انحلال حزب توده
انحلال حزب توده
انحلال حزب توده
روز چهارم خرداد ۱۳۶۲ دولت اتحاد جماهير شوروي سه ديپلمات سفارت ايران در مسكو را اخراج كرد. اين اقدام در پي كشف شبكه جاسوسي حزب توده در ايران ( بهمن ۱۳۶۱ ) و به تلافي اخراج ۱۸ ديپلمات سفارت شوروي در تهران ( ارديبهشت ۱۳۶۲ ) صورت گرفت .
از بدو پيروزي انقلاب اسلامي، مسئولين نظام نسبت به ماهيت حزب توده شناخت كافي داشتند. اين شناخت، كه از تجربه عميق بررسي فعاليت كمونيستها در ايران و ساير كشورهاي اسلامي سرچشمه ميگرفت، كافي بود تا رهبري انقلاب و مسئولين نظام را نسبت به فعاليت حزب توده و ساير گروههاي چپ در ايران به هوشياري معطوف دارد. امام خميني(ره)، در سخنان خود، پيش و پس از انقلاب، بارها بر اين هوشياري تأكيد ورزيدند و تلاشهاي جريانهاي ماركسيستي و التقاطي را كه منافقانه دم از «اتحاد» با نيروهاي مسلمان ميزدند، خنثي كردند. با وجود اين، در سالهاي 1361- 1358، شرايط اجتماعي، فرهنگي و سياسي كشور به نحوي بود كه مسئولين در عين ابراز هوشياري ميكوشيدند فعاليت رسمي حزب توده را، عليرغم عمليات مخرب آن، تحمل كنند. مهمترين عاملي كه سبب فعاليت آزادانه حزب توده در اين چهارسال شد، تعهد نظام نسبت به «اصل آزادي عقيده» بود. امام(ره) در آخرين روزهاي اقامت خود در پاريس به صراحت بر اين اصل تأكيد ورزيده و اعلام داشتند در نظام آينده: «ماركسيستها آزاد خواهند بود خواستههاي خود را بيان كنند، اما آزادي توطئه عليه كشور را نخواهند داشت».(1)
اين اصل، كه نظام جمهوري اسلامي عملاً تاكنون نيز پايبندي خود را به آن به ثبوت رسانيده، از دو بعد قابل بررسي است: بعد نخست را «اصل پويايي انديشهها در شرايط تعارض» ميتوان ناميد. اسلام از تعارض انديشهها نه تنها بيم ندارد، بلكه آن را براي اعتلاي مباني مكتبي و انتخاب آگاهانه افراد مفيد ميداند. اسلام مكتبي است كه در همه ابعاد نظري و عملي توانمندي و غناي خود را به اثبات رسانده و در شرايطي كه مكتب در معرض شبهات كفرآلود و شركآميز قرار گيرد، مواجهه مكتبي و فرهنگي و دفع عقلايي تفكر منحرف از راه تعميق انديشه را كارساز ميشمرد و نه سركوب قهرآميز تفكر و رقيب و مهاجم را.
بعد دوم، ضرورت بازسازي فكري و فرهنگي نسلي بود كه در دوران حاكميت شاه- امريكا به شدت به فرهنگ غربي آلوده شده بود. اين بخش از جامعه كه در شرايط سلطه پرورش يافته بود، با پيشداوريهاي نظري و آلودگيهاي فرهنگي وارد نظام نوين اسلامي شد و بخشي از آن پيرامون گروههاي مختلف چپ، از جمله حزب توده، مجتمع شد. مسئولين انقلاب و نظام اميد داشتند كه با گذشت زمان و آشنايي با آرمانها و ارزشهاي اسلامي به تدريج عناصر كمتر آلوده و صادق اين نيروها به آغوش اسلام باز گردند. امام(ره) به راستي همچون پدري دلسوز بارها و بارها در اين زمينه سخن گفتند و كوشيدند تا زمينه بازگشت اين قبيل افراد را فراهم سازند.
مقايسه اين ديدگاه اسلامي با ديدگاه قرون وسطايي مغرب زمين كه هر دگرانديشي را با حربه «انگيزاسيون» (تفتيش عقايد) به صلابه كشيد و چهرههاي درخشان پويايي نظري و نوانديشي علمي (مانند گاليله و جئوردانوبرونو) را به مسلخ كشاند و جنايتهايي آفريد كه مشهور تاريخ است، جالب توجه است.
اين ديدگاه همچنين با تجربه هفتادساله جهان ماركسيسم كه شاخص آن تفتيش عقايد استاليني و نواستاليني است نيز تفاوت ماهوي دارد.
بر اساس اين بينش مكتبي، نظام نوپاي جمهورياسلامي، عليرغم فشار كم نظير ضدانقلاب داخلي و خارجي، فعاليت آزادانه احزاب و گروههاي چپ را پذيرا شد. به تدريج بخش عمده اين جريانات كه زيستن در شرايط آرام سياسي انگيزههاي وجودي و مايههاي موجوديشان را به تاراج ميبرد و دستمايه بس حقيرانه فرهنگ و انديشهشان را برملا ساخت، راه توطئه و آشوب را پيش گرفتند و توسط مردم از صحنه حيات اجتماعي كشور حذف شدند.
ولي در اين ميان حزب توده ترفندي خاص پيش گرفت و زيركانه كوشيد تا توطئههاي خود را زير پوشش حمايت صوري از نظام انقلابي پنهان دارد.
مسئولين نظام هر چند هشيارانه به حركتهاي حزب توده توجه داشتند، با وجود اين، تا نيمه دوم سال 1361 با صبر و بردباري موجوديت آن را تحمل كردند. ولي در شرايطي كه اين موجوديت ميتوانست به خطري براي كيان انقلاب و ارزشهاي برخاسته از خون هزاران شهيد تبديل شود، بردباري جايز نبود. نه تنها شرع، بلكه عرف جاري سياست جهاني، در همه اعصار و در همه كشورها، چنين بردباري را جايز نشمرده و نميشمرد.
بدينسان بود كه پردهدري از چهره توطئهآميز حزب توده در دستور روز نهادهاي انقلابي جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت و مأموريت دستگيري سران حزب توده به «واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» محول شد.
در پي دستگيري اين عناصر، بلافاصله تخليه اطلاعاتي با طبقهبندي حفاظتي بالا آغاز شد و هرگونه تلاش عوامل نفوذي شوروي و حزب توده و عناصر ضدانقلاب راست در ساير ارگانها، كه بعداً چگونگي آن كشف شد، براي اطلاع از ميزان اطلاعات به دست آمده، عقيم ماند. با تلاش پيگير نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در فاصلهاي كمتر از دو ماه، كليه اطلاعات كليدي از عمليات پنهاني حزب توده به دست آمد و سازمانهاي مخفي و نظامي و شبكههاي نفوذي و جاسوسي و طرحهاي براندازي خزنده و كودتايي حزب توده كشف شد. ابعاد مطالب كشف شده به حدي بود كه رهبري حزب توده هيچگاه تصور آن را نميكرد و براي جبران آن طرح جانشيني (آلترناتيو) نينديشيده بود.
دومين مرحله عمليات، با نام «عمليات حضرت اميرالمؤمنين (ع)»، بر مبناي اطلاعات كشف شده در مرحله نخست، در شب ميلاد امام علي (ع)- 7/2/1362- آغاز شد. در نخستين گام اين عمليات، 4 نفر اعضاي رهبري حزب توده كه جلسه «هيأت دبيران» را تشكيل داده بودند (فرجالله ميزاني، مسئول تشكيلات كل؛ انوشيروان ابراهيمي، مسئول فرقه دمكرات آذربايجان؛ محمدمهدي پرتوي، مسئول سازمانهاي مخفي و نظامي؛ رحمان هاتفي، مسئول وقت سازمان ايالتي تهران پس از دستگيري حجري در ضربه اول) دستگير شدند. در اين عمليات، حدود 170 نفر از كادرهاي حزبي و اعضاي سازمانهاي مخفي و نظامي و عوامل جاسوسي و نفوذي در تهران و بيش از 500 نفر در شهرستانها دستگير شدند. همچنين حدود 80 دستگاه خانه مخفي حزب، سه محل جاسازي شده اسلحه، شامل 200 قبضه انواع سلاح كمري، تفنگ ژـ 3، كلاشينكف، آر.پي. جي7، تيربار و مقادير زيادي فشنگ و نارنجك، صدها دستگاه اتومبيل و موتورسيكلت، انواع وسايل چاپ و تكثير و آرشيوهاي محرمانه حزبي و قريب به 9 ميليون تومان وجه نقد به دست آمد.
حزب توده در برگيرنده قريب به 10 هزار عضو و تعدادي هوادار بود كه بخش عمده آنان در سازمانهاي رسمي حزب سازماندهي شده بودند و مستقيماً در جريان توطئهها و اقدامات پنهاني حزب قرار نداشتند. نكتهاي كه مورد توجه جدي مسئولين قرار داشت بهرهگيري از افشاي توطئههاي پنهاني حزب به منظور بازگردانيدن اين عناصر به دامان نظام و جامعه و برخورداري آنان از يك زندگي سالم بود. بر اين اساس، همزمان با «ضربه دوم» ـ كه عناصري را كه مستقيماً در توطئههاي پنهاني و جاسوسي حزب مشاركت داشتند در بر ميگرفت ـ برنامه افشاي ماهيت حزب نيز به اجرا درآمد. اولين گام در اين افشاگري، مصاحبه راديو تلويزيوني تعدادي از برجستهترين سران حزب و اعتراف صريح آنان به مشاركت در تخلفات قانوني و توطئههاي پنهاني و جاسوسي بود.
همزمان با اين اعترافات صريح و بر مبناي اسناد و مدارك تكان دهندهاي كه از توطئهها و خيانتهاي حزب توده به دست آمد، در تاريخ 15/2/1362 «دادستاني كل انقلاب اسلامي» انحلال حزب توده را اعلام داشت.
همزمان، وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران نيز، بر مبناي اسنادي كه در زمينه رابطه جاسوسي عوامل حزب توده با عوامل اطلاعاتي سفارت شوروي به دست آمده بود، اخراج 18 عضو سفارت شوروي را از ايران اعلام داشت.
در پي اين اقدامات، تشكيلات گسترده حزب توده به سرعت فرو پاشيد و اكثريت كادرها و اعضاي آن با معرفي خود به مراكز انتظامي و قضايي كشور رهنمود مندرج در اعلاميه دادستاني كل كشور را عملي ساختند.
با دستگيري رهبران حزب توده و انحلال آن، به عمر حزبي كه طي 41 سال موجوديت خود به عنوان ستون پنجم و كارگزار ابرقدرت شرق يكي از ننگينترين نقشها را در خيانت به منافع مردم و ميهن اسلامي و در به انحراف كشانيدن جوانان و نوجوانان ايفا كرده بود، پايان داده شد. با فروپاشي اين حزب، استوانه اصلي ماركسيسم در ايران در هم شكست و به حق ميتوان مرگ سياسي حزب توده را مرگ ماركسيسم در ايران دانست.
معرفی سایت مرتبط با این مقاله
انحلال حزب توده
از بدو پيروزي انقلاب اسلامي، مسئولين نظام نسبت به ماهيت حزب توده شناخت كافي داشتند. اين شناخت، كه از تجربه عميق بررسي فعاليت كمونيستها در ايران و ساير كشورهاي اسلامي سرچشمه ميگرفت، كافي بود تا رهبري انقلاب و مسئولين نظام را نسبت به فعاليت حزب توده و ساير گروههاي چپ در ايران به هوشياري معطوف دارد. امام خميني(ره)، در سخنان خود، پيش و پس از انقلاب، بارها بر اين هوشياري تأكيد ورزيدند و تلاشهاي جريانهاي ماركسيستي و التقاطي را كه منافقانه دم از «اتحاد» با نيروهاي مسلمان ميزدند، خنثي كردند. با وجود اين، در سالهاي 1361- 1358، شرايط اجتماعي، فرهنگي و سياسي كشور به نحوي بود كه مسئولين در عين ابراز هوشياري ميكوشيدند فعاليت رسمي حزب توده را، عليرغم عمليات مخرب آن، تحمل كنند. مهمترين عاملي كه سبب فعاليت آزادانه حزب توده در اين چهارسال شد، تعهد نظام نسبت به «اصل آزادي عقيده» بود. امام(ره) در آخرين روزهاي اقامت خود در پاريس به صراحت بر اين اصل تأكيد ورزيده و اعلام داشتند در نظام آينده: «ماركسيستها آزاد خواهند بود خواستههاي خود را بيان كنند، اما آزادي توطئه عليه كشور را نخواهند داشت».(1)
اين اصل، كه نظام جمهوري اسلامي عملاً تاكنون نيز پايبندي خود را به آن به ثبوت رسانيده، از دو بعد قابل بررسي است: بعد نخست را «اصل پويايي انديشهها در شرايط تعارض» ميتوان ناميد. اسلام از تعارض انديشهها نه تنها بيم ندارد، بلكه آن را براي اعتلاي مباني مكتبي و انتخاب آگاهانه افراد مفيد ميداند. اسلام مكتبي است كه در همه ابعاد نظري و عملي توانمندي و غناي خود را به اثبات رسانده و در شرايطي كه مكتب در معرض شبهات كفرآلود و شركآميز قرار گيرد، مواجهه مكتبي و فرهنگي و دفع عقلايي تفكر منحرف از راه تعميق انديشه را كارساز ميشمرد و نه سركوب قهرآميز تفكر و رقيب و مهاجم را.
بعد دوم، ضرورت بازسازي فكري و فرهنگي نسلي بود كه در دوران حاكميت شاه- امريكا به شدت به فرهنگ غربي آلوده شده بود. اين بخش از جامعه كه در شرايط سلطه پرورش يافته بود، با پيشداوريهاي نظري و آلودگيهاي فرهنگي وارد نظام نوين اسلامي شد و بخشي از آن پيرامون گروههاي مختلف چپ، از جمله حزب توده، مجتمع شد. مسئولين انقلاب و نظام اميد داشتند كه با گذشت زمان و آشنايي با آرمانها و ارزشهاي اسلامي به تدريج عناصر كمتر آلوده و صادق اين نيروها به آغوش اسلام باز گردند. امام(ره) به راستي همچون پدري دلسوز بارها و بارها در اين زمينه سخن گفتند و كوشيدند تا زمينه بازگشت اين قبيل افراد را فراهم سازند.
مقايسه اين ديدگاه اسلامي با ديدگاه قرون وسطايي مغرب زمين كه هر دگرانديشي را با حربه «انگيزاسيون» (تفتيش عقايد) به صلابه كشيد و چهرههاي درخشان پويايي نظري و نوانديشي علمي (مانند گاليله و جئوردانوبرونو) را به مسلخ كشاند و جنايتهايي آفريد كه مشهور تاريخ است، جالب توجه است.
اين ديدگاه همچنين با تجربه هفتادساله جهان ماركسيسم كه شاخص آن تفتيش عقايد استاليني و نواستاليني است نيز تفاوت ماهوي دارد.
بر اساس اين بينش مكتبي، نظام نوپاي جمهورياسلامي، عليرغم فشار كم نظير ضدانقلاب داخلي و خارجي، فعاليت آزادانه احزاب و گروههاي چپ را پذيرا شد. به تدريج بخش عمده اين جريانات كه زيستن در شرايط آرام سياسي انگيزههاي وجودي و مايههاي موجوديشان را به تاراج ميبرد و دستمايه بس حقيرانه فرهنگ و انديشهشان را برملا ساخت، راه توطئه و آشوب را پيش گرفتند و توسط مردم از صحنه حيات اجتماعي كشور حذف شدند.
ولي در اين ميان حزب توده ترفندي خاص پيش گرفت و زيركانه كوشيد تا توطئههاي خود را زير پوشش حمايت صوري از نظام انقلابي پنهان دارد.
مسئولين نظام هر چند هشيارانه به حركتهاي حزب توده توجه داشتند، با وجود اين، تا نيمه دوم سال 1361 با صبر و بردباري موجوديت آن را تحمل كردند. ولي در شرايطي كه اين موجوديت ميتوانست به خطري براي كيان انقلاب و ارزشهاي برخاسته از خون هزاران شهيد تبديل شود، بردباري جايز نبود. نه تنها شرع، بلكه عرف جاري سياست جهاني، در همه اعصار و در همه كشورها، چنين بردباري را جايز نشمرده و نميشمرد.
بدينسان بود كه پردهدري از چهره توطئهآميز حزب توده در دستور روز نهادهاي انقلابي جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت و مأموريت دستگيري سران حزب توده به «واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» محول شد.
فروپاشي حزب توده: ابعاد و اهميت آن
در پي دستگيري اين عناصر، بلافاصله تخليه اطلاعاتي با طبقهبندي حفاظتي بالا آغاز شد و هرگونه تلاش عوامل نفوذي شوروي و حزب توده و عناصر ضدانقلاب راست در ساير ارگانها، كه بعداً چگونگي آن كشف شد، براي اطلاع از ميزان اطلاعات به دست آمده، عقيم ماند. با تلاش پيگير نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در فاصلهاي كمتر از دو ماه، كليه اطلاعات كليدي از عمليات پنهاني حزب توده به دست آمد و سازمانهاي مخفي و نظامي و شبكههاي نفوذي و جاسوسي و طرحهاي براندازي خزنده و كودتايي حزب توده كشف شد. ابعاد مطالب كشف شده به حدي بود كه رهبري حزب توده هيچگاه تصور آن را نميكرد و براي جبران آن طرح جانشيني (آلترناتيو) نينديشيده بود.
دومين مرحله عمليات، با نام «عمليات حضرت اميرالمؤمنين (ع)»، بر مبناي اطلاعات كشف شده در مرحله نخست، در شب ميلاد امام علي (ع)- 7/2/1362- آغاز شد. در نخستين گام اين عمليات، 4 نفر اعضاي رهبري حزب توده كه جلسه «هيأت دبيران» را تشكيل داده بودند (فرجالله ميزاني، مسئول تشكيلات كل؛ انوشيروان ابراهيمي، مسئول فرقه دمكرات آذربايجان؛ محمدمهدي پرتوي، مسئول سازمانهاي مخفي و نظامي؛ رحمان هاتفي، مسئول وقت سازمان ايالتي تهران پس از دستگيري حجري در ضربه اول) دستگير شدند. در اين عمليات، حدود 170 نفر از كادرهاي حزبي و اعضاي سازمانهاي مخفي و نظامي و عوامل جاسوسي و نفوذي در تهران و بيش از 500 نفر در شهرستانها دستگير شدند. همچنين حدود 80 دستگاه خانه مخفي حزب، سه محل جاسازي شده اسلحه، شامل 200 قبضه انواع سلاح كمري، تفنگ ژـ 3، كلاشينكف، آر.پي. جي7، تيربار و مقادير زيادي فشنگ و نارنجك، صدها دستگاه اتومبيل و موتورسيكلت، انواع وسايل چاپ و تكثير و آرشيوهاي محرمانه حزبي و قريب به 9 ميليون تومان وجه نقد به دست آمد.
حزب توده در برگيرنده قريب به 10 هزار عضو و تعدادي هوادار بود كه بخش عمده آنان در سازمانهاي رسمي حزب سازماندهي شده بودند و مستقيماً در جريان توطئهها و اقدامات پنهاني حزب قرار نداشتند. نكتهاي كه مورد توجه جدي مسئولين قرار داشت بهرهگيري از افشاي توطئههاي پنهاني حزب به منظور بازگردانيدن اين عناصر به دامان نظام و جامعه و برخورداري آنان از يك زندگي سالم بود. بر اين اساس، همزمان با «ضربه دوم» ـ كه عناصري را كه مستقيماً در توطئههاي پنهاني و جاسوسي حزب مشاركت داشتند در بر ميگرفت ـ برنامه افشاي ماهيت حزب نيز به اجرا درآمد. اولين گام در اين افشاگري، مصاحبه راديو تلويزيوني تعدادي از برجستهترين سران حزب و اعتراف صريح آنان به مشاركت در تخلفات قانوني و توطئههاي پنهاني و جاسوسي بود.
همزمان با اين اعترافات صريح و بر مبناي اسناد و مدارك تكان دهندهاي كه از توطئهها و خيانتهاي حزب توده به دست آمد، در تاريخ 15/2/1362 «دادستاني كل انقلاب اسلامي» انحلال حزب توده را اعلام داشت.
همزمان، وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران نيز، بر مبناي اسنادي كه در زمينه رابطه جاسوسي عوامل حزب توده با عوامل اطلاعاتي سفارت شوروي به دست آمده بود، اخراج 18 عضو سفارت شوروي را از ايران اعلام داشت.
در پي اين اقدامات، تشكيلات گسترده حزب توده به سرعت فرو پاشيد و اكثريت كادرها و اعضاي آن با معرفي خود به مراكز انتظامي و قضايي كشور رهنمود مندرج در اعلاميه دادستاني كل كشور را عملي ساختند.
با دستگيري رهبران حزب توده و انحلال آن، به عمر حزبي كه طي 41 سال موجوديت خود به عنوان ستون پنجم و كارگزار ابرقدرت شرق يكي از ننگينترين نقشها را در خيانت به منافع مردم و ميهن اسلامي و در به انحراف كشانيدن جوانان و نوجوانان ايفا كرده بود، پايان داده شد. با فروپاشي اين حزب، استوانه اصلي ماركسيسم در ايران در هم شكست و به حق ميتوان مرگ سياسي حزب توده را مرگ ماركسيسم در ايران دانست.
پينوشتها:
1- كيهان، 26/10/1357.
معرفی سایت مرتبط با این مقاله
تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}