وقفنامه ی دو قنات صدرآباد و کاظم باد و دکان های پیرامون باغ نظامیه ی تهران
در این دو وقفنامه مرحوم میرزا آقاخان نوری، حق استفاده از آب دو قنات صدرآباد و کاظم آباد را برای بخشی از خانهها، باغها، حمامها و محلات تهران قدیم و نیز قسمتی از درآمد دکان هایی را برای تنقیه و لاروب قناتهای مورد اشاره و کمک به زوار تهیدست عتبات عالیات مقرر داشته است.
نقل شرح حال مختصری از واقف، همچنین اندک اشاره به عمارتی مکه واقف در باغ نظامیه، جایی که مظهر دو قنات در آنجا بوده، احداث کرده است، مقدمهی آن دو متن و حواشی قرار میدهیم:
میرزا نصرالله خان نوری معروف به میرزا آقاخان فرزند اسدالله خان نوری لشکرنویسباشی (متولد 1222 ه.ق) پس از درگذشت پدرش (در 1242 ه.ق).
ابتدا لشکرنویس و سپس لشکرنویسباشی شد و با برخورداری از استعداد و چربزبانی، در دربار فتحعلی شاه ترقی کرد و در آغاز سلطنت محمدشاه از سمت لشکرنویسباشی به مقام وزارت لشکر ارتقا یافت و تا آغاز صدارتش، همچنان در این سمت باقی ماند.
در دورهی صدارت حاج میرزا آقاسی، به سبب جاهطلبی، با وی درافتاد و حاجی با کسب اجازه از شاه او را به کاشان تبعید کرد. پس از فوت محمدشاه و پیش از آمدن ناصرالدین شاه به تهران، میرزا آقاخان بیخبر از کاشان به تهرآن آمد و در عمارت خورشید (واقع در پشت عمارت تخت مرمر) در منزل مهد علیا اقامت گزید،
لیکن چون میرزا تقیخان امیرکبیر برای برگرداندن وی به تبعیدگاهش کاشان پافشاری کرد، او به سفارت انگلیس در قلهک رفت و متحصن شد.
آنگاه پس از قتل امیرکبیر، در 1268 ه.ق، میرزا آقاخان صدر اعظم شد و مدت هفت سال (تا دوشنبه 20 محرم 1275) بر مسند صدارت نشست.
سپس از مقام خود عزل و با کسان و بستگان و فرزندان از تهران تبعید شد و چند سالی را در اصفهان و قم به حالت تبعید به سر برد و سرانجام در شب جمعه دوازدهم شوال 1281 در قم درگذشت.
از وی هفت پسر و چهار دختر باقی ماند و در 1270 ه.ق، در باغ نظامیه برای پسر بزرگ خود میرزا کاظمخان که بعدها نظامالملک لقب گرفت عمارتی ساخت.
حد شمالی این عمارت قسمت جنوبی میدان بهارستان فعلی بود که ساختمان و تزیینات و نقاشی آن تا 1273 ه.ق به طول انجامید و به مناسبت لقب نظامالملکی پسرش آن را نظامیه نامید.
در قسمت جنوبی عمارت حوض بسیار بزرگی ساخته شده بود که آب دو قنات صدرآباد و کاظمآباد از فوارهی وسط آن بیرون میآمد
و از اطراف به پاشویهها میریخت و از سمت جنوب از دیواره مانندی به پایین سرازیر میشد و به طرف آخر باغ و خانهها و محلات شهر میرفت.
عمارت مذکور پس از میرزا کاظمخان نظامالملک اول، محل اقامت فرزندش میرزا عبدالوهاب خان نظامالملک دوم و سپس پسرش افخمالملک و نیز دو پسر افخمالملک به نامه ای عبدالعلی خان و میرزا حسین خان خواجه نوری (معاون سابقه وزارت دارایی) و خواهرشان - که از بطن دختر شاهزاده عزالدوله، برادر ناصرالدین شاه بود - گردید.
اینان و دیگر وراث مرحوم صدر اعظم، باغ و عمارت را به یکی از تجار قزوین (احتمالا به نام غلامحسین خان) فروختند.
وی نیز در آن عمارت و قسمت باقی مانده از باغ، کافه و رستورانی باشکوه به نام لقانطه احداث کرد که مردم تهران سالها در آن آمد و شد داشتند و گفتنی است که در استخر این قهوهخانه قایقرانی هم میشد.
بعدها وزارت فرهنگ، عمارت و باغ را خریداری کرد. در سالهای اخیر، جبههی شمالی آن بازسازی گردیده و ظاهرا استخر و فضای باقیمانده از باغ همچنان موجود و برای تعلیم شنا، مورد استفادهی جوانان است.
از هر چهار طرف تالار عمارت نظامیه، پردههای نقاشی، دیوارها را میپوشانده؛ به طوری که پردهی نقاشی قسمت غرب، تصویر ناصرالدین شاه را در حال جلوس، و صدر اعظم و پسرش نظامالملک و پسران خردسال شاه را در طرفین تخت،
و سه طرف دیگر نیز نقوش کلیهی رجال، اعیان و ارباب مناصب لشکری و کشوری را به حالت ایستاده نشان میداده است و در گوشهی شمال شرقی تالار در یک پرده، صورت نمایندگان مختار خارجه منقوش بوده است:،
حیدر افندی کاردار سفارت عثمانی؛ لاگوفسکی کاردار سفارت روس و کنت دو گوبینو کاردار سفارت فرانسه و در طرفین آنها هم میرزا سعیدخان وزیر دول خارجه و میرزا عباسخان منشی اول وزارتخانه قرار داشتهاند.
اما سبب نبودن نقش نمایندهی انگلیس، سر چارلز موری آن بوده که وی به سبب اقدام ایران برای بازپس گرفتن هرات با صدر اعظم نقار به هم رسانیده و تهران را ترک گفته بوده است.
ظاهرا بعدها این پردهها را به موزهی ایران باستان منتقل کردند و اینک در موزهی کاخ گلستان محفوظ است.
شمسالشعرا سروش اصفهانی به سبب خاتمهی بنای عمارت نظامیه اشعاری سرود که بر سنگهای مرمر ازارهی تالار منقور و بیت زیر از آن، متضمن ماده تاریخ بناست:
کلک مشکین سروش از پی تاریخ نوشت
«ای نظامیه طربزائی آباد بپای»(1)
بازپسین نکتهی قابل ذکر آنکه مراجعهی خوانندگان گرامی به نقشهی قدیم تهران که همراه این مقال است، موقع استفاده کنندگان از آب وقفی را به خوبی روشن میسازد. و اما متن وقفنامهها:
متن وقف نامه 1
هو المالک بالاستحقاقبسم الله خیر الاسماء الحمد لله مالک الاملاک و رافع الافلاک الذی بیده من السمک الی السماک و صل علی محمد المخاطب بخطاب «لولاحک» (2) الحمد لله الواقف علی الضمائر و المطلع علی السرائر و الصلوة و السلام علی اشرف الانبیاء محمد و آله. بعد الحمد و الصلوة،
چون روشن سوادان کتابخانهی تجارت به دیدهی بصیرت از نسخهجات اوضاع ازمنه و دهور خواندهاند که هر فردی از افراد انسانی را جامهی مستعار این جهان افکندنی است.
و هر آفریده را اندیشهی بقای جاودانی در این دار فانی محض خیال و... از خم کمند اجل ورزیدن فرضی است محال و بنای کالبد انسانی از آن سستتر که تواند پیش سیلاب اجل پای ثبات فشرد،
زیرا که وضیع و شریف چون پست و بلندی موج آب همگی در جویبار زندگی از پی هم روان و پیر و جوان مانند لیل و نهار جملگی از دار فنا به شهرستان بقا از پی یکدیگر دوان و صحیفهی هر حیوانی به سجل (کل من علیها فان) (3)
مسجل و طومار هر بقائی به خاتم (اینما تکونوا یدرککم الموت) مزین گشته. قصور ابدان به سیلاب مرگ ویران خواهد شد، فلاجرم مسافران شهرستان بقا، بعد از رحیل از دار فنا چند صباحی در حسرتآباد قبور و شهرستان گور، که اول منزل از منازل آن راه دور است،
عنوان و در این مقام که دهلیز سرای عشرت انجام است توقف نمودن لازم است که مستعد عود به موطن اصلی گردند و بر هر عاقل بصیر لازم است که فکر توشه از برای سفر خود مهیا نماید تا مرحله پیمای عالم بقا و متنعم به نعمای عظمی گردد.
و چون زاد و راحلهی این سفر وحشت اثر، صدور اعمال و اعطای اموال و ارتکاب خیرات و مبرات است، و افضل اعمال صدقات جاریه است
لهذا جناب جلالت مآب رفعت و عظمت و حشمت انتساب کفایت و کفالت نصاب ناظم مناظم عدل و احسان ماحی آثار الظلم و العدوان قواما للدولة و السلطنة و الاقبال نظاما للشوکة و الحشمة و الاجلال الاجل الاشرف الارفع الامجد الاکرم الافخم، الشمس الطالع فی فلک المجد و العز و العلا و البدر اللامع فی سماء الرفعه و العظمة و الاعتلاء اعتماد الدولة العلیة العالیة صدر اعظم دولت علیهی ایران، میرزا آقا خان زاد الله اجلاله [محل مهر واقف] وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد ملی فرمودند قربتا الی الله و طلبا لمرضاته، بر کافهی مؤمنین اثنی عشریه همگی و تمامی چهار سهم از کل شش دانگ از هر یک از دو رشته قنات (4) صدرآباد(5) و کاظمآباد (6)
واقعتین در بلوک شمیران من بلوکات حومهی دارالخلافهی طهران، هر یک با جمیع متعلقات و منضمات از انهار و مجری المیاه و حرایم و سایر ما یتعلق بها که دهنهی قناتها از میان حوض بزرگ دریاچهی باغ نظامیه (7)
بیرون میآید که به انجام استعمالات و انتفاعات از آن بهرهمند گردند و به این نحو آب آن را در محلات و مدارس و مساجد و حمامات و غیرها [ی] دارالخلافهی طهران جاری نموده که آب آن داخل شترگلویی (8)
که از پشت باغ سپهدار (9) و عمارات نواب علیه سرکار شاهزاده ضیاءالسلطنه (10) است انداخته به نهری که از درب حمام جنت مکان محمدحسن خان سردار(10) میگذرد و از پیش روی عمارت رضوان آشیان محمدزکی خان(11)
طاب ثراه، میگذرد به عمارت شهر جناب جلالت مآب واقف معظم، زید عمره و توفیقاته، و عمارات جناب جلالت انتساب عظمت و حشمت اکتساب مؤتمن السلطان آقای نظامالملک (12)،
ادام الله اجلاله العالی و زادالله عمره و عزته، و از آنجا بیرون آمده به هر جای شهر دارالخلافه که مشرف است میرود، الی پشت مسجد شاه دارالخلافه و هر جا که وفا کند خواه به عمارت یا حمامات یا آب انبارها و شرب باغها و اگر ضرور شود یک روز از ایام هفته را به کوچهی عربان (13) و کنار خندق(14)
و به خانههای محلهی حیاط شاهی (15)تا مدرسهی مشهوره به مدرسهی مرحوم یزدی و مشهوره به مدرسهی فخریه (16) و خانههای آن سمت تا مسجد حکیم (17)
به اذن متولی، زید عمره، ببرند و هر نوع تصرفی که خواسته باشند بکنند و هر که از آب مزبور به قصد تملک، تصرف و حیازت نمود مالک خواهد بود و دیگری در آن تصرف نمیتواند نماید.
و تولیت عین موقوفه را اولا به نفس نفیس خود مفوض فرمودند و بعد از خود به جناب جلالت مآب شوکت و عظمت انتساب رفعت و حشمت اکتساب، الاجل الاکرم الافخم، آقای نظامالملک، ادام الله اجلاله العالی، است و بعد به اکبر اولاد ذکوری است.
که از بطن والدهی ماجدهی جناب جلالت مآب آقای نظامالملک، زید عمره، بوده باشد خواه از ذکور و خواه از اناث و چنانچه ایشان هم منقرض شوند تولیت مخصوص است
با مجتهد جامعالشرایط دارالخلافهی طهران، حفت بالامن و الامان، و در صورت لزوم از این چهار شبانهروز وقفی به اذن متولی، آب به سایر جاهایی که ذکر نشده ببرند.
و همچنین خانههایی که در زیر باغ نظامیه در بیرون شهر ساخته شده و میشود و سربازخانه ی درب دروازهی شمیران مادام که کوچ و عیال مردم در آنجا ساکن است و صدق خانه بر آن بکند .
شرب نمایند و به قدر ضرورت از آن آب به اذن متولی ببرند و همچنین هرگاه آب قنات مرحوم حاجی میرزا علیرضا (18)
که از دروازهی شمیران به سمت محلهی پامنار و کوچه بازار آن سمت شهر جاری میشود مقطوع شود و اهل آنجا به جهت آب تنگی داشته باشند
به اذن متولی خانههای آن کوچه و بازار تا به جایی که آب سوار میشود هفتهای یک روز مشروب سازند. و نبایست احدی چند دیناری به هیچ اسم و رسم از کسی مطالبه نکنند.
و آنچه بگیرند حرام است و صیغهی وقف ایجابا و قبولا علی ما قررها الشارع الشریف وقوع یافته، قبض و اقباض و شرایط وقف بأی نحو کان به عمل آمده است. وقفا صحیحا شرعیا ملیا و کان ذلک فی چهارم شهر ربیعالاول 1274، [محل مهر واقف] عبده آقاخان ابن اسدالله.
به تاریخ شهر ربیعالاول 1274، وقف صحیح است موافق همین تفصیل متن و حاشیه هرکس تخلف و مداخله در وقف کند بدون اذن متولی وقف، به لعنت خدا و نفرین رسول خدا گرفتار شود انشاءالله.
توضیح آنکه تا ممکن شود این آب از مجرای مزبور در وقفنامه که محلهی خود واقف خیر مواقف است تجاوز نکند،
مگر آنکه در محلههای دیگر چنان سخت بشود که آب به هم نرسد و بر مردم زیاد تنگ بشود، متولی میتواند اذن بدهد کمه به هر جایی که میتوانند در محلهای شهر آب را ببرند و آب سوار بشود و ممکن باشد ببرند؛
و دریگر آنکه در شهر یا در خارج شهر از خانههایی که زیر دست این قنات است اذن دارند که از این قنات آب ببرند و در هر جایی که اطلاق زراعت بشود،
از قبیل صیفی یا گندم یا جو یا غیر آنها که زراعت بر آنها صدق کند، حرام است از این آب مشروب نمایند و به آب انبارها و باغچهها و حمامها ببرند
و هرگاه خدای نکرده یکی از محلهای شهر دارالخلافه مخروبه شود که بخواهند زراعت نمایند، حرام است از این آب مشروب نمایند.
و این آب را به محل زراعت خواه صیفی باشد و خواه شتوی و باغچههایی که در شهر است و به اجاره میرود و از حد باغچههای سر خانه بیرون است،
حرام است از این آب مشروب نمایند مگر باغ وقفی مدرسهی مرحوم خان مروی(19)، طاب ثراه، مادامی که منفعت آن صرف طلاب مدرسهی خان مروی میشود اذن دارند که آن باغ را مشروب نمایند .
و دیگر آنکه در بین عبور آب از کوچه به هر قسم که بخواهد ببرند و از یکدیگر به طریق سرقت هم ببرند مختارند و مباح است، دیگر نگویند که امروز نوبهی من است یا نوبهی دیگری و کان ذلک فی تاریخ شهرتین من شهور سنهی 1274 [محل مهر واقف].
انا شاهد بذلک [محل مهر] عبده داود بن آقاخان (20) (ذلک الکتاب لا ریب فیه) [محل مهر] علی بن آقاخان (21)انا شاهد بذلک [محل مهر] لا اله الا الله ملک الحق المبین عبده محمدکاظم.
بسم الله تعالی. قد وقع وقف اربعة اسهم من سبعة اسهم من تمام القناتین المزبورتین حسب ما سطر فی الورقة مصرفا و تولیة ایجابا و قبولا معالشرایط المقررة والقیود المعتبرة علی الوجه الموضح فی الهامش من القبض و الاقباض منه دام اجلاله العالی اللهم تقبل منه بحق محمد و آله. [محل مهر مرحوم مغفور حجتالاسلام] العبد المذنب میرزا محمد اندرمانی (22)
متن وقف نامه 2
هو الواقف علی الضمائربسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله الواقف علی الضمائر و المطلع علی السرائر و الصلوة و السلام علی خیر خلقه و اشرف انبیائه محمد و عترته و اولاده الطاهرین.
حمد بیحد و ستایش لایعد مختص ذات خداوند احد است که شاهباز بلندپرواز خیال و شاهین تیز پر صاحبان کمال را در هوای معرفتش بال و پر سوخته.
حکیمی که اگر افلاطون نفس سالها در ریاضتکشی معرفتش گردد جز «ما عرفناک حق معرفتک» تنطق نتواند نمود. مصوری که اگر نقشپرداز قلم از کلک دفتر قرنها بر صفحهی خواطر رقم زند، غیر از صورت «سبحانک لا احصی ثنائک کما اثنیت علی نفسک» نتواند نگاشت.
واجبالوجودی را که به کل اشیاء عارف و دانا و سرائر ناطقین و خطرات قلوبالصامتین در نزد جنابش ظاهر و هویدا. تحف و تحیات متظاهره و درود نامعدود متکاثره و تسلیمات متواتره نثار مرقد مطهر و مضجع منور منشأ ایجاد عالم و اشرف اولاد بنیآدم و کافه ی ابناء را خاتم، مدرس مدرس رسالت، کرسینشین حجرهی جلالت، صدر گزین مسند ریاست، قطب فلک نبوت، فهرست عالم خلقت، اعنی سید انبیا محمد مصطفی علیه و آله آلاف تحیة والثنا و بر ارواح اولاد آن جناب صلواة الله و سلامه علیه. و بعد بر هوشمندان شریعت کیش و لبیبان عاقبتاندیش و طالبان قرب دلریش مخفی و پوشیده نیست که جناب ربالارباب از حکمت بالغهی کامله و الطاف وافرهی شامله این دار فانیه را مضمون «الدنیا مزرعة الاخرة»،
محل زراعت و دار طاعت قرار داده که به وسیلهی آن وصول به دار باقی و استقرار به اعلا مراتب عالیهی آن حاصل نمایند.
لهذا بر هر فردی از افراد بنیآدم لازم است که نعمت فانیه را انفاق نموده، تحصیل سعادت نمایند و مفاد آیهی شریفهی (فاستبقوا الخیرات)(23) را اجابت نموده در تقدیم اعمال صالحه با رجاء ثواب
(انه خیر لمن [آمن و] عمل صالحا)، به اندازهی طاقت در مراسم طاعت کوشد و به مدلول (لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون)(24)،
نعیم فانیه را انفاق نموده، نعمای جاوید را فائز گردد و قدر امکان تخم سعادت در این عالم کارد تا در یوم (لاینفع المال و لا بنون)(25)
بدرود و چون توفیقات ازلی و تأییدات لمیزلی شامل حال و کافل احوال فرخنده مآل جناب جلالت مآب اجل اکرم صدر اعظم اعتمادالدوله میرزا آقاخان نوری، دام مجده العالی [مهر واقف عبده آقاخان بن اسدالله] گردید،
فلهذا وقف عام و مؤبد صحیح شرعی و حبس تام صریح مخلد ملی اسلامی فرمودند مر همگی و تمامی املاک و مستغلات مفصلهی ذیل را مادامت السموات و الارض قربة الی الله تعالی و طلبا لمرضاته و تماما واقعه در جنب باغ نظامیه،
دکاکین جنب شمالی کاروانسرای واقع در بالای خیابان نظامیه (26) متصل به هم نوزده باب، جنب طویله ی بزرگ پایین خیابان یازده باب، مقابل درب باغ نظامیه دو باب جنبین درب جنوبی خیابان که از شهر داخل خیابان میشود
سه باب، دکان خارج از خیابان دو باب، طویله و بهارند باب، کاروان سرای واقعه در بالای خیابان نظامیه به انضمام طویله و بهاربند علی حده متصل به آن بالتمام از عرصه و اعیان واقع در خارج دروازهی شمیران(27)
دارالخلافهی طهران معدودهی فوق است از عرصه و اعیان و ابنیه و آلات و ابواب و اخشاب و کافهی ملحقات و عامهی منضمات هر یک بدون وضع شیئی از آن بر مصارف آتیه که همه ساله متولی شرعی آن جمع و ضبط منافع و مداخل دکاکین و سرای مرقومه نماید
و نصف آنچه را که حاصل من باب حقالتولیه در هر مرتبه از مراتب و هر طبقه از طبقات بردارند و از نصف دیگر بعد از وضع مخارج ضروریه و لازمهی عین موقوفه آنچه را باقی ماند صرف تنقیه و لاروب و نوکن قنات وقفی جناب جلالت مآب اجل اکرم صدر اعظم که جاری در باغ نظامیه است
نمایند، چه رشتهی شمسآباد که رو به لویزان (28)میرود و چه رشتهی کاظمآباد که هر دو رشته، دهنهی آن یکی است.
و یک آب بیرون میآید و مقصد آن دو رشته است و در صورت عدم حاجت قنات به لاروب و نوکن نگاه دارند، چنانچه دو سال بگذرد و مخارج تعمیر قنات نه از پیشکار (29)
و نه لاروب حاجت نشود، متولی مختار است که صرف زوار فقیر کربلای معلی نماید، یا صرف تعزیهداری جناب سیدالشهداء، علیهالسلام، نماید.
هو تولیت عین موقوفه را اولا قرار فرمودند از برای خود و بعد از برای سرکار عظمت مدار جلالت اقتدار محمدکاظم خان، ملقب به نظامالملک، فرزند سعادتمند خود و بعد به اکبر اولاد ذکور معزیالیه نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن و چنانچه خدا نخواسته اولاد ذکور ایشان منقرض شود تولیت مفوض به اکبر اولاد ذکور است که از بطن والدهی مکرمهی نظامالملک بوده باشد،
خواه از ذکور و خواه از اناث و در صورت انقراض ایشان تولیت از برای مجتهد جامعالشرایط دارالخلافهی طهران است،
و از کسی حبه و دیناری مطالبه نکنند عوض آب که حرام است و صیغهی وقف به شرایط مقرره جاری شد و قبض و اقباض و تسلیم و تسلم به عمل آمد .
و کان وقوع ذلک به تاریخ یوم بیست و پنجم شهر جمادیالاخره من شهور سنهی یک هزار و دویست و هفتاد و پنج قمری (30) 1275 [محل مهر واقف،
عبده آقاخان ابن اسدالله]: به تاریخ شهر جمادیالاخره 1275 به شرایط مرقوم متن وقف صحیح است. هر کس بیاذن متولی وقف دخل و تصرف کند به لعنت خداوند تبارک و تعالی گرفتار شود. حرره آقاخان بن اسدالله واقف طایفهی خواجه نوری.
بسم الله تعالی قد وقع وقف الاملاک المزبوره حسب ما سطر مصرفا و تولیة و شرایط باذن الواقف الموفق ایجابا و قبولا منی و انا العبد الاقل [محل مهر] حجتالاسلام مرحوم معظمالیه، العبد المذنب میرزا محمد.
بسم الله تعالی قد وقع الوقف المرقوم کما سطر فیه من الواقف المعظم لدی فی التاریخ [محل مهر] حسین منی و انا من حسین(31)
انا شاهد بذلک [محل مهر] لا اله الا الله الملک الحق المبین، عبده محمدکاظم (32) ذلک الکتاب لاریب فیه [محل مهر] لا اله الا الله الملک الحق المبین، عبده علی.انا من الشاهدین [محل مهر] عبده داود بن آقاخان.
پی نوشت :
1-اقبال آشتیانی، عباس، «یک گوشه از عمارت نظامیه»، یادگار، س 2، ش 6، صص 54 - 51؛ نیز بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران، 1363 ش، ج 4، صص 379 - 363.
2- اشاره به حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک»، در خطاب باری تعالی به پیامبر اکرم (ص).
3- آیهی 26، سورهی الرحمن.
4- در پایان وقفنامه، عبارت «چهار سهم اهز هفت سهم از کل شش دانگ هر دو قنات» آمده است و محتمل است که در رونوشتبرداری اینجا عبارت «از هفت سهم» افتاده باشد.
5-در وقفنامهی دوم: شمسآباد. ظاهرا به مناسبت شغل صدارت واقف، به صدرآباد موسوم شده است.
6-کاظمآباد، احتمالا از نام پسر بزرگ میرزا آقاخان (میرزا کاظمخان) مأخوذ است. کاظمآباد، زیر مبارکآباد قرار داشت و بعدها عینالدوله، کاظمآباد و مخلصآباد و قسمتی از لویزان را خرید و به نام خود که مجید میرزا بود به «مجیدیه» موسوم ساخت.
7-باغ نظامیه، یکی از باغهای بزرگ شمال تهران قدیم بوده است و حدود آن را امروزه میتوان جنوب میدان بهارستان و غرب خیابان بهارستان، از میدان مزبور تا سرچشمه، و خیابان مسعود سعد و خیابان ملت تا اواسط خیابان امیرکبیر قرار داد. بعدها ظل السلطان قسمتی از اراضی آن باغ را خرید و عمارت مسعودیه (وزارت فرهنگ قدیم) را در آن بنا کرد. قسمتهای جنوبی آن نیز به خانهها و محلات از جمله سرتخت بربریها و غیره اختصاص یافت و به کوچهی نظامیه در غرب و کوچهی باریک موازی خیابان بهارستان در شرق و کوچهی جنوبی آن محدود شد.
8-شترگلو، راهگذر نهر آب (یا جوی) از راهرو زیرین ساختمان یا جاده و رودخانه و یا خندق است و به شکل گردن شتر یعنی نیمدایره مانند، یا میانهی آن به شکل مقطع مستطیل است که آب از مجرای چاه مانند یک طرف پایین میرود و مرای افقی زیرین را میپیماید و از مجرای چاه مانند طرف دیگر، بنابر قانون ظروف مرتبطه بالا میآید و روان میشود.
9-باغ سپهدار در مغرب باغ وزیر مختار روس (غرب دهنهی پامنار) و کنار خندق (قسمتی از جنوب خیابان امیرکبیر فعلی) واقع بوده است. و مراد از سپهدار، ظاهرا غلامحسین خان سپهدار، پسر یوسفخان گرجی (1303 - 1223 یا 1304 ه.ق) شوهر ماهبیگم خانم، دختر بیست و دوم فتحعلی شاه است که حکومت اصفهان و کرمان و عضویت دارالشورای دولتی و حکومت قزوین را داشته است (بامداد، ج 3، صص 5 -3).
10-عمارت ضیاءالسلطنه در مغرب باغ سپهدار و جنوب قسمتی از خیاببان امیرکبیر فعلی واقع بود. ضیاءالسلطنه نیز دختر فتحعلی شاه و همسر میرزا مسعود گرمرودی است.
11-محمدزکی خان، یکی از پنج محصلی است که عباس میرزای ولیعهد برای تحصیل علوم جدید به اروپا فرستاد. وی مترجم تاریخ معروف عثمانی از فرانسه به فارسی است که هامرپور گشتال، خاورشناس اتریشی، نگاشته است.
12-عمارت صدراعظم و فرزندش نظامالملک، عمارت صدراعظم در پایین کوچهی سردار واقع بوده است و بعدها آن را امام جمعه خوبی خریداری کرد که کوچهی امام جمعه در خیابان ناصر خسرو فعلی یادآور آن زمان است؛ عمارت نظامالملک در جنوب عمارت صدراعظم قرار داشت، مرحوم احمد نراقی آن را خرید و سپس وزارت فرهنگ و هنر این عمارت را از ورثهی او ابتیاع نمود و حال در اختیار دارد.
13- کوچهی عریان در غرب کوچهی سردار و جنوب غربی باغ ضیاءالسلطنه واقع بود.
14- مراد، قسمتی از خندق قدیم تهران است، در محل خیابان امیرکبیر فعلی.
15- محلهی حیاط شاهی در جنوب غربی محلهی عربان قرار داشت.
16- مدرسهی یزدی، مشهور به فخریه (اطلاعی از آن به دست نیامد).
17- مسجد حکیم در جنوب شرقی محلهی حیاط شاهی واقع بوده است.
18- قنات حاج میرزا علیرضا، از قناتهای معروف تهران است. آب آن از شرق میدان بهارستان و خیابان نظامیه میگذرد و سرچشمه و شرق خیابان سیروس را مشروب میسازد.
19- باغ خان مروی در جنوب مدرسهی مروی قرار داشت و امروزه محل دبیرستان مروی است.
20- داود بن آقاخان، پسر دوم میرزا آقاخان نوری (1296 - 1258 ه.ق) است. اراضی داودیهی تهران (ناحیهی میان خایابان ظفر و میرداماد) نام خود را از او دارد.
21- علی بن آقاخان، پسر سوم میرزا آقاخان نوری است.
22- حجتالاسلام میرزا محمد اندرمانی، از مجتهدان معروف اواسط دورهی ناصری بود که بعدها مرحوم میرزا حسن آشتیانی مقام او را احراز کرد.
23- قسمتی از آیهی 148، سورهی بقره.
24- قسمتی از آیهی 92، سورهی آل عمران.
25- آیهی 88، سورهی شعراء.
26- منظور از خیابان نظامیه، خیابان حد فاصل میدان بهارستان و سرچشمه است که در آن زمان گذرگاه و معبری میان دو باغ نظامیه و باغ سردار بود.
27- مراد دروازه شمیران قدیم است که واقع در دهنهی پامنار فعلی و در مشرق باغ وزیر مختار روس (ادارهی بازرگانی فعلی) بود.
28- لویزان، از توابع شمیران واقع در شش کیلومتری جنوب خاوری تجریش و دو کیلومتری خاور سلطنتآباد.
29- پیشکار قنات، قسمت پیشین و چاههای آخر قنات که لارویی را از آنجا آغاز کنند.
30- این رقم را به سیاق نیز نوشتهاند، محض اطمینان و تأکید و تأیید.
31- ظاهرا حسینقلی خان پسر چهارم میرزا آقاخان نوری باشد.
32-میرزا کاظم یا محمدکاظم خان، پسر ارشد میرزا آقاخان نوری (متولد 1246 ه.ق) در 1268 ه.ق لقب نظامالملکی را یافت. صدراعظم در 1270 ه.ق، منصب نیابت صدارت و وزارت معینالدین میرزا ولیعهد و سمت وزارت استیفا (وزارت دارایی) را برای او گرفت که این مقام را در زمان ملک قاسم میرزا، ولیعهد بعدی ناصرالدین شاه، همچنان عهدهدار بود. اما پس از عزل پدرش از صدارت عظمی، همهی مناصب خود را از دست داد و با پدر تبعید شد و چون میرزا آقاخان درگذشت تا 1288 ه.ق بیکار بود. در این سال، شاه او را به عضویت دارالشورای دولتی منصوب ساخت و در همان سال بار دیگر به وزارت استیفا رسید.سپس در 1290 ه.ق حاکم یزد و در 1291 ه.ق وزیر دادگستری ودر 1299 ه.ق عهدهدار سمت وزارت کشور گردید و در 1307 ه.ق درگذشت.
میراث جاویدان
نویسنده:سید محمد دبیرسیاقی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}