آیا آزر، پدر ابراهیم بوده است؟
تذکر: نزدیک به ربع قرن پیش در شهرستان تبریز کتابی، به نام «تفسیر آیات مشکله قرآن» به قلم آقای «یوسف شعار» منتشر شد. مؤلف آن کتاب بدون ملاحظه اصول و قواعد تفسیر، به توضیح یک رشته آیات پرداخت و در نتیجه دچار لغزشهایی نابخشودنی گردید. این سلسله مقالات
نقد نظرات مؤلف مذکور است.
«پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند حق ندارند برای مشرکان پس از آنکه روشن گشت که آنها اهل آتش هستند، طلب آمرزش کنند، هر چند آنان از نزدیکان آنها باشند».
نویسندهی «تفسیر آیات مشکله قرآن» در ذیل این آیه (1) میکوشد ابراهیم را که در حق «آزر» استغفار کرد، به گونهای تبرئه کند، و میگوید: حضرت ابراهیم که در حق «پدرش» استغفار کرده، مرتکب گناهی نشده است زیرا نمیدانست که او از روی عناد «حقایق» را انکار میکند، وقتی عناد او روشن گشت از او دوری جست.
در این که ابراهیم مرتکب گناهی نشده است، شکی نیست و نیازی به گفتگو ندارد زیرا آیه بعدی این نکته را روشن میسازد آنجا که میفرماید:
(وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لأَبِیهِ إِلَّا عَن مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ) (سوره توبه، آیه 114).
ولی از تکرار کلمه «پدر» در این بحث، چنین بر میآید که کسی که ابراهیم در حق او (آزر) استغفار کرده بود، پدر واقعی ابراهیم بوده است.
در صورتی که میان شیعه امامیه، مشهور و معروف این است که تمام پدران پیامبران مؤمن و موحد بودهاند و نور نبوت در صلب پدری مشرک و کافر قرار نمیگیرد (2).
کلمه «اب» که در آیات (3) مربوط به حضرت ابراهیم وارد شده است به معنی پدر اصطلاحی نیست، بلکه مراد از «اب» در این مورد «عمو» و مانند آن است و در قرآن گواه روشنی است که این لفظ در این مورد نیز به کار میرود، اینک گواه:
لفظ اب در مورد عمو
در خود قرآن مجید، کلمه «اب» در مورد «عمو» به کار رفته است چنان که میفرماید:(إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِى قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَإِلهَ آبائِكَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلهاً وَاحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ) (بقره، آیه 133).
«هنگامی که یعقوب به فرزندان خود گفت: پس از من چه چیز را میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که خدای یگانه است پرستش میکنیم و ما تسلیم او هستیم».
جای شک نیست که اسماعیل عموی یعقوب بوده نه پدر او زیرا یعقوب فرزند اسحاق است که برادر اسماعیل بود ولی با این وضع، فرزندان یعقوب اسماعیل را که عموی یعقوب بود، پدر او خواندند.
اکنون که واژه «اب» در قرآن به معنی «عمو» نیز به کار رفته است، هر چند این استعمال به صورت مجازی بوده دیگر قاطعانه نمیتوان گفت: آزر پدر ابراهیم بوده است، خصوصاً که تاریخ گواهی میدهد که آزر سرپرستی ابراهیم را برعهده داشت، و او پیوسته به آزر به چشم پدری مینگریست و از این جهت او را «پدر» مینامید، بلکه اگر قرائنی بر پدر نبودن او گواهی داد، باید گفت استعمال «اب» درباره او «مجاز» بوده است.
قرآن آزر را پدر ابراهیم نمیداند:
تا این جا روشن گردید که لفظ «اب» در قصه ابراهیم میتواند به معنی «عمو» و مانند آن باشد، هر چند دلیل قطعی بر آن اقامه نگردید ولی اکنون ثابت میکنیم که این لفظ در داستان «ابراهیم» حتماً به معنی عمو و مانند آن است نه به معنی پدر واقعی و این حقیقت با توجه به مطلب یاد شده در زیر روشن میگردد.مسلمانان از پیامبر اسلام خواستند که درباره پدران کافر آنان دعا کند و استغفار ابراهیم را درباره آزر دستاویز قرار دادند، قرآن در پاسخ تقاضای آنان چنین میفرماید:
(وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لأَبِیهِ إِلَّا عَن مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ)
(توبه، آیه 114).
«طلب آمرزش ابراهیم برای آزر، به خاطر وعدهای بود که ابراهیم به وی داده بود، وقتی برای ابراهیم روشن شد که او دشمن خدا است از او دوری جست و حقا که ابراهیم مرد بردباری بود».
گفتگوی ابراهیم با آزر که توأم با وعده آمرزش برای او بود و سرانجام منجر به قطع روابط باوی گشت. تمام، در دوران جوانی ابراهیم و در سرزمین «عراق» بود و هنوز آهنگ فلسطین، و مصر و حجاز نکرده بود، و این میرساند که ابراهیم در دوران جوانی پیوند معنوی خود را آزر» برید، و دیگر در حق او دعا نکرد.
ولی آیه دیگر حاکی است که ابراهیم در دوران پیری «والد» خود را به طور قطع دعا کرده است و این موقعی بود که از بنای کعبه فارغ گشته و کهولت کامل او را فرا رسیده بود.
گواه بر این که او موقع فراغ از بنای کعبه پیر بود، آیه یاد شده در زیر است:
(الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ) (سوره ابراهیم، آیه 39).
«ستایش خدایی را که در دوران پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید».
این آیه میرساند که هنگام تولد اسماعیل، ابراهیم پیر بوده است تا چه رسد به هنگامی که او با همکاری فرزند خود (اسماعیل) کعبه را میساخت.
گواه بر این که او بر «والد» (پدر) خود پس از ساختن کعبه دعا نمود آیه یاد شده در زیر است:
(رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ) (ابراهیم، آیه 41).
«پروردگارا پدر و مادرم و مؤمنان را روزی که حساب بر پا میشود، بیامرز».
این آیه میرساند که ابراهیم در پایان عمر، پدر خود را دعا کرده است.
هرگاه پدری که در این آیه مورد مهر و علاقه ابراهیم قرار گرفته است همان «آزر» باشد، معلوم میشود که ابراهیم تا دم مرگ، تا آخرین ساعات زندگانی، با او قطع رابطه نکرده و گاهی برای او نیز طلب آمرزش میکرده است، در صورتی که آیهای که در پاسخ تقاضای مشرکان وارد شده به طور آشکار میرساند که ابراهیم در همان دوران جوانی، پس از روشن شدن مطلب که «آزر» مرد لجوج و عنود است، از او تبری کرد و دیگر در حق او دعا ننمود.
از ضمیمه کردن این دو آیه (در آغاز جوانی از آزر برید، در دوران پیری دعا کرد) روشن میشود که شخصی که در آغاز کار (دوران جوانی) برای ابد مورد تنفر ابراهیم قرار گرفت، غیر آن شخصی است که در پایان عمر مورد توجه و یاد او بود، و او را با طلب مغفرت یاد میکرده است.
روی همین جهت میتوان علت اختلاف در تعبیر را فهمید، جائی که سخن از «آزر» در میان باشد آنجا که با کلمه «اب» که در مورد عمو نیز به کار میرود، تعبیر میکند، و در حالی که کسی را که در پایان عمر خود دعا میکند با لفظ «والد» یاد مینماید و لفظ مزبور فقط در پدر به کار میرود.
بار دیگر خلاصه سخن را در سه بخش یادآور میشویم:
1- ابراهیم در سرزمین عراق به دنیا آمد، و در همان جا با بتپرستان به مبارزه برخاست، و تمام گفتگوهای او با «آزر» و وعده دعا درباره وی، آنگاه قطع رابطه با او، همگی در این سرزمین بوده است، وقتی او را در میان آتش افکندند خدا او را نجات داد، او با «لوط» به سرزمین «فلسطین» که قرآن از آن با جمله (إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَكْنَا) (سوره انبیا، آیه 71) یاد میکند، مهاجرت نمود، و در همان جا خدا به او دو فرزند به نام اسحاق و یعقوب عطاء کرد چنان که میفرماید:
(قُلْنَا یَانَارُ كُونِی بَرْداً وَسَلاَماً عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَأَرَادُوا بِهِ كَیْداً فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِینَ وَنَجَّیْنَاهُ وَلُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَكْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلّاً جَعَلْنَا صَالِحِینَ) (انبیاء آیههای 69-72).
«به آتش گفتیم برای ابراهیم سرد و سلامت باش، با او از در حیله وارد شدند آنان را از زیانکاران قرار دادیم، او و لوط را نجات دادیم و به سرزمینی که آنجا را که برای جهانیان پربرکت کردیم، روانه ساختیم و به او اسحاق و یعقوب دادیم و هر یک از صالحان میباشند».
بنابر مفاد این آیات، تمام جریان مبارزهها و وعدهها و دعاها سپس قطع رابطه و ترک دعا، همگی در دوران جوانی و در موقعی بود که ابراهیم در سرزمین عراق زندگی میکرد.
2- آنگاه ابراهیم در دوران پیری سفری به حجاز میکند و از طرف خداوند مأمور میگردد که بنای کعبه را تجدید کند، او پس از فراغت از بنای کعبه چنین میگوید:
(الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ) (ابراهیم، آیههای 39-41).
«سپاس خدای را که در دوران پیری به من اسماعیل و اسحاق را عطاء فرمود خدایم شنونده دعاهای بندگان است پروردگارا مرا و ذریه مرا به پا دارنده نماز قرار بده، دعای مرا بپذیر پروردگارا مرا و والدم و مؤمنان را روز برپایی حساب بیامرز».
3- تمام گفتگوهای ابراهیم با آزر، در سرزمین عراق، پیش از مهاجرت به فلسطین، تا چه رسد به زمان بنای کعبه بود، اگر قرآن میگوید ابراهیم به آزر چنین گفت:
(وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَاماً آلِهَةً إِنِّی أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ) (انعام، آیه 74).
«آنگاه که ابراهیم به پدر خود آزر گفت آیا بتها را خدایان خود اخذ میکنی من تو و قوم تو را در گمراهی آشکار میبینم».
همه این گفتگوها در سرزمین عراق انجام گرفته است، نه در سرزمین فلسطین و نه در سرزمین حجاز. روشنترین گواه بر اینکه تمام مذاکرات ابراهیم با آزر از وعدهی دعا گرفته تا تبری در سرزمین عراق بوده است آیه یاد شده در زیر است:
(قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغَضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیءٍ) (ممتحنه، آیه 4).
«برای شما در ابراهیم و افرادی که با او بودند پیشوائی خوبی است آنگاه که به بستگان خود گفتند ما از شما و از معبودهای شما جز خدا دوری میجوییم ما به آنها کفر میورزیم میان ما و شما دشمنی و عداوت پیوسته آشکار گشته است تا به خدای واحد ایمان بیاورید مگر گفتار ابراهیم به پدر خود که در حق تو استغفار میکنم و مالک چیزی برای تو از خدا نیست».
این آیه میرساند که ابراهیم در همان سرزمین قبل از مهاجرت به سرزمین فلسطین، وعده دعا داده است.
همچنین آیه یاد شده در زیر میرساند که ابراهیم در همان سرزمین عراق قبل از مهاجرت، از پدر برید و دیگر در حق او استغفار نکرد آنچنانکه میفرماید:
(وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لأَبِیهِ إِلَّا عَن مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ) (توبه، آیه 114).
«طلب آمرزش ابراهیم برای پدر خود به خاطر وعدهای بود که به او داده بود وقتی روشن شد که او دشمن خدا است از او دوری جست و حقا که ابراهیم مردی بردبار بود».
این آیه میرساند به مجرد روشن شدن وضع آزر برای ابراهیم فوراً از او برید و در حق او استغفار نکرد.
اکنون باید دید وضع آزر برای ابراهیم در چه زمانی روشن شد به طور مسلم این جریان قبل از افکندن ابراهیم به آتش بوده است زیرا شرکت او (4) دربارهی سوزاندن ابراهیم نشانه عناد او با حق بود و تصمیم بر سوزاندن ابراهیم در سرزمین عراق بوده نه فلسطین و نه حجاز.
از این سه فراز از آیات نتیجه میگیریم: آزر که ابراهیم از او در دوران جوانی در سرزمین عراق برید و دیگر در حق او استغفار نکرد، غیر از «والد» است که در دوران پیری در سرزمین حجاز پس از پایان یافتن جریان بنای کعبه، در حق او دعا کرد.
و از آنجا که لفط «اب» هم در پدر و هم در عمو به کار میرود ولی لفظ «والد» تنها در پدر واقعی استعمال میشود طبعاً باید گفت مقصود از لفظ «اب» درباره آزر همان معنای وسیع است به معنی مربی که در عمو نیز بکار میرود و طبعاً آزر پدر واقعی نبوده، بلکه استعمال لفظ «اب» در او یک نوع مجاز بوده است.
در پایان یادآور میشویم که در تفسیر «مجمع البیان» (5) اجمال این استدلال آمده است و اینگونه تفسیر، مصداق روشن تفسیر آیه، به آیه است.
پینوشتها:
1. مربوط به مطلب 15 ص 184 - از کتاب «تفسیر آیات مشکله قرآن» و هدف از طرح آیه، تأیید نظریه برخی از دانشمندان اهل تسنن است که میگویند: لازم نیست که پدر و مادر پیامبران الهی، موحد باشند.
2. شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» این مطلب را مورد اتفاق علمای امامیه دانسته است و گروه زیادی از دانشمندان اهل تسنن نیز بر این عقیدهاند (به کتاب اوائل المقالات فی المذاهب المختارات، ط تبریز، ص 12 و 13) مراجعه بفرمائید.
3. لفظ «اب» در سرگذشت ابراهیم در سورههای انعام، آیه 74، توبه، آیه 114 - مریم، آیههای 42، 43، 44، 45 - انبیاء، آیه 52 - شعراء، آیه 70، صافات، آیه 85 - زخرف، آیه 26 - ممتحنه، آیه 4 وارد شده است.
4. سوره انبیاء، آیه 69.
5. مجمع البیان، ج 3، ص 319.
خسروشاهی، سیدهادی، (1371) تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن، قم: انتشارات توحید، چاپ سوم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}