به زیبایی هنری برای خود‌آگاهی، جایگاهی ویژه در داوری‌های زیبایی‌شناسانه تعریف نمود. در دیدگاه کانت، یگانه یقینی که فلسفه می‌تواند فراهم آورد در وجود خود ما خانه دارد نه در چیزی خارج از خود ما. به عقیده کانت، شناخت قابل تکرار باید بر همانندی‌هایی تکیه داشته باشد که در اثر استمرار خود‌آگاهی فراهم می‌آیند. در حقیقت، کار قضاوت زیبایی‌شناختی (استتیک) آن است که «استعداد شناختن» و «استعداد خواستن» را به هم پیوند دهد.
محرک اصلی نویسنده برای نگارش این کتاب، جبرانِ ناچیز انگاشتن نقش زیبایی‌شناسی بر برخی از گزارش‌های عمده درباره عامل انسانیِ شناخت و بر آن استنباط‌هایی از ضرر و زیان است که در خلال تاریخ زیبایی‌شناسی کانتی و پس از وی به ظهور رسیده‌اند.
آرای فیلسوفانی در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته که در فاصله زمانی بین دو فیلسوف شهیر آلمانی قرار می‌گیرند؛ یعنی کانت و نیچه. کانت یکی از تأثیر‌گذارترین و مهم‌ترین فلاسفه غرب است که تاریخ اندیشه فلسفی غرب را به خود و پس از خود تقسیم نموده است. وی با ابداع فلسفه انتقادی و نگارش سه کتاب نقد، گامی مهم و مؤثر در فلسفه جدید برداشت به طوری که نقد‌هایش و به طور خاصی سومین نقدش، راه‌گشای بسیاری از فلاسفه زیبایی‌شناسی پس از او شد. هر چند کانت بر خلاف ایده‌آلیسم آلمانی — که اندیشه آدمی را در اندیشیدن، مطلق نامحدود می‌شمرد — اعتقاد داشت که اندیشه جز در قلمرو نمود‌ها به شناسایی دست نمی‌یابد؛ اما بسیاری آرای نقادانه کانت را زمینه‌ساز جنبش ایده‌آلیسم آلمانی می‌دانند.
نقد تمسخر‌آمیز فلسفه و اخلاق، انکار متافیزیک، ارایه نظرات مبهم و متناقض در حوزه زبان و موسیقی، باعث شده است که آندرو بووی ظهور نیچه را در حکم ضربه‌ای بر فلسفه کلاسیک قلمداد کند.
نیچه همانند کانت فیلسوفی منحصر به فرد است. اکثر آرای نیچه راجع به هنر و زیبایی‌شناسی در کتاب «زایش تراژدی از روح موسیقی» مطرح شده‌اند. این که به طور دقیق نیچه چگونه توانسته نظر خود را از بیخ و بن دگرگون سازد با دو قطعه از نوشته‌های کتاب «انسانی، بس بسیار انسانی» به سادگی قابل اثبات است.
این قطعات مؤید عقیده‌ای درباره موسیقی هستند که در نقطه مقابل عقیده مندرج در «زایش تراژدی» قرار دارد. این تفاوت دیدگاه از نظر نویسنده، نتیجه بدگمانی او به این نکته است که موسیقی با تبدیل شدن به محل تازه احساسات متعالی، بتواند جای متافیزیکی را بگیرد که نیچه اکنون مایل است برآن غلبه کند.
نویسنده کتاب «زیبایی‌شناسی و ذهنیت» با نگاهی واقع‌گرا در خلال مباحث، با تکیه بر سنت زیبایی‌شناختی، به نقد دستاوردهای روشنگری و فلسفه جدید پرداخته است.
بووی معتقد است حکایت مدرنیته را باید از دو حیث بیان کرد:
هم از حیث افزایش نظارت بر طبیعت که بر شیوه‌های عینی‌سازی علوم مبتنی است و هم از حیث پیدایش و در عین حال سرکوب‌شدگی صفات تازه فردی آدمیان.
او در مقدمه خود بر کتابش با عنوان «زیبایی‌شناسی و تجدد» به طور خاص به این بحث پرداخته است. نویسنده پس از بررسی آرای بزرگ‌ترین چهره‌های ایده‌آلیسم آلمان یعنی فیشته، شلینگ و هگل به نمایندگان رمانتیسم آغازین آلمان می‌‌پردازد که عمدتاً عبارت از نووالیس، فرد ریش اشلگل و (از برخی جهات) فردریش اشلایرماخر.
موسیقی، زبان و ادبیات محور اصلی فصل هفتم کتاب است و نویسنده این موارد را به عنوان شیوه‌های بیان احساس و اندیشه در فلسفه ایده‌آلیسم آلمانی مورد واکاوی قرار داده و نسبت آن‌ها را با مباحث مربوط به زیبایی‌شناسی می‌سنجد. به همین خاطر، مباحث این فصل نسبت به سایر فصول به نحو جزیی‌تری بیان شده و متمایز از دیگر فصول است.
در پایان باید اذعان کرد کتابی با این جامعیت مربوط به مباحث زیبایی‌شناسی و ذهنیت در فاصله دو قرن هجدم و نوزدهم در بین منابع موجود به زبان فارسی یافت نمی‌شود و از این جهت انتشار این کتاب توسط انتشارات فرهنگستان هنر را باید مغتنم شمرد و امیدوار بود که مترجمان توانمند و فرهیخته سرزمینمان در حوزه فلسفه به ترجمه کتاب‌هایی از این دست همت گمارند.

گوشه ای از سخن سخن ناشر

هنر حاصل ذوق، حس زیبایی‌شناختی هنرمند، تجربه‌ها و آموخته‌های اوست. هنرمند در این مسیر، در تعامل با هنر و دانش اقوام و ملل دیگر، بر غنای تجربه خود می‌افزاید و افق دید خویش را می‌گستراند؛ از این رهگذر آثار و اندیشه‌های هنری به منصه ظهور می‌رسد و میراث هنری شکل می‌گیرد. این میراث هنری جلوه تلاش هنرمندان، اندیشمندان و انسان‌هایی است که در آفرینش اثری زیبا سهم داشته‌اند.

فهرست كتاب :

سخن ناشر
مقدمه
زیبایی‌شناسی و تجدّد (مدرنیته)
زیبایی‌شناسی و «پسا‌مدرنیته»
فصل 1. فلسفه جدید و پیدایش نظریه زیبایی‌شناختی: کانت
خودآگاهی، شناخت، و آزادی
وحدت عامل شناسایی (سوژه)
یگانه‌سازی طبیعت
هدف زیبایی
محدوده‌های زیبایی
فصل 2. ایدئالیسم آلمانی و رمانتیسم آغازین آلمان
اندیشیدن به بی‌نهایت
یک «اسطوره‌شناسی نو»
«اسطوره‌شناسی نو» رمانتیک آغازین
فصل 3. تفکراتی درباره عامل شناسایی (سوژه): فیشته، هولدرلین، و نووالیس
خود و دیگری
فیشته
هولدرلین
نووالیس
فصل 4. شلینگ: هنر به‌عنوان «افزار فلسفه»
طبیعت و فلسفه
ظهور آگاهی
شهود و مفهوم
«افزار فلسفه»
اسطوره، هنر، و مدرنیته
اسطوره، زبان، و بودن
فصل 5‌‌. هگل: آغاز نظریه زیبایی‌شناختی و پایان هنر
کدامین هگل؟
خودبازشناسی
موسیقی و ایده
زبان، آگاهی، و بودن
ایده به‌عنوان نمود حسی
نثر جهان مدرن
فلسفه و هنر پس از هگل
فصل 6. اشلایرماخر: هنر و تفسیر
چرخش‌های زبانی
«هنر ناهمنظری»
خودآگاهی بی‌واسطه
هنر به‌منزله تولید آزاد: فعالیت «فردی» و «همانند»
هرمنوتیک به‌مثابه هنر
ادبیات و عنصر «موسیقایی»
فصل 7‌. موسیقی، زبان، و ادبیات
زبان و موسیقی
هگل و رمانتیسم: موسیقی، لوگوس، و احساس
«حضور» موسیقی
«تفکر نامتناهی» و موسیقی
فصل 8‌. نیچه و سرنوشت اندیشه رمانتیک
نیچه‌های کهنه و نو
شوپنهاوئر: موسیقی به‌منزله مابعدالطبیعه
مارکس، اسطوره‌شناسی، و هنر
هنر، اسطوره، و موسیقی در «زایش تراژدی»
اسطوره، موسیقی، و زبان
پندار حقیقت
موسیقی و متافیزیک
زیبایی‌شناسی، «تفسیر»، و ذهنیّت
نتیجه‌گیری
پیوست: «کهن‌ترین برنامه نظام ایدئالیسم آلمانی» (1796)
نظام اخلاقی