نویسنده: محمّدمهدی تهرانچی
 
 

چرخ زدن

چرخیدن - همان‌گونه که در بخش سیروسلوک در زورخانه، اشاره گردید - نمادی از چرخ و پایکوبی سماع درویشان است که در حالت وجد به گرد خود می‌چرخیده‌اند.
«حرکت» و «گردش» در نزد صوفیه و بالاخص در نزد مولانا اهمیتی بسیار داشت. زمین و جمیع ستارگان و کهکشانها به طور دایم در حرکت و دورانند. هر یک از آدمیان از خاک برون آمده و در خاک درون خواهد شد و این گردش و چرخ تا ابد ادامه دارد.
«چرخیدن در حال سماع و به آهنگ نای و رباب، مرغ جان را از قفس کالبد رها می‌کند و برای سیر و صعود به آسمان و به جهان حقیقت آماده می‌سازد. در مکتب مولانا سیر و سفر و حرکت و جنبش مایه‌ی کمال و نشانه حیات است و توقف نشانه زوال. آدم بی‌حرکت و بی‌عشق همچون جماد است. شمس تبریزی درباره وجد و چرخ (به نقل از مقالات دفتر دوم شمس) می‌فرماید: «رقص مردان خدا لطیف باشد و سبک. گویی برگ است که بر روی آب می‌رود. اندرون او صدهزار کوه و برون چون کاه.» (1)
افلاکی در مناقب العارفین در شرح حال مولانا جلال‌الدین رومی می‌نویسد:
«در آن غلیان شور و سماع از حوالی مسگران می‌گذشت. مگر آواز ضرب تق‌تق ایشان شنید. از خوشی آن ضرب، شوری عجیب در مولانا ظاهر شد و به چرخ درآمد.»
مراسم سماع و چرخیدن در بین صوفیان قونیه هنوز هم مرسوم است و هر سال به مناسبت تولد مولانا در مزار او مراسم باشکوهی در این ارتباط برگزار می‌شود. طرز چرخیدن آنها چرخشی ساده و یکنواخت است که تا حدی به «چرخ جنگلی» شباهت دارد.
سعدی در حالت وجد صوفیان می‌گوید:

چو شوریدگان می‌پرستی کنند *** به آواز دولاب مستی کنند
به چرخ اندر آیند دولاب‌وار *** چو دولاب بر خود بگریند زار

در این شعر، دولاب به معنی چرخ چاه است که هنگام گردش نوایی از آن شنیده می‌شود یعنی آن شوریدگان به هنگام وجد و حال مانند چرخ چاه به گرد خود می‌چرخند و بر احوال خود زاری و ناله می‌کنند.
«صوفیان در حالت وجد، با کوبیدن پای بر زمین، چرخیدن را آغاز می‌کرده‌اند. افلاکی می‌نویسد: «مولانا هنگام وجد با گفتن کلمه «هی» پای بر زمین می‌کوفت و به چرخیدن می‌پرداخت. چون وجد و سماع از نظر عرفا و متصوفه حرکتی است غیرارادی و الهی. بنابراین کوبیدن پای بر زمین مانند چرخیدن و دست افسانی، غیرارادی بوده است؛ با وجود این در طول قرنها، در کلیه خانقاهها و مولوی‌خانه‌ها چنین مرسوم بوده است که موقع چرخیدن پای بر زمین می‌زده‌اند.» (2)
در سماع مولویه در قونیه هم قاعده بر این جاری است که پای چپ را ثابت می‌کنند و پای راست را بر زمین می‌زنند و می‌چرخند. در زورخانه‌ها نیز بسیاری از چرخنده‌ها هنگام شروع چرخ پای راست را بر زمین می‌کوبند و با گفتن کلمه «هی» چرخیدن را آغاز می‌کنند.

گونه‌های چرخیدن

پس از اتمام ورزش میل، نوبت به چرخیدن می‌رسد. چرخیدن نیز از کوچکترها شروع می‌شود و این ورزش یکی دیگر از هنرهای بسیار زیبای ورزش باستانی است.
انواع چرخ عبارتند از: 1. چرخ ساده، 2. چمنی (چکشی)، 3. قجری، 4. جنگلی، 5. تیز، 6. تک‌ فر، 7. دو پر، 8. سه پر.
فرق هر کدام از این چرخیدنها بستگی به چگونگی حرکات پا و تند و کند شدن گردش چرخ با آهنگ ضرب دارد.

1. چرخ ساده

این چرخ همان چرخ معمولی است که غالب ورزشکاران بدون اینکه به بدن حرکت اضافی بدهند، به گرد خود می‌چرخند و آهنگ ضرب با هر گردش آن مطابقت دارد. در این چرخ همیشه یک پا، ستون یا محور می‌شود، و پای دیگر در هر بار چرخیدن با پنجه‌ها، اطراف پای ستون، محل خود را عوض می‌کند. در نتیجه در تمام مدت چرخ، پای ستون خم نمی‌شود. ولی پای دیگر به علت اینکه روی پنجه کار می‌کند، کمی خمیده است. بدن و دستها هنگام چرخیدن باید کاملاً صاف و سر روبه‌رو باشد. (یعنی نه رو به بالا و نه رو به پایین). پنجه‌های دست نیم بسته باشد. جهت چرخیدن مهم نیست، زیرا عده‌ای به راست و گروهی به چپ می‌چرخند.

2. چرخ چمنی (چکشی)

این چرخ همان چرخ ساده است. با این تفاوت که پنجه پای چپ در هر بار گردش، با قدرت بیشتری به زمین زده می‌شود و بدن با جهش کوتاهی از زمین بلند می‌شود، و گرد خود می‌چرخد. علاوه اینکه همراه با حرکت پای ورزشکار، صدای ضرب کوبنده‌تر است.

3. چرخ قجری

چرخ قجری مانند چمنی است. با این تفاوت که از سرعت کم و بطئی شروع، و به تدریج به سرعت آن افزوده می‌گردد؛ ولی سرعت چرخ چمنی، با اینکه چکشی است از ابتدا تا خاتمه به طور یکنواخت است.

4. چرخ تیز

در این چرخ ضربات و حرکات پا خیلی ظریف است. دستها کاملاً صاف، پنجه‌ها باز و کف دست رو به پایین است. شیرینکار به مجرد شروع چرخ، با سرعت هر چه تمامتر می‌چرخد.

5. تک فر

در تک فر - همان‌طور که از اسم آن پیدا است - ورزشکار با پریدن به بالا، یک چرخ به دور خود می زند، و مجدداً به جای خود برمی‌گردد. نحوه انجام آن بدین قرار است که، پای راست را حدود 40 سانتیمتر دورتر به زمین کوبیده، و با حرکت پای چپ، در حالی که زانوی پای چپ نیز رو به بالاست، به هوا می‌پرد، و در حین پریدن، یک دور به گرد خود می‌گردد و فرود می‌آید. این کار متناوباً انجام می‌شود.

6. دوفر (دوپر)

دوپر عبارت است از دو چرخ پیاپی و یک مکث، که صدای ضرب، حرکات ورزشکار را به خوبی نشان می‌‌دهد. به عبارت دیگر، همان حرکت تک فر است که به مجرد شروع به گردش، دو چرخ می‌زند و پس از یک نیم دور، پای خود را به زمین می‌زند و پس از دو چرخ پیاپی باز حرکت خود را از نو شروع می‌کند.

7. سه پر (سه فر)

عیناً مانند دوپر می‌باشد، با این تفاوت که به جای دو چرخ پیاپی سه چرخ می‌زند، و مجدداً حرکت خود را شروع می‌نماید. بعضی از ورزشکاران برای شیرینکاری، چرخ خود را به طور ساده شروع می‌کنند و بدون اینکه بایستند، چرخ ساده را تبدیل به تک‌فر، و پس از چند دور دو پر، و بالاخره تبدیل به سه پر می‌کنند و در پایان، چرخ را تیز کرده و با یک تک‌فر (لاروب) خاتمه می‌دهند.

8. چرخ جنگلی

این چرخ ترکیبی از چرخ ساده و پای جنگلی است و حرکت آن ضمن چرخیدن به طور منظم در کناره‌ها و اطراف گود می‌باشد و با تأنی انجام می‌شود. نحوه عمل بدین قرار است که پنجه پای چپ را به زمین آشنا کرده، به طور ساده یک بار دور پای دیگر می‌چرخند. این چرخ، در سرنوازی برای پیشکسوتان و پهلوانان و شیرینکارها، مورد استفاده است.

9. چرخ ذوالفقار

این چرخ دقیقاً حرکت پای ذوالفقار (پای آخر) می‌باشد، که ضمن انجام پای آخر بدون اینکه در آهنگ ضرب تغییری داده شود می‌چرخند.

جولان (سه پا)

شروع حرکات چرخ و شیرینکاری، با چهار قدم یا سه پا شروع می‌شود که به آن جولان هم می‌گویند. این حرکت برای رفع خستگی و تنوع بین دو چرخ است که شیرینکار خود را برای چشمه بعدی آماده می‌کند؛ یا اینکه در شروع شیرینکاری، قبل از چرخیدن چند بار جولان می‌دهد، سپس چرخ خود را شروع می‌کند.
سه پا بدین گونه است که از یک طرف گود با چهار ضربه و یا چهار شماره و یه پا به طرف دیگر می‌رود، و در ضربه آخر عقب گرد می‌کند، و ضمن شیرینکاریهای متناسب و جولان در اطراف گود، ممکن است گاهی به بالای گود بپرد.
هنگام سه پا، برای پیشکسوتها و افرادی که بخواهند برای آنها احترام قایل شوند، سرنوازی می‌خوانند که بنا به درخواست میاندار و یا مرشد انجام می‌شود و خواننده باید شعر خود را با نام رسول اکرم (صلی‌ الله ‌علیه و آله و سلم) تمام کند تا حاضرین صلوات بفرستند و جولان دهنده به شیرینکاری خود ادامه دهد.
سه پا باید با تأنی و قدمهای موزون و قامت افراشته اجرا شود و نباید هنگام حرکت، سر رو به پایین یا کمر خمیده و یا جلفی در حرکات او باشد.

این سر و آن سر زدن

جولان دیگری به نام این سر و آن سر زدن است. این حرکت از نظر فنی همان پای چهار قدم است که با حرکت سه پا و چهار ضرب از این سوی گود به آن سوی گود می‌دود، و در پایان هر حرکت، هنگام عقب گرد، پای خود را به لب گود می‌زند.

پیدایش پا زدن

پا زدن را نوعی تمرین برای چابکی در میدانهای نبرد دانسته‌اند. دکتر مهرداد بهار می‌نویسد:
«به جوانان بالغ یک رشته مراسم گوناگون می‌آموختند که از آن جمله آیین نبرد بود. بسیاری از رقصهای سنتی مردانه در ایران و سرزمینهای دیگر نیز مُعرف نوعی نبرد است که خود بازمانده‌ی همان آداب کهن جرگه‌های مردانه است.» (3)
با این توضیح می‌دانیم انواع پا زدن ورزش باستانی عبارتند از: پای تبریزی، پای کرمانشاهی، پای خراسانی، پای جنگلی و امثال آن که همه‌ی این حرکات ریشه در رقصهای محلی دارد و اجرای آن زنده کننده سنن با ارزش بومی ایران است باید گفت کسانی که برای نوآوری، به این حرکات مردانه حرکات جدید و رقصهای غیرورزشی اضافه می‌کنند خطای بزرگی را مرتکب می‌شوند. این کار موجب از بین رفتن و دگرگونی ماهیت معنوی پا زدن خواهد شد (رجوع شود به نوآوری در ورزش باستانی).

پا زدن

پا زدن گذشته از جنبه ورزشی آن، هنری بسیار شیرین و دیدنی است که باعث تربیت انعکاس ارادی اعضای مختلف بدن شده، و شخص را به اصطلاح «فرز» و سبکبال بار می‌آورد.
چگونگی و نوع پا زدن، در مناطق مختلف کشور کمی با هم فرق دارد ولی اصول آن یکی است. مثلاً در تهران چهار نوع پا می‌زنند که عبارتند از: پای چپ و راست، پای جنگلی، پای تبریزی، پای آخر. (4)
در بسیاری از شهرهای ایران پا زدن اسم خاصی ندارد و یا اگر دارای اسم باشد اغلب کامل نیست و اکثر پیشکسوتها بدون اینکه نام انواع پا زدن را بدانند، آن را اجرا می‌کنند که پشت در پشت از پیشینیان آن را فرا گرفته‌اند.
در حال حاضر، معدودی از زورخانه‌های باختران و قزوین و خراسان و قم و یزد و اصفهان و تعداد کمی در تهران، پا زدن را به طور کامل اجرا می‌کنند. ولی در اکثر زورخانه‌های کشور به پا زدن اهمیت نمی‌‌دهند و در نتیجه اسامی چشمه‌های آن هم فراموش شده است.
از مجموعه مطالعاتی که تا حد مقدور، در مورد اسامی انواع پا زدن به عمل آورده‌ایم، به این نتیجه رسیده‌ایم که پا زدن تقریباً هفت چشمه است و بعضی از چشمه‌های آن دارای سه تا پنج ریزه‌کاری است که بنا به سلیقه میاندار ترتیب اجرای آن فرق می‌کند و چه بسا کسانی که در پا زدن بدون اینکه از مایه آن چشمه خارج شوند، به ابتکار خود ریزه‌کاریهایی به آن اضافه می‌نمایند.
بنابراین انواع پا زدن به ترتیب اجرا عبارتند از:
شاطری - شلار - جنگلی - تبریزی - خراسانی (تبریزی دوم) - کرمانشاهی - ذوالفقار (پای آخر). اینک به شرح هر یک از آنها می‌پردازیم. ضمناً باید به این نکته توجه شود که پا زدن را آن‌گونه که شایسته است، به طور کتبی نمی‌توان مانند میل، و شنو، تشریح و تفهیم کرد که بتواند در عمل مورد استفاده قرار گیرد. ولی ذکر آن از نظر اطلاع و حفظ فرهنگ این هنر، ارزنده است. طبعاً فراگیری پا زدن باید زیرنظر استاد و در زورخانه انجام شود.

1. شاطری

دویدن با حالت پرش روی پنجه پا را شاطری می‌گویند. در این شیوه دستها به طور متناوب موقع دویدن در حرکت است. چنانچه قدمها بلند برداشته شود و دور گود بدوند اصطلاحاً به آن «شلنگ اندازی» می‌گویند (در قدیم برای بلند دویدن تخته‌ای به طول 2 متر و عرض تقریباً 3 سانتیمتر کنار گود می‌گذاشتند و روی آن می‌دویدندن که به آن تخته شلنگ می‌گفتند). ممکن است به جای دویدن و راه رفتن، شاطری در جا انجام شود (یعنی در جا دویدن مانند درجا زدن). بنا به سنت قدیم، بعضی از میاندارها قبل از ورزش برای گرم شدن بدن، شاطری می‌روند تا خوب گرم شوند، که صدای ضرب با آهنگ ملایمی حرکت آنها را تنظیم کند.

2. شلار

این حرکت عبارت است از راه رفتن آهسته، کمی به جلو و به عقب، به طوری که پنجه پا قدری موقع عقب و جلو رفتن، با تأنی به زمین کشیده شود و بدن با نرمی تکان بخورد. شلار به عنوان مقدمه‌ای برای پا زدن است و این حرکت در خراسان به این اسم شهرت دارد.
شلار برای تازه کردن نفس بین پا زدن نیز معمول است و گاهی هنگام مقدمه‌خوانی مرشد، به منظور اینکه سرد نشوند «شلار» می‌زنند.

3. جنگلی

جنگلی زدن عبارت از تکان دادن بدن، روی یکی از پنجه‌های پا به طور متناوب می باشد و مورد استفاده آن، بین سه پا یا قبل از شروع پا زدن است و مانند «شلار» آن را نمی‌توان به تنهایی به عنوان یک چشمه «کارپا» به حساب آورد.
پای جنگلی در چرخ نیز مورد استفاده است و شیرینکار در حین جنگلی زدن دور خود می‌چرخد و این حرکت را بیشتر در سرنوازی انجام می‌دهند که ویژه پیشکسوتان و شیرینکارها و پهلوانان است.

4. پای تبریزی

نخست پای راست روی پای چپ و به طرف زمین طوری روی پنجه می‌آید که سنگینی بدن روی آن قرار گیرد و بلافاصله پای چپ به طرف پای راست، همان حرکت را انجام می‌دهد، به طوری که دوپا نسبت به هم شکل «لا» را پیدا می‌کنند و دستها به طور متناوب با پاها بال می‌زنند. به این حرکت در تهران «لام الف لا» می‌گویند.
پس از 10 الی 20 جفت «لام الف لا» چشمه بعدی که عبارت از «میانکوب زدن» است انجام می‌شود. یعنی هر 3 باری که پا به چپ و راست می‌چرخد، یک بار جفت پاها به جلو کوبیده می‌شود. تکرار این عمل شاید تا 10 بار ادامه پیدا کند. سپس میانکوب را دوبار می‌زنند و بالاخره سه بار و یا چهار بار می‌شود. بعضی مجدداً از 3 برمی‌گردند به 2 و بعد به یک و کار را تمام می‌کنند.
آنچه گفته شد کلیات پای تبریزی است. ولی ضمن آن بنا به سلیقه میاندار، بدون آنکه صدای ضرب و یا مایه کار فرق کند، شیرینکاریهایی را اجرا می‌کنند.

5. پای خراسانی (پای دوم تبریزی)

شروع این حرکت با پای کشیده به طرفین است. یعنی پای راست به طرف راست، با آهنگ کشداری رو به جلو بالا می‌آید و بعد به حالت اول و به جای خود برمی‌گردد و همین عمل را پای چپ انجام می‌دهد و به حالت اول برمی‌گردد. پس از چندبار که این حرکت تکرار شد کار تغییر می‌کند و آن اینکه در فاصله بین حرکت پا به طرفین، روی پنجه‌های پا سه مرتبه بازی می‌کند و در نتیجه آهنگ ضرب نیز عوض می‌شود، یعنی موقعی که پا بالا می‌آید، ضرب می‌کوبد و موقع بازی پنجه‌ها صدای ضرب ریتم ملایمی دارد که مجموعاً آهنگ تک‌فر نواخته می‌شود.
در این حال کسانی که بخواهند تک‌فر بزنند، با اجازه میاندار به وسط آمده تک‌فر می‌زنند. بعد از اینکه مدتی این عمل تکرار شد با دو مرتبه تکرار، در بلند کردن دو پای پیاپی، «دوفر» زده می‌شود. کسانی که بخواهند دو فر بزنند از فرصت استفاده می‌کنند تا بالاخره به «سه‌فر» می‌رسد، و بر این منوال سه فر را هم انجام می‌دهند.

6. پای کرمانشاهی

برعکس پای خراسانی، شروع این پا به صورت ضربدر (×) پای راست به حالت کشیده به طرف چپ، و سپس پای چپ با حالت کشیده به طرف راست، با آهنگ مخصوصی حرکت می‌کند و به آن «قیچی» می‌گویند. پس از سه بار «قیچی»، سه مرتبه بدون اینکه پاها حرکتی داشته باشند، با آهنگ ضرب «در جا» می‌زنند و سپس سه بار به طرف جلو «میانکوب» می‌زنند.
البته میانکوب در پای کرمانشاهی ممکن است با شیرینکاریهای دیگری با همان آهنگ همراه باشد. مثلاً به جای سه بار «میانکوب»، سه مرتبه به بالا پرش می‌نمایند و یا سه بار پای خود را به نرمی عوض می‌کنند.

7. ذوالفقار (پای آخر)

این پا با دویدن در جا، یا با شاطری شروع می‌گردد، به قسمی که دستها برعکس پاها، متناوباً عقب و جلو می‌روند. این حرکت پس از اینکه مدتی ادامه یافت، دو در میان تکرار می‌گردد. سپس با توقف پا، به همان صورت دو بار و بالاخره سه بار می‌شود.
ممکن است پس از اتمام حرکات، عکس آن را در خمش پا عمل کنند. یعنی از سه به دو و بعد به یک و بعد با شاطری پا را تمام کنند (این حرکت، در «چرخ ذوالفقار» مورد استفاده است، که ضمن اجرا آن به گرد خود می‌چرخند).

نیایش

پس از پایان ورزش، میاندار یا یکی از پیران و پیشکوتهای حاضر در زورخانه، ختم ورزش را اعلام می‌کند و از خداوند بزرگ سعادت و سلامت ورزشکاران را مسئلت می‌نماید. مراسم دعا یک سنت بسیار ارزنده اخلاقی و مذهبی است که شخص را به رعایت مبانی تقوا و انسانیت مقید می‌سازد.
هنگام نیایش همه ساکت و بی‌حرکت، گوش به گفتار دعا کننده می‌دهند و سخنان او را با کلمه «آمین» تأیید می‌کنند. دعا کننده از پیشینیان و کسانی که در راه ورزش و خدمت به مردم زحمت کشیده، و کسانی که هم‌اکنون در این راه، صادقانه به خاطرپیشرفت و ترقی مملکت کوشش می‌کنند، به نیکی یاد می‌کند. همچنین از خداوند می‌خواهد جوانان کشور و عموم مسلمانان جهان نسبت به هم مهربان و متحد و مردمی سالم و با ایمان باشند و در خاتمه به دشمنان خاندان علی (علیه‌السلام) لعنت می‌فرستد.
در ادوار گذشته موقع اعیاد و جشنها، ورزش باستانی به صورت جالب و مفصلی در میدانها اجرا می‌شد که بیش از صدها تن از جوانان و پهلوانان، و پیشکسوتها در حضور سلطان وقت به ورزش مشغول می‌شدند. پس از خاتمه ورزش مرشد یا پهلوان کهنسالی با صدای بلند در حضور هزاران تماشاچی دعا می‌کرد و جمعیت حاضر با صدای بلند آمین می‌گفتند، به طوری که منظره آن ایجاد ابهت و جلال خاصی می‌کرد. ولی این مراسم در دوران سلطنت پهلوی، تقریباً منسوخ شد. جا دارد که این رسم پسندیده را در مراسم ورزشی که سالی چند مرتبه در میادین انجام می‌شود، مجدداً برقرار کنند.

اهمیت دعا

در مورد اهمیت دعا که در زورخانه این چنین به آن ارج نهاده شده است، گفتاری را از نیایش دکتر شریعتی نقل می‌کنیم:
«... دعا کردن یعنی خواستن و تکرار خواستها و نیازها، همچون شعار است و همچون تلقین اصول اعتقادی است. همچون تازیانه‌ای برای زنده نگه داشتن درخواستها و ایده‌آلهای مقدس انسانی است.»
و نیز در تفسیر نمونه بحثی آموزنده درباره نیایش آمده:
«... بعضی می‌پرسند دعا و نیایش برای چیست؟ آیا دعا اثر تخدیری ندارد؟ و آیا مردم به جای اینکه به سراغ فعالیت و کوشش و استفاده از وسایل جهان هستی بروند تنها باید به دعا قناعت کنند؟... آنها که چنین ایرادهایی می‌گیرند، از آثار روانی و اجتماعی و تربیتی و معنوی دعا و نیایش غافلند. زیرا انسان برای تقویت اراده و برطرف کردن ناراحتیها، به تکیه‌گاهی احتیاج دارد. دعا چراغ امید را در انسان روشن می‌سازد.
مردمی که دعا و نیایش را فراموش کنند با عکس‌العملهای نامطلوب روانی و اجتماعی مواجه خواهند شد و به تعبیر یکی از روانشناسان معروف، فقدان نیایش در میان هر ملتی برابر با سقوط آن ملت است. اجتماعی که احتیاج به نیایش را در خود کشته است معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهد بود.» (5)
همچنین دکتر آلکسیس کارل راجع به دعا چنین می‌گوید:
«نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، در فعالیتهای مغزی انسان یک نوع شگفتی و انبساط باطنی، و گاهی روح قهرمانی و دلاوری را تحریک می‌کند. نیایش، فضایل خویش را، با علامت بسیار مشخص و منحصر به فردی نشان می‌دهد. صفای نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادی روانی، چهره پر از یقین، استعداد هدایت و نیز استقبال از حوادث؛ اینهاست که از وجود یک گنجینه پنهان، در عمق جسم و روح حکایت می‌کند.
تحت این قدرت، حتی مردم عقب مانده و کم‌استعداد نیز می‌توانند نیروی عقلی و اخلاقی خویش را بهتر به کار ببندند و از آن بیشتر بهره گیرند اما متأسفانه در دنیای ما کسانی که نیایش را در چهره حقیقی‌اش بشناسند بسیار کم‌اند.» (6)

آنچه باید در مورد دعا رعایت شود

نیایشگر موقع دعا باید پاک باشد؛ گو اینکه پاکی در داخل گود برای ورزشکاران لازم‌الاجراست. ضمناً حضور اشخاصی در ورزشخانه و زمان ورزش موجب می‌شود تا موضوع دعا کم و بیش فرق کند. این بر دعا کننده است که زمان و مکان را تشخیص دهد و با تیزبینی بداند که در زورخانه چه کسانی حضور دارند (منظور شخصیتهای اجتماعی و پیشکسوتان است).
دعا کننده باید توجه به وقت داشته باشد و طوری نشود که دعایش کم‌کم تبدیل به سخنرانی شود. قاطع و با صدای بلند دعا کند. بویژه حاضران در گود باید با صدای رسا آمین بگویند.
دعای زیر، نیایشی است که در ورزشخانه‌ها معمول است و این دعا تقریباً از سالیان گذشته تا به حال، به صورت دستور درآمده و بنا به تشخیص دعا کننده، با شرایط محیط مطالبی به آن می‌افزایند:
-اول و آخر مردان عالم ختم به خیر: حضار می‌گویند آمین
- خداوند زحمات همه مرشدین را بر ما حلال کند: حضار می‌گویند آمین
-پیران را عزت: حضار می‌گویند آمین
-جوانان را قدرت: حضار می‌گویند آمین
-حق پیر: حضار می‌گویند آمین
-مزد استاد: حضار می‌گویند آمین
-بُرّایش ذوالفقار: حضار می‌گویند آمین
-نیستی جان کفار: حضار می‌گویند آمین
-تیغ امام زمان برّا: حضار می‌گویند آمین
-دشمنش فنا: حضار می‌گویند آمین
-سایه‌اش مستدام: حضار می‌گویند آمین
دم به دم، قدم به قدم، زبده اولاد بنی‌آدم، خواجه کائنات احمد، محمود، ابوالقاسم، محمد، صلوات. حضار صلوات می‌فرستند
دعای پیر در حق جوان: حضار می‌گویند آمین
دعای پیر و جوان در حق یکدیگر: حضار می‌گویند آمین
بر بد و بخیل لعنت: حضار می‌گویند آمین
بر شیطان لعنت: حضار می‌گویند آمین
حق، پدر مدیر و مرشد را بیامرزد: حضار می‌گویند آمین
حق، پدر مشتمالچی و قهوه‌چی را بیامرزد: حضار می‌گویند آمین
حق، پدر تازه‌‌کار و نوچه و نورسته و نوخاسته را بیامرزد: حضار می‌گویند آمین
حق، پدر سید و پهلوان و پیشکسوت را بیامرزد: حضار می‌گویند آمین
و حق، پدر واردی، صاحب هیبت، صاحب زنگ، پیش‌قدم، منکری، صلواتی و کشتی‌گیر را بیامرزد: حضار می‌گویند آمین
بر شیطان صفت لعنت: حضار می‌گویند بیش باید
بر موذی و منافق لعنت: حضار می‌گویند بیش باید
بر آن کسانی لعنت که خدا و رسول لعنتشان کرده: حضار می‌گویند بیش باید
بر آن کسانی رحمت که خدا و رسول رحمتشان کرده: حضار می‌گویند بیش باید
الهی مریضهای اسلام شفا: حضار می‌گویند بیش باید
و علمای اسلام در پناه امام زمان: حضار می‌گویند آمین
خدایا به علم و حلم مجتهدین با عمل ما بیفزا: حضار ‌گویند آمین
خدایا آن کسانی که در این مکان پیش از ما به راستی و درستی قدم برداشته‌اند، و اکنون سر به تیره تراب فرو برده‌اند همه را غرق رحمت بفرما: حضار می‌گویند آمین
کسانی که حیات دارند و برای روشنی چراغ این مکان مقدس، در هر کسوتی و به هر شکلی زحمت می‌کشند همه را معزز و موفق بدار: حضار می‌گویند آمین
و کسانی که با این حلقه فتوت، و این سنت پسندیده ناآگاهانه مخالف هستند، از دم گرم فیض‌بخش شاه مردان علی مرتضی می‌خواهیم که همه آنها را به راه راست هدایت بفرماید.: حضار می‌گویند آمین
و آن کسانی که آگاهانه تیشه بر ریشه این گود مقدس می‌زنند انشاءالله به جزای اعمالشان برسند.: حضار می‌گویند آمین
برای شادی و روح اموات لختی و رخت پوشیده، صلوات و فاتحه.
حضار صلوات می‌فرستند و فاتحه می‌خوانند.
پس از پایان دعا چنانچه لازم باشد یکی از شخصیتهای حاضر سخنرانی و یا مطلبی ایراد کند دعا کننده ضمن معرفی سخنران از حضار درخواست صلوات می‌کند.

مشتمال

از زمانهای قدیم در ورزشخانه‌ها مشتمال متداول بوده است. به طوری که شخصی به نام مشتمالچی وجود داشته که ورزشکاران را بعد از ورزش، برای رفع خستگی و کوفتگیهای ناشی از آن مشتمال می‌داده است. در حال حاضر این رسم در بعضی از زورخانه‌ها معمول است و غالباً دیده می‌شود که ورزشکاران یکدیگر را پس از ورزش مشتمال می‌دهند. ولی مثل سابق به آن اهمیت داده نمی‌شود.
مشتمال یکی از مهمترین کارهای پرورش اندام است که امروز در تمام کشورهای پیشرفته به آن اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌دهند و رشته جداگانه‌ای را به نام «ماساژ» در سالنهای زیبایی و باشگاههای ورزشی دنیا به وجود آورده است و در معالجه چاقی و لاغری، و یا برطرف کردن بعضی از بیماریها، از آن استفاده می‌نمایند. این نمایانگر آگاهی ورزشکاران باستانی نسبت به اهمیت مشتمال از قدیم‌الایام می‌باشد، که به خواص آن پی برده بودند.

آیین میانداری

گفتیم میاندار کسی است که در وسط گود رهبری ورزشکاران را به عهده می‌گیرد و دیگران که پیرامون او جرگه زده‌اند، از او پیروی می‌کنند. معمولاً میاندار باید یکی از پیشکسوتهای حاضر در گود باشد. مگر آنکه بنا به مصالح تربیتی به یکی از نوچه‌ها و یا نوخاستگان، طبق دستور بزرگترها، میانداری تکلیف شود.
میاندار باید حایز شرایط «میانداری» باشد و بایسته است که انجام درست تمامی کارهای ورزشی را بداند و با استواری و هنرمندی، در وسط گود آن چنان به ورزش بپردازد که ورزشکاران و حتی مرشد از کسالت و سردی بیرون آیند. باید در آنها شوق و شور بیافریند و انجام هر حرکتی را نه آن چنان کم و کوتاه کند که اطرافیان را کفایت نکند و نه آن چنان بسیار، که موجب خستگی و درماندگی تازه‌کارها گردد. این، به هوش و تشخیص میاندار پخته کار بستگی دارد تا با توجه به زمان و نوع حرکت ورزشی به گونه‌ای کار را به پایان برساند که همه خوشحال و راضی از گود خارج شوند.
هنگام گرفتن میل و نیز موقع پا زدن، به اشعار و هنر مرشد توجه داشته باشد و شعر او را با عوض کردن حرکت ناتمام نگذارد و خشک و بی‌ذوق و مانند مجسمه‌ای به کار مشغول نشود، بلکه رو به جرگه ورزشکاران اندک اندک به گرد خود بچرخد و کسانی را که پشت سر او قرار دارند و غالباً تازه کارها هستند، از نظر دور ندارد. همین‌طور هنگام شنو، پس از هر یکصد شماره بایستد، و پس از خم‌گیری و نرمش، دوباره به شنو بپردازد. زیرا چه بسا کسانی در گود باشند که از «شنو» ی زیاد، درمانده شوند و ناچار به گونه‌ای نادرست ورزش کنند، که این، هم برای تماشاگران زورخانه نازیباست و هم برای میاندار شکل خودنمایی پیدا می‌کند.
میاندار شایسته، یاری دهنده مرشد در مدیریت زورخانه است. او در حالی که به ورزش مشغول است، آمد و شد مردم و شخصیتهای ورزشی را، با تیزبینی زیر نظر دارد و در خوش‌ آمدگویی و اجرای حق احترام به مرشد یاری می‌دهد و آن چنان است که هر آنچه در زورخانه می‌گذرد، از ژرف‌نگری او پوشیده نمی‌ماند.
چنانچه ورزشکاران مشغول به ورزش باشند و پیشکسوتی صاحب زنگ وارد شود میاندار لحظه‌ای مکث می‌کند و پس از ادای احترام، به ورزش ادامه می‌دهد.
در برخی از زورخانه‌ها، وظیفه میانداری را پیشکسوتان حاضر در گود بین خود تقسیم می‌کنند. بدین معنی که یک دست ورزش (شنو، میل، پا زدن) را به ترتیب، سه نفر میانداری می‌کنند. البته این برنامه برای نوخاسته‌هایی که از نظر تربیتی باید تمرین میانداری کنند مناسب است و از نوآوریهای ارزنده می‌باشد، زیرا همانطور که می‌دانیم در گذشته‌های نه چندان دور کلیه‌ی عملیات ورزشی را یک نفر میانداری می‌کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. ابوالقاسم تفضلی، سماع درویشان در تربت مولانا، ص 36.
2. همانجا.
3. بهار، مهرداد. بررسی فرهنگی زورخانه‌های تهران، ص 14.
4. مرحوم حبیب‌الله بلور در نشریه نیرو و راستی، سال 1322، اسامی پا زدن در تهران را به شرح زیر بیان کرده است: پای اول - چکشی - شلنگ - چپ و راست - تبریزی جفتی.
5. تفسیر نمونه، جلد 1، سوره بقره، ذیل آیه 186.
6. دکتر آلکسیس کارل، نیایش، به نقل از مأخذ قبل.

منبع مقاله :
تهرانچی، محمّدمهدی؛ (1388)، ورزش باستانی از دیدگاه ارزش، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم