مترجم : بهروزی
منبع:راسخون



 

همه‌ی ما در جوامع و اجتماعاتی زندگی می‌کنیم. ما مجبوریم تقریباً به طور روزانه با افرادی کار کنیم. هر فردی نظر شخصی خودش، روش دیدن و تفسیر افراد اطراف خودش را دارد. گاهی اوقات توافقاتی وجود دارند و اوقات دیگر بحث‌ها و مخالفت‌های بی‌پایان پیش می‌آیند. در چنین مواردی، تأثیر گذاری شگفتی می‌آفریند. در اینجا برای بقیه افراد، برخی فنون برای تأثیر گذاری بر دیگران و رسیدن به خواسته‌ی خود آورده شده است.

یک توصیه!

افراد را از دور تماشا کنید و سعی کنید تشخیص دهید چه کسی قربانی و چه کسی شکارچی است. مردم از ایماها و اشارات فیزیکی زیادی به هنگام شرکت در صحبت و مکالمه استفاده می‌کنند.
روان انسان غیر قابل درک است. آن هم خطرناک و شرور و بد طینت و هم زیبا و تخیلی است. برخی آن را بلا و نفرین و برخی آن را لطف و احسان می‌خوانند. با این همه، ذهن، چیزی است که همه‌ی ما داریم و افکار ما، چیزهایی هستند که همه‌ی ما با آن زندگی می‌کنیم. رفتار و افکار ما هرگز خود به خود به وجود نمی‌آیند. آنها نتیجه‌ی شایسته سازی بی‌پایان هستند که همه‌ی ما در زندگی روزانه‌ی خود آن را تجربه می‌کنیم. همانند یک بچه که با تماشای والدین و خواهر و برادران خود یاد می‌گیرد فرد بالغ نیز دائماً در حال دریافت چیزهای جدید و کسب تجربیات جدید است. عواقب غیر قابل انکار این تجربیات، "اثر" هستند. اثر، افکار و باورها و در نهایت رفتار ما را شکل می‌دهد. بیشتر این اثرات از طریق مشاهده و ارتباط رخ می‌دهند. این درک و فهم منجر به عمل جالب "اثر گذاری آگاهانه" می‌شود. غول‌های بازاریابی و تبلیغ کنندگان از این فنون به طور روزانه برای ایجاد اثر گذاری بر روی مشتریان و فروش محصولات خود، استفاده می‌کنند. اگر از نزدیک متوجه شده باشید، می‌بینید که برخی از این فنون تقریباً به طور روزانه توسط افراد (به طور آگاهانه یا ناآگاهانه) برای اثر گذاری و یا متقاعد کردن افراد دیگر به کار می‌روند. در اینجا برخی فنون روان شناسی ساده برای اثر گذاری بر دیگران به روش مثبت، آورده شده است.
استفاده از بیان‌ها و ابرازات مثبت :
کلمات "متشکرم" و "لطفاً" کلمات جادویی متقاعد کردن هستند. اگر شما تجربیات خود را مرور کنید قطعاً مواردی را به یاد خواهید آورد که در آنها با ترکیب ساده‌ی چهره‌ی مبتسم و کلمه‌ی "لطفاً" قادر به متقاعد کردن دیگران شدید. همه‌ی ما این روش را از کودکی آموخته‌ایم و شایسته سازی کرده‌ایم. انسان‌ها به واکنش به چنین ژست‌هایی به روش ویژه، بیشتر عادت کرده‌اند. ما تمایل داریم نسبت به درخواست‌ها بیشتر از دستورات، پذیرا باشیم. این درخواست‌ها را با ابرازات مثبت ادغام کنید و حتی اگر آنها پذیرفته نشدند، لااقل درخواست‌های خود را مطرح کرده‌اید.

گوش کردن :

مهم‌ترین بخش هر ارتباطی، گوش کردن است که متأسفانه بیشتر مردم آن را نادیده می‌گیرند. صحبت توجه شما را جلب می‌کند اما چیزی که آن را حفظ می‌کند، گوش دادن است. بنابراین گوش دهید و پاسخ دهید. شما فرد دیگر را در آنچه که می‌گویید، دخالت خواهید داد. اثر شگفت آور دیگری که گوش دادن روی فرد دیگر دارد این است که او فکر می‌کند کل عمل گوش دادن شما به عنوان توجهی است که شما به او بخشیده‌اید و او نیز متعهد خواهد شد که آن را به شما برگرداند.

از نام‌ها و عناوین استفاده بکنید :

مردم عاشق شنیدن نام خود هستند. آنها احساس منحصر به فرد بودن و مورد احترام واقع شدن می‌کنند. این کار آنها را زیر نور چراغ شما قرار می‌دهد. آنها را با عناوینی که حس آشنایی به آنها می‌دهند خطاب کنید. خطاب کردن آنها به عنوان دوست، سرعت فرآیند حرکت از آشنایی به دوستی را بالا خواهد برد. هم چنین عناوین می‌توانند چیزی مربوط به حرفه و یا علاقه‌ی آنها باشند. مراقب باشید که بیش از حد از این تکنیک استفاده نکنید. ممکن است به نظر برسد که شما آنها را مسخره می‌کنید و آنها راحت نباشند، که این آخرین چیزی است که شما می‌خواهید اتفاق بیفتد.

بدهید و بستانید :

اگر شما چیزی به مردم بدهید و یا کاری برای آنها انجام دهید، آنها احساس مدیون بودن نسبت به شما می‌کنند. فن این است که آن را در ابتدا و فوری انجام دهید. اگر فرد انتظار چیزی که بر سر راهش می‌آید را ندارد، بیشتر در معرض اثر عمیق‌تر خدمت شما قرار می‌گیرد و در سطح بالاتری تأثیر می‌پذیرد. به طور خلاصه، او به طور خوشایندی شگفت زده خواهد شد. وقتی او این خدمت شما را دریافت کرد بدیهی است که می‌خواهد چیزی در مقابل، به شما بدهد. این زمانی است که شما در خواسته و تقاضای خود، غلت می‌خورید.

تکرار صحبت و حرکت :

تکرار چیزی که فرد دیگر می‌گوید و کپی کردن ژست‌های او به حالت نرم و ملایم، اغلب یک رابطه‌ی راحت را برای فرد دیگر، نسبت به شما ایجاد می‌کند. تکرار کلمات او باعث می‌شود که باور کند شما به او گوش می‌دهید و توجه خود را به او داده‌اید. این روش اغلب توسط روان شناسان و مشاوران برای راحت ساختن بیماران خود و این که آنها احساسات خود را ابراز کنند، به کار می‌رود. این فن به شما کمک خواهد کرد که یک پیوند و رابطه با فرد دیگر ایجاد کنید و در نتیجه آنها نسبت به تقاضاها و درخواست‌های شما، حساس‌تر می‌شوند. اما مراقب باشید که بیش از حد این کار را انجام ندهید. ممکن است شما وحشت زده و ناشی باشید.

سر تکان دادن :

این یکی از رایج‌ترین فنونی است که می‌توانید به کار ببرید. وقتی فرد دیگری صحبت می‌کند و شما موافق هستید فقط برای موافقت، سر خود را تکان دهید. این یک اشاره‌ی بصری موثر برای آنها است که شما نظرات آنها را تأیید می‌کنید و آنها نیز همان کار را موقع صحبت شما انجام خواهند داد. این ممکن است کمی عجیب به نظر برسد چون شما عمدتاً موقع انجام دادن آن، از آن ناآگاه هستید. حال که شما هستید، توجه کنید و سر خود را تکان دهید.

مقایسه کردن :

مقایسه کردن، تکنیکی است که شما در آن بیشتر از آنچه که واقعاً می‌خواهید، مطالبه می‌کنید و سرانجام به چیزی که دقیقاً در همان ابتدا می‌خواستید، می‌رسید. این یک روش شدیداً موثر است و اغلب توسط افراد زیادی به کار می‌رود. تفکر انسان مطلق نیست. ما در مورد چیزها به صورت نسبی فکر می‌کنیم. بنابراین این روش به خاطر تفاوت مقایسه‌ای از معیاری که در ذهن فرد دیگر ایجاد می‌کند، کارساز است. آنها وقتی خواسته‌ی غیر واقع بینانه‌ی ابتدایی شما را رد می‌کنند در مورد خودشان کمی احساس زمختی می‌کنند و به سرعت به سراغ چیز بعدی که نسبتاً شدنی به نظر می‌رسد، می‌روند.

استفاده از خستگی آنها :

وقتی افراد به طور جسمانی و از همه مهم‌تر به طور ذهنی خسته هستند، به آسانی تسلیم می‌شوند. شما می‌توانید به دنبال نشانه‌هایی از خستگی باشید و به سرعت عمل کنید. ممکن است آنها فوراً جواب قطعی برای شما نداشته باشند اما آنها نه انرژی دارند که با شما مخالفت کنند و نه انرژی دارند که درخواست شما را رد کنند. برای شروع، شما حداقل درخواست‌های خود را مطرح کنید و تقاضاهای خود را بیان کنید. احتمال موفقیت این روش واقعاً بستگی به فرد دارد اما امتحانش ضرری ندارد!

تعریف :

این یک تکنیک قدیمی است اما هنوز در مورد متقاعد کردن کاملاً موثر عمل می‌کند. یک تعریف خوب همیشه به دلخواه شما عمل می‌کند. این کار امکان به وجود آمدن هر گونه پیش ذهنیت بر علیه شما را از بین می‌برد. این کار در همان ابتدا تصویر روشنی از شما به فرد دیگر می‌دهد. مراقب باشید که تعریف‌هایتان ظریف و صادقانه باشند. چیزی که از جانب شما می‌آید را برای آنها خیلی بدیهی و روشن نسازید. تعریف اجباری چیزی نیست بلکه یک بذل و بخشش احمقانه است.

گرفتن تعهد :

مردم تمایل دارند در دوره‌ی تعهدات خود بمانند. آن یک تمایل طبیعی است که در همه‌ی ما جا افتاده است. ما خود – متناقض نیستیم و این فضیلت می‌تواند به عنوان ابزاری موثر در متقاعد کردن به کار رود. "بله" را از فرد بگیرید و سپس به تدریج پیش بروید. برای آنها سخت است که وقتی تعهد دادند دوباره به عقب برگردند. بنابراین مطمئن شوید که اولین تعهد برای آن فرد، واقع بینانه و هیجان انگیز باشد. وقتی آنها تعهد دادند، شما می‌توانید به آرامی خواسته‌های خود را افزایش دهید و سرانجام به خواسته‌ی مورد نظر خود برسید.
شما حالا از این که چگونه "تأثیر" نقش عظیمی در تحریک عواطف مردم و رفتار آنها دارد، کمی بیشتر آگاه شده‌اید. شما می‌توانید کمی سرگرمی با برخی از این فنون ذهنی برای رسیدن به خواسته‌های خود داشته باشید اما به روش مثبت و مسئولیت پذیرانه. سعی نکنید به هیچ دلیلی از این فنون برای ایجاد هر گونه پریشانی و اندوه ذهنی برای افراد دیگر استفاده بکنید. از طرف دیگر ببینید که آیا قربانی کس دیگری نشده‌اید. اگر قربانی شده‌اید، نباید بیش از این فریب بخورید و دست انداخته شوید!