وقف نامه نظرآقا؛ وقفنامه ای با ارزش از دوره صفوی
1 - مجموعهی حاضر، شامل سه وقفنامه از نظر آقا است که هر کدام تاریخ مخصوصی دارد. نخستین آنها که در اینجا فراهم آمده،در واقع متأخرترین آنهاست و مربوط به ربیع الثانی سال 1126 هجری است.
دومین آن که مختصرتر است، از تاریخ ذی حجهی سال 1119 است و سومین آنها که تنها چند سطر و وقف یک رقبه برای کاتب وقفنامه است، مورخ رجب سال 1121 است. مع الاسف صفحهی نخست وقفنامه گرفتار آب دیدگی شده و جز یکی دو سه کلمهی آن، بقیه مطالب ناخواناست.
این وقفنامه، بر اساس تواریخ فوق الذکر در دورهی شاه سلطان حسین صفوی تنظیم شده و گواهان آن از عالمان همین روزگار هستند. مهر علمایی که گواه وقف نامه هستند، در اطراف بسیاری از صفحات دیده شده و متنی هم در این باره روی صفحهی دوم وقفنامه نوشته شده است.
بر اساس یادداشت استاد علامه محمدعلی روضاتی - دامت برکاته - که مالک وقفنامه بوده و سپس آن را به کتابخانهی مجلس دادهاند، افرادی که مهرشان در این وقفنامه آمده عبارتند از:
1- علاءالدین محمد بن علاءالدین حسین الحسینی،
3- علاءالدین حسین بن محمدباقر الحسینی
4- محمدباقر بن سیدحسن الحسینی
- محمد فاضل بن محمدباقر الحسینی. همچنین ایشان افزوده است: ظاهرا نویسندهی وقفنامه، همان کاتب چهار نسخه وقفنامه مدرسه چهارباغ اصفهان باشد و گویا کاتب نامش شاه قلی بن محمد یوسف افشار یکی از بهترین خوشنویسان زمان است که چندین کتاب و رساله به خط آن مرحوم به نظر اینجانب رسیده.(1)
2- واقف این وقفنامه فردی است که در متن وقف نامه از وی با نام حاجی حق نظر آقا و در وقفنامه ی دوم حاجی حق نظر بیک یاد شده و القابی که برای وی به کار رفته، نشانگر آن است که فرد یاد شده از آقایان حرم بوده، فرزندی نداشته، به زیات حرمین شریفین نائل شده و همانند آقایان برجسته ی حرم شاهی، از ثروت زیادی که عمدهی آن در قالب املاک و مزارع بوده، برخوردار بوده است.
این طایفه، به طور معمول اموال خویش را در سفر مکه و عتبات عالیات خرج میکردند و آنچه باقی میماند، به صورتی خاص وقف مینمودند. نمونهی حاضر، از جملهی همان موقوفات است.
مورد دیگر، بنای مدرسه آقا کمال و تعیین موقوفات بی حد و حصر آقا کمال برای آن است که متن وقفنامه اش را در میراث اسلامی ایران دفتر نخست به چاپ رساندیم. در جستجوی کوتاهی که در مصادر این دوره شد، از نظرآقا آگاهی به دست نیاوردیم. امید که با کاوش بیشتر بتوان دربارهی او آگاهیهایی به دست آورد.
3- خواجه سرایان در نیمهی دوم حکومت صفوی نقشی مهمی میان شاه و امراء ایفا میکردند و از این زاویه، نفوذی چشمگیر و درآمدی گسترده داشتند.
این مطلب را به راحتی میتوان از آنچه در تذکرة الملوک (2) (ص 19 - 18 ) درباره آنان آمده و نیز آنچه که مشابه آن در کتاب القاب و مواجب دورهی سلاطین صفوی (3) (صص 4 - 1) آمده دریافت. مشاغل بسیار بالا و درآمدها فراوان بوده است.
تنها یک نمونه نظارت بر موقوفات مسجد گوهرشاد است که «با خواجه سرایان میباشد که از جانب اشرف - یعنی شاه - تعیین شوند، حق النظارهای از موقوفات مسجد مزبور که مشار الیها - یعنی گوهرشاد آغا - وقف بر مسجد مزبور نموده، دارند که حسب الواقع معلوم نمیشود که در سالی چه مبلغ میشود ! و از قرار تقریر مباشرین آن از سیصد تومان تا پانصد ششصد تومان به عمل میآید. (4).
همو با اشاره به حضور شمار زیادی از آنان در آستانهی امام رضا علیه السلام میافزاید: در زمان نواب مالک رقاب، موازی پانصد نفر خواجه سرا، و هر یک را مواجب عظیم بود(5).
این خواجه ها دو گروه سفید و سیاه بودند. برای آنان که سفید بودند، لفظ آقا در ادامهی نامشان میآمد مانند ابراهیمآقا و آنها که سیاه بودند، لفظ آقا پیش از نامشان میآمد مانند آقا کمال(6). این قاعده نباید کلیت داشته باشد.
از مشاغل مهم آنان یکی هم جبهدار باشی، یا خزانه دار سلاح بوده است که «مواجب او سیصد تومان و ثانی الحال، یک صد تومان دیگر اضافه شده به چهارصد تومان قرار گرفته است»(7).
از زمان شاه عباس اول،خواجه های گرجی در دربار فراوان شدند. به نوشتهی تذکرة الملوک: در زمان شاه عباس ماضی صد نفر از غلامان گرجی سفید را خواجه نموده، یکی را که از همه معتبرتر بود یوزباشی ایشان نموده اند و یوزباشی دیگر به جهت خواجه سرایان سیاه تعیین و به او نیز صد نفر تابین از خواجه های سیاه داده تا زمان شاه سلطان حسین یوزباشی آقایان سفید ابراهیم و یوزباشی آقایان سیاه، الیاسآقا بوده، .
هر یک از یوزباشیان در دور حرم محترم، عمارتی و دستگاهی و تیول و مواجب معینی داشتند و خدمت نظارت و جبادارباشیگری را که در زمان سلاطین سلف با مقربان قزلباش بوده، شاله سلیمان و شاه سلطان حسین به خواجههای سفید تفویض نمودند.(8).
حضور خواجگان در دورهی اخیر صفوی، یک پژوهش جدی را میطلبد، به ویژه که اینان، یک طبقهی مهمی را در حاکمیت تشکیل داده و نزد بسیاری از مردم متنفر بودهاند. شاعر مکافات نامه دربارهی آنها میگوید:
بهم چشمیو هم مرایی شوند.(9).91 -90- واقف در این وقف نامه، سه مسؤولیت را تصور کرده است. نخست تولیت وقف. دوم ناظر که طبعا از میان علما باشد. سوم متصدی که مجری است. اما تولیت: تعیین تولیت از نظر واقف دارای یک سلسله مراتبی است به این شرح:
در حیات واقف، خود وی تولیت دارد. چنین امری طبیعی است ؛ زیرا وی بر آن است تا همهی اموالش را وقف کند ؛ در این صورت، برای خودش چه میماند ؟ برای حل این معضل، او تولیت را خود برمیدارد و حق التولیه ی خود را نیز تا سر حد نه عشر قرار میدهد ؛
یعنی تقریبا همهی درآمد منهای مخارج جاری املاک. بنابراین این وقف در حیات او، عملا سودی برای موارد مصرف ندارد مگر در حدی بسیار اندک.
در مرحلهی بعد، تولیت از آن یوزباشی است. گذشت که دو نوع یوزباشی بوده است ؛ یکی برای خواجه سرایان سفید و دیگری خواجه سرایان سیاه. به نظر میرسد عبارت وی در این که تولیت وقف مفوض است به یوزباشی آقایان عظام طرف مرحمت پناه.. خسروآقا.
و اگر او نبود یوزباشی طرف مرحمت و مغفرت پناه یوسفآقا. بنابراین تا این جا تولیت در آقایان میماند. اگر یوزباشی نبود، تولیت نصیب جبادارباشی میشود ؛ مشروط بر آن که از آقایان باشد.(10)
اگر او هم نبود، نصیب ریش سفید حرم علیه میشود که او نیز از آقایان است. در غیر این صورت، «تولیت مفوض است به اعلم علمای دار السلطنهی اصفهان». گفتنی است که حق التولیه برای خود واقف، نه عشر است ؛ اما برای متولیهای بعد به هیچ صورت چنین نیست. در این باره در ادامه سخن خواهیم گفت.
5-مسؤولیت بعد نظارت بر وقف است که یکی ازعلمای اصفهان برای این کار انتخاب شده است. وی محمد مؤمن فرزند محمد صالح، پیشنماز جامع عباسی یعنی همین مسجد امام فعلی در میدان نقش جهان است.
گویا مقصود از محمد صالح یاد شده، محمد صالح بن عبدالواسع، داماد علامهی مجلسی است که شیخ الاسلام اصفهان بوده و به سال 1126 درگذشت(11). فرزندش میرمحمد مؤمن خاتون آبادی است که در سال 1148 در دشت مغان، به دستور نادر و به احتمال، به خاطر مخالفت با تغییر سطنت از صفویه به افشاریه، به شهادت رسید. وی عالمیبرجسته بوده و عبدالله جزائری معاصر او، از دانش فقهی وی ستایش فراوان کرده است(12).
طبق نظر واقف، پس از محمد مؤمن، میبایست فرزند پسر بزرگ وی ناظر باشد. پس از او سایر فرزندان صلبی او. در صورت نبودن فرزند صلبی، بزرگترین نوادهی پسر او به همین ترتیب. با نبود نوادهی پسری، پسر دختر محمد مؤمن به همین ترتیب الاکبر فالاکبر. در صورتی که کسی از این خاندان برای نظارت نباشد. ناظر اعلم علمای اصفهان خواهد بود.
6- مسؤولیت سوم مربوط به متصدی موقوفات و مدیر آنهاست. وی یکی از افراد محلی را که به وی اطمینان داشته با نام آقامحمد حسین به عنوان متصدی موقوفات معین کرده و ادامهی آن را در فرزندان صلبی وی، در صورت داشتن صلاحیت، واگذارکرده است.
در غیر این صورت، یعنی نداشتن اهلیت و صلاحیت، امر تصدی به یکی از بردگانی که واقف وی را آزاد کرده با نام محمدعلی بیک و سپس اولاد ذکور او واگذار میشود. در نبود اهلیت و صلاحیت آنها، متولی و ناظر و اعلم علمای امامیه، بامشورت یکدیگر، یک متصدی را معین خواهند کرد. پرداختن به مسألهی متصدی و به ویژه انتخاب متصدی از میان بردگان آزاد شده، به فهم مناسبات آقایان با یکدیگر کمک شایسته ای میکند.
7- اما موارد مصرف: نخستین مورد، پرداختن به امر آبادی رقبات وقفی است که پیش از آن، هرگونه تصرفی در در آمد موقوفات، حرام است. پس از آن پرداختن انواع مالیاتهایی است که به این رقبات تعلق میگیرد.
گفتنی است که واقفان مهم، میتوانستند از شاه این اجازهی خاص را داشته باشند که رقبات وقفی آنها از پرداخت مالیات معاف باشد. نمونهی آن را در وقفنامهی مدرسهی آقا کمال دیدیم. اما در اینجا سخن از پرداخت مالیاتهای دیوانی است.
پس از آن، نوبت به حق التولیه میرسد که تا واقف زنده است. نه عشر آن، از آن اوست. اما متولی پس از وی تنها و تنها یک عشر دریافت میکند و بس. همچنین ناظر یک عشر و متصدی نیم عشر. باقی درآمد که هفت عشر و نیم است، و ثروتی بی حساب، به نوعی با شخص واقف مرحوم ارتباط دارد و جالب توجه است:
هر شبانه روز شخصی در مکه برای واقف مرحوم طواف بکند و هر ماهی عمرهی مفرده بجای آورد. (به مبلغ هفت تومان )
هر شبانه روز شخصی در مدینه به نیابت واقف، قبر پیغمبر و امامان را زیارت کند و نماز زیارت بخواند (به مبلغ سه تومان ).
هر شبانه روز شخصی در نجف و کربلای معلی و کاظمین و مشهد مقدس از طرف واقف زیارت و نماز زیارت بخواند (برای هر یک در نجف و کربلا و کاظمین و مشهد سالانه سه تومان ).
دو نفر در مدفن واقف، یکی در طف صبح و دیگری در طرف عصر قرآن بخوانند و ثوابش را به روح واقف اهداء نمایند (هر یک مبلغ سه تومان ).
البته شرایط ریز آن زیاد است ؛ اگر فرضا پنج سال امکان فرستادن کسی به مکه یا مدینه یا موارد دیگر نبود، متولی و ناظر، پول آن را صرف کارهای خیر کنند. ایضا متولی و ناظر با مشورت میتوانند این مقرریها را کم و زیاد کنند.
در اینجا باز سخن از غلامان آزاد شده به میان میآید که از این جهت قابل توجه است. واقف میگوید: اگر چیزی زیاد آمد، هر سال مبلغ شش تومان به محمد علی بیک غلام آزاد شدهی واقف داده شود و پس از وی میان وارثان او بر حسب احکام قرآن برای پسرها دو برابر دخترها، پرداخت شود. این مورد، نسلا بعد نسل ادامه دارد. در ضمن اگر واقف غلام دیگری داشته باشد که وقف مرگ او آزاد نشده باشد، متولی و ناظر او را با درآمد باقی مانده او را آزاد کنند.
اگر بعد از این موارد، چیزی ماند، بر اساس مشورت متولی و ناظر «به مستحقین سادات عظام و طلبهی کرام و ایتام و سایر مستحقین از ذکور و اناث فرقهی ناجیهی امامیهی اثنی عشریه و سایر خیرات و مبرات از تعمیر مساجد و قناطر و اموری که نفع عامی داشته باشد، صرف نمایند.»
8- یک وقفنامهی دیگر در ادامه آمده که خود ترکیب شده از سه بخش است:
نخست رقباتی را که اندکی بیش از شصت جریب است، وقف کرده. و مورد مصرف آن را برای شخص صالحی از علمای شیعهی قرار داده است که در آن روستا و روستاهای اطراف به تعلیم «عقائد دینیه و احکام شرعیه» به بچه ها و سایر مردم بیاموزد. البته این معلم میبایست بخشی از پول را در صورت لزوم صرف تعمیر مسجد نیز بکند.
دوم یک ده جریب دیگر وقف کرده و متولی آن را یک معتمد محلی قرار داده که آن هم کسی جز متصدی رقبات وقفی بخش اول نیست. این شخص میبایست مسجد محل را در صورت لزوم از درآمد این رقبات تعمیر کند. ناظر او نیز یوزباشی یعنی رئیس غلامان خاصه و در صورت نبود او، ریش سفید حرم علیه عالیه است.
در اینجا یک شرط مهم را مطرح کرده و آن این که ادارهی اوقاف وقت که در اختیار صدر و کارگزاران او بوده است، حق مداخله در این وقف را ندارند با این عبارت «و شرط دیگر آنکه صدور عظام و مباشرین موقوفات به هیچ وجه من الوجوه دخل در موقوفات مزبوره ننموده، پیرامون نکردند.. و از متولی و ناظر حساب نطلبند و حساب ایشان را به یوم یقوم الحساب واگذارند».
بخش سوم این وقف، که شامل وقف چندین روستا از جمله روستای عاشق معشوق است، شرایطی مشابه وقف نامهی نخست دارد. پس از مرگ واقف که خود اول متولی آنجاست و نه عشر درآمد آن حق التولیهی خود اوست،
بخش عمدهی حاصل این املاک در درجهی اول، پس از کسر سهم متولی و ناظر، در اختار محمد علی بیگ غلام آزاد شده واقف قرار میگیرد، یعنی سالانه یک هزار من غله.
پس از مرگ او نیز به اولادش میرسد و در صورت نبودن شخصی از اولاد او، میان سادات و متسحقین توزیع میگردد. به علاوه سالی هشت تومان نیز در اختیار او گذاشه شود تا «با اطلاع عالیحضرات متولی و ناظر در ایام عاشورا صرف تعزیهی خامس آل عبا» نماید.
آخرین رقبهی وقفی او، وقف هفت جریب زمین برای کاتب وقف نامه است تا آن را صرف معیشیت شخصی خود نماید. این نیز موردی استثنایی در وقفنامههای موجود است.
متن وقف نامه
بسم الله الرحمن الرحیم... و الصلوة و السلام علی من شرف الحرمین و اول من وقف فی الموقفین، اشرف من أم فی المسجدین و صلی علی القبلتین، سید الکونین و رسول الثقلین. محمد الاحمد فی العالمین، المحمود من اخیار المصطفین و علی آله و اولاده الواقفین مواقفه، النازلین منازله و العارفین معارفه، الناهجین مناهجه لتولیة الاحکام و السالکین مسالکه فی شرایع الاسلام، حمدا موقوفا علیه تعالی وقفا مؤبدا و صلوة محبوسا له صلی الله علیه و اله حبسا مخلدا ما تعلقت الاوقاف بالخلود و تقیدت الاوقات بالا بود.
اما بعد: باعث بر تحریر این کتاب صواب، و مطلب از تسطیر این خطاب مستطاب، ذکر و بیان آن است عالیجاه رفعت و دولت و اقبال پناه، مناعت و متانت و اجلال دستگاه، عزت و محمدت و نباهت انتباه، طایف الرکن و المقام، زایر مدینة سید الانام، زبدهی مقربان جاه و جلال، عمدهی مؤتمنان دولت ابدی الاتصال، عالی قدر حمیده خصال، شمسا للمناعة و الدولة و الاقبال و الاجلال، حاجی حق نظرآقا - وفقه الله تعالی للخیرات و أیده لفعل الحسنات و الطاعات - قربة الی الله تعالی و طلبا لمرضاته و رغبة فی نیل قرباته و ذخیرة لیوم هوله عظیم و عذابه الیم، «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من أتی الله بقلب سلیم» و طلبا لثوابه الجسیم، وقف صحیح شرعی و حبس مخلد صریح ملی نمود
رقبات وقفی
همگی و تمامی و جملگی کل شش دانگ مزرعهی صفیآباد واقعه در محال پودهی سمیرم فارس محدود به مزرعهی حاجیآباد و درویشآباد و به نظرآباد و به مزرعهی عباسآباد و به مزرعهی امیرآباد،و همگی و تمامی شش دانگ مزرعهی عباسآباد واقعه در محال مزبوره نیز محدوده به مزرعه صفی آباد مزبوره و به رودخانهی شور و به مزرعهی حیدرآباد و به مزرعهی میرزا عمران،و همگی و تمامی شش دانگ مزرعهی حاجیآباد واقعه در محال مزبورهی سمیرم نیز محدوده به ملک مزرعهی محمدآباد و به مزرعهی شاهآباد و نظرآباد و به قنات صفیآباد مزبوره و به املاک قریهی کره،و همگی و تمامی ده حبه و دو دانگ و یک ثمن از جمله حبهی دیگر از جمله هفتاد و دو حبهی قریهی معینه معلومه سوکآباد زفیرهی النجان،و همگی و تمامی هشت حبه و پنج دانگ و نیم از حبهی دیگر از جملهی هفتاد و دو حبهی مزرعهی جزدان من مزارع قریهی سوک آباد مزبوره،و همگی و تمامی قطعات معینه مفروزه(13)واقعه در قریهی جورکان ماربین که مجموع آن قطعات به مساحت نی رسم (14) یکصد و هفده جریب است به تفصیل ذیل:
بابتی ملک احمدآباد واقعه در صحرای چهارم
قطعهی حدی به باغ مهدی قلیبیک و حدی به ملک مالک و در طرفین به املاک احمدآباد سه جریب.قطعهی محدود به ملک واقفه و در سه طرف به املاک احمدآباد دو جریب.
قطعهی محدود به نهر جوقآباد و حدی به باغ میرزاکریم و از طرفین به املاک احمدآباد سه جریب.
قطعهی محدود به ملک احمدآباد و حدی به کریک یراق و حدی به ملک سنگ و حدی به ملک حاجی جعفر سه جریب.
قطعهی محدود به ملک احمدآباد و حدی به ملک ورثهی اسماعیل و حدی به باغ محمد علی بیک و حدی به باغ حاجی جعفر دو جریب.
قطعهی محدود به صحرا و حدی به ملک رجبعلی و حدی به ملک مالک و حدی به ملک ورثهی میرزا رحیم عقیلی پنج جریب.
قطعهی محدود به ملک مالک و حدی به ملک میرزا رحیم عقیلی و حدی به املاک احمدآباد و حدی به ملک سنگ هفت جریب.
قطعهی محدود از طرفین به شارع و حدی به ملک آقا امامقلی و به ملک ورثهی شاه حسین و به ملک ورثهی میرزا رحیم عقیلی پنج جریب.
قطعهی محدود به شارع و حدی به ملک میرزا رحیم عقیلی و حدی به نهر مزرعهی وازی و حدی به هرزاب صحرا و به ملک واقف هفده جریب.
قطعهی محدود به شارع و حدی به ملک محمدعلی بیک و به ممرآب و حدی به ملک حاجی جعفر و به ملک لقاتات میرزا اشرف پانزده جریب.
قطعهی محدود به باغ محمد و از طرفین به ممرآب و به ملک زینل دو جریب.
قطعهی محدود از طرفین به لقاتات میرزا اشرف و از طرفین به ممرآب یک جریب. قطعهی محدود به ملک محمدعلی بیک و حدی به نهر آب و از طرفین به ممر آب یک جریب و نیم.
قطعهی محدود به ملک مهدی سلطان و از طرفین به نهر وازی و حدی به هرزاب دو جریب.
قطعهی محدود به ملک آقا امامقلی و حدی به ملک سنگ و از طرفین به ممرآب یک جریب.
بابتی واقعه در صحرای وازی
قطعه ی محدود به ممرآب و حدی به ملک آقا امامقلی و حدی به ملک ورثهی میرزا مؤمن و حدی به شارع چهار جریب.قطعه ی محدود به شارع و حدی به ممرآب و حدی به باغ زمان و حدی به ملک شاه چهار جریب.
قطعه ی محدود به ملک واقف و حدی به ملک علیاکبر و حدی به ملک ورثه ی میرزا صفحه=1098@ مؤمن و حدی به ممر آب دو جریب.
قطعه ی محدود به شارع و حدی به ملک علی اکبر و حدی به ممرآب و حدی به ملک واقف یک جریب.
قطعه ی محدود به شارع و حدی به طاحونه و حدی به خانهی محب قورچی و حدی به ملک حاجی جعفر یک جریب و نیم.
قطعه ی مشهور به باغ عرب محدود به ملک حاجی جعفر و از سه طرف به املاک احمدآباد چهار جریب.
دو قطعه از بابت وازی مشهور به جای خانها و حدی به خانهی اسماعیل و به دکان مقر و مالک مزبور و حدی به ملک ورثهی میرزا مؤمن و حدی به خانهی ورثهی شفیع و حدی به خانهی ورثهی دروریش قاسم به شارع شش جریب.
دو قطعهی املاک آقا یاقوت هجده جریب و املاک فروشان هفت جریب و همگی و تمامی عرصه و اعیان سه در باغ واقعه در صحرای چهارم قریهی مزبوره که به مساحت نیز مجموع باغات به نی رسم موازی بیست و سه جریب، بدین موجب باغ معین حاشیه مشجر محدود به ملک واقف از طرفی و جدول آب از طرفی و به شارع عام از طرفین نه جریب.
باغ معنب محدود به شارع عام و به ملک میرزا رحیم از طرفین و به باغ اسماعیل از طرفی و به باغ محمد از طرفی نه جریب.
باغ معنب محدود به شارع عام و به ملک لقاتات میرزا اشرف و به جدول آب و به باغ ورثهی صادق پنج جریب.
و همگی و تمامی قطعات معینهی مفروزه واقعه در قریهی جنیران ماربین که مجموع آن قطعات به مساحت نی رسم یک صد و سی و سه جریب است به تفصیل ذیل:
بابتی قطعات واقعه در جوق بالاجوق
قطعه ای که از سه طرف به نهر آب و حدی به باغ میرزاعلی دو جریب.قطعه ی محدود به ملک وقفی مرحوم آقا هوشیار و حدی به شارع صحرا و حدی به ملک وقفی معلم اطفال و حدی به ملک ورثهی حاجی ضیاءالدین دو جریب.
قطعه ی محدود به باغ میرزا علی و از دو طرف به جدول آب و صحرا و حدی به ملک سرکار خاصهی شریفه و به باغ یارعلی چهارجریب.
قطعه محدود به املاک سرکار خاصهی شریفه و دو طرف به ملک وقفی معلم اطفال و از دو طرف به جدول آب و صحرا سه جریب و نیم.
قطعه ی محدود از طرفین به جدول آب و صحرا و حدی به ملک ورثهی حاجی ضیاءالدین و حدی به ملک وقفی آقا هوشیار سه جریب. قطعهی محدود از طرفین به جدول آب و صحرا و حدی به ملک واقف و حدی به ملک وقفی آقا هوشیار سه جریب. قطعهی محدود به شارع و از دو طرف به ملک ورثهی بس خانم و حدی به ملک وقفی آقا هوشیار سه جریب.
قطعه ی محدود به ملک وقفی آقا هوشیار و حدی به ملک میرزاعلی و حدی به ملک واقف و املاک وقفی آقا هوشیار و حدی به شارع سه جریب.
بابتی قطعات واقعه در جوق پائین در قریهی مزبوره
قطعه ی مشهور به رئیس فولاد و حدی به نهر آب و حدی به ملک ورثهی حاجی شفیع و حدی به ملک وقفی آقا هوشیار و حدی به ملک ورثهی بس خانم شش جریب.قطعه ی محدود به نهر آب و حدی به ملک میرزاعلی و حبیبالله و حدی به ملک واقف و ملک وقفی آقا هوشیار و حدی به ملک حاجی سلیم ولایتی و به ملک خاصهی شریفه چهار جریب..
قطعه ی مشهور به گوشهواره چهارباغ محدود به نهر آب و حدی به جدول آب و صحرا و حدی به ملک ورثهی برخوردار و حدی به ملک حاجی سلیم ولاتی(15) یک جریب و نیم.
قطعه ی محدود به جدول صحرا و حدی به ملک وقف و حدی به شارع صحرا و حدی به ملک ورثهی برخوردار مشهور به ملک چهارباغ دو جریب.
قطعه ی محدود به ملک واقف و حدی به شارع صحرا و حدی به ملک ورثهی بس خانم و حدی به جدول صحرا به شرح ایضا دو جریب.
قطعه ی محدود به ورثهی بس خانم و حدی به شارع صحرا و حدی به ملک
وقفی آقا هوشیار و حدی به جدول صحرا هفت جریب.
قطعه ی محدود از طرفین به جدول آب و حدی به ملک ورثهی بسخانم و حدی به ملک وقفی مسجد ومعلم اطفال واقعه در قریهی مزبوره دو جریب و نیم.
قطعه ی محدود از طرفین به جدول آب و دو حد به ملک آقاحسین متصدی دو جریب و نیم.
قطعه ی محدود از سه طرف به ملک حاجی سلیم ولاتی و حدی به ملک ورثهی بسخانم و حدی به باغ واقف سه جریب.
قطعه ی محدود به باغ ورثهی حاجی ضیاءالدین و حدی به شارع و حدی به ملک واقف و شارع و حدی به جدول آب سه جریب.
قطعه ی محدود به نهر آب و حدی به ملک واقف و حدی به جدول آب و حدی به شارع یک جریب.
بابتی قطعات واقعه مشهور به چهارباغ و به بازیار
قطعهی محدود به ملک ورثهی حاجی ضیاءالدین و حدی به جدول آب و صحرا و دو حد از طرفین به جدول آب و صحرا دو حد از طرفین به شارع و صحرا دو جریب و نیم مشهور به چهارباغ.قطعهی محدود به ملک آقاحسین متصدی و حدی به ملک واقف و دو حد به شارع و صحرا یک جریب به شرح ایضا.
قطعهی محدود به شارع عام و حدی به شارع صحرا و حدی به مسجدشاه سه تنان و حدی به باغ واقف سه جریب به شرح ایضا.
قطعهی محدود به نهرآب و حدی به ملک حاجی بدیعالزمان و به باغ و حدی به شارع عام و حدی به ملک متولی مسجد سه جریب مشهور به بازیار.
قطعهی محدود به نهرآب و حدی به شارع عام و دو حد به ملک حاجی بدیعالزمان چهار جریب به شرح ایضا.
بابتی قطعات واقعه در قریه ی مزبوره
قطعهی محدود به شارع و حدی به ملک ورثهی حاجی ضیاءالدین و ملک واقف و حدی به نهر آب و حدی به ملک وقفی آقا هوشیار و محمدعلی نه جریب.قطعهی محدود به هرزاب صحرا و حدی به نهر طهرانچی و حدی به قبرستان و حدی به نهر جنیران سه جریب.
قطعهی محدود به قبرستان و حدی به نهر سهرانچی(16)و حدی به ملک اسماعیل و حدی به نهر جنیران مشهور به کارچی یک جریب و نیم. قطعهی محدود به نهر جنیران و حدی به جدول آب و حدی به ملک واقف و حدی به نهر سهرانچی و حدی به ملک اسماعیل مشهور به ملک کلیا واران پنج جریب.
قطعهی محدود از طرفین به نهر سهرانچی و حدی به ملک واقف و حدی به جدول آب دو جریب و نیم.
قطعهی محدود به نهر سهرانچی و حدی به ملک اسماعیل و حدی و از طرفین به جدول آب مشهور به ملک کلیا واران یک جریب.
قطعهی محدود به ملک سرکار خاصهی شریفه و حدی به ملک وقف آقا هوشیار و حدی به شارع و حدی به خانهی ورثهی حاجی ضیاءالدین و ورثهی شعبان و ورثهی حاجیبهرام هفت جریب.
قطعهی محدود از طرفین به شارع عام و حدی به جدول آب و حدی به خانهی ورثهی حاجی محمود و باغ مشهور به باغ یارعلی هشت جریب.
قطعهی محدود به باغ محمدعلی و حدی به باغ ورثهی حاجی مؤمن شوشتری و حدی به باغ ورثهی شمس و حدی به باغ جعفر و به شارع عام هشت جریب. قطعهی محدود از طرفین به جدول آب و دو طرف دیگر به ملک ورثهی بس خانم سه جریب.
قطعهی محدود به باغ ورثهی محمد شفیع و حدی به جدول آب و حدی به نهرآب و حدی به ملک آقا هوشیار دو جریب.
قطعهی محدود به ملک حاجی بدیع الزمان و حدی به شارع سودان و حدی به باغ اسماعیل و حدی به نهر آب سه جریب.
قطعهی محدود به شارع سودان و حدی به باغ حاجی علی عسکر و به باغ و حدی به ملک وقف حمام واقعه در قریهی مزبوره و حدی به جدول آب مشهور به ملک میان، یک جریب و نیم.
قطعهی محدود به باغ حاج علی عسکر و به باغ و حدی به باغ ورثهی حاجی طالب و ملک حاجی علی عسکر و حدی به هرزآب و حدی به ملک وقفی حمام مزبور هفت جریب. و همگی و تمامی عرصه و اعیان سه در باغ واقعه در قریهی مزبوره که به مساحت مجموع باغات نیز به نی رسم پانزده جریب است، بدین موجب:
باغ معنب حاشیه مشجر محدود به ملک واقف و به مسجد شاه سه تنان و به باغ ورثهی حاجی شفیع و به خانهی میرزاعلی و به باغ حبیبالله و به شارع عام پنج جریب و نیم.
باغ معنب حاشیه مشجر محدود به ملک ورثهی بس خانم و به ملک حاجی سلیم و به ملک واقف و از طرفین به باغ ورثهی حاجی ضیاءالدین که مشهور است به باغ مخلص شش جریب و نیم.
باغ معنب حاشیه مشجر محدود به باغ حاجی ضیاءالدین از طرفین و به باغ و خانهی وقفی واقف از طرفی و به شارع عام از طرفی سه جریب.
و همگی و تمامی دو قطعه معینه مفرزوه واقعهی در قریهی سودان اعظم من محال ماربین که مجموع به مساحت نی رسم موازی پنج جریب و نیم است بدین موجب:
قطعهی معینیه سادهی اربابیهی مشهور به ملک دست وازی محدود به نهر زاجان از سه طرف و به ملک محمدعلی از طرفی سه جریب و نیم.
قطعهی معینه سادهی اربابیه واقعه در صحرای جنید قریهی مزبوره محدود به باغ دوستعلی و به باغ ورثهی حاجی غلامرضا و به ملک ورثهی صفار و به قنات ولدان دو جریب.
وقفا صحیحا شرعیا و حبسا مخلدا صریحا ملیا بحیث لا یباع و لا یوهب و لا یرهن و لا یورث و لا یملک الی ان یرث الله الارض و من علیها و هو خیر الوارثین.
تعیین واقف
و عالیجاه واقف - أمنه الله من اهوال المواقف - تفویض نمود اولا تولیت این وقف مؤبد را به نفس نفیس خود مادام باقیا - عمره الله تعالی اطول الاعمار و وقاه صوارف اللیل و النهار. و بعد از آن تولیت وقف مزبور مفوض است به یوزباشی آقایان عظام طرف مرحمت و غفران پناه جنت آرامگاه خسروآقا ؛ و اگر یوزباشی در طرف مرحوم خسروآقا تعیین نشده باشد، تولیت وقف مزبور مفوض است به یوزباشی طرف مرحمت و غفران پناه یوسفآقا ؛ و اگر یوزباشی از این دو طرف تعیین نشده باشد. تولیت مفوض است به جبادارباشی اگر از آقایان عظام باشد ؛و اگر جبادارباشی از آقایان عظام نباشد، تولیت مفوض است به هر که ریش سفید حرم علیهی عالیهی اصفهان بوده باشد. و اگر احیانا ریش سفید حرم علیهی عالیهی اصفهان تعیین نشده باشد، تولیت مفوض است به اعلم علمای دار السلطنة اصفهان.
و عالیجاه واقف - امنه الله من المخاوف - در متن عقد، وقف شرط شرعی نمودند که در مراتب تولیت بعد از تولیت عالیجاه واقف، اگر در مرتبه ای از آن مراتب، صاحب منصبی که در آن مرتبه متولی است تعیین نشده باشد.
و به این سبب تولیت به متولی مرتبهی بعد از آن منتقل شود، تا متولی مرتبهی لاحقه صاحب منصب باشد، تولیت با او بوده اگر صاحب منصبی که درمرتبهی سابقه متولیست تعیین شود سلطنت انتزاع از ید متولی لاحق نداشته باشد و بعد از آنکه ایام تولیت متولی لاحق منقضی شود به سبب فوت یا عزل از منصب و متولی مرتبهی سابقه موجود باشد، تولیت با متولی مرتبهی سابقه است.
تعیین ناظر
و عالیجاه واقف - وفقه الله تعالی - تفویض نمود نظارت این وقف مؤبد و خیرات سرمدیه را در مرتبهی تولیت خود و سایر مراتب تولیت بعد از خود به عالی حضرت قدسی فطرت ملکی خصلت، افادت و افاضت پناه فضایل و کمالات دستگاه، حقایق و معارف آگاه، دقایق و عوارف اکتناه، جامع المعقول و المنقول، علامی فهامی آخوند ملا محمد مؤمن دامت افاداته خلف مرحمت و غفران پناه مولانا محمد صالح پیشنماز مسجد جامع کبیر عباسی. و بعد از عالیحضرت علامی معزی الیه متع الله المؤمنین بطول بقائه، نظارت مفوض است به اکبر اولاد ذکور صلبی علامی معزی الیه و هکذا الاکبر فالاکبر، و بعد از فقد اولاد صلبی علامی معزی الیه، نظارت مفوض است به اکبر ذکور اولاد ذکور علامی معزی الیه و هکذا الاکبر فالاکبر، به شرط تقدم بطن اعلی بر بطن اسفل و با فقد ذکور اولاد ذکور علامیمعزی الیه، نظارت مفوض است به اکبر ذکور اولاد اناث علامیمعزی الیه و هکذا الاکبر فالاکبر، به شرط تقدم بطن اعلی بر بطن اسفل. و اگر در مرتبهای از مراتب نظارت، اولاد ناظر در آن مرتبه متصف به صلاح و سداد نباشد، نظارت مفوض است به ولدی که متصف به صلاح و سداد باشد، اگر چه به چند مرتبه دور باشد و با فقد اولاد و اولاد اولاد علامی معزی الیه، نظارت مفوض است به شخصی که اعلم علمای دار السلطنه اصفهان بوده باشد و متولی تجویز و تصدیق او بنمایند.تعیین متصدی
و عالیجاه واقف - امنه الله من المخاوف - تفویض فرمودند تصدی املاک موقوفهی مزبوره را به حضرت رفعت و معالی پناه، امانت و دیانت دستگاه، آقا محمد حسین ولد مرحوم آقا محمد شفیع جنیرانی که کما ینبغی و یلیق، در نظم و نسق املاک موقوفهی مزبوره سعی بلیغ به عمل آورده، نوعی نماید که املاک مزبوره به حلیهی آبادانی در آمده، حاصل املاک مزبوره را به ضبط و تصرف متولی و ناظر دهد تا آنکه به مصارف مذکورهی ایشان صرف نمایند.و بعد از آقاحسین مزبور، تصدی، مفوض است به اولاد ذکور صلبی مشارالیه به شرط اهلیت و امانت و دیانت، و هرگاه موصوف به صفت صلاح و دیانت نبوده باشند، تصدی مزبوره مفوض است به رفعت پناه محمدعلی بیک، عتیق واقف (17)
و اولاد ذکور او به شرط اهلیت و دیانت ؛ و هرگاه از او چنین شخصی یافت نشود، متولی و ناظر و اعلم علمای امامیه مختارند که به هر که قابلیت و اهلیت داشته باشد، تصدی تعیین نمایند.
موارد مصرف
و باقی بعد از وضع خراج و حقوق دیوانی و اخراجات ملکی و اربابی و مصالح الأملاک و مؤونت زراعات و سایر ضروریات، آنچه باقی ماند و به حیطهی ضبط و تصرف متولی و ناظر در آید، عالیجاه واقف در نوبت تولیت خود، نه عشر را به حق التولیه تصرف نماید و یک عشر را به مستحقین فرقهی ناجیهی امامیه اثنا عشریه به نحوی که رأی صوابنمای علامی ناظر اقتضا نماید عاید سازند.
و بعد از آنکه تولیت به غیر عالیجاه واقف رسد، متولی یک عشر را به حق التولیه و ناظر یک عشر را به حقالنظاره و متصدی نیم عشر را به حق التصدی تصرف نماید.
و هفت عشر و نیم باقی را متولی و ناظر به مصلحت یکدیگر، به این طریق صرف نمایند که شخص شیعهی صالح متدینی را در مکهی معظمه - زادها الله شرفا - تعیین نمایند که هر شبانه روز نیابت واقف موفق، طواف کعبهی معظمه، به این طریق که در صبح اقلا یک طواف و در عصر و در شب نیز اقلا یک طواف به عمل آورد ؛ و در هر ماهی به نیابت واقف عمره مفرده به عمل آورد. و مقرری او از حاصل موقوفات، هر ساله مبلغ هفت تومان است.
و شخص شیعهی صالح متدینی را در مدینهی طیبه تعیین نمایند که هر شبانه روز به نیابت واقف از قرب زیارت حضرت سیدالمرسلین و خاتم النبیین - علیه من الصلوات افضلها و مت التحیات اکملها - با زیارت ائمه بقیع - علیهم الصلوة و السلام - و نماز زیارت به عمل آورد و مقرری او از حاصل موقوفات هر ساله مبلغ پنج تومان است.
و شخص شیعهی صالح متدینی را درنجف اشرف تعیین نمایند که هر شبانه روز به نیابت واقف زیارت حضرت سید الوصیین و ابا الائمة الطاهرین امیرالمؤمنین علیه و علیهم الصلوة و السلام را از قرب با نماز زیارت به عمل آورد و مقرری او هر ساله از حاصل موقوفات مبلغ سه تومان است.
و همچنین شخص شیعهی صالح متدینی را در کربلای معلی تعیین نمایند که هر شبانه روز به نیابت واقف زیارت حضرت سیدالشهداء و امام الاتقیاء ابا عبدالله الحسین علیه التحیة و الثناء با زیارت حضرت عباس و جمیع شهداء - رضوان الله علیهم اجمعین - از قرب با نماز زیارت به عمل آورد و مقرری او از حاصل موقوفات، هر ساله مبلغ سه تومان است.
و شخص شیعهی صالح متدینی را در بلدهی کاظمین - علیها الصلوة و السلام - تعیین نمایند که هر شبانه روز از قرب زیارت حضرت کاظمین - علیهما الصلوة و السلام - را با نماز زیارت به عمل آورد و مقرری او هر ساله از حاصل موقوفات مبلغ سه تومان است.
و همچنین شخص شیعهی صالح متدینی را در مشهد مقدس معلی تعیین نمایند که هر شبانه روز از قرب، به نیابت واقف، زیارت حضرت امام الجن و الانس علی بن موسی الرضا - علیهما التحیه و الثناء - را با نماز زیارت به عمل آورد و مقرری او از حاصل موقوفات هر ساله مبلغ سه تومان است.
و هر یک از نواب، هرگاه به اعتبار بیماری یا امر بسیار ضروری خود،نتواند که طواف و عمره و زیارت از قرب را به عمل آورد، شخص شیعهی صالح متدینی را تعیین نماید که به نیابت واقف اعمال را به عمل آورد تا تعطیل در هیچ یک از اعمال مزبوره واقع نشود تا آنکه مانع رفع شود، و خود بنفسه متوجه اعمال کما ینبغی و یلیق شود.
و دو شخص صالح متدین تعیین نمایند که در مدفن واقف، به تلاوت قرآن مجید اشتغال نمایند، به این طریق که یکی در طرف صبح دو جزو تلاوت نماید و دیگری در طرف عصر دو جزو تلاوت نماید. و ثواب آن را به روح واقف قرب و اهدا نماید. و مقرری هر یک از حاصل موقوفات هر ساله، مبلغ سه تومان است.
عالیحضرات متولی و ناظر میباید که هر ساله مقرری نواب مزبوره را با مقرری دو حافظ به ایشان عاید سازند و اگر مانعی از رسانیدن به ایشان به هم رسد، مثل اینکه العیاذ بالله در سالی کسی به مکه معظمه یا به مدینه طیبه یا به یکی از اماکن مشرفه نرود، نواب به امر نیابت عمل نموده باشند، مقرری دو ساله یا بیشتر را یکجا در سالی که ایصال ممکن باشد، به ایشان عاید سازند. و اگر العیاذ بالله تا مدت پنج سال مانعی به هم رسد که متعذر باشد رسانیدن مقرری به ایشان یا وکیل ایشان و مظنون شود که به نیابت اقدام ننموده اند، مقرری او را در مصارف خیرات و مبرات به نحوی که رأی متولی و ناظر اقتضا نماید صرف نمایند.
و زیاد و کم نمودن مقرریها هرگاه مصلحت دانند، منوط به رأی صوابنمای متولی و ناظر است و بعد از وضع مقرریها آنچه باقی ماند، متولی به تجویز ناظر، هر ساله مبلغ شش تومان تبریزی به صیغهی وظیفه به محمدعلی بیک، عتیق واقف موفق مومیالیه رسانند و بعد از او «للذکر مثل حظ الانثیین» به اولاد او اگر به صفت اهلیت و استحقاق موصوف باشند بدهند. و اگرهمگی اولاد به صفت استحقاق موصوف نباشند، هر یک که به صفت مزبوره متصف باشند، رسانند ؛ و هکذا نسلا بعد نسل. و اگر منقرض شوند، متعلق خواهد بود به سایر موقوف علیهم.
و بعد ذلک آنچه بماند متولی به تجویز ناظر، به مستحقین سادات عظام و طلبهی کرام و ایتام و سایر مستحقین از ذکور و اناث فرقهی ناجیهی امامیهی اثنی عشریه و سایر خیرات و مبرات از تعمیر مساجد و قناطر و اموری که نفع عامی داشته باشد، صرف نمایند.
و اگرعالیجاه واقف مالک غلام دیگر بشود، خواه یکی و خواه متعدد و آزاد نشده باشد، متولی و ناظر او را آزاد نموده، حاصل وقف مزبور رامتولی و ناظر از قرار نفری سه تومان الی چهار تومان، به عنوان وظیفه در وجه هر یک و بعد از ایشان به اولاد ذکور و اناث ایشان ما تعاقبوا و تناسلوا للذکر مثل حظ الانثیین به شرط تقدم بطن اعلی بر بطن اسفل قسمت نمایند و با انقراض ایشان متولی و ناظر به مصلحت یکدیگر، حاصل وقف مزبور را در مصارف خیرات و مبرات به نحوی که رأی صوابنمای ایشان اقتضا نماید، صرف نمایند.
و همچنین واقف موفق، وقف نمود همگی و تمامی عمارات تحتانی و فوقانی مع دو قطعهی باغچهی مربوطهی به آن و انبار و بهاربند و طویله واقعه در قریهی جنیران بر هر شخصی که متصدی موقوفات مزبوره باشد و در آنجا سکنی نموده، به امر تصدی کما ینبغی و یلیق، قیام نماید و منافع خانه و باغچهی مزبوره و باغات متصله را در سالی که اخراجات ضروریه داشته باشد، اولا صرف و خرج آنها نماید که از حلیهی آبادی نیفتد و دایر باشد و حق التصدی خود را از سایر موقوفات تصرف کند و اگراز اخراجات ضروریه از انتفاعات مزبوره چیزی باقی و اضافه بماند، به نیم عشر حق التصدی خود متصرف شود و هرگاه...(18).
...و هو خیر الوارثین و به تمام شرایط وقف از صحت و لزوم متحقق گردیده و الحال ید واقف بر موقوفات مزبوره، ید تولیت نه ید ملکیت.
و کان ذلک فی شهر ربیع الثانی من شهور سنه ست و عشرین و مائة بعد الالف من الهجره النبویة علیه الف الف صلوة و تحیة. 1126.
و عالیجاه واقف موفق امنه الله من اهوال الموقف، قبل از این به موجب وقفنامچهی علی حده مورخ به تاریخ غرهی شهر ذی الحجة الحرام من شهور سنة تسع عشرة و مائة بعد الاف وقف دیگر نمود و عبارات آن این است بلا زیاده ونقصان
وقفنامه ی دیگر
بسم الله الرحمن الرحیمالحمد لله الواقف علی النیات، العالم بالسرایر و الخفیات، و الصلوة علی صاحب المعجزات محمد المبعوث بالسور و الایات، و آله العالمین بالزبر و البینات المحمودین فی الارضین و السموات.
غرض از تحریر این کتاب صواب، ان است که عالیحضرت سامی رتبت متعالی منزلت رفیع مرتبت، رفعت ومکرمت و عوالی دستگاه، عزت و محمدت و معالی پناه، مناعت و متانت و اعالی اکتناه، توفیق و تأیید آثار محامد و محاسن اطوار، حاج الحرمین الشریفین مستغنی الالقاب و الاوصاف، و الا قدری، نظاما للرفعة و المناعة و العز و الاقبال حاجی حق نظربیک - دام عزه - قربة الی الله و طلبا لمرضاته و رغبة فی حسناته، و بملاحظهی کریمهی مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة و الله یضاعف لمن یشاء و الله واسع علیم وقف صحیح شرعی و حبس صریح ملی نمود:
همگی و تمامی سی جریب از جمله اراضی مزروعی واقعه در قریهی جنیران ماربین من قری دار السلطنهی اصفهان که قطعات سی جریب مزبور به موجب تفصیل ذیل است:
قطعه ی پای برج محدوده از طرفین به ممر آب و از طرفی به ملک آقائی آقا هوشیار و از طرفی به شارع چهار جریب.
قطعه ی محدود از طرفین بملک سرکار خاصه شریفه و از طرفی به شاعر و از طرفی به ملک میرزا رفیع جابری سه جریب.
قطعه ی محدوده به ملک آقائی آقا هوشیار و حدی به نهر آب و حدی به شارع و حدی به ممر آب هفت جریب.
قطعه ی محدود به شارع و به ملک آقائی آقا هوشیار از طرفین و به ملک ورثهی حاجی بسخانم سه جریب.
قطعه ی محدوده به شارع و به ملک آقائی آقا هوشیار از طرفین و حدی به ملک سرکار خاصهی شریفه و حدی به ملک میرزا رفیع مزبور هشت جریب.
قطعه ی محدود به ملک واقف معزی الیه و حدی به ملک ورثه ی حاجیه بسخانم و از طرفین به ممر آب دو جریب و نیم.
قطعه ی محدوده به نهر آب و از طرفین به ممر آب و حدی به ملکمیرزا رفیع مزبوره دو جریب و نیم.
موارد مصرف
با توابع شرعیه و لواحق ملیه و مجاری شرب مرتبه بر آن از محل معهود و نهج استمرار و کافهی مضافات و عامهی ملحقات بر احدی صالح شیعهی اثنی عشری عارف به احکام شرعیه فی الجمله که ظاهر الصلاح بوده باشد و تعلیم از او آید و به قریهی مزبوره به جهت تعلیم برود و در ضمن العقد شرط نمود که خرج با عدم متبرعی تعمیرات ضروریه مسجد واقع در قریهی مزبوره در عهدهی معلم مزبوره بوده باشد که هرگاه تعمیری ضروری به هم رسد، اول از حاصل املاک موقوفه مذکوره تعمیر نموده شود و تتمه را او متصرف شود و الا کل حاصل را تصرف نماید.و معلم مزبور در قریهی مذکوره، اطفال و سایر اهل آن قریه و قری و حوالی و حواشی آن را عقاید دینیه و مسائل شرعیه از نماز و روزه غیر ذلک از تکالیف اسلامیه و ضروریات دین به طریقهی حقهی اثنیعشریه تعلیم وتفهیم نماید. و اگر در قریهی مزبوره از حلیهی معموری و مسکون بودن عاری شود، در قرای قریبهی به آن که معمور ومسکون بوده باشد، به امر تعلیم و تفهیم مشغول گردد.
دیگر وقف صحیح شرعی نمود، موازی ده جریب دیگر از اراضی مزروعی واقعه در قریه مزبوره را که به موجب تفصیل ذیل است بر حمام قریهی مزبوره:
قطعه ی محدوده به شارع و به باغ ورثهی حاجی زین الدین و به ملک آقائی آقاهوشیار و به ممر صحرا چهار جریب.
قطعه ی محدوده به ممر آب و به ملک آقائی آقاهوشیار و به ملک ورثهی حاجیه بس خانم و به ملک ورثهی محمد شفیع دو جریب.
قطعه ی محدوده به ممر صحرا و به ملک واقف از طرفین و به باغ حاجی علی اصغر چهار جریب.
که حاصل آن صرف تعمیر حمام مزبوره شود و همشه دایر باشد. و تفویض نمود عالیحضرت واقف مشار الیه تولیت موقوفات مزبوره را به حضرت صلاحیت و تقوی شعار آقا محمدحسین ولد مرحوم محمدشفیع و بعد از او به اولاد ذکور او، هر یک که اسن و اصلح باشند و الا به هر یک که اصلح باشد و اگر اولاد ذکور بالکلیه منقرض شوند یا شرط اصلحیت در ایشان نبوده باشد، به اصلح اولاد ذکور از اناث او.
و اگر همهی اولاد ذکور او و اولاد ذکور از ذکور او و یا اولاد ذکور از اناث او در اسن بودن و اصلحیت مساوی باشند، فیما بین ایشان قرعه بزنند.
و اگر این نیز مفقود باشد، به اصلح اهل قریهی مزبوره که اکثر مردم آن قریه و قری حوالی آن، او را اصلح دانند. و اگر اختلاف به هم رسد بنابر قول اکثر بگذارند و اگر شخص موصوف به این صفت متعدد باشد، در مابین ایشان قرعه بزنند تفویض نمود.
نظارت وقف مزبور را به عالیجاه یوزباشی آقایان طرف مرحمت و غفران پناه خسرو آقا و اگر یوزباشی مزبور تعیین نشود، به عالیجاه ریش سفید حرم محترم علیه ی عالیهی اصفهان.
و شرط نمود که پیوسته متولی سعیی که در کار بوده باشد، در آبادانی موقوفات به عمل آورده نوعی نماید که کما ینبغی حاصل به عمل آید و بعد از وضع ما یحتاج زراعت اولا اخراجات ضروریه تعمیر مسجد (19) مزبور را هرگاه متبرعی به هم رسد که آن را تعمیر نماید و تعمیر ضرور داشته باشد وضع و تعمیر نموده، تتمه را در مصرف مقرر صرف نماید، به اطلاع ناظر معظم الیه.
و شرط دیگر آنکه صدور عظام و مباشرین موقوفات به هیچ وجه من الوجوه دخل در موقوفات مزبوره ننموده، پیرامون نکردند و تغییر دهنه به لعنت ایزدی و عذاب ابدی گرفتار گردد.
و واقف مشار الیه ثواب این وقف را به ارواح مطهرات حضرات سدره مرتبات عرش درجات چهارده معصوم علیهم السلام هدیه نمود و صیغهی شرعیهی جریان یافت وقفا شرعیا و حبسا دینیا الی یرث الله الارض و من علیها و هو خیر الوارثین.
و وقف مزبوره به اقباض و تخلیهی ید و قبض من له القبض تمامت و انعقاد و ثبوت و لزوم شرعی پذیرفت و کان ذلک فی غره در سالی که اخراجات ضروریه واقع نشود و در کار نباشد حاصل ومنافع آن را به نیم عشر حق التصدی خود حساب و زیاده را به مصارفی که متولی شرعی و ناظر سرکار تصدیق و تجویز نمایند و بدانچه مصلحت و رأی ایشان قرار یابد، صرف نمایند.
وقف رقبات دیگر
و همچنین قربة الی الله تبارک و تعالی و طلبا لمرضاته وقف مخلد صحیح شرعی و حبس مؤبد صریح ملی نمود عالیحضرت واقف موفق معظم مشار الیه همگی و تمامیمزارع مزبورهی ذیل الکتاب:مزرعهی معینه مشخصه معروفه به مزرعهی تقیآباد واقعه در اراضی تقیآباد وردشت من محال سمیرم فارس با اراضی و صحاری و جداول و مجاری شرب و مشارب و دهکده و جابوم و غیر ذلک من التوابع، مستغنیه از تحدید و توصیف بالتمام. دو دانگ و نیم مزرعهی معینهی معلومهی موسومه به مزرعهی کبری واقعه در ناحیهی رزوهی فریدن محدوده به گردنگاه بیلمون و به جبل پشت کوه و به مزرعهی کونک و به گردنگاه طراز با اراضی و صحاری و قنوات و انهار و مجای شرب و مشارب و اعیانات و دهکده و غیرها مما یتعلق بها شرعا بالتمام.
مزرعهی معینهی معلومهی مدعوه به مزرعهی عاشق معشوق واقعه در رزوهی فریدن متعلقه به مزرعهی کبری مذکور مستغینه از ذکر حد و وصف با توابع شرعیه و لواحق ملیه از اراضی و صحاری و انهار و جداول بالتمام.
و عالیجاه واقف أمنه الله من اهوال المواقف، تولیت این وقت مؤبد را نیز تفویض نمود به نفس نفیس خود، مادام حیا باقیا، و نظارت را به علامیمعزی الیه و بعد از خود تولیت و نظارت این وقت سرمدی را نیز تفویض نمود به عالیحضرات متولیان و ناظران مزبوره به ترتیب و قیود و شروحی که سابقا مفضلا مذکور شد.
تولیت، نظارت و موارد مصرف
و حق التولیه این وقف مزبور در زمان تولیت واقف معظم الیه بعد از وضع موضوعات مزبورهی مفصلهی سابقه از حاصل این موقوفات مزبوره نیز نه عشر است، به نحوی که در موقوفات سابقهی مرقومه مذکور شد.و مصرف یک عشر دیگر این وقف نیز مصرف یک عشر حاصل موقوفات سابقه است. و حق التولیه و حق النظاره هر یک از عالیحضرات متولیان و ناظران، بعد از واقف معظمالیه نیز یک عشر است به نحوی که سابقا مرقوم گردیده.
و تصدی این وقف را نیز تفویض نمود به متصدی موقوفات مزبورهی سابقه به ترتیب و شروح و قیودی که مفصلا مذکور شد و حق التصدی بعد ازوضع موضوعات مزبوره نیز از این موقوفات نیم عشر است به نحوی که سابقا مرقوم شده.
و عالیحضرات متولیان و ناظران بعد از عالیحضرت واقف - ادام الله تعالی بقاءه - بعد از وضع اخراجات قنوات و مؤونات زراعات و خراج دیوانی و اخراجات ملکی و اربابی و مصالح الاملاک و حق التولیه و حق النظاره، هر ساله از این موقوفات مزبوره مقدار یک هزار من غله بالمناصفه به وزن سابق تسلیم رفعت پناه محمدعلی بیگ عتیق عالیحضرت واقف و بعد از او تسلیم به ذکور اولاد صلبی او بالمساوات و بعداز اولاد ذکور صلبی مشارالیه، به اولاد ذکور اولاد ذکور او بطنا بعد بطن، بالمساوات تسلیم نمایند و با انقراض اولاد ذکور او اولاد ذکور او تسلیم اولاد اناث صلبی او نمایند و با انقراض اولاد اناث صلبی او تسلیم ذکور اولاد ولاد اناث او نمایند، و با انقراض ذکور اولاد اناث او تسلیم اناث اولاد اناث او نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب، به شرط تقدم بطن اعلی بر بطن اسفل نمایند و بعد از انقراض اولاد او بالکلیه، تسلیم مستحقین سادات بنی فاطمه علیها السلام نمایند.
و عالیحضرات متولی و ناظر بعد از وضع موضوعات مزبوره هر ساله مبلغ هشت تومان تبریزی نقد از قیمت محصولات مزارع مزبوره، تسلیم رفعت و معالی پناه محمدعلی بیگ مزبور و بعداز او تسلیم اکبر ذکور اولاد او فالاکبر، به شرط صلاح و تقدم بطن اعلی بر بطن اسفل نمایند که با اطلاع عالیحضرات متولی و ناظر در ایام عاشورا صرف تعزیه ی خامس آل عبا سیدالشهدا - اعنی ابا عبدالله الحسین علیه و علی آبائه و اولاده الف الف آلاف التحیة و الثناء - نماید و باانقراض اولاد او بالکلیه عالیحضرات متولی و ناظر مبلغ مزبوره را تسلیم سید صالحی نمایند که در هر جایی که عالی حضرات متولی وناظر مصلحت دانند، صرف تعزیهی خامس آل عبا نماید و بقیهی محصولات موقوفات مزبوره را عالیحضرات متولی و ناظر در وجوه خیرات و مبرات و ارباب استحقاق به نحوی که مصلحت دانند صرف نمایند.
و واقف چنین شرط نمود که صدور عظام و مباشرین موقوفات، به هیچ وجه من الوجوه دخل در موقوفات مزبوره ننمایند و از متولی و ناظر حساب نطلبند و حساب ایشان را به یوم یقوم الحساب واگذارند. و تغییر و تبدیل دهنده به لعنت خدا و نفرین رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام گرفتار گردند و در زمرهی جماعتی که با سیدالشهدا علیه الصلوة و السلام در کربلای معلی مقاتله نموده اند محشور شند. فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلون ان الله سمیع علیم.
و ثواب این وقف موفق به ارواح مطهرات حضرات سدره مرتبات عرش درجات اهدا نمود و صیغهی شرعیه بر شروط مزبوره جریا ملی یافت، وقفا صحیحا شرعیا الی أن یرث الله الارض و من علیها.
شهر ذی حجة الحرام من شهور سنة تسع عشرة و مائة و الف. 1119.
وقف یک رقبه برای کاتب وقفنامه
باعث بر تحریر این کلمات شرعیه آنکه وقف صحیح شرعی نمود عالی قدر واقف معزی الیه مزبور متن موازی هفت جریب رسم زمین سادهی واقع در قریهی مذکورهی متن را که محدود میشود به نهر آب و به باغ حبیبالله و به شارع و به ملک دیگر، واقف معظم الیه بر حضرت صلاحیت و دیانت و امانت شعار متولی مسطور متن که هر ساله حاصل و مداخل آن را بعد از وضع اخراجات ضروریه بالتمام صرف معیشت خود نماید ؛ و بعد از فوت او به اولاد او به شرحی که در متن قلمی شده، بطنا بعد بطن. و صیغهی شرعیه جریان یافت و کان ذلک فی شهر رجب المرجب من شهور سنه احدی و عشرین (20)و مائة و الف.پی نوشت:
1- وی کاتب نسخهای از جامع الرواة است که درکتاب این کتاب، مورد استفاده بوده است. بنگرید: مقدمهی جامع الرواة، ص م.
2- میرزا سمعیا، به کوشش دبیر سیاقی، تهران، امیرکبیر، 1369.
3- به کوشش یوسف رحیملو، دانشگاه مشهد، 1371.
4- القاب و مواجب دورهی سلاطین صفوی، صص 3 - 2.
5- همان.
6- همان، صص 4-3.
7- همان، ص 2.
8- تذکرة الملوک، ص 18.
9- علل برافتادن صفویان، صص 4.
10- در تذکرة الملوک (ص 19) این احتمال داده شده است که جبادار باشی از آقایان نباشد.
11- طبقات اعلام الشیعة، القرن الثانی عشر، ص 368.
12- الاجازة الکبیرة، ص 179 ؛ طبقات اعلام الشیعة، القرن الثانی عشر، صص 665 -664.
13- به معنای قطعات تفکیک شده.
14- به فرموده استاد ستوده (به طور شفاهی ) در ازای نی در اصطلاح گرگانی پنج متر میباشد.
15- در اینجا ولاتی و در بالا ولایتی آمده.
16- بالا طهرانچی بود.
17- بردهی آزاد شده واقف.
18- در اینجا عبارت ناقض است و مطلب صفحهی بعد همان است که در ادامه آمده است.
19- بحث ازحمام بود نه مسجد.
20- پایان وقفنامه که البته ناقس است و احتمالا یک صفحهی دیگر بوده است. کلمهی «و مائة» در پایین آخرین صفحه آمده که نشان از آن دارد که در صفحهی بعد بوده است.
میراث جاویدان
این مقاله در تاریخ 1403/8/3 بروز رسانی دشه است
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}