تجارت در ایران جدید
برگردان: افسانه منفرد
همزمان با بنیانگذاری حکومت صفویان، پادشاهی عثمانی و حکومت بابری هند نیز گسترش یافت. روسها نیز قدرت خود را تا مرزهای شمال غربی ایران بسط دادند و ازبکها جانشین تیموریان در شمال شرقی شدند. در جنوب و در خلیج فارس، پرتغالیها و سپس هلندیها و انگلیسیها وارد عرصه شدند. این اوضاع بر تجارت ایرانیان اثرهای گوناگون داشت. به طور کلی مناسبات بازرگانی با عثمانی افزایش یافت، به رغم جنگهای پیاپی که حتی گاه سبب میشد عثمانی، ایران را تحریم تجاری کند یا برای تحدید تجارت ایران به معاملات پایاپای، برای تقلیل پشتوانهی طلای ایران، تلاش کند. با وجود این، جنگهای صفویان با شیبانیان بر تجارت ایران با آسیای مرکزی که در دورهی تیموریان حایز اهمیت بود، تأثیر منفی گذاشت و در پی آن بازرگانان روسی بر تجارت ایران با این بخش جهان مسلط شدند. تجارت ایران و روسیه از نظر کمّی کم اهمیت، اما از نظر سیاسی- پس از آنکه روسها هشترخان را در 962 تصرف کردند- مهم بود، زیرا مسیر تازهای را برای صدور ابریشم به اروپا گشود و صفویان را تاحدی در برابر اعمال فشار عثمانیها مقاوم ساخت. شاه عباس اول (حکـ: 996- 1038) به دلایل سیاسی مشابه، از حضور انگلیسیها و آلمانیها در خلیج فارس استقبال کرد. در واقع افزایش تجارت از طریق خلیج فارس مهمترین پیشرفت تجاری این سه کشور بود که بر تجارت زمینی با هند تأثیر منفی داشت، هرچند به حذف کامل آن نینجامید؛ چنان که، در حکومت شاه طهماسب اول (930- 984) عواید گمرک قندهار، که محل ترانزیتیِ مهمی برای ایران و هند محسوب میشد، منبع درآمد بسیار بزرگی بود (1) و در دورهی شاه عباس دوم (1052- 1077) نیز اهمیت خود را حفظ کرد. (2)
دستیابی به نتایجی دربارهی میزان تجارت ایران در سدههای دهم تا دوازدهم تقریباً غیرممکن است و اطلاعات دربارهی موازنهی تجاری حتی از این هم کمتر است. اطلاعات سدههای یازدهم و دوازدهم عمدتاً در بایگانیهای شرکت هند شرقی هلند (واک) (3) و شرکت هند شرقی انگلیس (ایک) (4) نگهداری میشود، اما مشخص نیست این شرکتها چه سهمی از کل تجارت ایرانیان را به عهده داشتهاند. میزان تجارت زمینی با امپراتوری عثمانی و هند و آسیای مرکزی و روسیه نیز به هیچ وجه در دسترس نیست. بر اساس اطلاعات موجود، تجارت ایرانیان عمدتاً به سبب جنگها یا محصولات نامرغوب نوسان داشته است. با این همه، ظاهراً افزایش عمومی تجارت از 957 آغاز شد، ولی این روند پس از جلوس شاه عباس اول به سبب ستیزههای داخلی در میان حامیان قزلباش صفویان و اضمحلال تدریجی امنیت متوقف شد، گرچه در سدهی یازدهم ادامه یافت، به جز دورههای کوتاهی که ایران در 1058-1064 با هندیها برای غلبه بر قندهار درگیر بود. (5) پس از 1122 موقعیت تجاری با تاخت و تازهای گروههای گوناگونِ بلوچ و افغان و لِزگی و عرب، وخیمتر شد.
با انقراض صفویان در 1135، تجارت جهانی در ایران تقریباً به طور کامل متوقف شد، هرچند برای رفع نیازهای اساسی شهرها مبادلات محلی در سطحی پایینتر ادامه یافت. هنگامی که در 1143 صفویان دوباره به قدرت رسیدند، تجارت بینالمللی در سطحی بسیار پایینتر از میزانی که قبل از حملهی افغانها رواج داشت، از سر گرفته شد. جنگ و قحطی و طاعون و تاراج بیداد میکرد و بازسازی پایهی تولید کشور نیازمند زمان بود. سیاستهای جنگجویانهی نادرشاه (حکـ: 1148- 1160) نیز بر تجارت تأثیر منفی نهاد. افزایش ناگهانی و کوتاه مدتِ تجارت خارجی، پس از مرگ نادرشاه با آغاز منازعات رقبا بر سر جانشینی وی بیاثر ماند. حکومت کریم خان زند (1163- 1193)، دورهی کوتاهِ نسبتاً آرامی در پی داشت، اما جنگهای پیشین بسیاری از نفوس را تلف و قدرت مالی حکومت را ضعیف کرده بود؛ (6) به علاوه، این جنگها بعد از مرگ کریم خان از سر گرفته شد.
عثمانیها و روسها در ازای کالاهایی که از ایران وارد میکردند، عمدتاً طلا و نقره میپرداختند. نقره بایست ذوب و بار دیگر در ایران ضرب میشد، این کار برای حکومت و دستاندرکاران ضرب سکه درآمد بسیاری فراهم میآورد. به نظر میرسد که در سراسر دورهی مورد بحث، مازاد تجارت با عثمانی و روسیه صرف جبران کسری تجارت با هند میشد؛ با وجود این، در دههی 1030- 1040/ 1620- 1630 هلندیها و انگلیسیها نیز مسکوکات فراوانی از راه دریا به ایران حمل کردند. اندکی بعد صادرات شمش هلند نیز نهایتاً به میانگین سالانه پانصد هزار فلورن (7) هلند رسید؛ (8) با وجود این، ممکن است این اطلاعات نشان دهندهی گردش واقعی پول باشد که از طریق تجارت خصوصی و غیرقانونی ستاد مرکزی واک صورت میگرفت. (9) به علاوه مسکوکات بسیاری به واسطهی تجار هندی (10) و حجاج و زایران بقاع متبرکهی عراق خارج میشد و احتکار محلی نیز آن را از گردش خارج میکرد. برای نمونه در پاییز 1127 هریک از زایران کاروانِ بزرگی که از اصفهان عازم حج بودند، ده تومان [هر تومان در آن دوره معادل ده هزار دینار بود]؛ (11) یا 425 فلورن هلند همراه داشتند؛ بنابراین، جای شگفتی نیست که به سبب فقدان معادن طلا و نقره در این منطقه و نیز کاهش روزافزون تجارت، نقدینگی بسیار کم شود. (12) شاه عباس اول کوشید برای جلوگیری از خروج مسکوک به مکانهای مقدّس عراق، مشهد را تا حد مرکزی برای زیارت شیعیان ارتقا دهد.
طی جنگهای ایران با امپراطوری عثمانی در 1145- 1159 و پیامدهای بعدی آن، از جمله تحریم تجارت با ایران از سوی عثمانی و قطع مازاد مسکوک، کسری ایران میبایست از طریق صدور مس و سنگهای قیمتی تأمین میشد. (13) به سبب ارزش بالای طلا و نقره در ایران نسبت به هند، صدور مس برای بازرگانان ایرانی در 1153-1183 سودآورتر بود. این نحوهی تجارت، برای مدت کوتاهی در 1163-1166 با ورود غنایم نادر از هند تغییر کرد.
ترکیب تجارت خارجی ایرانیان از دورهی صفویان تا زندیان دستخوش دگرگونیهای اندکی شد. با وجود اطلاعات کافی دربارهی نوع کالاهای وارده و صادره، تعیین نسبت کالاهای ترانزیتی دشوار است. به غیر از مسکوکات، واردات عمدتاً مشتمل بود بر منسوجات، ادویه، فلزات، شکر و اقلام خاص گوناگونی نظیر دارو، قهوه و چوبهای کم نظیر. منسوجات بسیار متنوعی از هند، بویژه از ساح کُرُمَندِل و گجرات، از طریق خشکی یا دریا وارد میشد و به رغم رقابت شدید هلندیها، بازرگانان هندی و ایرانی این تجارت را در اختیار داشتند. (14) پارچههای اروپایی نیز وارد میشد. سود حاصل از تجارت ادویه بسیار بالا بود. (15) این تجارت را ابتدا پرتغالیها و سپس هلندیها در دست داشتند، اما بازرگانان هند که از مالابار (16) فلفل و از سیلان دارچین میآوردند، همواره با آنان رقابت میکردند. در سدهی دهم شِکر که عمدتاً از هند میآمد، پس از ورود هلندیها به بازار ایران، از فُرمُز (تایوان، 1034- 1073)، سپس بنگال و به طور روزافزونی از جاوه (17) وارد میشد. انگلیسیها و تجار محلی نیز از هند و عربستان شکر وارد میکردند. (18) مس و فولاد از راه خشکی از هند با هزینهای بسیار بالا وارد میشد، زیرا پرتغالیها تجارت آن را از طریق خلیج فارس ممنوع کرده بودند، اما پس از سقوط پایگاه تجاری پرتغالیها در هرمز در 1032، هلندیها مس ژاپن، قلع مالاکا (19) و آهن و روی هند را در ایران عرضه میکردند. کافور، نیل، هل، چوب چینی، لاک و حَسَن لَبه [= نوعی صمغ] از کشورهای آسیایی همچون جاوه و تایلند و چین و هند، و قهوه از مُخا در یمن و چوب صندل و چوب بَقَّم و عود عمدتاً از تایلند آورده میشد. (20)
در این دوره نیز صادرات، غیر از شمش، عمدتاً شامل ابریشم و اسب و کُرکِ کرمان و مروارید و اقلام کم اهمیتی نظیر خشکبار و آجیل و ریواس و روناس و چرم و گلاب و شراب [احتمالاً توسط غیرمسلمانان] بود. میزان صادرات ابریشم بسته به اوضاع کشاورزی و تقاضای بازار و اوضاع سیاسی در نوسان بود، چنانکه تولید ابریشم پس از 1133 احتمالاً به سبب جنگ و بیماریِ کرم ابریشم کاهش یافت. دربارهی محصول کرک کرمان هیچ اطلاعی در دست نیست، اما هلندیها و انگلیسیها بین سالهای 1070 و 1084، سالانه 5.000 تا 228.000 پوند [هر پوند معادل 453/59 گرم] (21) از این محصول را صادر کردند. (22) اسب فارس از اقلام عمدهی صادرات بود که تجارت آن تا اوایل سدهی یازدهم به ویژه در دست پرتغالیها بود. پس از خروج آنان، هلندیها و انگلیسیها کوشیدند تا این تجارت را در دست گیرند، اما نتوانستند جواز صدور بیش از دوازده رأس اسب در سال را به دست آورند. (23) تسلط ادواری ایرانیان بر مناطق صید مروارید در بحرین تا 1170 (24) ادامه داشت و پس از پایان صید، شاه معمولاً 30 درصد محصول را مطالعه میکرد. عمدتاً هلندیها و انگلیسیها گلاب و شراب شیراز را برای استفادهی خود به دیگر سرزمینهای آسیا صادر میکردند. یک قلم صادراتی جالب توجه بادام تلخ بود که در هند به جای سکه به کار میرفت. (25) صدور مخمل، پارچهی زربفت، تافته و قالیِ ایران نسبتاً اندک بود، زیرا این محصولات بسیار گران و در اروپا کمتر از تولیدات هندی و ترکی مورد توجه بود.
تجارت داخلی از خارجی بسیار مهمتر بود و عمدتاً شامل داد و ستد ضروریات اساسی میشد؛ از قبیل مواد غذایی، منسوجات، پایافزار و ظروف. حوزهی چنین تجارتی همیشه به یک بازار مرکزی و مناطق حاشیهای آن محدود بود. شهری چون اصفهان، با توجه به جمعیت نسبتاً زیاد آن، از لرستان دام، (26) از کرمانشاه برنج (27) و از دشت [اَرژن] (در اصل «دَدِوَن» (28) ضبط شده است) نزدیک شیراز میوه وارد میکرد. (29) همچنین از قم میوهی تازه و خشکبار و صابون و تیغهی شمشیر و کارهای سافلی، از کاشان انواع خربزه و هندوانه، و از گرجستان شراب، به ارمنستان و آذربایجان و [دربار] اصفهان (30) صادر میشد. قالی کرمان و سیستان و بوریای بافته شده از راش و دیگر اجناس سیستان حائز اهمیت بود. (31) لاریها کلاههای نمدی کرمان و یزد را بر سر میگذاشتند در حالی که در همان جا منسوجات پشمی نیز بافته میشد. (32)
کمپانیهای هند شرقی انگلستان و هلند اولین شرکتهای تجاری بسیار ثروتمندی بودند که در ایران تأسیس شدند و از همان ابتدا نیاز مبرم پادشاهان به نقدینگی را برطرف میکردند. در مقابل، این شرکتها در 1026 و 1032 تقاضای عقد قراردادهایی را داشتند که به آنها آزادی تجارت، معافیت از عوارض و سایر هزینهها و حتی حقوق برون مرزی اعطا میکرد.
بازرگانان دیگر به فعالیت در نظام خودسرانهی دریافت عوارض در مرزها و جادهها و نیز باجگیری در دروازهی شهرها ادامه دادند. در فاصلهی 1026 و 1038 شاه عباس اول صادرات ابریشم را انحصاری کرد، به طوری که تمام تجار ناگزیر بودند یا فقط از او ابریشم بخرند یا به او عوارض گزافی برای صدور بپردازند. (33) این انحصار پس از مرگ او لغو شد، هرچند جانشینانش بازرگانانی را به خدمت گرفتند که یا از جانب پادشاهان تجارت میکردند و یا شاه امتیازات ویژهای به آنان میداد. (34) شرکتهای انگلیسی و هلندی حتی با وجود این امتیازات تجاری، با مشکلاتی مواجه میشدند، اما عموماً میتوانستند در برابر خودکامگی نظام سیاسی ایران مقاومت کنند. تجار ایرانی واسطهی شرکتهای انگلیسی و هلندی نیز میتوانستند خود را تحت حمایت این شرکتها قرار دهند، هرچند حمایت مذکور همیشه کاملاً مؤثر نبود. (35) دیگر بازرگانان ایرانی و هندی مجبور بودند با کارگزاران گوناگون و نیز با انگلیسیها و هلندیها به توافق برسند تا کالاهای خود را در کشتیهای آنان حمل کنند. بازرگانان محلی، در عوضِ این خدمات، کرایهی کشتی و هزینهی حمل بار را میپرداختند که مبلغ آن کمتر از گمرکات و عوارض راهی بود که در غیر این صورت مطالبه میشد. (36) هنگامی که شاه عباس دوم در 1060 صدور شمش را ممنوع کرد، هلندیها و انگلیسیها صدور غیرقانونی آن را با پنهان کردن آن در میان عدلهای ابریشم ادامه دادند. عاقبت حکومت ایران به ناکامی خویش در این زمینه اعتراف کرد و اجازه داد سکه به شرط پرداخت مقدار معیّنی عوارض صادر شود. (37)
ایرانیانی که به بازرگانی خارجی میپرداختند شامل مسلمانان و غیرمسلمانان میشدند، اما به دشواری میتوان اهمیت نسبی و تحول نقش ویژه هر گروه را در طول زمان روشن ساخت. ظاهراً ارمنیها سهم بسیاری در تجارت ابریشم در اواسط قرن دهم و پس از آن داشتند و با ایجاد بازارها و تماسهای خارجی به تدریج علاقهی خود را به تجارتِ دیگر کالاها نیز نشان دادند. تجار شیرازی نیز به ویژه در تجارت، از طریق خلیج فارس و با کمپانیهای هند شرقی، نقش عمدهای داشتند. (38) بازرگانی با هند در دست خود هندیها متمرکز بود، هرچند تجار یهودی نیز در این زمینه فعال بودند. (39) احتمالاً تجارت داخلی بیشتر در دست مسلمانان ایرانی بود. در پایان قرن دوازدهم آشکارا تجارت خارجی نیز به طور گسترده در دست ایرانیان بود. (40)
اهمیت نسبی جادههایی که کالا از طریق آنها در داخل ایران حمل میشد، به تبع واقعیتهای سیاسی در نوسان بود. تجارت با ترکیه، که عمدتاً شامل ابریشم میشد، از قزوین (بارانداز اصلی ابریشم خزر) به تبریز و سپس ارزروم در آناطولی یا از طریق اردبیل به شماخی در قفقاز و سپس ایروان و از آنجا به سوی ارزروم در جریان بود. مسیر جنوبی به عثمانی از طریق همدان و بغداد یا موصل و حلب بود. مسیر اصلی تجارت با روسیه به سمت شمال از شماخی به دربند و سپس هشترخان ادامه یافت. جادههایی نیز بلخ و خجند و مرو و بخارا و خیوه و سمرقند را با مشهد مرتبط میکرد و این شهر از طریق سمنان به تهران و قم و کاشان و اصفهان مرتبط میشد. مسیر دیگر از طریق بیرجند و طبس و بم و کرمان و یزد به بندرعباس ختم میشد. از بیرجند راهی به فَراه و قندهار و سپس از طریق کابل و غزنه به هند میرفت. از اصفهان به مسیرهای زمستانی و تابستانی از طریق مهیار، ایزدخواست، شیراز و لار به بندرعباس منتهی میشد. (41) شاهان و نیز افراد خاص برای تسهیل مسافرت در این مسیرها، کاروانسراها و مخازن آب و پلهایی ساخته بودند؛ (42) برای تأمین آذوقه و امنیت نسبی مسافران، راهدارانی از جادهها محافظت میکردند. (43) کاروانها بار خود را در کاروانسرای نزدیک یا در خود بازار بر زمین مینهادند. در آنجا برای هر کالا و هر گروه قومی، مکانهای ویژهای در نظر گرفته شده بود. هلند و انگلیس مالک تجارتخانههایی در اصفهان و بندرعباس بودند. (44) در شیراز در دورهی زندیان، کاروانسراهایی برای هندیها و ارمنیها و دیگر بازرگانان مسیحی وجود داشت و یهودیها مجبور بودند در منطقهی خاص خود تجارت کنند. (45) ظاهراً به سبب حضور دزدان دریایی، در دریای خزر فعالیت تجاری کم بوده، هرچند صنعت ماهیگیری رونق داشته است. (46) بازرگانی در هرمز (عمدتاً بین 906 و 1032) و سپس بندرعباس (تا حدود 1163)، به فصل دریانوردی، تقریباً از نوامبر [آبان] تا مه [اردیبهشت]، محدود بود. در تابستان و پاییز بادهای موسمی و نیز شرایط آب و هوایی نامساعد در سواحل خلیج فارس اسباب رکود تجارت بود. پس از 1164 خارک و بوشهر برای در اختیارگرفتن تجارت در خلیج فارس با یکدیگر رقابت میکردند و سرانجام پس از سقوط خارک در 1180 بوشهر در این عرصه یکهتاز شد. (47)
با قدرت یافتن شاهان قاجار (1210- 1344) ابتدا الگوی تجارت اندکی تغییر کرد. تجارت داخلی همچنان مهمترین فعالیت بازرگانی باقی ماند و تجارت ترانزیتی با روسیه و عثمانی همانند قبل، هرچند در سطحی بالاتر ادامه یافت.
آمارهای نیمهی دوم سدهی سیزدهم/ نوزدهم اگرچه بیشتر در دسترس است، غیرقابل اعتماد و ناقص است و تجارت ترانزیتی را از دیگر انواع تجارت متمایز نمیکند. به نظر میرسد که میزان تجارت، بین 1215 تا 1332 به طور مداوم رشد کرده و بر اساس برآوردی، دوازده برابر شده است، اما این رشد در مقایسه با دیگر کشورهای خاورمیانه ناچیز است. (48) تجارت گاه به سبب محصول نامرغوب، (49) خشکسالی، جنگ (برای مثال در 1227- 1229، 1241-1244) و نوعی طاعون (50) در میان کرمهای ابریشم (1277) راکد میشد، اما از سوی دیگر جنگ داخلی در امریکا و جنگهای روسیه و عثمانی، بازارهای جدیدی برای پنبه و دیگر منسوجات فراهم کرد. (51) جنگ جهانی اول و عواقب آن آسیبی جدّی به اقتصاد ایران وارد کرد و کاهش شدید ظرفیت تولید چنان انعکاسی در تنزل بازرگانی داشت (52) که اقتصاد [ایران] تنها در دههی 1310 ش از آن رهایی یافت.
روسها با فتح قفقاز در 1299 و 1244/ 1814 و 1828 و تصرف آسیای مرکزی در 1297-1307/ دههی 1880، موقعیت خود را در مرزهای شمالی ایران تثبیت کردند. انگلستان نیز نظارت بیچون و چرایی بر هند و خلیج فارس داشت. از سوی دیگر، در افغانستان و قلمرو عثمانی نیز موقعیت سیاسی اساساً ثابت باقی ماند. جز جنگهای بزرگ با روسیه (1229- 1231/ 1814-1816، 1241-1244/ 1826-1828) و افغانستان و درگیری مختصری با انگلستان (1272/ 1855) صلح و امنیت در سراسر قرن سیزدهم در بیشتر نواحی ایران حاکم بود. به علاوه سه تحول ساختاری [در اقتصاد] صورت گرفت؛ در 1313- 1314 ایران برای جبران کسری عمومی تجاری شروع به استقراض کرد؛ در 1332 صدور نفت را آغاز نمود، هرچند که منافع مالی این نوع تجارت در اواخر دههی 1330 و اوایل دههی 1340 آشکار شد. (53) در 1276- 1277/ آغاز دههی 1860، به طور فزایندهای نیروی کار به قفقاز و آسیای مرکزی صادر کرد که این روند، موجب واردات ناپیدا و معتنابهی گردید، اما مبالغ ارسالی حاصل از کار در خارج، عملاً پس از جنگ جهانی اول متوقف شد. (54)
به نظر میرسد که در اوایل دورهی قاجار در الگوی اساسی تجارت تغییری صورت نگرفت. در این الگو کسری تجارت با هند، به وسیلهی مسکوک حاصل از مازاد تجارت با عثمانی و روسیه جبران میشد؛ با این همه، ترکیب واردات و صادرات در این دوره به طرز چشمگیری تغییر کرد. (55)
محصولات |
از 1266 تا 1276 |
از 1297 تا 1307 |
از 1329 تا 1332 |
پارچهی پنبهای |
43 |
48 |
30 |
جدول 1. مهمترین واردات ایران (درصد کلی)
در نیمهی دوم سدهی سیزدهم واردات شکر افزایش بسیار یافت. (56) اما قسمت عمدهی آن به روسیه صادر میشد. (57) واردات قهوه کم شد و ورود چای به سرعت افزایش یافت. (58) به رغم تلاشهای دولت برای پیریزی شالودهی صنعتی جدید، واردات کالاهای سرمایهای تا دههی 1310ش کماهمیت باقی ماند. (59)
ترکیب محمولههای عمده صادراتی نیز تغییر کرد، مثلاً قالی که قبلاً کالای مهمی در صادرات نبود، در خارج متقاضی بسیار پیدا کرد. (60) به طوری که تا اوایل سدهی چهاردهم دومین کالای صادراتی ایران، پس از نفت، بود. پشم و خشکبار و دارو و دام نیز اهمیت خود را حفظ کردند.
محصولات |
از 1266 تا 1276 |
از 1297 تا 1307 |
از 1329 تا 1332 |
ابریشم و محصولات ابریشمی |
38 |
18 |
5 |
جدول 2. مهمترین صادرات ایران (درصد کلی)
نمایندهی شرکت هند شرقی انگلستان (ایک)، جان ملکم (61)، ارزش تجارت خارجی ایران را حدود 134 لَک (13.400.000 روپیه) در 1216/ 1801 تخمین زده است. (62) از جدول 3 آشکار میشود که تجارت زمینی پایدار با افغانستان و عثمانی، که عمدتاً شامل کالاهای سنّتی ایرانی بود، تا حدود 60 درصد حجم کل تجارت خارجی را شامل میشد و تجارت دریایی (هند، خلیج فارس و دریای سرخ) تنها به 25 درصد میرسید. افغانستان، ابریشم خام و پارچههای ابریشمی و پنبهای و پارچههای زری و پشمی و سنگهای قیمتی میخرید و شالهای کشمیری و فرش و منسوجات و دارو و ریواس و فیل و اسب به ایران صادر میکرد. به سبب نامطلوب بودن موازنهی تجارت، ایران نیز شمش صادر میکرد. امپراتوری عثمانی منسوجات ایرانی (شال، چیت، پارچههای زربفت) و پوست گوسفند و ابریشم و تنباکو و خشکبار و دارو وارد، و مقدار زیادی از این کالاها را دوباره به اروپا صادر میکرد. در مقابل، ایران بافتههای عالی (مخمل، ابریشم، پارچههای پشمی)، شیشه و انواع بلور، فلزات و دیگر اقلام وارد میکرد، (63) موازنهی تجاری عموماً مثبت بود و به صدور مسکوک به ایران منجر میشد. روسیه فلزات و کارد و چنگال و کاغذ و روغن و منسوجات نفیس و ملزومات نظامی و مجموعهی متنوعی از اقلام کوچک را در برابر منسوجات، ابریشم خام و پنبه، برنج، ماهی، نفت، چوب برای سوخت و اقلام متفرقه دیگر به ایران وارد میکرد؛ بنابراین، توازن تجاری مطلوب ایران بود، زیرا روسیه نیز شمش صادر میکرد. شکر، چیت، قماش نخی، نیل، ادویه، فلزات و پارچهی ماهوت دولاپهنا مهمترین واردات ایران از هند بود و صادرات مشتمل بود بر منسوجات ابریشمی، مروارید، پنبه، پشم کرمان، قالی، تنباکو، ریواس، اسب و دارو. توازن تجاری به نفع هند بود و روسیه کسری تجاری خود را با صدور شمش جبران میکرد. در 1237 تجارت دریایی هنوز 25 درصد حجم کل صادرات [ایران] را تشکیل میداد.
کشور |
ارزش (برحسب 100.000 روپیه) |
افغانستان |
40 |
جمع |
134 |
جدول 3. ارزش تجارت خارجی ایران سال 1216
با ادامهی صدور کالاهای اروپایی، به ویژه انگلیسی، تا دهه 1860 صنایع بافندگی ایران صدمهی جدّی دید. تا آن هنگام تجارت انگلستان که به حدود شش میلیون پوند میرسید، 50 تا 60 درصد کل تجارت خارجی ایران را دربر میگرفت. (64) کالاهای انگلیسی از طریق استانبول، هند و خلیج فارس به ایران میرسید و مدت زمانی که برای کشتیرانی در این مسیر طولانی لازم بود، میتوانست به خسارت یا حتی ورشکستگی بسیاری از بازرگانان بینجامد، زیرا در این فاصلهی زمانی، در انگلستان قیمتها تغییر میکرد. (65) در ابتدای سدهی چهاردهم کل بازرگانی خارجی ایران به هشت میلیون پوند رسید که بیش از 40 درصد آن با روسیه و 30 درصد با انگلستان بود (جدول 4). میزان واردات عثمانی، صدور مجدد کالاهای فرانسوی و اتریشی را کاهش داده بود و تجارت با افغانستان نیز دیگر اهمیتی نداشت. (66) سهم روسها از بازار ایران تا 1332 رو به افزایش بود، (67) اما پس از این تاریخ به سبب جنگ جهانی اول و انقلاب 1917 روسیه و رکود اقتصادی در ایران، حجم کالاها و اهمیت نسبی روسیه در تجارت ایران رو به کاستی نهاد.
کشور |
ارزش |
روسیه |
3.500.000 |
جمع |
8000.000 |
جدول 4. ارزش تجارت خارجی ایران (به لیرهی استرلینگ)
مدت کوتاهی پس از استقرار حکومت قاجار در ایران، ایک در جستجوی تحکیم موقعیت تجاری خود، از طریق مذاکره برای دریافت امتیازات، برآمد. در 1216 ملکم موفق به عقد معاهدهی تجاری رضایتبخشی گردید، اما روسیه برای حمایت قانونی از تجار خارجی در ایران معیارهایی برقرار کرد. معاهدهی گلستان (1228) و ترکمانچای (1243)، چارچوب قانونی کاملاً جدیدی برای تجارت خارجی در ایران فراهم آورد. این معاهدات جدا از واگذاری حقوق برون مرزی به اتباع روسیه و بستن عوارض پنج درصدی بر حسب بهای تخمینی کالاهای وارداتی و صادراتی شامل یک نظام بازرگانی و نمایندگی کنسولی برای ثبت اسناد و نیز حق نقل و انتقال آزاد شهروندان دو کشور بود. انگلستان در مذاکرات بعدی به استناد این نمونهها معاهدهی مشابهی در 1257 منعقد کرد. دیگر ملل اروپایی نیز این سیاست را دنبال کردند. معاهده با امپراتوری عثمانی تعرفهی 6 درصد را تثبیت کرد. هرچند به سختی میتوان اطمینان یافت که حقوق برونمرزی اعطا شده به بازرگانان خارجی، در عمل رعایت شده باشد. (68)
روشن نیست که در این دوره بازرگانان اروپایی نسبت به همتایان ایرانی خود موقعیت بهتری داشتهاند یا خیر. (69) با وجود تلاشهای گوناگون اروپاییان برای به دست آوردن حقِ داشتن مرکز تجاری، این نظام در دورهی قاجار تا 1236/ 1821 پذیرفته نشد. (70)
در این تاریخ، نظام تعرفهی ایران با بازتاب عهدنامهی بازرگانی جدیدی با روسیه تنظیم میشد که منافع روسها را بیش از آنچه انگلیسیها در معاهدات خود از آن برخوردار میشدند، تأمین میکرد. این وضع به توسعهی سریع روابط تجاری ایران و روسیه منجر شد. (71) در 1300 ش موافقتنامهی تجاری دیگری با روسیه بسته شد و اندکی بعد ملل دیگری نیز مذاکره دربارهی عهدنامههایی جدید را آغاز کردند.
بازرگانی داخلی ایران عمدتاً در دست تاجران مسلمان بومی بود، اما آنان در طول قرن سیزدهم به تدریج تسلط خود را بر تجارت بینالمللی به تجار خارجی سپردند. در تبریز بازرگانان ایتالیایی و یونانی و روس، و در جنوب تجار هندی- انگلیسی و انگلیسی نقش مهمی داشتند و اقلیتهای مذهبی ایران در این دوره نسبت به دورهی صفوی اهمیت کمتری داشتند. با این همه تجار ایرانی کوشیدند از طریق جلب حمایت بیشتر دولت و تشکیل شرکتهایی که آنان را قادر به رقابت در شرایط یکسانتر سازد، با نفوذ خارجی مقابله کنند، (72) که گرچه توفیق چندانی نیافتند، (73) اما در آغاز سدهی چهاردهم همچنان نقش مهمی ایفا میکردند. (74) افزایش تجارت خارجی و نفوذ تاجران فرنگی و تقاضا برای ترتیبات مالی جدید منجر به استقرار بانکهای مدرن و چاپ پول کاغذی شد. به رغم مخالفتهای صرافان، بانکهای جدید بر اقتصاد ایران مسلط گردیدند. (75)
در آغاز قرن سیزدهم جادههای هرات و بغداد مهمترین مسیرهای دسترسی به ایران از طریق خشکی بود. یزد که تاحدی از آشوبهای قرن دوازدهم در امان مانده بود، قطب تجاری و صنعتی ایران گردید. مشهد (دروازهی افغانستان) و کرمانشاه و خوی (دروازهی آناطولی) نیز از رونق فراوانی برخوردار بودند، (76) ولی با وجود اهمیت روزافزون بوشهر پس از 1215 اساساً تجارت در خلیج فارس بیاهمیت بود. (77) در 1245-1255 مسیر تازهای تبریز را به طرابوزان در ساحل دریای سیاه متصل میکرد و بدین ترتیب تبریز با تجارت دریایی که برای توسعهی آن حایز اهمیت بسیار بود، مرتبط میشد. (78) همچنین کشتیهای بخار در اهمیت یافتنِ مسیر دریای خزر در 1276- 1286 سهم داشتند. مصرفکنندگان ایرانی بیشترین تمرکز را در داخل مثلثی داشتند که گوشههای آن را تبریز و مشهد و اصفهان تشکیل میداد؛ محدودهای که از همین رو کانون جنبش تجاری شد. اهمیت حمل و نقل دریایی در دریای خزر و در خلیج فارس افزایش یافت و برخلاف موقعیتی که در 1215 وجود داشت، با آغاز سدهی چهاردهم، 75 درصد تجارت خارجی از راه دریا صورت میگرفت. (79) بیشتر کالاهای ایرانی همچنان با حیوانات بارکش به بنادر حمل میشد و از آنجا در مسیرهای کاروانرو قدیم قرار میگرفت. نظام حفاظت از راه، به جای پرداخت رسمی که به ظاهر قاطرچیان آن را از بازرگانان جمع میکردند، حرکت بدون مانع کاروانهای تجاری را در مسیرها تأمین و بازرگانان را در برابر دزدان حمایت میکرد. (80)
از دههی 1300 ش استفاده از وسایل نقلیهی موتوری به تدریج جایگزین روشهای سنّتی حمل و نقل شد. (81) این روند توسعه با افزایش طول مسیرهای شوسه- که اروپاییان درگیر در جنگ جهانی اول ساختند- ادامه یافت. (82) تلاشهایی نیز صورت گرفت تا رودخانهی کارون قابل کشتیرانی گردد و راهآهنهایی ساخته شود. (83) طرح کارون تاحدودی موفق بود، اما ساخت راهآهن به سبب رقابت روسیه و انگلستان به جایی نرسید. (84) و تنها خط کوتاهی را حاج محمدحسن امینالضرب بین آمل و محمودآباد ساخت که اندکی بعد بیاستفاده رها گردید. (85)
پینوشتها:
1. روربورن (Rohrborn)، ص 58.
2. لوفت (Luft)، ص 96، فریه (Ferrier)، 1986، ص 475.
3. Dutch verecingde Oostindische Compagine (VOC)
4. English East India Company (EIC)
5. وحید قزوینی، ص 92، 132، 150، 162.
6. پری (perry)، ص 246-271.
7. Florin
8. گاسترا (Gaastra)، ص 474، ضمیمهی چهارم.
9. برای اطلاع بیشتر و نمونه ر. ک. فلور، 1988 الف، بخش چهارم.
10. شاردن، ج6، ص 164، دومان (Du mans)، ص 193.
11. دیانت، ج2، ص 95، 97.
12. ژان اوتس (Jan Oets)، به بیکر جاکوبسون (Backer Jacobzoon)، 20 اکتبر 1715، در واک، 1846، گ 272-273.
13. فلور، 1989، ص 74-75.
14. سانته (Santen)، ص 65.
15. فلور، 1989، ص 74، جدول 3؛ همو، 1992، ص 450، جدول 6.
16. Malabar
17. کولهاس (coolhaas)، ج3، ص 437-438؛ 502، فلور، 1982 الف، همو، 1988 الف، ص 5، همو؛ 1992، ص 452-453.
18. فلور، 1985، ص 31.
19. Malacca
20. ر. ک. فریه، 1986، ص 448، دانلپ، نمایه.
21. دیانت، ج1، ص 96.
22. فلور، «تجارت پشم کرمان» (The wool trade of kerman)؛ برای آگاهی بیشتر دربارهی تجارت ابریشم در این دوره ر. ک. ماته (Matthee)، 1989.
23. اوبن (Aubin)، ص 117-118.
24. ر. ک. فلور، 1982 ب، ص 209-222.
25. پرلین (Perlin)، ص 317، پانویس 20.
26. شاردن، ج10، ص 123.
27. تونو (Thevenot)، ج2، ص 69.
28. Dadivan
29. تاورنیه (Tavernier)، ص 311؛ امرسون (Emerson)، ص 277- 278.
30. شاردن، ج2، ص 39، 417، ج3 ص 6.
31. شاردن، ج4، ص 155- 156، ج8، ص 465.
32. تاورنیه، ص 315-320.
33. استینس گارد (Steensgarrd)، فصل3.
34. ر. ک. دانلپ، 1930؛ فلور، 1988 الف، فصل 1، همو 1994.
35. ر. ک. فلور، 1988 الف، فصل 6، 8.
36. سانته، ص 55.
37. امرسون و فلور، ص 322.
38. فلور، 1988 الف، فصل 1.
39. دومان، ص 193-194؛ فرایر (Fryer)، ج2، ص 247- 248.
40. فرانکلین، ص 60؛ کینیر (Kinneir)، ص 198.
41. برای بحث مفصّل دربارهی مسیرها ر. ک. گابریل (Gabriel)، جاهای متعدد؛ امرسون، ص 195- 211.
42. امرسون، ص 221- 227.
43. امرسون و فلور، ص 318- 323.
44. گوبه (Gaube) و ویرت (Wirth)، ص 262- 284.
45. فرانکلین، ص 59.
46. استرویس (Struys)، ص 411.
47. فلور، 1992 الف، [ص 445- 447].
48. عیسوی، ص 71، 130- 132.
49. سیف، ص 60- 61.
50. pebrine plague
51. ر. ک. تحویلدار، ص 101.
52. هدو (Hadow)، ص 7.
53. فریه، 1982، ج1، ص 616- 618.
54. حکیمیان، جاهای متعدد.
55. ر. ک. جدول 2، 3.
56. یزد در اسناد امینالضرب، ص 464- 467.
57. انتنر (Entner)، ص 67-68.
58. مهدوی و افشار، ص 58، 87، 150.
59. مهدوی و افشار، ص 58، 87، 150.
60. همبلی (Hambly)، ص 77.
61. John Malcom
62. برای نمونه، ر. ک. مهدوی و افشار، ص 22-29، 48-78.
63. عیسوی، ص 70-71، 130-132.
64. لمتون، ص 240.
65. مک لین (Mac Lean)، ص 2-3.
66. انتنر، ص 8-9.
67. فلور، 1977، ص 61-76.
68. فلور، 1976 ب، ص 281- 303.
69. ر. ک. فلور، 1988ب، ژ جاهای متعدد.
70. انتنر، ص 65-70.
71. ر. ک. یزد در اسناد امینالضرب، ص 239-242.
72. فلور، 1976الف، ص 125- 135.
73. رابینو، ص 13-14؛ کاس (Kuss)، بخش 3.
74. جونز، ج1، ص 30- 41؛ فلور، 1979، ص 263- 281.
75. برای آگاهی بیشتر از رونق تجاری مشهد ر. ک. مهدوی و افشار، ص 119-128.
76. همبلی، ص 80.
77. عیسوی، ص 92-98.
78. عیسوی، ص 160- 165.
79. ر. ک. فلور، 1976 ب، ص 294-296؛ قائم مقامی، ص 51-75.
80. عیسوی، ص 157، 195- 204؛ کلاوسون، ص 237- 238.
81. کلاوسون، همان جا.
82. عیسوی، ص 171-177.
83. همان، ص 155-159؛ کاظمزاده، ص 148-240.
84. مهدوی و افشار، ص 82، 92- 93، 147.
85. اولسون، ص 38-55.
حسین بن محمد ابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1342 ش.
ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجشها و ارزشها، تبریز 1367 ش.
جهانگیر قائم مقامی، تاریخ ژاندارمری ایران: از قدیمترین ایام تا عصر حاضر، تهران، 1355 ش.
اصغر مهدوی و ایرج افشار، اسناد تجارت ایران در سال 1287 قمری، تهران، 1380 ش.
محمد طاهر بن حسین وحید قزوینی، عباسنامه، یا، شرح زندگانی 22 ساله شاه عباس ثانی (1052 - 1073) چاپ ابراهیم دهگان، اراک 1329 ش.
یزد در اسناد امین الضرب سالهای 1288- 1330 قمری، چاپ اصغر مهدوی و ایرج افشار، تهران 1380 ش.
J. Aubin, "Le royaume d’Ormuz au d£but du XVU siecle". in Mare Luso-lndicum: ktudes et documents sur I "histoire de I "Ocean et des pays riverains a I’epoque de la domination portugaise, vol. 2. Geneva 1972, 77-179.
Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de ■I"Orienl new ed. by L. Langles. Paris 1811.
P. Clawson, "Knitting Iran together 1993),:the land transport revolution, 1920-40"Iranian studies, vol. 26, no. 3-4 (Summer-Fall 235-250.
W. P. Coolhaas. ed.. Generate Missieven der Vereenigde Oostindische Compagnie. the Hague 1960-1978.
R. Du Mans, Estat de la Perse en 1660, ed. C. Schcfer, Paris 1890.
H. Dunlop. Bronnen tot de geschiedenis der Oostindische Compagnie 1610-1638, the Hague 1930.
J. Emerson. "ExOccidcntc Lux 1690", Ph. D.: some European sources on the economic structure of Persia between about 1630and dissertation. University of Cambridge, 1971.
J. Emerson and W. M. Floor. "Rahdars and their tolls in Safavid and Afsharid Iran", Journal of the economic and social history of the Orient, 30/3(1987).
M. L. Entner. Russo-Persian commercial relations, 1828-1914, Gainesville. Flo.. 1965. *
R. W. Ferrier, The history of the British Petroleum Company, vol. I, London 1982.
."Trade from the mid-14th century to the end of the Safavid
period". The Cambridge history of Iran. vol. 6: The Timurid and Safavid periods, ed. Peter Jackson, Cambridge 1986,412-490.
W. Floor, "The merchants in Qajar Iran", ZDMG . 126/1 (1976“).
."The customs in Qajar Iran", in ZDMG . 126/2(1976b).
,"Bankruptcy in Qajar Iran", ZDMG , 127/1(1977).
."The bankers (sarraf) in Qajar Iran", ZDMG . 129/2(1979).
منبع مقاله :
میرجلیلی، حسین ... [و دیگران]؛ (1389)، تجارت در جهان اسلام، مترجمان موسی احمدیان ... [و دیگران]، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}