پيشنهاد تأسيس موزه اوقاف در اصفهان
پيشنهاد تأسيس موزه اوقاف در اصفهان
پيشنهاد تأسيس موزه اوقاف در اصفهان
نويسنده: سيف الله وحيد نيا
مقدمه
وحيدنيا مؤسس انجمن ادبي «وحيد» و پايهگذار مجله ادبي، تاريخي وحيد است که قريب 19 سال انتشار آن ادامه يافت. سه جلد مجموعه خاطرات و اسناد فرهنگ معاريف اصفهان و فرهنگ واژههاي مثنوي که قريبا منتشر خواهد شد از آثار اوست. ديوان وحيد دستگردي نيز به همت ايشان در دست انتشار است.
جمعآوري وحفظ و نگاهداري اشيا و اسناد ارزشمند و منحصر در محلهاي مطمئن و عرضه آن به علاقهمندان اينگونه آثار، از ابداعات و دستآوردهاي تمدن جديد است و در قرن اخير رونق و توسعه فراوان يافته است.
البته در ادوار پيشين بعضي از صاحبان مال و مکنت مجموعههاي خصوصي داشتهاند و آثار هنري، زيورآلات و اشياء ذيقيمت را در کاخها و منازل خود نگاهداري ميکردهاند.
از هزاره سوم پيش از ميلاد مجموعهاي موسوم به «ذخاير يا خزاين سيحون» را ميشناسيم که شاهکارهايي از آثار بسيار جالب و منحصر عصر هخامنشي را شامل بوده است و نيز مجموعهاي شامل بيش از سيهزار لوح گِلي و تعدادي سکه زر و سيم مکشوفه در تخت جمشيد نيز از آثار بازمانده ادوار کهن است.
در نيمه دوم قرن هفدهم ميلادي، اولين موزه به سبک جديد در انگلستان به وجود آمد و شخصي به نام «الياس آشمول» مجموعه اشياي قيمتي خود را به دانشگاه آکسفورد اهدا کرد و از مقامات دانشگاه خواست تا براي حفظ و نگاهداري و عرضه اين اشياء موزه مخصوصي احداث نمايند. دانشگاه مزبور نيز مأمول او را اجابت نمود و در سال 1683م (1081هـ.ش) موزهاي به نام «موزه آشموليان» در دانشگاه به وجود آورد.
همانطور که ذکر شد، در ايران، بزرگان قوم مجموعههايي در مالکيت و تصرف خود داشتهاند که بدون توجه به ارزش و مشخصات و هويت آنها همه را در تالارها و اتاقهايي، به صورت درهم و نامنظم، و به عنوان تزئين در منزل خود نگاهداري ميکردهاند. در دوران سلاله قاجار و بعد از آن، حفاريهاي مجاز و غيرمجاز در شهرها و اماکن باستاني ايران شروع شد و بخشي از اشياي مکشوفه به عنوان سهم دولت ايران در اختيار وزارت «معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه» گذاشته شد. براي حفظ اين آثار در سال 1295هـ.ش موزهاي به نام موزه عتيقات در دارالفنون تأسيس و آن آثار گرانبها به موزه جديد منتقل گرديد.
در 24 اسفند سال 1312 اولين کلنگ موزه ملي در بخشي از زمينهاي معروف به «ميدان مشق» مشرف به پارک شهر بر زمين زده شد و در سال 1316هـ.ش موزه جديد و مجهزي به نام «موزه ايران باستان» افتتاح گرديد. پس از آن بهتدريج و به مرور زمان موزههاي تخصصي به وجود آمد و دوره عالي باستانشناسي براي تربيت باستانشناس و موزهدار تأسيس شد. بهطوري که در حال حاضر موزههاي «هنرهاي ملي»، «فرش»، «آبگينه و سفال»، «مردمشناسي»، «هنرهاي تجسمي»، «هنرهاي تزييني»، «اسلحه» و... در تهران داير گرديده و تحصيلکردههاي رشتههاي باستانشناسي اداره اغلب آنها را به عهده دارند.
از اين نظر با تنوع و تعدد اشيا و انبوه آنها و کشف آثار عتيقه، موزههاي تخصصي در آينده وسعت بيشتري خواهد يافت و رشتههاي ظريفتر و دقيقتري را نيز شامل خواهد شد، لذا به يمن اينکه سازمان اوقاف يک شماره از نشريه ميراث جاويدان را به اصفهان اختصاص داده اينجانب پيشنهاد ميکنم که موزهاي تخصصي به نام «موزه اوقاف اصفهان (1)» تأسيس و موجبات گشايش آن را در اسرع وقت فراهم آورند.
ضرورت تأسيس موزه اوقاف
از نمونههاي امحاء اين اسناد، حوادث پس از سقوط
شاه سلطانحسين صفوي و تسلط افاغنه بر اصفهان را سراغ داريم که ملازعفران و علماي افغان که مردم اصفهان را رافضي ميخواندند، املاک و اراضي وقفي را تحت تصرف خود درآوردند و طومارها و وقف نامهها را از بين بردند. بنا به نوشته حاج شيخ حسن جابري انصاري، رقبات دفتري را، که قراء را از دولتي و موقوفه و خصوصي بهدرستي تشخيص و ربط ميداد و در چهلستون بود، به زايندهرود افکندند و اگر در طول تاريخ پرفراز و نشيب کشور و بر اثر تاخت و تازهاي ترکتازان اسناد ديگري هم از دست رفته باشد معلوم است که چه ذخاير و گنجينههاي گرانبهايي را از دست دادهايم که ديگر به هيچوجه امکان دسترسي به آنها نيست.
نکته گفتني و درخور توجه اينکه مردم ايران در طول تاريخ از نظر شرعي و به عنوان «باقيات صالحات» به امر وقف توجه و دلبستگي نشان داده و اموال خود را کلاً يا جزءً به صورت وقف خاص و يا وقف عام درآوردهاند.
از باب مثال شاهعباس صفوي در سال 1013هـ.ق «قربةً الياللّه» آنچه را در اصفهان داشت وقف صحيح شرعي و حبس مؤبد مخلّد نموده و آنچه را تا حين صدور وقفنامه در اختيار داشت به تصرف وقف داده است. وي در وقفنامه خود جميع مستغلات، املاک، اراضي، باغات، طواحين، جداول، انهار، قنوات، جواهرات، قاليها و هرچه در بيوتات خاصه بوده و کاروانسراي واقع در ميدان نقش جهان مع قيصريه متصل به آن و بازار و ميدان مذکور و حمام واقع در جوار آن و حتي اسبان ايلخي و شتران و گوسفندان و گاوان خود را وقف کرده و ذيل وقفنامه را امضا و مهر نموده و مهر و امضاي قاضيخان صدر و اعتمادالدوله و جلال منجم و غلامعلي قاضي اصفهان و قورچيباشي و عليرضا خوشنويس را نيز براي تسجيل امر وقف ذيل وقفنامه آورده است. بنابراين در شهري که اينهمه مساجد و مدارس و بناهاي کهن و تاريخي دارد و اغلب اين بناها موقوفه و تحت سرپرستي اداره اوقاف هستند بسيار بجاست تا براي حفظ و نگاهداري اسناد و وقفنامهها به تأسيس موزهاي مجهز اقدام، و نسبت به گشايش آن اقدام عاجل به عمل آيد.
در موزه مزبور علاوه بر وقفنامهها و اسناد مختلف مربوط به آن ميتوان از کتيبهها و الواح سنگي و سنگابها و ديگر آثاري که بر روي آنها وقفنامه حک شده نيز استفاده کرد و در صورتي که نقل آن به موزه امکانپذير نباشد نمونههايي از آنها را ميتوان در ابعاد کوچکتر تهيه و در معرض ديد علاقهمندان قرار داد.
علاوه بر اين در آينده نزديک ميتوان مجموعهاي از قرآنهاي خطي و چاپي فراهم آورد و بخشي از موزه را به اين آثار نفيس و ارزشمند اختصاص داد.
بديهي است جمعآوري و عرضه اين آثار در موزه، يک مرکز تحقيق براي علاقهمندان و محققين به وجود خواهد آورد تا وقفنامهها را از لحاظ محتوا، خط، تذهيب، امضا، مُهر و ساير خصوصيات مورد بررسي قرار دهند و مقالهها و کتابهايي در اين زمينهها منتشر سازند و اين امر مقدمهاي خواهد بود براي تأسيس يک دانشکده اختصاصي اوقاف که بتواند در آينده کارکنان فني و متخصص و نخبه سازمان اوقاف را در سراسر ايران تربيت کند و تعليم دهد.
نکته درخور عنايت اينکه، افراد علاقهمند و خيّر پس از اطلاع از وجود چنين مرکزي اسناد خانوادگي و قرآنهاي خطي خود را به موزه اهدا خواهند کرد.
چرا تأسيس موزه در اصفهان پيشنهاد شده است؟
2. آثار تاريخي و بناهاي جالب و ديدني فراوان دارد؛
3. از مراکز مهم جهانگردي کشور است و جهانگردان غالبا براي ديدن اصفهان به ايران مسافرت ميکنند؛
4. اصالت معماري کهن در اين شهر حفظ شده و معماري سنتي در آن برجاي مانده است؛
5. موقوفات فراوان در مرکز استان و توابع آن هست که با اين وسعت و عظمت در کمتر شهري ميتوان يافت؛
6. از امکانات ارتباطات و ساير امور فني، تکنولوژي، جاذبههاي ايرانگردي، هتلها و متلهاي کافي برخوردار است و نسبت به اين شهر شناخت جهاني هست و دهها کتاب و هزاران عکس از مناظر و مراياي آن در داخل و خارج چاپ و نشر شده است؛
7. علاوه بر همه اينها، وجود زايندهرود به اين شهر طراوت و صفاي دائمي بخشيده و موقعيت ممتازي به آن داده است.
بديهي است با توجه به مشخصههاي فوق، اصفهان شايستهترين شهر براي تأسيس يک موزه ابتکاري و مجهز اوقاف خواهد بود و اميد است اين پيشنهاد مفيد و خيرخواهانه هرچه زودتر مورد توجه و عمل قرار گيرد، انشاءاللّه.
پي نوشت :
1-در آينده ممکن است چنين موزهاي در تهران و ساير شهرهاي بزرگ ايران نيز تأسيس شود.
پيشنهاد تأسيس موزه اوقاف در اصفهان
نويسنده: سيف الله وحيد نيا
مقدمه
وحيدنيا مؤسس انجمن ادبي «وحيد» و پايهگذار مجله ادبي، تاريخي وحيد است که قريب 19 سال انتشار آن ادامه يافت. سه جلد مجموعه خاطرات و اسناد فرهنگ معاريف اصفهان و فرهنگ واژههاي مثنوي که قريبا منتشر خواهد شد از آثار اوست. ديوان وحيد دستگردي نيز به همت ايشان در دست انتشار است.
جمعآوري وحفظ و نگاهداري اشيا و اسناد ارزشمند و منحصر در محلهاي مطمئن و عرضه آن به علاقهمندان اينگونه آثار، از ابداعات و دستآوردهاي تمدن جديد است و در قرن اخير رونق و توسعه فراوان يافته است.
البته در ادوار پيشين بعضي از صاحبان مال و مکنت مجموعههاي خصوصي داشتهاند و آثار هنري، زيورآلات و اشياء ذيقيمت را در کاخها و منازل خود نگاهداري ميکردهاند.
از هزاره سوم پيش از ميلاد مجموعهاي موسوم به «ذخاير يا خزاين سيحون» را ميشناسيم که شاهکارهايي از آثار بسيار جالب و منحصر عصر هخامنشي را شامل بوده است و نيز مجموعهاي شامل بيش از سيهزار لوح گِلي و تعدادي سکه زر و سيم مکشوفه در تخت جمشيد نيز از آثار بازمانده ادوار کهن است.
در نيمه دوم قرن هفدهم ميلادي، اولين موزه به سبک جديد در انگلستان به وجود آمد و شخصي به نام «الياس آشمول» مجموعه اشياي قيمتي خود را به دانشگاه آکسفورد اهدا کرد و از مقامات دانشگاه خواست تا براي حفظ و نگاهداري و عرضه اين اشياء موزه مخصوصي احداث نمايند. دانشگاه مزبور نيز مأمول او را اجابت نمود و در سال 1683م (1081هـ.ش) موزهاي به نام «موزه آشموليان» در دانشگاه به وجود آورد.
همانطور که ذکر شد، در ايران، بزرگان قوم مجموعههايي در مالکيت و تصرف خود داشتهاند که بدون توجه به ارزش و مشخصات و هويت آنها همه را در تالارها و اتاقهايي، به صورت درهم و نامنظم، و به عنوان تزئين در منزل خود نگاهداري ميکردهاند. در دوران سلاله قاجار و بعد از آن، حفاريهاي مجاز و غيرمجاز در شهرها و اماکن باستاني ايران شروع شد و بخشي از اشياي مکشوفه به عنوان سهم دولت ايران در اختيار وزارت «معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه» گذاشته شد. براي حفظ اين آثار در سال 1295هـ.ش موزهاي به نام موزه عتيقات در دارالفنون تأسيس و آن آثار گرانبها به موزه جديد منتقل گرديد.
در 24 اسفند سال 1312 اولين کلنگ موزه ملي در بخشي از زمينهاي معروف به «ميدان مشق» مشرف به پارک شهر بر زمين زده شد و در سال 1316هـ.ش موزه جديد و مجهزي به نام «موزه ايران باستان» افتتاح گرديد. پس از آن بهتدريج و به مرور زمان موزههاي تخصصي به وجود آمد و دوره عالي باستانشناسي براي تربيت باستانشناس و موزهدار تأسيس شد. بهطوري که در حال حاضر موزههاي «هنرهاي ملي»، «فرش»، «آبگينه و سفال»، «مردمشناسي»، «هنرهاي تجسمي»، «هنرهاي تزييني»، «اسلحه» و... در تهران داير گرديده و تحصيلکردههاي رشتههاي باستانشناسي اداره اغلب آنها را به عهده دارند.
از اين نظر با تنوع و تعدد اشيا و انبوه آنها و کشف آثار عتيقه، موزههاي تخصصي در آينده وسعت بيشتري خواهد يافت و رشتههاي ظريفتر و دقيقتري را نيز شامل خواهد شد، لذا به يمن اينکه سازمان اوقاف يک شماره از نشريه ميراث جاويدان را به اصفهان اختصاص داده اينجانب پيشنهاد ميکنم که موزهاي تخصصي به نام «موزه اوقاف اصفهان (1)» تأسيس و موجبات گشايش آن را در اسرع وقت فراهم آورند.
ضرورت تأسيس موزه اوقاف
از نمونههاي امحاء اين اسناد، حوادث پس از سقوط
شاه سلطانحسين صفوي و تسلط افاغنه بر اصفهان را سراغ داريم که ملازعفران و علماي افغان که مردم اصفهان را رافضي ميخواندند، املاک و اراضي وقفي را تحت تصرف خود درآوردند و طومارها و وقف نامهها را از بين بردند. بنا به نوشته حاج شيخ حسن جابري انصاري، رقبات دفتري را، که قراء را از دولتي و موقوفه و خصوصي بهدرستي تشخيص و ربط ميداد و در چهلستون بود، به زايندهرود افکندند و اگر در طول تاريخ پرفراز و نشيب کشور و بر اثر تاخت و تازهاي ترکتازان اسناد ديگري هم از دست رفته باشد معلوم است که چه ذخاير و گنجينههاي گرانبهايي را از دست دادهايم که ديگر به هيچوجه امکان دسترسي به آنها نيست.
نکته گفتني و درخور توجه اينکه مردم ايران در طول تاريخ از نظر شرعي و به عنوان «باقيات صالحات» به امر وقف توجه و دلبستگي نشان داده و اموال خود را کلاً يا جزءً به صورت وقف خاص و يا وقف عام درآوردهاند.
از باب مثال شاهعباس صفوي در سال 1013هـ.ق «قربةً الياللّه» آنچه را در اصفهان داشت وقف صحيح شرعي و حبس مؤبد مخلّد نموده و آنچه را تا حين صدور وقفنامه در اختيار داشت به تصرف وقف داده است. وي در وقفنامه خود جميع مستغلات، املاک، اراضي، باغات، طواحين، جداول، انهار، قنوات، جواهرات، قاليها و هرچه در بيوتات خاصه بوده و کاروانسراي واقع در ميدان نقش جهان مع قيصريه متصل به آن و بازار و ميدان مذکور و حمام واقع در جوار آن و حتي اسبان ايلخي و شتران و گوسفندان و گاوان خود را وقف کرده و ذيل وقفنامه را امضا و مهر نموده و مهر و امضاي قاضيخان صدر و اعتمادالدوله و جلال منجم و غلامعلي قاضي اصفهان و قورچيباشي و عليرضا خوشنويس را نيز براي تسجيل امر وقف ذيل وقفنامه آورده است. بنابراين در شهري که اينهمه مساجد و مدارس و بناهاي کهن و تاريخي دارد و اغلب اين بناها موقوفه و تحت سرپرستي اداره اوقاف هستند بسيار بجاست تا براي حفظ و نگاهداري اسناد و وقفنامهها به تأسيس موزهاي مجهز اقدام، و نسبت به گشايش آن اقدام عاجل به عمل آيد.
در موزه مزبور علاوه بر وقفنامهها و اسناد مختلف مربوط به آن ميتوان از کتيبهها و الواح سنگي و سنگابها و ديگر آثاري که بر روي آنها وقفنامه حک شده نيز استفاده کرد و در صورتي که نقل آن به موزه امکانپذير نباشد نمونههايي از آنها را ميتوان در ابعاد کوچکتر تهيه و در معرض ديد علاقهمندان قرار داد.
علاوه بر اين در آينده نزديک ميتوان مجموعهاي از قرآنهاي خطي و چاپي فراهم آورد و بخشي از موزه را به اين آثار نفيس و ارزشمند اختصاص داد.
بديهي است جمعآوري و عرضه اين آثار در موزه، يک مرکز تحقيق براي علاقهمندان و محققين به وجود خواهد آورد تا وقفنامهها را از لحاظ محتوا، خط، تذهيب، امضا، مُهر و ساير خصوصيات مورد بررسي قرار دهند و مقالهها و کتابهايي در اين زمينهها منتشر سازند و اين امر مقدمهاي خواهد بود براي تأسيس يک دانشکده اختصاصي اوقاف که بتواند در آينده کارکنان فني و متخصص و نخبه سازمان اوقاف را در سراسر ايران تربيت کند و تعليم دهد.
نکته درخور عنايت اينکه، افراد علاقهمند و خيّر پس از اطلاع از وجود چنين مرکزي اسناد خانوادگي و قرآنهاي خطي خود را به موزه اهدا خواهند کرد.
چرا تأسيس موزه در اصفهان پيشنهاد شده است؟
2. آثار تاريخي و بناهاي جالب و ديدني فراوان دارد؛
3. از مراکز مهم جهانگردي کشور است و جهانگردان غالبا براي ديدن اصفهان به ايران مسافرت ميکنند؛
4. اصالت معماري کهن در اين شهر حفظ شده و معماري سنتي در آن برجاي مانده است؛
5. موقوفات فراوان در مرکز استان و توابع آن هست که با اين وسعت و عظمت در کمتر شهري ميتوان يافت؛
6. از امکانات ارتباطات و ساير امور فني، تکنولوژي، جاذبههاي ايرانگردي، هتلها و متلهاي کافي برخوردار است و نسبت به اين شهر شناخت جهاني هست و دهها کتاب و هزاران عکس از مناظر و مراياي آن در داخل و خارج چاپ و نشر شده است؛
7. علاوه بر همه اينها، وجود زايندهرود به اين شهر طراوت و صفاي دائمي بخشيده و موقعيت ممتازي به آن داده است.
بديهي است با توجه به مشخصههاي فوق، اصفهان شايستهترين شهر براي تأسيس يک موزه ابتکاري و مجهز اوقاف خواهد بود و اميد است اين پيشنهاد مفيد و خيرخواهانه هرچه زودتر مورد توجه و عمل قرار گيرد، انشاءاللّه.
پي نوشت :
1-در آينده ممکن است چنين موزهاي در تهران و ساير شهرهاي بزرگ ايران نيز تأسيس شود.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}