نویسنده: محمدهادی معرفت




 

بزرگان فنّ قرائت، برای تشخیص قرائت صحیح و جدا ساختن آن از قرائت غیرصحیح، ضابطه‌ای مشخص كرده‌اند كه در اینجا ذكر می‌گردد. در این باره سه شرط را یادآور شده‌اند:
شرط اول: صحت سند قرائت. باید قرائت شناخته شده، دارای سند صحیح تا یكی از صحابه باشد.
شرط دوم: با رسم الخط مصحف توافق داشته باشد.
شرط سوم: با قواعد ادبی عرب توافق داشته باشد.
هرگاه قرائتی دارای این سه شرط باشد، صحیح و موردقبول است. اگر یكی از این شروط را نداشته باشد غیرصحیح و مردود است. اصطلاحاً به قرائتی كه فاقد شروط مذكور است، شاذّ گویند.
این شروط سه گانه را اركان قرائت موردقبول نام نهاده‌اند. در توضیح این اركان (شرایط سه گانه) گفته‌اند: قرائت لازم نیست با فصیح‌ترین قواعد عربی تطابق داشته باشد. كافی است كه با یكی از لغت‌های عرب- گرچه نامشهور باشد- مطابقت كند، زیرا علمای نحو، بسیاری از قرائت‌ها را با قواعد مخالف دیده‌اند، در حالی كه قرائت مذكور از یكی از قرّاء سبعه و مورد قبول می‌باشد. در توجیه این گونه قرائات گفته‌اند: تطبیق با قواعد مشهور ضرورتی ندارد، بلكه اگر قرائت با برخی از لغت‌های قبائل عربی تطابق داشته باشد كافی است. (1)
در این باره باید گفت: قرآن با فصیح‌ترین لغات عرب نازل گردیده و هرگز لغت‌های شاذ و غیرمعروف عرب، معیار درستی قرائت نمی‌تواند باشد. لذا این گونه سخن گفتن از امثال ابن جزری، پایین آوردن قدر و منزلت قرآن كریم است. اینان چون قرائات سبع را پذیرفته بودند، به ناچار این گونه سخنانی را روا می‌دارند. این گونه اظهارات هرگز درباره‌ی قرآن روا نباشد.
هم چنین ابن جزری گوید: «مقصود از موافقت با رسم الخط مصحف، موافقت با رسم الخط هریك از مصاحف عثمانی كافی است تا ملاك صحت قرائت قرار گیرد. » در صورتی كه می‌دانیم مصاحف هفت گانه‌ی عثمانی، خود دارای اختلاف بودند و موجب اختلاف گردیدند. پس چگونه می‌تواند ملاك صحت و قبولی قرائت گردد.
در رابطه با سند، قبلاً اشارت رفت كه بیشتر سندهای قُرّاء تشریفاتی‌اند و برای تقویت بنیه‌ی قرائت‌ها ساخته و پرداخته شده بودند. حقیقت این است كه شیوخ و اساتیدِ قرائت را كه هریك از قرّاء نزد آنان شاگردی كرده بودند، به عنوان سند مطرح كرده‌اند.

اما آنچه ما آن را ضابطه‌ی قبولی قرائت می‌دانیم، عبارت است از: موافقت با قرائت جمهور مسلمین جدا از قرائت قرّاء. زیرا قرآن در دو مسیر طی طریق نموده، نخست طریقه‌ی مردمی كه مسلمانان سینه به سینه از پدران و اجداد خود، از شخص شخیص پیامبر (صلی الله علیه و آله) تلقی نموده و اخذ كرده‌اند و برای همیشه دست به دست داده تا به امروز برای ما رسانده‌اند.
این قرائت مردمی، موافق با ثبت (نوشته‌ی) تمامی مصحف‌های موجود (2) در تمامی قرون است و نمایانگر آن، قرائت حفص است،‌ زیرا حفص همان قرائت جمهور را قرائت كرده و علی (علیه السلام) نیز همان را قرائت كرده كه توده‌ی عظیم مردمی از پیامبر (صلی الله علیه و‌آله) شنیده‌اند. این مسیر، مسیر تواتر است و قرآن به گونه‌ی تواتر به ما رسیده است. ولی مسیر قرّاء و قرائات مسیر اجتهاد است (جز قرائت عاصم) كه اجتهاد در نصّ قرآن روا نباشد و فاقد حجیّت شرعی است.
اینك برای تشخیص قرائت صحیح و متواتر كه بر دست جمهور نقل و ضبط شده، سه شرط ارائه می‌نماییم:
شرط اول: توافق با ثبت مصحف‌های موجود، كه در تمامی قرون بر دست توانای مردمی ثبت و ضبط شده است. تمامی قرآن‌های خطی و چاپی، مخصوصاً در گستره‌ی شرق اسلام، بدون هیچ گونه اختلافی ارائه شده و می‌شود.
شرط دوم: توافق با فصیح‌ترین و معروف‌ترین اصول و قواعد لغت عرب، زیرا قرآن با فصیح‌ترین لغت نازل شده و هرگز جنبه‌های شذوذ لُغَوی در آن یافت نمی‌شود.
شرط سوم: توافق با اصول ثابت شریعت و احكام قطعی عقلی، كه قران پیوسته پایه گذار شریعت و روشنگر اندیشه‌های صحیح عقلی است و نمی‌شود كه با آن مخالف باشد.
در این زمینه شرح و بسط بیشتری در التمهید (ج2) داده‌ایم. به علاوه سخنانی از ائمه معصومین در این رابطه وجود دارد كه در ذیل یادآور می‌شویم:

از ائمه‌ی اهل بیت (علیهم السلام) سخنانی درباره‌ی قرآن كریم وارد شده كه به مهم‌ترین موضوعاتی كه مورد بحث واقع شد، اشاره دارد؛ و حاكی از دقت نظر و ژرف اندیشی است كه ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) درباره‌ی این كتاب مقدس رعایت داشته‌اند. هم چنین نشان دهنده‌ی میزان عنایت و اهتمام آنان به حفظ و حراست نصّ قرآن و جلوگیری از تحریف و تأویل آن است. گزیده‌ای از این سخنان در زیر نقل می‌شود:
1. محمد بن وراق می‌گوید: مجلدی را كه حاوی قرآن بود، به جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) نشان دادم كه علایم و نشانه گذاری آن با طلا و یكی از سوره‌های آخرین آن نیز با طلا نوشته شده بود. كاستی در آن یاد ننمود جز آنكه فرمود: «دوست ندارم كه قران با رنگی جز رنگ سیاه نوشته شود، همان گونه كه در اولین بار نوشته شده است. » (4)
این سخن، نشانه‌ی دقت و علاقه‌ی شدید امام نسبت به حفظ و سلامت قرآن است تا آنجا كه در رنگ خط نیز ترجیح داده شده كه به همان نحوی كه اول بار نوشته شده، محفوظ و باقی بماند، تا بدین وسیله قرآن با چیزی غیر از قرآن؛ مانند زوائد و تحسینات اخیر، اشتباه نشود.
2. امام محمدبن علی الباقر (علیه السلام) فرموده: «قرآن واحد است و از پیشگاه خدای یگانه و واحد فرود آمده است و این اختلافات از راویان بر آن وارد می‌شود. » (5) این سخن بدین معنا است كه قرائت نازل شده از جانب خدا یكی است و قرآن به نصّ واحد نازل گشته است و اختلاف در روایت این نصّ برحسب اجتهاد قاریان است. حدیث بعدی، این معنا را توضیح می دهد:
3. امام جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) می‌فرماید: «قران بر حرف واحد و از نزد خدای واحد نازل گشته است. » (6) منظور نفی قرائت‌های متداولی است كه مردم آنها را متواتر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پنداشته‌اند. امام چنین مطلبی را انكار می كند، زیرا قرآن به نصّ واحد نازل شده است. اما اختلاف لهجه‌ها (برحسب تفسیری كه از حروف سبعه داشته‌ایم) از طرف امام نفی نمی‌شود، چنان كه در روایات دیگر آمده و قبلاً نقل شد.
4. سالم بن سلمه گوید: شخصی در محضر امام صادق (علیه السلام) آیاتی از قرآن را قرائت كرد و به طوری كه من شنیدم، قرائت او غیر از قرائت دیگر مردم بود. ابوعبدالله (علیه السلام) به وی گفت: «از این قرائت خودداری كن و همان گونه كه مردم می‌خوانند تو هم بخوان. » (7) شاید این شخص برحسب تفنّن قرّاء، قرآن را به وجوه مختلف قرائت كرده است و از آنجا كه این قبیل قرائت ها، به منزله‌ی بازی با نص قرآن كریم است، امام وی را نهی كرده است و دستور داده كه همان قرائت معروفی را كه مردم ملتزم به آن هستند اختیار كند، زیرا قرائت صحیح كه در شریعت بدان امر شده، همان قرائتی است كه هر نسلی از نسل پیش تا از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و او از جبرئیل و او از خدای عزّوجل اخذ كرده است و توجهی به قاریانی كه فن قرائت را همانند یك نوآوری و صنعت حرفه‌ی خود قرار داده‌اند، نباید كرد و تنها قرائتی كه با قرائت عامه‌ی مسلمانان موافق باشد، باید مورد توجه قرار گرفته شود.
5. سفیان بن السمط می‌گوید: در مورد تنزیل قرآن از امام صادق (علیه السلام)‌پرسیدم، وی گفت: «همان گونه كه آموخته‌اید، بخوانید. » (8)
وی از نص اصلی كه برای نخستین بار نازل شده سؤال كرده است،‌ زیرا دیده است كه قرّاء در این زمینه اختلاف دارند و امام پاسخ می‌دهد كه نص اصلی همان است كه امروز میان مردم متداول است و فرموده‌ی او (همان گونه كه آموخته‌اید بخوانید) به این معنا است كه بر شما (یعنی عامه‌ی مسلمانان) واجب است قرآن را همان گونه كه خلفاً عن سلف از پیامبر (صلی الله علیه و آله) فراگرفته‌اید، بخوانید.
6. علی بن الحكم می‌گوید: عبدالله بن فرقد و معلّی بن خنیس برای من نقل كردند كه ما در محضر امام صادق (علیه السلام) بودیم و ربیعه الرأی نیز با ما بود. در آن جا پیرامون فضل قرآن سخن به میان آمد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اگر ابن مسعود قرآن را طبق قرائت ما نمی‌خوانده است، گم راه بوده است. » ربیعه گفت: گمراه؟! امام (علیه السلام) گفت: «بلی، گمراه». امام صادق (علیه السلام) اضافه كرد: «ما قرآن را طبق قرائت اُبیّ می‌خوانیم. » (9)
شاید در آن مجلس درباره‌ی قرائت‌های غیرمتعارف ابن مسعود بحث می‌شده و امام (علیه السلام) به آنان تذكر داده كه این قرائت‌ها جایز نیست و قرائت صحیح، همان قرائت عامّه مسلمانان است و كسی كه ازین روش مسلمانان كه نسلاً بعد نسل از پیامبر فراگرفته‌اند، عدول و تخطی كرده است. و اگر ابن مسعود قرآن را برخلاف روش مسلمانان قرائت می‌كرده است (به فرض صحت نسبت) گمراه است، زیرا طریق میانه، طریقی است كه جامعه‌ی مسلمانان در آن مشی می‌كنند و كسی كه از این راه میانه گام برون نهد، هركس كه باشد گمراه خواهد بود.
اما این گفته‌ی امام كه ما قرآن را بر طبق قرائت اُبیّ می خوانیم، اشاره است به دوران یكسان شدن مصحف ها در عهد عثمان كه اُبیّ بن كعب قرآن را املاء می‌كرد؛ و گروهی آن را بر وفق املاء او می‌نوشتند و هرگاه در مورد نص اصلی اختلاف داشتند، برای رفع اختلاف به وی مراجعه می‌كردند و مصحف موجود كه موردقبول عامه‌ی مسلمانان است، بر طبق املاء اُبیّ بن كعب است و قرائت منطبق بر قرائت اُبیّ بن كعب، كنایه از التزام به چیزی است كه هم اكنون عامه‌ی مسلمانان برآنند.
7. صدوق از امام جعفر بن محمد الصادق و او از پدران خود (علیهم السلام) روایت كرده است كه رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: «قرآن را با همان كیفیت عربی آن بیاموزید و از نبر در قرآن (یعنی مبالغه در اظهار همزه) بپرهیزید. » (10)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اظهار همزه به منزله‌ی اضافه كردن بر قرآن است، مگر همزه‌های اصلی، مانند: «الْخَبْاَ» در آیه‌ی «أَلاَّ یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْ‌ءَ» (11) و یا «لَکُمْ فِیهَا دِفْ‌ءٌ» (12) و نیز «فَادَّارَأْتُمْ» (13).
در برخی نسخه‌ها كلمه‌ی «النبر» به زای یعنی «النبز» نوشته شده كه اشتباه است و همان طور كه قبلاً از نهایه ابن اثیر نقل شد، صحیح آن «نبر» است و كسائی به «نبر» قرائت می‌كرده است. این كه در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) آمده است قرآن را به كیفیت عربی خالص قرائت كنید (14)، از نظر علاقه‌ی شدیدی است كه به حفظ لغت اصیل قران داشته‌اند و لغت اصیل، همان لغت فصیح عرب و لهجه‌ی رایج‌ آن است، تا قرآن از هرگونه تغییر و غلط خوانی مصون باشد و دگرگونی در آن راه نیابد.

پی‌نوشت‌ها:

1. رك: ابن جزری، النشر فی القرائات العشر، ج1، ص10.
2. در مراكزی كه نشر و پخش مصاحف و قرائات از آنجا نشأت گرفته؛ مانند كوفه و بصره و دیگر مناطق شرق بلاد اسلامی.
3. این سخنان از كافی. تألیف ثقه الاسلام كلینی، استخراج شده است. رك: به جلد دوم كافی، كتاب فضل القران، باب النوادر، شماره‌های 8 و12 و13 و15 و 23 و 27، ص627.
4. «لا یُعْجِبُنی أنْ یُكْتَبَ القُرآنُ إلا بالسّوادِ كما كُتِبَ اوَّل مَرَّه» .
5. «القُرآنُ واحدٌ نزلَ من عند واحدٍ و لكنَّ الاختلافَ یَجیءُ منْ قِبَل الرُّواه».
6. «و لكِنَّهُ نُزل علی حرفٍ واحدٍ منْ عندِ الواحِد.».
7. «كَفَّ عنْ هذهِ القِراءَهِ إقْرَأ كما یَقْرا الناس.».
8. «اِقْروُوا كما عُلِّمْتُم».
9. «ان كان ابن مسعود لا یقرا علی قرائتنا فهو ضالّ». فقال ربیعه: ضالّ؟ فقال علیه السلام: «نعم، ضالّ». ثم قال ابوعبدالله (علیه السلام): أمّا نحن فنقرأ علی قراءه اُبیّ».
10. قال رسول الله: «تعلموا القرآن بعربیّته و ایاكم و النبرفیه، یعنی الهمز. » (صدوق، معانی الاخبار، چاپ نجف، ص327. )
11. نمل27: 25.
12. نحل16: 5.
13. بقره2: 72. رك: معانی الاخبار، ص98.
14. رك: وسایل الشیعه، جلد6، ص222، باب30 از ابواب قرائت قرآن، شماره‌ی 1.

منبع مقاله :
معرفت، محمدهادی؛ (1389)، علوم قرآنی، قم: مؤسسه‌ی فرهنگی تمهید، چاپ پانزدهم.