وقف در اصفهان
سال 1338هـ.ش به منظور ادامه تحصیل و اخذ درجه دکتری، عازم آلمان غربی شد و تحصیلات عالی خود را در دانشگاه کلن در رشته جغرافیا با تخصص جغرافیای شهری به پایان رساند.
پس از اخذ درجه دکتری به تدریس در دانشگاه کلن دعوت گردید. دکتر شفقی از سال 1345هـ.ش به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد و مأمور تأسیس گروه جغرافیای دانشگاه گردید. وی به سال 1356هـ.ش به مقام استادی نایل آمد.
دکتر شفقی، علاوه بر مدیریت گروه جغرافیا و علوم اجتماعی دانشگاه، تصدی ریاست دانشکده اقتصاد و علوم اداری و دورههای شبانه دانشگاه اصفهان را به عهده داشته است.
از آثار او کتاب جغرافیای اصفهان و بیش از چهل مقاله به زبانهای فارسی و خارجی درباره مسائل جغرافیای ایران منتشر گردیده است. وی در بسیاری از کنگرهها و سمینارهای جغرافیایی داخلی و خارجی شرکت داشته است.
مطالعه جغرافیایی شهرهای ایران به واسطه رشد سریع آنها و افزایش بیامان جمعیت شهری از اهمیت خاصی برخوردار است.
شهر اصفهان از جمله شهرهایی است که با دارا بودن این ویژگیها و اهمیت خاصی که از نظر تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و بهویژه ساختار شهری دارد، مورد توجه شهرسازان و جغرافیدانان قرار گرفته است.
آثار جغرافیایی وقف در شهر اصفهان، یکی از مباحثی است که بررسی علمی کمتری در آن صورت گرفته است.
در حالی که عده زیادی از جغرافیدانان غربی که با سرزمینهای اسلامی ـ شرقی آشنایی علمی دارند، وقف را یکی از مباحث مهم جغرافیایی این مناطق میدانند و آن را کلید شناسایی و متمایزکننده شهرهای اسلامی از دیگر شهرهای جهان می پندارند.
بنیان وقف به طور صریح و روشن، علت وجودی تعداد زیادی از پدیدههای جغرافیایی است که با هدف و کاربریهای روشن در خدمت مردم و جامعه قرار می گیرد.
بینش اسلامی وقف، نه تنها بهر هبرداری از داراییها و املاک موقوفه را در زمان زندگی واقف در مسیر اهداف ویژهای که اغلب دارای مظاهر جغرافیایی است، بررسی میکند، بلکه منافع اجتماعی و مردمی موقوفات را در ظل قوانین شرعی و عرفی، سالیان دراز پس از واقفان نیز تضمین می کند.
بسیاری از بناهای عام المنفعه و اجتماعی بزرگ شهر اصفهان، جزو موقوفات است. بنا به روایت تاریخ، عصر صفویه، بهویژه دوران زندگی شاهعباس اول از ادوار طلایی وقف در ایران و بهویژه اصفهان بوده است
.
شهر باستانی و سنتی اصفهان با نقش همهجانبه خود، بین شهرهای ایران از اهمیت خاصی برخوردار است و توجه برنامهریزان و مدیران شهری به سالمنگهداری آن قویا توصیه گردیده است.
لذا شناسایی کاربریهای زمین و بهویژه موقوفات شهر، کاربرد باارزشی در برنامهریزیهای عمرانی شهر خواهد داشت؛ چه موقوفات این شهر و رقبات آنها زمینهای قابل توجهی را به خود اختصاص
داده است که از نظر کاربری زمینهای شهری درخور کمال اهمیت است.
علاوه بر ارزشهای مکانی و پراکندگی جغرافیایی، مباحث جغرافیایی دیگری نیز مورد توجه است که از آن جمله میتوان آثار تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بهویژه سبکهای معماری ادوار مختلف را نام برد.
شهر اصفهان در مقام مقایسه با سایر شهرهای ایران، موقوفات بیشماری دارد و از اینرو آثار خود را در ساخت و بافت شهر و معابر عمومی آن بهوضوح بر جای گذاشته، بهطوری که حتی گاه مشکلاتی برای طراحان و برنامهریزان شهری پدید آورده است.
موقوفات شهر اصفهان، اغلب در خارج از شهر، دارای رقباتی است که درآمد آنها به حفظ و نگه داری موقوفات کمک شایانی می کند.
توسعه و گسترش شهر اصفهان در ادوار مختلف تاریخی با موقوفات شهر بیارتباط نیست؛ چه انسانهای خیّر در هر دورانی به ایجاد هستههای اولیه محلات نوبنیاد، یعنی مسجد، حمام، بازارچه، سقاخانه و غیره مبادرت کردهاند که نقش بسیار مهمی در توسعه شهر اصفهان داشته است.
در این شهر، موقوفات مهم چون مسجد، کاروانسرا، مدرسه، حمام و بازارچه به صورت مجتمع در کنار یکدیگر و اغلب در بخش تجاری شهر قرار گرفتهاند که معرف اندیشههای منطقی، اقتصادی و اصولی ساخت شهر در گذشته بوده است.
شهر اصفهان با داشتن آثار باستانی متعدد و بینظیرش، در میان شهرهای ایران شاخص و متمایز است. متجاوز از 273 اثر باستانی ثبتشده مهم و باارزش در این شهر وجود دارد که قسمت اعظم آن را موقوفات شهر تشکیل میدهد.
و دیدن این همه آثار شهری و هنری، تجلی روح و هنر گذشتگان را به ما مینمایاند، و بسیار جالب و امیدبخش است که ما جغرافیدانان بدانیم این آثار عمومی شهری، مانند صدها مسجد، مدرسه، کاروانسرا، حمام، پل، دارالشفاء، مارستان، کتابخانه، مکتبخانه، آبانبار، خانقاه، راه و رباط در سطح شهر بر اساس چه عقیده مقدس و برای چه هدف و نظر عالی انسانی و با چه نوع جهانبینی به وجود آمده اند.
این انسانها چه کسانی بودهاند و با چه ایمان و عقیده راسخ، این همه آثار شهری بدیع را بنیاد نهاده و از خود به یادگار گذاشتهاند و چه اسناد محکمی برای مصون بودن این املاک و موقوفات از دستبرد و تجاوز و ویرانی و تغییر و تبدیل، تنظیم کرده و باقی نهادهاند (1)
گرچه امر وقف، سالهاست مورد توجه دانشمندان علوم انسانی و عقلی قرار گرفته، ولی باز جای بررسی و مطالعه وجود دارد؛ زیرا هنوز وقف نامه هایی هست که به دست پژوهشگران نرسیده و در اختیار سازمانهای اوقاف قرار نگرفته است.
در حالی که میتواند گوشههای مبهم تاریخی و جغرافیایی کشور را روشن کند و محققان را در بهتر شناساندن نظام وقف و موقوفات در کلیه ابعاد یاری نماید که در آن اجر معنوی و فایده علمی، بهویژه جغرافیایی، بسیار نهفته است.
پراکندگی جغرافیایی موقوفات اصفهان
تعداد دقیق موقوفات اصفهان را نمیتوان تعیین کرد، چه هنوز کشمکش بزرگی بین سازمان اوقاف و امور خیریه اصفهان و موقوفهخواران وجود دارد. از طرف دیگر، بعضی از موقوفات شهر که درآمدی ندارند، از نظر آمارگران این سازمان دور بوده و اغلب در فهرست موقوفات این شهر منظور نگردیده است.گزارش سازمان اوقاف و امور خیریه اصفهان، نشان میدهد که موقوفات این استان و بهویژه شهر اصفهان از اهمیت خاصی برخوردار است، بهطوری که شهر اصفهان دارای 1402 موقوفه و 4949 رقبه و استان اصفهان دارای 5383 موقوفه و 18178 رقبه (2) می باشد.
به این نکته باید توجه داشت که ارزش موقوفات به رقبات آن است؛ در حقیقت، رقبات است که موقوفات را حفظ میکند و پایدار نگه میدارد، و به این نکته نیز باید اشاره شود که اغلب آثار باستانی در شهر اصفهان، موقوفه اند و مطالعات اجمالی ما در شهر اصفهان بیانگر این واقعیت است .
که اگر آثار باستانی فعلی شهر، موقوفه نبودند و رقبه نداشتند، شاید بناها، اینچنین پایدار باقی نمـیماندنـد، زیرا درآمـد رقبـات، اول برای حفظ و پایداری موقوفات به کار میرفته و بعد برای مقاصد دیگر خرج میشده است.
نکته دیگر اینکه بعضی از موقوفات شهر در حال حاضر قابل استفاده نیست و تنها به صورت میراث فرهنگی و یادگار معماریهای اعصار گذشته باقی مانده است، مانند آبانبارها و کاروانسراها، طویلهها و غیره.
مطالعه نقشه پراکندگی جغرافیایی موقوفات مهم شهر اصفهان برای ما روشن میکند که بافتهای قدیمی شهر دارای موقوفات بیشتری هستند، یعنی به نسبت قدمت محـلات بر تعـداد موقوفات افزوده میشود.
ولی بافتهای جدید شهری، موقوفات کمتری دارند. ضمنا، بخش بازار اصفهان دارای تراکم موقوفات بیشتری است که اغلب آنها را مراکز مذهبی مانند مساجد، مدارس،
امامزادهها، مقبرهها و تکایا تشکیل میدهند. بخش جنوبی شهر به واسطه سکونت ارامنه در آن که از عصر صفویه (شاهعباس اول، 1005هـ.ق) مسکونی شده، دارای موقوفات کمتری است.
تاریخچه موقوفات شهر اصفهان
شاید کهن ترین منبع تاریخی که از موقوفات شهر اصفهان سخن گفته است، محاسن اصفهان تألیف مافروخی باشد که در قرن چهارم هجری به رشته تحریر درآمده است.مافروخی در این مورد آورده است که در دوران علاء الدوله کاکویه (3)، به سال 397 ه. ق، به عمران و آبادانی شهر اصفهان اضافه شده و محلات جدیدی بر محلات شهر اضافه گردیده و این شهر سراها و کاروان سراهای عالی و مساجد خوب داشته که اغلب موقوفه بوده اند .
و وسعت و جمعیت شهر به اندازه ای بوده که روزانه 2000 گوسفند و صد رأس گاو ذبح می شد که مصرف گوشت آنها معرف آمار تقریبی جمعیت شهر اصفهان در آن عصر بوده است،(4)
و قطعا موقوفات زیادی با این توسعه و پیشرفت شهر توأم بوده، مخصوصا در اطراف میدان میر و کوچه نمکی فعلی اصفهان که جزو قدیمی ترین بافت شهر به حساب می آید.
مساجد و بقاع و تکیه ها در دوره دیالمه ساخته و پرداخته شده که اوقاف زیادی سخن رفته به طوری که حمدالله مستوفی در نیمه اول قرن هشتم هجری، یعنی حدود سیصد سال بعد از دوره دیالمه، از عظمت بناهای موقوفه آن عصر سخن می گوید که به مرور زمان بعد از قرن ها از بین رفته است.
در دوران سلاجقه، مردمان متدین، قبل از مرگ خویش برای خود مدفن و مقبره میساختند، بدین ترتیب که نهفقط قبر مخصوصی برای خود بنا می کردند.
بلکه در اطراف آن تکیه یا مدرسه و یا مسجدی میساختند و وقف می نمودند که پس از مرگ در آنجا به خاک سپرده شوند و این امر منجر به پیدایش مقابر خانوادگی در اصفهان گردیده (5)
و اکنون نیز بهترین نمونههای آن را میتوان در تخت فولاد اصفهان (قبرستان قدیمی شهر اصفهان) مشاهده نمود که به نام تکیه نیز معروف هستند، مانند تکیه جهانگیرخان، تکیه کازرونیها، تکیه خوانساری، تکیه صدریها، تکیه شهشهانی و غیره که تعداد آنها متجاوز از 53 است (6)
مطالعه نقشه قدیمی شهر اصفهان، که به سال 1304هـ.ق به وسیله یک افسر نظمیه تهیه شده، بیانگر آن است که اغلب محلات مهم شهر برای خود گورستانی داشتند که به مردگان همان محله اختصاص داشته است.
در عصر سلاجقه (429ـ711هـ.ق) بهویژه در دوران حکومت ملکشاه (465ـ 485هـ.ق) که اصفهان به عنوان مقر حکومت انتخاب شده بود، شهر اصفهان توسعه یافت و وزیر دانشمند او، یعنی خواجه نظامالملک، بناهای زیادی را احداث و وقف امور خیریه نمود. از بناهای مهم آن عصر، مسجد جامع فعلی شهر و مدرسه نظامیه (7)
محله دردشت فعلی بنا شده بود که اکنون اثری از آن باقی نمانده است. به این نکته باید توجه داشت که موقوفات هر عصر با ثروت انسانهای هر دوران ارتباط مستقیمی داشته است،
شهر تاریخی اصفهان که در عصر ملکشاه پایتخت امپراتوری سلاجقه بود و بدون شک در آن دوران یکی از بزرگترین و ثروتمندترین شهرهای جهان به شمار می آمد.
زیرا مالیات سرزمینهای پهناور سلجوقیان به این شهر سرازیر و در این شهر جمع و خرج میشده و تردیدی نیست که موقوفات شهر نیز سهمی از آن را به خود اختصاص میداده است (8)
ابنبطوطه، که در قرن هشتم (بین سالهای 725 تا 753هـ.ق) به سیاحت در بلاد اسلامی پرداخته و وضع اجتماعی و جغرافیایی این سرزمینها را به رشته تحریر درآورده است.
در سفرنامه خود شرحی از اصفهان عصر خود به دست میدهد: اصفهان که از شهرهای عراق عجم است، شهری بزرگ و زیباست و تااکنون قسمت زیادی از آن در نتیجه اختلافات مذهبی آن شهر به وقوع میپیوندد، به ویرانی افتاده؛ این اختلافات هنوز هم ادامه دارد و مردم آن شهر دائم در منازعه و کشتار به سر میبرند.
اهالی اصفهان مردمی زیبارویند، رنگ آنان سفید و روشن و متمایل به سرخی است، شجاعت و نترسی از صفات بارز ایشان میباشد، اصفهانیها مردمانی گشادهدستند، هم چشمی و تفاخری که میان آنان در مورد اطعام و مهمان نوازی وجود دارد، منشأ حکایات غریبی شده است
. هر دسته از پیشه وران اصفهان رئیس و پیشکسوتی برای خود انتخاب میکنند که او را «کلو»(9) مینامند. دستههای دیگر هم که اهل صنعت و حرفه هستند به همین نحو رؤسایی برای خود برمی گزینند.
در این شهر در زاویه منسوب به شیخ علی بن سهل، که شاگرد جنید بوده است، منزل کردم. این زاویه مورد احترام و زیارتگاه مردم اصفهان است و در آن برای مسافران غذا داده میشود و گرمابهای عالی، مفروش به رخام دارد که دیوارهایش از کاشی است. این حمام وقف است و از مراجعهکنندگان پولی مطالبه نمیشود (10)
قرن دهم و یازدهم هجری قمری، دوران شکوفایی و توسعه موقوفات شهر اصفهان بوده است و موقوفات ایران در این عصر، دوران پرشکوه خود را میگذراند؛ چنانکه کمتر زمین زراعی و یا خانه مسکونی در اصفهان یافت میشود که وقف نبوده باشد.
به این نکته باید اشاره شود که خاندان صفویه در تاریخ اوقاف ایران به عنوان پرچمدار وقف شناخته شدهاند.
بهطوری که در آن عصر موقوفات اصفهان وزیر مخصوص داشت که معروف به «وزیر فیض آثار» بوده است. البته این نکته قابل ذکر است که شاهان صفوی به موقوفات کشور توجه خاصی مبذول میکردند و پیوسته نظارت عالیه آن را نیز بر عهده داشتند.
در عصر صفویه، اصفهان 162 باب مسجد، 48 باب مدرسه، 1802 باب کاروانسرا و 273 باب گرمابه، که احتمالاً همه وقف بوده، داشته است (11)
آمار یادشده، بیانگر این واقعیت است که در اصفهان عصر صفویه، زمینهای شهری بهویژه زمینهایی که کاربری عمومی و اقتصادی داشته، تقریبا همه وقف بوده است و با مدیریت خاصی، که در بخش مدیریت موقوفات بدان اشاره خواهد شد، اداره میشد.
در عصر صفویه، علاوه بر موقوفاتی که از سابق باقی مانده بود، وقف، رشد چشمگیری یافت، و خصوصا از سلطنت شاهعباس به بعد، جهش خاصی برای توسعه موقوفات صورت گرفت.
اغلب اعیان و مالکان به وقف اموال خود پرداختند و در رأس همه آنان شاه عباس قرار داشت که سرمشق امرا و بزرگان بود و در سال 1016هـ.ق کل املاک خاصه خود، از رساتیق و خانات و قیصریه و چهاربازار و حمامات و غیره را به چهار رده تقسیم و بر چهارده معصوم وقف کرد.
اسکندربیک منشی در اینباره مینویسد: شاهعباس، املاک و رقبات زیادی، از جمله کاروانسراها و بازارها و حمام اطراف میدان و قیصریه را وقف این مسجد کرده است (12)
در کتاب قصصالخاقانی تألیف ولیقلی بن داود قلی شاملو، متن وقفنامهای از شاهعباس راجع به وقف ابنیه اصفهان ثبت شده (13) که از نظر جغرافیای تاریخی و عملکردهای شهری درخور مطالعه است.
مؤلف، ضمن بیان وقایع سال 1014هـ.ق مینویسد: شاه دینپناه، همگی و جملگی کاروانسرای در صدر میدان نقش جهان و قیصریه متصل بدان و کل بازار دور میدان مذکور و حمام واقع در حوالی آن، مشهور به حمام شاهی، را که کلاً از بناهای عصر شاه عباس و از فعالیتهای شهرسازی آن عصر بوده است، وقف کرد .
و مقرر نمود که نصف درآمد موقوفات در راه ارتزاق و مدد و معاش سادات، بیوهزنان و یا بکری و نصف دیگر در مدد معاش و ارتزاق ساکنان و متوطنان نجف اشرف و فقرا و ساکنان اهل ایمان و شیعه اثناعشری خرج شود.
جالب است بدانیم که در وقف نامه ها تعمیر بنا به منظور حفظ و پایداری آن، پیوسته در نظر گرفته شده و با صراحت قید شده است که تا موقعی که مخارج احیاء بنا وجود دارد، دیناری در جای دیگر خرج نشود.
این عمل موجب پایداری بناهای موقوفه در شهر اصفهان شده است، به گونهای که بقای آثار باستانی فعلی را که هویت خاصی به شهر بخشیده، مدیون وقف میدانیم.
البته قرار نگرفتن اصفهان بر روی کمربند زلزله و جاری نشدن سیلهای مهیب و یا کمی بارندگی و رطوبتِ نسبیِ کم، همه عواملی هستند که در پایداری این آثار کهن نقش مهمی داشتها ند.
از آثار مهم وقف، حفظ بناها و تعمیر مستمر آنهاست، که محققین را با مصالح ساختمانی و سبکهای معماری هر عصر آشنا می سازد.
ضمنا کارآیی و عملکرد بناهای موقوفه را چون مساجد، مدارس، مقابر، تکایا، پلها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، دارالشفاها برای ما روشن می گرداند.
و مطالعه هر یک از آنها ما را به مجهولات مسائل شهری و تاریخی ادوار گذشته اسلامی واقف می سازد و حتی ابتکارات منطقی و عُقلایی بانیان و سازندگان آنها را به جامعه امروز معرفی میکند.
مساجد با ویژگیهای خود در تمام طول تاریخ اسلامی، یکی از پدیدههای جغرافیایی کاملاً آشناست که نقش بسیار مؤثری در بافت شهری و معابر عمومی شهر و ارتباط آن با محلات، میدانها و بازارچهها و بازار اصلی شهر و مسجد جامع شکل داده است.
در زمان شاهعباس، محلی به نام «دارالشفاء» در بخش بازار وجود داشته که یک نوع بیمارستان بدون وسایل و لوازم بوده و احتمالاً برای مریضهای روانی از آن استفاده میشده است.
شاه عباس آن را و کاروانسراهای مسگران را با هم بنا نمود تا عایدات کاروانسرا صرف بیمارستان شود. در این دارالشفا تجویزات طبیب و مخارج دارو و غذای بیماران از عواید موقوفات بوده است (14) که اکنون قسمتی از آن برجای مانده که کمتر استفادهای از آن می شود.
ژاک شاردن، سیاح فرانسوی، که از سال 1074 تا 1080م دو مسافرت به ایران کرده و از سال 1081 تا 1087هـ.ق، در اصفهان و ایران به سر برده، از درآمد بالای مدیران موقوفات سخن گفته است و می نویسد:
حتی تا چهارهزار تومان در سال بالغ میگردد. ایرانیان باایمان معتقدند، کسانی که وسیله اعاشه ندارند، میتوانند از عواید موقوفه سهم برند تا از گرسنگی نمیرند، و استفاده از درآمد موقوفات را مکروه میدانند.
و به گفتار حضرت محمد (ص) که میفرمایند: «سالمترین روزی آن است که از طریق کار به دست آید» تأسّی میکنند.
شاردن بالاترین درآمد موقوفات را به مساجد نسبت میدهد و از نوعی موقوفه ارثی در عصر صفویه سخن به میان میآورد که سیورغال خوانده میشد (15) و گاهی در نتیجه ناشایستگی متصدی آن، به خانوار دیگری واگذار میشد (16)
شاردن در سیاحت نامه خود درباره املاک موقوفه چنین مینویسد: املاک موقوفه در میان مسلمانان مقدس است و اگر مالکی که اموالش مصادره میشود، حتی یک روز قبل آنهـا را وقـف کرده باشد، شاه نمیتواند به آن دست بزند.
این املاک غالبا عبارتند از: زمین، عواید اراضی، خانه، بنـاهای عمومـی؛ از قبیـل دکان و کاروانسرا و حمام. بعضـی برای جبـران اعمال گذشته خود، املاک خود را وقف مساجد میکنند و درآمد آن را به مصارف امور مذهبی اختصاص میدهند.
شاه عباس کبیر، همه اموال و املاک شخصی خود از جمله قصر و کلیه ابنیه و حتی اسبان خود را به همین طریق وقف کرده بود. ساختن مسجد چه در گذشته و چه در حال، نهتنها امری عادی و معمولی برای حفظ شعایر دینی تلقی میشد.
بلکه امری ضروری برای حفظ شؤون سیاسی و اجتماعی سازنده آن به شمار میرفته است. گزارشهای شاردن را، که در سفرنامه او منعکس است، سیاحان دیگری چون تاورنیه تأیید کردهاند.
تاورنیه در نوشتههای خویش به کاروانسراهایی اشاره میکند که مسافـران را در آنجـا مجانـا پذیرایی و مهمان میکنند و هزینه آنها از راه وقف تأمیـن میشـود، او به فواصـل معین این نوع کاروانسراها، که در همه جای مملکت پراکندگی دارد، توجه داشته است (17)
در دوران اسلامی، زمانی که حکومتهای مناسب و ملی بر سرزمینهای اسلامی حکمرانی میکردند، اقتصاد ایـن ممالـک سر و سامـان پیدا میکرد و تعداد مساجد نیز در شهرها فزونی مییافت، و حتی از نظر کیفیت هنری و معماری، آثار بدیع به وجود می آمد.
شهر اصفهان نیز به واسطه مرکزیت سیاسی و اقتصادی ایران عصر صفویه، از برتری خاصی در این زمینه برخوردار بوده است، بهگونهای که بناهای آن دوره از نظر سبک معماری، الگوی مهندسان قرن بیستم قرار گرفته و به نام سبک «معماری عصر صفویه» معروف گردیده است.
این نکته قابل ذکر است که در تاریخ شهرهای اسلامی، مساجد، زیباترین بناهای شهرها را تشکیل داده اند و حقیقت آن است که معماران مسلمان در روزگاران گذشته هر زیبایی و هنری را که در اطراف خود می دیدند.
اگر آن را درخور عظمت و جلال خدایی مییافتند، سعی می کردند تا به هنگام فرصت برای آن جایی در مسجد باز کنند. در آن ایام، مسجـد برای مسلمانـان، خیلی بیشتر از امروز اهمیت داشـت و بـرای تازهواردان به شهـرها، در این ابنیـه عالـی کـه به خداوند اهدا شده ب.
هنر و معماری، مفهوم انتزاعی را با هدف انتفاعی در هم میآمیخت. در مساجد اسلامی بهویژه اصفهان، شیوه گنبدسازی ایرانی جای اسلوب معماری سابق را گرفت.
معماری، نقاشی، خوشنویسـی، الواح و کتیبهها، شعرها، موعظـهها، صنایـع دستی، فرشهای عالی، پردههای گرانبها، قندیلهای درخشان، منبّتکاری و ملیله دوزی هر یک در تکمیل زیبایی و عظمت مسجد نقش خود را بهخوبی ادا کردند.
به بیان دیگر، در طول نسلها و قرنها، هنر اسلامی ملجأی پاکتر و نمایشگاهی امینتر از مسجد نداشته است، و هنرمندان، دسترنج خود را وقف خانه خدا کردهاند(18)
اما از دوران صفویه به بعد، یعنی پس از نفوذ فرهنگ بیگانه و رواج شیوههای تفکر غربی در نظام اداری و فرهنگی کشور، بینش وقف، سازندگی، کارآیی، تحرک و مدیریت قبلی خود را در حد وسیعی از دست داده است،
اما به سبب جهانبینی و اعتقاد مردم به دین مبین اسلام، ریشه این اندیشه خیر به کلی خشک نشده و افرادی نیکوکار و خیّر و معتقد، با وقف داراییهای خود، قدمهای مؤثری در عمران و آبادانی شهر اصفهان بهویژه مکانهای مذهبی و عام المنفعه برداشته اند.
ارزشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وقف
فقرزدایی، یکی از اهداف مهم وقف است؛ لذا فرد مسلمان باید نیازمندیهای اجتماع خویش را بشناسد و مشکلات مادی و معنوی مردم تنگدست را رفع نماید.بجز حمایت از مستمندان، احکامی برای کمک به نابینایان، زمینگیران، از پا افتادگان، آوارگان، بچههای بیسرپرست، ایتام، اسیران، بیماران، سالخوردگان، کمک به مقروضان، دورافتادگان از وطن، خونبهای مقتول در قتلهای غیر عمد، ضیافت، شرکت در برداشت محصول، امدادهای اجتماعی و... صادر شده است.
البته توجه به نکات فوق، نهتنها یک حرکت اقتصادی است، بلکه نوعی تأمین اجتماعی نیز محسوب می گردد.
مطالعه منابع وقف در اصفهان، بیانگر این واقعیت است که عایدات موقوفات حداقل در 30 مورد خرج شده، که میتوان آنها را به دو دسته کاملاً مشخص و معین تقسیم کرد:
دسته اول، موقوفاتی که مستقیما با سیمای فیزیکی و کالبدی شهر ارتباط دارد، مانند ایجاد بناهایی همچون مساجد، مدارس، کتابخانهها، بیمارستانها، مسافرخانهها، نوانخانهها، آبانبارها، آبگینه و قنوات، حمامها، پلها، قبرستانها، مساکن انسانی، خوابگاههای عمومی، تکایا، قسمتی از بازارهای شهر، غرس اشجار، سقاخانهها و غیره.
دسته دوم، موقوفاتی که مستقیما جنبه عمرانی ندارد، بلکه کمکی است به انسانهای محروم جامعه، مانند ایتام، معلولان، پیران و زمینگیران، زندانیان، کمک و وام به تجار، تهیه بذرهای زراعی، تهیه لوازم و ادوات کشاورزی، مصارف خیریه، هزینه دانشمندان، دانشجویان و طلاب، قربانی، ترک اعتیاد، مداوای بیماران، تشکیل خانواده، تهیه شیر بچه و....
در واقع، وقف، تمامی آنچه را یک جامعه روستایی و شهری در بُعد تأمین اجتماعی نیاز دارد، شامل شود؛ لذا شهرهایی که دارای موقوفات بیشتری هستند، مانند شهر اصفهان، در آنها نوعی تعادل اجتماعی و اقتصادی وجود داشته و دارد (19)
و بدین وسیله فقر و تهیدستی و به عبارت دیگر فاصله طبقات اجتماعی، که دامنگیر شهرهای دنیای قرن اخیر شده است.
در آنها کمتر یافت میشود. این حرکت خیرخواهانه اقتصادی و اجتماعی به وسیله خود مردم و به صورت خودجوش و بدون در نظر گرفتن قوانین دستوپاگیر صورت میگیرد و چنین حرکاتی بار مالی تأمین اجتماعی را از دوش دولتها برمی دارد.
درآمد موقوفات شهر اصفهان در طول تاریخ نقش فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی قابل توجهی داشته است، بهطوری که طالبان علم و دانش را پیوسته از نظر مادی حمایت می کرده است.
اصولاً اجاره بهای املاک موقوفه که برای مدت 99 سال به مستأجران واگذار میگردید، نهتنها در اصفهان، بلکه در کلیه شهرهای ایران پایینتر از اجارهبهای املاک شخصی مشابه بوده است.
در این مورد مطالعاتی در شهر یزد نیز صورت گرفته است که از نظر اقتصادی درخور توجه است (20) این نکته قابل ذکر است که سازمان اوقاف اصفهان در سالهای اخیر با مستأجران خود قراردادهای سهساله که قابل تمدید نیز میباشد، تهیه می کند.
درآمد موقوفات استان اصفهان بنا به گزارش سازمان اوقاف و امور خیریه در سال 1366 بالغ بر 308396649 ریال بوده است و جدیدترین گزارش در پایان سال 1375 حاکی است که این درآمد در استان به 5938177764 ریال بالغ گردیده است.
درآمد بعضی از موقوفات بسیار قابل توجه است که در جدول زیر به مطالعه چند نمونه میپردازیم. بالا رفتن بیش از حدّ درآمد بعضی از موقوفات را باید در واگذاری زمینهای موقوفه و دریافت سرقفلیها جستجو کرد.
ضمنا درآمد امامزادهها و بقاع مختلف در این استان، نقش مهمّی از نظر بودجه این سازمان دارد؛ مثلاً درآمد سه بقعه مهم در سال 1375 به قرار زیر بوده است:
1. امامزاده آقا علی عباس 844660554 ریال؛
2. امامزاده حضرت زینب 239706500 ریال؛
3. امامزاده سیدمحمد 297679400 ریال.
در شهر اصفهان، واحد مسکونی موقوفه از اهمیت کمتری برخوردار بوده، بهطوری که در سطح شهر، تنها به 78 واحد مسکونی وقفی برمیخوریم لذا نمیتوان پراکندگی خاصی را برای آنها قایل شد، اما اغلب آنها در بافتهای قدیمی شهر قرار دارند.
مبلغ قابل توجهی از درآمد موقوفات، هزینه تحصیل طلاب و مدرسان و آموزش و پرورش را تأمین مینماید. در شهر اصفهان، تعداد زیادی از مدارس با نظام جدید آموزش و پرورش از درآمد موقوفات، بنیانگذاری شده و اداره می شوند.
مدارس قدیمی اصفهان، اغلب دارای کتابخانههای مستقلی است که انسانهای خیّر، کتابخانههای شخصی خود را به آنها اهدا کردهاند و یا با درآمد موقوفات، بخشی از هزینههای اداره آن در اعصار مختلف تأمین شده است.
در عصر صفویه، بهویژه دوران شاهعباس اول، کاروانسراهای متعددی ساخته شد که تعداد آنها را در ایران 999 باب نوشتهاند، و تاورنیه، سیاح فرانسوی، آنها را «مهمانخانههای مشرقزمین» مینامد. تعداد کاروانسراهای شهر اصفهان را شاردن فرانسوی 1802(21) باب می نویسد.
ولی در عصر قاجاریه بنا به نوشته میر سیدعلی جناب، تعداد آنها به 60 باب تنزل مییابد (22) این کاروانسراها از نظر عملکرد تجاری و اشتغال جمعیت، نقشی بس مهمّ در شکلپذیری اصفهان داشته و اغلب آنها موقوفه بوده است.
در سالهای اخیر عملکرد این بناها تغییر پیدا کرده است و به صورت پارکینگ، انبار کالا و کارگاههای تولیدی بهویژه بافندگی درآمده اند.باید وقف را از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جزو مظاهر خاص پیشرفت و رفاه جامعه بدانیم.
بر طبق اصول و موازین دینی، که برای موقوفات از قرنها پیش در نظر گرفته شده، به کمک وقف، معمولاً ثروتها بعد از هر چند سالی از خانوادهای به خانواده دیگر و از طبقهای به طبقه دیگر انتقال می یابد و در حقیقت نوعی تعدیل و تقسیم ثروت پیش می آید.
بدون اینکه خونریزی و شورشی در پی داشته باشد. این تغییر و تحول و دگرگونی اجتماعی در واقع نوعی اصلاح اجتماعی را به دنبال دارد؛ بدینمعنی که همیشه تعداد مهمی از املاک و درآمد آنها، در اختیار اشخاصی به نام متولی قرار میگیرد.
که باید سهم معینی را برای خود بردارد و بقیه را در راههای خیر مشخص شده به کار برد، و چون معمولاً اکبر و ارشد اولاد و احفاد واقف متصدی این امر هستند.
در واقع یک نوع بیمه بازنشستگی برای پیران یک خانواده محسوب میشود و این عمل در حقیقت نوعی بیمه اجتماعی است. به این نکته باید توجه داشت که مدیریت موقوفه در خانواده متولیان دائمی نبوده، و پس از مرگ متولی، به متولی جدید منتقل میشده است (23)
نکته قابل توجه اینکه تقریبا کلیه مراکز مذهبی شهر اصفهـان موقوفـه است و شهـرهای بزرگ و معتبر، در گذشته با داشتن مساجد بزرگ و باشکوه به اعتبار خود میافزودند و ساکنان شهرها به مساجد خود فخر میکردند و مساجد دارای اهمیت اجتماعی و فرهنگی فراوان بودهاند و نقش مسجد در گذشته بهمراتب بیشتر از امروز بوده است؛
مثلاً مساجد اصفهان، علاوه بر کانون مذهبی ـ عبادی، به عنوان کانون نهادهای کاستی، پایگاه قضایی، مرکز فرهنگی و سوادآموزی، کانون ارتباط جمعی، مرکز مددکاری، و از همه مهمتر مرکز سیاسی، مطرح بوده است .
و به منزله قلب شهر و کانون مراجعه و جاذب عموم بوده است و همین رفت و آمدها و تردد مردم باعث پیدایش بازار در اطراف مساجد و بهویژه مساجد جامع شهرها گردید (24)
قبل از اسلام مراکز آموزشی در مجاورت کاخها و مراکز حکومتی و یا آتشکدهها و نقاطی دور از مراکز تجاری، قرار داشت و فراگیری علوم پزشکی و دبیری در انحصار شاهزادگان و درباریان و مغان بود.
آموزش علوم برای همگان میسر نبود، و تحصیلات علوم دینی در انحصار مؤبدان و مغان بود و تنها افراد برگزیده می توانستند مدارج عالی را طی کنند (25) .
اما با ظهور دین مبین اسلام، تحصیل برای عموم میسر گردید و در مدارس سرزمینهای اسلامی، تأمین هزینه تحصیلی از محل رقبات مدارس بهسادگی صورت می گرفت؛
لذا در طول تاریخ اسلام، فقیرترین انسانها با عشق و علاقهای که به تحصیل داشتند، موفق به گذراندن تحصیلات دلخواه خود شدند. این مواهب الهی را باید از برکات سنت حسنه وقف، دانست؛
مثلاً مجتمع آموزشی ربع رشیدی در تبریز عصر ایلخانان و در زمان وزارت خواجه رشیدالدین فضلاللّه به عنوان یکی از بزرگترین مجتمعهای وقفی در سرزمینهای اسلامی معروف بوده است (26)
مدارک تاریخی نشان میدهد که قدیمترین مدرسه وقفی اصفهان به نام علاءالدوله کاکویه در قرن چهارم در محله دردشت بنا شده بود و ابنسینا برای مدتی کوتاهمدرّس آن مدرسه بوده است و از دوران سلاجقه تا پیدایش سلسله صفویه حداقل ده مدرسه دیگر به قرار زیر در شهر اصفهان وجود داشته است:
مدرسه ملکشاه سلجوقی در محله کران (465هـ.ق)؛ مدرسه سمیرمی (516 هـ.ق)؛ مدرسه ملکخاتون (599 هـ.ق)؛ مدرسه جلالالدین منکُبرنی (620 هـ.ق) از دوره خان مغول (605ـ 658 هـ.ق)؛
مدرسه خواجه نظامالملک در محله دردشت (حدود سال 457هـ.ق)؛ مدرسه عصمتیه (733هـ.ق)؛ مدرسه شهشهان در محله شهشهان (850 هـ.ق)؛ مدرسه اوزون حسن (858 هـ.ق)؛ مدرسه صدرالدین علی (قرن نهم هجری در نصرآباد).
وقف مدارس در شهر اصفهان، که از سابقه کهن برخوردار اسـت، پیوستـه مورد توجه عدهای از طالبـان علـم و دانش قرار گرفته است، به طوری که پس از بنای مدارس، رقباتی را بدان اختصاص میدادند.
مکانهای جغرافیایی این نوع مدارس نیز خود قابل توجه و درخور مطالعه است؛ چه در کنار آنها مسجدی نیز بنا میگردید. مدارس در گذشته به عنوان مدارس علوم دینی پایهگذاری میشـد،
اما این بدانمعنـی نیسـت که دانشپژوهـان از کسب سایر علوم بیبهره بمانند، بهطوری که در هر مدرسهای، علوم متداول آن عصر تدریس می شده.
مانند ریاضیات، هندسه، نجوم، فیزیک، مثلثات، بهویژه آثار خواجه نصیرالدین طوسی را در عصر صفویه تدریس میکردهاند. یکی از سیاحان آلمانی عصر صفویه به نام انگلبرت کمپفر، با اشاره به شکوه و جلال مدارس عصر صفویه اعتراف میکند که:
بنای فیزیکی آنها بر مدارس اروپـایی برتـری داشتـه است. حقوق استادان این نوع مدارس کافـی بـوده و از محل درآمد موقوفات مدرسه تأمین میشده است، بهط وری که کمپفر به حقوق یکصدتومانی معلمان عصر صفویه حسرت می خورد و آرزو میکند که ای کاش به استادان آلمانی چنین حقوقی میپرداختند (27)
اکثر مدارس وقفی دارای یک کتابخانه عمومی و مجموعهای از ابزار نجومی بوده و در صحن مدرسه اغلب جوی آبی جریان داشته است که از معماری آن عصر حکایت میکند و بیشتر برای استفاده وضو در نظر گرفته شده بوده است.
در مطالعه موقوفات شهر اصفهان به مدارس وقفی زیاد برمیخوریم که وقفنامههای آنها در مقام مقایسه با سایر موقوفات شهر، سالمتر باقی مانده است.
یکی از این مدارس، مدرسه سلطانی یا چهارباغ است که توسط آخرین شاه صفویه یعنی شاه سلطان حسین بنیان نهاده شده و در ردیف موقوفات مهم شهر به شمار میآید. وقفنامه این مدرسه از طرف نگارنده مورد مطالعه قرار گرفت.
در این سند تاریخی به سالهای 1110، 1114، 1117، 1124 و 1135هـ.ق برمیخوریم و سنوات مزبور در واقع سیر تکمیل این وقفنامه را برای ما روشن میکند که رقباتی در همان سالها بدان اضافه شده و نظارت بیشتری از طرف مدیران اوقاف بدان مبذول گردیده است. طول وقفنامه یادشده 85/15 متر و عرض آن 27 سانتیمتر است.
متجاوز از 20 قریه، و چندین مزرعه، قنات، دکان و بازار جزء رقبات این مدرسه بوده که اغلب آنها با وقفنامه مطابقت ندارد و در حقیقت به مرور زمان از مالکیت وقف خارج شده و به صورت املاک شخصی درآمده است.
ولی با وجود این، موقوفات مدرسه سلطانی (چهارباغ) هنوز یکی از پردرآمدترین موقوفات شهر اصفهان به شمار میرود؛ بهطوری که درآمد رقبات آن در سال 1375 به 66743880 ریال بالغ گردیده است.
در اصفهـان عصر صفویـه، 36 مدرسه دارای موقوفه بوده و 16 مدرسه رونق فراوان داشته است. ایجاد مدارس اوقافی در اصفهان جنبه مذهبی و گاهی تبلیغاتی، سیاسی و آموزشی داشته و اختصاص موقوفه ها به این مدارس، برهـان قاطعـی از اعتقاد مردم اصفهان به احکام وقف است.
اما آشوبهای سیاسی، همیشه اختلالات شدیدی در موقوفات شهر پدید آورده است. معمولاً بنیانگذاران مدارس موقوفه کوشش بر آن داشتهاند که بر ملحقات مدرسـه، حمـام، بازار، کاروانسرا، دکان و قهوه خانـه و غیـره بیفزایند.
تا عوایدی را که از این محلها حاصل می شود به صندوق مدرسه بیفزایند تا هزینه تحصیلی جوانان به راحتی تأمین گردد. دریافت حقوق مدرسان دارای شرایطی بوده که از نظر اصول اخلاقی در سطح بالایی قرار داشته است.
پنج روز کار در هفته، شرط اصلی دریافت حقوق بوده، اما مدرسان، نسبت به مقام و منزلت خود علاوه بر پول، جنس نیز دریافت میکردند. طلاب نیز موظـف بودنـد که همـه روزه در محـل تدریس حاضر شوند و وجه وظیفه خود را دریافت دارند.
یکی از شرایط مهم تحصیل در مدارس دینی، غایب نبودن طلبه از حلقههای درس بوده و مدیران مدارس باید تلاش میکردند که حجرههای مدارس با ظرفیت تعیینشده به کار آموزشی خود ادامه دهند.
مثلاً وقفنامهای که به مسجد امام (شاه) نسبت میدهند، تعداد طلبه آن را 27 نفر و شمار مدرسان آن را 11 نفر تعیین کرده است. اداره مدارس نیز در موقوفات پیشبینی شده بود، به طوری که خدمه و عمله آن به 43 نفر میرسید.
که شغل مؤذن، چراغچی، کفشدار، فراش، مشعلدار، سقا، آبکش، دربان و ابریقدار را داشتهاند. مشاغل فوق برای ما روشن میکند که یک مسجد بزرگ با مدرسهای در جوارش، چه مشاغلی و چه نیرویی را نیاز داشته است(28)
از اقدامات مهم عامالمنفعه فرهنگی، که از نظر کاربری زمین و عملکرد آن درخور ذکر است، واگذاری 825 هزار مترمربع زمین به دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1346 (29).
و دومیلیون مترمربع از اراضی نزدیک نجفآباد به همان دانشگاه(30) و همچنین معادل 21 حبه از هفتاد و دو حبه از املاک روستای باغ ابریشم در دهستان لنجان به دانشگاه صنعتی اصفهان است (31)
آمار ساختمانها و زمینهای وقفی و واگذارشده به اداره کل آموزش و پرورش اصفهان در جدول زیر آمده است:
آمار ساختمانهای در اختیار آموزش و پرورش اصفهان بر حسب نوع مالکیت و نوع استفاده (سال 1370ـ1371هـ.ش) وقفی و واگذاری (32)طبق آمار موجود در اداره اوقاف اصفهان، تعداد مدارس علوم دینی اصفهان 49 واحد آموزشی و تعداد اتاقهای مدارس 1133 باب و تعداد طلاب در حال تحصیل 3586 نفر و موقوفه متصرفی 2382، رقبه متصرفی 8310 و موقوفه غیر متصرفی 841، و رقبه غیر متصرفی 3466 واحد است(33)
وقف نامه مجتمع اقتصادی ـ دینی مدرسه سلطانی
پراکندگی جغرافیایی بناهای وقفی از یک نظام عُقلایی و اقتصادی کاملاً تکامل یافته تبعیت میکند، بهطوری که یک موقوفه با چند رقبه، مانند مسجد، مدرسه، کاروانسرا، بازار، حمام و غیره در جوار هم قرار دارند.مکانیابی آنها چنان نظم کالبدی و فضایی ارزندهای را به فضاهای جغرافیایی میبخشد که توجه معماران و شهرسازان قرن بیستم را به خود جلب نموده است. این مجتمعهای بدیع، که گاهی به صورت میراث فرهنگی به ثبت رسیده است.
معرف رونق اقتصادی هر دوره تاریخی است و هر بخشی از این موقوفات زوایای تاریک و مبهم گذشته این شهر کهن را برای ما روشن می سازد.
یکی از زیباترین مجتمعهای وقفی دوران صفویه، مدرسه سلطانی (مدرسه چهارباغ) است، که نهتنها نقش مسجد را به عهده دارد، بلکه چنانکه از نام آن برمیآید، مدرسه علوم دینی نیز هست.
مجموعه مدرسه سلطانی، که آن را مدرسه «مادرشاه» نیـز نامیدهانـد، از زیباتـرین و مهمترین بناهای دوره سلطنت شاه سلطانحسین، آخرین شاه صفوی و جزو آخرین بناهای دوره صفویه است، لذا آخرین تحولات صنعت کاشیکاری ایران را میتوان در آن مشاهده کرد.
بنای ساختمان به سال 1116هـ.ق شروع شده و در سال 1118هـ.ق پایان یافته، اما تاریخ کتیبه سردر مدرسه، 1122هـ.ق را نشان میدهد و به قلم عبدالرحیم جزایری است.
نزدیکترین رقبات این موقوفه که در جوار مدرسه ساخته شده، کاروانسرای مادرشاه و بازار شاهی یا سلطانی است که هر سه در یک زمین مستطیلیشکل بنا گردیده اند.
کاروانسرای جده یا مادرشاه(34)، همان کاروانسرایی است که در ضلع شرقی مدرسه سلطانی و در خیابان آمادهگاه واقع شده و در حال حاضر با حفظ نماهای داخلی آن و تعمیر کاشیکاریهای اطراف صحن آن و اضافات و الحاقات چند به اصل بنا، به صورت مهمانخانه بزرگی درآمده و اکنون مهمانسرای عباسی نامگذاری شده است.
مدخل شمالی مدرسه به وسیله در نفیسی به بازار شاهی (بازارچه بلند) که اکنون «بازار هنر» نام گرفته و از بناهای عصـر شاه سلطان حسین اسـت، ارتبـاط پیدا میکند. این مجموعه، یعنی مدرسه، کاروانسرا و بازار شاهـی، هر سـه در یـک زمان ساختـه شده اند.
دکانهای بازار و کاروانسرا (مهمانسرای عباسی) از رقبات مدرسهاند و درآمد آنها در حفظ و تعمیر مدرسه و هزینه تحصیل طلاب خرج میگردد.
تعداد مغازهها و کارگاههای بازار 111 باب است که ماهیانه درآمدی در حدود 1200000 ریال دارند و از بابت کاروانسرای یادشده نیز ماهیانه مبلغ 1000000 ریال دریافت و خرج مدرسه می گردد.
بازار شاهی در قسمت شمالی مدرسه و کاروانسرا با جهت شرقی ـ غربی بنا گردیده است. بازار مزبور از نظر معماری جزو زیباترین بازارهای جهان به حساب میآید؛ این بازار در میان مردم اصفهان به نام بازارچه بلند معروف است.
چون ارتفاع آن حدود 7 متر و در مقایسه با ارتفاع بازار اصلـی شهر، بلندتـر است و دارای دو طبقه نیز میباشد. تعداد مغازهها و کارگاههای آن با هم برابر است.
بازارچه بلند از سال 1345هـ.ش به وسیله سازمان اوقاف بازسازی شده، و چون صنایع دستی مختلف شهر در آن تهیه میشود و به فروش میرسد، لذا به نام «بازار هنر» اسـمگذاری شـده است. طبقـه فوقانی بازار، کارگاه صنعـتگر و طبقـه پایینـی، محل عرضه صنایع دستی است.
مدیریت موقوفات
گفتیم که در دوران بعد از اسلام، ثروتمندان سرزمینهای اسلامی، ملک یا مالی را حبس میکردند تا در معرض فروش و یا گرو قرار نگیرد و منافع آن را در راه منافع عموم یا عده معینی مصرف می کردند.معمولاً واقف در وقفنامه، خصوصیات رقبات و چگونگی مصرف و بهرهبرداری از آنها و نام متولی و چگونگی تعیین متولیان بعدی را بیان میکند. در حقیقت، نخستین مدیریت بر موقوفات با متولیان آن شروع میشود.
و غالبا به متولیان، یکدهم از درآمد موقوفه را به عنوان حقالزحمه میپرداختند. در بعضی از وقفنامهها، غیر از «متولی»، شخص دیگری را به نام «ناظر» معین میکردند تا سوءاستفادهای پیش نیاید. عواید موقوفات، همیشه، چنانکه وقف کنندگان انتظار داشته اند.
به مصارف خیریه نرسیده است. حتی به موجب شواهد و مدارکی که موجود است، گاه عناصر شیاد و بیایمان در کار موقوفات مداخله کرده و عواید حاصل شده را به نفع خود مصرف کرده اند، و در واقع از دیرباز، برخی از متولیان و مصادر امور از حیف و میل عواید اوقاف خودداری نمی کردند.
چنین به نظر میرسد که از گذشته دور، نظارت مخصوص بر اوقاف از طرف حکومت مرکزی اعمال میشده است. در زمان سلطانسنجر، حاکم باید در مصرف عواید و وضع و طرز اداره آنها نظارت میکرد.
و در منشوری که از طرف دیوان سنجر صادر شده، نظارت کلی اوقاف به قاضی عسکر لشکر سلطان واگذار شده است؛ گذشته از قاضی، در بعضی از شهرها، ادارهای به نام «دیوان اوقاف» وجود داشت (35)
مطالعه منابع تاریخی مانند قصصالخاقانی، سیاستنامه و تاریخ عالمآرای عباسی و وقفنامهها و سفرنامههای خارجیان، برای ما روشن میکند که در اداره موقوفات ایران و خصوصا اصفهان، کمال دقت مبذول میگردید و نوعی مدیریت شهری را در خود ملحوظ داشته است که در واقع با خصوصیات فرهنگ اسلامی جامعه شکل گرفته بود.
به این نکته باید اشاره شود که شهر اصفهان عصر صفویه، پایتخت امپراتوری صفوی کلاً در گرو احکام وقف قرار داشته، چه کمتر مکانی را در اصفهان عصر صفویه سراغ داریم که موقوفه نبوده است.
در عصر صفویه، موقوفات اصفهان، وزیر مخصوص داشت که معروف به «وزیر فیض آثار» بود و اوقاف محالّ اصفهان را اداره می کرد.
و اداره خاصی به نام «دفتر موقوفات» وجود داشته که کلیه مستوفیان، متصدیان، متولیان، مباشران موقوفات جهت حسابرسی و ممیزی به آن دفتر مراجعه میکردند.
از وظایف وزیر فیض آثار این بود که به فعالیتهای کشاورزی زمینهای موقوفه، نظارت کند و در آبادی قنوات، باغها، آسیابها و بهطور کلی مستغلات، مراقبت دایمی به عمل آورد.
تا در جمعآوری عواید کلیه موقوفات و مصارف آنها طبق شرایط واقف عمل شود، و نیز در توسعه کشاورزی و آبادانی محالّ اصفهان (دهات و زمینهای موقوفه خاصه) اهتمام خاص مبذول دارد.
مطالعه منابع تاریخی برای ما روشن میسازد که مسؤولان اوقاف به چند دسته تقسیم میشدند که عبارت بودند از:
1. صدر خاصه یا مسؤول امور موقوفات پادشاهان؛
2. صدر عامه یا ناظر کل موقوفات در سراسر کشور؛
3. مستوفی موقوفات یا رئیس دفترخانه موقوفات که ضمن ثبت و ضبط جزئیات مساحت زمینها، طرز کشت و کاشت و داشت و برداشت را اداره میکرده است؛
4. متصدی موقوفات؛
5. وزیر موقوفات.
سفرنامههای اروپاییان، گاهی اطلاعات ارزندهای از مدیریت موقوفات به دست میدهند که درخور کمال توجه است. کمپفر آلمانی، در سفرنامه خود، اداره موقوفات آن عصر را با عناوین صدر موقوفات، مستوفی موقوفات، متصدی موقوفات، وزیر موقوفات و متولیان، که هر کدام بهنحوی در اداره موقوفات اعمال مدیریت میکردند، ذکر میکند (36)
شاردن فرانسوی، صدر موقوفات و شیخالاسلام را به عنوان بالاترین مرجع موقوفات نام میبرد، و نیز از مقامی به نام صدر خاصه، که متصدی موقوفات سلطنتی بوده، سخن گفته است و عایدات املاک موقوفه را حدود هشتصد هزار تومان (36 میلیون فرانک) می نویسد.
و نیز به مساجدی اشاره میکند که سالیانه چهارصد هزار فرانک درآمد موقوفات آن میرسد.مدیریت موقوفات اصفهان، گاهی به شخصی مورد اطمینان داده میشد؛ گویا شاهطهماسب صفوی، به سبب علاقه به سادات، تولیت موقوفات وسیعی را به سیدحسین خاتمالمجتهدین بخشید.
مقام صدر موقوفات در عصر صفویه چنان مهم بود که گاهی متصدیان آن مزاحم امور سیاسی کشور نیز میشدهاند، و شاهعباس دوم به همین مناسبت صدر موقوفات را میدان نداد و شاهسلیمان، مقام صدر خاصه موقوفات (اداره موقوفات سلطنتی و موقوفات عمومی) را به دو شوهرعمه خود بخشید (37)
دیوان محاسبات موقوفات، که مرجع مهم رسیدگی به کلیه اموال بوده است، دفتر موقوفات نام داشته است. به منظور رسیدگی به امور موقوفات، مفتشی از طرف شاه منصوب میشد که مستوفی موقوفات نام داشت.
در دوره صفویه برای اداره موقوفات دو بخش موجود بود: نخست دایرهای که مختص اموال خاصه یا موقوفات سلطنتی بود و دیگری مخصوص اموالی بود که اشخاص و مؤسسات خصوصی وقف می کردند.
استفاده از عواید موقوفات یا مادامالعمر بود و یا موقت که معمولاً سالی یکبار از طرف دفتر محاسبات به افراد داده میشد. اگر دفتر موقوفات از مستمریبگیران ناراضی بود، با گرفتن اسناد، او را از دریافت مستمری محروم می کردند.
ضمنا کسانی که عوایدشان از محل زمینهایی تحصیل میشد که در دست خودشان بود، ناگزیر بودند هر پنج سال یکبار قباله های مربوط را به تأیید و تجدید برسانند.
و بدینوسیله کنترلی در واگذاری این نوع زمینها صورت میگرفت و استفادهکنندگان از وقف به رعایت این اصول و تشریفات بسیار مقید بودند، و بیمناسبت نیست که تشکیلات منظم موقوفات عصر صفویه را بهترین نمونه بشردوستی، خدمات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی آن دوره بدانیم.
در آن روزگار گروه کثیری از مردم متوسط و غیر ثروتمند، از درآمد موقوفات گذران می کردند. بدینوسیله نوعی تعدیل و تقسیم ثروت در جامعه به وجود میآمد. اداره موقوفات، معمولاً با ضعف حکومتهای مرکزی در اصفهان مختل می شد.
تعداد زیادی از موقوفات شهر بر اثر تجاوزات و لشکرکشیها و تغییر حکومتها تحول عظیمی به خود دیده است و در واقع مانع از عملکرد حقیقی آنها گردیده است و موقوفهخواران را به غصب آنها برانگیخته است.
وقف و محله
با نام محله در شهرهای اسلامی ایرانی آشنایی داریم و میدانیم که زمانی هدفهای اجتماعی و زمانی دیگر مقاصد سیاسی و اقتصادی در پیدایش آنها نقش مهمی داشته اند، مطالعاتی که تا امروز صورت گرفته است.توجه پژوهشگران را کمتر به تأثیر وقف در پیدایش محلات معطوف داشته است. در این بررسی اجمالی، تنها به روند پیدایش محلات وقفی، که هستههای اصلی و اولیه آنها با موقوفات بنیان نهاده شده، اشاره خواهد شد.
از قرن چهارم تا عصر شاهعباس اول (996ـ 1038هـ.ق)، شهر اصفهان از دو محله، به نامهای «جوباره» (جویباره) و «دردشت» تشکیل یافته بود، با انتخاب شهر به عنوان پایتخت امپراتوری صفوی، توسعه عظیمی در شهر اصفهان پدید آمد.
در این دوره، طرحهای عمرانی بسیار بزرگی، کالبد شهری را دگرگون کرد، و این تغییر و تحول، حاصل اندیشههای علمی و شهرسازی مدیران مملکتی و حکمای آن عصر بوده است.
اما این بدانمعنا نیست که عامه مردم، سهمی در عمران و آبادانی شهر نداشتهاند، بلکه برعکس، انسانها نسبت به توانهای مادی و معنوی خود گامهای مثبتی برداشته اند.
به طوری که انسانهای خیّر و توانگر با آگاهی کامل و با جهانبینی خویش، که از دین مبین اسلام نشأت گرفته بود، به توسعه و گسترش شهر کمکهای فراوان نمودهاند و با ایجاد هستههای مرکزی محلات، موجب گسترش شهر اصفهان گردیده اند.
شکوفاییهای اقتصادی شهر در اندک زمانی آن را به یک مرکز بازرگانی مهم جهان تبدیل کرد و در نتیجه تجار و ثروتمندان شهرهای مختلف به آن روی آوردند .
و با ساختن مساجد، حمامها، بازارچهها، کاروانسراها، حسینیهها و سقاخانهها، هستههای اصلی محلات جدیدی را پایهگ ذاری کردند و خانههای خود را نیز به صورتی زیبا و مجلل در جوار آنها بنا نمودند. مطالعه تاریخ بنای آنها در نقاط مختلف شهر، بیانگر آن است که گسترش شهر در چه تاریخی صورت پذیرفته است.
مطـالعه وقفنامـههای معتبر در روشن ساختن جنبههای ادبی، هنری، اخلاقی، فرهنگی و فکری و نخستین نقشه جغرافیایی شهر اصفهان 130 سال قبل توسط شخصی به نام پاسکال کوست Pascal Coste تهیه شده است.
این نقشه در کتابی به نام Monuments modernes de la perse به سال 1867م در پاریس به چاپ رسیده است. نقشه پاسکال کوست با اصول صحیح نقشهبرداری تهیه شده و طرح کلی آن با نقشههای فعلی فرق ناچیزی دارد.
مسیر رودخانه، شبکههای ارتباطی، خیابانها و گذرهای اصلی و بالاخره ادارات دولتی و بناهای مهم شهر، در محل واقعی خود ترسیم شده است.
مقیاس نقشه 25000:1 بوده، یعنی یک سانتیمتر روی نقشه معادل 250متر در روی زمینهای شهری است. نقشه مزبور دارای 69 علامت می باشد که اطلاعات کافی در اختیار مطالعه کنندگان می گذارد.
میتوان این نقشه را اولین و قدیمیترین نقشه کامل شهر اصفهان دانست. در اینجا عین نقشه را همراه با ترجمه حواشی آن آوردهایم. از نکات بسیار جالب و برجسته این نقشه ذکر نام محلات اصفهان با ذکر تعداد واحدهای مسکونی و مخروبه است.
در این نقشه حصار شهر که یادگاری است از دوره صفویه بیش از همه جلب توجه میکند، نقشه پاسکال کوست برای نخستینبار در کتاب جغرافیای اصفهان تألیف دکتر سیروس شفقی به سال 1353 چاپ و منتشر شده است.
حتی دادن اطلاعات عمومی از نظر جغرافیای انسانی و نیازهای زمانی و شناخت اثر وقف در زمینه ایجاد و توسعه شهر مخصوصا آثار موقوفات در فضای شهری و ساخت و بافتهای شهرهای سنتی چون اصفهان درخور مطالعه است.
شواهدی در دست است که گسترش و توسعه شهر در دوران تاریخی با موقوفات اصفهان ارتباط تنگاتنگی داشته است، بهویژه پیدایش محلات شهر به دست انسانهای خیّر و عمران دوست، از نظر جغرافیای شهری از اهمیت خاصی برخوردار است.
بهویژه توسعه اصفهان در عصر صفویه که امروز نیز بخش مهمی از شهر اصفهان را تشکیل میدهد، با موقوفات این شهر در هم آمیخته و آثار آن را در بافتهای قدیمی بیشتر از بافتهای جدید مشاهده میکنیم.
موقوفات اصفهان در شکلپذیری این شهر بسیار مؤثر بوده است، و مطالعه نقشه محلات شهر، بیانگر این واقعیت است که حدود 20 محله جنبه وقفی داشته است و در حقیقت بانیان این محلات با چنین کار خیر و عمرانی خویش به توسعه و شکلپذیری فیزیکی شهر کمک شایانی نمودهاند.
مطالعات ما در شهر اصفهان، نشان میدهد که در حال حاضر حدود 157 محله و کوی کوچک و بزرگ با اسامی باستانی وجود دارد که تاریخ پیدایش آنها اغلب برای ما روشن است(38)
به این نکته باید اشاره شود که در طول تاریخ، نوسانات اقتصادی و ناامنیها، گاهی به نابودی محلات منجر گردیده و زمان دیگر با شکوفاییهای اقتصادی، دوباره آباد گشته اند.
در این مورد شیخ جابری انصاری در تاریخ اصفهان و ری و همه جهان مینویسد:... اصفهان بهویژه محلات عباسآباد، مستهلک، چرخاب، صالحآباد و اطراف چهارباغ کهنه و نو، همه خانه بودند.
مساجد، مدارس و تکایای بسیار داشته. در فتنه افغان، دوران نادر، بختیاریه و قاجاریه و قحطی و سختیهای دوره آقا محمدخان قاجار و غیره همه از میان رفته و تنها نامش باقی مانده است (39).
از تعداد 157 محله اصفهان، 31 محله به نام شخصیتهای معروف نامگذاری شده است و اغلب آنها اسامی واقفان را بر خود دارند. البته منظور وقف تمام محله نیست.
بلکه تنها هسته های اصلی و مرکز محلات، که مساجد، حمامها، بازارچه و گاهی حسینیه، کاروانسراها و سقاخانه و چاه آب تشکیل دهنده آن است.
و معمولاً اشخاص خیّر و توانگر این بناها را میساختند و آنها را وقف مینمودند و از درآمد واحدهای اقتصادی چون حمام، بازارچه و کاروانسرا مخارج حفظ و نگهداری همین بناها را تأمین میکردند و حتی اسم خود را بر روی همین محلات می گذاشتند.
برای روشن شدن مطلب، یکی از محلات دوره صفویه به نام «چهارسوق علیقلی آقا (40)» را مورد مطالعه قرار میدهیم: در محله بیدآباد اصفهان، مجموعه بناها یی شامل مسجد، حمام، بازار، کاروانسرا به دست یکی از رجال اواخر دوره صفویه پدید آمده است .
که از نظر میراث فرهنگی نیز بسیار نفیس و درخور توجه است. بانی آن به منظور بالا بردن زیبایی این آثار مهم، نهر باباحسن را، که شاخهای از مادی فدن (فدین) است.
از میان مسجد و حمام و بازار میگذراند و بر صفا و طراوت این بخش میافزاید. کتیبه سردر مسجد به خط ثلث قهوهایرنگ برجسته بر سنگ مرمر حک شده است .
و تاریخ بنا را 1122هـ.ق نشان میدهد. در داخل مقرنسهای سردر، دو فرد شعر به خط نستعلیق سفید بر زمینه کاشی لاجوردی و به قلم محمدصالح اصفهانی نوشته شده است:
آن که ظلّ حضرت ایزد بود
در زمان دولت سلطان حسین
رحمت حق وقف این مسجد بود
شد بنا این مسجد و تاریخ گشت 1122
محمدصالح بازارچه این محله با چهل باب دکان در واقع مرکز خرید ساکنان آن را تشکیل میدهد، چنانکه اهالی محله میتوانستند احتیاجات روزانه و هفتگی خود را از این بازارچه تأمین نمایند.
(نقشه محله چهارسوق علیقلی آقا).
مطالعه نقشه محله یادشده، نشان می دهد که در بازارچه آن، وجود نانوایی، قصابی، عطاری، بقالی، میوه فروشی و غذاپزی سنتی (41) حتمی است.
و فعالیتهای دیگر چون کفاشی، نجاری، خرازی و غیره از اهمیت ثانوی برخوردار است (42) درآمد حاصل از اجاره مغازههای بازارچه، حمام و کاروانسرا برای حفظ و تعمیر مسجد به کار میرود و از اینرو مسجد حاج علیقلی آقا، زیبایی و پایداری خود را هنوز حفظ کرده است.
بهداشت و درمان
ساختن حمام وقفی در سرزمینهای اسلامی به ویژه شهر اصفهان به منزله یک مرکز بهداشتی ـ اجتماعی توسط انسانهای خیّر و حتی امرا و مدیران مملکتی مورد توجه بوده است؛ بداندلیل، حمام نیز جزو مجموعههای ساختمانی بزرگ همیشه جزو لاینفک این نوع مجتمعه ای وقفی بوده است.بهترین نمونه این اقدام را در محله چهارسوق علیقلی آقا مشاهده کردیم که مطالعه در معماری آن خالی از فواید علمی نیست. در اصفهان عصر صفویه 273 باب حمام وجود داشته که اغلب وقف بوده اند (43)
در مورد ایجاد بیمارستان در طول تاریخ، گزارش سیاح فرانسوی، یعنی شاردن، حاوی ارزشهای فوقالعاده است؛ او در اینباره مینویسد: «یک بیمارستان درست به بازار پیوسته است که دارالشفا نامیده می شود و دو اشکوبه که گرداگرد باغی پدید آمده است.
و جمعا مشتمل بر 80 باب اطاق کوچک و زیباست و مخارج آن از عایدی یک کاروانسرای بسیار بزرگ تأمین میگردد که سرای مسگران نامیده میشود و معمولاً این نوع مراکز عامالمنفعه را، همزمان با رقبات آن به وجود می آوردند.
تا مشکلی از نظر تأمین هزینهها پیش نیاید، چنانکه بجز حقوق کارکنان بیمارستان که پزشک، داروساز، آشپز، دربان، سپور و سایر خدمه، دارو و غذای بیماران نیز از عواید رقبات مربوطه پرداخت میگردید (44)».
شاردن در جای دیگر، سخن از موقوفات «خستهخانه میر معز صوفی» به میان میآورد که یک مهمانسرا، آبانبار، یک شستشوگاه (احتمالاً حمام) و یک باغ، همه وقف آن بودهاند (45)
تأسیس مریض خانه اسلامی در اصفهان
این بیمارستان را شاهزاده محمدحسین میرزا، که در علم جراحی و طبابت مقام شامخی داشته، در روز دوشنبه چهارم جُمادیالآخر سال 1325هـ.ق، یعنی حدود 93 سال قبل در یکی از محلات قدیمی شهر به نام «گلبهار» در خانه میرزا عبدالحسین انصاری تأسیس نمود.مریضخانه گنجایش چهل نفر زن و مرد مریض را داشت. این بیمارستان در حقیقت با ظرفیت چهل تخت بیمارستانی به وسیله هیأتی اداره می شد و 8 نفر از انسانهای خیّر و توانگر اصفهان مخارج آن را تأمین میکرده اند. هزینه لازم، گاهی به صورت نقدی به صندوق مریضخانه پرداخت میشده، و زمانی انسانهای خیّر املاکی را وقف آن کرده اند.
از بیمارستانهای دایر فعلی شهر اصفهان، بیمارستان امیرالمؤمنین (ع) و درمانگاه حضرت صدّیقه طاهره (ع)، موقوفه هستند.
ضمنا قسمت کمی از درمانگاه عیسی بن مریم (ع) از درآمد موقوفه تأمین میشود. همچنین درمانگاه دارالشفا در خیابان ابنسینا و زمین بیمارستان صدوقی، که در اختیار سپاه پاسداران است، موقوفه میباشد. زمین بیمارستان حجتیه نیز وقف است.
موقوفات اصفهان و برنامه ریزی شهری
اصولاً مطالعه کاربری زمین شهری در برنامهریزیهای توسعه شهری به منظور رفع نیازهای مادی، معنوی و فرهنگی ساکنین، امری است ضروری، چرا که بدون مطالعه و آگاهی از چند و چون توزیع فضایی و جغرافیایی زمین در شهرها نمیتوان به صورت منطقی به برنامههای توسعه و سالمسازی شهرها اقدام کرد.در بزرگترین شهر سنتی ایران، یعنی اصفهان، با مسألهای به نام موقوفات و رقبات آن روبهرو هستیم؛ چه دخل و تصرف در موقوفات از نظر شرعی جایز نیست؛ در حالی که اراضی و بناهای موقوفات و رقبات آن سهم قابل توجهی را در زمینهای شهری به خود اختصاص داده است.
بدون شک مسؤولان و دستاندرکاران عمران شهری، بدون در نظر گرفتن توزیع فضایی بناهای موقوفه و رقبات آن در شهر زیبای اصفهان نمیتوانند به طرحی با اهداف جامع و قابل قبول دست یابند.
موقوفات و رقبات آن در شهر اصفهان، از نظر اقتصادی و فقهی ویژگیهای خاصی دارد، و از نظر معماری، بهخصوص معماری اسلامی، نیز در آنچنان سطحی قرار دارد که از طرف یونسکو به عنوان شهری با میراثهای فرهنگی متنوع به ثبت رسیده است.
پراکندگی جغرافیایی و توزیع فضایی موقوفات و رقبات آن در شهر اصفهان با بافتهای قدیمی و فرسوده شهری منطبق است.
بعلاوه، بافت قدیمی این شهر با وسعتی در حدود 1300 هکتار نیاز به آنچنان برنامهریزی شهری دارد که از یک طرف بازسازی، نوسازی و سالمسازی شهر را تأمین کند و از طرف دیگر آسیبپذیری و یا نابودی بناهای موقوفه و رقبات آن را به حداقل برساند.
نتیجه:
بنابراین میتوان گفت شناخت دقیق موقوفات و ویژگیهای آنها از ضروریات عمده طراحان و برنامهریزان توسعه شهری برای بافتهای قدیمی شهر محسوب میشود.
با این همه، عظمت موقوفات شهر اصفهان و توزیع فضایی آنها در بافت قدیمی، هرگز اجازه نمیدهد که آن را در یک مقاله به تصویر بکشیم، چنین امری، پژوهشهای بنیادی و کاربردی بسیار وسیعی را می طلبد.
پرواضح است که نتایج حاصل از این مطالعات، در نخستین قدم برای برنامهریزیهای توسعه و سالمسازی بافتهای قدیمی نهتنها نیاز جغرافیدانان، شهرسازان، برنامهریزان، معماران و جامعه شناسان را برآورده میسازد، بلکه از نظر حفظ آثار اسلامی و سنت وقف ارزش فوقالعادهای دارد.
پی نوشت :
1-بیمن اسبت نیست به این نکته اشاره شود که در طول تاریخ، یکی از بزرگترین موقوفات جهان اسلام در قرن هفتم هجری متعلق به شهر تبریز بوده که نظام عقلایی آن «ربع رشیدی» را در عصر ایلخانان به وجود آورد که آقای دکتر مصطفی مؤمنی طی دو مقاله در فصلنامه میراث جاویدان به صورت بسیار جالب به رشته تحریر درآوردهاند.
مطالعه مقالات مزبور، این حقیقت را برای ما روشن میکند که تبریز آن عصر، یکی از عظیمترین و منظمترین موقوفات دنیای اسلام را داشته است. البته توان مالی مردم، شرط اصلی ایجاد چنین مجتمعهای اقتصادی، آموزشی و مسکونی بوده است .
و نظم و هماهنگی و کاربری این نوع موقوفات شهری، بیانگر شکوفایی اقتصادی و اعتقادات مذهبی و منطق شهرسازی هر دوران تاریخی بوده است. برای آگاهی بیشتر، رک: فصلنامه میراث جاویدان، شمارههای 3 و 4، سال 1372هـ.ش .
2-اطلاعات آماری سازمان اوقاف و امور خیریه اصفهان، مهر 1373
3-علاءالدوله جعفر بن کاکویه دشمنزیار، در سال 398هـ.ق به امارت اصفهان رسید و بعد در سال 414هـ.ق بر همدان مستولی گشت و تا سال 433هـ.ق بر این نواحی حکم راند؛ وی مخدوم و مربی شیخالرئیس ابوعلی سیناست.
فرزندان او نیز بر نواحی همدان، اصفهان، یزد و نهاوند تسلط داشتند و در این سال استقلال آنها به دست سلاجقه از میان رفت. (برای آگاهی بیشتر رک: تاریخ حبیبالسیر، تألیف خواندمیر، ج2، ص319 و 447 و تاریخ ادبیات در ایران، ذبیحاللّه صفا، تهران، 1351هـ.ش، ج3، ص214
4-مفضل بن سعد بن الحسین المافرّوخی الاصفهانی، ترجمه محاسن اصفهان، به اهتمام عباس اقبال، تهران، 1328هـ.ش، ص64
5-شپولر، برتولد، تاریخ ایران در قرن نخستین اسلامی، ترجمه دکتر جواد فلاطوری، تهران، 1349هـ.ش، ص300
6-مهدوی، سید مصلحالدین، سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، 1370هـ.ش، ص41 .
7-تأسیس مدارس نظامیه از ابتکارات خواجه نظامالملک بود و در شهرهای نیشابور، بغداد، بصره، هرات، اصفهان و بلاد روم بنیان نهاده شد. علاقه خاص او به علوم دینی و جهان بینی او از دین مبین اسلام و جانبداری از مذهب شافعی و اشاعه طریقه اشعری باعث گردید.
که است که در مدارس مزبور صرفا جنبه مذهبی داشته باشد؛ او با ایجاد این مدارس، بهرهگیریهای سیاسی نمود. برای آگاهی بیشتر رک: زبدةالتواریخ حافظ ابرو، ص177؛ تجاربالسلف هندوشاه نخجوانی، ص269؛ رساله فروزانفر ص181 و آثارالبلاد قزوینی، ص312 .
8-مفضل بن سعد بن حسین مافرّوخی اصفهانی، ترجمه محاسن اصفهان، ترجمه حسین بن محمد بن ابیالرضاء آوی (تألیف سال 729هـ.ق)، تهران، 1328هـ.ش، ص144 .
9-لغت «کلو» که به معنی کلانتر بازار و ریشسفید و رئیس محله است، شاید مخفف و شکسته «کلان» و «کلانتر» باشد (لغتنامه دهخدا، چاپ کامپیوتری، 1372ـ1373)
10-ابنبطوطه، سفرنامه، ترجمه محمدعلی موحد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337هـ.ش، ص19 .
11-سفرنامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، تهران، 1345هـ.ش، ج8، ص121
12-اسکندربیک ترکمان، تاریخ عالمآرای عباسی، تهران، 1335هـ.ش، ص65 .
13-این وقفنامه به خط شیخ بهاءالدین محمد العاملی نگاشته شده است
14-ترجمه سفرنامه شاردن، ج7، ص166
15-سیورغال، لغتی است ترکی ـ مغولی و به معنی تیول و زمینی که پادشاه جهت معیشت به اشخاص میبخشید، یا عواید زمینی که به جای حقوق یا مستمری به اشخاص بخشند
16-ترجمه سفرنامه شاردن، ج8، ص413ـ420 .
17-ترجمه سفرنامه تاورنیه، چاپ دوم، اصفهان، 1336هـ.ش، ص122ـ123.
18-شفقی، سیروس، جغرافیای شهری ایران، یادداشتهای انتشارنیافته، جزوه درسی 1365هـ.ش، ص87 .
19-برای آگاهی بیشتر رک: جامعه توحیدی اسلام و عدالت اجتماعی، ص146 و 147
20-Bonine, Michael E.: Islam and Commerce: Waqf and the Bazaar of Yazd, Iran, Erdkunde Band 41, 1987, p. 192
21-ترجمه سفرنامه شاردن، ج8، ص21
22-میر سیدعلی جناب، الاصفهان، 1303هـ.ش، ص56 ـ 58
23-باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفویه، تهران، 1357هـ.ش، ص73 .
24-ورجاوند، پرویز، «استمرار هنر و معماری و شهرسازی پیش از اسلام در دوره ساسانی»، مجله هنر و مردم، ش180 .
25-گزنون، داستان تربیت کورس، ص9
26-مؤمنی، مصطفی، «جغرافیای جهانبینی وقفنامه ربع رشیدی ـ شهرستان رشیدی»، میراث جاویدان، ش3، 1372، ص30 و ش4، 1372، ص52 .
27-سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاوس جهانداری، چاپ دوم، تهران، 1363هـ.ش، ص140
28-سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، اصفهان، 1346هـ.ش، ص46 و 64 .
29-از طرف ابوالفتح قهرمان در سال 1346هـ.ش واگذار گردیده است
30-از طرف اکبر مسعودیان در سال 1346هـ.ش واگذار گردیده است
31-از طرف محمد ریاضی در سال 1346هـ.ش واگذار گردیده است .
32-أخذ: آمار اجمالی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان (واحد کار) .
33-سلیمیفر، مصطفی، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی و اجتماعی آن، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1370هـ.ش، ص98 .
34-چون شاه سلطانحسین درآمد کاروانسرای مزبور را در حال حیات مادرش به او اختصاص داده بود، لذا این کاروانسرا در منابع تاریخی به این نام مشهور است، و مدرسهای که به نام مادرش بنا کرده بود نیز به همین نام معروف بوده است
35-بــرای آگــاهــی بیشـتــر رک: راونــدی، مرتضـــی، تاریـــخ اجتمــاعــی ایـران، چ1، 1359هـ.ش، ج4، ص749ـ 779 .
36-انگلبرت کمپفر، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، 1350هـ.ش، ص121 .
37-باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفویه، تهران، 1357هـ.ش، ص77 .
38-Schafaghi, Sirus, Bildung von Stadtvierteln in Esfahan,Interdiziplinare Iran- Forschung, 1979, p. 169
39-شیخ جابری انصاری، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، اصفهان، 1321هـ.ش، ج1، ص279 و 280
40-علیقلیآقا، از خواجگان حرم شاهسلیمان و شاه سلطانحسین بوده است. برای آگاهی بیشتر رک: گنجینه آثار تاریخی اصفهان، دکتر لطفاللّه هنرفر، ص682
41-منظور از غذاپزی سنتی، که در مراکز محلات قدیمی به چشم میخورد، عبارت از حلیمپزی، آشپزی، بریانی، عدسی و کلهپزی است
42-از این نوع بازارچههای مراکز محلات در اصفهان، تنها 19 باب بر جای مانده و تعداد زیادی از آنها به علت رکود اقتصادی و نقصان شدید جمعیت در عصر قاجاریه و تحولات شهرسازی دوره پهلوی از بین رفته است
43-ترجمه سیاحتنامه شاردن، ج8، ص121 .
44-ترجمه سیاحتنامه شاردن، ج7، ص165
45-ترجمه سیاحتنامه شاردن، ج7، ص73
میراث جاویدان
* این مقاله در تاریخ 1402/1/19 بروز رسانی شده است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}