مترجم : بهروزی
منبع:راسخون



 

عملکردهای ذهنی ما با رشد بیولوژیکی و شایسته سازی محیط به طور مداوم تکامل می‌یابند. فرآیند تفکر ما نیز شکل گرفته است و از سن پایین شروع شده است. ما تعریف تفکر عینی را همراه با مثال‌هایی برای شما آورده‌ایم.

مسن‌تر و عاقل‌تر!

مفهوم تفکر عینی وقتی ظهور کرد که روان شناسی به نام جین پیاگت، تئوری رشد شناختی خودش را ارائه داد که رشد عقلانی افراد را در مراحل مختلف رشد توصیف ‌کرد.
برخی از ما خلاق‌تر هستیم اما برخی دوست دارند منطقی‌تر باشند. برخی دوست دارند در بیرون جعبه فکر کنند اما برخی ترجیح می‌دهند روش‌های خوب تست شده و مطمئن را دنبال کنند. بنابراین، چه چیزی است که چنین تفاوت‌هایی را در ما برجسته می‌کند؟ اگر چه عوامل زیادی وجود دارند که در این تفاوت‌ها سهیم هستند اما یکی از عوامل بزرگ، رشد است و با آن، رشد عقلانی می‌آید.
تفکر عینی الزاماً بخشی از هر انسانی است که در سن خیلی پایین رشد می‌کند و در طول زمان با جنبه‌های تفکر انتزاعی همراه می‌شود. اما تفاوت بین این دو چیست؟ هر کدام در چه سنی بروز می‌کنند؟ و چگونه آن بر تفکر ادراکی و شناختی ما تأثیر می‌گذارد؟ ما سعی می‌کنیم که به این سوالات در زیر پاسخ دهیم.

تئوری رشد شناختی پیاگت :

تئوری رشد شناختی که توسط جین پیاگت ارائه شد، یک تئوری پیچیده است که حول ماهیت و رشد هوش انسان می‌چرخد. رشد شناختی، ساختن فرآیندهای تفکری است که شامل به خاطر آوردن، حل مشکل و تصمیم گیری از کودکی تا بزرگسالی است. این تئوری اشاره بر این دارد که فرد چگونه از طریق تعامل بیولوژیکی و فاکتورهای محیطی، درک می‌کند، فکر می‌کند و شناختی از دنیا و محیط اطراف خود به دست می‌آورد.
تئوری پیاگت شامل 4 مرحله رشد است اما به خاطر درک آسان، ما بر سومین مرحله یعنی مرحله‌ی عملیاتی عینی تمرکز می‌کنیم.
این مرحله بین سالهای 7 تا 11 سالگی اتفاق می‌افتد.
در این زمان، ایده‌ی دوام و بقا مقصودی در کودک رشد می‌کند. مثال : در سن پایین‌تر اگر کودک با یک توپ بازی می‌کرد و شما به آن ضربه می‌زدید، کودک نمی‌دانست که آن وجود دارد حتی اگر آن را نمی‌توانست ببیند. در این سن آنها یاد می‌گیرند که شی به حضور و وجود خود ادامه می‌دهد حتی اگر موقعیت آن عوض شده باشد و یا آن را نداشته باشد.
آنها در حل مشکل منطقی‌تر می‌شوند و در این مرحله استدلال استنتاجی مشاهده می‌شود.
استدلال استنتاجی ضرورتاً توانایی رسیدن به یک ایده‌ی ویژه است و بر اساس استنتاج‌ها و استقراهایی از همان موضوع استوار شده است و آنها به یک نتیجه‌ی عمومی می‌رسند. برای مثال، سگ‌هایی که ما می‌بینیم دم دارند، پس تمام سگ‌ها دم دارند.
هم چنین این مرحله موجب شناخت تفاوت‌ها در افکار و درک افراد دیگر می‌شود.
آنها قادر می‌شوند اشیا، افراد و چیزها را بر حسب ویژگی‌ها و مشخصه‌های مشترک طبقه بندی و گروه بندی بکنند.
آنها می‌توانند درک کنند که حتی اگر ظاهر تغییر کند مقدار ثابت می‌ماند. این به عنوان حفاظت و محافظه کاری شناخته می‌شود. برای مثال اگر شما یک لیوان آب را به درون لیوان دیگری با شکل مختلف بریزید، کودک می‌تواند تشخیص دهد که مقدار آب، همان است.
تمرکز زدایی به معنای ایده‌ی سر و کار داشتن با وظایف چند گانه به جای تمرکز بر یکی است که در کودکان دیده می‌شود.
ایده‌ی برگشت پذیری نیز در این مرحله درک می‌شود. برای مثال اگر یک توپ رسی را به شکل یک پرنده قالب گیری بکنید آنها می‌دانند که شما می‌توانید آن را به شکل توپ رسی برگردانید.
آنها می‌توانند اشیا را مرتب بکنند و انتقال پذیری را نشان دهند که توانایی سازمان دهی وقایع و یا اشیا به طور ذهنی است.
در نتیجه، ما می‌بینیم که تفکر عینی یک فرآیند بسیار فوق العاده‌ی تفکر است که در مرحله‌ی عملیاتی عینی گسترش می‌یابد و رشد می‌کند. اما تفکر عینی دقیقاً چه معنایی دارد؟

تفکر عینی :

تعریف :

تفکر عینی با رجحان و برتری اشیا و وقایع واقعی و نبود مفاهیم و تعمیم‌ها مشخص می‌شود. به عبارت دیگر، تفکر عینی یک تفکر دقیق است که بر روی دنیای فیزیکی تمرکز می‌کند. آن برعکس و متضاد تفکر انتزاعی است. افراد درگیر در تفکر عینی بر روی واقعیت‌هایی در لحظه و حال، اشیا فیزیکی و تعریف‌های دقیق تمرکز می‌کنند.
تفکر عینی در نهایت ارتباط نزدیکی با تفکر انتزاعی دارد اما در برخی موارد، یا به خاطر فقدان و عدم رشد و یا برخی آسیب‌ها و جراحات خارجی، فرد فقط درگیر شکل و فرم عینی تفکر می‌شود.‌

مقایسه‌ی تفکر انتزاعی با تفکر عینی :

اگر چه متفکران عینی بر روی آنچه که در مقابل آنها است و یا واقعیاتی که برای آنها موجود است، تمرکز می‌کنند اما متفکران انتزاعی می‌توانند از اینها یعنی آنچه موجود است فراتر روند و نتیجه گیری و استنتاج کنند. به عبارت ساده‌تر، تفکر انتزاعی، سطحی از تفکر در مورد چیزهایی است که از واقعیات "لحظه و حال" و از مثال‌های ویژه چیزها و یا مفاهیمی که در مورد آنها تفکر صورت می‌گیرد، حذف شده‌اند.
حال شما می‌دانید که تفکر عینی به چه معنایی است پس بیایید نگاهی به برخی مثال‌ها در این مورد بیندازیم تا مفهوم آن را بهتر درک کنیم.

تفکر عینی : برخی مثال‌ها

مثال 1 :

اگر شما به فردی با تفکر عینی بگویید که "الف از ب بزگتر است و ب بزرگتر از ج است" آنها می‌توانند منطق را درک کنند اما اگر از آنها بپرسید که "بنابراین آیا الف بزرگتر از ج است؟" آنها نمی‌توانند نتیجه را درک کنند چون دانش استقرایی و استنتاجی آنها خوب رشد نکرده است.

مثال 2 :

اگر شما به بچه‌ای بگویید که حالا وقت خواب است، کودک تصور خواهد کرد که تا وقتی که از رفتن به اتاق خواب اجتناب کند هنوز وقت خواب نشده است. در نتیجه آنها ایده‌ی انتزاعی وقت خواب را به ایده‌ی عینی اتاق خواب نسبت می‌دهند. این شکلی از تفکر عینی است.

مثال 3 :

"عواطف همانند موج‌هایی هستند. شما سوار بر آنها می‌توانید بالا و پایین بروید." اگر شما این را به فردی با تفکر عینی بگویید آنها فرض و تصور خواهند کرد که آن یک موج عینی بود که باید سوار بر آن بالا و پایین بروید و از درک این که آن یک استعاره است، عاجز هستند.

مثال 4 :

"مردمی که در خانه‌های شیشه‌ای زندگی می‌کنند، نباید سنگ پرتاب کنند". وقتی شما این جمله را می‌خوانید می‌فهمید که فرد با اشتباهات و خطاها نباید انگشت اتهام خود را به سمت دیگران اشاره بگیرد اما برای متفکر عینی به این معنی است که شیشه می‌تواند بشکند پس در نتیجه مردم با خانه‌های شیشه‌ای باید از پرتاب سنگ اجتناب کنند. اصطلاحات و استعاره‌ها نوعی تفکر انتزاعی هستند و توسط متفکران عینی درک نمی‌شوند.

مثال 5 :

ایده‌های انتزاعی مثل عشق، ناراحتی، عصبانیت و درد در بیشتر عبارات عینی مثل مادر و یا پدری که شما را بغل می‌کنند = عشق، گریه کردن = ناراحتی، سرزنش مادر = عصبانیت و کوفتگی و ضربت = درد درک می‌شوند. اما آنها نمی‌توانند عمیق‌تر از آنچه که به این ایده‌ها نسبت می‌دهند به آنها نگاه کنند و نمی‌توانند درک کنند که این کلمات می‌توانند معانی چند گانه‌ای در وضعیت‌ها و شرایط مختلف داشته باشند.
نمونه‌های زیادی از چنین مثال‌ها وجود دارند که تفکر عینی می‌تواند در آنها دیده شود. بیشتر ماها قادر به استفاده از هر دو جنبه‌ی تفکر برای مقابله با مشکلات روزانه هستیم. دیگران به خاطر عوامل ژنتیکی و محیطی نمی‌توانند از بالا به دنیا نگاه کنند و تنها قادر به دیدن چیزهایی هستند که درست در مقابل‌شان هست. به هر حال، تفکر عینی یک عملکرد شناختی و ادراکی مهم است که بخشی از رشد عقلانی هر انسانی است و در وضعیت‌ها و شرایط مختلفی که به آن نیاز هست، به کار می‌رود.