گیاهشناسی و جانورشناسی در سدههای میانی تمدن اسلامی
مترجمان: دکتر عبدالله ناصری طاهری
سمیهسادات طباطبایی
بشر از نخستین روزهای حیاتش روی این کره خاکی با فواید گیاهان به عنوان غذا و دارو آشنا بوده است. تمدن فرعونی مصر (1) مثال گویای این امر است. زیرا تصاویری که بر روی مقبرههای مصری نقش شده نشان میدهد مصریان باستان با گیاهان و فواید آن آشنا بوده و در اسناد مکتوب نیز معلومات مهمی درباره فواید گیاهان متعدد آورده شده است. از سوی دیگر اعراب نیز پیش از اسلام با فواید پارهای از گیاهان و به ویژه فواید دارویی آنها آشنا بودند. با ظهور اسلام، قرآن کریم درباره گیاهان سخن میگوید (2) و بدین ترتیب فرد مسلمان را به تفکر در آفرینش خداوند متعال دعوت میکند و از او میخواهد، تنها به جهان درون انسان اکتفا نکند، بلکه درباره هر آنچه در این کره خاکی همانند او از نعمت حیات بهرهمند است بیندیشد. با آغاز نهضت ترجمه دربهای علم گیاهشناسی به روی مسلمانان باز شد و آثار مرتبط با این علم ترجمه گردید. کتاب «الحشائش» تألیف دیسقوریدس مهمترین کتاب در این زمینه است که با ترجمه آن بر غنای معلومات مسلمانان در ارتباط با گیاهشناسی افزوده شد. گیاهشناسان بارزی در تاریخ تمدن اسلامی در قرون میانی به چشم میخورند از جمله:
* ابن وحشیه (3) (و بعد از سال 930 م):
او صاحب کتاب مشهور «إفلاح الأرض و إصلاح الزرع و الشجر و الثمار و دفع الآفات عنها» است. این کتاب به نام «الفلاحه النبطیه» مشهور است. اثر مذکور از جمله نخستین تألیفات در زمینه گیاهشناسی به شمار میآید که در دیگر آثار پس از خود تأثیر نهاد.* ابن سیده بطلیوسی (4) (و 1066 م):
لغتنامهای به نام «المخصص» نوشته و در آن اشارههای گوناگونی به انواع گیاهان در مشرق و مغرب جهان اسلام میکند. ابنبطوطه (5) و (1377) نیز در سفرنامه پرآوازه خود به گونههای گیاهی که در مناطق مختلف دیده است اشاره میکند.* ابنبصال (6) (و 1085 م):
در کتاب «الفلاحه» شگفتی مستشرقان را برانگیخته است؛ به گونهای که او را یکی از برجستهترین گیاهشناسان مسلمان میدانند. زیرا او در کتاب خود به بررسی انواع خاک، گیاهان، زمان کاشت و برداشت هر یک و کودهایی که برای حمایت از گیاه استفاده میشود میپردازد.* ابن عوام اشبیلی (7) (ق 12 م):
مؤلف کتاب «الفلاحه فی الأرضین» است که از مهمترین تألیفات مسلمانان در قرون میانی محسوب میشود. برخی ابنعوام را «بزرگترین استاد گیاهشناسی» (8) در آن دوره معرفی میکنند. وی در کتاب خود که صدها گیاه را بررسی میکند از کتاب ابنبصال نیز یاد میکند. اثر ابنعوام به عنوان «دائرةالمعارف تاریخی در زمینه کشاورزی» شناخته شده است. (9) این کتاب که به تفصیل انواع گیاهان را بررسی میکند از دائرةالمعارفهای مهم مسلمانان اندلس در قرون میانی محسوب میشود؛ چرا که در هفده جلد گرد آمده است.* شریف ادریسی (10) (و 1166 م):
نویسنده کتاب «نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق» است که اطلاعات علمی ارزشمندی درباره گیاهان دارد. علاوه بر این او کتاب «الجامع لصفات أشتات النباتات» را نیز تألیف کرده است. این کتاب که از نخستین کتابهای گیاهشناسی محسوب میشود نشان میدهد نویسنده در زمینههای گوناگون دست به قلم برده است.* موفقالدین عبداللطیف بغدادی (11) (و 1231 م):
مؤلف کتاب «الإفاده و الاعتبار فی الأمور المشاهده و الحوادث المعاینه بأرض مصر». وی در این کتاب گیاهانی را که دیده و توجهش را به خود جلب نموده است شرح میدهد. وی از مُلُوخیه (گیاهی شبیه پنیرک)، سیبزمینی مصری، بامیه و لیمو و ... یاد میکند. مسلمانان در زمینه جانورشناسی نیز تألیفاتی از خود به جا نهادهاند. تمدنهای باستانی پیش از اسلام با انواع حیوانات آشنا بودند. مثلاً نقشهای حک شده بر مقبرههای مصری نشان میدهد تمدن مصر قدیم با بسیاری از حیوانات آشنا بوده (12) و حتی برخی از آنها همانند مار و تمساح و ... مقدس بوده است. درباره تمدن یونانی باید بگوییم که ارسطو کتابی تحت عنوان «الحیوان» تألیف کرده است که از آثار مهم در این زمینه محسوب میشود و مسلمانان از آن بسیار استفاده کردند. از سوی دیگر با ظهور اسلام و نزول قرآن کریم مسلمانان با آیاتی مواجه شدند که از جنبندگان، چهارپایان (13)، ماهیها و دیگر حیوانات سخن میگوید. بنابراین قرآن نیز مسلمانان را به تفکر در آفرینش موجوداتی دعوت کرد که همانند آنها از نعمت حیات برخوردارند و از آن حیوانات برای تغذیه، حملبار و دیگر موارد استفاده میکنند.شماری از جانورشناسان مسلمان در این زمینه به مهارت فراوان دست یافتند؛ از جمله ادیب بصره، جاحظ (14) (و 869 م) که دائرةالمعارف مشهور خود را در این زمینه به نام «کتاب الحیوان» به رشته تحریر درآورد. وی در این کتاب ویژگی حیوانات، شکل ظاهری آنها، مناطقی که در آن زندگی میکنند، فواید هر یک و اشعاری را که درباره آنها سروده شده است، با جزئیات کامل بررسی میکند. او چنان با جزئیات و دقت فراوان به بیان مطالب میپردازد که بدون تردید در این زمینه پیشگام است. عقلگرایی و نگاه نقادانه از ویژگیهای آثار جاحظ از جمله این کتاب اوست. وی از گفتههای ارسطو آن هنگام که با منطق عقل همخوانی ندارد، انتقاد میکند. (15) جاحظ از پیروان مکتب اعتزال بود و همین نکته در تعمیق رویکرد عقل گرایانه به عنوان ویژگی بارز اثرش تأثیر نهاد.
جاحظ، این نابغه شهر بصره که در طول روز ماهی و نان میفروخت و با پول آن در شب دکان وراقین را اجاره میکرد، مطالب «کتاب الحیوان» را از تجربههای زندگی شخصیاش و نیز دیگر منابع همانند کتاب ارسطو گرد آورد. بعدها ابنسناء الملک (16) و (1212 م) «کتاب الحیوان» جاحظ را تلخیص نموده و نام «روح الحیوان» را بر آن نهاد. (17)
در مجموع جاحظ نویسندهای پیشرو در علم جانورشناسی محسوب میشود و کتاب او در این مجال جاودانه باقی خواهد ماند. دانشمندان حتی امروزه پس از گذشت دوازده قرن «کتاب الحیوان» را میستایند و زمان بهترین شاهدی است که بر عمق آنچه ادیب عراق نوشته است شهادت میدهد. همچنین نباید فراموش کنیم که عبداللطیف بغدادی (و 1231 م)، طبیب جهانگرد و مورخ عراقی که در زمینههای گوناگون تألیفاتی دارد، بسیاری از حیوانات همانند اسب آبی، لاکپشتهای دریایی (18) و ... را بررسی کرده است. قزوینی و (1283 م) نیز در کتاب «عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات» به بررسی حیوانات متعدد میپردازد. عدهای معتقدند که کتاب تمام علوم طبیعی را شامل میشود و تنها به حیوانات محدود نمیباشد. (19)
دمیری (20) و (1405 م) دانشمند مصری است که به دوزندگی لباس مشغول بود، اما عشق به علمآموزی بر او غلبه کرد و به جانورشناسی رو آورد. وی کتاب «حیاه الحیوان الکبری» را به رشته تحریر درآورد. این کتاب دائرةالمعارفی است که براساس حروف الفبا تنظیم شده است. دمیری در این کتاب علم، ادبیات، حقایق تاریخی، علوم زبان شناسی و فقه را با یکدیگر درهم آمیخته است. شمسالدین دمامینی (21) و (1424 م) کتاب «حیاةالحیوان» را خلاصه کرده است. به صورت کلی کتاب دمیری از مهمترین تألیفات مسلمانان در قرون میانی محسوب میشود.
در پایان شایسته است از واژگان عربیالاصل در جانورشناسی نام ببریم که به زبانهای اروپایی راه یافتهاند؛ واژگانی همانند:
*زبراء (گورخر آفریقایی) در انگلیسی Zebra و در فرانسوی Ziebra نامیده میشود.
* مرابط (لکلک آفریقایی) نام پرندهای است که در انگلیسی Marabu و فرانسوی Mrabout نامیده میشود.
* یعفور گونهای آهو است که در انگلیسی Elaphur نامیده میشود.
* إبده (کرگدن مؤنث): در انگلیسی Abada نام دارد.
* البکر (شتر کوچک): در انگلیسی Albacore نامیده میشود.
* ضبع: Dabuh
* غول: Ghoul
* زرافه: Giraffe
* یربوع (موش صحرایی یا موش دوپا): Terboa
* أریل (نوعی آهو): ariel (22)
این واژگان محلی برای تردید و یا جدال درباره پیشگام بودن دانشمندان مسلمان باقی نمیگذارند؛ زیرا اصطلاحات این علم از زبان عربی به زبانهای اروپایی راه یافته است.
پینوشتها:
1.در این باره ن.ک: ولیام نظیر، الثروه النباتیه فی مصر القدیمه، قاهره، 1970 م، این کتاب پژوهشی ممتاز است. نویسنده به مدرک مصرشناسی از آلمان دست یافته است.
2. عبس/ 28.
3.درباره ابن وحشیه ن.ک: ابن وحشیه، الفلاحه النبطیه، معهد تاریخ العلوم العربیه الاسلامیه – جامعه فرانکفورت، سال 1984 م. کورکیس عواد، کتب الفلاحه النبطیه، مجله الزراعه العراقیه، م 7، سال 1952 م، ص 312 -292. زیرصالح أبوالحاج، الفلاحه فی الکفر العربی الاسلامی فی المشرق العربی، العین، 2008 م، ص 66-57.
4.درباره ابن سیده ن.ک: فائزه المؤید، بعض آراء ابن سیده النحویه من خلال شرحه لمشکل شعر المتنبّی، مجله جامعه أمالقری لعلوم الشریعه و اللغه العربیه و آدابها، م 14، شماره 24، سال 2002/2001 م، ص 1074 – 971. نبال نبیل، سلیم المقصور و الممدود عن ابن سیده (و 458 هـ/ 1068 م) دراسه فی المستوسسن الضوئی و الصرفی، پایاننامه کارشناسی ارشد، کلیه الدراسات العلیا – جامعه آلبیت سال 1998 م. عبدالکریم شدید، ابنسیده، بغداد، 1984 م. حبیب الزیات، دفائن الخزائن، اورجوزه غمیش للإمام ابن سیده صاحب المخصص فی اللغة المشرق، 1938 م، ص 191 – 181. عبدالسلام هارون، فهارس المخصص للامام ابن سیده اللغویه، بیروت، 1411 هـ/1911 م. مصطفی الحدری، مؤلفات ابن سیده، عالم الکتب، شماره 4، نوامبر 1990 م، ص 557 – 551. محمد رشاد الحمزاوی، مکانه مخصص ابن سیده من المعجمیه العربیه المعاصره، حولیات الجامعه التونسیه، شماره 9، سال 1972 م، ص 31-7. عبدالقادر سلامی، ظاهرتا المشترک و التضاد عند ابن سیده، مجله بحوث جامعه حلب، سلسله الآداب و العلوم الانسانیه، شماره 4، سال 1989 م، ص 84 – 63.
5. درباره ابنبطوطه به بخش مربوط به جغرافیا مراجعه شود.
6. درباره ابنبصال ن.ک: ابنبصال، کتاب الفلاحه، تصحیح خوسیهماری بیبکروسا و محمد عزیمان، معهد مولای الحسن، چ. تطوان، 1955 م. اکسییراثیون جارثیا، الزراعه فی اسبابنا المسلمه، ضمن کتاب الحضاره الاسلامیه فی الاندلس، تحریر سلمی خضراء الجیوسی، مرکز دراسات الوحده العربیه، بیروت، 1998 م، ص 1373.
7.درباره این عوام اشبیلی ن.ک: رحاب عکاوی، موسوعه عباقره الاسلام فی الفلک و العلوم البحریه و علوم النبات و علم المیکانیکا، ص 185 – 184. اکسییراثیون جارثیا، منبع پیشین، ص 374. محمدالشیخ، علماء العرب، عمان، 2007 م، ص 87-85. این اثر کتابی فرهنگی و ممتاز است.
8. أحمد عبدالرزاق، الحضاره الاسلامیه، ص 28.
9. همان منبع
10. درباره ادریسی به بخش جغرافیا مراجعه شود.
11.الافاده و الاعتبار فی الامور المشاهد و الحوادث المعاینه بأرض مصر، تصحیح أحمد غسان سبانو، دمشق، 1983 م، ص 74 – 73.
12. در این باره ن.ک: ویلیام نظیر، الثروه الحیوانیه فی مصر القدیمه، قاهره، ب.ت.
13.عادیات/3-1.
أحمد بهجت، قصص الحیوان فی القرآن، چ. القاهره، 1992 م، کتاب اثری فرهنگی است اما محقق تاریخی را محدود میکند.
14.درباره جاحظ ن.ک: الجاحظ، البخلاء، تصحیح أحمد العامری و علی الجارم، قاهره، 1939 م. الحیوان، تصحیح عبدالسلام هارون، قاهره، 2005 م، ج 1، ص 26-5. ودیعه طه النجم، منقولات الجاحظ عن أرسطو فی کتاب الحیوان، نصوص و دراسه، معهدالمخطوطات العربیه، کویت، 1985 م، ص 96-13. أحمد الحوفی، الجاحظ، قاهره، 1980 م. شفیق جبری، الجاحظ معلم العقل و الادب، دمشق، 2001 م، ص 254-35. ودیعه طه نجم، الجاحظ و الحضاره الاسلامیه، بغداد، 1965 م. أحمد عبدالغفار عید، أدب الفکاهه عند الجاحظ، قاهره، 1982 م. کاظم حطیط، أعلام و رواد فی الأدب العربی، بیروت، 1987 م، ص 74 – 39. أحمد کمال زکی، الجاحظ، قاهره، 1967 م، جلیل أبوالحبّ، قول الجاحظ من أرسطو فی الحیوان، بغداد، 2001 م، ص 21-12. دیبور، تاریخ الفلسفه فی الاسلام، ترجمه عبدالهادی ابوریده، بیروت، 1980 م، ص 98. جمیل جبر، الجاحظ فی حیاته و أدبه و فکره، بیروت، 1959 م، ص 306 – 16. أحمدالطویلی، أبوعثمان الجاحظ دراسه، منتجات، تونس، 1983 م، ص 32-7.
15.أحمد عبدالرزاق، منبع پیشین، ص 234.
16. درباره ابن سناءالملک ن.ک: ابنسناء الملک، دیوانه، تصحیح محمد ابراهیم نصر، قاهره، 1968 م، ج 1، ص55-43. ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج 1، ص 115. ابنتغری بردی، النجوم الزاهره، ج 6، ص 204-59. محمد ابراهیم نصر، ابنسناء الملک، قاهره، 1971. محمد مؤنس عوض، فکرة الجهاد الاسلامی، ص 64، پاورقی 170. فصل صلاح الدین أصلان، شعر الصراع مع الفرنجه، دراسه تاریخیه تحلیلیه معمقه، حمص، 2005 م، ص 68، پاورقی 5 و أضدادها، ص 69.
17. در این باره ن.ک: محمد مؤنس عوض، صلاحالدین الأیوبی، ص 273.
18. الافاده و الاعتبار، ص 43-35.
19. حکمت نجیب عبدالرحمن، دراسات فی تاریخ العلوم عندالعرب، ص 351.
20. درباره دمیری ن.ک: الدمیری، حیاه الحیوان الکبری، قاهره، السخاوی، الضوء اللامع لأهل القرن التاسع، قاهره، 1355 هـ، ص 62-59. حکمت نجیب عبدالرحمن، منبع پیشین، ص 354 – 353. أحمد عبدالرزاق، الحضاره الاسلامیه، ص 241 – 240. عزیزعلی الدمیری و کتابه حیاه الحیوان، المورد، م 14، شماره 4، سال 1985 م، ص 152 – 139. محمد مرنس عوض. أغارات أسراب الجراد و إثرها فی بلاد الشام عصر الحروب الصلیبیه، 1159 – 1114 م، ص 554-509، قاهره، 2002 م، ص 57، پاورقی 10. عمر فروخ، تاریخ العلوم عندالعرب، بیروت، 1984 م، ص 272 – 271.
21. حکمت نجیب عبدالرحمن، منبع پیشین، ص 354.
22. همان منبع، ص 355.
عوض، محمد مونس احمد؛ (1393)، گستره تمدن اسلامی در قرون میانی، ترجمه عبدالله ناصری طاهری و سمیهسادات طباطبایی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}