شاعر: سید محمد خسرونژاد





 
علی امشب چرا بهر عبادت برنمی‌خیزد؟
چرا شیر خدا از بهر طاعت برنمی‌خیزد؟
خداجویی که از یاد خدا یکدم نشد غافل
چه رو داده که از بهر عبادت برنمی‌خیزد
از آن ضربت که بر فرق علی زد زاده ملجم
یقین دارم که از جا، تا قیامت برنمی‌خیزد
به محراب دعا در خون شناور گشته شیر حق
دگر بهر دعا آن ابر رحمت برنمی‌خیزد
ز کینه ابن ملجم آتشی افروخت در عالم
که زین آتش به جز دود ندامت برنمی‌خیزد
طبیب آن زخم سر را دید و گفتا با غم و حسرت
علی دیگر از این بستر سلامت برنمی‌خیزد
نهد سر هر کسی بر آستان مرتضی (خسرو)
از این درگاه تا روز قیامت برنمی‌خیزد