نویسنده: محمدهادی معرفت




 

یكی از مسایل مهم علوم قرآنی، مسأله شناخت سوره‌های مكی و مدنی است. تشخیص آنها به دلایل ذیل ضروری است:
1. شناخت تاریخ و مخصوصاً تسلسل آیات و سور و تدریجی بودن نزول آنها، از طریق شناخت سوره‌های مكی از مدنی است. انسان پیوسته در این جست و جوست تا هر حادثه‌ی تاریخی را بشناسد، در چه زمانی و در كجا اتفاق افتاده، عوامل و اسباب پدید آورنده‌ی آنچه بوده است. بدین طریق دانستن سوره‌ها و آیه‌های مكی و تشخیص آنها از آیه‌ها و سوره‌های مدنی از اهمیت به سزایی در فهم تاریخ تشریعات اسلامی برخوردار است.
2. فهم محتوای آیه در استدلال‌های فقهی و استنباط احكام نقش اساسی دارد. چه بسا آیه‌ای به ظاهر مشتمل بر حكم شرعی است، ولی چون در مكه نازل شده و هنگام نزول، هنوز آن حكم تشریع نشده بود، باید یا راه تأویل را پیش گرفت یا به گونه‌ی دیگر تفسیر كرد.
مثلاً‌ مسأله‌ی تكلیف كافران به فروع احكام شرعی مورد بحث فقهاست و بیشتر فقها، آنان را در حال كفر، مكلف به فروع نمی‌دانند. و در این زمینه دلایل و روایات فراوانی در اختیار دارند، ولی گروه مخالف (كسانی كه كافران را در حال كفر مكلف به فروع می‌دانند) به آیه‌ی هفت سوره‌ی فصلت تمسك جسته‌اند. آنجا كه مشركان را به دلیل انجام ندادن فریضه‌ی زكات مورد نكوهش قرار داده است. غافل از اینكه سوره‌ی فصّلت مكی و فریضه‌ی زكات در مدینه تشریع شده است. یعنی هنگام نزول آیه‌ی یاد شده، زكات حتی بر مسلمانان هم واجب نبوده است؛ پس چگونه مشركان را مورد عتاب قرار می‌دهد؟ این آیه دو تأویل دارد:
اول، مقصود از زكات در اینجا تنها پرداخت صدقات بوده است كه مشركان از آن محرومند، زیرا شرط صحت صدقه قصد قربت است كه كافران از انجام آن عاجزند.
دوم، مقصود محرومیت از ادای زكات است و آن بدان جهت است كه كفر مانع آن شده است و اگر ایمان داشتند، از این فیض محروم نبودند. (1)
3. در استدلالات كلامی، آیات مورد استناد- مخصوصاً آیاتی كه درباره‌ی فضایل اهل بیت نازل شده- بیشتر مدنی است، چون این مباحث در مدینه مطرح بوده است. برخی آن سوره‌ها یا آیات را مكی دانسته‌اند كه در آن صورت نمی‌تواند مدرك استدلال قرار گیرد. بنابراین شناخت دقیق مكی و مدنی بودن سوره‌ها و آیات یكی از ضروریّات علم كلام در مبحث امامت است. مثلاً برخی تمام سوره‌ی دهر را مكی دانسته‌اند و گروهی مدنی و بعضی جز آیه‌ی «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لاَ تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً» (2) همه را مدنی دانسته‌اند. دیگران هم از ابتدای سوره تا آیه‌ی 22 را مدنی و بقیه را مكی دانسته‌اند. اختلاف درباره‌ی این سوره بسیار است، ولی ما آن را تماماً مدنی می‌دانیم.
درباره‌ی شأن نزول آیه‌های: «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخَافُونَ یَوْماً کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذ?لِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً وَ جَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً . . . » (3). گفته‌اند كه حسنین بیمار شده بودند. پیامبر گرامی و گروهی از بزرگان عرب به عیادت آنان آمدند و به مولی امیرمؤمنان پیشنهاد كردند: چنانچه برای شفای فرزندانت نذر كنی خداوند شفای عاجل مرحمت خواهد فرمود. حضرت این پیشنهاد را پذیرفت و سه روز روزه نذر كرد. آنگاه كه حسنین شفا یافتند درصدد ادای نذر برآمد. قرص‌های نانی برای افطار تهیه كرد، روز اول هنگام افطار مسكینی در خانه را زد و تقاضای كمك كرد. حضرت نان‌های تهیه شده را به او داد. روز دوم نیز یتیمی آمد و نان تهیه شده را دریافت كرد. روز سوم اسیری آمد و نان‌ها به او داده شد.
حضرت در این سه روز خود با اندك نان خشك و كمی آب افطار كرد. طبرسی در این زمینه روایات بسیاری از طرق اهل سنت و اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ‌گرد آورده و تقریباً آنها را مورد اتفاق اهل تفسیر دانسته است. آنگاه برای اثبات مدنی بودن تمام سوره، روایات ترتیب نزول را- كه سوره‌ی دهر جزء سوره‌های مدنی به شمار رفته- با سندهای معتبر آورده است. (4) ولی كسانی مانند عبدالله بن زبیر كه مایل نبودند این فضیلت به اهل بیت (علیهم السلام) اختصاص یابد اصرار داشتند كه این سوره را كاملاً مكی معرفی كنند. (5) غافل از آنكه در مكه اسیری وجود نداشت. مجاهد و قتاده از تابعین تصریح كرده‌اند كه سوره‌ی دهر تماماً مدنی است، ولی دیگران تفصیل قایل شده‌اند (6). سیدقطب، از نویسندگان معاصر به قرینه‌ی سیاق، سوره را مكی دانسته است. (7)
4. بسیاری از مسایل قرآنی، تنها از طریق مكی و مدنی بودن سوره یا آیه‌ها، حلّ و فصل می‌شود. مثلاً در مسأله‌ی نسخ قرآن به قرآن برخی راه افراط پیموده اند و بیش از دویست و بیست آیه را منسوخ معرفی كرده اند. در صورتی كه چنین عدد بزرگی نمی‌تواند صحت داشته باشد و با واقعیّت سازگار نیست و گروهی راه تفریط در پیش گرفته‌اند اصلاً قرآن را غیرقابل نسخ می‌دانند- به ویژه نسخ قرآن به قرآن؛ زیرا شرط تحقق نسخ، تنافی میان دو آیه است كه این گونه تنافی با نفی اختلاف در آیه‌ی «وَ لَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً» (8) منافات دارد. (9) و دسته‌ای حدّ وسط را برگزیده و اصل نسخ را پذیرفته‌اند و در كمیت آیات نسخ شده اعتدال را رعایت كرده‌اند. از جمله آیاتی كه اِفراطیون آن را منسوخ می‌دانند، آیه‌ی «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ. . . » (10) است كه درباره‌ی ازدواج موقت نازل شده است، كه ناسخ آن را- طبق گفته‌ی امام شافعی محمد بن ادریس- آیه‌ی «وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ‌ إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ‌ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العَادُونَ‌ » (11)‌دانسته‌اند.
نظر مذكور را به دو دلیل نمی‌توان پذیرفت: اولاً، زنی كه با عقد متعه گرفته می‌شود زوجه است، گرچه احكام او با زوجه‌ی دایمی كمی تفاوت دارد. ثانیاً؛ آیه ای را كه ناسخ فرض كرده‌اند در سوره‌ی مؤمنون است كه تماماً مكی است و كسی این آیه را استثناء نكرده است. در صورتی كه معمولاً باید ناسخ پس از منسوخ باشد. مطلب فوق را استاد زرقانی نیز یادآور شده است. (12)

معیار و ملاك تشخیص سوره‌های مكی و مدنی

طبق آماری كه از روایات ترتیب نزول به دست می‌آید، 86 سوره‌ی مكی و 28 سوره‌ی مدنی است كه در این گروه بندی سه معیار وجود دارد:

1. معیار زمان:

بیشتر مفسرین معتقدند كه معیار مكی یا مدنی بودن هجرت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)‌ از مكه به مدینه است. هر سوره‌ای كه پیش از هجرت نازل شده مكی و هر سوره‌ای كه پس از هجرت نازل شده است مدنی به شمار می‌رود، خواه در مدینه نازل شده باشد خواه در سفرها. و حتی در مكه در سفر حج یا عمره یا پس از فتح، چون پس از هجرت بوده است، مدنی محسوب می‌شود. ملاك هجرت نیز داخل شدن به مدینه است. بنابراین آیاتی كه پس از هجرت از مكه و پیش از ورود به مدینه، در راه بر پیامبر نازل شده است، مكی محسوب می‌شود. مثلاً آیه‌ی «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ . . . » (13) بر اساس این تعریف و ملاك كه پس از خروج از مكه در راه بر پیامبر نازل شده، مكی است.

2. معیار مكان:

هرچه در شهر مكه و پیرامون آن نازل شده مكی است. و هرچه در مدینه و پیرامون آن نازل گردیده مدنی است، خواه پیش از هجرت یا پس از آن نازل شده باشد. پس آنچه در غیر این دو منطقه نازل شده باشد نه مكی است و نه مدنی. در این زمینه جلال الدین سیوطی روایتی آورده است كه پیامبر (صلی الله علیه و آله)‌ فرمودند: «اُنزل فی ثلاثه أمكنه: مكه و المدینه و الشام» كه طبق گفته‌ی ابن كثیر، مقصود از شام تبوك است. (14)

3. معیار خطاب:

هر سوره‌ای كه در آن، خطاب به مشركان می‌باشد مكی و هر سوره‌ای كه در آن خطاب به مؤمنان می‌باشد، مدنی است. در این زمینه از عبدالله بن مسعود حدیثی آورده‌اند كه گفته است: «هر سوره كه «یا ایها الناس» در آن به كار رفته باشد، مكی است و هر سوره كه «یا ایها الذین آمنوا» در آن به كار رفته باشد مدنی است» (15)؛ زیرا در مدینه غلبه با مؤمنان بوده و در مكه با مشركان. البته در سوره‌های مدنی مانند سوره‌ی بقره، «یا ایها الناس» به كار رفته كه كلیّت این معیار را خدشه‌دار می كند.
برای تشخیص سوره‌های مكی و مدنی، ملاك‌هایی را مشخص كرده‌اند كه هریك به تنهایی نمی‌تواند ملاك جامع و مانعی باشد. بلكه این ملاك‌ها روی هم رفته تا حدودی تعیین كننده است. به طور كلی ملاك‌ها و علایم برای تشخیص، عبارت است از: 1) نص و خبر، 2) علایم صوری و ظاهری؛ 3) علایم محتوایی و معنوی. علامه برهان الدین ابراهیم بن عمربن ابراهیم جعبری (متوفای 732) می‌گوید: «برای شناخت مكی و مدنی دو راه وجود دارد: سماعی، كه از راه نقل و روایت به دست می‌آید. قیاسی، كه از روی ضابطه تشخیص داده می‌شود. » آنگونه كه علقمه بن قیس (متوفای 62) از عبدالله بن مسعود روایت كرده است: «هر سوره‌ای كه در آن «یا ایُّها الناس» آمده باشد یا لفظ «كلّا» استعمال شده باشد یا در ابتدای آن حروف مقطع باشد- جز زهراوین (بقره و آل عمران) و نیز سوره‌ی رعد كه بنابر قولی مدنی است- یا در آن قصه‌ی آدم و ابلیس آمده باشد- جز سوره‌های طولانی- یا سوره‌ای كه در آن سرگذشت انبیای سلف و امت‌های گذشته آمده باشد مكی است، و هر سوره‌ای كه در آن از فریضه و تكالیف و حدود شرعی سخن گفته باشد، مدنی است. » (16)
برخی خصوصیات دیگری برای شناخت سوره‌های مكی و مدنی ذكر كرده‌اند كه عبارت است از:
1. كوتاهی آیات درون یك سوره و نیز كوتاهی سوره، نوعاً مكی بودن آن را می‌رساند. و بلندی آیه‌های یك سوره علاوه بر بلندی سوره نوعاً مدنی بودن آن را ثابت می‌كند.
2. لحن تند و شدید سوره بیشتر با اهل مكه است كه اهل عناد و لجاج و مقاومت در مقابل حق بوده‌اند، ولی لحن ملایم و خفیف، مدنی بودن سوره را می‌رساند كه بیشتر خطاب به مؤمنین است.
3. بحث درباره‌ی اصول معارف و اصل ایمان و دعوت به اسلام از ویژگی‌های سوره‌های مكی است. و در سوره‌های مدنی بیش‌تر از تفاصیل احكام و بیان شریعت اسلام سخن گفته شده است.
4. دعوت به پایبند بودن به اخلاق و استقامت در رأی و سلامت عقیده و ترك لجاج و عناد و نیز برخورد تند با عقاید باطل مشركان و ناچیز شمردن اندیشه‌های تهی و بی‌اساس آنان، از خصایص سوره‌های مكی به شمار می‌رود. در حالی كه برخورد با اهل كتاب و دعوت آنان به میانه روی در عقاید و افكار و اندیشه‌ها و نیز مبارزه با منافقین و ذكر خصایص و صفات آنان از ویژگی‌های سوره‌های مدنی است.
5. غالباً خطاب‌ها با عنوان «یا ایها الناس. . . » از ویژگی‌های سوَر مكی است و با عنوان «یا ایُّها الذین آمنوا» از خصایص سوَر مدنی است.
البته این ویژگی‌ها هرگز كلیّت ندارد، بلكه صرفاً درباره‌ی برخی از انواع صدق می‌كند. و در صورت اجتماع چندین خصیصه، اگر موجب علم و یقین شود و نص معارضی در میان نباشد، قابل اعتماد است؛ و موجب قوّت احتمال و اطمینان می‌شود. در این صورت است كه نتیجه كاربرد فقهی و تاریخی و غیره دارد. بنابراین ملاك تشخیص مكی و مدنی، یا نقل و خبر است كه اصطلاحاً سماعی می‌گویند. یا اجتهاد و شواهد ظاهری و صورت جمله بندی و داشتن سجع و وزن و كوتاهی آیات و سوره‌هاست یا شواهد محتوایی است. بدین معنا كه شكل بیان اصول عقاید و احكام و برخورد با كفّار و منافقین نشانه‌ی مكی و مدنی بودن سوره است.

شبهات وارده درباره‌ی مكی و مدنی بودن سوره‌ها

شبهاتی كه در این زمینه وارد شده بیشتر از جانب مستشرقین بوده است كه قرآن را تابع و متأثر از محیط و جوّ حاكم بر منطقه دانسته‌اند و به آن چندان جنبه‌ی ثابت الهی نداده‌اند. ولی باید بین تأثّر از محیط و همگامی با جوّ حاكم برای تأثیرگذاری در مردم فرق قایل شد. كسی كه می‌خواهد بر محیط خود تأثیر بگذارد باید نخست حركت خود را با آن محیط هم آهنگ سازد و واقعیات محیط را مورد توجه قرار دهد، و هم آهنگ با آن گام بردارد تا بتواند با زبان مردم سخن گوید و با روش و شیوه‌ی متعارف موجود، ایده‌ی خود را پیاده كند. پس باید وضع محیط خود را در نظر بگیرد و آن را كاملاً بشناسد تا عوامل مؤثر را به شایستگی به كار اندازد.
بنابراین فرق است میان آنكه محیط بر وی تأثیر گذارد و او را دنبال خود بكشد، با آنكه او خود را با محیط هم‌آهنگ سازد تا عوامل مؤثر در آن را شناخته و بتواند بر آن تأثیر گذارد. مثلاً اگر فرهنگ حاكم بر جامعه‌ای ادبیات محكم و استوار و علاقه و گرایش مردم به شعر و جملات موزون است، اگر شخص با توجه به چنین گرایشی دعوت خود را اعلام كند و در ضمن با جملات محكم و كوتاه و موزون پیام‌های خود را بیان كند رعایت جامعه شناسی محیط را كرده و هم گام با جوّ حاكم رسالت خود را بیان داشته است. پس آنچه عیب و نقص است، فرض نخست (تأثیرپذیری از محیط) است ولی فرض دوم (تأثیرگذاری بر محیط و هم گام با فرهنگ جامعه) كمال و ورزیدگی است كه از بهترین راه توانسته است مرام و آیین خود را پیاده كند.
پس از این مقدمه‌ی كوتاه به طرح شبهات وارده می‌پردازیم:
1. شیوه سوره‌های مكی، شدت و عنف و پرخاش كردن است. در صورتی كه شیوه‌ی سوره‌های مدنی مسالمت آمیز است. و این تفاوت بدان جهت بوده است كه برخورد مردم مكه تند و مقاوم و برخورد مدینه مسالمت آمیز و پذیرش وار بوده است. لذا قران در مقابل این دو حالت متضاد، حالت مشابه به خود گرفته و همان شیوه‌ای را به كار برده است كه مردم در برابر آن پیش گرفته‌اند.
در جواب باید گفت: اولاً تنها سوره‌های مكی ویژگی و عید و تهدید را ندارد، بلكه در بسیاری از سوره‌های مدنی نیز متناسب مخاطبین خود روش شدت و عنف و تهدید به كار رفته است. اگر مخاطبین در مدینه، همانند مخاطبین در مكه، افراد مقاوم و سرسخت و حق ناپذیر بودند، لحن قرآن با آنان تند و با شدت بوده است؛ زیرا باید با هركس با همان سلاح كه به كار می‌بَرَد مقابله كرد و این از قدرتمندی قرآن حكایت می‌كند، نه از ضعف آن. در سوره‌ی بقره می‌خوانیم:
«الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ» (17). «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَفَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَ لاَ تُظْلَمُونَ‌ » (18). «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ‌ » (19).
هم چنین شدت لحن آیاتی كه در برخورد با منافقین و سرسختان اهل كتاب در مدینه نازل شده، كمتر از شدت لحن آیاتی كه در مكه در برخورد با مشركین نازل شده است، نیست و احیاناً بسیار شدیدتر است. شاید عنیف‌ترین سوره‌های قرآنی سوره‌ی برائت باشد كه از آخرین سوره‌های نازل شده در مدینه است و مخاطبین آن عموم اهل شركت و لجاج و عنادند.
در مقابل، در بسیاری از سوره‌های مكی، ملایمت و نرمش می‌بینیم كه در موقعیت‌هایی نازل شده كه به شدت نیاز نبوده است. در سوره‌ی زمر می‌خوانیم: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌ (20)؛ بگو: ‌ای بندگان من كه بر خویشتن زیاده روا داشته‌اید، از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه‌ی گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. » در سوره‌ی حجر می‌خوانیم: «وَ لَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ‌ لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْهُمْ وَ لاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ‌ (21)؛ و به راستی، ما به تو سوره‌ی حمد و قرآن عظیم دادیم [بنابراین] هرگز چشم خود را به نعمت‌هایی [مادی] كه به گروه‌هایی از آنان [=كفار] دادیم میفكن و برایشان غمگین مباش و بال [عطوفت] خود را برای مؤمنین فروگستر. »
در سوره‌ی شوری می‌خوانیم: «فَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقَى لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ‌. وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ‌ . وَ الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (22)؛ آن چه به شما ارزانی شده متاع زودگذر دنیاست و آنچه نزد خداست برای كسانی كه ایمان آورده و بر پروردگارشان توكل می‌كنند بهتر و پایدارتر است. همان كسانی كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب می‌ورزند و هنگامی كه خشمگین شوند عفو می‌كنند و كسانی كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا می‌دارند و كارشان را با مشورت انجام می‌دهند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌كنند. »
2. كوتاهی آیه‌ها و سوره‌های مكی و بلندی آیه‌ها و سوره‌های مدنی، دلیل بر تفاوت دو جامعه‌ی مكه و مدینه است. مردم مكه غالباً بی‌سواد، فاقد فرهنگ، خشن و دور از تمدن بودند. لذا متناسب با آن محیط، كم گفتن، كوتاه گفتن، موجز و مختصر و مفید آوردن آیات ضرورت داشت. ولی مردم مدینه تا حدودی دارای فرهنگ و با سواد و آشنا به تمدن بودند و متناسب با آن محیط، به تفصیل سخن گفته شده است.
در جواب باید گفت: اولاً؛ متناسب با محیط سخن گفتن، شیوه‌ی سخن دانان ورزیده و شرط بلاغت است. هر سخن جایی و هر نكته مقامی دارد. ثانیاً؛ چه بسیار در مكه، سوره‌های بلند نازل شده است، مانند سوره‌های انعام (165 آیه)، اعراف (206آیه)، اسراء (111 آیه)، كهف (110 آیه)، طه (135آیه)، مریم (98 آیه)، انبیا (112 آیه) و مؤمنون (118 آیه) و نیز در مدینه سوره‌های كوچك و كوتاه نازل شده است، مانند سوره‌ی نصر و زلزله و بیّنه.
3. در سوره‌های مكی از تشریع خبری نیست و هرچه هست در سوره‌های مدنی است. وجود برخی احكام در سوره‌های مكی این نظر را رد می‌كند. آیه‌های 141-146 سوره‌ی انعام در بیان حكم شرعی ثمرات و انعام و حلال و حرام آنهاست. آیه‌های 151-152 اعمال و اموال محرمه و محلله را مطرح كرده است. در سوره‌ی اعراف آیه‌های 31-33 درباره‌ی حلال، حرام، زینت‌ها، فواحش و غیره مسائلی ذكر شده است. در سوره‌ی اِسرا بسیاری از مبادی اخلاق و احكام اولیه‌ی اسلام مشروحاً آمده است. بنابراین در سوره‌های مكی احكام بسیاری بیان شده است و ادعای مذكور بی‌اساس است.
4. در سوره‌های مكی برهان و استدلال به چشم نمی‌خورد، ولی در سوره‌های مدنی استدلال به كار رفته است.
این ادعا نیز مردود است. زیرا در سوره‌ی مؤمنون برای نفی ولد و نفی شریك برای خدا چنین استدلالی آمده است: «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ مَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلاَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ‌» (23). در سوره‌ی انبیا می‌فرماید: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ‌ . لاَ یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ‌ أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ هذَا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ‌» (24). در سوره‌ی عنكبوت درباره‌ی اثبات نبوت آمده: «وَ مَا کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتَابٍ وَ لاَ تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لاَرْتَابَ الْمُبْطِلُونَ‌ . بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ مَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ‌ . وَ قَالُوا لَوْ لاَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآیَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ‌ أَ وَ لَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَرَحْمَةً وَ ذِکْرَى لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ‌ » (25). در سوره‌ی ق درباره‌ی قیامت آمده: «وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَکاً فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِیدِ وَ النَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَهَا طَلْعٌ نَضِیدٌ. رِزْقاً لِلْعِبَادِ وَ أَحْیَیْنَا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً کَذلِکَ الْخُرُوجُ‌» و «أَ فَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ» (26). در سوره‌ی مؤمنون، می‌فرماید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ» (27). در سوره‌ی جاثیه می‌فرماید: «أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْیَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ‌ . وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ یُظْلَمُونَ‌ » (28).
از این قبیل آیات كه مشتمل بر انواع مباحث برهانی و خطابی است در سوره‌های مكی فراوان است. با توجه به اشكالات فوق و جواب‌های نقضی و حلّی كه بیان شد، نمی‌توان آیات قرآن را متأثر از محیط دانست. ولی با توجه به هموار ساختن مسیر دعوت و ایجاد زمینه‌ی گسترش اسلام، بین سوره‌های مكی و مدنی تفاوت‌هایی وجود دارد. هر حركتی در آغاز با مشكلات فراوانی روبروست كه باید نخست در رفع آنها كوشید و تلاش شود كه راه این حركت هموار گردد. آنگاه كه مسیر آماده شد، می‌توان بر گسترش و افزایش جلوه‌های خود رونق بیشتری داد، اهداف و مقاصد خود را به طور علنی آشكار نمود و دعوت خود را با بیان شریعت قرین ساخت. بنابراین اسلوب و شیوه‌ی بیان و نحوه‌ی دعوت در دو حالت یاد شده با هم تفاوت می‌كند، و نباید انتظار داشت آنچه را كه در آخر گفته می‌شود، در آغاز اعلام گردد.

پی‌نوشت‌ها:

1. رك: تفسیر طبرسی، ج9، ص5. المیزان، ج17، ص384.
2. انسان76: 24.
3. انسان76: 7-12.
4. رك: تفسیر طبرسی، ج10، ص406-404. حاكم حسكانی، شواهد التنزیل، ص249-315.
5. الدرالمنثور، ج6، ص 297.
6. رك: التمهید، ج1، ص 154-155.
7. فی ظلال القرآن، ج29، ص215.
8. نساء4: 82.
9. ابوالقاسم خویی (آیت الله)، البیان فی تفسیر القرآن، ص 206.
10. نساء4: 24.
11. مؤمنون23: 5-7.
12. محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان، ج1، ص 195.
13. قصص28: 85.
14. الاتقان، ج1، ص23.
15. المستدرك، ج3، ص18-19.
16. البرهان، ج1، ص189.
17. بقره2: 275.
18. بقره2: 278 و 279.
19. بقره2: 24.
20. زمر39: 53.
21. حجر15: 87-88.
22. شوری42: 36-38.
23. مؤمنون23: 91.
24. انبیا21: 22-24.
25. عنكبوت29: 48-51.
26. ق50: 9-11.
27. مؤمنون23: 115.
28. جاثیه 45: 21-22.

منبع مقاله :
معرفت، محمدهادی؛ (1389)، علوم قرآنی، قم: مؤسسه‌ی فرهنگی تمهید، چاپ پانزدهم.