وقف نامه امین الدوله و نظر مرحوم سید شفتی در مورد وقف بر میت
تنظیم گردیده و رونوشتی از سواد وقفنامه مرحوم امی نالدوله3) است که طی آن در دو بخش، املاکی را به منظور مصارف معینی در ذیحجه سال 1234هـ.ق وقف نموده است.
سند موجود را ظاهرا سید محمدباقر حسینی 4) تنظیم کرده و در دو قسمت توسط وی از جهت مطابقت کامل با سواد مصدّق وقفنامه مورد تأیید قرار گرفته و مُهر شده است.
حواشی سواد مصدّق نیز به حاشیه سند موجود انتقال یافته و نام و مُهر هر یک نیز در پایان آن ذکر گردیده است. از این سند آنچه در این مقاله مورد توجه قرار میگیرد، بخش دوم آن است.
در این بخش، مرحوم امینالدوله مقدار سیصد و شصت و شش جریب و هشت قفیز از اراضی »مالاواجرد«5) را وقف کرده و مقرر داشته تا منافع و نمائات آن جمعآوری و پس از کسر حقالتولیة و حقالضبط و حقوق دیوانی، به افرادی با تفصیل مذکور در وقفنامه داده شود.
تا ایشان به نیابت از پدر واقف، یعنی مرحوم صدر، به زیارت ائمه معصومین، علیهمالسلام، بروند و ثواب زیارت ایشان عاید و واصل روح مرحوم صدر گردد، و بالجمله تصریح نموده که »ثواب این وقفیّت را عاید مرحوم صدر نموده است«.
وقفنامه پس از تنظیم و اجرای صیغه به تأیید گروهی از علما و در صدر آنان مرحوم سید حجتالاسلام حاج سید محمدباقر شفتی 6) رسیده است؛
لیکن ایشان پس از مدتی با نوشتن شرحی در حاشیه وقفنامه در ماه صفر 1254هـ.ق وقف مزبور را مصداق وقف بر میت اعلام، و نظر به بطلان آن داده اند.
پس از ایشان مرحوم حاج محمد جعفر آبادهای (1) از شاگردان مرحوم سید حجتالاسلام، نیز نظر استاد خود را مورد تأیید و تمجید قرار داده است.
در اینجا قسمت دوم از وقفنامه امینالدوله و شرح مرحوم سید حجتالاسلام و نیز نظریه مرحوم حاج محمدجعفر آبادهای را میآوریم. به یاری خداوند درفرصتی دیگر ضمن ذکر مستندات اجمالی موضوع مورد بحث و منابع آن، پاسخ استفتائات برخی فقهای عظام در این خصوص نیز منعکس خواهد گردید.
اظهار نظر علما و صاحبنظران محترم حقوق اسلامی نیز در این مورد به همراه دیگر استفتائات آورده خواهد شد.
در پایان این مقاله فتوای حضرت آیتاللّه حاج شیخ محمدتقی مجلسی اصفهانی نویسنده: سید محسن قائم فرد (2) نیز به عنوان اولین نظریه، مبنی بر بطلان وقف مزبور ذکر می شود.
بخشی از متن وقف نامه
... در ثانی سرکار عظمتمدار، مقربالخاقان، المستعان بالطافاللّه العزیز المنان، امینالدولة العلیّة العالیة، خالصا لوجهاللّه تعالی اصالتا، وقف مؤبد شرعی و حبس مخلّد اسلامی نمودند .تمامی موازی سیصد و شصت و شش جریب و هشت قفیز مفروز معین از جمله چهارصد و پنجاه و نه جریب ششدانگ اراضی و املاک قریه مالاواجرد من قراء محال علیای جرقویه دارالسلطنه مزبوره را که غنیّه از تحدید است.
با کافّه ملحقات شرعیه از ممار و مداخل و قنات و شرب تابعه و شرب و سایر لواحق که عمارت و دهکده آن و عمارت و دهکده موقوفات فوق بالتمام از مال رعایاست و ثواب این وقفیت را نیز عاید سرکار سعادت آثار، والد ماجد معظم خود نمودند و تولیت آن را مفوّض داشتند .
به سرکار عالی جناب مقدسالقاب فضایل و فواضلانتساب، حقایق و معارفمآب سلالةالاشراف،نتیجه دودمان عبدمناف، میرزامحمد علیا (3)
3-فرزند اسعد عالیجناب سابقالالقاب، متولی املاک موقوفه فوق و بعد با اورع و اتقای اصلح ازهد ذکور از اولاد ذکور مومیالیه و هکذا ماتناسلوا و تعاقبوا و با انقراض، العیاذباللّه، با ذکور اورع اتقای اصلح ازهد از اولاد اناث او نسلاً بعد نسل و معالانقراض، العیاذ باللّه، امر تولیت مفوض است.
به عالم مجتهد جامعالشرایط ساکن در دارالسلطنه مزبوره که اصلح اتقی و اورع ازهد از امثال و اشباه بوده، و شغل ضابطی و جمعآوری مداخل و منافع، و نمای این وقفیت نیز مرجوع است به عالیحضرت حاجی میرزاابراهیم (4) ضابط موقوفات فوق نسلاً بعد نسل به شروط و قیود مفصله فوق و بعد از جمعآوری مداخل و وصول آن، ایصال به سوی متولی شرعی یا قائممقام او نماید که به مصارف مقرره مفصله آتیه رساند.
اما بیان مصارف: یکی آنکه بعد از وضع مایلزم وضعه، نیمعُشر به حقالتولیه متولی شرعی مقرر است که اخذ نماید و یک ربع عشر به حقالسعی ضابط که لوازم سعی را در آبادانی عین موقوفه و جمع نما و ایصال به سوی متولی به عمل آورده، مقرر است که داده شود و تتمه به مصارف مرقومه در بعد رسد.
چنانچه در حال، مداخل و منافع ملک مزبور بعد از وضع تخفیف رعایا به موجب تفصیل ذیل به وزن سابق است و به انزل قیمت و اقل تسعیر مقدم و مسعّر نمودند...
که باید به مصارف مقرره برسد و بعد از وضع حقوق دیوانی، مبلغ سیصد و هفتاد و دو تومان و سههزار دینار در هر سالی شده و تقسیم آن مصارف مقرره بدیننهج تعیین یافته که مبلغ هیجده تومان و ششهزار و یکصد و پنجاه دینار نیمعُشر متولی شرعی بوده باشد.
و مبلغ نُهتومان و سههزار و هفتاد و پنج دینار، حقالسعی رُبع عُشر ضابط جامع نماء و مبلغ پنجاه تومان و سههزار و هفتصد و هفتاد و پنج دینار هرساله داده نایبی معین نموده که از دارالسلطنه مزبور، به ارض طوس رفته در مشهد مقدس رضوی در مدت یک سال نایبالزیاره سرکار سعادتآثار، والد ماجد معظم سرکار واقف خیریت مواقف بوده باشد .
و با عدم امکان نایبالزیاره بلدی، شخصی را که متولی شرعی صلاح داند، از ارض طوس معین نموده که در آن مکان شریف به نیابت مزبور به حقالنیابه معین، به زیارت قیام نماید و حقالنیابه او را از پنجاه تومان و کسری داده، آنچه اضافه ماند به فقرای دارالسلطنه مزبوره دهد و مبلغ شصت و نه تومان به حقالنیابه نایبالزیاره نجف اشرف و کربلای معلاّ و کاظمیین، علیهماالسلام، و سُرّ من رأی در هرساله مقرر است.
به این کیفیت که نایبالزیاره در نجف اشرف دوازده تومان، نایبالزیاره در روضه حضرت سیدالشهدا و حضرت عباس هفده تومان، نایبالزیاره در کاظمیین(ع) دهتومان، نایبالزیاره سُرّ من رأی که از کاظمیین هر ماهی یک نفر نایب معین شود که به سرّ من رأی رفته یک هفته در آنجا مانده به مراسم زیارت قیام نماید.
و هرماهه دو تومان و پنجهزار دینار به او داده شود؛ در سالی سیتومان که به نیابت سرکار سعادتآثار والد معظّم واقف مؤید، به مراسم زیارت قیام نماید و مبلغ پنجاه تومان در هرساله با امکان به شخصی داده جهت نیابت زیارت سرکار سعادتآثار ایضا در بقیع معین نمایند و با عدم امکان، دو سال یا بیشتر که تنخواه آن به قدر استیجار حجّه بلدی جمع شود،
حجه بلدی استیجار نمایند و مبلغ هفتاد و پنج تومان به خادم و طباخ تکیه نجف اشرف در هرساله دهند و مبلغ یکصد تومان به قرّاء هرساله داده که تلاوت کنند و ثواب آن را عاید سرکار سعادتآثار والد ماجد واقف موفق به سرای آخرت و جوار رحمت حضرت عزّت مبلغ یکصد تومان مذکور را در همه ساله به سه نفر قاری داده که همواره بر سر قبر تلاوت کنند.
و در صورت کسر در مداخل و ازدیاد منافع به نحو مقرره در موقوفات قرار امر توزیع بر سهم متولی و ضابط و سهام سایر مصارف استو همه شروط و قیود موقوفات فوق از قبیل شروط اجاره تنخواه منقرضالمصرف و غیره بالتمام در این وقفیت نیز در متن عقد تحقق یافت »
فمن بَدّلَه بَعد ما سَمِعَهُ فَانَّما إثمُهُ عَلَی الّذین یبدّلونَه اِنّ اللّه سَمیع علیم« (5) و مخالفت کننده شرایط نیز به دستور فوق خواهد بود .
و سرکار عظمتمدار واقف موفق خلع تصرف نموده، ملک مزبور را به تصرف متولی و ضابط شرعی داده، شرایط وقفیت به عمل آمد. امیدوار که حضرت آفریدگار بر توفیقات سرکار عظمتمدار افزاید و کان ذالک فی رابع و عشرین من شهر ذیحجةالحرام من شهور سنة 1234.
دو حاشیه سند
بسماللّه تعالی بعد از ملاحظه آنچه در اصل و این سواد مأخوذ از آن و آنچه مرحوم حجتالاسلام، اعلیاللّه مقامه، در فوق اصل مرقوم فرمودهاند و اکثر سایر علما نیز مرقوم فرمودهاند عمل به مقتضای آنچه در این ورقه مرقوم است باید بشود. به تاریخ شهر ربیعالثانی 1284 عبده الراجی سید محمدباقر ابن اسداللّه الموسوی (6)توضیحا این ورقه از روی سواد سواد نوشته شده بود و در این تاریخ که سواد مصدّق وقفنامچه مزبوره به نظر رسید این ورقه را با آن سواد مقابله نموده و مرقوماتی که از مرحوم سید حجتالاسلام و مرحوم حاجی آبادهای در آن سواد نوشته بود،
در این ورقه هم جدیدا نوشته شده فی 13 شهر جمادیالثانی 1241. الاحقر الجانی محمدباقر الحسینی. (مُهر: محمدباقر بن سیدمحسن الحسینی)
نظریه مرحوم سید حجت الاسلام در بطلان وقف این شرحی است که مرحوم حجتالاسلام آقای حاج سید محمدباقر در حاشیه سواد مصدق وقفنامچه مرقومه مرحوم صدر به خط خود مرقوم فرموده و نظر به اینکه در این ورقه سوادیه محلی نبود که شرح مرقومه ایشان نوشته شود لذا در این ورقه سوادش را نوشته و ملصّق به این ورقه سوادیه نمود.
بسماللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه رب العالمین والصلوة والسلام علی اکمل البریّة اجمعین و آله و عترته الطیبین الطاهرین المعصومین.
این وقف سیصد و شصت و شش جریب و هشت قفیز از قریه مالاواجرد که سرکار عظمتمدار امینالدوله اصالتا وقف نموده، به مقتضای شریعت مطهره باطل است؛ نظر به اینکه عمل و مصارف نمائات آن صرف در نیابت زیارت ارض اقدس مشهد مقدس و نجف اشرف و کربلای معلّی و کاظمین و سُرّ من رأی و ائمه بقیع، علیهمالسلام، است؛
کل اینها به نیابت مرحوم صدر، پس وقف بر میت خواهد بود. فرقی در این باب نیست مابین اینکه حینالوقف میت باشد یا آنکه حینالوقف حیات داشته باشد. فرق این مطلب و اینکه وقف شود به معدوم تبعا للموجود ـ مثل اینکه وقف شود بر زید موجود و بر ولد او که حینالوقف معدوم باشد ـ ظاهر است.
نظر به اینکه امکان وجود در حق ولد عادتا قائم است، به خلاف اینکه شخص بعد از فوت امکانوجود در حق او عادتا قائم نیست، قال فی اللمعة (7) »شرط الموقوف علیه وجوده و صحة تملک و اباحة الوقف علیه فلایصحّ علی المعدوم ابتدائا و یصحّ تبعا قال شیخنا الشهید الثانی (8) فی شرحه بإنّالوقف علیه و علی منبعد و من ولده و إنما یصحّ تبعیة المعدوم الممکن وجوده عادتا کالولد، اما ما لایمکن وجوده کذلک، کالمیت، لمیصح مطلقا. انتهی.
مراده من قوله: مطلقا عدم صحة الوقف علی المیت سواء کان ابتدائا او تبعا للموجود. فرقی نیست مابین آنکه وقف شود بر موجودی بعد از او بر میت دیگر یا آنکه وقف شود بر شخصی در حال حیات او و بعد از ممات الی یوم القیامة. مُجملاً وقف مسطور باطل است؛ نظر به اینکه وقف بر میت است.
و ایضا از جمله مصارف که مقرر شده، آن است که مبلغ هفتاد و پنج تومان به خادم و طباخ تکیه نجف اشرف هرساله دهند و تکیه در آن تحقق وقف وجود نداشت، بلکه بنا هم نشده بود و شرط، تحقق وجود موقوفعلیه است .
حینالوقف و علی ایّ حال وقف سیصد و شصت و شش جریب و هشت قفیز مالاواجرد باطل [و] باقی بر ملکیت جناب واقف است. اگر سرکار واقف خواهند نماء آن سیصد و شصت و شش جریب و کسری مصروف در مصارف مسطوره شده باشد، حاجت به وقف نیست،
بلکه به طریق وقفیت ممکن نیست، چنانچه مذکور شد، بلکه به مقتضای »الناس مسلطون علی اموالهم« خود سرکار واقف در حال حیات از قرار، تعیین نایب و استنابه نایب میکند،
یکی به جهت سید اوصیا در نجف اشرف و یکی به جهت زیارت سیدالشهدا در ارض اقدس کربلای معلّی و دیگری به جهت زیارت امامین همامین موسی بن جعفر و محمد بن علی بن موسی الجواد، علیهماالسلام،
و همچنین است حال در سُرّ من رأی و زیارت جناب امام ثامن علی بن موسیالرضا، علیه و علی آبائه آلافالسلام، و هکذا مصارف دیگر و وصیت مینماید بعد از ممات او معین نموده باشند الی ان یرث اللّه الارض و من علیها و هو خیر الوارثین. حررّه خادم الشریعة، فی سحر اللیلة العاشرة من شهر صفر فی سنة 1254. (محل خاتم مرحوم حجتالاسلام آقای حاج سید محمدباقر رشتی، اعلیاللّه مقامه)
مخفی نماند اگرچه اصل آن وقفنامه ممهور به مهر این خادم شریعت مطهره است، لکن در مهر کردن اکتفا کردم به شهادت عدلین در اعتراف مرحوم صدر به وقف رقبات مسطوره در این طومار [و] دقت در ملاحظه وقفنامچه نشد. در این تاریخ که سنه هزار و دویست و پنجاه و چهار باشد، ملاحظه شد من البدایة الی النهایة، مطلع شدم بر بطلان وقفی که در آخر قلمی شده از قراری که مرقوم شد. حررّه خادم الشریعة (محل خاتم مرحوم حجتالاسلام آقای حاج سید محمدباقر رشتی، اعلیاللّه مقامه)
نظریه مرحوم حاج محمد جعفر آبادهای
بسماللّه الرحمن الرحیم. الادلّة الدالّة علی مشروعیة الوقف و ان کان بعضها شاملاً لما حبّسهُ و سبّله امینالدولة العلیه، حرّسهاللّه تعالی من کل بلیّة، الا ان البارع بعد التأمل التام فی القواعد الشرعیة والضوابط فی الاحکام الالهیة و احاطته خبرا بالتعارض والترجیح من بین القوانین المتراکمة یعرف اَنّ شمولها لمثل هذه الصورة فی غایة الخفاء،لو لمیکن بیّن البطلان. فَإذن القول بالبطلان فی نهایة القوة والحکم به، کما صدر من قطب دائرة الایمان و الاسطوانة القائمة التی بنی علیها سقف بیتالاسلام، مع التغمیر (9)فی الاذعان و الایقان فی الدرجة الاعلی من الرجحان وللّه درّه فارسا حین التجوال فی هذا المیدان و بالجملة الشرع فسیخ (10)والوقف غیر صحیح. حررّه الیاغی الفارسی محمدجعفر، عفی عنه. (محل خاتم مرحوم آقای حاج محمدجعفر آبادهای)
این ورقه متنا و سجلاً و هامشا مطابق با سواد مأخوذ از اصل است الاحقر الجانی محمدباقر الحسینی
نظریه حضرت آیت الله مجلسی اصفهانی
بسماللّه الرحمن الرحیم مشروعیت وقف در فرض مرقوم معلوم نیست و مقتضای اصل، بقاء بر ملکیّت مالک و عدم ترتب اثر وقف بر آن است و در اوقاف خاصّه قبول موقوفعلیه فیالجمله بنا بر احتیاط لازم است و میّت صلاحیت برای قبول عقد وقف و مقتضای آن را که تملک منفعت است نخواهد داشت و ولی و وکیل هم در آن، مفروض نمیباشد. حررّه العبد الراجی عفو ربه الکریم الرحیم، محمدتقی المجلسی الاصفهانی، غرّه رجب المرجب 1418 هجری
پی نوشت :
1-حاج محمدجعفر بن محمدصفی آبادهای از علمای زمان خود و معروف به علم و فطانت و ذوق و حسن معاشرت و از شاگردان مرحوم سید حجتالاسلام و حاج محمدابراهیم کلباسی و آقا سیدمحمد مجاهد و مورد علاقه کامل مرحوم سید حجتالاسلام بوده است و تألیفاتی دارد که برخی از آنها به چاپ رسیده است. در شب شنبه 19 رمضان سال 1280هـ.ق وفات یافته و در تخت فولاد اصفهان مدفون گردیده است. رک: مهدوی، مرحوم مصلحالدین، بیانالمفاخر، انتشارات کتابخانه مسجد سید اصفهان، چ1، 1368هـ.ش، ج1، ص288ـ293،
2-حضرت آیتاللّه العظمی آقای حاج میرزا محمدتقی مجلسی در سال 1308هـ.ش در اصفهان دیده به جهان گشودند. معظمله از ناحیه جد پدری از اسباط مجلسی اول و از ناحیه جدّه پدری از اعقاب مجلسی اول و دوم میباشند. ایشان پس از طی مراحل ابتدایی تحصیل تا مرحله دبیرستان نظام قدیم در سال 1323هـ.ش فراگیری علوم اسلامی را در مدرسه علمیه صدر بازار اصفهان آغاز، و پس از طی دوران سطح و نیز مقدمات حکمت در اصفهان به قم عزیمت نمودند و از محضر حضرات آیات بروجردی، سید محمدتقی خوانساری، حجت کوهکمرهای بهرهمند گردیدند و سپس در سال 1332هـ.ش به منظور بهرهوری از اساتید معظم نجف اشرف عازم عتبات شدند و از محضر اساتید عظام حضرات آیات حاج سیدمحمود شاهرودی، حاج میرزاعبدالهادی شیرازی، حاج سیدمحسن حکیم، حاج سیدحسین حمامی، حاج شیخ حسین حلی، حاج سیدابوالقاسم خوئی و حاج میرزاهاشم آملی بهرهمند شدند و پس از ده سال استفاضه کامل از محضر آنان و تحریر و تقریر دروس ایشان که پارهای از آنها تاکنون به زیور طبع نیز آراسته شده است و با کسب اجازه اجتهاد از مراجع عظام در سال 1342هـ.ش به ایران مراجعت نموده بنا به درخواست مرحوم آیتاللّه کمالوند مدت پنج سال در حوزه علمیه خرمآباد به تعلیم و تدریس اشتغال ورزیدند و پس از آن نیز به مدت 12 سال در شهر قم اشتغالات علمی خویش را ادامه دادند و از سال 1359هـ.ش تاکنون بنا به نیاز و اصرار فضلای حوزه علمیه اصفهان زینتبخش این حوزه عظیم که یادگار گرانبهای علما و فقهای سلف است گردیدهاند. ایشان با سرمایهای ارزنده از علم و اخلاص و زهد و فروتنی و حُسن خلق و عدم تکلف، مدرس علم و معلم اخلاق انبوه ارادتمندان علم و ایماناند. عناوین برخی از آثار معظمله عبارتند از: 1. الدرة البهیة فی مسائل التحیة؛ 2. محاضراتالاصول؛ 3. رسالة فی مسائل الرضاع؛ 4. رسالة فی تنجیس المتنجس؛ 5. رسالة فی انفعال ماء القلیل؛ 6. رسالة فی فروع العلم الاجمالی؛ 7. المختار من مبانی الاصول؛ 8. آدابالجمعة؛ 9. النوادر والشوارد؛ 10. شرح الکلمات القصار؛ 11. ابحاث مختلفة فی الفقه الاسلامی؛ 12. توضیحالمسائل؛ 13. رسالة فی صلوة الجمعة؛ 14. تعلیقات منیفة علی العروة الوثقی؛ 15. ولایة الاولیاء فی بیان الولایات؛ 16. رسالة فی مسائل الاجارة؛ 17. رسالة فی التقلید و احکامه؛ 18. رسالة فی بیان الکر و احکامه؛ 19. رسالة فی بیان الربا و احکامه؛ 20. رسالة فی مسائل الصوم؛ 21. المنتقی فی شرح العروة الوثقی؛ 22. کتابالاربعین؛ 23. مجمعالشتات؛ 24. منتهی الافکار فی الاصول؛ 25. الملتقطات من المستطرفات؛ 26. مناسک حج؛ 27. تفسیر المعضلات من الآیات؛ 28. الآیات المستشهدة للولایة
3-در بخش اول وقفنامه، شخصی به نام حاجی میرزا محمداسماعیل، مدرّس مدرسه چهارباغ دارالسلطنه، به عنوان متولی موقوفات تعیین شده و این شخص، یعنی میرزا محمدعلیا، فرزند نامبرده است،
4-عبارت بخش اول وقفنامه در مورد این شخص چنین است: »حاج الحرمین الشریفین حاجی میرزا ابراهیم معروف به حاجی محمدابراهیم حسنآبادی من محال موقوفه ولد مرحوم حاجی سیدمحمد...«
5-بقره: 181
6- حاج سیدمحمدباقر ثانی، فرزند مرحوم حاج سید اسداللّه بن مرحوم سید محمدباقر حجتالاسلام مطلق، معروف به »حاجآقا« از ادبا و فضلای عصر خود، قسمتی از تحصیلات خود را در نجف اشرف به پایان برده و پس از پدر و عموی خود مرجع و ملجأ مردم اصفهان و بهویژه اهالی بیدآباد بوده است. خدماتی نیز در مسجد سید حجتالاسلام به انجام رسانده است. او در ماه رمضان 1331 وفات یافته و در کنار مسجد سید در مقبره جد خود مدفون گردیده است. رک: مهدوی، مرحوم مصلحالدین، بیانالمفاخر، ج1، ص175ـ179.
7-شهید اول، شمسالدین محمد، اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة، دارالناصر، چ1، 1406هـ.ق، کتابالوقف، ص105
8-شهید ثانی، زینالدین، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ سنگی، کتابالوقف
9-تغمیر: مبالغه
10-فسیخ: فسخکننده
میراث جاویدان
نویسنده: سید محسن قائم فرد
ین مقاله در تاریخ 1402/11/14 بروز رسانی شده است
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}