وقف نامه ی مسجد حاج محمد ابراهیم تاجر اصفهانی (مسجد جزایری)
از بانی آن اطلاعات چندانی در دست نیست و همین اندازه میدانیم که فرزند آقا محمدجعفر و اصلا اصفهانی بود که در تهران سکونت داشت و به تجارت تنباکو میپرداخته است (2)
وقفنامهی مسجد بر پارچهای به ابعاد 41 ضربدر 78 سانتیمتر مربع است که در 30 سطر و به خط شکسته نستعلیق و آیات آن به خط نسخ نگارش شده است و در لولهی شمارهی یک بایگانی مرکزی سازمان اوقاف و امور خیریه نگهداری میشود.
و البته آثار پارگی و آب خوردگی سند، پس از مرمت آن، به وضوح به چشم میخورد. از این وقفنامه دو سواد و یک کتیبه نیز وجود دارد. از دو سواد، یکی موررخ هشتم برج اسد سال اودئیل 1331 ه.ق، به شمارهی 4463، با نشان «وزارت معارف و اوقاف و فواید عامه» .
و به صورت طوماری به ابعاد 5 / 22 ضربدر 120 سانتیمتر مربع در 53 سطر و به خط شکسته نستعلیق است. سواد دیگر وقفنامهی مذکور، بدون تاریخ و شماره و روی کاغذی با نشان «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» است.
این دو سواد در حال حاضر در بایگانی مرکزی سازمان اوقاف و امور خیریه، به شمارهی 82، نگهداری میشود. وقفنامهای هم به صورت سنگ نبشته در خود مسجد وجود دارد که در هشت سطر و ابعاد 54 ضربدر 96 سانتیمتر مربع به نگارش درآمده و در حقیقت خلاصهای از وقفنامهی مسجد، و تنها اثری است که پس از بازسازی بنا در 1335 ه.ش به جای مانده است.
نکتهی قابل توجه از مقایسهی وقفنامهی اصلی با رونوشتهای مکتوب، اختلاف اندک در نسخهبرداریها و تعداد سجلات آنهاست. به طوری که در وقفنامهی اصلی، 27 سجل؛ در رونوشت بیتاریخ مذکور، 26 سجل، و در رونوشت مورخ هشتم برج اسد سال اودئیل 1331 ه.ق، 24 سجل موجود است.
همچنین در رونوشت مورخ هشتم برج اسد سال اودئیل 1331 ه.ق، تأییدیهای از سوی حجتالاسلام محمدصادق طباطبایی، پسر میرزا سید محمد طباطبایی معروف به سنگلجی از روحانیون طراز اول تهران به چشم میخورد که در اصل وقفنامه و رونوشت بدون تاریخ، ذکری از آن نیست و برای مزید اطلاع در اینجا میآید.
بسم تعالی، قد صح و وضح الوقف المسطور علی الجهات المسطوره کما سطر و التولیة و النظارة کما سطر لدی فی 29 صفر المظفر 1300؛ محل خاتم مبارک حضرت حجةالاسلام مرحوم مغفور آقای آقا سید صادق اعلی الله مقامه الشریف (محمدصادق بن محمد مهدی الحسینی الطباطبایی).
مسجد حاج محمدابراهیم تاجر اصفهانی، امروزه به مسجد جزایری معروف است (3)و در 1335 ه.ش بر اساس نقشهای که مهندس لرزاده برای ساختمان آن کشیده بود تجدید بنا شد و در حال حاضر دارای یک شبستان با مساحت 175 متر مربع، بالکنی با مساحت 100 متر مربع و یک آبدارخانه و انبار کوچک در حدود سه متر مربع است (4)
بر اساس اطلاعات مندرج در طومار مذکور، موقوفات حاج محمدابراهیم تاجر اصفهانی شامل یک باب مسجد و پنج باب دکان و دکه به انضمام سه باب دکان دیگر میشد که - وقف سه دکان - بین او و کربلایی علی گلپایگانی - پدر همسر وی (5)مشترک بوده است.
در وقفنامهی حاضر، واقف همچون دیگر بانیان خیر، برای تمامی امور مسجد حتی جزئیترین کارها دستورالعملها و تکالیف خاصی تعیین کرده است که در این جا بدان پرداخته میشود.
بر اساس مندرجات وقفنامه، تولیت مسجد مادامالعمر با خود واقف است و پس از او به فرزندان پسر از پسر و یا پسر از دختر میرسد که پسر از پسر برای امر تولیت مقدم است.
در صورتی که در میان فرزندان کسی نباشد تولیت بر عهدهی عالم شهر است که در صورت تعدد علما، یک نفر از میان آنان،باید برای امور متولیگری این مکان به قید قرعه انتخاب شود.
از شروطی که واقف برای متولیان بعد از خودش قرار داد، آن است که متولیان موظف میشدند جمع و خرج یک سالهی مسجد را به اطلاع امام جماعت آن و برخی از بزرگان محل برسانند.
امام جماعت نیز نمیبایست بیش از اندازه غیبت داشته باشد و در صورت تکرار غیبت، از سوی خود نایبی قرار دهد. این نکته را هم باید افزود که امام جماعت علاوه بر عشر منافع حقالتولیه، از سه باب دکان نیز سهم میبرد.
بر اساس نظر واقف، درآمد پنج باب مغازه که بر مسجد وقف شده است، پس از کسر عشر منافع حق تولیت و هزینهی تعمیرات و تغییرات، میبایست صرف تعمیر و تخلیهی مستراحها و چاههای آن و خرید دلو و ریسمان شود .
و در صورتی که از محل درآمد مبلغی باقی ماند، به ترتیب صرف استخدام خادم برای مسجد، خرید چراغ و فانوس برای روشنایی آن و خرید بوریا و جز آن گردد. اگر هم مسجد هیچگونه مخارجی نداشت مبلغ را پسانداز و در سالهای بعد خرج کنند.
واقف، نظر مساعدی هم به امور دینی و مذهبی و مسائل آموزشی دارد؛ زیرا در وقفنامه چنین متذکر میشود که اگر منافع و درآمدی از موقوفات، زیاد آمد آن را صرف منبر و ترویج مسائل دینی و تعلیم قرآن و ذکر مصایب اهلبیت نمایند.
متن وقف نامه
هوبسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی وقف و وفق عباده لتحصیل الخیرات و جعلها سببا لرفع الدرجات و الصلوة و السلام علی محمد و آله الهادین الی سبل المبرات والذین بمحبتهم تقبل الطاعات و الاعمال الصالحات.
اما بعد، بر خازنان جواهر قادسهی عقول سلیمه و حواس مستقیمه که به براهین عقلیه و دلایل نقلیه، سود و زیان هر کار و فایده و خسران هر کردار را شناختهاند، واضح و لایح است که نقد عمر عزیز سرمایهی بازار روز عرصات و متاع گرانبهای هستی جز تحصیل اعمال صالحات را نشاید / و ذخایری که (یوم لاینفع مال و لابنون) (26 / 88) به کار نیاید، نباید.
و حطام بیثبات دنیای فانی جز صداق حوریان بهشتی قرار دادن چه کار آید. خوشوقت و فیروزبخت آن دیدهی دل بیدار توفیق یار که این بضاعت کاسده و سلعهی فاسده را با گوهر گرانبهای اضعاف مضاعف کالا / معاوضه و معامله نموده در میعاد (یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا) (30 / 3) به موجب وثیقهی محکمهی (من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له اضعافا کثیرة) (245 / 2) .
در صحیفهی مربحهی (و مثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتا من انفسهم کمثل حبة / بربوة اصابها و ابل فاتت اکلها ضعفین) (265 / 2) خزاین بیحساب اجر و ثواب در تحت تملک و حوزهی تصرف مخلد خویش آورد .
و با حیاتی جاودان در غرفات جنان مصاحب حور و غلمان (متکئین علی رفرف خضر و عبقری حسان) (55 / 76) بساط نشاط و عشرت گسترد / و حبذا حال خجسته مآل دانش نصیبی که به هدایت و ارشاد آیهی وافی هدایهی (و ما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عندالله) (110 / 2) در دار دنیا که مزرعهی آخرت است (6)،
تخمی صالح در کشتزار عمل افشاند تا به بهانهی دانه، منی و به ازای منی خرمنی، چنانچه مصدوقهی (مثل الذین / ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حخبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مأة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم) (261 / 2) ناطق است،
فراهم آرد و به دلالت نصوص صریحه و اخبار صحیحه اربح تجارات / و انفع معاملات صدقهی جاریه است که فایده و نمای آن علی مر الدهور و الاعوام به متصدقین عاید و راجع میگردد. و به شهادت عقل و نقل، افضل و اکمل صدقات جاریه احداث مساجد و معابد و بقاع و تحبیس و توقیف عقار و ضیاع به جهت تعمیر و بقای بقاع و ارتزاق و / انتفاع طلبهی علوم دینیه و معارف یقینیه و ناشرین آثار و اخبار علیهی نبویه و نحو ذلک است.
پس توفیق ربانی شامل حال فرخنده مآل عالیشأن عزت و سعادت توأمان خیرالحاج والتجار حاجی محمدابراهیم تاجر تنباکوفروش اصفهانیالاصل خلف مرحوم مغفور آقا محمدجعفر / [محل مهر: سلام علی ابراهیم] اصفهانی گردید .
که در دارالخلافهی طهران در محلهی بازار احداث مسجدی نموده و دکاکین متصله به مسجد مزبور ساخته و آنها را نیز وقف نموده که منافع آنها از قرار تفصیل ذیل در مصارف مسجد مزبور و امام آن صرف شود، لهذا وقف صحیح مؤبد شرعی و حبس مخلد ملی نمود - قربة الی الله / و طلبا لمرضاته موازی پنج باب از دکاکین مزبوره و دکه [ای] را که محدود به حدود ذیل میباشند.
حد اول از درب مردانه مسجد مزبور
حد آخر تا سه باب باقیمانده از دکاکین به درب زنانه مسجد
حدی به مسجد مزبور
حدی به شارع عام
بر کافه و قاطبهی مؤمنین از این جهت که هر ساله منافع حاصلهی از این پنج باب و دکهی متصلهی به هم بعد از وضع عشر از منافع از بابت حقالتولیه و پس از اخراج مخارج عین موقوفه / از جهت تعمیر و تغییر در آنها به نحو متعارف و برای حفظ و بقای آنها چنانچه احتیاج افتد .
مثل آنکه مدعی به هم رساند یا غاصبی بخواهد غصب نماید و نحوها که محتاج به دادن وجهی به غیر شود به نحو متعارف ملاکین بقیه را بعد از مصارف مزبوره صرف مسجد مزبور و مرافق آن از بیتالخلا و منبع / و چاه منبع نمایند.
و چنانچه در همهی تعمیر و مخارج به هم رسد و مداخل وفا به کل آنها ننماید اول تعمیر بیتالخلا نمایند و بعد از آن منبع و پس از آنها تعمیر مسجد و پس از فراغ از آنها آنچه متعلق به منبع و چاه است صرف نمایند .
از دلو و ریسمان و تنقیهی چاه و نحوها و پس از / تعمیرات و مخارج مزبوره اگر فاضل آید منافع موقوفه استیجار خادمی نمایند از برای خدمت مسجد مزبور و چنانچه چیزی فاضل آید صرف روشنایی مسجد مرقوم و آنچه متعلق باصباح است .
از قبیل چراغ و فانوس و غیرها و صرف بوریای مسجد نمایند و هرگاه در سنهی اولی / محتاج به تعمیر و مخارج نشوند و وجه از موقوفهی باقی بماند و فاضل آید، متولی ضبط و حفظ نماید آن را از برای سنهی بعد که صرف تعمیر و سایر مخارج به نحو مزبور نماید.
و چنانچه در سنهی ثانیه نیز تعمیری به هم رساند و مخارجی نباشد که صرف در آنها شود متولی مختار است که در وجوه بری که / متعلق به مسجد باشد صرف نماید از قبیل منبر و ترویج مسائل دینیه و تعلیم قرائت و ذکر مصایب اهلبیت علیهمالسلام و چنانچه در سنه [ای]
منافع وفا به مخارج آن ننماید و یا دینی بماند تکمیل و ادای آن در سنهی لاحقه نمایند. و باید به نحو مزبور مراعات ترتیب / نمایند و مبتداء سنه در صرف منافع از غرهی شهر ذیحجةالحرام من شهور سنهی 1266، یکهزار و دویست و شصت و شش هجری میباشد.
و تولیت موقوفه را واقف مشارالیه مادام حیاته به نفس نفیس خود موفوض داشته و بعده باولاده الذکور / والذکور من الذکور والذکور من الاناث و ذکور از ذکور مقدم است بر ذکور از اناث و هکذا ما تعاقبوا و تناسلوا؛ و شرط است [شد] (9)
در متولی بعد واقف در جمیع طبقات رشد و امانت و تقدم طبقهی اولی بر ثانیه با اتصاف / به وصفین مزبورین و در صورت تعدد و اتصاف کل به وصفین معتبرین هر یک که قیام و اقدام نموده مستقل و متعین است.
و عندالتنازع و التشاجر بینهم و تساویهم رجوع به قرعه نمایند و در صورت فقدان کسی که متصف به وصفین / باشد در طبقهی اول طبقهی ثانیه مقدم است و هکذا و چنانچه در طبقات هیچ کس اهلیت نداشته باشد .
یعنی رشید و امین نباشد تولیت راجع است به عالم بلد و عند تعدد العالم با علم مسلم و عند التعدد و الاشتباه نیز / رجوع به قرعه نمایند و شرط دیگر در طبقات بعد از واقف آنکه مداخل و مخارج مزبورهی هر ساله باید به اطلاع و استحضار امام مسجد مزبور و جمعی از عدول از اهل بلد بوده باشد، به این معنی که سالی یک دفعه مداخل و مخارج آن سال را به ایشان / بنماید.
و صیغةالوقف جامعة لجمیع الشرایطه المعتبرة فی الشریعة المقدسة - علی صادعها آلاف التحف والتحیه - حسب ما زیر و رقم فی هذه الوریقه سمت جریان پذیرفته (10)و قبض شرعی به عمل آمده همچنین واقف مشارالیه واقف مؤبد صحیح شرعی لازم اسلامی نموده /
سه باب دیگر از دکاکینی که متصله به مسجد مزبورند با اتصال آنها به یکدیگر که واقعند در سمت جنوب مسجد که محدود ذیل میباشند.
حد اول آنها از سه باب مانده از آخر پنج باب به در مسجد زنانه
حد آخر آنها الی درب مسجد زنانه
حدی به مسجد مزبور
حدی به شارع عام
قربة الی الله و طلبا لمرضاته بر مؤمنین از جهت صرف منافع حاصله از آنها هر ساله بعد از وضع عشر /(11)از منافع از بابت حقالتولیه و پس از تعمیر و مخارج عین موقوفه کما فصل فی السابق بقیه را به امام مسجد مزبور رسانند، به شرط آنکه امامتش به نحو امامت شرعیه بوده باشد و غایب نباشد.
به غیبت معتد بها و معرض کلی به امامت نباشد و زیاد از / یک سال غیبت او طول نکشد و در زمان غیبت معتد بها نایب و خلیفه[ای] از او در مسجد باشد و در صورت مسافرت به سفر زیارات چنانچه نایبی از برای خود قرار ندهد.
و زمان زیاد از یک سال طول نکشد نیز راجع به خودش باشد و در سایر اسفار اگر چه / یک سال هم نگذرد، مستحق چیزی نباشد و در صورتی که از برای مسجد امامی نباشد به وصف مزبور متولی آن وجه را در وجوه بر صرف نماید.
از قبیل ترویج مسایل دینیه و تعلیم قرائت و ذکر مصایب اهلبیت طهارت علیهمالسلام / و نحوها. و تولیت آن کما زبر فی السابق للواقف و بعده للمزبورین فی السابق علی الترتیب و التفصیل.
توضیح آنکه این سه باب با دکان هفت ثمن هر یک را واقف مشارالیه بر امام مسجد مزبور وقف نمود و یک ثمن / دیگر آنها را عالیشأن کربلایی علی خلف مرحوم آقا محمدطاهر گلپایگانی بر امام موصوف مرقوم، وقف نموده و صیغةالشرعیه جاری شده / و جمیع شرایط معتبرهی در وقف به عمل آمده از قبض و غیرها. وقفا لازما صحیحا شرعیا (فمن بدله بعد ما سمعه فانما ائمه / علی الذین یبدلونه) (2 / 181) و کان ذلک فی حادی عشر من ذیقعدةالحرام من شهور سنهی 1266.
[محل مهر:] یا ابراهیم خلیلالله
[محل مهر:] سلام علی ابراهیم
سجلات
2. قد اقر و اعترف الواقف المرقوم بجمیع ما رقم و انا العبد العاصی؛ [محل مهر:] عبده محمدباقر
3. بسم الله خیرالاسماء؛ قد اقر و اعترف جناب الحاج الواقف علی حسب ما زبر فیه لدی الجانی فی یوم الخمیس الخامس و العشرین من رجبالمرجب سنهی 1271؛ [محل مهر:] عبده الراجی محمد ابن محمد...(12)
4. قد وضح و صح تمام ما زبر فیه لدی فی 5 شهر رجبالمرجب 1271؛ [محل مهر:] عبده سید محمدمهدی ابن مرتضی الحسنی الحسینی (13)
5. بسمالله تعالی شأنه؛ قد اعترف جناب الحاج المسطور، زید عمره، بما فی الصحیفه لدی عبدالجانی فی لیلة السادس و العشرین فی ربیعالاول 1280؛ [محل مهر:] عبده حسن ابن نصرالله الحسینی(14)
6. قد اقر الواقف وفقه الله من المواقف بما رقم فیه لدی الخائف؛ [محل مهر:] یا یحیی
7. قد اعترف الواقف بجمیع ما رقم لدا، اقل السادات؛ [محل مهر:] حسن الحسینی
8. بسمه تعالی؛ صدر الوقف من الواقف الموفق بشرایطه حتی الاقباض و قبول المتولی و الحاکم لدی حسب ما فیه؛ [محل مهر:] الراجی عفو ربه عبدالحسین ابن علی (15)
9. بسمالله؛ قد وقف الواقف انجاه الله فی المواقف کما رقم مشتملا علی جمیع صحة و لزوما حسب ما درج بمحضر اقل خدام الشریعة؛ [محل مهر:] عبده الراجی عبدالحسین (16)
10. بسمالله تعالی؛ اقر بالوقف بشرایطه لدی؛ [محل مهر:] المحتاج الی الله الغنی، علی (17)
11. هوالله تعالی؛ قد وقع ما فیه کما فیه بمحضری و انا العبد الخاطی؛ [محل مهر:] اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسولالله
12. قدت جرت صیغة الوقف علی ما ذکر فیه لدی؛ [محل مهر:] عبده ابوالحسین الموسوی
13. بسمالله و الحمدلله: اعترف الواقف وفقهالله تعالی بما فیه عندی؛ [محل مهر:] عبده محمود بن محمدعلی (18)
14. [محل مهر:] الراجی الی الله محمد ابن محمود
15. هوالله... قد اقر عالی الشأن الحاج محمدابراهیم بتمام ما رقم فیه و نسبالیه فیه فی شهر ربیعالاول سنهی 1282؛ [محل مهر:] افوض امری الیالله عبده حسین الخلیلی
16. بسمالله تعالی؛ قد اعترف جناب الحاج محمدابراهیم بالوقف علی الوجه المسطور لدی فی لیلة الرابع عشر من شهر ربیعالثانی 1271؛ [محل مهر:] العبد المذنب میرزا محمد (19)
17. بسمالله تعالی شأنه فی الثامن عشر من ربیعالمولود سنه 1282،ر اشرف علی الحاج عالی شأن الحاج محمدابراهیم الواقف وفقهالله بمراتبه بجمیع ما فی هذه الوریقه من الوقف و التولیة علی التفصیل المرقوم حرره العبد الخاطی؛ [محل مهر:] عبده محمدصالح ابن حسن الموسوی (20)
18. قد اقر الواقف المروقم بتمام ما رقم فی المتن لدی؛ [محل مهر:] احمد شریف
19. هو اعترف بالوقف المرقوم لشرایطه لدی العبد الاقل؛ [محل مهر:] الراجی الی الله علی
20. بسمالله تعالی؛ صح بما زبر فیه لدی العاصی؛ [محل مهر:] محمدکاظم
21. قد اقر و اعترف الواقف المرحوم بجمیع ما زبر فیه انا العبد العاصی؛ [محل مهر:] عبده محمدهاشم
22. بسمالله تعالی؛ اقر الوقف بشرایطه لدی؛ [محل مهر:] عبده عبدالحسین
23. [محل مهر:] صحح ملکالتجار.
24. هو بسمالله تعالی؛ قد وقع جمیع ما رقم فیه لدی حرره؛ [محل مهر:] العبد المذنب عبدالله (21)
25. اقر و اعتراف بالوقف المزبور، حرره العبد الخاطی؛ [محل مهر:] عبده الراجی محمدجعفر ابن محمدعلی
26. انا شاهد علی ذلک بر مضمون(22)متن مشهدی رجب خباز ولد آقا حسنعلی سمنانی؛ [محل مهر:] رجبآقا
27. انا شاهد علی ذالک بر مضمون(23)متن مشهدی علی بارفروش ولد کربلائی عباس؛ [محل مهر:]...(24)علی
پی نوشت :
1- حجت بلاغی در فهرستی که از مساجد تهران به دست داده، این مسجد را به اشتباه مسجد حاج عبدالکریم اصفهانی نامیده است. برای اطلاع بیشتر رک: بلاغی، حجت، تاریخ مرکز تهران و مضافات (بخش ضمائم؛ فهرست مساجد تهران)، ج 2، بیجا، بینا، بیتا، ص 26.
2- منزل مسکونی حاج محمدابراهیم تاجر، در نزدیکی مسجد و در ابتدای کوچهی دکتر کاظمخان قرار داشت که مشتمل بر دو دست و یک باب بود و این از آماری که در 1269 ه.ق از تهران تهیه شده است، به خوبی مستفاد میشود. همچنین بر اساس این آمار، او در این محل دارای پنج باب دکان بود و به استثنای یکی از آنها که بسته بود، مابقی شامل یک باب خبازی، یک باب بقالی، یک باب تنباکوفروشی و یک باب علافی میشد. حاج محمدابراهیم با مشارکت ملا محمد، چهار باب دکان دیگر نیز در همین محله داشت که عبارت بود از یک باب بقالی، یک باب علافی، یک باب حلیمی و یک باب دیزیپزی. برای اطلاع بیشتر در این باره، رک: آمار دارالخلافهی تهران (اسنادی از تاریخ اجتماعی تهران در عصر قاجار)، به کوشش سیروس سعدوندیان و منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران، نشر تاریخ ایران، 1369 ش، صص 142 و 179.
3- علت شهرت این مسجد به جزایری، نسبت برخی از ائمهی جماعت این مسجد به جزایری است؛ از آن جمله مرحومان آیتالله سید نصرالله جزایری، سید محسن جزایری، سید صدرالدین جزایری، سید محمدعلی جزایری و... (تحقیقات میدانی: مصاحبه با حاج عباس لعلی، فرزند واقف).
4- تحقیقات میدانی.
5- تحقیقات میدانی.
6- اشاره به حدیث نبوی «الدنیا مزرعةالاخرة» است؛ برای اطلاع بیشتر، رک: احیاءالعلوم، ج 4، ص 14؛ کنوزالحقایق، طبع هند، ص 64 (به نقل از: فروزانفر، بدیعالزمان، احادیث مثنوی، تهران، امیرکبیر، 1361 ه.ش، ص 112.).
9- در متن: به همین صورت آمده است.
10- در متن: پذیرفته.
11- در متن: «از» تکرار شده است.
12- در متن پاک شده است.
13- وی متولد 1185 ه.ق است. فتحعلی شاه او را در 1237 ه.ق امام جمعهی تهران کرد. برای اطلاع بیشتر، رک: محبوبی اردکانی، حسین، چهل سال تاریخ ایران در دورهی پادشاهی ناصرالدین شاه [تعلیقات بر المآثر والآثار اعتمادالسلطنه]، ج 2، اساطیر، 1368 ه.ش، ص 742؛ او صاحب شرح نهجالبلاغه به فارسی نیز هست. رک: طهرانی، شیخ آقابزرگ، الذریعه الی تصانیفالشیعه، ج 14، بیروت، دارالاضواء، بیتا، ص 148.
14- وی خلف مرحوم حاجی سید نصرالله استرآبادی - طاب ثراه - است.(آگاهی فوق برگرفته از سواد وقفنامهی مورخ هشتم برج اسد سال اودئیل 1331 ه.ق است.).
15- این مهر مربوط به مرحوم مغفور حجتالاسلام شیخ عبدالحسین طهرانی، فرزند علی معروف به شیخالعراقین است. او از بزرگان، علما و مجتهدان امامیهی اواخر قرن 13 ه.ق است که به سال 1286 ه.ق در سن 67 سالگی در کاظمین درگذشت. برای اطلاع بیشتر، رک: میر محمدصادق، سید سعید، «مسجد - مدرسهی شیخ عبدالحسین»، مجلهی مسجد، س 5، ش 66، صص 69 - 67.
16- بر اساس سواد وقفنامهی تاریخدار، این مهر متعلق به مرحوم آقا شیخ عبدالحسین شوشتری است. اعتمادالسلطنه، او را از علمای بزرگ و از ائمهی جماعات دارالخلافهی تهران برشمرده است. برای اطلاع بیشتر، رک: اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، المآثر والآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1363 ه.ش، ص 214.
17- این مهر متعلق به حاج ملاعلی کنی، روحانی برجسته و عالم طراز اول و نافذالکلام تهران در عهد ناصری است. او در 1220 ه.ق در قریهی کن، از قراء حومهی غربی تهران، به دنیا آمد و در 27 محرم 1306 ه.ق در تهران در سن 85 سالگی درگذشت. وی سومین متولی مسجد و مدرسهی خان مروی است؛ برای اطلاع بیشتر، رک: میر محمدصادق، سید سعید، «مسجد و مدرسهی خان مروی»، مجلهی مسجد، س 5، ش 29، ص 75.
18- بر اساس مندرجات سواد وقفنامهی تاریخدار،این مهر متعلق به مرحوم آقا محمود کرمانشاهی است. از فرزند محمدعلی و مقیم تهران بود. از آثار او میتوان به تنبیهالغافلین در رد صوفیه، معجون الهی و شرح دعای سمات اشاره کرد. وی در 1269 ه.ق درگذشت و قبر او در کربلا در رواق پایین پا واقع است. برای اطلاع بیشتر، رک: اعتمادالسلطنه، پیشین، ص 244.
19- این مهر متعلق به حاج میرزا محمد اندرمانی، از مجتهدان طراز اول تهران در عهد ناصری است. اعتمادالسلطنه در باب شخصیت او مینویسد: «به واقع او در ترویج شرع مقدس و کمک به مسلمانان و حل و فصل مشکلات مسلمین بر اساس موازین و قوانین شرع، کوشش فراوان نمود و بر اکثر علمای دارالخلافه ریاست و تقدم داشت». او دومین متولی مدرسهی خان مروی پس از تبعید حاج میرزا مسیح تهرانی است. برای اطلاع بیشتر، رک: اعتمادالسلطنه، پیشین، ص 206؛ میر محمدصادق، سید سعید، «مسجد و مدرسهی مروی»، پیشین، ص 75.
20- بر اساس سواد وقفنامهی تاریخدار، این مهر متعلق به حجتالاسلام آقا میرصالح عرب است.
21- بر اساس مندرجات سواد وقفنامهی تاریخدار، این مهر متعلق به مرحوم آقا شیخ عبدالله مجتهد معروف به کهکی است.
22- در متن: مذمون.
23- در متن: مذمون.
24- در متن پاک شده است.
میراث جاویدان
این مقاله در تاریخ 1402/7/6 بروز رسانی شده است.
نویسنده: سید سعید میر محمد صادق
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}