انتظار موعود در آیین یهود
انتظار موعود در آیین یهود
چکیده:
انتظار موعود، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان و از جمله دین یهود، از اهمیتخاصى برخوردار است . آرزوى ظهور یک مصلح بزرگ جهانى، در همه مذاهب مشترک بوده و از اصول مسلم اعتقادى این ادیان به شمار مىرود .
این امر، علاوه بر این که از تعالیم دینى کتب آسمانى، مانند تورات، انجیل و قرآن کریم به حساب مىآید، از امورى است که به سرنوشتبشریت و تکامل انسان هم ارتباط دارد . به عبارت دیگر، وقتى انسان ناامید مىشود و مىبیند که با وجود این همه ترقى و پیشرفتهاى فکرى و علمى، روز به روز به فساد و تباهى بیشترى کشیده مىشود و اختراعات و اکتشافات حیرتآور، نتوانسته انسان را از سردرگمى نجات دهد، بنا به فطرت ذاتى خود، متوجه درگاه خداوند بزرگ مىشود و از او براى رفع ظلم، ستم و بحرانهاى روحى و معنوى کمک مىجوید .
از این رو، در همه قرون و اعصار، آرزوى موعود جهانى، در دلهاى خداپرستان وجود داشته است و این آرزو، تنها در میان پیروان مذهبهاى بزرگ مانند زرتشتى، یهودى، مسیحى و مسلمان سابقه ندارد، بلکه آثار آن را در افسانههاى یونانى، افسانههاى میترا در ایران، کتب قدیم چینیان، عقاید هندیان و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتى در میان مصریان قدیم و بومیان وحشى مکزیک و نظایر آنها نیز مىتوان یافت . (2)
با مطالعه کتابهاى آسمانى و تاریخ ادیان، به خوبى روشن مىشود که عقیده به موعود و مصلح کل، اختصاص به شیعه یا اسلام ندارد، بلکه تمام ادیان و مذاهب آسمانى در این عقیده مشترکند . پیروان همه ادیان معتقدند که در یک عصر تاریک و بحرانى که جهان را فساد، بیدادگرى و بىدینى فرا گرفته، نجات دهندهاى بزرگ طلوع مىکند و به واسطه نیروى فوق العاده غیبى، اوضاع آشفته جهان را اصلاح مىکند و خداپرستى را بر بىدینى و مادىگرى غلبه مىدهد .
البته هر ملتى او را با لقبى مخصوص مىشناسد; زرتشتیان او را به نام سوشیانس; یعنى نجات دهنده جهان، عیسویان به نام مسیح موعود، یهودیان به نام سرور میکائیلى و مسلمانان به نام مهدى موعود مىشناسند .
هر ملتى نیز آن موعود نجات بخش را از خودش مىداند; مثلا زرتشتیان او را ایرانى و از پیروان زرتشت مىدانند، عیسویان او را هم کیش خودشان مىشمرند، یهودیان او را بنىاسرائیلى و از پیروان موسى مىشمرند و مسلمانان او را از دودمان بنى هاشم و فرزند پیامبر صلى الله علیه و آله مىشمارند، که البته اسلام، بهطور کاملومشخص، این شخصیت جهانى و موعود کل را معرفىنموده اما در سایر ادیان چنین نیست .
نکته قابل توجه این که علائم و مشخصاتى که در سایر ادیان براى آن نجات دهنده بزرگ ذکر شده، در مورد مهدى، موعود اسلام; یعنى فرزند بلا فصل امام حسن عسکرى علیه السلام نیز قابل انطباق است; زیرا مىتوان او را از نژاد ایرانى شمرد، چرا که مادر حضرت سجاد علیه السلام که جد امام زمان علیه السلام است، یک شاهزاده خانم ایرانى به نام شهربانو، دختر یزدگرد، پادشاه ساسانى بود . همچنین مىتوان او را از دودمان بنى اسرائیل شمرد; زیرا بنى هاشم و بنى اسرائیل، هر دو از نسل ابراهیم خلیلند; بنىهاشم از نسل اسماعیل و بنىاسرائیل از نسل اسحاقاند . با عیسویان نیز نسبت دارد; زیرا مادر حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) یک شاهزاده خانم رومى به نام نرجس بوده که به صورت شگفتانگیزى خود را به امام حسن عسکرى علیه السلام مىرساند . (3)
عشق به صلح و عدالت، در درون هر کسى وجود دارد . همه از صلح و عدالت لذت مىبرند و با تمام وجود، خواهان جهانى سرشار از صلح و عدالتند و بر همین اساس، همه اقوام و ملل، منتظر مصلح کلند .
بررسى دیدگاه ادیان آسمانى و بلکه همه مذاهب در مورد موعود و مصلح جهانى، بسیار قابل توجه است ولى مسلمانان کمتر به این مهم توجه کردهاند . وقتى بشریتبه این مهم توجه پیدا نماید که عقیده به ظهور یک نجات دهنده فوق العاده جهانى، یک عقیده مشترک دینى است که از مصدر وحى سرچشمه گرفته و همه پیامبران بدان بشارت داده و همه ملل در انتظار او هستند، در این صورت، مسلمانان بویژه شیعیان، به خیالبافى، عقاید خرافى و نظایر آن متهم نمىگردند .
در این گفتار، دیدگاه دین یهود - و نه همه ادیان آسمانى - درباره انتظار موعود و مصلح کل، مورد توجه قرار مىگیرد که مهمترین منبع، همان تورات و تلمود، شرح و تفسیر قوانین یهود، خواهد بود . ناگفته نماند که ما در صدد اثبات مهدى موعود با استدلال به بشارتهاى کتب قدیم نیستیم و اصولا به آنها احتیاج نداریم، بلکه با مطالعه دیدگاه یهود - و البته ادیان آسمانى دیگر - در این زمینه، روشن مىشود که عقیده به انتظار موعود و نجات دهنده فوق العاده جهانى، یک عقیده مشترک دینى است .
البته همان طور که بیان شد، مهمترین منبع مورد استناد در این مقاله، تورات و تلمود است; چه این که هدف ما بیان مساله انتظار موعود از دیدگاه یهود است . با این حال، از استفاده از کتب دیگر غفلت نورزیدهایم .
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاریخ پر فراز و نشیب یهودیت و مسیحیت موج مىزند . یهودیان، در سراسر تاریخ محنتبار خود، هر گونه خوارى و شکنجه را به این امید بر خود هموار کردهاند که روزى مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، فرمانرواى جهان گرداند .
در عصر ما نیز که یهودیان صهیونیست، خود بر پاى خاسته و با اشغال فلسطین، در صدد برآمدهاند حقارت همیشگى قوم یهود را برافکنند، چیزى از تب و تاب انتظار موعود کاسته نشده است . درست است که اقلیتى ناچیز از یهودیان، بر اثر دلبستگى شدید به امیدهاى قدیم، تشکیل دولت صهیونیستى را مخالف آرمان مسیحایى شمرده و پیوسته با آن مخالفت کردهاند، ولى سواد اعظم یهودیت، آن را از جان و دل پذیرفته و آن را رهگشاى عصر مسیحا دانستهاند . هم اکنون صهیونیستهاى اشغالگر فلسطین، علاوه بر دعاهاى مسیحایى مرسوم، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذارى رژیم اسرائیل غاصب (پنجم ماه ایار عبرى)، پس از دمیدن در شیپور عبادت، اینگونه دعا مىکنند:
«اراده خداوند، خداى ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادى باشیم و نفخ صور مسیحا، گوش ما را نوازش دهد .» (4)
در سراسر تاریخ بنى اسرائیل، کسانى به عنوان موعود یهود برخاستند و با گرد آوردن برخى افراد ساده لوح، بر مشکلات آنان افزودند . اما در این میان، حضرت عیسى، مسیح بن مریم علیهما السلام ظهور کرد و با داشتن شخصیتى بس والا و روحى الهى، دین بسیار بزرگى را بنیاد نهاد و گروه بىشمارى را به ملکوت آسمان رهنمون شد . مسیحیت نیز، بر اساس اندیشه انتظار پدید آمد و پس از رفتن حضرت عیسى مسیح علیه السلام پیوسته مسیحیان در سوز و گداز و شوق بازگشت دوباره وى، روزگار گذراندهاند . شوق و هیجان امید به ظهور آن حضرت، هنگام نزدیک شدن سال 1000 میلادى میان مسیحیان اوج گرفت . اکنون نیز در آستانه هزاره سوم میلادى، چنین وضعى در جوامع مسیحى مشاهده مىشود .
یهود در کتابهاى خودشان علائم و نشانههایى را براى مصلحى که در انتظارش هستند، ذکر کردهاند که در این جا به چند نمونه آن اشاره مىکنیم:
1 - همه سبطهاى دهگانه اجتماع کنند و در مقابل حکومت واحد از بیت داوود، خاضع مىباشند .
2 - یاجوج و ماجوج شکست مىخورند .
3 - کوه زیتون شکاف بر مىدارد .
4 - وادى مصر خشک مىشود .
5 - آبهاى گوارا در اورشلیم و از بیتالمقدس بیرون مىآید .
6 - ده نفر مرد از قومیتهاى مختلف دنیا به لباس یک یهودى مىچسبند و از او التماس مىکنند که با او باشند; زیرا اینان شنیدهاند که خدا با یهود است .
7 - شرورهاى زمین نابود شوند; اینان نظرشان این است که مسیح علیه السلام نمىآید، مگر بعد از آن که بر دین بنى اسرائیل خروج کردهاند، از بین رفته باشند .
به همین جهت، بر هر یهودى واجب است تا حد امکان کوشش کند که با سایر امتها اشتراک نداشته باشند تا تمام قدرت و حکومت، فقط در اختیار یهود بماند . و قبل از آن که یهود به طور نهایى بر بقیه امتها حاکم شود، باید جنگ به پا شود و ثلث دنیا نابود گردد و یهود، هفتسال پى در پى بماند و سلاحهایى را که بعد از پیروزى به دست آوردهاند، بسوزانند . در چنین روزى است که یهود به بالاترین مرحله ثروت و سرمایهدارى رسیده و همه اموال دنیا را مالک شده است و بزودى گنجهاى اینان، خانههاى بزرگى را پر مىکند که براى حمل کلیدهاى این خانهها سیصد الاغ لازم است و این زمانى است که مردم دسته دسته به یهود داخل مىشوند و همگان از آن استقبال مىکنند . غیر از مسیحىها که هلاک مىشوند; زیرا آنان از نسل شیطانند . (5)
در تعالیم تلمود راجع به نشانههاى ظهور مصلح یهود، چنین آمده است:
«بر هر یهودى واجب است که کوشش کند تا حکومت دنیا را به دستبگیرد و بقیه امم، با کمال خوارى و ذلت قرار بگیرند و قبل از سلطه نهایى، باید جنگى به پا شود و دو ثلث عالم از بین برود و یهود، هفتسال باقى مىماند و سلاحهایى را که به دست آوردهاند، مىسوزاند و در این هنگام، دندانهاى دشمنان بنى اسرائیل به اندازه 22 ذراع شده و از دهنها بیرون آمده است!
زندگى یهود در این دوره، در جنگ با سایر امم است و بزودى مسیح حقیقى مىآید و شخص منتظر، به پیروزى مىرسد و متیهود، به اوج سرمایهدارى و ثروت مىرسد; چون که مالک تمام املاک دنیا مىشود; به طورى که براى حمل کلیدهاى گنجهاى آنان، حداقل سیصد الاغ لازم است .» (6)
با توجه به مطالب یاد شده، روشن مىشود که اصل ظهور منجى جهان در نزد پیروان دین یهود، ثابت و مسلم است . در عین حال، بغض و کینه آنان نسبتبه همه ادیان و مخصوصا مسیحیت قابل انکار نیست . از آرزوهاى یهود آن است که از طریق ظهور موعود منتظر، بر همه بشریت مسلط شوند و همه ملل و اقوام دنیا، تسلیم یهود و تحت استعمار آنان باشند . توجه به این نکته ضرورى است که مساله منجى جهانى، صبغه یهودیتیا نژاد یهودى ندارد .
در آغاز قرن هفدهم، نشانههاى بیشترى براى نزدیک بودن قطعى عصر مسیحایى مشاهده شد . چندین جنگ مصیبتبار و شرم آور، میان کاتولیکها و پروتستانها در اروپا در گرفت که به نظر مىرسید آنها دوران مصیبتبار قبل از عصر مسیحا را محقق مىکنند و جنگهاى سى ساله، (1618 - 1648) اوج آنها بود . در آغاز، جنگى میان شهریاران کاتولیک و پروتستان آلمان رخ داد و بتدریج، تمام قدرتهاى اروپا را درگیر کرد و سرانجام، آشوب و در هم ریختگى در همه ممالک، بالا گرفت .
گرچه در این دوران خونین، یهودیان آزار ویژهاى ندیدند و شاید برخى از مسیحیان به آنان توجه بیشترى کردند، ولى بسیارى از جوامع یهودى ویران شدند و بر اثر آشفتگى عمومى حاکم بر اروپا، برخى زیانهاى مادى براى آنان به بار آمد .
در تاریخ یهود، همیشه وجود آشوبها و جنگهاى بزرگ، اندیشه انتظار موعود را تقویت نکرده است، بلکه در مواردى که با یهودیان خوش رفتارى شده و پستهاى مهم را اشغال کردهاند، این آرمان تقویتشده است . جولیوس کرینستون در این باره مىگوید:
«یک امر شگفتآور این که همین آزادى و خوش رفتارى با یهودیان در بسیارى از کشورها و نیل آنان به مقامهاى بلندى در شوراهاى شهر و امور مالى و اقتصادى جهان از دیدگاه طبقه دیگرى از یهودیان، نشانه نزدیک شدن عصر مسیحایى (عصر ظهور) تلقى شد . یهودیان ستمدیده اروپاى شرقى، طبعا براى رهایى سریع اشتیاق داشتند و دعا مىکردند . پیر و جوان، افسانههاى مسیحا و شگفتى و شکوه آمدنش را مىگفتند . به دست آوردن حق شهروندى و امتیازات سیاسى، در نظر آنان به اندازه بازگشت کامل دولت قدیم تحت رهبرى مسیحاى آرمانى که «مسح شده» خداست، اهمیت نداشت . رنجهاى تبعید، عرصه را بر ایشان تنگ کرده بود و براى رهایى خود از آن وضعیت نکبتبار، جز از طریق حوادث فوق طبیعى، چشماندازى نداشتند . هنگامى که اخبار درخشیدن بزرگان و سیاستمداران یهود به این جوامع رسید (و غالبا به شکل مبالغهآمیزى نقل مىشد که قدرتهاى حاکم در اروپا به برادران ایشان علاقه نشان مىدهند)، مفاهیم بى روح یک مسیحا و یک عصر مسیحایى، شکل دقیقترى بر خود مىگرفت . اندیشه رهایى از تنگناى موجود به وسیله جریان طبیعى به طور ناخودآگاه با امید مبهم دوران مسیحایى در هم مىآمیخت .
آزادى یهودیان در کشورهاى اروپاى غربى، مقدار معینى از خود آگاهى و غرور ملى را در دلهاى یهودیان مشرق برانگیخت و معماران بعد، پایههاى جنبش ملى بزرگ یهودیان یعنى; صهیونیسم را بر آن بنا کردند .» (7)
از نظر این نویسنده، عده قلیلى از یهودیان بر این عقیده بودند که با تشکیل رژیم اسرائیل در سرزمینهاى مقدس، زمینهساز ظهور مسیح خواهند بود . از این رو، احساسات یهودیان را براى سرزمین مقدس برانگیختند و ثروتمندان را براى ایجاد آبادیهاى یهودینشین، تشویق کردند .
در مقابل، عده کثیرى از یهودیان، عقیده یاد شده را رد مىکردند و عقیده داشتند که نجات، تنها از طریق دخالت مستقیم خدا به دست مىآید، سرعتبخشیدن به دوران رهایى از طریق ایجاد مهاجرنشینهاى یهودى در فلسطین، نقض آشکار شریعتبه شمار مىرود . (8)
در این میان، نباید از نقش استعمارگران در مساله فلسطین غفلت ورزید . آمریکا، انگلیس و سایر کشورهاى اروپایى، در تاسیس این غده سرطانى در قلب کشورهاى اسلامى تلاش گستردهاى داشتند . اکنون نیز این حمایتها، در ابعاد سیاسى و اقتصادى و تبلیغاتى ادامه دارد; براى مثال، آمریکا سالانه حدود چهار میلیارد دلار به صورت کمک بلا عوض در اختیار این رژیم قرار مىدهد .
از برخى تعالیم دین یهود روشن مىشود که شخص منجى و موعود منتظر، کسى جز حضرت عیسى مسیح علیه السلام نیست و در واقع، این عقیده، یکى از اشتراکات این دین، با مسیحیت مىباشد . «توماس میشل» در این باره مىگوید:
«تعالیم انبیا، در بر افروختن آتش شوق قیام مسیح در دلهاى قوم عهد عتیق (یهودیان) تاثیر بسزایى داشت; خدا قوم خود را در حالت نکبت و ذلتباقى نخواهد گذاشتبلکه خود او کسى را مسح کرده، براى نجات مردم خواهد فرستاد (عنوان «مسیح» از اینجا مىآید). از کتابهاى نبوت معلوم مىشود که آرزوى آمدن مسیح بر گرد سه محور اساسى مىچرخید که البته این محورهاى سهگانه به گونهاى مشخص از یکدیگر جدا نشدهاند:
محور اول: مسیح پسر داوود
برخى از انبیا مژده دادند که این سلطنت تنها براى یهود نیست، بلکه همه ملتهاى جهان از آن برخوردار خواهند شد .
محور دوم: بنده خدا
محور سوم: پسر انسان
نوشتههاى مکاشفه، از «روز خداوند» سخن مىگوید و این که خدا براى اصلاح مفاسد و اشرار و رهایى بخشیدن به کسانى که بر ایمان خود استوار ماندهاند، در جهان وارد عمل مىشود . به گفته ادبیات مکاشفه، به نشانه فرا رسیدن روز خداوند، «پسر انسان» از آسمان فرو خواهد آمد و ملکوت الهى را بر پا خواهد ساخت .» (9)
از نظر یهود، دوران پیش از ظهور، همراه با ستم به قوم بنى اسرائیل خواهد بود . امتها در ستم کردن به بنى اسرائیل بر یکدیگر سبقتخواهند گرفت و هر گرفتارى تازه، چنان شدید خواهد بود که گرفتاریهاى قبلى را از یادها خواهد برد .
گفتههاى یهود در این باره، قدرى خرافه گونه است و بعضى از مطالب بیان شده، با افسانههاى کتب قدیم شباهتبیشترى دارد، هر چند این مطالب مربوط به دوران پیش از ظهور، از کتاب مقدس یعنى تورات اخذ شده است .
جولیوس کرینستون مىگوید:
«پیش از آمدن مسیحا، یک ستون آتش در جهان ظاهر خواهد شد و چهل روز در برابر چشمان اقوام روى زمین، بر پا خواهد بود . آنگاه، مسیحاى پادشاه، براى حرکت از مکانى در فردوس به نام «لانه گنجشک» فرمان خواهد یافت . او نخست در ایالت «جلیل» ظاهر خواهد شد; زیرا جلیل نخستین ناحیهاى بود که به دست رومیان ویران گردید . یک ستاره تابان در آسمان ظاهر خواهد شد و هفتستاره دیگر، آن را محاصره خواهند کرد . آنها به مدت هفتاد روز، روزى سه بار با آن ستاره تابان خواهند جنگید و هر شب، بلعیده و هر صبح، بیرون افکنده خواهند شد . پس از هفتاد روز، آن ستاره از میان خواهد رفت . مسیحا در ستون آتش مذکور پنهان خواهد شد و به دوازده ماه، نامرئى خواهد بود . سپس وى را به آسمان برده، تاج پادشاهى بر سر او خواهند گذاشت و تمام قدرت و شوکتیک پادشاه را به او عطا خواهند کرد . آنگاه، وى به زمین فرود خواهد آمد و ستون آتش، دوباره مرئى خواهد شد . مسیحا در سراسر عالم معروف خواهد گردید و ملتها، همراه با بسیارى از یهودیان بى ایمان، با او به جنگ برخواهند خاست . سپسدر سال 73 از ششمین هزاره آفرینش جهان (1313 میلادى)، تمام اقوام در رم گرد خواهند آمد و خدا بر آنان باران آتش، تگرگ و سنگ فرو خواهد ریخت و ایشان به استثناى پادشاهانى [؟] که به رم نیامدهاند، هلاک خواهند شد . این پادشاهان نیز خواهند خواستبا مسیحا جنگ کنند و [فرزندان] اسماعیل در محاصره کردن اورشلیم به آنان خواهند پیوست . اما «او که بر آسمان نشسته است، مىخندد .» بسیارى در پرستش خدا با یهودیان همراه خواهند شد و بدینگونه، خلقت تازهاى خواهند یافت; زیرا خدا ارواح تازهاى براى بازماندگان ایجاد خواهد کرد و آنان را براى ورود به هزاره هفتم آماده خواهد ساخت .» (10)
همان طور که گذشت، یکى از اعتقادات یهود، ظهور مصلح در آخرالزمان است . اوست که اخلاق فاسد مردم را تطهیر کرده و اصلاح مىنماید . یهود منتظرند که قائمى از اولاد داوود پیغمبر علیه السلام ظهور کند; به طورى که اگر لبهایش به دعا حرکت کند، تمام امتها نابود شوند و این موعود منتظر، به گمان یهود، همان مسیح است که وعده او به یهود داده شده است . (11)
همچنین، در باب کیفیت ظهور مصلح یهود، در تعالیم این دین، از قول یکى از پیامبرانشان به نام اشعیا چنین آمده است:
«بزودى کسى از اصل و نسب ابى داوود خروج، و روح رب بر او حلول مىکند و روح حکمت و فهم و قدرت و معرفتخوف رب بر او حاکم مىباشد . او به نفع بیچارگان، حکم به عدل مىکند و بر آنان انصاف مىنماید و منافق را نابود مىکند و امنیت و آرامش برقرار خواهد کرد; به طورى که همه براحتى و در کنار هم زندگى مىکنند .» (12)
یهود معتقد است که بعد از ظهور مصلح، نعمتهاى گسترده، همه جاى زمین را مىگیرد و حیات و زندگى مردم، قرنها طول مىکشد; به طورى که قد یک مرد به مقدار دویست ذراع مىشود .
نیز معتقدند زمین اسرائیل بزودى نان و قماش مىرویاند و بوته گندم، مانند درختخرما در لبنان بلند مىشود و بزودى هوا را مىوزاند تا آن را آرد خوب و نرم قرار دهد .
و نیز زمین اسرائیل «فطیر» مىدهد و هر دانهاى هزار دانه بار مىآورد و شراب، فراوان مىشود و بوته انگور، حاصل زیاد مىآورد و ساختمان اورشلیم به اندازه سه میل ارتفاع پیدا مىکند و دربهاى آن از لؤلؤ و سنگهاى اصیل است که هر ضلع آنها سى ذراع مىباشد .
فقر از بین مىرود و مردم تندرست مىشوند و به فضیلت گرایش پیدا مىکنند و عدالت و صداقت و صلح، حاکم مىگردد و این زمان است که یهود بر تمام دنیا مسلط مىشود و همه امتها براى آن مسیح، تسلیم مىشوند و هر فرد یهودى، 2800 نوکر دارد که او را خدمت کنند! (13)
در ارتباط با جهان آینده، به برخى از آیات تورات استناد شده است . از مجموع این عبارات، این نکته استفاده مىشود که از نظر یهود، جنگها و سختیهاى فراوانى فرا روى بشر است . عدهاى رستگار و عده بیشترى بدبخت و نابود مىگردند . اگر چه مشکلات و دشواریهاى فراوانى براى قوم یهود و پیروان حقیقى این آیین وجود دارد، اما در نهایت، رستگارى و نجات در انحصار یهودیان خواهد بود .
در تورات مىخوانیم:
«و در آن زمان میکائیل، امیر عظیمى که براى پسران تو ایستاده است، خواهد برخاست و چنان زمان تنگى خواهد شد که از حینى که امتى به وجود آمده است تا امروز، نبوده و در آن زمان هر یک از قوم تو که در دفتر مکتوب یافتشود، رستگار خواهد شد و بسیارى از آنانى که در خاک زمین خوابیدهاند بیدار خواهند شد، اما اینان به جهتحیات جاودانى و آنان به جهتخجالت و حقارت جاودانى .» (14)
و در جاى دیگر از تورات، مىخوانیم:
«اى امتى که حیا ندارید! فراهم آیید و جمع شوید، قبل از آن که حکم نتاج بیاورید و آن روز مثل کاه بگذرد، قبل از آن که حدت خشم خداوند بر شما وارد آید، قبل از آن که روز خشم خداوند بر شما برسد . اى جمیع حلیمان زمین که احکام او را به جا مىآورید! عدالت را بطلبید و تواضع را بجویید، شاید که در روز خشم خداوند مستور شوید; زیرا که غزه متروک مىشود و اشقلون ویران مىگردد و اهل اشدود را در وقت ظهر اخراج مىنمایند و عقرون از ریشه کنده مىشود . واى بر امت کریتیان که بر ساحل دریا ساکنند . اى کنعان، اى زمین فلسطینیان! کلام خداوند به ضد شماست و من تو را چنان هلاک مىکنم که کسى در تو ساکن نخواهد بود ... و ساحل دریا براى بقیه خاندان یهودا خواهد بود تا در آن بچرند .» (15)
در دنیاى آینده و در زمان موعود منتظر، نعمتهاى فراوانى روى زمین به وجود خواهد آمد; چیزى که قبلا سابقه نداشته است . البته همان طور که قبلا بیان گردید، از نظر یهود، این نعمتها فقط براى پیروان یهود خواهد بود .
«و بار دیگر آفتاب در روز، نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگى براى تو نخواهد تابید; زیرا که یهوه نور جاودانى تو و خدایت زیبایى تو خواهد بود .» (16)
«و واقع خواهد شد که هر ذىحیات جنبندهاى در هر جایى که آن نهر داخل شود، زنده خواهد گشت (شفا خواهد یافت)» . (17)
در آن زمان، درختان وادار مىشوند تا هر ماه میوه آورند و انسان از آن میوهها مىخورد و شفا مىیابد:
«و بر کنار نهر به این طرف و آن طرف، هر قسم درختخوراکى خواهد رویید که برگهاى آن پژمرده نشود و میوههاى آنها لاینقطع خواهد بود و هر ماه میوه تازه خواهد آورد; زیرا که آبش از مقدس جارى مىشود و میوه آنها براى خوراک و برگهاى آنها به جهت علاج خواهد بود .» (18)
همچنین در آن زمان، صلح جاویدان در سراسر طبیعتحکمفرما خواهد شد:
«گرگ با بره سکونتخواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و گاو پروار با هم (خواهند زیست) و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو بر خرس خواهد چرید و بچههاى آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو، کاه خواهد خورد و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازى خواهد کرد و کودک از شیر باز داشته شده، دستخود را بر لانه افعى خواهد گذاشت .» (19)
از نظر تورات، دورانى از صلح پایدار و بى زوال و شادمانى و خرسندى پدید خواهد آمد . در جهان کنونى، انسان بنایى را مىسازد و دیگرى آن را فرسوده مىکند . کسى نهالى را مىنشاند و دیگرى میوه آن را مىخورد، اما در مورد جهان آینده، چنین مىخوانیم:
«آنها بنا نخواهند کرد تا دیگرى در آن ساکن شود و (درخت) غرس نخواهد کرد تا دیگرى (میوه آن را) بخورد ... زحمتبیهوده نخواهند کشید و اولاد به جهت وحشت و اضطراب به دنیا نخواهند آورد .» (20)
پي نوشت ها:
1) محمدمهدى کریمىنیا :مدرس دانشگاه، کارشناس ارشد حقوق بین الملل، محقق و نویسنده .
2) ر . ک .: على دوانى، مهدى موعود (ترجمه جلد 13 بحار الانوار)، ص 178 .
3) ر . ک .: حبیبالله طاهرى، سیماى آفتاب، مشهور، قم، 1378، صص 126 - 125 .
4) جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقى، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1377، ص 13 .
5) البرهان، ج 1، ص 28 و قصة الدیانات، ص 376 . به نقل از باقر شریف قرشى، زندگانى خاتم الاوصیاء امام مهدى (عج)، ترجمه ابوالفضل اسلامى، فقاهت، قم، 1376، صص 242 - 241 .
6) اسرائیل و تلمود، ص 60 . به نقل از: باقر شریف قرشى، پیشین، ص 243 .
7) جولیوس کرینستون، پیشین، ص 164 .
8) همان، صص 165 - 164 .
9) توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1377، صص 38 - 37 و نیز در مورد پسر انسان مراجعه کنید به: محمد طى، المهدى المنتظر بین الدین و الفکر البشرى، الغدیر، بیروت، 1999 م . ، ص 61 .
10) جولیوس کرینستون، پیشین، صص 113 - 112; مزامیر، 2: 4 .
11) باقر شریف قرشى، زندگانى خاتم الاوصیاء امام مهدى (عج)، ص 133 .
12) همان، ص 122 .
13) همان، ص 244; البرهان، ج 1، صص 3 و 129; التلمود; تاریخه و تعالیمه، صص 61 - 60; قصة الدیانات، ص 376; مسیح فى القرآن و التوراة و الانجیل، ص 526 .
14) تورات، کتاب دانیال نبى، باب 12/3 - 1 .
15) همان، کتاب صنفیاى نبى، باب 2/7 - 1 .
16) همان، کتاب اشعیاى نبى، باب 60/19 .
17) همان، کتاب حزقیال، باب 47/9 .
18) همان، کتاب حزقیال نبى، باب 47/12 - 11 .
19) همان، کتاب اشعیاء نبى، باب 11/6، 7 و 8 .
20) همان، اشعیاء نبى، باب 22/23 - 22; راب، دکتر، ا، کهن، گنجینهاى از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانى، زیبا، تهران، 1350، صص 370 - 358 .
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}