انواع موقوفات در سين کيانگ جنوبي (چين)
انواع موقوفات در سين کيانگ جنوبي (چين)
(1949) تا پيش از تسلط حزب کمونيست بر سراسر چين که تا اوايل دهه 50 به طول انجاميد، همه نهادهاي اسلامي از جمله مساجد، مزارات و مدارس ديني در مناطق مسلماننشين داراي موقوفاتي بودند. از آن پس بهدنبال «اصلاحات ارضي»، «سوسياليستي کردن کشاورزي» و اعمال سياستهايي که هدف آن محدود ساختن پيروان اديان (بهويژه مسلمانان بر اثر سوابق نهضتهاي سياسي ـ اجتماعي آنها) بود، زمينهاي موقوفه در سراسر کشور مصادره شد و در اختيار واحدهاي کشاورزي مانند «تيمهاي توليد» و «کمونهاي خلق» قرار گرفت.
يکي از سرزمينها، بخش جنوبي منطقه خودمختار سينکيانگ بود که شهرهايي چون کاشغر، ختن، يارغند، آقسو و کوچه در آن قرار دارد و انديشههاي اسلامي بهويژه تصوف و عرفان و تشيع را از ايران و آسياي مرکزي پذيرا شده است.
در سراسر دوران رهبري مائوتسه تونگ، از زمينهاي موقوفه نامي به ميان نميآمد و در صورت ضرورت نيز از آنها با اصطلاحاتي در رديف «مالکيتهاي فئودالي» ياد ميشد. از دهه 80 به بعد، با آغاز سياستهاي جديد، در کتابها و مقالاتي که راجع به مسلمانان در چين انتشار مييابد، گاه مطالبي درباره موقوفات نيز بيان ميگردد که از جهات مختلف قابل توجه است. يکي از اين کتابها را مؤسسه انتشارات خلق سينکيانگ، در 1991 (به زبان چيني) به چاپ رسانده است که چون نشاندهنده ميزان قابل توجهي از نفوذ فرهنگ شيعي دوازده امامي و زبان فارسي در جنوب سينکيانگ، مخصوصا در ختن و يارغند ميباشد، رئوس آن ترجمه گرديد که ذيلاً از نظر ميگذرد (1) اين کتاب «منتخب مقالات پژوهشي» نام دارد و آقاي گوبائو (2) آن را نوشته است.
لازم است يادآوري کنيم که آنچه در متن بين دو گيومه آورده شده، با تلفظ آن در متن اصلي چيني انطباق دارد.
بررسي اسناد باقيمانده از اوايل دهه 50 نشان ميدهد که در آن موقع 24 نوع ملک موقوفه در جنوب سينکيانگ وجود داشته است. اسناد مذکور اسامي آنها را چنين بر ميشمارد:
1ـ موقوفات «مساجد»: در مناطقي که قوم «اويغور» (مسلمانها) اسکان دارند، در همه شهرها و روستاها، مساجد کوچک و بزرگ بسياري وجود دارد که محل انجام دادن شعائر ديني است. معمولاً در روستاها، هر 10 تا 20 خانوار و گاهي هر 20 تا 30 خانوار يک مسجد دارند. در روستاها غالب مساجد کوچک، هر کدام بين 3 تا 5 «مو» (3) و گاهي 10 تا 20 «مو» ملک موقوفه دارند. موقوفات مساجد متوسط 40 تا 50 و مساجد بزرگ 400 «مو» است. در شهرها که تمرکز جمعيت بيشتري دارند، تعداد مساجد کمتر است. به طور مثال، در ناحيه «شوفو» (4) با 45000 نفر جمعيت، 126 باب مسجد، يعني براي هر 355 نفر يک مسجد وجود دارد. ناحيه «ونسو» (5) با حدود 15000 نفر جمعيت داراي 69 باب مسجد، بهطور متوسط براي هر 217 نفر يک مسجد است. مساجد بزرگ داراي زمينهاي موقوفه بسيارند. به طور مثال، زمينهاي موقوفه مسجد بزرگ «چياپان» (6) در شهر «شوفو» بالغ بر 5000 «مو» و «مسجد عيدگاه» بيش از 3000 «مو» ميباشد.
2ـ در اسلام، فرقهاي بهنام «ايشاني» وجود دارد؛ اين فرقه در سينکيانگ داراي پيروان بسيار است. آنها مسجد را «خانقاه» و املاک موقوفه آن را «موقوفه نقشبنديه» مينامند.
3ـ موقوفه «مزارات»: مزارات مدفن بزرگان دين و سياست است. در سينکيانگ جنوبي، هر ناحيه داراي مزارات کوچک و بزرگ است که در حدّ خود املاک موقوفه دارند. مجموع املاک موقوفه مزارات بسيار زياد است. بهطور مثال، مزار «آفاق خواجه» (در کاشغر) 16000 «مو»، مزار «اصلانخان» (در آرتوش) 4500 «مو» و مزار «امام موسيکاظم» در دهکده «کوشا» در ختن، 3000 «مو» ملک موقوفه دارند.
4ـ موقوفات مدارس ديني: مدارس ديني در سراسر سينکيانگ جنوبي زمينهاي موقوفه بسيار دارند. در 1949 (هنگام سلطه حزب کمونيست بر چين)، اين نواحي داراي 312باب مدرسه علوم ديني بودند:
12. در سين کيانگ، معمولاً مزارات به صورت مجتمعي شامل مسجد، مدرسه علوم ديني، مدفن بزرگان ديني و قبرستان عمومي است که نمونه بارز آن «مزار آفاق خواجه» در کاشغر ميباشد. چون در مراسم اعياد بزرگ اسلامي، از جمله عيد قربان، مردم در مساجد بزرگ و اين گونه مزارات اجتماع ميکنند، ممکن است نام «عيد» به همين دليل بر موقوفات مذکور نهاده شده باشد.
3ـ موقوفه «مزارات»: مزارات مدفن بزرگان دين و سياست است. در سينکيانگ جنوبي، هر ناحيه داراي مزارات کوچک و بزرگ است که در حدّ خود املاک موقوفه دارند. مجموع املاک موقوفه مزارات بسيار زياد است. بهطور مثال، مزار «آفاق خواجه» (در کاشغر) 16000 «مو»، مزار «اصلانخان» (در آرتوش) 4500 «مو» و مزار «امام موسيکاظم» در دهکده «کوشا» در ختن، 3000 «مو» ملک موقوفه دارند.
4ـ موقوفات مدارس ديني: مدارس ديني در سراسر سينکيانگ جنوبي زمينهاي موقوفه بسيار دارند. در 1949 (هنگام سلطه حزب کمونيست بر چين)، اين نواحي داراي 312باب مدرسه علوم ديني بودند:
املاک کوچکترين مدرسه بين 10 تا 30 «مو» و بزرگترين آنها، 3 تا 5 هزار «مو» بوده و به طور کلي، املاک موقوفه مدارس ديني، بخش عمدهاي از موقوفات را تشکيل ميداده است.
5 ـ موقوفات پلها: املاکي بوده که درآمد آن براي احداث و تعمير پلها بهکار ميرفته است.
6 ـ موقوفات قنوات: زمينهايي بوده که درآمد آن مصروف حفر و لاروبي قنوات عمومي ميشده است.
7ـ موقوفات «لنگان»: به منظور احداث سرپناه در بيابانها براي عابـران مستضعف در نظر گرفته ميشده است.
8 ـ موقوفات «تاغ»: براي احداث و مرمت راهها در مناطق کوهستاني بوده است.
9ـ موقوفات «راه»: براي تعمير و نگاهداري راههاي عمومي هزينه ميشده است.
10ـ موقوفات «عيد»: براي احداث مزارات صرف ميشده است.
11ـ موقوفات «رسولاللّه»: درآمد اين زمينها در راه اجراي مراسم يادبود حضرت محمد (ص) به کار ميرود. طبق روشهاي گذشته، بخش عمدهاي از درآمد حاصل از فروش محصولات اين املاک به اماکن اسلامي، مثلاً «مکه» انتقال مييابد و به صورت «نذر» بين «آخوندها» (7) و بينوايان توزيع ميگردد. هرگاه در سالي، هيچکس عازم سفر مکه نباشد (8)، «نذر» در محل به مستحقان داده ميشود.
12ـ موقوفات «چراغ»: براي تأمين مصارف چراغهاي مساجد و «مزارات» در نظر گرفته ميشده است.
13ـ موقوفات «قرآن»: براي خريد قرآن و توزيع آن در جهت اهداف تبليغي هزينه ميشده است.
14ـ موقوفات «کاسه»: براي خريد و تعمير ديگهاي بزرگـي بوده که در مراسـم مذهبي در آن غـذا تهيـه ميشود.
15ـ وقف «نانپخت»: درآمد حاصله از اين املاک بايد صرف تهيـه غذا و توزيـع بين مستمنـدان گردد، اما معمولاً بخت با آنها براي دسترسي به اين غذاها، يار نيست.
16ـ وقف «اولاد»: دليل ابداع چنين موقوفاتي آن است که
مقررات راجع به اين املاک به اين شرح است:
البته بر اثر مرور زمان، در بعضي از روستاها، اين
گونه املاک به فروش رسيده، و زنان نيز از آن ارث بردهاند. تعداد و وسعت املاک موقوفه «اولاد» زياد نيست. به طور مثال، از خانواده «علياکبر» در ناحيه «آقسو»، 500 هکتار چيني (مو) به جاي مانده است. گاهي اداره اين املاک به عهده يک «آخوند» گذارده ميشود و سالانه، سهمي هم بابت سرپرستي به او پرداخت ميگردد. ميزان موقوفات «اولاد» در شهر کاشغر زيادتر از مناطق ديگر است.
17ـ موقوفات «مطلق»: املاکي است که معمولاً زمينداران و يا بازرگانان دولتمند، جدا از اموال موروثي، وقف ميکنند تا درآمد آن پس از کسر هزينههاي اداره زمين، در مراسم سالگرد درگذشت آنها، صرف تلاوت قرآن بر سر خاکشـان گردد. اين گونه موقوفـات زيـاد نيست.
18ـ وقف «اشکالات»: گاهي «آخوندي» که مسؤول اداره ملک موقوفهاي است آن را تا دوسوم قيمت بازار، به ديگري ميفروشد. در اين صورت خريدار بايد هر ساله مبلغ معيني به نهاد مذهبي که زمين متعلق به آن بوده است بپردازد. در اوائل دهه 1950 زمينهاي اوقافي در يارغند 50788 «مو» وسعت داشته که 47926 آن (4 /94 درصد) از اين مقوله بوده و از اين مقدار نيز 6 /82 درصد آن در اختيار آخوند مسؤول قرار نداشته بلکه در تصرف کشاورزان بوده است.
19ـ وقف «اشکالات مالک»: اينگونه موقوفات نيز املاکي است که همگي به مزارات و مدارس ديني مساجد تعلق داشته، اما به دست آخوند مسـؤول موقـوفه به فروش رسيده است. در اينجا فروش شامل همه حقوق نيست، بلکـه فقط شامـل استفـاده از عرصـه آن (درختهـا و ساختمانـها) ميباشـد و شخـص خريـدار بايـد بابـت آن سالانـه مبلغ معينـي به نهاد مذهبـي مربـوط بپردازد. (9)
20ـ موقوفات اجاره دائم: املاکي است که حق استفاده از آن به طور دائم به اشخاص فروخته ميشود و آنها آزادانه حق انتقال آن به غير را دارند. قيمت اين املاک ارزانتر از قيمت املاک خصوصي است.
21ـ موقوفات احيا شده: املاکي است که در اصل متعلق به مساجد و مدارس ديني بوده، اما کساني آنها را احيا کردهاند. در اين صورت شخص احياکننده هر سال مبلغي به نهاد مذهبي مربوط ميپردازد. او ميتواند حق خود را به ديگري اجاره دهد يا بفروشد، اما زمين در اختيار هرکس باشد، بايد سالانه 2 درصد درآمد عرصه آن را به نهاد مذهبي مربوط بپردازد. به طور مثال، موقوفه «امام موسي کاظم» در روستاي «کوشا» در ختن، 3000 «مو» وسعت دارد که 2000 واحد آن در زمره چنين املاکي است و مردم محل آن را موقوفه «بنا» (آباداني) مينامند.
22ـ وقف «دهيک»: گاهي پيروان دين، 101 درآمد بخشي از املاک خود را وقف مسجد، مزار و يا مدرسه ديني ميکنند. در اين صورت فقط حق استفاده از آن درآمد، و نه مالکيت زمين، وقف گرديده است.
23ـ وقف «اولاد» و پل: املاکي است که مالکيت خصوصي آن در اختيار وراث باقي ميماند، اما قسمتي از درآمد آن براي تعمير راهها، مخصوصا احداث پل، مورد استفاده قرار ميگيرد.
24ـ موقوفات «آخوند»: املاکي است که براي تأمين هزينههاي يکي از روحانيون وقف شده و پس از درگذشت آن «آخوند» مجددا به مالکيت صاحب اصلي زمين يا وراث او باز ميگردد.
اخباري از چين و گفتگوهايي با مسلمانان آن کشور نشان ميدهد که از اوايل دهه 1990، دولت چين با بازگرداندن بعضي از املاک موقوفه به مسلمانان موافقت نموده، اما به نظر ميرسد که اين تصميم محدود به اين شرايط باشد:
1ـ زمين به نهادها و تشکيلات مذهبي باز ميگردد، نه به اشخاص.
2ـ بايد از زمين در راههاي عامالمنفعه که در جهت سياست «چهار نوسازي» (10) و دروازههاي باز اقتصادي باشد؛ مثلاً براي احداث دانشگاهها، بيمارستانها، مراکز علمي و فني و تجاري و غيره استفاده گردد.
3ـ حصول نتيجه عملي و ملموس، شرط اصلي ادامه کار بر زمين است، در غير اين صورت ملک بازگرفته و به نهاد اسلامي ديگري واگذار ميشود.
پی نوشتها:
1- يارغند114 باب.
2- ينگي حصار60 باب.
3- شوفو45 باب.
4- «باچو»(10) 41 باب.
5- آرتوش41 باب.
6- «يوئهپو»(11)11 باب.
7- کلمه «آخوند» در زبان چيني به معني «رهبر روحاني» و همچنين معلم دوره عالي مدارس ديني است.
8- سفر مکه براي چينيها با توجه به دوري راه، مشقت سفرهاي زميني و دريايي در قديم و هزينههاي آن، وظيفهاي بس مشکل بوده است.
9- نويسنده مقاله، اجاره را نيز نوعي فروش تلقي کرده است. .
10- سياست «چهار نوسازي» (Four Modernizations) در دوران پس از درگذشت مائوتسه تونگ تاکنون مورد تأکيد قرار دارد و هدف آن نوسازي کشاورزي، صنعت، علوم، فنون و دفاع در چين است.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}