عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

امام علیه السلام فرمود: نه، بلكه اندوه و گریه من از این جهت است كه وقتى آتش، آستانه خانه را فرا گرفت، زنان و دخترانم را دیدم كه از این اطاق به آن اطاق و از این‏جا به آن‏جا پناه مى‏بردند در حالى كه من پیش آنان حضور داشتم و تنها نبودند. از این صحنه به یاد فرار خانواده جدم حسین علیه السلام در روز عاشورا افتادم كه از خیمه‏اى به خیمه دیگر و از پناهگاهى به پناهگاه دیگر فرار مى‏كردند و دشمن فریاد مى‏زد: خیمه ستم‏كاران را به آتش بكشید!
در مورد حضرت على بن الحسین علیه السلام آمده است كه روزى ابوحمزه ثمالى بر حضرت وارد شد و حضرت را در حال گریه دید; عرض كرد:
«سیدى! ما هذا البكاء و الجزع؟ الم یقتل عمك حمزة؟ الم یقتل جدك على علیه السلام بالسیف ان‏القتل لكم عادة و كرامتكم من الله الشهادة‏».
«فقال له الامام علیه السلام : شكر الله سعیك یا ابا حمزة كما ذكرت القتل لنا عادة و كرامتنا من الله الشهادة و لكن یا اباحمزة هل سمعت اذناك ام رات عیناك ان امراة منا سبیت و هتكت قبل یوم عاشورا؟ و الله یا ابا حمزة ما نظرت الى عماتى و اخواتى الا و ذكرت فرارهن فى البیداء من خیمة الى خیمة و من خباء الى خباء و المنادى ینادى احرقوا بیوت الظالمین‏» (5)
مولاى من، این همه گریه و بى‏تابى براى چیست؟ آیا عموى شما حمزه كشته نشد؟ آیا جد شما - على علیه السلام - با شمشیر كشته نشد؟ كشته شدن، عادت شما خانواده است و شهادت عطیه‏اى الهى از آن شما است.
امام علیه السلام فرمود: اى ابوحمزه خداوند به تو جزاى خیر دهد چنان‏كه گفتى كشته شدن براى ما عادت است و خداوند نیز به ما شهادت را ارزانى داشته است ولى اى ابوحمزه آیا هرگز شنیده‏اى یا دیده‏اى كه تا قبل از عاشورا زنى از خانواده ما به اسارت رفته باشد و هتك حرمت‏شده باشد؟ به خدا سوگند اى ابوحمزه هر وقت به عمه‏ها و خواهرانم نگاه مى‏كنم به یاد فرار آن‏ها در بیابان مى‏افتم كه از خیمه‏اى به خیمه‏اى و از پناهگاهى به پناهگاهى فرار مى‏كردند و دشمن فریاد مى‏زد: خیمه ستم‏كاران را به آتش بكشید!
حضرت صادق علیه السلام به داود رقى فرمود:
«انى ما شربت ماء باردا الا و ذكرت الحسین‏» (6) من هرگز آب سرد ننوشیدم مگر این‏كه به یاد حسین علیه السلام افتادم.
حضرت رضا علیه السلام فرمود:
«ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض كرب و بلاء و اورثناءالكرب و البلاء الى یوم الانقضاء» (7) حادثه عاشورا اشك ما را روان ساخت و خون از چشم ما جارى كرد و عزیز ما را در سرزمین غم و اندوه، خوار ساخت و تا روز قیامت براى ما غم و غصه به میراث گذاشت.
و همچنین حضرت رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود:
«ان المحرم هو الشهر الذى كان اهل الجاهلیة فیما مضى یحرمون فیه الظلم و القتال لحرمة فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبیها لقد قتلوا فى هذا الشهر ذریته و سبوا نساءه‏» (8) محرم ماهى است كه اهل جاهلیت در گذشته، تجاوز و جنگ را در آن حرام مى‏دانستند و آن را محترم مى‏شمردند ولى این امت، حرمت ماه خود را و حرمت ماه پیامبر خود را نگاه نداشتند. در این ماه فرزندان او را كشتند و خانواده او را به اسارت بردند.
2- امامان شیعه بر مصائب امام حسین علیه السلام و اهل بیت گرامى‏اش گریه مى‏كردند و با توجه به شرایط سیاسى زمان، مجالس عزادارى تشكیل مى‏دادند و شیعیان را به عزادارى و گریه بر مصائب سالار شهیدان ترغیب و تشویق مى‏كردند.
علقمه بن محمد حضرمى نقل مى‏كند كه حضرت باقر علیه السلام بر امام حسین علیه السلام گریه مى‏كرد:
«ثم لیندب الحسین علیه السلام و یبكیه و یامر من فى داره ممن لا یتقیه بالبكاء علیه و یقیم فى داره المصیبة باظهار الجزع علیه و لیعز بعضهم بعضا بمصابهم بالحسین علیه السلام » (9) سپس به گریه و زارى بر حسین علیه السلام مى‏پرداخت و دستور مى‏داد به افرادى كه در خانه بودند و از آنان تقیه نمى‏كرد، بر حسین علیه السلام گریه كنند; آن حضرت در خانه خود مجلس عزا برپا مى‏داشت و به یكدیگر مصیبت‏حسین علیه السلام را تسلیت مى‏گفتند.
«عن عبدالله بن غالب قال: دخلت على ابى عبدالله علیه السلام فانشدته مرثیة الحسین بن على علیهما السلام فلما انتهیت الى هذا الموضع:
لبلیة تسقوا حسینا بمسقاة الثرى غیر التراب
صاحت باكیة من وراء الستر: «یا ابتاه‏» (10) عبدالله بن غالب گوید:
بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و براى او مرثیه حسین بن على علیهما السلام را خواندم وقتى به این جمله رسیدم كه: «چه مصیبتى كه حسین را در كنار آب از خاك سیراب كردند»، از پشت پرده زنى فریاد زد: «یا ابتاه‏». (11)
«عن هارون المكفوف قال: دخلت على ابى عبدالله علیه السلام فقال لى: «انشدنى‏». فانشدته; فقال: «لا، كما تنشدون و كما ترثیه عند قبره‏» فانشدته:
امرر على جدث الحسین فقل لاعظمه الزكیة
قال: فلما بكى امسكت انا فقال مر; فمررت، قال: ثم قال: «زدنى‏» قال: فانشدته:
یا مریم قومى واندبى مولاك و على‏الحسین فاسعدى ببكاك
قال: فبكى و تهایج النساء. قال: فلما ان سكتن قال لى: «یا ابا هارون! من انشد فى الحسین فابكى عشرة فله الجنة .
هارون مكفوف گوید: وارد بر امام صادق علیه السلام شدم فرمود: برایم بخوان، برایش خواندم. آن حضرت فرمود: نه، آن‏چنان كه در كنار قبرش مرثیه مى‏خوانید بخوان و من خواندم:
از كنار نعش حسین گذر كن و به آن استخوان‏هاى پاك بگو وقتى آن حضرت به گریه افتاد سكوت كردم ولى فرمود: ادامه بده، ادامه دادم. فرمود: باز هم بخوان تا به این‏جا رسیدم كه
اى مریم برخیز و بر مولاى خود ندبه كن و با گریه ات بر حسین رستگار شو امام علیه السلام گریه كرد و زن‏ها شیون سر دادند. وقتى آرام شدند، حضرت فرمود: اى ابوهارون هر كس مرثیه حسین علیه السلام بخواند و ده نفر را بگریاند، پاداش او بهشت است.
3- تشویق شعرا و دانشمندان به سرودن شعر و خواندن آن در خصوص نهضت‏حسین بن على علیهما السلام و مصائب دردناك كربلا و بیان ارزش و ثواب این كار بزرگ.
حضرت صادق علیه السلام به ابى عماره شاعر فرمود:
«یا ابا عمارة! من انشد فى الحسین بن على علیهما السلام شعرا فابكى خمسین، فله الجنة و من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فابكى ثلاثین، فله الجنة‏» (12) اى ابوهارون! هر كس در رثاى حسین قصیده‏اى بخواند و پنجاه نفر را بگریاند پاداش او بهشت است و هر كس در رثاى حسین علیه السلام ، قصیده‏اى بخواند و سى نفر را بگریاند پاداش او بهشت است.
امام صادق علیه السلام به ابى هارون مكفوف فرمود:
«یا ابا هارون! من انشد فى‏الحسین شعرا فبكى و ابكى عشرة كتب لهم الجنة‏» (13) اى ابوهارون! هر كس در رثاى حسین قصیده‏اى بخواند و بگرید و ده نفر را بگریاند، پاداش آنان بهشت است.
حضرت امام صادق علیه السلام به صالح بن عقبه فرمود:
«من انشد فى الحسین علیه السلام بیتا من شعر فبكى و ابكى عشرة فله و لهم الجنة‏» (14) هر كس در رثاى حسین علیه السلام یك بیت از قصیده‏اى بخواند و بگرید و ده نفر را بگریاند پاداش آنان بهشت است.
داستان آمدن دعبل بن على خزاعى شاعر معروف عرب را در ایام محرم به محضر على‏بن موسى‏الرضا علیه السلام و دعوت امام از وى براى سرودن مرثیه جدش حضرت حسین بن على علیهما السلام را مى‏توان در جلد 45، صفحه 257 كتاب بحارالانوار مطالعه نمود.
ائمه معصومین علیهم السلام : از شاعرانى همچون كمیت، دعبل، سید حمیرى و... كه در آن جو خفقان، مصائب حسین علیه السلام را به شعر در آوردند، تقدیر نموده‏اند.
4- ائمه طاهرین علیهم السلام : علاوه بر اینكه خودشان به زیارت حضرت حسین بن على علیهما السلام و شهداى كربلا مى‏رفتند شیعیان را هم براى رفتن به زیارت آن حضرت در هر شرایطى ترغیب و تشویق مى‏نمودند و اجر و ثواب فراوان این زیارت را براى شیعیان تبیین مى‏كردند.
روایات مربوط به زیارت امام حسین علیه السلام و اصحاب و یاران فداكار آن حضرت در جلد 101 بحارالانوار، ج 10 وسائل‏الشیعه از صفحه 318 تا صفحه 408، كتاب كامل‏الزیارات از صفحه 131 تا صفحه 222 و در كتاب ثواب الاعمال مرحوم صدوق از صفحه 308 تا 338 آمده است.
روایات زیارت چند دسته هستند كه در این مورد به چند روایت اشاره مى‏شود و بقیه روایات را از منابع ارائه شده مى‏توان استخراج كرد:

حضرت صادق علیه السلام به ام سعید احمسیه فرمود:
«یا ام سعید زوریه فان زیارة قبر الحسین علیه السلام واجبة على الرجال و النساء» (15) او را زیارت كن كه زیارت قبر حسین علیه السلام بر زن و مرد واجب است.
حضرت صادق علیه السلام به معاویة بن وهب فرمود:
«یا معاویة لاتدع زیارة قبر الحسین لخوف‏» (16) اى معاویه، زیارت قبر حسین را به خاطر هیچ ترسى، ترك مكن.
و همچنین آن حضرت به محمد بن مسلم فرمود:
«هل تاتى قبر الحسین علیه السلام ؟ قلت; نعم، على خوف و وجل، فقال: ما كان من هذا اشد فالثواب فیه على قدر الخوف‏» (17) آیا به مزار حسین مى‏روى؟ گفتم: آرى، ولى با ترس و وحشت. فرمود: هر چه سخت‏تر و ترسناكتر باشد پاداشش بیشتر است.

«عن ابى الصامت قال: سمعت ابا عبدالله علیه السلام و هو یقول: من اتى قبر الحسین علیه السلام عارفا بحقه غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر» (18) ابوصامت گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم كه: هر كس به زیارت قبر حسین علیه السلام بیاید و به حق او شناخت داشته باشد، گناهان گذشته و آینده او بخشیده مى‏شود.

«عن ابى مسكان عن ابى عبدالله قال: «من اتى قبر الحسین علیه السلام عارفا بحقه غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر» (19) ابومسكان از امام صادق علیه السلام روایت كرده است: هر كس به مزار حسین علیه السلام برود و به حق او آشنا باشد گناهان گذشته و آینده او بخشیده مى‏شود.

«عن ابى الحسن الرضا علیهما السلام قال: من زار قبر ابى عبدالله بشط الفرات كان كمن زارالله فوق عرشه‏» امام رضا علیه السلام فرموده است: هر كس قبر امام حسین علیه السلام را در كنار شط فرات، زیارت كند همانند كسى است كه خدا را در عرش خود، زیارت كرده باشد.

«عن محمد بن مسلم عن ابى جعفر علیه السلام قال: من لم یات قبر الحسین علیه السلام من شیعتنا كان منتقص الایمان، منتقص الدین و ان دخل الجنة كان دون المؤمنین فى الجنة‏» (20) محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت كرده است: از شیعیان ما هر كس قبر حسین علیه السلام را زیارت نكند، ایمانش ناقص و دینش ناقص است و اگر اهل بهشت باشد مقامى پایین‏تر از دیگر مؤمنان خواهد داشت.
عن سیف بن عمیرة عن رجل عن ابى عبدالله قال: «من لم یات قبر الحسین علیه السلام و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا بشیعة.» (21) سیف بن عمیره از شخصى روایت مى‏كند كه امام صادق علیه السلام فرمود: كسى كه تا آخر عمر به زیارت حسین علیه السلام نرود و تصور كند شیعه ما است، چنین شخصى شیعه ما نیست.
عن هارون بن خارجة عن ابى عبدالله علیه السلام قال: «سالته عمن ترك الزیارة زیارة قبر الحسین بن على من غیر علة قال: «هذا رجل من اهل النار» (22) هارون بن خارجه گوید: از امام صادق علیه السلام درباره كسى كه زیارت قبر حسین بن على علیهما السلام را بدون عذر ترك گوید، پرسیدم. فرمود: چنین شخصى اهل دوزخ است.
فلسفه اصرار ائمه بر زیارت حضرت سیدالشهدا این بود كه چون دشمنان اسلام; یعنى، بنى‏امیه، بنى مروان و بنى‏عباس با تمام قدرت تلاش مى‏كردند كربلا و عاشورا و قیام حسین را نابود كرده و نگذارند اثرى از قبر امام باقى بماند; لذا ائمه معصومین بر این امر عنایت ویژه‏اى مبذول مى‏فرمودند; چرا كه فرهنگ عاشورا و تاریخ كربلا و حرم حسین، همیشه براى حاكمان ستمگر زمان، خطرساز بوده و هست.
در جلد 45 بحارالانوار، صفحه 390 بابى تحت عنوان «جور الخلفاء على قبره الشریف‏»
تجاوز خلفا بر قبر شریف آن حضرت آمده است كه مى‏توان به آن مراجعه كرد.
شخصى به نام دیزج مى‏گوید:
«بعثنى المتوكل الى كربلاء لتغییر قبر الحسین‏». «المتوكل یامر بحرث قبر الحسین علیه السلام مدة عشرین سنة‏» متوكل مرا به كربلا فرستاد تا آثار قبر حسین را از میان بردارم. متوكل در مدت بیست‏سال دستور مى‏داد قبر حسین علیه السلام را شخم بزنند.
بنى‏امیه و بنى‏عباس، هر دو در این مورد حساسیت داشتند و در آن مشترك بودند.
5- ائمه : خودشان در نمازها از تربت امام حسین علیه السلام استفاده مى‏كردند و شیعیان را به استفاده از آن توصیه مى‏نمودند. در حالات امام سجاد علیه السلام آمده است:
«فكان اذا حضرته الصلاة صبه على سجادته و سجد علیه‏» (23) هرگاه وقت نماز مى‏رسید آن (تربت كربلا) را روى سجاده‏اش مى‏ریخت و بر آن سجده مى‏كرد.
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
«و من كانت معه سبحة من طین قبر الحسین كتب مسبحا و ان لم یسبح بها» (24) هر كس همراهش تسبیحى از تربت قبر حسین علیه السلام باشد، از تسبیح‏گویان محسوب مى‏شود گرچه با آن تسبیح نگوید.
«عن موسى بن جعفر علیه السلام قال: و لا تاخذوا من تربتى شیئا لتبركوا به فان كل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسین بن على علیهما السلام فان الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و اولیائنا» (25) موسى بن جعفر علیهما السلام فرمود: از تربت من هرگز براى تبرك بر ندارید زیرا همه تربت‏ها جزتربت جدم حسین بن على علیهما السلام حرام است‏خداوند - عزوجل - آن را براى شیعیان و دوستداران ما شفا قرار داده است.
بقیه روایات را مى‏توان در جلد 101 بحارالانوار از صفحه 118 تا 140; و از صفحه 140 كتاب ثواب الاعمال و جلد 10 وسائل الشیعه صفحه 408 مطالعه كرد.
اولین كسى كه بر تربت امام حسین علیه السلام سجده كرد حضرت على بن الحسین علیهما السلام بود كه پس از دفن پدر، مقدارى از خاك قبر را برداشته و بر آن سجده كرد و با آن خاك تسبیح درست كرد. برخى بیماران مدینه با همین تربت‏شفا یافتند. (26)
ائمه طاهرین علیهم السلام : با این پنج‏شیوه، در طول تاریخ كه حكومت به دست مخالفان شیعه بود نگذاشتند نهضت‏خونین كربلا فراموش شود و امروز این رسالت بزرگ به عهده شیعیان میباشد كه شیوه‏ها را شناخته و دنبال كنند; چون با زنده ماندن قیام امام حسین علیه السلام و راه او، اسلام و تشیع زنده و جاوید مى‏ماند.

پیروزى یا شكست

امسال با آغاز ماه محرم‏الحرام، 1360 سال از شهادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام و یاران باوفایش مى‏گذرد; پیوسته در طول این تاریخ این سئوال مطرح بوده و هست كه آیا حسین بن على علیهما السلام در این قیام و مبارزه پیروز شد یا شكست‏خورد؟

واژه پیروزى در لغت

واژه فوز و فاز به معناى پیروزى آمده است. در كتاب مفردات راغب ذكر شده است:
«الفوز الظفر بالخیر» (27) پیروزى، دست‏یافتن به خوبى است.
و حضرت على علیه السلام هنگامى كه ضربت به فرق مباركش اصابت كرد، فرمود:
«فزت و رب الكعبة‏» یعنى، به خداى كعبه سوگند كه پیروز شدم.
«ان الله اشترى من المؤمنین... و ذلك هو الفوز العظیم‏» (28) خداوند از مؤمنان خریده است... و این است رستگارى بزرگ.
در زیارت اول ماه رجب آمده است:
«فزتم و الله فوزا عظیما» به خدا سوگند به رستگارى بزرگ، دست‏یافتید.
خطاب به شهداى كربلا آمده است:
«اشهد انكم الشهداء و السعداء و انكم الفائزون‏» (29) شهادت مى‏دهم كه به راستى شما شهید و سعید هستید و به راستى شما رستگار هستید.

پیروزى مردان خدا در قرآن

«كتب الله لاغلبن انا و رسلى‏» (30) خداوند چنین مقرر داشته كه من و رسولانم پیروز مى‏شویم.
لام و نون تاكید ثقلیه، نشانه قطعى و حتمى بودن پیروزى خداوند و رسولانش است.
«فان حزب الله هم الغالبون‏» (31) حزب خدا پیروز است.
در همه جبهه‏ها حزب الله پیروز است.
«و ان جندنا لهم الغالبون‏» (32) و لشكر ما پیروز است.
پیروزى در فرهنگ اسلام مفهوم پیروزى در فرهنگ اسلام با پیروزى در فرهنگ‏هاى دیگر متفاوت است
1- شهادت، اسارت و صدمه دیدن در راه انجام وظیفه، پیروزى است;
«و من یقاتل فى سبیل‏الله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما» (33) و آن‏كس كه در راه خدا پیكار كند و كشته شود یا پیروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهیم داد.
«قال الحسین علیه السلام : اما و الله انى لارجو ان یكون خیرا ما اراد له ربنا قتلنا او ظفرنا» (34) به خدا سوگند من امیدوارم آن‏چه خدا براى ما خواسته است‏سرانجام نیك داشته باشد، كشته شویم یا پیروز گردیم.
2- رسیدن به هدف حتى با شهادت، پیروزى است. هدف امام علیه السلام در قیام عاشورا، معرفى چهره كثیف یزید بود كه در لباس جانشینى پیامبر 6 قصد نابودى اسلام و احیاى جاهلیت را در سر داشت; كه به آن رسید و علاوه بر این، امام علیه السلام مكتب خونین ضد استبداد و ستم را پایه‏گذارى كرد كه تا قیامت موجب بقاء، عظمت و حفظ اسلام و فرهنگ تشیع گردید.
3- گاهى پیروزى دفعى و كوتاه مدت حاصل نمى‏شود; بلكه آثار آن در دراز مدت ظاهر مى‏شود; چنانكه حضرت امام خمینى در قیام 15 خرداد، پیروز نشد; لكن زمینه آگاهى و رشد جامعه را فراهم كرد كه به پیروزى 22 بهمن سال 1357 منجر شد.
4- دشمنان در قیام كربلا به هیچ یك از اهداف خود نرسیدند. از جمله اهداف دشمنان اسلام، نابودى اسلام، احیاى جاهلیت، سركوب همه حركتهاى ضد استبداد، اعلام روز عاشورا به عنوان عید، فتح و پیروزى و به فراموشى سپردن خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله بود.

پیروزى و شكست در روایات

«قال على علیه السلام : ما ظفر من ظفر الاثم به، الغالب بالشر مغلوب‏» (35)
مغلوبى كه حق با او باشد، پیروز است. (36)
«قال رسول الله صلى الله علیه و آله : لاتزال طائفة من امتى ظاهرین على الحق لایضرهم من خذلهم حتى یاتى امرالله و هم كذلك‏» پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: همواره دسته‏اى از امت من پشتیبان حق‏اند و دشمن گزندى به آنان نمى‏رساند تا امر خدا فرا رسد و باز هم ایشان پشتیبان حق‏اند.

پیروزى در سخنان سالار شهیدان

هنگامى كه حضرت تصمیم گرفت كه از مدینه حركت كند، كاغذى خواست و روى آن خطاب به بنى‏هاشم نوشت:
«بسم‏الله‏الرحمن الرحیم من الحسین بن على‏بن ابى‏طالب الى بنى‏هاشم اما فانه من لحق بى منكم استشهد و من تخلف لم یبلغ الفتح‏» (37) به نام خداوند بخشنده مهربان از حسین بن على بن ابى‏طالب علیهم السلام : به بنى‏هاشم: آگاه باشید كه هر كس با من بیاید شهید خواهد شد و هر كس نیاید به فتح و پیروزى دست نخواهد یافت.
«قال الحسین علیه السلام : لیس الموت فى سبیل العز الا حیاة خالدة و لیست الحیاة مع الذل الا الموت الذى لاحیاة معه‏» (38) حسین علیه السلام : مرگ در راه عزت، زندگى جاودان است و زندگى با ذلت مرگى است كه حیات در آن راه ندارد.
«قال الحسین علیه السلام : و ان نغلب فغیر مغلبینا» (39) امام فرمودند: و اگر مغلوب شدیم، ما شكست ناپذیریم.

پیروزى در رجز علمدار كربلا

«لا ارهب الموت اذ الموت رقا» (40) از مرگ هراسى ندارم زیرا مرگ تكامل است.

پیروزى خون بر شمشیر

ابراهیم بن طلحه در مدینه از حضرت على‏بن الحسین علیه السلام پرسید: چه كسى در این واقعه پیروز شد؟ فرمود: هنگام اذان معلوم مى‏شود:
«اذا دخل وقت الصلاة فاذن و اقم تعرف من غلب‏» (41) وقتى هنگام نماز رسید اذان و اقامه بگو، آن‏گاه پیروز را خواهى شناخت.
سهل بن سعد نقل مى‏كند: سر بریده حضرت ابوالفضل را بر بالاى نیزه دیدم كه خنده بر لب دارد (یعنى، بر مرگ خنده مى‏زند). (42)
ره توشه راهیان نور ویژه محرم 1379/1421

پى‏نوشت ها:

1 - بحارالانوار، ج 44، ص 280
2 - الكآبة: اندوه و غصه
3 - بحارالانوار، ج 44، ص 284، امالى صدوق، 288
4 - مجمع مصائب اهل البیت، الخطیب الهندوبى، ج 1، ص 24
5 - همان، ص 61
6 - امالى صدوق، ص 122
7 - بحارالانوار، ج 44، ص 284
8 - امالى صدوق، ص 112
9 - وسائل الشیعه، ج 10، ص 398
10 - بحارالانوار، ج 44، ص 286
11 - یعنى امام را سنگ باران كردند.
12 - بحارالانوار، ج 44، ص 282
13 - همان، ص 288
14 - همان، ص 289
15 - كامل الزیارات، ص 131، بحار الانوار، ج 101، ص 3، ح 9
16 - همان، ص 136 و 137
17 - همان، صفحات 149، 163، 165، 184
18 - همان، صفحات 149، 163، 165، 184
19 - همان، ص 211
20 - همان
21 - همان، ص 212
22 - وسائل الشیعه، ج 3، ص 608
23 - همان
24 - همان، ج 10، ص 410 تا 412
25 - زندگانى امام حسین، مرحوم حسین عمادزاده، ص 855
26 - مفردات راغب، ص 387
27 - توبه، 111
28 - مفاتیح‏الجنان، ص 440
29 - مجادله، 21
30 - مائده، 56
31 - صافات، 172
32 - نساء، 74
33 - موسوعة، ص 362
34 - قصار الحكم، حدیث 327
35 - موسوعة، ص 362
36 - مجموعه ورام، ص 7
37 - بحارالانوار، ج 44، ص 330
38 - ادب الحسین، ص 159
39 - كتاب بر شطى از حماسه و حضور، سازمان تبلیغات اسلامى، ص 185
40 - بطال العلقمى، ص 309، رقا به معناى تكامل و ترقى است
41 - الامام زین‏العابدین، سیدعبدالرزاق مقرم، ص 370
42 - قهرمان علقمه، دكتر احمد بهشتى، ص 303



معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله