وقف ‏نامه مسجد مدرسه سپه ‏سالار قدیم (تهران)
 
مقدمه
سندی که متن کامل آن در پی می‏آید، وقف‏نامه‏ی مسجدمدرسه‏ی سپه‏سالار قدیم است. تاریخ تنظیم اصل سند سال 1283 ق است. متأسفانه اصل وقف‏نامه اکنون موجود نیست؛

اما رونوشتی از آن به تاریخ 1307 ق در کتابخانه‏ی موزه‏ی ملی ایران نگهداری می‏شود(1)اندازه‏ی این سند 7ر40 ضربددر 364 سانتی‏متر است. متن آن به خط نستعلیق و بر پارچه نوشته شده است. رونوشت دیگری از این سند در بایگانی مرکزی سازمان اوقاف و امور خیریه به شماره‏ی پرونده‏ی 31 تهران وجود دارد.

واقف این بنا، میرزا محمدخان سپه‏سالار قاجار دولو، (در گذشته‏ی 1284 ق) فرزند امیرخان سردار و پسر دایی عباس میرزا، نایب‏السلطنه بود. وی مدتی وزیر جنگ، صدر اعظم ایران، و پس از آن تا پایان عمر والی خراسان و نایب التولیه‏ی آستان قدس رضوی بود (2)

مسجدمدرسه‏ی سپه‏سالار پس از ساخته شدن مدرسه‏ی میرزا حسین‏خان مشیرالدوله سپه‏سالار که آن بنا نیز به مدرسه‏ی سپه‏سالار مشهور شد به مدرسه‏ی سپه‏سالار قدیم شهرت یافت و اکنون نام شهید بهشتی بر آن نهاده شده است.

این بنا در سمت شرقی مدرسه‏ی خان مروی، در انتهای کوچه‏ی مروی و در خیابان ناصر خسرو تهران که جزوی از محله‏ی عودلاجان بوده است، قرار دارد.

این بنا شامل یک مدرسه و دو مسجد تابستانی و زمستانی است و با در برداشتن نقشه‏ی خاص، ستون‏های سنگی بلند و سردر و دو مناره‏ی کاشی‏کاری شده، از بناهای قابل توجه در عرصه‏ی معماری دوره‏ی قاجار شمرده می‏شود (3)

این وقف‏نامه در یازده فصل تنظیم شده و دارای سه سجل اصلی و هفت تأییدیه‏ی رونوشت‏برداری است.
 

متن وقف نامه

هو الله تعالی شأنه العزیز
هو الواقف علی الضمایر و المطلع علی السرایر

بسم الله الرحمن الرحیم
(4) الحمد لله الواقف علی الضمایر و المطلع علی السرائر، و الصلواة و السلام علی اشرف الآیات و اکمل المظاهر، محمد المبعوث علی الاوایل و الاواخر (5) و آله المعصومین عن الصغایر و الکبایر.
و بعد، در زمان خجسته شاهنشاه جوان‏بخت، زیب و زینت تاج و تخت، پادشاه بلند جایگاه (6)

جمشید دستگاه فریدون فطرت فلاطون فطنت کیکاووس طویت بطلمیوس رویت هوشنگ فرهنگ نوشیروان اورنگ، (7) بدر الخواقین و شمس السلاطین، المجاهد فی مناهج‏الدین، السلطان الاکرم و الخاقان الاعظم الافخم، ناصرالدین شاه قاجار - خلد الله ایام دولته و سلطنته و شید قوام ملکه و مملکته - (8)

پرتو آفتاب عنایت حضرت پروردگار - جلت عظمته و عمت نعمته - بر جناب جلالت مآب فخامت نصاب شوکت و حشمت انتساب امیر الامراء (9)

العظام، ذوالمجد و العز و الاحترام، شاهنشاه را وزیر بافر و اورنگ، و لشکر و سپاه را امیر پردل بادل باعقل و فرهنگ؛ اسلاف نامور خود را محیی نام (10)

و ماحی ننگ، نصیر ملة المصطفی، معین طریقة المرتضی، مرجع اهل العز و الجلال، العالم به مقدار ارباب اهل الفضل و الکمال، المربی لطلاب العلوم، المتحلی بحلیة الآداب (11) و الرسوم، المتنفر عن طریقة اهل الضلال، المخرب لبنیان ابنیة ذوی الاضلال، الذی لا یطیر الی ذری مناقبه طائر اللسان و لا یسیر الی قلل مدائحه (1)

فرس البیان، اعظم ارکان الزمان و انجب نجباء الدوران، المؤید من عندالله الملک المنان، وزیر حضرت السلطان، سپهسالار کل عساکر منصوره‏ی ایران (13)

میرزا محمدخان قاجار - ادم الله ایام جلالته و شوکته و زاد الله فی توفیقاته لخیراته - تافته، و توفیق خداوندی را رفیق راه یافته، از حسن نیت و صفای طویت (14) چون حالت پدر بزرگوار خود مرحمت و غفران‏پناه جنت و رضوان آرامگاه، امیرکبیر، ذوالعزة و المجد و التوقیر، امیرخان، سردار دولت گردون اقتدار را به خاطر آورد (15)

که در خدمت دولت ابدمدت و هواخواهی دین و ملت، جنگ‏های نمایان و مردانه با دولت روس نمود و عاقبت در دفاع اعادی دین مبین به درجه‏ی رفیعه‏ی شهادت (16) رسید و به فوز رحمت الهی فایز گردید؛ - جزاه الله اخیر الجزاء و رفع روحه الی ملکوک السماء - خواست که در راه دین جهاد اکبر نماید؛ همت عالی را بر صرف مالی وافر توجه فرمود و اوقات عزیز را (17)

در مدتی متمادی مصروف نمود و در ضمن خیراتی کثیر که مقصود نظر عالی بود، مدرسه‏ای در محله ‏ی عودلاجان دارالخلافه‏ی تهران در جنب شرقی مدرسه‏ی فخریه‏ی مرحوم خان مروی بنا کرد (18)

و در آن مدرسه دو مسجد مسقف تابستانی و زمستانی بنا نهاد و مسجدی نیز در بیرون قلعه‏ی شهر عمارت و بنیاد داشت. و از آنجا که استدامت مسجد و مدرسه و دوام امامت (19) جماعت و بقای تحصیل طلاب به انتظام امور متعلقه‏ی به مسجد و مدرسه بود،.

لهذا املاک و مستغلاتی وقف فرمود که منابع آنها صرف تعمیرات اعیان موقوفه و وظیفه‏ی ارباب (20) مناصب از متولی و مدرس و امام جماعت و طلاب و مواجب مباشر و خدام و سایر متعلقات شود تا دوام این امر خیر موجب استدامت رحمات ایزد متعال گردد. وفقه الله (21) تبارک و تعالی و جزاه الله احسن الجزاء.

در تعیین متولی اعیان موقوفه و مستغلات و شرایط تولیت
وظایف متولی در اعمال متعلقه به تولیت حسب الشرط تولیت و تصدی اعیان موقوفه از مدرسه، و مسجد و تکیه (22) و مستغلات که ذکر خواهد شد، کلا به استثنای تولیت حجرات و تولیت کتب موقوفه چنانچه ذکر خواهد یافت، یا خود جناب واقف - دام اجلاله - است (23)

مادام الحیات و بعد از عمر طبیعی با اولاد ذکور و اولاد ذکور اولاد ذکور است، نسلا بعد نسل، به شرط رشد و ثاقت در رسیدگی امور متعلقه به تولیت، (24) با تقدیم طبقه‏ی اول بر طبقه‏ی ثانی و هکذا، مگر در صورت فقد شرط در طبقه‏ی متقدمه و وجود آن در طبقه‏ی متأخر. و با تعدد واجد شرط در یک طبقه به اکبر در سن و یا تساوی (25)

در سن به اصلح و اوثق در اهتمام به وظایف تولیت مفوض است. و در صورت انقراض اولاد ذکور از اولاد ذکور با اولاد ذکور اولاد اناث است با تقدم طبقه‏ی اولی در جمیع طبقات (26)بر ثانیه، چنانچه ذکر یافت. و با انقراض از اولاد ذکور از ذکور و اناث - العیاذ الله - تولیت مذکوره با ذکور ذوی القربی نسبی جناب واقف است، الاقرب فالاقرب (27)

با شرط رشد و وثاقت مذکورین. در صورت وجود اولاد ذکور از نسل جناب واقف و یا از ذوی القربی و فقدان شرط بلوغ و رشد در ایشان تولیت با ولی شرعی ایشان است اگر چه (28)

قیم از قبل حاکم شرع باشد موقتا به قصور هم و بعد از رفع قصور و تحقق شرط با خود ایشان است. و اگر فقدان شرط در مرتبه‏ای از مراتب و طبقات اولاد یا ذوی القربی به اعتبار (29) عدم وثاقت باشد، تولیت بامستجمع صفات در مرتبه‏ی بعد است موقتا و بعد از تحقق شرط در مرتبه‏ی سابقه، باز تولیت با خود ایشان است و با انقراض ذوی القربی (30)

نسبی با شخصی عام و عادل جامع المعقول و المنقول دارالخلافه، و با فقدان دارالخلافه از عالم مذکور با حاکم شرع نافذ الحکم مسلم دارالخلافه است و با فقد حاکم شرع مذکور (31) با مردی است که ساکن دارالخلافه و واجد شرط رشد و وثاقت و قادر بر حفظ اعیان موقوفه باشد. و در صورت تعدد واجد اوصاف معتبره در متولی در هر مرتبه از مراتب از اولاد ذکور (32)

جناب واقف و اولاد ذکور ایشان
نسلا بعد نسل که اهل مرتبه‏ی اولی می‏باشند و اولاد ذکور از اولاد اناث جناب واقف، نسلا بعد نسل که مرتبه‏ی ثانیه می‏باشند و ذوی القربی که (33)مرتبه‏ی ثالثه می‏باشند و هکذا. و یا اختلاف موضوعی در هر یک از مراتب مزبوره تعیین متولی با مدرس شرعی مدرسه‏ی مزبوره است و با عدم مدرس با متدینین از طلاب مدرسه‏ی (34)

مذکوره و با عدم ایشان با ارباب حل و عقد خالی از اغراض از مؤمنین دارالخلافه‏ی تهران است.

و شرط است در استدامت تولیت متولی مواظبت در اصلاح مدرسه و سایر اعیان (35) موقوفه و اهتمام در امور متعلقه‏ی به تولیت. و لازم نیست که خود مباشر این اعمال باشد بلکه چنانچه نایبی معین نماید که مباشر اعمال متعلقه‏ی به تولیت شود کفایت کند.

و تعیین (36) و نصب مدرس و امام جماعت و مباشر و خدام با متولی است و در اعمال متعلقه‏ی به تولیت در طبقه‏ی اولی که تولیت با خود جناب واقف خیر مواقف است و کسی را با متولی شرکتی نیست، خود جناب (37) ایشان در اعمال و مصلحت‏بینی مستقل می‏باشند.

و اما در طبقات بعد، متولی در اعمال خود مستقل است. و اما در مصلحت باید اعمال متولی با صواب دید مدرس و امضای ایشان باشد (38) و بدون صواب دید و امضای مدرس اعمال متعلقه‏ی به تولیت را معمول ندارد.

در تعیین مدرس و شرایط آن و وظایف او در امور متعلقه به تدریس
(39) جناب جلالت مآب فخامت نصاب واقف - زید اجلاله - حسب الشرط، تدریس مدرسه‏ی مذکوره را نوعا به عالمی مفوض فرموده‏اند که در علوم عقلیه‏ی الهیه و طبیعیه ماهر و در علوم نقلیه، از فقه و تفسیر و حدیث ناظر (40) باشد.

و مدرسی است که طلاب را به تحصیل ترغیب نماید و هر یک از طلاب که واجد شرایط مقرره در حق ایشان نباشد اخراج نماید. و با امکان متعارف و عادی و عدم موانع عرفی در ایام تحصیل (41)

در صورت وجود متعلم از طلاب، مدرس شرعی سه درس از هر علم که باشد تدریس نماید و در حال طالبین حجرات اولاد تفتیش نماید و قبل از تفتیش به توقف و سکون در حجرات، ایشان را اذن ندهد (42)

و معتبر استمرار اذن و استدامت رضای است و اذن بدون در توقف کافی نیست. چنانچه پس از اذن دادن به شخصی، اذن خود را مرتفع سازد و اظهار عدم رضا در توقف آن شخص نماید توقف آن شخص (43)اگرچه واجد بقیه‏ی شرایط متوقفین باشد در مدرسه جایز نباشد.

و از موقوف علیهم خارج باشد. و اگر پس از مأذون شدن ساکن شده باشد یا هنوز ساکن نشده باشد و چنانچه در مطلق توقف، استمرار (44)

اذن و رضای او معتبر است، هم چنین در توقف در حجره، بخصوص استدامت اذن و رضای او لازم است. چنانچه خواهد که شخصی مأذونین و متوقفین را از حجره بیرون کند و به حجره‏ی دیگر جا دهد و یا تبدیل (45)

و تعویض حجره‏های متوقفین نماید، مختار است. و متوقفین و مأذونین باید اظهار مضایقه ننمایند و لم و لا نسلم در این باب مذکور نکنند و الا از موقوف علیهم خارج باشند.

و وظیفه‏ی مدرس آن است که به قدر امکان (46) و عادت مدرسین اشتغال به تدریس نماید و زاید از قدر متعارف و عادت مدرسین که ایشان را به حسب اوقات و سنوح حالات حاصل است تعطیل ننمایند. و چنانچه سفری طولانی خواهد کند (47)

که موجب تعطیل زاید از عادت مدرسین شود، نایبی معین نماید که تا وقت مراجعت او به تدریس اشتغال داشته باشد. و در اذن حجرات و امور متعلقه‏ی به کتب و کتابخانه که عبارت از تولیت کتب (48) موقوفه‏ی مخصوصه به طلاب مدرسه‏ی غیر مخصوصه به ایشان و استکتاب کتب و خریدن و مرمت نمودن از حق الکتابة که مرقوم خواهد شد و حفظ و حق الکتابة و عزل و نصب کتابدار و سایر امور متعلقه‏ی به تولیت کتب و کتابخانه است، با مدرس است (49)

و مخصوص به اوست و مختار است که در امور متعلقه‏ی به تولیت کتب و کتابخانه که مذکور خواهد شد، خود مباشر شود یا آنکه به امینی واگذارد. مشروط به آنکه به قدر امکان عادی از اعمال آن امین مطلع باشد. و ان‏شاءالله (50) مدرس مذکور به میل خواطر خود سالی یک کلام الله مجید تلاوت نموده، ثواب آن را تفویض جناب واقف نماید.


در تعیین امام جماعت مسجد و شبستان واقعین در مدرسه و مسجد بیرون قلعه که در واقع در محاذات عمارت جناب واقف است.در تعیین امام جماعت مسجد و شبستان واقعین در مدرسه و مسجد بیرون (51) قلعه که در واقع در محاذات عمارت جناب واقف است.

و جناب جلالت مآب واقف - زید اجلاله - امام جماعت مسجد و شبستان واقعین در مدرسه‏ی مذکوره را در حق کسی مقرر فرموده که با اتصاف به تقوی (52) و عدالت و اطلاع بر مسایل لازمه‏ی اعتقادیه و احکام ضروریه‏ی عملیه‏ی جناب مستطاب متولی به استقلال در طبقه‏ی اولی و یا متولی به صلاح و امضای مدرس در سایر طبقات او را معین نمایند. (53)

و یا هم‏چنین امام جماعت مسجد واقع در بیرون دروازه‏ی شمران که محاذی عمارت جناب واقف است، شخصی است که با اتصاف به اوصاف مذکوره‏ی متولی به استقلال در طبقه‏ی اولی و با مصلحت و امضای مدرس در سایر (54) طبقات معین نماید.

و در اتصاف هر یک از دو امام جماعت به اوصاف مذکوره و عبرت و اتکال به اعتقاد متولی و مدرس است در حق هر کس که متولی این اوصاف را اعتقاد کند و اذن دهد و در طبقات لاحقه (55) مدرس نیز امضا نماید او به امامت جماعت معین است.

و هر یک از دو امام جماعت هر سه وقت نماز را از ظهر و مغرب و صبح باید به نماز جماعت حاضر شود و در صورت امکان به امکان متعارف ترک ننمایند و او را اشتغال به اموری که مزاحم طلاب (56) مدرسه بشود از قبیل مرافعه و امثال ذلک در مدرسه و مسجد جایز نباشد.

و در سفرهایی که به حسب متعارف طولانی باشد، علاوه بر آنکه باید از متولی مأذون باشد، نایبی عادل نیز باید معین نمایند که در تمام ایام سفر او هر سه وقت را (57) به امامت مشغول شود و ترک نکند.

در بیان امور متعلقه‏ی به طلاب و ساکنین مدرسه و شرایط متعلقه‏ی به ایشان طلاب و محصلین باید به قدر امکان متعارف به تحصیل اشتغال داشته (58) باشند و هر یک از طلاب را که از درس مدرس انتفاع علمی حاصل شود و درس غیر مدرس از علما بر درس مدرس ترجیح نباشد .

در صورت وجود انتفاع علمی مذکور و عدم رجحان درس غیر علما در یک مجلس درس مدرس حاضر شوند. و به قدر امکان (59) امر تدریس را مختل نگذارند. و در صورت اعتقاد به عدالت امام جماعت و امکان عادی، در هفته یک مرتبه اقلا به نماز جماعت حاضر شوند.

و به عاریه کسی را بیشتر از ده روز نگاه ندارند مگر آنکه از محصلین باشد و به مثابه‏ی طلاب تحصیل نماید. و در این صورت نیز (60) آن شخص که به عاریه می‏خواهد ساکن شود،

علاوه بر رضای هر دو نفر که به اصالت در آن حجره ساکن‏اند، باید که از مدرس اذن صریح در توقف و چه بر عاریه بخواهد. رضای یک نفر از صاحبان حجره و اذن غیر صریح از مدرس کافی نیست. و کسانی که به نهج (61) مذکور به عاریه ساکن باشند از موقوف علیهم خارج می‏باشند.

و در یک حجره دو نفر بالاصالة بیشتر جایز نیست که منزل کنند. و نیز جایز نیست در حجره بیشتر از یک شاگرد نگاه دارند. و در یک شاگرد مأذونند؛ مگر آنکه کسی را منسوبی باشند متعدد (62) یا غیر متعدد که از حفظ و تربیت و نگاه‏داری او ناچار باشد. در این صورت می‏تواند که علاوه بر شاگردی که باشد او را نیز نگاه‏داری نماید.

و شرط است در طلاب که معلم نباشند و اذن توقف در حجرات به اصالت و هم به عاریت، هر دو با مدرس است و هر یک از طلاب و متوقفین (63) که منشأ نزاع یا فساد شوند از موقوف علیهم خارج باشد و توقف او محتاج به اذن جدید از مدرس است. و همچنین است.

حال کسی که با متولی و یا مدرس و یا امام جماعت و یا مباشر از روی هوای نفس به لجاج و مکابره برآید؛ جایز نیست [و] دیگر از موقوف علیهم (64) خارج است. و توقف او محتاج به اذن جدید از مدرس است. چنانچه مدرس مذکور، خواهد که یکی از متوقفین را اخراج نماید، خواه بر وجه اصالت متوقف باشد یا به عاریه، و آن شخص در بیرون رفتن ابا کند (65)

و یا اهمال ورزد و بر هر یک از طلاب لازم است که به قدر امکان در اخراج او مدرس را امداد کنند و در این باب با مدرس بحث و مشاجره جایز نباشد. چنانکه در اصل اذن ابتدا مستقل و مختار است (66)

در ابقای اذن خود نیز نسبت به هر یک از متوقفین به اصالت یا به عاریت مستقل و مختار است و با تحقق اذن و بقای اذن او در هر کس توقف جایز است و الا جایز نیست و از موقوف علیهم خارج است اگر چه (67) واجد باشد سایر شرایطی را که در حق طلاب و متوقفین ذکر شد.

و چنانچه یکی از مأذونین حجرات بر وجه اصالت، چهل روز متصل به حجره‏ی خود نیاید یعنی حجره‏ی خود را معطل گذارد؛ خواه در دارالخلافه و حضر باشد (68) یا به سفر برود و در آن حجره به اذن جدید محتاج است.

و بیشتر از چهل روز با وجود طالب مستحق تعطیل حجرات جایز نباشد مگر آنکه شخصی از متوقفین در نظر مدرس به جهتی از جهات محترم باشد (69) که شایسته‏ی آن بود که زاید بر چهل روز حجره‏ی او را نگاه دارد و به غیر اذن ندهد.

و طلاب درتحصیل مطلق علوم مختارند. هر علم که خواهند از عقلی و نقلی تحصیل کنند. (70) و حجرات مدرسه مخصوص طالبین علوم است اگر چه علم طب تحصیل نمایند.

در تعیین مباشر و وظایف او در اعمال و تعیین خدام و وظایف ایشان 
جناب جلالت مآب (71) فخامت نصاب واقف - زید توفیقه - مباشری تعیین و مقرر فرموده‏اند که مداخل مستغلات موقوفه را به اذن متولی در طبقه‏ی اولی و به امضای مدرس در سایر طبقات به مصارفی که (72) مذکور خواهد شد برساند و سایر خدمات متعلقه‏ی به مدرسه و مسجد را چنانچه متولی بفرماید مباشر شود از قبیل خدمات متعلقه‏ی به ذکر مصیبت و غیره.

و خدامی نیز به جهت خدمات مسجد (73) و مدرسه و طلاب تعیین فرموده‏اند. و عدد خدام موکول به مصلحت و پیشرفت خدمات مذکوره است. و مواجبی که در حق ایشان مذکور خواهد شد، متولی به نهجی که صلاح باشد و به تساوی یا به اختلاف، نظر به شایستگی بعضی قسمت (74) می‏نمایند.

لیکن عدد خدام از سه کمتر و از چهار بیشتر جایز نیست و علاوه بر خدام، خادم‏باشی نیز مقرر فرموده‏اند که او نیز علاوه بر تحریض خدام به خدمات ایشان خود نیز به خدمات ایشان (75) مباشرت نماید. و مواجب خادم‏باشی چنانچه مذکور خواهد شد در جمع مواجب عنوان خدام است به حسب مصلحت جدا می‏شود.

و مابقی درمیان سه نفر خادم یا چهار نفر به نهجی که ذکر شد باید قسمت بشود. و عزل و نصب (76) خدام و خادم‏باشی متعلق به متولی است در اعمال به نهجی که در وظایف متولی ذکر شد.

در تعیین متولی کتب موقوفه‏ی مخصوصه به طلاب و مدرسه و غیر مخصوصه به ایشان و تعیین کتاب دار و بیان شرایط متعلقه به این باب جناب مستطاب واقف - زید اجلاله - تولیت کتب موقوفه به طلاب مدرسه و غیر مخصوصه به ایشان را نوعا به مدرس مدرسه‏ی مذکوره تفویض فرموده‏اند. (78)

و به جهت حفظ و رسانیدن کتب به اهل استحقاق از موقوف علیهم کتاب‏داری مقرر فرموده‏اند. و عزل و نصب کتاب‏دار با مدرس مذکور است و کتاب‏دار باید کمال اهتمام را در حفظ (79) کتب مرعی دارد و به هر کس که بسپرد به تصدیق مدرس بسپرد.

و بدون قبض نسپرد. و هر یک از طلاب که از کتب موقوفه تفریط نماید یا آنکه زاید بر آنچه در متعارف استعمال از جلد (80) و اوراق معیوب می‏شود معیوب کند، از عهده‏ی قیمت یا مرمت باید برآید.


و مدرس در رأس هر شش ماه باید در کتابخانه حاضر شود و کتب را استرداد نموده بازدید نماید. و هر یک که محتاج (81) به مرمت باشد مرمت نماید.

و موقوف علیهم از طلاب کتب موقوفه‏ی مخصوصه به ایشان را دو شبانه‏روز بیشتر در خارج مدرسه نگاه ندارند. و کتب موقوفه‏ی مخصوصه به طلاب و غیر (82) مخصوصه به ایشان باید در کتابخانه‏ی مدرسه مضبوط باشد نه در جای دیگر؛ مگر آنکه مدرس مذکور با مصلحت شرعی و یا از بابت احتیاج رجوع و مطالعه - احتیاجی عادی عرفی - می‏تواند که در منزل (83) خود نگاه‏داری نماید. و هر یک از موقوف علیهم که از کتب موقوفه فارغ باشد به دیگری که محتاج باشد تفویض نماید.

در تفصیل موقوفات که عرصة و اعیانا صیغه‏ی وقف آنها را حاجی ملا میرزا محمد جاری فرموده اند و بیان کیفیت وقف آنها در تفصیل موقوفات که عرصة و اعیانا صیغه‏ی وقف آنها را (84) حسب التوکیل جناب جلالت مآب واقف - دام ظله العالی - جناب مستطاب قدوسی انتساب فضایل و فواضل آداب معارف و عوارف اکتساب، حاوی فنون الفضایل، جامع محامدة الخصایل، فخر العلماء المتبحرین افتخار الفقها المجتهدین (85) مرجع الاسلام و المسلمین، کهف الحاج و المعتمرین، حاجی ملا میرزا محمد - سلمه الله - جاری فرموده‏اند و بیان کیفیت وقف آنها.

دو باب مسجد مسقف تابستانی و زمستانی واقعین (86) در مدرسه‏ی واقعه در محله‏ی عودلاجان متصل به مدرسه‏ی فخریه‏ی مرحوم خان مروی عرصة و اعیانا به این قسم که از تحت و زمین مسجدین تا باطن سقف آنها مسجد باشد و ظاهر سطح (87) سقف که بام مسجد است محل عبادات و مناجات عادیه باشد.

حجراتی که بنا شده در مدرسه‏ی مذکوره، وقف شده است عرصة و اعیانا بر طلاب و محصلین با قیود و شرایطی که به تفصیل ذکر (88) شده است صحن مسجدین و مدرسه و حوض واقع در آن با سایر ممر و مدخل و متعلقات مطلق، وقف طایفه‏ی اثنی عشریه و طاعات و عبادات و لوازم عادیه‏ی آنها شده است واقع در مسجد (89) بیرون قلعه شهر که متصل است جنوبا به زمین سادات اخوی و شمالا به شارع عام و محاذی عمارت جناب واقف است، وقف شده است عرصة و اعیانا تحتا وفوقا، عمارة (90) و حوضا و صحنا با ممر و مدخل و سایر متعلقات به نهجی که در مسجدین سابقین به ذکر مذکور گردید.

کتب خطی و چاپی که به تفصیل آنها مذکور خواهد شد وقف شده است بر خصوص طلاب مدرسه‏ی مذکوره با قیود (91) معتبره که ذکر شده است و چند جلد دیگر که مذکور خواهد شد، وقف شده است بر مطلق طلاب و علما با قیود معتبره‏ی مذکوره.

در تفصیل املاک و مستغلات موقوفه که صیغه‏ی وقف آنها را جناب جلالت ماب جاری فرموده اند و ذکر مصارف منافع آنها در تفصیل املاک و مستغلات موقوفه که صیغه‏ی وقف (92) آنها را نیز حسب التوکیل جناب جلالت مآب واقف - دام اجلاله - عالی جناب حقایق نصاب قدوسی انتساب - معظم الیه - جاری فرموده‏اند و ذکر مصارف منافع آنها و تقدم بعضی از مصارف بر بعضی.
جناب جلالت مآب (93) واقف - زید توفیقه - به جهت استدامت مساجد و مدرسه و املاک و امور متعلقه‏ی به آنها و مستغلات به تفصیل ذیل وقف فرموده‏اند که منافع آنها به نهجی که ذکر خواهد شد صرف ارباب مناصب و طلاب و تعمیرات اعیان موقوفه (94) و املاک و مسغلات شود،

شش دانگ حمام مردانه و شش دانگ حمام زنانه‏ی متصل به یکدیگر که واقعند در کوچه‏ی خدابندلوها و تمام هر دو را از سر کار وزیر نظام ابتیاع فرموده‏اند عرصة و اعیانا.

و شش دانگ (95) حمام واقع در بیرون قلعه‏ی شهر و متصل به باغ و عمارت جناب جلالت مآب واقف که خود بنا فرموده‏اند عرصة و اعیانا.

و دکان قصابی واقع در بیرون قلعه‏ی شهر، متصل به زمین سادات اخوی جنوبا و به شارع (96) عام شمالا و محاذی عمارات جناب جلالت مآب واقف - دام اجلاله - عرصة و اعیانا.
قریه‏ی کریم‏آباد واقع در بلوک غار قریب به قریه‏ی معروف به قار و متصل به حدود شکرآباد و تواین و چشمه‏ی شاهی.

تمام شش دانگ قریه‏ی (97) مذکوره وقف است بدون استثنای شیئی از مزارع و متعلقات.تمام شش دانگ مزرعه‏ی اسماعیل‏آباد که متصل به قریه‏ی کریم‏آباد که ذکر یافت بی‏استثنای شیئی از متعلقات.

و تمامی سه سهم مشاع از پنج سهم (98) شایعه از سه دانگ مشاع از تمام شش دانگ بازارچه‏ی مشهوره به بازارچه‏ی مرحوم آقامهدی نواب تهرانی و متصله به بازارچه‏ی زرگری‏های واقعه درجنب سبزمیدان دارالخلافه که کل بازارچه‏ی مذکوره مشتمل است (99)

بر سی و شش باب دکان و شش دکه و چهار سکو. و هفت طاق از آن‏که متصل به بازارچه‏ی زرگرهاست اعیان بلاعرصه است و عرصه‏ی آن از موقوفات مدرسه‏ی مرحوم حکیم هاشم است. مابقی عرصه و اعیان است (100)

به انضمام سه سهم مشاع از پنج سهم از سه دانگ مشاع از شش دانگ یک باب دکان دیگر که واقع در بازار نو دارالخلافه و قریب به دهنه‏ی بازارچه‏ی مذکوره و سمت شمال است که حال منفعت آن (101) به انضمام منفعت یک باب دکان دیگر که واقع در بازارچه‏ی مذکوره و قریب به دهنه‏ی آن از سمت جنوب است.

به ازای منفعت یک باب دکان وقفی غیر است که دهنه‏ی بازارچه و راه‏رو آن شده است (102) در مدت معینه که در قباله ضبط است. و بالجمله تمامی سه سهم از سه دانگ مذکور از عرصه و اعیان در بعضی و اعیان و ابنیه‏ی بدون عرصه در بعضی دیگر وقف شده است با شرط (103) استحقاق موقوف علیهم در سه سهم از پنج سهم منفعت، سه دانگ از شش دانگ یک باب دکان وقفی راه رو در مدتی که در اجازه‏ی واقف خیر مواقف است.

در بیان مصارف منافع و مداخل املاک و مستغلات موقوفه، ذکر و تقدم بعضی از مصارف بر بعض دیگر
در بیان مصارف منافع و مداخل املاک و مستغلات موقوفه، ذکر و تقدم بعضی از مصارف بر بعض دیگر

و حق التولیه عشر تمام منافع و حق التدریس. عشر تمام منافع امام جماعت نیم عشر (105) تمام. منافع مباشر از جانب متولی نیم عشر، تمام. منافع خدام سه نفر یا چهار نفر و خادم‏باشی نیم عشر تمام. منافع کتاب دار کتب موقوفه سه عشر از نیم عشر تمام. منافع مؤذن سه عشر از نیم عشر (106) تمام.

منافع صرف تحصیل کتاب به خریدن یا استکتاب ربع عشر تمام. منافع صرف مسجد بیرون دروازه که جناب واقف بنا فرموده‏اند، یک سهم از بیست و یک سهم از قرار تفصیل ذیل صرف شود (107) امام جماعت دو خمس از سهم مذکور، اول باید منافع املاک و مستغلات و موقوفه صرف این نه فقره حقوق شود (108)

و بعد از وضع این حقوق آنچه باقی می‏ماند، باید صرف مخارج عمارت و غیره املاک و مستغلات که محل منافع است و مساجد و مدرسه و چراغ و اسباب و جاروب و سایر لوازم شود. و بعد از وضع این مخارج، آنچه باقی می‏ماند (109) در میان طلاب که در مدرسه به اصالت متوقفند قسمت شود. تقبل الله عن الواقف و اجره عندالله.

صورت تقسیم سهام مملوکه و موقوفه‏ی قنات جناب جلالت ماب سپه سالار اعظم فصل دهم، صورت تقسیم سهام مملوکه و موقوفه‏ی قنات جناب جلالت مآب سپه‏سالار اعظم دامت رفعته.(110)

بر ایام و لیالی اسبوع و هفته به گردش آب چهارده سهم، پنج سهم از آن مملوکه‏ی ایشان است و هر سهمی عبارت از دوازده ساعت که تمام آن یک صد و شصت و هشت ساعت آب به گردش لیل و نهار ایام اسبوع است سهام مملوکه به حسب ساعات شصت ساعت است (111)

و سهام موقوفه یک صد و هشت ساعت مصرف مقرر از برای سهام مملوکه‏ی باغ‏های مملوکه‏ی ایشان است که در خارج شهر و داخل است و حیاض و آب انبارهای واقعه در عمارت‏های داخله و خارجه چون به حسب نظر سرکار واقف خیر (112)

مواقف صرف تمام قنات بر وجوه مبره بوده و عمارت‏های مملوکه‏ی داخله و خارجه و سقایه بساتین و شرب آنها را از این قنات منظور داشتند که بعد از خود ایضا املاک ورثه‏ی خود را وجه‏البر و الصله، منتفع (113) سازد صونا للصدقة لجاریة عن الفساد و تحرزا عن شبهة الوقف علی النفس.

آن دو سبع و نیم را که عبارت از شصت ساعت آن است متعلق وصیت فرمودند که از بابت ثلث ایشان، اوصیا این خیرات را (114) جاریه دارند که املاک وارث واقعه در بیرون شهر و داخل را که در مجاری سواقی واقعند از بساتین و عمارات منتفع سازند.

وهرگاه زاید از انتفاع ایشان چیزی از سهام آب باقی بماند، مصروف اهل ایمان دارند (115) به... موقوفات مسجد و مدرسه و غیرها... دیگر از قنات که عبارت از یک‏صد و هشت ساعت آب است وقف فرمودند و صدقه‏ی جاریه قرار دادند بتة بتلا، ابتغاء لوجه الله و طلبا لمرضاته و مصرف وقف (116)

بر این قرار در متن عقد وقف مقرر شد که چهار سهم از نه سهم که عبارت از چهل و هشت ساعت آب است مصروف در سقایه در شرب محله‏ی بیرون شهر از خانه‏ها و بخچه‏های ایشان و آب انبارها و حیاض (117)

و حمامات خصوصا حمام موقوف بر مدرسه که آن حمام واقع در بیرون شهر است و ما فضل را مصرف و شرب در باغ سرکار حاجی شریف‏خان که واقع در بیرون شهر است نمایند به قدر کفایت. و زاید را متولیان وقف و به هر جا مصلحت دانند (118) صرف کنند.

و دو سهم دیگر که عبارت از بیست و چهار ساعت است مصرف و در حفظ و تعمیر قنات به این طریق که متولیان وقف به عقود معاوضات تحصیل نمایند و قنات با دایر دارند و هر گاه زیاده از قدر تعمیر باشد، زیاده را متولیان (119)

در سواقی و جداول اهل شهر سبیل کنند. و دو سهم دیگر که عبارت از بیست و چهار ساعت است مختص و مخصوص بر سقایه‏ی اهل مدسه‏ی واقف خیر مواقف و اهل مناصب مدرسه و مسجد و خانه‏های واقعه بر جدول که در اطراف مدرسه (120)

واقع است و دو حمام موقوف بر مدسه به قدر حاجت و یک سهم دیگر که آن سهم نهم است مصروف در کوچه و جدولی که به خانه‏های مرحوم امام قلی‏خان و سرکار حاجی جعفرخان. و اختیار قطع و تبدیل (121) این قسمت از برای متولیان وقف مقرر شد که هرگاه من بعد احوج و اولی بالمراعات را اعتقاد نمایند،

از این قسمت ایشان را رعایت کنند و تولیت قنات با خود واقف خیر مواقف است. و من بعد تولیت به اشخاصی است (122) که متولی مدرسه و موقوفاتند بلکه اختیار سهام مملوکه موصی بها ایضا با متولیان وقف است.

به ترتیبی که در کتابچه‏های وقف ثبت و ضبط است و اختیار نوبه و تعیین سهام در اوقاف و مهامات (123) ساعات و لیالی ایضا با متولیان وقف است. و ناظر بر وقف قنات ایضا ناظر بر موقوفات و مدرسه است.

و قد جری الوقف حسب ما نمق و سطر و تسلمه الواقف المتولی - دام عمره - وقفا (124) و تولیة و کان ذا بایجاب منی و انا الفانی الجانی اسماعیل الموسوی البهبهانی فی 15 من اول الربیعین من شهور ثلاث و ثمانین و مأتین بعد الالف من الهجرة المقدسة.

صورت تقسیم سهام مملوکه جناب جلالت ماب
و ایضا جناب جلالت ماب واقف - دامت شوکته - چون آسیابی بر این نهر در بیرون شهر احداث فرموده بودند، مقرر فرمودند که از جهت تتمه‏ی موقوفاتی که باید اهل مدرسه و مسجد (126) و متولیان را در آن حظ و نصیب باشد، وقف شود و لهذا بحسب الامر و التوکیل، این خادم خدام شرع، آسیا را وقف نمودم و اجرای صیغه‏ی وقف را نمودم حسب ما وقف سایر موقوفاته (127)

علی المدرسة و مسجدیها و المسجد الخارج من الشهر علی ما رسم فی الوقف نامه من الشرایط و التمولی له من تولی سایر الموقوفات و کذا الناظر له من نظر فی سایر الموقوفات و کان ذا (128) بایجاب منی و انا الفانی الجانی اسماعیل الموسوی البهبهانی فی یوم السعید مولد النبی - صلی الله علیه و آله - فی السنة الثالث و الثمانین و المأتین بعد الالف [1283] من الهجرة النبویة.

محل مهر جنت مکان آقا سید اسماعیل بهبهانی
آنچه از موقوفات سرکار عظمت مدار، سپه سالار - دام اجلاله العالی - صیغه‏ی وقف آن حسب التوکیل ایشان خوانده شد از این قرار است:

دو باب مسجد مسقف از عرصه و اعیان وقف شده هفتم که از تحت مسقف مسجد باشد و ظاهر سطح سقف که بام مسجد است محل عبادت و مناجات عادیه باشد.

دو باب تابستانی و زمستانی و حجرات که بنا شده است عرصة و اعیانا / وقف بر طلاب و محصلین علوم شرعیه شده با حدود و شرایط / که در جزو مسوده که به خط خود واقف حک و اصلاح / شده مسطور است.

صحن مسجد و مدرسه و حوض واقع در آن با ممر و مدخل و سایر متعلقات وقف بر مطلق طایفه‏ی اثنی عشری و طاعات و عبادات و لوازمات عادیه‏ی آن شده.

چند جلد کتاب خطی با چند جلد کتاب چاپی که مسطور / در ورقه‏ی علی حده است، وقف بر خصوص طلاب / مدرسه با قیود معتبره و پنجاه جلد کتاب بحارالانوار / چاپی وقف بر مطلق علما و طلاب شده.

و تولیت و قیودات تمام اینها بر وجهی است که در جزو مسوده ذکر شده.شش دانگ حمام مردانه و زنانه که ابتیاع از وزیر نظام نمودند با شش دانگ حمام که در بیرون شهر، خود سرکار سپه سالار بنا کرده با شش دانگ یک باب دکان قصابی در خارج شهر به اسم وقف بر طلاب و مصارف ذیل از قرار تفصیل شده:

حق التولیه عشر مداخل، حق التدریس عشر مداخل، امام جماعت: نیم عشر، مباشر از جناب متولی: نیم عشر، خدام مسجد و مدرسه 3 نفر و یا شش نفر هر چه مفصل باشد:

نیم عشر کتاب دار: شش عشر از نیم عشر، مؤذن: شش عشر از نیم عشر، صرف تحصیل کتاب: ربع عشر، صرف... بیرون دروازه که خود جناب واقف بنا نموده است یک سهم از 24 سهم از قرار تفصیل

امام جماعت: دو خمس، مؤذن: دو خمس،... حصیر و تعمیر: یک خمس

بعد از وضع نه فقره حق، آنچه باقی می‏ماند وضع مخارج خود اعیان که محل منافع است و مسجد و مدرسه و اسباب چراغ و جاروب آنچه باقی می‏ماند به طلاب ماه به ماه بدهند. و صیغه‏ی وقف مذکورات کلا از قرار مذکور / جاری شد. تقبل الله عنه و اجره عندالله فی شهر رمضان المبارک 1281.

[سجلات]
1. قد وقع عقد الوقف بامر جناب واقف - دام علاه - بایجاب منی علی القنات و صح ذا بعد وقوع الوقف / مع شرائط الصحة و اللزوم علی سایر اعیان المرقومه و قوبل ذا / مع نسخة الاصل الممهورة بخواتیم الاعلام المعتبرین و انا الجانی الفانی اسماعیل الموسوی البهبهانی سنه 1283.

[سجلات رونوشت]

1. الحمد الله الملک الوهاب
توفیق رفیق حضرت گردون دثار سپه سالار - دام الله توفیقه - گردید. به سعی و اهتمام بنده‏ی درگاه، این آثار را گذاشته و تمامی این ورقه صحیح و بی‏عیب است.

محل مهر شریف خان.
2. و قوبل ذا مع نسخة الاصل و کانا متطابقین
حرره الاقل محمد خراسانی

مهر (عبده الراجی محمد تقی)
3. مطابق لاصله متنا و سجلا

مهر (هو العلی)
4. السود مطالق لاصله المعتبر
حرره الاحقر

مهر (بالعلی الاعلی)
5. السواد مطابق لاصله
حرره الاحقر الاقل

مهر (زین‏العابدین الحسینی)
6. مطابق لاصله المعتبر
مهر (عبده الراجی غلام‏حسین)
7. مطابق لاصله المعتبر
مهر (علی محمد)

السواد مطابق لاصله
حرره محمدباقر ترشیزی
8. سواد وقف‏نامه مطابق اصل که به مهر جناب آقا علی مدرس و مرحوم امام قلی‏خان رسیده، صحیح است و جناب اجل اکرم سپه‏سالار اعظم - دام اقباله العالی - به این توفیقات موفق شده‏اند. حرره محمدمهدی قاجار دولو. به تاریخ 6 شهر محرم‏الحرام سنه‏ی 1284.

9. سواد مطابق اصل است
فی 2 ربیع الثانی 1307
مهر (رضاقلی)
 

پی نوشت :

1-از آقای محمدرضا ریاضی مسؤول کتابخانه‏ی موزه‏ی ملی ایران برای در اختیار نهادن این سند سپاسگزارم
2-برای آگاهی از شرح حال او ر. ک: بامداد، مهدی، شرح‏حال رجال ایران، ج 4، زوار، تهران، 1371، صص 232 - 228

3-برای آگاهی درباره‏ی این بنا و معماری آن ر. ک: اعتمادالسلطنه، محمد حسن‏خان، المآثر و الآثار، تصحیح ایرج افشار، اساطیر، تهران، 1363، صص 117 و 1301؟؛ بلاغی، حجت، تاریخ مرکز تهران و مضافات، بی‏جا، بی‏تا، صص 177 - 176؛ مصطفوی، سید محمدتقی، آثار تاریخی تهران، به کوشش میرهاشم محدث، انجمن آثار ملی، 1361، ص 381؛

میرمحمدصادق، سید سعید، «مسجد و مدرسه‏ی شهید بهشتی (سپه‏سالار قدیم)»، مسجد، ش 31، صص 97 - 86؛ گنج‏نامه، دانشگاه شهید بهشتی، ج 3، ص 110؛ سلطان‏زاده، حسین، «مسجد مدرسه‏های تهران»، وقف؛ میراث جاویدان، ش 28، ص 62؛ چکیده‏نامه، به کوشش زهره عمادی، دانشکده‏ی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، 1372) 1.

مدرسه‏ی علمیه‏ی سپه‏سالار قدیم، ناصر پیرجلیلی، ابوالقاسم زاهدی، کاظم خداوردی، دانشکده‏ی معماری دانشگاه شهید بهشتی، 1362؛ مدرسه‏ی علمیه‏ی سپه‏سالار تهران - مرمت، اروجی، موحد، ساحدیان، رساله‏ی شماره‏ی 198 / ب، دانشکده‏ی معماری دانشگاه شهید بهشتی، 1364؛ مدرسه‏ی علمیه‏ی سپه‏سالار تهران، حسین صافی محلاتی، ایرج رحیمی، رساله‏ی شماره‏ی 56 / ب، دانشکده‏ی معماری دانشگاه شهید بهشتی، 1350)
 

منبع:
میراث جاویدان
این مقاله در تاریخ 1402/6/19 بروز رسانی شده است.