اصلاح طلبان مذهبي در اروپا(4)

نويسنده: نقي لطفي و محمدعلي عليزاده

د) اصلاحات مذهبي هانري هشتم در انگلستان

رفرم پديده‌اي است كه در اروپا جريان داشت، هر چند مهد رفرم سرزمين آلمان بود، اما از اين كشور نيز فراتر رفت و قارة اروپا را فرا گرفت؛ ولي مسأله انگلستان كمي متفاوت بود. با ظهور تفكرات رفرمي و در مقابل آن ضد رفرمي (بعداً دربارة آن صحبت خواهد شد) تضاد شديدي بين دو كليساي كاتوليك و پروتستان پديد آمد كه شامل زمينه‌هاي زيادي مي‌شد و نتيجه آن در هم ريختن نظم جهان كهنه به نفع جهان نو بود.
زيربناي تحولات مذهبي عصر جديد دگرگونيهاي عميقتري بود كه در چهارچوب اقتصادي مطرح مي‌شود. به اين دليل مي‌توان گفت جنبش رفرم زواياي مختلف تحولات جامعه اروپا را نشان مي‌دهد كه در آن رشد فردگرايي، ناسيوناليسم و گسترش مناسبات سرمايه‌داري از مهمترين اركان است وگرنه فقط پديده مذهبي آن نه جذابيتي داشت و نه تازگي و حتي در خدمت افكار و عقايد نيز نمي‌توانست باشد. ولي چون اين حركت سلطه تفكر ديني را در شكل كليساي كاتوليك متزلزل كرد و پردة ريا و تزوير دين را بالا زد و سبب ضعف كليساي كاتوليك شد، به رشد دولتهاي مستقل ملي، ترويج زبانهاي محلي و قدرت‌نمايي فرمانروايان در اداره كليساهاي ملي آن سرزمين كمك كرد. آثار اقتصادي رفرم نيز تمركز سرمايه در داخل كشور و ممانعت از خروج ارز بود كه همه اين تحولات پاسخي به نيازهاي عصر جديد بود.
همان قدر كه رفرم پيشرفت مي‌كرد، مخالفت با آن نيز افزايش مي‌يافت و كليساي كاتوليك آمادگي بيشتري را چه از لحاظ فكري و مذهبي و چه به لحاظ سازمانهايي كه پديد آورد، براي مقابله در مقابل حركت رفرم پيدا مي‌كرد. وليكن حركت رفرم در انگلستان به گونه‌اي ديگر جلب توجه مي‌كند. مي‌توان گفت هرچند انگلستان در قاره اروپا نيست و به صورت جزيره‌اي جدا از اين قاره است؛ ولي نتوانست از تأثيرات نسبتاً جدي رفرم به دور باشد. اگرچه فاصله اين كشور با ساير كشورهاي اروپايي كم است، ولي همين فاصلة اندك موجب بروز تفاوتهايي در انگلستان نسبت به ساير دول اروپايي شده است كه در ادامه به آنها مي‌پردازيم.
نخست اينكه انگلستان به لحاظ سابقه تاريخي با بقيه كشورهاي اروپايي تفاوت دارد و اساس سلطنت اين كشور همان هفت سلطنتي (پادشاهي) يا هپتاركي است كه در دورة آغازين قرون وسطي پديد آمد. از سوي ديگر اين كشور نيز همچون آلمان به مسيحيت گرايش نشان مي‌داد و با تبليغ مسيحيت به صورت كشوري كاتوليك درآمد و كليساي معروف آن كليساي كانتربري بود. موقعيت جغرافيايي اين كشور نيز حائز اهميت بود و در عين حال در عصر جديد كشوري با ثبات و داراي قدرت نظامي فراواني بود طوري كه در جنگهاي صدساله بر فرانسه چيره شده بود. يكي از علل قدرت‌يابي اين كشور، محدود شدن قدرت مطلقه پادشاه در ربع اول قرن سيزدهم ميلادي طي فرمان مشروطه يعني فرمان ماگنا كارتا در سال 1215 م. است كه به موجب آن اشراف اجازة تشكيل پارلمان را يافتند.(22)
براي ريشه‌يابي مسأله رفرم در انگلستان بايد توجه كرد كه اين كشور نيز همچون آلمان زمينه برايش فراهم بود. در اين كشور نيز همچون آلمان كليسا و پاپ اراضي فراواني داشتند و در امور انگلستان دخالت مي‌كردند كه اين مسأله نارضايتي عمومي مردم انگلستان را نسبت به پاپها فراهم كرده بود. ولي شرايط كافي براي رفرم وجود نداشت. رفرم در صورتي پيشرفت مي‌كرد كه پايه‌هاي اقتصادي اين كشور تقويت شده باشد. انگلستان عصر جديد فاقد زمينهاي كشاورزي مناسب بود و به ناچار به عنوان وارد كننده مواد غذايي محسوب مي‌شد، وليكن در عرصه اكتشافات جغرافيايي توانسته بود زمينه‌هاي رشد اقتصاد بازرگاني را فراهم آورد و تجارت و بازرگاني را جايگزين سيستم كشاورزي كند. از مسائل مهم رشد اقتصادي اين كشور كه در حركت رفرم تأثيرگذار بود جايگزين شدن سيستم مرتع و چراگاه به جاي سيستم كشاورزي است. با افزايش توليدات پشم و صدور آن به ناحيه فنلاند، اشراف انگليسي نيز با بورژوازي اين كشور به توافق رسيدند تا مزارع خود را به مراتع تبديل كنند و بدين ترتيب سود سرشاري نصيب اين كشور مي‌شد، در حالي كه نيروي كاري كمتري مي‌خواست.
جايگزين كردن مراتع به جاي مزارع كشاورزي براي پرورش گوسفندان به منظور توليد پشم، تأمين كننده مناسبات پولي، كالايي در انگلستان بود و قوانين شديدي بر ضد روستاييان آواره وضع شد. اين مسأله ضربه اساسي بر ساختار فئوداليسم انگلستان وارد كرد. حتي روي كار آمدن مناسبات تجاري، تأثير وسيعي در متفكران آن زمان نظير سرتوماس مور گذاشت طوري كه در كتاب مشهور خود اتوپيا جامعه آرماني را در نظر داشت كه در آن تساوي اجتماعي، اقتصادي ديده مي‌شود.
انگلستان عصر جديد از نظر سياسي نيز دو مسأله را پشت‌سر گذاشت تا به طور آرام و نسبي وارد مسأله رفرم شد. نخست جنگهاي صدساله و سپس جنگ گلها(رزها) كه دست كم سي‌سال به طول انجاميد و بين دو خاندان لانكاستر و يورك به وقوع پيوست. مسلماً اين درگيريها ضربات اساسي بر اقتصاد انگلستان وارد آورد. با قدرت‌يابي خاندان تئودور كه از هرج و مرج سياسي بعد از اين جنگها به قدرت رسيدند، عصر اصلاحات مذهبي نيز فرا رسيد. پايه‌گذار اين سلسله هانري هفتم بود و اوج حركت رفرميستي انگلستان در عصر هانري هشتم به وقوع پيوست. مسأله رفرم در انگلستان به اين دو شخصيت باز مي‌گردد.

ويژگيهاي رفرم در انگلستان

اين كه رفرم انگلستان چه خصوصياتي داشت، بايد گفت كه رفرم در اين كشور يك جريان آكادميك بود. يعني به جاي اين‌كه اصلاح‌طلبان صرفاً ديني به اين كار بپردازند، اصلا‌ح‌طلبان اومانيست و طرفداران تحصيلات عاليه دانشگاه‌هاي آكسفورد و كمبريج به اين امور اقدام كردند. اين اشخاص كه اساتيد برجسته‌اي در اين دانشگاه‌ها بودند، اراسموس(23) اهل روتردام و ژان كوله هستند كه جزو پيشكسوتان رفرم محسوب مي‌شوند. اين افراد با تعليم و تربيت يك نسل آنها را براي اين حركت آماده كردند.
مهمترين مسأله در كليساي انگلستان اين بود كه به برخي عقايد اصلاح‌طلبان قديمي مانند وايكليف تمايل وجود داشت. بنا به عقيده وايكليف اناجيل را بايد به زبان ملي مطالعه كرد. اساس حركت رفرم اين مسأله بود كه كساني كه مي‌خواهند مسائل ديني را بدانند بايد بتوانند آن را به زبان خود بخوانند. نخستين كسي كه ترجمه اناجيل و بازگشت به ادبيات كهن مذهبي را به زبان عبري و يوناني مطرح كرد، شخصي به نام «تيندل» بود.(24) هدف او ترجمة اناجيل به زبان انگليسي بود و سرانجام اين كار را انجام داد. ولي در انگلستان به او اجازه انتشار ترجمه‌اش را ندادند، در نتيجه به آلمان رفت و در آنجا اجازه فعاليت يافت. اين اناجيل ترجمه شده چنان شيوا و صريح و قابل فهم بود كه همگان مي‌توانستند از آن استفاده كنند. ولي از آنجا كه عقايدش بعدها به زويينگلي نزديك شد در بلژيك دستگير و در آتش سوزانده شد. نظريات كالون نيز طرفداراني در انگلستان داشت. اما حركت رفرم در اين كشور بيشتر به رهبران سياسي بر مي‌گردد. هرچند هانري هفتم فعاليتهايي را در اين زمينه انجام داد، فرصتي براي اصلاحات مذهبي نيافت و اين حركت بيشتر با هانري هشتم مطرح شد.
منبع: كتاب «تاريخ تحولات اروپا در قرون جديد»

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله