کعبه قلب زمين
کعبه قلب زمين
جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... ؛ «خداوند، كعبه ـ بيتالحرام ـ را وسيلهاي براي استواري و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داد.» (مائده : 97)
افراد و اجتماعي داراي حيات انساني هستند كه قرآن بر افكار، رفتار و كردارشان حاكم و اين كتاب الهي امام و الگوي آنها باشد:
...إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ * لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ ؛ « (اين كتاب آسماني) فقط ذكر و قرآن مبين است تا افرادي را كه زندهاند بيم دهد (و بر كافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد.» (يس : 69 و 70)
امّتي بهبهترين راهِ هدايت دست يافتهاستكه قرآن امام وپيشواي آن باشد:
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ... ؛ «اين قرآن به راهي كه استوارترين راهها است هدايت ميكند.» (اسرا : 9)
جوامعي از بيماري روحي و رواني رنج نميبرند كه نسخه و دستور العمل آنان قرآن باشد:
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُوءْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلاّ خَساراً ؛ «و از قرآن آنچه شفا و رحمت است براي مؤمنان، نازل ميكنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمي افزايد.» (اسرا : 82)
ملّتي از ملل دنيا و جهان اسلام پويا، مطرح و زنده و نزد صاحب قرآن معروف و شناخته شدهاند كه قرآن نزد آنان مهجور و متروك نباشد:
وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً... ؛ «و پيامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوممن قرآنرا رهاكردند».(فرقان : 30)
و بالأخره افراد و گروهي از مردمان در تاريكيهاي شبهات فكري و فرهنگي سرگردان و بيپناه نميشوند كه چراغ هدايتشان قرآن باشد. پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود:
«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ»1 . «هرگاه فتنهها مانند پارههاي شب تاريك بر شما روي آورد، بر شماباد به قرآن.»(الميزان، ج1، ص12)
سالانه هزاران بلكه ميليونها انسانِ مؤمن از سراسر دنيا براي زيارت خانه خدا و انجام حج و عمره و زيارت قبور اولياي خدا رهسپار سرزمين وحي (مكه مكرّمه و مدينه منوّره) ميشوند تا شاهد بهرههاي سرشار مراسم و موسم حج ابراهيمي باشند. از زمان ابراهيم خليل عليهالسلام تا كنون، كه بيش از چهار هزار سال ميگذرد، همواره حج و زيارت خانه خدا رايج و داير بوده است. آنچه از امور حج توسّط ابراهيم خليل عليهالسلام پايهگذاري شده، در تاريخ، به «حج ابراهيمي» شهرت يافته كه ويژگي عمده آن عبارت است از منطبق و همسان بودن با فطرت و نياز واقعي انسان و پيراسته بودن از اوهام و خرافات كور و دست و پاگير؛ امّا بهتدريج در كنار حجّ ابراهيمي بهجاي آن، حج ديگري پديد آمد كه نه منطبق با فطرت و نياز واقعي انسان بود و نه عاري از اوهام و خرافات. اين نوع حج در فرهنگ اسلامي، به «حج جاهلي» شهرت يافت. در اينجا مناسب است به چند نمونه از آموزههاي حجّ جاهلي اشاره شود:
در حج جاهلي، بهجاي خدا و توحيد، شرك و بت و انصاب محور بود.(حج :3 و .31)
در حج جاهلي، حجگزار، لخت و عريان و با سوت و كف خانه خدا را طواف ميكرد.(اعراف : 28 ؛ انفال : 35)
در حج جاهلي، كسانيكه محرم ميشدند، نميبايست از در و راههاي معمول وارد خانه شوند، بلكه نقبي در پشت خانه ميزدند و از آن آمد و شد ميكردند و اين به عنوان يك كار نيك برايشان مطرح بود.(بقره : 189)
در حج جاهلي، مشركانِ حجگزار پس از انجام حج، در سرزمينِ منا جمع ميشدند و بهجاي ذكر خدا، به بيان آثار و مفاخر پدران خود ميپرداختند. (بقره : 200) و...
در اينجا اين پرسش مطرح ميشود كه منشأ پيدايش اينگونه حجگزاري، چه بود؟ پاسخ قرآن كريم اين است كه چون آنها دستشان از وحي و معارف آسماني تهي بود، به چنين حجّي روي آوردند؛ (بقره : 200)
آنچه حجّ جاهلي را نسخ و حجّ ابراهيمي را احيا كرد، قرآن و سنتِ پيامبر صلياللهعليهوآله و تلاش جانشينان آنحضرت بود. امروز هم اگر در عرصه حج و ديگر عرصههاي زندگي، از قرآن و سنت پيامبر صلياللهعليهوآله و رهبري امامان معصوم عليهمالسلام فاصله بگيريم، مانند گذشتگان، به حجّ مرده و بيروح و حجّ جاهلي مبتلا خواهيم شد؛ چرا كه عمل هر فرد و جامعهاي، بازتاب شاكله و شخصيت (افكار و پندار و خُلق و خوي) اوست:
قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلي شاكِلَتِهِ»؛ « (اي پيامبر) بگو: هر كس بر طبق روش و خلق و خوي خود عمل ميكند»(اسرا : 84)
و از سوي ديگر، عمل پاك و طيّب، نشانه شاكله و شخصيت پاك و طيّب است و عمل پليد وخبيث، نشانه شاكله و شخصيت پليد و خبيث است:
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاّ نَكِداً... ؛ «سرزمين پاكيزه (و شيرين) گياهش به فرمان پروردگار ميرويد، اما سرزمينهاي بد طينت (و شوره زار) جز گياه ناچيز و بيارزش، از آن نمي رويد»(اعراف : 58)
بنا بر اين، افراد و اجتماعي كه داراي شاكله و شخصيت قرآني (كه پاكترين و كاملترين شاكله و شخصيت است) باشند، اعمالشان، و از جمله حجّشان، پاك و طيّب خواهد بود و به هر اندازه از قرآن فاصله بگيرند، به همان اندازه، داراي شاكله و شخصيت و به تبع آن، اعمال و رفتار پليد و خبيث خواهند شد.
قرآن، نازل شد كه بناهاي فكري و عملي فرسوده و كهنه بشرِ دور از معارف الهي را در عرصههاي مختلف، از جمله در عرصه حج، ويران كند و بهجاي آن، بناهاي فكري و عملي كارآمد و نو بسازد و چنين كرد.
و حج، براي اين است كه حجگزار با حضور در مسجد الحرام و كنار خانه خدا و اماكن مقدس و با انجام مناسك حج، سازمان فكري و عملي خويش را تغيير دهد و تعالي و تكامل بخشد كه از نمونههاي تغيير و تكاملِ حاصل شده از حج، آنگونه كه قرآن2 و روايات گفتهاند، اين است كه حجگزارِ واقعي، از حج بر ميگردد، بدون اينكه گناهي بر ذمّهاش مانده باشد و حج، تنها زماني تحوّل آفرين است كه قرآني باشد و حجّ قرآني جز در سايه انس و الفت با قرآن حاصل نميشود و انس و الفت با قرآن، ارتباط مستقيم و مكرر با اين كتاب نوراني است و از شروط ارتباط مستقيم با قرآن، دانستنِ زبان آن است كه اين شرط براي بسياري از علاقهمندان به قرآن حاصل نيست؛ و لذا لازم است معارف قرآن در موضوعات مختلف؛ از جمله موضوع حج و امور مربوط به آن، به نحو شايسته تدوين شود و در اختيار عموم قرار گيرد و اين نوشته با تمام نقصي كه دارد، تلاشي است در اين راستا.
كعبه، داراي خير و بركت فراوان براي عموم مردم: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً... .(آل عمران : 96)
كعبه، مايه هدايت براي همه جهانيان:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلْعالَمِينَ .(آل عمران : 96)
هدايتگري كعبه از آن رو است كه اين خانه در اصل براي پرستش خدا ايجاد گرديده و انواع مناسك و طاعات خدا در ارتباط با آن تشريع شده است و انسان بهواسطه پرستش خدا در اطراف و سمت كعبه و انجام آن مناسك و طاعات، به كرامت و قرب خدا و سعادت و بهشت دست مييابد.
كعبه، مايه پويايي و دوام زندگي و مانع هلاكت و نابودي انسانها: جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... . .(مائده : 97)
از اهل بيت عليهمالسلام نقل شده است كه در تفسير آيه بالا فرمودند: «مادام كه كعبه وجود داشته باشد و مردم به سويش روند و حج بگزارند، نابود نميشوند و هرگاه كعبه نابود شود و مردم حج را ترك كنند، نابود خواهند شد. (مجمع البيان، ذيل آيه)
امام صادق عليهالسلام فرمود: «لا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ»؛ «تا زماني كه كعبه برپاست، دين نيز پايدار است.»(وسائل الشيعه، ج8 ، ص14)
امنيت داشتن همه پناهندگان به خانه خدا، حتّي غير انسانها: وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً... .(آل عمران : 96 و 97)
تقييد واژه «مَثابَةً» به وسيله «النّاس» و مقيّد نشدنِ «أَمْناً» با آن، گوياي اين نكته است كه در خانه خدا هركس و هر چيزي در امنيت است.
ضرورت ايجاد امنيت براي حاضران در محيط خانه خدا و حراست آنان از هرگونه آسيب و گزند:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً... .(آل عمران : 96 و 97)
برداشت، بنابراين احتمال است كه جمله خبريه در مقام انشا باشد.
تعيين كعبه به عنوان محلّ امن براي همگان، نعمتي شايسته و بايسته به يادداشتن:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
و «إِذْ» در اصل «و اذكر اذ...» و به معناي «به ياد آور هنگامي را كه...» است.
امنيت كعبه، از آياتِ روشن الهي:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ... فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ... .(آل عمران : 96 و 97)
مرحوم علاّمه طباطبايي، افزون بر «مقام ابراهيم»، «امنيت و حجّ خانه خدا» را هم از مصاديق «آيات بيّنات» ميداند.(الميزان، ذيل آيه)
امنيت و اقتصاد قريش، در سايه امنيت كعبه:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ.(فيل : 5 ـ 1)
لاِءِيلافِ قُرَيْشٍ * إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ * فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ .(قريش : 4 ـ 1)
كعبه، خانه مقدّس و ايجاد شده از سوي خدا: جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .(مائده : 97)
براي «جَعَلَ» در اين آيه، چند معنا ذكر شده است: بين و حكم، صير، خلق (روح المعاني، ذيل آيه)، و نصب (مجمع البيان، ذيل آيه). برداشت، بر اساس دو معناي اخير است.
فلسفه ايجاد كعبه:
شناخت هر چه بيشتر خدا و پيبردن به علم بينهايتِ او، فلسفه ايجاد كعبه و قرار دادن آن به عنوان خانه مقدّس و مركز قيام و قوام زندگي مردم از سوي خداوند:
جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ .(مائده : 97)
معناي اين آيه و وجه اين برداشت، با توجّه به آيه 12 سوره طلاق ـ كه بهطور كلّي فلسفه خلقت را پيبردن به علم و قدرت بينهايت خداوند معرفي ميكند ـ : اللّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ اْلأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ اْلأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماًواضح و روشن است.
ابراهيم عليهالسلام بنا كننده اصليِ كعبه و اسماعيل عليهالسلام ياور و كمككار او در بناي آن:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ... .(بقره : 127)
عطف كردن فاعلي بر فاعلِ ديگر، پس از آوردن فاعلِ نخست و متعلّقات فعل ـ چنانكه در آيه بالا اينگونه است ـ ميتواند اشاره به تفاوت آن فاعل در انجام كار باشد. اين برداشت را، علاوه بر آيه 26 سوره حج، روايتِ امام صادق عليهالسلام نيز كه فرمود: «ابراهيم عليهالسلام خانه را بنا كرد و اسماعيل عليهالسلام از ذيطوي سنگ آورد...» تأييد ميكند.5
توجه وخلوص كامل بناكنندگان كعبه (ابراهيم واسماعيل عليهماالسلام ) بهخداوند، هنگام بنايآن:
وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُالْقَواعِدَ مِنَالْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ رَبَّناتَقَبَّلْ مِنّاإِنَّكَ أَنْتَالسَّمِيعُالْعَلِيمُ .(بقره :127)
دعا و راز و نياز بانيان كعبه (ابراهيم واسماعيل عليهماالسلام با خداوند، هنگام ساختنِ آن:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ... * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ .(بقره : 129 ـ 127)
فرمان يافتن پيامبر صلياللهعليهوآله از جانب خداوند، بر يادآوري و بزرگداشت بنيانگذاران كعبه (ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام ):
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ ... .(بقره : 127) «و اذ» در اصل «و اذكر اذ...» بوده است.
ابراهيم عليهالسلام مجدّد و معمار بناي كعبه:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ .... .(بقره : 127)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ... .(حج : 26)
تجديد بناي كعبه توسط ابراهيم خليل عليهالسلام ، واقعهاي بس مهم و شايان ياد آوري:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ ... .(بقره : 127)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ... .(حج : 26)
كعبه بنايي ساخته شده بر اساس توحيد محض: وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً... .(حج : 26)
كعبه بنايي ساخته شده بر اساس نقشه خداوند و معماريِ ابراهيم عليهالسلام : وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ... .(حج : 26)
ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام برپاكننده ديوارهاي كعبه و سازنده آنها:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ... .(بقره : 127)
دعا و درخواستهاي ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام از خداوند، هنگام بناي كعبه:
1 . پذيرش عمل بناي كعبه 2 . رسيدن به مقام تسليمِ محض در برابر خدا 3 . آموزش مناسك حج به آنان 4 . پذيرش توبه ايشان 5 . پديد آمدن امّتي فرمانبردار در برابر خدا، از ميان نسلشان 6 . بعثت پيامبري از ميان ايشان، به هدف تلاوت آيات الهي بر آنان، تعليم كتاب و حكمت به ايشان و تزكيه آنان:
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا... * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا... * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ... .(بقره : 129 ـ 127)
توجه ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام به اسماء و صفات الهيِ «رب، سميع، عليم، توّاب، رحيم، عزيز و حكيم»، در دعاهاي خود، هنگام بناي كعبه:
وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُالْقَواعِدَ مِنَالْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُالْعَلِيمُ * رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُالْعَلِيمُ * رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُالرَّحِيمُ * رَبَّنا... إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُالْحَكِيمُ .(بقره :129 ـ 127)
كعبه، بنايي بر اساس تقوا، پاكي و به دور از هرگونه آلودگيهاي ظاهري و باطني:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ .... .(حج : 26)
ممكن است مقصود از تطهير خانه خدا، بناي آن بر اساس طهارت و به دور از هرگونه شرك و بيتقوايي باشد(مجمع البيان، ذيل آيه 125 بقره)
تطهير كعبه و مصون داشتن آن از هر ناپاكي و آلودگي، عهد و فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام :
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
تطهير خانه خدا از لوث وجود مشركان، فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام :
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
از امام صادق عليهالسلام روايت شده كه فرمود: «طَهِّرا بَيْتِيَ» يعني مشركان را از خانه من دور كنيد. (تفسير قمي و مجمع البيان، ذيل آيه).
ابراهيم خليل عليهالسلام مسؤول اصلي توليت، تطهير و آمادهسازي كعبه براي زائران:
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
از اينكه در سوره بقره، حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام مأمور تطهير كعبه شدند و در اين آيه تنها ابراهيم خليل عليهالسلام مأمور به چنين امري شده، ميتوان گفت كه: ابراهيم مسؤول اصليِ اين كار و اسماعيل عليهالسلام كمك كار او بوده است.
توطئه و لشگر كشي اصحاب فيل (ابرهه و ياران او) براي انهدام كعبه و عقيم ماندن آن از سوي خداوند:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ .(فيل : 5 ـ 1)
ناكامي توطئه انهدام كعبه و نابودي لشكر فيل سواران، بهواسطه سنگباران دستههاي پرنده، واقعهاي شگفت آور و تأمل انگيز:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ .(فيل : 5 ـ 1)
توطئه انهدام كعبه و شكست آن، امري كاملاً معروف و شناخته شده براي مردم عصر نزول قرآن:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ .(فيل : 5 ـ 1)
از «أَ لَمْ تَرَ»؛ «آيانديدي»، استفاده ميشود كه اين ماجرا در آن عصر امري مسلّم و شناخته شده بود.
كعبه، خانه مقدس خدا و مركز جهاني براي عموم مردم و تمام قشرها و گروهها، نه فقط براي مؤمنان:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلْعالَمِينَ .(آل عمران : 96)
جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... . .(مائده : 97)
تطهير و مصون نگاهداشتن كعبه از هر ناپاكي و آلودگي، وظيفه خدمتگزاران كعبه:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ... .(حج : 26)
كار تطهير و... كعبه منحصر به جناب ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام نبوده؛ بلكه وظيفه همه خدمتگزاران كعبه است.
مهيّا كردن و آمادهسازي كعبه براي طواف كنندگان، معتكفان و نمازگزاران، وظيفه خدمتگزاران كعبه:
...وَ عَهِدْناإِليإِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْطَهِّرا بَيْتِيَلِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِالسُّجُودِ.(بقره :125)
وَإِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَالْبَيْتِ... وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام دو خدمتگزار كعبه به فرمان خداوند:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
خدمتگزاري كعبه، منصبي الهي و امري بس مهم: ...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
از اينكه خدمتگزاران كعبه از سوي خدا تعيين شدند و بهجاي «امرنا»، «عهدنا» بهكار رفته است، استفاده ميشود كه اولاً: خدمتگزاري كعبه منصبي الهي است و ثانيا: امري مهم است.
از اينكه خدمتگزاران كعبه از سوي خدا تعيين شدند و بهجاي «امرنا»، «عهدنا» بهكار رفته است، استفاده ميشود كه اولاً: خدمتگزاري كعبه منصبي الهي است و ثانيا: امري مهم است.
خدمتگزاري كعبه عهد خداوند با ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام :
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
زائران خانه خدا داراي احترام و قداست ويژه در پيشگاه خداوند:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّهِ... وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً .(مائده : 2)
زائران كعبه (اعم از طواف گنندگان، معتكفان و نمازگزاران) داراي مقامي ارجمند در نزد خداوند:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(بقره : 125)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
از اينكه پيامبراني بزرگ همچون ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام مأمور آمادهسازي خانه خدا براي زائران كعبه بودند، ميتوان استفاده كرد كه زائران كعبه مقامي ارجمند دارند.
ضرورت ايجاد امنيت براي زائران كعبه:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ... .(بقره : 125)
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً... .(آل عمران : 96 و 97)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّهِ... وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .(مائده : 2)
ضرورت آماده سازي خانه خدا براي زائران آن:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(بقره : 125)
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
از اينكه پيامبراني بزرگ همچون ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام مأمور آمادهسازي خانه خدا براي زائران كعبه بودند، ميتوان استفاده كرد كه زائران كعبه مقامي ارجمند دارند.
حالات سهگانه زائر حاضر در اطراف كعبه: طواف، اعتكاف (روي آوردن به كعبه همراه با توجه و مراقبت) و نمازگزاردن:
...طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(بقره : 125)
...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
مرحوم طبرسي از برخي مفسّران نقل كرده است كه: مقصود از: ...لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ سه گروه مختلف نيست، بلكه زائر خانه خدا وقتي طواف نمايد از «الطائفين» است و هرگاه در اطراف كعبه بنشيند (و به آن بنگرد) از «العاكفين» است و هنگاميكه نمازگزارد، از «الركّع السجود» خواهد بود.(مجمع البيان، ذيل آيه 125 بقره)
لزوم پرهيز از هتك حرمت زائر خانه خدا، حتي در صورت شرك و بت پرستي او:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّهِ... وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً .(مائده : 2)
در شأن نزول آيه آمده است كه: گروهي از مشركان براي عمره و زيارت خانه خدا راهيِ مكه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام، اين آيه نازل شد.(مجمع البيان، ذيل آيه)
جمله ...وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ... اين معنا را تأييد ميكند. البته اين يك دستور موقّت بود و در سال نهم هجرت، مشركان به حكم آيه 28 سوره توبه از نزديك شدن به مسجدالحرام ممنوع شدند.
كعبه، محل زيارت مكرر و پياپي مردم:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ... .(بقره : 125)
«مَثابَةً» از ثوب، به معناي رجوع كردن است و مثابه بودن خانه خدا معنايش اين است كه مردم مكرر به آنجا رجوع ميكنند.(ر.ك: مجمع البيان، ذيل آيه)
تصميم پيامبر خدا صلياللهعليهوآله و ياران او به زيارت خانه خدا در سال ششم هجري و ممانعت مشركان از آن:
هُمُالَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِالْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ... .(فتح :25)
زيارت كعبه در دو شكل حج و عمره:
...فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ... .(بقره : 158)
رؤياي پيامبرخدا صلياللهعليهوآله در باره ورود به مسجدالحرام و زيارت كعبه توسط وي و يارانش (درسال ششم هجرت):
لَقَدْ صَدَقَ اللّهُ رَسُولَهُ الرُّوءْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُوءُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ... . (فتح : 27)
شك و ترديد منافقان در مورد صادق بودن خواب پيامبر صلياللهعليهوآله در باره زيارت كعبه و انجام عمره و تأكيد خداوند بر حقانيت و تحقّق آن:
لَقَدْ صَدَقَ اللّهُ رَسُولَهُ الرُّوءْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُوءُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ... . (فتح : 27)
مفسّران نقل كردهاند كه پيامبر خدا صلياللهعليهوآله در سال ششم هجرت، پيش از حركت به سوي حديبيه، در عالم رؤيا ديدند كه مسلمانان وارد مسجدالحرام شدند. حضرت خوابش را براي ياران گزارش كردند و آنان خوشحال و اميدوار شدند كه در آن سال وارد مكه خواهند شد، اما پس از حركت بهسوي حديبيه و منتهي شدن اين سفر به صلح حديبيه و بازگشت مسلمانان به مدينه، بدون زيارت كعبه، منافقان گفتند ما نه وارد مسجدالحرام شدهايم و نه عمره انجام دادهايم و در پي اينگونه شبههافكنيهاي آنها، آيه فوق نازل شده است (مجمعالبيان، ذيل آيه)
صلح حديبيه تدبير خداوند و زمينهساز تحقّق رؤياي پيامبر صلياللهعليهوآله در باره زيارت كعبه و ورود مؤمنان به مسجدالحرام با امنيت و آرامش:
لَقَدْ صَدَقَ اللّهُ رَسُولَهُ الرُّوءْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُوءُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً .(فتح : 27)
كعبه نخستين خانه بنا شده براي مردم جهت عبادت و پرستش خداوند:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ... .(آل عمران : 96)
اين برداشت بر اساس ظاهر آيه و طبق رواياتي است كه ميگويد موضعِ كعبه اوّلين نقطه از زمين بود كه بر روي آب آشكار شد و زمين از آنجا گسترش يافت و نيز طبق رواياتي است كه پيدايش كعبه را مرتبط و مقارن با هبوط آدم عليهالسلام به زمين ميداند.(مجمعالبيان، ذيل آيه؛ الحج و العمرة في الكتاب و السنة، ص76، ح133)
وجود كعبه در زمان آدم عليهالسلام و برپايي حج در آن، توسط وي:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ... .(آل عمران : 96)
از امام باقر عليهالسلام پرسيدند آيا پيش از بعثت پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله حج گزارده ميشد؟ حضرت فرمود: آري... آدم، نوح و سليمان عليهمالسلام در خانه خدا حجگزاردند... همانگونهكه خداي تعالي ميفرمايد: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ...(تفسيرعياشي، ج1، ص186، ح92)
وجود پايهها و اساس كعبه پيش از بناي ديوارهاي آن توسط ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام :
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ... .(بقره : 127)
از اينكه بالا بردن و ساختن ديوارهاي كعبه به ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام نسبت داده شده ولي بناي پايه و اساس به ايشان نسبت داده نشده، چنين بر ميآيد كه: اساس و پايهها از دير باز وجود داشته است. اين برداشت را روايت امام صادق عليهالسلام تأييد ميكند كه فرمود: «...خانه خدا چون درّ سفيدي بود، خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقي بود ... پس خداوند ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام را مأمور كرد كه كعبه را بر همان پايههاي قبلي بنا كنند».(تفسيربرهان ،ج1، ص155، ح9)
وجود بقاياي كعبه هنگام اوّلين سفر ابراهيم عليهالسلام به سرزمين مكه:
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ... .(ابراهيم : 37)
سوگند خداوند به بيتالمعمور (كعبه):
وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ .(طور : 4)
اين برداشت، بنابراين احتمال است كه مقصود از «الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ» كعبه باشد، آنگونه كه برخي از مفسران احتمال دادهاند.(ر.ك: مجمعالبيان ؛ الميزان، ذيلآيه)
كعبه بنايي به شكل مكعب و داراي شش سطح مربع:
...هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ... * جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .(مائده : 95 و 97)
انتخاب نام «كعبه» براي خانه خدا، اشاره به شكل خاص هندسي آن است.
شايان ذكر است كه طبق روايتي، از امام صادق عليهالسلام سؤال شد چرا كعبه را كعبه ناميدند؟ فرمود: براي اينكه مربع است. پرسيدند: چرا مربع شد؟ فرمود: براي اينكه در مقابل بيتالمعمور قرار گرفته و آن مربع است. پرسيدند: چرا بيتالمعمور چهارگوش شده است؟ فرمود: براي اينكه در برابر عرش قرار گرفته است. پرسيدند: چرا عرش مربع است؟ فرمود: براي اينكه كلماتي كه اسلام برآنها استوار است، چهار كلمه است و آن: «سُبْحانَاللّهِ، وَ الْحَمْدُ للّهِِ، وَ لا اِلهَ اِلاّاللّهُ، وَ اللّهُ اَكْبَر» است (علل الشرايع، ج2 ص398)
طواف به گرد كعبه از واجبات الهي:
...وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ... .(حج : 29)
ضرورت آماده سازي كعبه واطراف آن براي طواف:
...طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ... .(بقره : 125)
...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ... .(حج : 26)
طواف كعبه عاليترين عبادت براي افراد غير مجاور آن:
...طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(بقره : 125)
...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
بيشتر مفسران «لِلطّائِفِينَ» را افراد غير مجاور كعبه و «الْعاكِفِينَ» را مجاوران آن دانستهاند(مجمع البيان ؛ جامع البيان، ذيل آيه 125 بقره)
گروهي از مفسران بر اساس اين معنا گفتهاند: اين دلالت دارد بر افضليت طواف بر نماز براي افراد غير مجاور با كعبه(تفسير كبير، ذيل آيه 125 بقره)
لزوم تقديم طواف بر نماز زيارت كعبه:
...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .(حج : 26)
در غربت قرار داشتن كعبه پيش از سفر ابراهيم عليهالسلام به مكه:
...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ... .(بقره : 125)
از برخي مفسران نقل شده كه در باره «طَهِّرا بَيْتِيَ» گفتهاند: مقصود اين است كه خانه مرا از بتهايي كه بر در آن آويخته است تطهير نماييد.(مجمعالبيان، ذيل آيه)
اگر اين نقل صحّت داشته باشد، علاوه براينكه وجود كعبه را پيش از سفر ابراهيم اثبات ميكند، بيانگر اين است كه در آن روزگار كعبه محلّ زيارت و مركز بت و بتپرستان بوده است. همانگونهكه در روزگار جاهليت در درون آن، به تعداد روزهاي سال بت نگه داشته ميشد.
قرار داشتن كعبه در هالهاي از غربت و مظلوميت در روزگار جاهليت و پيش از ظهور اسلام:
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً... .(انفال : 35)
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللّهُ أَمَرَنا بِها... .(اعراف : 28)
گروهي از مفسران گفتهاند: «فاحِشَةً» در آيه بالا، اشاره است به عمل مشركان عصر جاهليت، كه با حالت عريان، كعبه را طواف ميكردند و ميگفتند: خداوند ما را به اين عمل فرمان داده است(ر.ك: مجمعالبيان، ذيل آيه)
و نيز ر.ك: «مناسك حج، طواف».
تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه (در سال دوم هجرت):
قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ... .(بقره : 144)
كعبه، قبله امت اسلام در هر مكان و در هر زمان:
...وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ... .
كعبه قبله ميانه براي امت ميانه (امت اسلام):
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها... * وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً .(بقره : 142 و 143)
گويا معناي «كَذلِكَ...» اين است كه تغيير قبله در راستاي پديد آوردن امت وسط و ميانه است. در تفسير نمونه (ج1، ص483) آمده است: قبله مسلمانان قبلهاي ميانه است؛ زيرا مسيحيان، تقريبا به سمت شرق ميايستادند، بهخاطر اينكه بيشتر ملل مسيحي در كشورهاي عربي زندگي ميكردند و براي ايستادن به سوي محل تولّد عيسي عليهالسلام كه در بيتالمقدس بود ناگزير بودند به سمت مشرق بايستند و به اين ترتيب جهت مشرق قبله آنان بود، ولي يهود كه بيشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر ميبردند و به سوي بيتالمقدس كه تقريبا در سمت غرب آنان بود، ميايستادند و به اين ترتيب، نقطه غرب قبله آنان بود امّا كعبه كه نسبت به مسلمانان آن روز (مسلمانان مدينه) در سمت جنوب و ميان مشرق و مغرب قرار داشت يك خط ميانه محسوب ميشد.
كعبه قبله مورد پسند و دلخواه پيامبر خدا صلياللهعليهوآله :
قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ... .(بقره : 144)
خردهگيري و شبههافكني سفيهان نسبت به تغيير قبله، از بيتالمقدس به جانب كعبه:
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها... .(بقره : 142)
مالكيت همه جانبه خداوند بر تمام جهتهاو مكانها، مجوز تغيير قبله از بيتالمقدس به سمت كعبه:
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ... .(بقره : 142)
پذيرش كعبه به عنوان قبله به جاي بيتالمقدس، امري بس دشوار جز براي هدايت يافتگان:
...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاّ عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللّهُ... .(بقره : 143)
تغيير قبله ازبيتالمقدس بهسوي كعبه، نعمتي بزرگ دررديف نعمترسالت پيامبر صلياللهعليهوآله :
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ...* كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ... .(بقره : 150 و 151)
برداشت فوق، مبتني بر اين است كه «كاف» در «كما» براي تشبيه باشد، براين مبنا تغيير قبله، كه از آيه قبل به دست ميآيد «مشبّه» و ارسال پيامبر «مشبّهبه» ميباشد و «تشبيه» مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن است.
تعيين كعبه به عنوان قبله، حكمي حق(حكمتآميز و بهجا) و از ناحيه خداوند:
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ... .(بقره : 149)
قبله شدن كعبه، زمينهساز هدايت انسانها به صراط مستقم:
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلي صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ .(بقره : 142)
قبله شدن كعبه بهجاي بيتالمقدس، سبب جدايي صفوف پيروان واقعي پيامبر صلياللهعليهوآله از صفوف مدعيان پيروي:
...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ... .(بقره : 143)
تغيير قبله از بيتالمقدس به جانب كعبه، منشأ اعتراض سفيهان و ايجاد سؤال براي شماري از مؤمنان:
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها... * وَ ما كانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ... .(بقره : 142 و 143)
بعضي از مفسّران گفتهاند: پس از تغيير قبله، شماري از مسلمانان گفتند: پس اعمالي كه به سمت بيتالمقدس انجام دادهايم چه ميشود و آنهايي كه از دنيا رفتند تكليفشان چه خواهد شد؟! خداوند فرمود: «وَ ما كانَ اللّهُ...» (مجمع البيان، ذيل آيه)
نيز ر.ك: «فلسفه قبله شدن كعبه».
علاقه و انتظار پيامبر صلياللهعليهوآله ، زمينه تغيير قبله از بيتالمقدس به سمت كعبه:
قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاهـا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِـدِ الْحَرامِ... .(بقره : 144)
در شأن نزول آيه بالا گفتهاند: پيامبر صلياللهعليهوآله بيشتر دوست ميداشت كه كعبه بهجاي بيتالمقدس قبله باشد. حضرت به جبرئيل فرمود: دوست دارم خداوند مرا از قبله يهود به غير آن برگرداند. جبرئيل گفت: من بندهاي همانند تو هستم و تو نزد پروردگارت گرامي هستي. پس، از او در خواست كن. جبرئيل به آسمان رفت و پيامبر صلياللهعليهوآله همواره به آسمان مينگريست، به اين اميدكه جبرئيل خواستهاش را بياورد. در اين حالات بود كه آيه بالا نازل شد(مجمع البيان ،ذيل آيه).
سبب اينكه پيامبر صلياللهعليهوآله به دنبال تغيير قبله بود، اين بوده است كه، از طرفي يهوديان از روي خردهگيري ميگفتند: اين چگونه پيامبري است كه دين مستقل ندارد و به طرف قبله ما نماز ميگزارد و از سويي مشركان مكه ميگفتند: او (پيامبر) از قبله آباء و اجدادي خود روي برگردانده و به طرف قبله يهوديان ميايستد. لذا حضرت شديدا تمايل داشتند كه كعبه به جاي بيتالمقدس قبله قرار گيرد تا بهانه از دست هر دو گروه گرفته شود.
آزمودن مدعيان ايمان و اسلام و پيروي از پيامبر صلياللهعليهوآله از فلسفههاي تغيير قبله از بيتالمقدس بهسوي كعبه:
...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ... .(بقره : 143)
گرفته شدن بهانه از دست مخالفان و دشمنان، از حكمتهاي تغيير قبله از بيتالمقدس بهسوي كعبه:
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ... .(بقره : 150)
اتمام نعمت خدا بر امت اسلام و رهنمون شدن آنان به خير و سعادت، از فلسفههاي قبله قرار دادن كعبه بهجاي بيتالمقدس:
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ... وَ لاِءُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ .(بقره : 150)
آگاهي پيشين اهلكتاب از حقانيت تغيير يافتن قبله مسلمانان ازبيتالمقدس بهسوي كعبه:
...فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ... * الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ... .(بقره : 144 و 146)
يكاحتمالايناستكه ضمير«يَعْرِفُونَهُ» بهقبله(امرالقبله)برگردد(مجمعالبيان، ذيلآيه)
كعبه، داراي شرافت و ارزش خاص در پيشگاه خداوند:
...طَهِّرا بَيْتِيَ .(بقره : 125)
...طَهِّرْ بَيْتِيَ... .(حج : 26)
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ .(قريش : 3)
از اينكه خداوند با ياي اضافه تشريفي «بيت» به «يا»ي متكلم، كعبه را خانه خود خوانده و نيز از اينكه خود را «ربّ» بيت (كعبه) معرفي كرده، استفاده ميشود كه كعبه در پيشگاه خداوند داراي ارزش و شرافتي خاص است.
كعبه خانه مقدس و داراي حرمت ويژه:
...وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... .(مائده : 2)
جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... . .(مائده : 97)
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ... .(ابراهيم : 37)
وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ .(طور : 4)
بنابراين احتمال، كه مقصود از «الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ» كعبه باشد، سوگند به آن بيانگر حرمت و قداست آن است.
شكسته شدن حرمت كعبه از سوي مردمِ روزگار جاهليت، با انجام دادن امور لغو و بيهوده در اطراف آن، به عنوان عبادت:
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً... .(انفال : 35)
شكستن حرمت كعبه با انجام امور لغو و بيهوده، سبب كفر و گرفتار شدن به عذاب سخت الهي:
وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَالْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِماكُنْتُمْ تَكْفُرُونَ .(انفال :35)
حرمت شكنان كعبه مورد تهديد خداوند:
جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ... * اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ... .(مائده : 97 و 98)
هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن، در معرض عذابي سخت از جانب خداوند:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ .(فيل : 5 ـ 1)
آشكار شدن هرچه بيشترِ قداست و عظمت كعبه براي مردم جزيرة العرب، پس از واقعه حمله فيلسواران و نابودي آنان:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ... .(فيل : 1)
لاِءِيلافِ قُرَيْشٍ * إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ... .(قريش : 4 ـ 1)
پاسداران حرمت كعبه بهرهمند از مغفرت و رحمت الهي:
جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ... * اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ .(مائده : 97 و 98)
ميتوان گفت «اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ...» تهديد است عليه حرمت شكنان.
و «وَ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» تشويق است به حفظ حرمت مقدسات.
حرمت كعبه و محوريت آن براي قيام و قوام زندگي مردم، زمينه تفكر و شناخت علم بينهايت خداوند:
جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ... ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ .(مائده : 97)
تأسيس كعبه بر اساس توحيد محض و به دور از هرگونه شرك و ناخالصي، رمز قداست و احترام آن در پيشگاه خداوند:
وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِءِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ... .(حج : 26)
خواست و تشريع خداوند منشأ قداست و حرمت ويژه كعبه:
جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ... . .(مائده : 97)
پی نوشت:
1 . الكافي، ج2، ص598
2 . بقره : 203
3 . لازم به گفتن است كه به موضوع مسجدالحرام، مكه، حرم، حج و عمره در شمارههاي بعد خواهيم پرداخت.
4 . لازم به يادآوري است كه ترجمه آيات، از ترجمه قرآن كريم توسط حضرت آيت اللّه آقاي ناصر مكارم شيرازي استفاده شده است.
5 . نور الثقلين، ج1، ص128، ح376
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}