عمليات رواني ناتو عليه جمهوري اسلامي ايران
عمليات رواني ناتو عليه جمهوري اسلامي ايران
در راستاي عمليات رواني ناتو و امريكا عليه جمهوري اسلامي ايران روزنامه الشرق الاوسط در نهم ارديبهشت ماه 85 به نقل از باب هوب شيفر، دبيركل ناتو، نوشت: «مسئله ايران در صدر توجه وزيران خارجه اين پيمان و اتحاديه اروپا در صوفيه پايتخت بلغارستان خواهد بود. » هرچند شيفر تأكيد كرد كه سازمان وي رابطهاي با مسائل مربوط به حل و فصل مسئله هستهاي ايران ندارد. اما وي اشاره كرد كه اين مسئله مورد توجه وزيران خارجه در نشستهاي غير رسمي خواهد. 4
با وجود اظهارات مقامات امريكايي و ناتو مبني بر اولويت تلاشهاي سياسي در مرحله اول، به ويژه تبليغات مطبوعات و رسانهها، روزنامهها و رسانههاي آلماني خبر از اجراي حملات هوايي عليه سايتها و تأسيسات هستهاي ايران، در اوايل سال جاري (2006م. ) دادند. در واقع اظهارات فوق از ديدار مدير سي. آي. اِي، پورتر گاس، در 12 دسامبر 2005م. از تركيه و گفتوگو با نخستوزير اين كشور، اردوغان، متأثر است، به طوري كه گفته ميشود از نخستوزير تركيه درخواست شده بود تا از حمله هوايي احتمالي در 2006م. عليه تأسيسات نظامي و هستهاي ايران، حمايت كند. همچنين آژانس خبري دي. دي. پي آلمان گزارش كه دولتهاي عربستان سعودي، اردن، عمان و پاكستان نيز طي هفتههاي بعد از برنامههاي نظامي واشنگتن باخبر شدند. البته ظاهراً به كشورهاي مزبور گفته شده بود كه حملات هوايي، گزينه احتمالي است و در اين رابطه هيچ چارچوب زماني مشخصي را براي عمليات ارائه نكردند. 5
همچنين بنا بر اخبار دي. دي. پي، منابع دواير امنيتي آلمان به گزارشگر اين آژانس اظهار كردهاند كه گاس، آنكارا را مطمئن كرده است كه چند ساعت پيش از وقوع، دولت تركيه را از هرگونه حملات هوايي احتمالي عليه ايران، باخبر خواهد كرد.
خبر ديگر حاكي از اين بود كه بنا بر اظهارات يكي از مقامات عاليرتبه نظامي آلمان، اگر امريكاييها در ميان مدت، از فرصتي كه تهران براي آنها فراهم ساخته، استفاده نكنند، خيلي متحير خواهد گشت. 6
در هر حال، عليرغم گزارشهاي موجود، ارزيابي حمله امريكا به تأسيسات هستهاي ايران به طور طبيعي دشوار است. با وجود اين، روزنامهنگار امريكايي، سيمور هرش، طي گزارشي در نيويوركر در ژانويه 2005م. ادعا ميكند كه پيش از اين گروههاي كماندوي امريكايي، در خاك ايران با هدف شناسايي اهداف نظامي بالقوه، نفوذ كردهاند.
در واقع، ديدار و پوشش خبري مقامات امنيتي امريكايي و ناتو از آنكارا، در طي هفتههاي ياد شده، برجستهتر گرديده است به طوري كه حتي روزنامههاي تركيه نيز، هدف از اين ديدارها را برنامهريزي براي حمله به ايران تفسير كردهاند. جمهوريت، روزنامه چپ و مليگراي اين كشور مينويسد: «اكنون نوبت ايران است. » اما اين مقاله هيچگونه مدرك يا مستنداتي را براي صحت اين ادعا نشان يا ارائه نميدهد. در واقع تاكنون هيچ يك از اين گمانهزنيها، مبتني بر واقعيتهاي مستند نبوده است.
عليرغم ديدار مقامات ناتو و امريكا با مقامات و سران تركيه، سياست دولت تركيه تاكنون، مخالفت با اقدام نظامي عليه ايران بوده است. 7
اقدام پيشدستانه در پوشش جنگ رسانهاي
در ادبيات كلاسيك جنگ، استراتژيستها اصولاً جنگها را به سهگونه تقسيم ميكنند:
1. با توجه به اهداف (تهاجمي - تدافعي)؛
2. با توجه به ابزار مورد استفاده در جنگ (هستهاي - متعارف)؛ و
3. با توجه به محدودة عمليات (استراتژيك - تاكتيكي و محدود - تمامعيار).
طي دهههاي اخير، بُعد ديگري نيز بر ابعاد فوق افزوده شده و آن جنگ فناوري اطلاعات است. در اين نوع جنگ، حمله نظامي به معناي سنتي آن رخ نميدهد، اما ميتواند خساراتي وارد كند كه در كنار حوزههاي غيرنظامي (اقتصاد، فرهنگ و جامعه) حوزه نظامي را نيز دربر گيرد. 9
يكي از ابعاد مهم غيرنظامي جنگ، جنگ رسانهاي و اطلاعاتي ميباشد كه گاه از آن به عمليات رواني ياد ميشود. هرچند بر اساس طبقهبندي برخي از نويسندگان، عمليات رواني را بايد متمايز از جنگ رسانهاي دانست؛ ليكن در حقيقت عمليات رواني از ابعاد نظامي جنگ به شمار ميآيد. امروزه با گسترش رسانهها، مخاطبين عمليات رواني صرفاً نظامي نيستند بلكه تفكيك آنها ديگر غير ممكن است چرا آنكه مهمترين ويژگي جنگهاي مدرن فرامكاني آن است. البته اين گونه استنباط ميشود كه ميان اين دو جنگ، يك رابطه علّي و معلولي وجود داشته باشد، چراكه جنگ رسانهاي و اطلاعاتي عليه يك كشور ميتواند به نوبه خود پيامدهاي منفي و ناگواري را براي ملت و جامعه آن كشور در پي داشته باشد و يا حتي سياستها و استراتژيهاي آن دولت را تحت تأثير قرار دهد. در اين خصوص ميتوان به مصاديق جنگ سرد در روابط ميان ايالات متحده و شوروي سابق از جمله طرح جنگ ستارگان از سوي امريكا اشاره كرد كه بنا بر ديدگاه بسياري از نظريهپردازان روابط بينالملل يكي از عوامل مؤثر در بازنگري استراتژي نظامي و ديپلماسي اتحاد جماهير شوروي بود.
ابعاد نظامي جنگ ابعاد غيرنظامي جنگ
- جنگ ديپلماتيك
- جنگ متعارف نظامي
- جنگ اقتصادي - سياسي
- جنگ شيميايي و زيستي (بيولوژيك)
- جنگ تجاري
- جنگ محيط زيست
- جنگ مذهبي
- جنگ فناوري (تكنولوژي) و اطلاعات
- جنگ رسانهاي و اطلاعات
- جنگ رواني
- عمليات جاسوسي
- جنگ تروريستي
- جنگ ايدئولوژيك
- جنگ چريكي
- جنگ مواد مخدر
عمليات رواني
براساس قواعد بازي بالا، شايد بتوان هشدارهاي رسانهاي، اطلاعاتي يا عمليات رواني ناتو را در روزنامههاي آلماني و ترك زبان عليه جمهوري اسلامي ايران به واسطه اتخاذ سياست مبتني بر انرژي هستهاي صلحآميز، به مثابه همان پنجره شيشهاي يا زنگ خطر توجيه كرد. در هر حال سابقه عملكرد و تجربه ناتو در طول بيش از پنجاه سال از زمان تأسيس، نشان داده است كه اين سازمان عليرغم جنبه تدافعي و ماهيت نظامي آن، هيچگاه هشدارهاي لفظي خود را به عمل در نياورده است و صرفاً به نمايش جنبههاي سمبليك، همچون فراخوان ماده (پنج) پيمان ناتو از سوي امريكا براي حمله عليه افغانستان، بسنده كرده است به طوري كه حتي كارشناسان غربي نيز به تمسخر، ناتو را مخفف صرفا حرف و نه عمل ميپندارند. 11
در هر حال در يك تجزيه و تحليل نهايي چنين برميآيد كه، اگر اين تدابير ارتباطاتي در جهت كسب تأثير مطلوب با شكست مواجه شوند، بازيگر ممكن است تا براي حفظ اوضاع به اجبار متوسل به تهديد يا زور شود. اما بررسي عملكرد ناتو در چارچوب برخي از متغيرهاي جنگ اطلاعاتي و ارتباطاتي يا رسانهاي همچون نوع، محتوا، منبع فرستنده و نحوه درك و تصور گيرنده پيام قابل توجه ميباشد.
فرآيند ارسال پيام:
الف) فرستنده پيام
همه پيامها از طريق مجاري، جريان مييابند. مجاري ارتباطي ميتوانند علني، مخفي و دوگانه باشند. موارد استفاده از تاكتيك مخفي در مقايسه با روش پيشرفتهتري كه ميتوان آن را تاكتيك مجراي دوگانه ناميد، بسيار پيشپا افتادهاند. اين تاكتيك عبارت از ارسال پيامهاي گزينشي يا متناقض از طريق دو مجراي متفاوت است تا بدينوسيله واكنشها را در برابر آن بيازمايند يا ميان پيامگيران بذر نفاق و سردرگمي بپاشند. 14 در اين رابطه و در راستاي متناقض بودن پيامها ميتوان به همين مورد اخير تهديدات رسانهاي ناتو از منابع آلماني و ترك و تناقض آنها با اظهارات رسمي سخنگوي ناتو به عنوان يك منبع رسمي، اشاره كرد. به طوري كه از يكسو، منابع ناتو اظهارات خود را به حمايت سياسي از روند ديپلماتيك كشورهاي اروپايي با ايران بسنده ميكنند اما از سوي ديگر، منابع آلماني و ترك با ارجاع به حضور مكرر مقامات ناتو در تركيه و همچنين درج برخي اطلاعات از دواير امنيتي آلمان، از حمله ناتو عليه ايران در اوايل 2006، سخن به ميان ميآورند.
ب) دريافت پيام
1. تاكتيك حذف: چون سياست به شدت ستيزآميز است، پيامهاي سياسي بيش از پيامهاي ديگر، آگاهانه انتخاب ميشوند.
2. تاكتيك كلي بافي: در اينجا جزئياتي كه ممكن است مخالفت اداري يا سياسي را برانگيزد، با لعابي از انتزاع غيرواقعي پوشانده ميشوند. اعلاميههاي رسمي ديپلماتيك پر از نمونههايي از اين موردند.
3. تاكتيكهاي زمانبندي: در اين نوع تاكتيك، معمولترين رهيافت، به تأخير انداختن ارسال پيام است تا حدي كه ديگر پيامگير نتواند كاري بكند. براي نمونه، معروف است كساني كه نطقهاي كاخ سفيد را مينويسند، پيشنويسهاي نطق رئيسجمهوري را در آخرين لحظه ممكن ارائه ميدهند تا براي ديگر كاركنان كاخ سفيد، فرصتي براي دست بردن در متن وجود نداشته باشد.
4. تاكتيك قطرهچكاني: در اينجا داده و اطلاعات به جاي آنكه در سندي واحد انباشته شود، در زمانهاي گوناگون به مقدار كم منتقل ميشود. در اين شيوه، الگوي رخدادها تجزيه ميشود و از ديد گيرنده مخفي ميماند.
5. تاكتيك موجي: هنگامي كه كسي شكايت ميكند كه از موضوعي بياطلاع نگاه داشته شده است، بازيكن زيرك تا جايي كه ميتواند براي او مطالب مختلف بازگو ميكند تا آنچنان در آن غرق شود كه ديگر نتواند واقعيتهاي اساسي را دريابد.
6. تاكتيك تبخير: در اينجا شايعاتي بياساس همراه با واقعيتهاي حقيقي پخش ميشود به طوري كه پيامگيران نتوانند آنها را از يكديگر تشخيص دهند.
7. تاكتيك بازگشتي: در اينجا ماجرايي دروغين در خارج از كشور ساخته ميشود به طوري كه مطبوعات داخلي آن را كشف و از نو چاپ ميكنند. اين تاكتيك توسط مأموران اطلاعاتي و تبليغاتي بهكار گرفته ميشود. البته گاهي اين كار غيرعمدي است.
8. تاكتيك دروغ بزرگ: اين تاكتيك توسط وزير تبليغات هيتلر، گوبلز، شهرت يافت و بر اين ايده مبتني است كه اگر دروغي به اندازه كافي بزرگ باشد، آسانتر از دروغهاي كوچك باور ميشود.
9. تاكتيك وارونه كردن: شما اندكي از انواع دستكاري يا ماساژ پيامها به اندازه تاكتيك وارونه كردن و تا اين حد گستاخانه است. اين تاكتيك در نهايت سادگي پيامها را وارونه ميكند. 15
با اين فهرست طولاني از فنوني (تكنيكهايي) كه براي دستكاري در پيامها بهكار ميروند، معلوم ميشود كه در حيات سياسي يا دولتي غرب، به بيانيهها، پيامها و يا واقعيتهاي معدودي ميتوان اعتماد كرد. ماساژ رسانهاي، ماهيت واقعيتها را بيشتر نيز تغيير ميدهد. شايان ذكر است، محتواي كامل هر پيامي روي صفحه كاغذ يا پرده رايانه ظاهر نميشود.
البته تاكتيكهاي بهكار گرفته شده براي ارسال پيام در خلاء صورت نميپذيرد بلكه متناسب با محيط بازي، هدف، ميزان تعامل و شدت بحران نشانهگيري ميشود، در حالي كه عنصري از فريبكاري را با خود به همراه دارد. براي نمونه، تاكتيك حذف در فضا يا محيطي به شدت ستيزآميز انتخاب ميشود اما در اينجا پيامها از محتوا و خبرهاي صريح براي گيرنده پيام برخوردارند. در حالي كه تاكتيكهاي زمانبندي با هدف غافلگيري گيرنده پيام صورت ميگيرد تا فرصتي براي واكنش متقابل باقي نماند. با نگاهي به شكل و محتواي عمليات رواني ناتو و اخبار رسيده در خصوص حمله قريبالوقوع ناتو به ايران در اوايل سال 2006م. و همچنين انكار و رد اين خبر از سوي سخنگوي ناتو، بيترديد ارائه يكي از تاكتيكهاي يادشده به ذهن متبادر ميشود. آنچه از اخبار ناتو منتج ميشود، اين است كه پيام از صراحت و شفافيت كلامي برخوردار نميباشد، چرا كه از سويي اشاره به واژه گزينه احتمالي براي حملات هوايي داشت و از سوي ديگر، چارچوب زماني مشخصي براي عمليات، قيد نگرديده بود و تنها به اوايل 2006م. بسنده شده است. نكته ديگر در محتواي پيام اين است كه اخبار رسيده عمدتاً حالت واسطهاي يا دست دوم و سومي دارند و به عبارتي، جز حمايت سياسي از اقدامات ديپلماتيك سه كشور اروپايي، خبري دال بر حمله نظامي از سوي منابع رسمي ناتو در روزنامهها منعكس نگرديده است. در واقع، منبع اصلي پيامها، صرفاً منابع آلماني، رژيم صهيونيستي و تركي بود كه هر يك احتمالاً با خط مشي سياسي كشورهاي متبوع سازگاري داشتهاند. براي نمونه صدر اعظم، آلمان آنگلا مركل، در جريان چهل و دومين نشست امنيتي در مونيخ، نسبت به اقدامات ايران در خصوص غنيسازي انرژي هستهاي هشدار جدي داده و اظهار داشته است كه ايران وارد خط قرمز ما شده است.
در هر حال، با عنايت به تاكتيكهاي ياد شده، به نظر ميرسد كه تاكتيك تبخير عمدتاً مد نظر بوده است چرا كه اخبار ناتو در خصوص ايران حاكي از شايعاتي بياساس همراه با واقعيتهاي حقيقي است. به عبارت ديگر، اخبار رسيده هيچ گونه مدرك يا مستنداتي واقعي را براي صحت اين ادعا نشان نميدهند و لذا اين فرض ميتواند مطرح گردد كه اخبار حمله ناتو عليه تأسيسات هستهاي ايران صرفاً يك هشدار، جنگ تبليغاتي و يا ديپلماسي فشار با هدف تغيير رفتار جمهوري اسلامي ايران بوده است.
در حال حاضر براي تائيد مدعاي ياد شده، شواهدي كه حاكي از ناتواني نظامي ناتو عليه جمهوري اسلامي ايران است، ارائه ميشود:
از نظر تحليلگران سياسي غرب، يك مسئله كليدي در آينده نقشهاي عملياتي ناتو اين است كه امريكا تا چه اندازه ميتواند سياستهاي خود را بر متحدين خود در چارچوب اعضاي ناتو تحميل كند و تا چه اندازه متحدين اروپايي امريكا، به گسترش حوزه عملكرد خود در حيطههاي خارج از حوزههاي نفوذ سنتي ناتو اشتياق دارند؟ در واقع، اگر چه تصور از تهديد در دو سوي آتلانتيك تقريباً يكسان است اما شيوه برخورد و نگرش متفاوت ميباشد. 16
برخي از مقامات ناتو بر اين باورند كه تلاشهاي امريكا مبني بر ايجاد فاصله با تصميمگيري از طريق اجماع و در چارچوب يكجانبهگرايي در ناتو شكل ميگيرد كه در آن واشنگتن ممكن است فشارهايي بر دولتهاي ضعيف يا كوچكتر وارد آورد. در اين رابطه، معاون پيشين وزير دفاع امريكا، پل وولفوويتز، اظهار داشته است كه: «در صورتي كه نياز به اقدام جمعي اعضاي ناتو داشته باشيم، سؤال خواهيم كرد. 16 در واقع، تصميمات عملياتي در پنتاگون گرفته ميشود و نه در بروكسل. 18 به عبارت ديگر، پيدايش و عملكرد ناتو در طول بيش از نيم قرن گذشته بدون هرگونه پيشداوري، برتري امريكا را نشان داده است. بنابراين ناتو به عنوان يك سازمان نظامي نميتواند از قدرت بزرگ نظامي امريكا بيتأثير باشد. از بدو تأسيس ناتو تاكنون، تنها يك بار بند پنج پيمان فراخوان شده است، كه آن هم از سوي امريكا بوده و صرفاً جنبه نمادين و حمايتي داشته است و نهايتاً در حمله عليه افغانستان، به عمليات صلحباني محدود شده است و اين بدان معنا است كه هيچ گاه سهم يا مشاركت نظامي همه جانبه در تهاجم نظامي به اين سازمان داده نشده است. با وجود اين ديدگاه از سوي امريكا، برخي از اروپاييان ابراز شكايت يا نارضايتي ميكنند مبني بر اينكه ناتو نبايد در قالب صليب سرخ درآيد. 19
وزير دفاع امريكا، دونالد رامسفلد، اظهار ميدارد: اگر قرار باشد كه اتحاديه اقدام به مبارزه عليه تهديد جديد (تروريسم) كند، لازم است كه تواناييهاي جديدي را به دست آورد و ساختار فرماندهي خود را اصلاح كند. 20
ايندپندنت، تفسير ديگري از نگرش امريكاييها نسبت به ناتو مطرح ميكند: در پنتاگون، بازها (تندروها) استدلال ميكنند كه امريكا هرگز نبايد بار ديگر كنترل عمليات را با مللي كه سهم و نقش ناچيزي در عمليات دارند، به شراكت گذارد. 21 در فرانسه، اهداف سياست خارجي اين كشور و نگرش آن به ناتو، عمدتاً مبتني بر استقلال عمل است و بر اين اساس، فرانسه براي دفاع از اروپا و منافع آن كمتر به ناتو متمايل ميباشد و عمدتاً طرفدار توانايي دفاعي مستقل اروپا از طريق سياست دفاعي و امنيتي اروپا است؛ در نتيجه، نگرش فرانسه به پيشنهادهاي امريكا در خصوص تشكيل يك نيروي واكنش سريع ناتو، با احتياط و سكوت همراه بوده است به طوري كه در واكنش به پيشنهاد رامسفلد، وزير دفاع فرانسه ميشل اليوماري، نگرش خود را در رهيافت كشور فرانسه اينگونه بيان ميدارد: «ما اين طرح را مورد مطالعه قرار خواهيم داد و فعاليتهايمان را در درون قلمرو ناتو ادامه و همواره با رضايت سازمان ملل اقدام خواهيم كرد. »22 نهايتاً آنكه اخيراً و طي نشست امنيتي مونيخ، فرانسه بار ديگر، بر مواضع پيشين خود پافشاري كرد و وزير دفاع اين كشور هشدار داد كه ناتو بايد مراقب باشد كه عملياتهايش بيش از حد گسترش پيدا نكند. 23 در حالي كه در آلمان به ويژه با به قدرت رسيدن آنگلا مركل از حزب دمكرات مسيحي، شاهد سنگيني كفه ناتو در مقابل سياست دفاعي و خارجي اروپا ميباشيم. در اين رابطه، مركل در جريان اجلاس امنيتي آلمان اظهار داشت: «ناتو بايد نخستين مكان براي مذاكره درباره كشمكشهاي بينالمللي باشد. ناتو بايد در عملياتهاي بيشتري شركت كند و نقش اول را در جهان به دست گيرد. همچنين وزير دفاع آلمان، فرانس يوزف يونگ، نيز اظهار كرد: «تروريسم، گسترش سلاحهاي كشتارجمعي و كشورهاي ناكام، از مشكلات و بلاياي روزگار ما هستند، بنابراين ناتوي قديم كه فقط يك اتحاد دفاعي صرف باشد، به تاريخ پيوسته است. »24 اظهارات موجود، بيانگر عدم تقارن كشورهاي اروپايي عضو ناتو نسبت به تهديدات موجود است.
در هر حال، تواناييهاي جديد ناتو به معناي آن است كه تمامي كشورهاي عضو بايد هزينه دفاعي خود را بپردازند كه خود مستلزم هزينه ميزان كافي پول در طرحهاي مناسب است. بر اساس ديدگاه كميته نظامي ناتو، هماهنگسازي ديدگاههاي متفاوت به شيوهاي كه سبب تقويت اتحاديه در كل شود و بتواند كاراتر، منسجمتر و آمادگي بهتر براي آينده داشته باشد، بسيار مهم است.
از زمان سقوط ديوار برلين، كشورهاي اروپايي، بودجه دفاعي خود را بيش از 16 درصد كاهش دادهاند و به زير 2 درصد توليد ناخالص داخلي رساندهاند. از سال 1996م. بودجه خريد تجهيزات نظامي اروپا، شاهد افت 18 درصدي بود، در حالي كه در همين دروه زماني، كاهش بودجه دفاعي امريكا، 8 درصد بوده است. از سويي امريكا بيش از چهار برابر كل كشورهاي عضو ناتو در زمينه توسعه و پژوهش، هزينه ميكند. 25 وزير دفاع امريكا رامسفلد، در اين رابطه اظهار داشته است: در حال حاضر (2003م. )، تنها هفت عضو از بيست و شش عضو ناتو بيش از 2 درصد توليد ناخالص داخلي خود را صرف هزينههاي دفاعي ميكنند. امريكا، 7/3 درصد از توليد ناخالص داخلي خود را صرف هزينههاي دفاعي ميكند.
در واقع، موفقيت يا ناكامي در تقويت توانمنديهاي دفاعي ناتو به ميزان زيادي بستگي به اشتياق دولتها براي سرمايهگذاري منابع بيشتر در كسب سريعتر و كاراتر توانمنديهاي دفاعي بيشتر دارد. بديهي است كه تداركات دفاعي به ويژه صنعت دفاعي، براي آنكه قابليت واكنش سريع را داشته باشد به اين كمكهاي مالي نياز دارد. بنابراين براي حصول اطمينان از موفقيت ابتكار توانمنديهاي پراگ - حاصل از اجلاس سران ناتو در پراگ - ناتو نيازمند فهمي درست از هزينههاي دفاعي است كه واقعاً موجود و در دسترس باشند. در غير اين صورت، اين خطر وجود دارد كه تعهد تواناييهاي پراگ، صرفاً مقولهاي تئوريك و بر روي كاغذ باشد. 26
البته بيميلي كشورهاي عضو ناتو نسبت به افزايش بودجه دفاعي خود يك روند جامع نميباشد چرا كه دو كشور انگلستان و فرانسه، بودجههاي دفاعي خود را در 2002م. افزايش دادهاند به طوري كه انگلستان با يك افزايش بودجه 453/3 ميليارد يورويي در بودجه دفاعي خود روبهرو بود. 27 در سپتامبر 2002م. لايحه برنامه نظامي فرانسه براي سالهاي 2003 تا 2008 م. تخصيصي حدود 64/14 ميليارد يورو (63/9 ميليارد دلار) بوده است كه بيانگر رشدي معادل 4/12 درصد بين سالهاي 2002 تا 2003و رشد 5/7 درصد ميان سالهاي 2003 تا 2004 بودهايم. 28
در واقع، يكي از علل عدم تمايل امريكا نسبت به استفاده از ناتو، عدم مشاركت مالي كافي متحدين در چارچوب ناتو بوده است. 29 با وجود گفتگوهايي كه پيرامون تقسيم بار و هزينه دفاعي ناتو صورت پذيرفته است، تنها معدودي از كشورها تمايل خود را براي تأمين تواناييهاي نظامي كه ميتواند به هنگام بحران كاربرد واقعي داشته باشد، نشان دادهاند. 30
از زمان سقوط پرده آهنين (كمونيستها)، مناسبت وجودي ناتو در چندين حوزه به طور فزايندهاي به چالش كشيده شده است. يكي از موضوعات اصلي به عدم تقارن و اختلاف زياد توانمنديهاي نظامي فزاينده اعضاي ناتو با ايالات متحده مربوط ميشود. پس از بحران بالكان و حادثه يازده سپتامبر، 58 توانمندي ويژه مورد شناسايي ناتو قرار گرفت كه از كاستيهاي نظامي ناتو محسوب ميشد. سرانجام هر يك از متحدين در چارچوب ناتو، تعهدات سياسي ويژه و محكمي براي اصلاح تواناييهاي خود در حوزههايي چون شيميايي، زيستي، دفاع هستهاي، كارايي مبارزه از جمله سركوب دفاع هوايي دشمن، سوختگيري هوابههوا و ايجاد يك نيروي واكنش سريع ناتو دادند، هرچند تحقق توانمنديها، مدت زمان زيادي ميطلبد. براي نمونه، قرار است توانايي عملياتي كامل نيروي واكنش سريع ناتو تا اكتبر 2006م. صورت پذيرد كه در اين صورت، نيروي واكنش سريع ناتو، نيرويي خواهد بود كه به نيروهاي اروپايي و امريكايي امكان جنگيدن در كنار يكديگر را در هر زمان و مكاني كه مقامات سياسي اتحاديه تصميم بگيرند، خواهد داد. در هر حال، به احتمال زياد، تا زمان عملياتي شدن كامل نيروي واكنش سريع ناتو و همچنين عدم اشتياق كشورهاي عضو در افزايش بودجه نظامي خود به 2 درصد توليد ناخالص داخلي برطرف ساختن كاستيهاي موجود در پنجاه و هشت حوزه شناسايي شده، نيروهاي ناتو مگر در عمليات نرمافزاري (صلحباني و آموزشي) در هيچ عمليات سختافزاري (نظامي) مشاركت نخواهد داشت و در صورت مشاركت نظامي، اين اقدام صرفاً جنبه نمايشي و حمايت سياسي داشته و محدود به دو يا سه كشور قدرتمند نظامي اروپا خواهد بود.
البته ناتو در صدد است پس از تكميل وظيفه ايجاد نيروي واكنش سريع، به مقابله با چالشهاي جديد بپردازد كه عمدهترين مناطق درگيري و حضور آن در دو منطقه خاورميانه و شرق آسيا خواهد بود. مقرر شده است، ديگر مسائل و موضوعات مهم سياسي براي مناظره مشترك ميان اعضاي ناتو، پيرامون مسئله فلسطين، عراق، ايران، كره شمالي و منطقه قفقاز باشد. 31 در اين راستا، سفير امريكا در ناتو، نيكلاس برنز، اظهار ميدارد: «مجوز ناتو همانند گذشته شامل دفاع از اروپا و امريكاي شمالي است، البته ما منتظر نميمانيم و به باور ما آينده ناتو در شرق و جنوب و خاورميانه بزرگ است. »32
بر اساس مفهوم جديد دفاعي ناتو در نتيجه تصميمات اجلاس پراگ، اعزام نيرو به هر نقطه كه براي جنگ عليه تروريسم ضروري باشد، صورت خواهد پذيرفت و يكي از سازوكارهاي آن، نيروي واكنش سريع ناتو است كه بايد تا اكتبر 2006م. آماده عمليات شوند. 33 از اهداف و مأموريتهاي جديد ناتو، منع جريان فناوري مربوط به گسترش سلاحهاي كشتار جمعي، موشكهاي بالستيك و كروز به ملل و گروههايي است كه اهداف امنيتي خصمانهاي عليه غرب در سر ميپرورانند. همچنين ميتوان رهبران كشورهاي دشمن را از طريق حملات دقيق بر اموال و داراييهاي نظامي، سياسي و اقتصادي و تحميل نظارت بر تحريم كالا و محمولههاي غير مجاز از طريق زمين، هوا يا دريا مجازات كرد.
نتيجه اينكه با توجه به ناتواني و مشاركت مالي اندك متحدين اروپايي و نيز عدم تقارن در تصور از تهديد اين كشورها، به نظر ميرسد ناتو در حال حاضر خود را سرگرم اهداف نظارتي، بازدارنده، آموزش و صلحباني پس از منازعه كند.
نتيجهگيري
با توجه به پرونده هستهاي ايران و ناتواني امريكا مبني بر تحريم ايران، اين كشور در صدد است با به راه انداختن عمليات رواني و رسانهاي، واكنشهاي احتمالي ايران را سنجيده و يا ايران را از پيگيري موضوع انرژي هستهاي صلحآميز باز دارد. بر اين اساس، جنگ رسانهاي ناتو، نقش هشدار دهنده و بازدارنده را بر عهده خواهد داشت.
از نظر بسياري از تحليلگران، عملكرد نظامي آينده ناتو، بر اساس وقوع رويدادهاي بينالمللي در آينده و ميزان سطح درگيري اين اتحاديه تعيين ميشود.
در حال حاضر، سازمان ناتو به واسطه ناتواني نظامي و مشاركت مالي اعضاي اروپايي آن، امكان حضور و مشاركت تمام عيار در حملات هوايي، دريايي و زميني عليه كشوري در فراسوي مرزهاي مجاور خود را نخواهد داشت و تنها مشاركت محدود به دو كشور انگليس و فرانسه خواهد شد. آلمان، ايتاليا و هلند نيز نسبت به افزايش بودجه نظامي و دفاعي خود تا 2 درصد توليد ناخالص داخلي بيميل هستند.
تاريخچه ناتو به لحاظ تجربي و عملي نشان داده است كه اين اتحاديه به استثناي اقدام نمايشي فراخوان ماده پنج پيمان ناتو از سوي امريكا در خصوص حمله به افغانستان (براي نخستين بار) هيچ گاه مورد آزمايش جدي قرار نگرفته است، هرچند ناكارايي و ضعف ناتو در بحران كوزوو مشهود بوده است.
نقش كنوني ناتو با توجه به شناسايي كاستيها و ضعفها در پنجاه و هشت حوزه، محدود به عمليات نرمافزاري (صلحباني در بالكان، كوزوو و آموزش نيروهاي امنيتي عراق) و احتمالاً بازدارنده خواهد شد.
در نهايت آنكه با توجه به عدم تقارن در نگرش كشورهاي اروپايي عضو ناتو همچون فرانسه مبني بر گسترش عمليات نظامي و حتي غيرنظامي (بشردوستانه) در فراسوي حيطه و اختيار اين اتحاديه، احتمال حمله قريبالوقوع ناتو مندرج در مطبوعات و رسانههاي تركي و آلماني و رژيم صهيونيستي صرفاً عمليات رواني و ديپلماسي فشار عليه ايران بوده است.
منابع
1. ----------, Is Washington Planning a Military Strike, Spiegel Online, December, 30, 2005.
2. ----------, Bush: No Plans for Iran Attack, CBC News, Feb, 22, 2005.
3. ----------, NATO Denies Discussions on Military Action Against Iran, Brussels, Jan, 12, 2006 (IRNA).
4. www. baztab. com
5. Is Washington Planning a Military Strike, op, cit.
6. Ibid, p. 2.
7. Ibid, p. 3.
8. David S. Yost, Debating Security Strategies, NATO Review, Winter 2003.
9. رحماني، منصور؛ ناتو و جنگ عليه تروريسم؛ كتاب اروپا: ويژه ناتو، تهران، مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار، معاصر، تهران: ص 71.
10. ريموند كوهن؛ قواعد بازي در سياست بينالملل، ترجمه مصطفي شيشهچيزاده، تهران، نشر سفير، 1370، ص 48.
11. Chris Donnelly, Building a NATO Partnership for The Greater Middle East, NATO Review, 2004.
12. الوين تافلر؛ جابجايي در قدرت: دانايي و ثروت و خشونت در آستانه قرن بيستويكم، ترجمه شهيندخت خوارزمي، جلد دوم (سياست)، تهران: نشر نو، 1370، ص 459.
13. Anthony Cave, Brown, Body guard of Lies. (New York: Bantam Books, 1976)
14. Arkady, Schevchenko, Breaking With Moscow. (New York: Alfred Knopf, 1985)
15. الوين تافلر، پيشين، صص 71-469.
16. Strobe Talbott, From Pragve To Baghdad, Foreign Affairs, November - December 2002.
17. Michael Ruhle, NATO takes on New Tasks, European Affairs, Winter 2003.
18. Thomas Valasek, The Fight against Terrorism: Where`s NATO?, World Policy Journal, Winter 2001-2002, p. 19.
19. Jim Hoagland, A Transformative NATO, December, 4, 2005. www. washingtonpost. com
20. Can NATO Reinvent itself as a Powerful Force in The Modern World?, The Independent Nov 21, 2002.
21. Bush Calls for New NATO Commitment, BBC News Online, Nov, 20, 2002.
22. NATO Cautiously Welcomes Elite Force Plan, United Press International, Sep 25, 2002.
23. Munich Conference on Security Policy 2006.
24. Ibid.
25. Robert Bell, The Pursuit of Enhanced Defence Capabilities, NATO`s Nations, Editing 4, 2002.
26. Ibid.
27. Ministry of Defence Press Release, 15 July 2002.
28. French Ministry of Defence, Military Programme Bill of Law 2003 - 2008, http: //www. defense. gouv. fr/English/files/d140/index. htm
29. Clair Taylor, op, cit.
30. Jonathan Marcus, Analysis: NATO Seeks New Roles: BBC News, 19 Nov, 2002.
31. Janusz Onyszkiewicz, The Central Issues for NATO, 2002.
32. Clair Taylor, NOTO: The Prague Summit and Beyond, Research Paper 03/05, House of Commons, January, 16, 2003, p. 7-8.
33. Ibid.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}