نویسنده: ابراهیمی مقیمی




 

بخشی از پژوهش‌های ژئومورفولوژی شهری، ارتباط بین الگوهای اولیه‌ی زمین و قرایندهایی است که بزرگ مقیاس اند و منشأ ساختمانی دارند. در مقیاس بزرگ، الگوی شکل زمین براثر فرایندهای درونی به وجود آمده است. دخالت عوامل اقلیمی، هوازدگی، فرسایش و رسوبگذاری در طول دوران‌های مختلف، سبب تغییر سطح الگوهای بزرگ اولیه شده است.
بسیاری از الگوهای اولیه‌ی با زیبایی خود موجب شگفتی شهروندان می‌شوند. کوه‌های غول آسا، دره‌ها، پرتگاه‌ها، آبشارها، رودهای پرپیچ و خم و سواحل ناهموار، همگی ساختاری بسیار دارند که بخشی از این ساختارها ساختمانی است و از نظر زیبایی شناسی جایگاه خاصی دارد. چنین فرم‌هایی از زمین، به همراه نیروهای فعال ایجاد کننده‌ی آنها می‌توانند احساساتی از تعالی و زیبایی مکانی را ایجاد کنند. چنین مکان‌هایی برای شهروندان بسیار جذاب اند. بی دلیل نیست که مورخان و جهانگردان مانند مورخ انگلیسی، سایمون اسکاما (1)، از برخی الگوهای زمین مانند کوه‌ها و دره‌ها به عنوان "مناظر کهن الگو" با اهمیت ارزشی بسیار زیاد، نام برده‌اند.
آیا نحوه‌ی مدیریت شهری یا چگونگی استفاده‌های منفعت طلبانه از زمین به الگوی شکل اولیه‌ی زمین بستگی دارد؟ انسان سعی می‌کند فعال شدن کوه‌های آتشفشان را پیش بینی کند، حرکت گسل‌ها را کنترل کند، در کف دره‌های بزرگ، در دامنه‌ی کوه‌ها، در پناه کوه‌های آتشفشانی یا در دشت‌های ساختمانی، شهرسازی کند. با این حال، با پیشرفت ارزشمند این مناطق موجب می‌شود که مردم خطر زندگی در این نواحی را بپذیرند. شکل اولیه‌ی زمین، سبب افزایش برخی نیروهای قهرآمیز طبیعی می‌شود که ما به بررسی راه‌های محدود کردن آنها خواهیم پرداخت. به این نکته نیز توجه کنیم که چگونه با فهم عمیق تر الگوها و فرایندهای اولیه زمین، می‌توان از قهرآمیز بودن نیروها در چنین محیط‌هایی کاست و رویکردهای هماهنگ تر و کاربردی تری را جایگزین تمایل کنونی در شهرسازی کرد. در این راستا توجه به چند مطلب مهم است:
1- در مورد اهمیت تغییر سنگ‌ها، چین‌ها و گسل‌ها در شهرسازی و الگوی شهری باید، بیش از این تحقیق کرد. اشکال اولیه‌ی سطحی با منشأ درونی شان، در بسیاری از مناطق دارای عمق، طول و عرضی مختلف اند و بسیار زیاد بر شهرها اثر می‌گذارند؛
2- باید مکان‌هایی را که تغییرات عمده، به ویژه تغییرات ناگهانی در آنها رخ می‌دهد، مشخص کرد. این موارد شامل گسستگی‌های عمده‌ی لیتولوژیکی مانند مناطق تغییر ناگهانی سنگ آهک، ماسه سنگ یا سنگ دگرگونی، یا تغییر شیب ساختمانی است که موجب بروز تاثیرات عمده در ترکیب و قرارگیری لایه ای می‌شوند و گستره‌های شهری را تحت تاثیر قرار می‌دهند. خطوط گسلی اهمیت زیادی در این زمینه دارند؛
3- باید مکان‌هایی را که سنگ اولیه محصور در رسوب مستعد هوازدگی است، آشکار ساخت. ساختارهای ژئومورفولوژیکی منحصر به فرد اولیه زمین و تاثیر چشمگیر آنها مانند توده‌های آذرین نفوذی، دودکش‌های آتشفشانی جریان‌های گدازه و چین خوردگی‌ها و گسل‌ها ممکن است تعیین کننده‌ی ساختار و خصوصیت شهرها باشند. این موضوع نیازمند بحث اساسی است.
ساختارها و فرایندهای اولیه‌ی ژئومورفولوژیکی به علت ماهیتی که دارند، بخشی از زندگی انسان و فعالیت‌های شهری بر آنها تکیه دارد. شکل اولیه‌ی زمین به دلیل ارتباط مستقیمی که با نیروهای درونی و ساختمان دارد، حالت تکامل مداوم زمین را بیان می‌کند. البته تغییرات به قدری کند است که تشخیص آن برای محقق محدودیت ایجاد می‌کند، به نحوی که به ظاهر برای بیشتر فرایندهای شهری و فعالیت‌های انسانی، چارچوب پایداری را به وجود می‌آورد. مسائل شهری در مناطقی با سنگ‌های سپر قدیمی (که فرسایش آنها بسیار کند است)، بزرگ مقیاس اند و از لحاظ زمین شناسی نیز بسیار پایدارند، در مقایسه با مناطق دارای آتشفشان‌های در آستانه‌ی فعالیت، برای مثال آتشفشان دماوند، بزمان و سبلان (که فرایندهای مربوط به شکل زمین در آنها ممکن است مکرر اتفاق افتد) یکسان نیست، تمامی الگوها و تکامل سطح زمین مناطق آتشفشانی از ساختار و فرایندهای فعال در پوسته‌ی سطحی نشأت می‌گیرند. حال آنکه درک ما از ساختار صفحه‌ها، بر پایه‌ی حرکت مداوم و تدریجی مواد جامد به لحاظ شکل و ماهیت است. در بخش‌های عمیق، این صفحات ساختاری یا تکتونیکی (2)، روی ماده‌ی مذاب (ماگما) یا ماده جامد سنگی زیر خود (گوشته) شناورند. حرکت آنها به دلیل فشار وارد آمده در محل قرارگیری (عمودی) است، یا فشار جانبی که ممکن است سبب دورشدن آنها از یکدیگر شود یا به دلیل حرکت زیر رانش است که در اثر آن، صفحه ای به زیر صفحه‌ی دیگر فرو می‌رود یا به ماگمای مذاب آغشته و ملحق می‌شود. تا این تاریخ هیچ سندی از فرو رفتن شهری در مواد مذاب ماگمایی به دلیل حرکت صفحه ای در جهان ثبت نشده است، ولی این بدان معنی نیست که چنین امکانی وجود نداشته باشد، همچنان که در کتاب آسمانی قرآن انذارهایی مکرر ذکر شده است. (3) الگوی ساختارهای اولیه‌ی زمین منظم نیست؛ بعضی بسیار بزرگ و قدیمی و برخی دیگر به نسبت کوچک و جدیدند. صفحات میلیاردها سال روی سطح زمین شناور بوده‌اند و به همین دلیل قاره‌ها دارای سنگ‌هایی متعلق به زمان‌های بسیار قدیم و شرایط اولیه متفاوت هستند. سنگ‌هایی که زمانی زیر دریاها بوده‌اند، امروزه در خشکی دیده می‌شوند و روی آنها شهرهایی گسترده شده‌اند، در حالی که در برخی نواحی دیگر خشکی‌های قدیمی به زیر آب فرو رفته‌اند. چنین چرخه ای در مقیاس بزرگ وجود خواهد داشت.
الگوی صفحات در بسیاری از نواحی آتشفشانی زمین، مشخص کننده‌ی محل شکل گیری کوه‌ها، پراکنش یا مرزهای مناطقی با سپر قدیمی پایدار و نواحی زمین لرزه ای است. زاگرس، البرز، آند و آلپ چنین مناطقی هستند. همه‌ی مناطق ذکرشده، به جز مناطقی با سنگ‌های قدیمی، در جاهایی یافت می‌شوند که نیروی کششی و فشاری فعال در برخورد صفحات آزاد می‌شوند. فعال ترین فرایندهای ژئومورفولوژیکی ساختمانی در این نواحی رخ می‌دهد، ولی اکنون این فرایندها با سرعت‌های بسیار کم صورت می‌گیرند. این سرعت به انرژی فرایندهای اصلی و بزرگی آنها بستگی دارد. فرایندهای اصلی تعیین کننده‌ی شکل زمین که در مکان‌های مختلف با درجاتی متفاوت رخ می‌دهند، متفاوت اند. همیشه باید به یاد داشت که توسعه‌ی شکل زمین در اصل با "ناهمواری اولیه" ایجاد شده بر اثر فرایندهای درونی یا دیاستروفیک (4) ارتباط دارد.
فرایندهای دیاستروفیک شامل حرکاتی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم سبب تغییرات نسبی یا مطلق وضعیت، سطح تراز یا حالت سنگ‌های تشکیل دهنده‌ی پوسته‌ی زمین می‌شوند. پنج گروه عمده حرکات دیاستروفیک که همگی به یکدیگر وابسته‌اند عبارتند از: (5)
1- حرکات «کوه زایی»، چین خوردگی شدید، روراندگی، گسل خوردگی و بالاآمدگی کمربندهای کم ضخامت و کم عرضی را که در معرض فشارهای جانبی شدید است، دربرمی گیرد، مثل کمربند آلپ یا آند؛
2- حرکات «خشکی زایی» یا «اپیروژنیک» (epeiros در زبان یونانی به معنای «خشکی زمین» و «قاره» است) که بالا آمدن آرام ناحیه به نسبت وسیع و عریضی از پوسته‌ی زمین را شامل می‌شود و گاهی با گسلدار شدن زمین همراه است (این دو مورد را در مجموع، حرکات «تکتونیکی» نامگذاری کرده‌اند)؛
3- حرکات «ایزوستاتیک» (6) که حرکاتی عمودی را شامل می‌شود که بر اثر جابه جایی‌های «شناوری»، (7) در بین لایه‌های سنگ یا چگالی‌های مختلف و قابلیت تحرک متنوع ایجاد می‌شود؛
4- حرکات آتشفشانی، به فوران ماگما و مواد مذاب در سطح زمین گفته می‌شود؛
5- حرکات «ائوستاتیک» (8) که حرکات مربوط به سطح دریاها را در سطح جهانی دربر می‌گیرد و از تغییرات حجم کلی آب دریا، یا تغییر در ظرفیت حوضه‌های اقیانوسی ناشی می‌شود.
این حرکات اشکال اولیه‌ی سطح زمین را تشکیل و تحت تأثیر قرار می‌دهند. اثر آنها در الگوی شهرها و اثر تغییرات آنها در تغییر شهرها چیست؟ به عبارتی، چگونه شهرها با تغییر این حرکات، تغییر می‌کنند (دانشجویان عزیز این موضوع را در کلاس درس با استاد و دوستان خود بحث کنید).

توپوگرافی کلی زمین

زمین از نظر توپوگرافی بسیار نامتجانس (9) و غیرهمگن است. اقیانوس‌ها 70/8 درصد (اقیانوس آرام 35/4 درصد، اقیانوس اطلس 18/4 درصد و اقیانوس هند 14/5 درصد) و خشکی‌ها 29/2 درصد کره‌ی زمین را تشکیل می‌دهند. تمام شهرها و مراکز فعال اقتصادی و فرهنگی و به طور کلی دارایی انسان، در بخشی محدود از سطح 30 درصدی خشکی‌ها پراکنده است. اگر شهرها را دارایی تلقی کنیم، حدود 50 درصد آنها روی صفحه‌های قاره‌ای، 40 درصد روی کوه‌های جوان و 10 درصد روی کوه‌های چین خورده‌ی قدیمی متمرکزند (شکل 3-1)، تمام فعالیت‌های انسانی از جمله فعالیت‌های شهری حدود ده درصد سطح خشکی‌ها را در حال حاضر اشغال کرده، اما رو به گسترش است. توپوگرافی اصلی و مهم در سطح زمین عبارت است از:
1. پشته‌های اقیانوسی؛
2. حوضه‌های اقیانوسی؛
3. فلات قاره؛
4. گودال‌های اقیانوسی؛
5. جزایر اقیانوسی؛
6. حوضچه‌های دریایی حاشیه ای؛
7. کوه‌های چین خورده (قدیم و جدید)؛
8. صفحه‌ها یا سکوهای قاره ای.
مهم ترین الگوها و فرایندهای تاثیرگذار در شهرهایی مشاهده می‌شود که روی کوه‌های چین خورده‌ی جوان گسترش یافته‌اند. چرا؟ آیا می‌توان چین خوردگی‌های البرز و زاگرس را در این گروه قرار داد؟ (دانشجویان عزیز، موضوع را در کلاس با دوستان خود بحث کنید).

شکل 1) مساحت تجمعی هر سطح توپوگرافی و درصد فعالیت‌های شهری روی سطح قاره‌ها (چورلی، 1984، ص100، با تغییرات)
کوه‌های چین خورده‌ی جوان، کمربندهای خمیده‌ی فشاری هستند که چین خوردگی، روراندگی، پیچ خوردگی، فشردگی و بالاآمدگی سطح پیدا کرده‌اند و با فعالیت‌های آتشفشانی، سنگ‌های آذرین نفوذی عمیق و دگرگونی وسیع و عمیق همراه هستند. کمربندهای کوه‌های چین خورده ممکن است صدها تا هزارها کیلومتر گسترش داشته باشند، برای مثال زاگرس حدود 1000 کیلومتر طول و 300 کیلومتر عرض دارد. بعضی از کمربندهای جوان تر، به طور مشخص، به جزایر قوسی متصل می‌شوند. سن کوه‌های جوان به میلیون‌ها سال و کوه‌های قدیمی به صدها میلیون سال می‌رسد. کوه‌های چین خورده جوان، بلندترین ارتفاعات زمینی در رشته کوه‌های هیمالیا، آلپ، راکی، آند، آلاسکا، سیرامادر (10) در آمریکای مرکزی، اطلس، کارپاتین (11)، پیرنه، رودپ (12)، آپنین (13)، آلپ‌های دیناری، هندوکش، پامیر، زاگرس، البرز، ورخویانسک (14) و غیره را شامل می‌شود. (15) ارتفاع بلندترین آنها حدود 5 تا 8 کیلومتر است (مانند فلات تبت با 4500 متر و آلتی پلانو در آند با 3000 تا 3800 متر). حدود 60 درصد شهرهای ایران روی دو سطح کوهستانی جوان البرز و زاگرس و کوه‌های آذربایجان گسترده شده است. (16) به طور کلی، کوه‌های چین خورده‌ی جوان از نظر تکتونیکی ناپایدارند، زمین لرزه‌هایی با عمق کم، متوسط و عمیق دارند و ناهنجاری‌های ثقلی و مغناطیسی شدیدی را نشان می‌دهند، در صورتی که کوه‌های چین خورده‌ی قدیمی از نظر تکتونیکی پایدارترند و ناهنجاری‌های ثقلی کمتر، ارتفاع متوسط و ساختمان‌های زمین شناختی بیرون زده ای دارند که حاکی از فرسایش طولانی مدت روی آنهاست.
از نظر توپوگرافی، قله‌ی کوه‌های چین خورده قدیمی، صاف تر و هموارتر از قله‌ی کوه‌های چین خورده جوان است و در ظاهر ناهمواری روی آنها، بیشتر در نتیجه‌ی بالا آمدن تدریجی آنها بر اثر حرکات ایزواستاتیک است. بعضی از کوه‌های چین خورده‌ی قدیمی مرتفع هستند (مانند تیان شان با حدود 7 هزار متر ارتفاع که از طرف شرق به فلات مغولستان با ارتفاع 1000 تا 1900 متر می‌پیوندد). آلتایی حدود 5 هزار متر ارتفاع دارد، ولی بعضی دیگر ارتفاع متوسطی دارند (مانند کوه‌های آپالاش با بیش از 800 متر، زمین‌های مرتفع اسکاندیناوی با 700 متر، شبه جزیره‌ی ایبری با 600 تا 700 متر، همچنین زمین‌های مرتفع اسکاتلند، ماسیف مرکزی یا ماسیف سانترال فرانسه، نواحی وسیعی از آفریقا، رشته کوه‌های اورال، رشته کوه‌های واقع در شرق استرالیا و کوه‌های کوئین ما در قطب جنوب)، یا دارای برآمدگی‌های کوچک هستند (بریتانیا، کوه‌های کیپ در آفریقای جنوبی و رشته‌های دنباله دار تکتونیکی بوئنوس آیرس در آمریکای جنوبی) (دانشجویان عزیز در یک بررسی تکلیفی تحقیق کنید در قلمرو هر یک از کوه‌های جوان و قدیمی یاد شده، چه شهرهایی شکل گرفته‌اند. چه فرایندهایی دارند و مسائل شهری آنها از این منظر چیست).
سکو‌هاى قاره ای (17) مناطقی با ناهمواری کم و اغلب کم ارتفاع در مراکز قاره‌ها هستند و از سنگ‌های دگرگونی قدیمی و سنگ‌های نفوذی تشکیل شده و با لایه ای از سنگ‌های رسوبی به ضخامت کمتر از 3 کیلومتر پوشیده شده‌اند که به طور معمول در بعضی مکان‌ها به طرف دریا ضخیم تر می‌شود. نواحی هسته ای (18) یا سپرها با رسوبات پوشیده شده‌اند و از نظر تکتونیکی پایدارند و ناهنجاری‌های ثقلی مثبتی دارند (مثل کانادای شمالی). بیشتر سکوهای قاره ای، پدیده‌ی بالا آمدگی یا ایزواستاتیک را پشت سر گذاشته‌اند، قاره منجمد جنوبی (اگرچه بالغ بر 2/2 کیلومتر از متوسط ارتفاع آن را یخ‌های یخچالی تشکیل می‌دهد)، سیبری شرقی، فلات آفریقا، فلات دکن در هند جنوبی، سکوی روسیه‌ی غربی، جنوب شرقی آمریکا و استرالیای غربی از جمله این مکان‌ها هستند. بعضی از قسمت‌های سکوهای قاره ای در معرض هزاران متر فرونشینی محلی در دوره‌های گذشته قرار گرفته‌اند (مثل ناحیه‌ی میشیگان در آمریکای شمالی و دریای آرال) و گاهی با گسل‌های جالب توجهی همراه‌اند. (دانشجویان عزیز در یک بررسی تکلیفی تحقیق کنند چه شهرهایی روی چنین سکوهایی گسترده شده‌اند و مسائل ژئومورفولوژیکی شهری آنها چیست).

شواهد و مدارک

مشاهدات اخیر نشان می‌دهد که به طور کلی سطح زمین، حتی سکوهای ثابت فرضی شده‌ی قاره ای، نسبت به بار ناشی از افزایش ضخامت سنگ‌ها، آب سدها یا یخ یخچال‌ها و
حتی بار مرده ناشی از شهرسازی، بسیار حساس تر از آن است که تاکنون تصور می‌شد. در سال‌های 1935 تا 1950، بر اثر وزن آب در دریاچه‌ی مید، پشت سد بولدر (روی رودخانه‌ی کلرادو) سطح زمین تا 170 میلیمتر در وسعتی حدود بیش از بیست کیلومتر پایین رفت. (19) تا کنون نهاد یا سازمانی شواهد ژئوفیزیکی ناشی از بار شهری را در قلمرو شهری خاص به طور دقیق بررسی نکرده است. می‌توان حدس زد که با تحقیقی جامع، اطلاعاتی جالب به دست خواهد آمد. وقتی ده درصد سطح خشکی‌های زمین پوشیده از فعالیت‌های انسانی باشد، نمی‌توان به بار ناشی از آن بی توجه بود (دانشجویان عزیز بار مرده ناشی از فعالیت‌های شهری و شهرسازی در تهران را در کلاس درس بحث کنید).
مهم ترین منبع اطلاعاتی ژئوفیزیکی از پوسته‌ی زمین از مشاهدات زلزله نگاری امواج لرزه به دست می‌آید. تکان‌ها یا شوک‌های زمین لرزه به صورت کاهش ناگهانی انرژی در طول سطوح با حرکات نسبی متمرکز در کانون‌های زلزله به وجود می‌آیند که در اعماق زمین تا حدود 700 کیلومتر زیر مرکزهای زلزله با پیش آمدگی‌های سطح زمین صورت می‌گیرد. این امواج ضربه ای یا شوکی (20) که برحسب مؤلفه‌های جنبشی اولیه یا تراکمی (p) و ثانویه یا متقاطع (s)، اندازه گیری می‌شوند، در خارج، اطراف و درون زمین حرکت می‌کنند. مدت زمان انتقال این امواج به ایستگاه‌های مختلف ثبت امواج در سطح زمین، این امکان را فراهم می‌کند که بتوان سرعت‌های امواج P و S را در اعماق مختلف زیر سطح زمین اندازه گرفت و از این راه اطلاعات مربوط به قدرت، برگشت پذیری (الاستیسیته)، چگالی، سختی و خصوصیات دیگر مواد زمین را برآورد کرد. (21) شواهد ژئوفیزیکی ناشی از بار شهری نیز از این راه قابل بررسی است. اهمیت این موضوع وقتی آشکار می‌شود که پراکندگی فضایی کانون‌های زمین لرزه، مراکز زلزله و کانون‌های شهری را درک کنیم (شکل 3-2). بیش از 80 درصد مراکز زمین لرزه‌های کم عمق (با عمق کمتر از 70 کیلومتر) در کوه‌های جوان جهان و منطقه‌ی جزایر قوسی و حلقه ای اقیانوس آرام قرار گرفته‌اند، جایی که کانون بیش از 30 درصد شهرهای مهم جهانی است.
(استرالر، 2002، ص 397). توضیح اینکه اطلاعات مکانی زلزله در مقایسه با نقشه‌های جدید تغییر چندانی ندارند. دانشجویان عزیز این نقشه را با نقشه پراکندگی شهرها در مقیاس جهانی و مقیاس نقشه مقایسه کرده و نتیجه‌ی مقایسه را در کلاس درس بحث کنید.
شواهد مستقیم و غیرمستقیم توپوگرافی، زمین ساختی و جغرافیایی، تا حدودی پیچیده‌اند و سبب بروز عقایدی متفاوت می‌شوند، ولی تصویر به نسبت واضحی از ساختمان شهری و ساختمان زمین به منظور تطبیق لایه‌های متفاوتی از الگوها و فرایندهای شهری با لایه‌های خارجی در مقیاس جهانی ارائه می‌دهند. به طور کلی، چهار دلیل و مدرک مهم زمین شناختی، مدل رانه‌های قاره ای را تایید می‌کند، ولی تاکنون مدرکی دال بر رانه‌ی شهری در سطح قاره ای ثبت نشده است، اما در مقیاس کوچک رانه‌های شهری (به صورت بخشی) ثبت شده که ناشی از رانش لایه‌ی زمین در زیرساخت شهری است، نه رانه‌ی قاره ای. چهار مدرک رانه‌ی قاره ای عبارتند از (22) :
1- از نظر ساختمانی و چینه شناسی، این موضوع مستلزم تداوم مناطق ساختمانی و توالی چین‌های است که در اثر شناوری، قاره‌ها از یکدیگر منفصل و دور شده‌اند. برای مثال بین شمال غربی اسکاتلند و نیوفوندلند، بین جنوب غربی آفریقا و ساحل شرقی آمریکای جنوبی و بین ساحل تنگه‌ی هرمز در ایران و ساحل عمان امکان تطابق ساختمانی و توالی چین‌های به طور دقیق وجود دارد؛
2- از نظر دیرینه شناسی (23). این موضوع از فسیل‌های مشابه در فضای وسیع ناشی می‌شود و برای توضیح شناور بودن قاره‌ها، کمی مبهم است؛
3- از نظر پالئوکلیماتولوژی (24)، بی نظمی انتشار رسوبات یخچالی پالئوزوئیک فوقانی روی قسمت‌هایی از آفریقای جنوبی، آمریکای جنوبی، هند و استرالیا برای توجیه شناورهای قاره‌ها بسیار اهمیت دارد؛
4- تطبیق هندسی لبه ی، قاره‌ها. این موضوع از راه تطبیق هندسی خشکی‌ها استدلال می‌شود. در پایان دهه‌ی 1990، کلیات مدل تکتونیک جهانی پذیرفته شد. براساس این مدل صفحات سطحی لیتوسفر با ایجاد پوسته‌ی جدید، در طول مناطق در حال گسترش حرکت می‌کند. وسعت صفحات از تا کیلومترمربع و ضخامت آنها از 70 کیلومتر در زیر اقیانوس‌ها تا حدود 150 کیلومتر در زیر قاره‌ها تغییر می‌کند؛ می‌توان وسعت صفحات را به هفت صفحه‌ی اصلی (بیش از کیلومتر مربع، مانند آفریقا و اقیانوس آرام)، هشت صفحه‌ی متوسط ( تا کیلومتر مربع، مانند صفحه‌ی عربستان)، و بیش از بیست صفحه‌ی کوچک تر ( تا کیلومتر مربع، مانند صفحات اژه در ترکیه و صفحات ایران در لوت، هلمند و زاگرس غیر چین خورده) که اغلب نزدیک مرزهای برخورد قاره با قاره یا خشکی کوچک (25) با قاره است، تقسیم کرد. مناطق مرزی صفحه‌ها و شهرها را می‌توان به سه گروه وسیع تقسیم کرد:
1- مناطق گسترش، که فرایند گسترش کمربندی، لیتوسفر جدیدی را در طول کمربندهای کششی و آتشفشانی ایجاد می‌کند. شهرهایی که در لبه‌ی چنین مناطقی گسترش می‌یابند، متناسب با شدت گسترش صفحه‌ی لیتوسفری دچار گسیختگی تدریجی خواهند شد؛ (مثل شهرهای واقع در لبه قارهای دریای سرخ)
2- تغییر شکل گسل‌ها (عرضی یا طولی) که در طول آن صفحات بدون تغییر شدیدی در تراز ارتفاعی متفاوت نسبت به هم می‌لغزند. شهرهایی که روی چنین مناطقی گسترش می‌یابند، همواره دارای لرزش و لغزش تدریجی و شاید یکپارچه شوند (مثل شهرهای واحد زاگرس یا شمال غرب آمریکا، مانند سانفرانسیسکو).
3- مناطق پایین رونده همگرا و تخریب شونده که درطول آن لبه‌های جلویی (26) صفحات لیتوسفر به درون استنوسفر فرو می‌رود، این لبه‌ها بر اثر حرارت زیاد ذوب می‌شوند که با فعالیت‌های آتشفشانی و نفوذی‌های میله ای و قوسی همراه است. شهرهایی که در چنین مناطقی توسعه می‌یابند، همواره مورد تهدید فعالیت مجدد آتشفشانی و تفاوت مقاومت لایه ای قرار دارند (شکل2). برای مثال مکان‌های شهری که در محور آتشفشان تفتان و بزمان قرار دارند، این ویژگی را دارند.
کشیدگی رو به پایین لبه‌ی قارهای و آتشفشان همراه آن سبب می‌شود که یک رشته کمربند بالارونده و فرورونده ایجاد شود. این کمربندها منظره‌های دینامیکی دارند و در طول زمان تبدیل و تغییر پیدا می‌کنند و ممکن است با تزریق سطحی ماگما همراه باشند و جزایر آتشفشانی قوسی تشکیل دهند (برای مثال جزایر قوسی شکل شرق ژاپن) یا قوس‌های عریض تکتونیکی در دریاهای حاشیه ای ایجاد کنند. بسیاری از شهرهای ساحلی از این رفتار مصون نیستند.
الف) منطقه‌ی زیر رانش در زمین
توضیح شکل:
ب) رخنمونی از زمین شکسته
شکل 2) الف): حرکات نسبی صفحه‌ها (به نقل از چورولی، 1986، ص 121)؛ ب) جابه جایی لایه‌های سنگی و شهرهای پیرامونی و عملکرد ممکن آنها (Dynamic Earth، 2004، ص 234 با تغییرات).
شهرهای مجمع الجزایر اندونزی و کاراییب از این ویژگی برخوردارند. کمربندهای ژنتیکی، توپوگرافی بزرگ دیگری را ایجاد می‌کنند. اینها بزرگ ناودیس‌هایی هستند که کمربندهای فرونشینی و رسوبی معلول حرکت پیوسته ای را به همراه دارند. بستر آب کم عمق، اغلب نشان دهنده‌ی فضای همراه با فرونشینی است که از مواد رسوبی پر شده‌اند. بزرگ ناودیس‌ها ممکن است بر اثر جابه جایی جانبی، فرورانش، حرکت گدازه از عمقى، همرفتی جبه، وزن رسوبات فوقانی، تغییرات مرحله ای در اعماق یا مجموعه ای از این عوامل به وجود آید. الگوهای مکانی و زمانی و تغییر رسوبگذاری بزرگ ناودیس، به چهار عامل وسعت ناحیه ای، حجم پوسته‌ی سطحی، مقدار انرژی درونی و تغییر عامل فرسایش بستگی دارد. بنابراین واضح است که با نظریه‌ی صفحه ای و توسعه‌ی پوسته در مقیاس‌های مختلف می‌توان سیمای کل زمین و شهرهای روی آن را تبیین کرد. تطبیق دائمی زمین با نیروهای عمده از منشأ درونی، امکان دارد بیشتر مورفولوژی و ثبات تکاملی این مناظر ساختمانی بزرگ مقیاس را تبیین کند، ولی برای مسائل شهری، ناپایداری شهرها را براثر فعالیت ساختمانی در درازمدت بیان می‌کند. به هر حال، واضح است که سازوکار دیاستروفیسم جهانی، مسئولیت الگوهای فعالیت فرایندهای اولیه‌ی زمین را به طور مشخصی در مقیاس جهانی عهده دار است، اما باید شهرهای در حال توسعه‌ی شتابان در پایان قرن بیست و یکم و در قرن بیست و دوم خود را به این مقیاس نزدیک کنند. بنابراین مکان شهرها از نظر ژئومورفولوژی بسیار اهمیت دارد. پژوهش اخیر نشان می‌دهد رودخانه‌هایی که از مناطق فعال بالا آمده می‌گذارند، مقدار و قلمرو حوضه ای خود را گسترش می‌دهند؛ همچنین تغییراتی را در طرح، شیب و عمق خود نشان می‌دهند که به وضوح به افزایش و کاهش شیب دره در هنگامی که رودخانه به محور بالاآمدگی نزدیک می‌شود و از آن می‌گذرد، بستگی دارد. محورهای بالاآمده ای که رودخانه‌ها خود را با آن تطبیق می‌دهند، تحت تاثیر حرکات نسبی زمین قرار دارند. احتمال دارد شهرهایی که در امتداد چنین رودها و محورهایی ساخته شده‌اند، این تغییرات را در آینده بهتر نشان دهند.

پی‌نوشت‌ها:

1- ( به نقل از سیمون بل، 1999). Simon Schama
2- Tectonic.
3- سوره‌ی زلزال، آیه‌های 1-8.
4- Diastrophic.
5- Chorley and ...,1984, p.99.
6- Isostatic.
7- Floatation.
8- Eustatic movements.
9- Inhomogeneous.
10- Sierra Madre.
11- Carpathians.
12- Rhodope.
13- Apennines.
14- Verkhoyansk.
15- دانشجوی عزیز و مطالعه کننده‌ی گرامی، به نقشه‌های موضوعی دقت کنید و ببینید روی چنین سطوح مرتفع و جوانی چه شهرهایی گسترش دارند.
16- Chorley, 1984, P. 102.
17-Continental platforms.
18- Core areas.
19- Chorley and..., 1984, p. 103.
20- Shockwaves.
21- بلرو پومرول، ترجمه، 1366، صص 558-603.
22- 112-? .Chorley, 1984, P و مبانی زمین شناسی، 1366، صص 500-520.
23- Paleontological.
24- Paleoclimatological.
25- Arc-continent.
26- Leading-edges.

منبع مقاله :
مقیمی، ابراهیم؛ (1391)، ژئومورفولوژی شهری، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم