بناي مشهور به امامزاده عين (ازناو همدان)
بناي مشهور به امامزاده عين (ازناو همدان)
معماري ايران در دوره اسلامي از غناي بالايي برخوردار است و در سراسر گستره عظيم و پهناور آثاري بديع و زيبا از اين معماري را ميتوان مشاهده کرد. يکي از نمودهاي برجسته معماري، ساختن آرامگاه براي بزرگان و پيشوايان ديني است، که بيگمان از همان قرون نخستين اسلامي مرسوم گرديده است. نمونهاي از آثار معماري آرامگاهي، بناي مشهور به امامزاده عين در روستاي ازناو بخش فامنين است که در 80 کيلومتري شمالشرقي همدان واقع شده است.
زيبايي و استحکام اين بنا يادآور عظمت و استواري معماري ايران است. اين بنا با اينکه از توجه و دقت در حفظ و مرمت آن بيبهره بوده، از نظر ايستايي و استحکام قابل تأمل و بررسي است. در تزيينات آجرکاري آن، با آنکه اندک است، طرحهاي نو و بديع به چشم ميخورد. نوع پلان از نوع مقابر آرامگاهي چهارضلعي است، که فاقد تزيينات گچبري است. هيچگونه اثري از گچکاري و گچ در سطوح داخلي آن مشاهده نميشود. دقيقا مشخص نيست که آن را براي گچکاري و گچبري مهيا نموده باشند. همچنين بنا فاقد کتيبه خطي است، که بتوان به کمک آن زمان ساخت مقبره را دقيقا مشخص کرد.
تاکنون هيچگونه مطالعهاي درباره امامزاده ازناو انجام نگرفته است. نگارندگان هم به مطالب و نوشتهاي در اينباره دست نيافتهاند. بناي مزبور را در سال 1367 ميراث فرهنگي همدان شناسايي کرده، و در همان سال به کوشش دو تن از دانشجويان معماري دانشگاه تهران (عراقچيان ـ سامي) رولوه گرديد، و در تابستان سال 1373 نگارندگان مقاله، جهت بررسي و مطالعه کامل از نزديک بنا را مورد بررسي قرار دادند.
روستاي کوچک ازناو در بخش فامنين از استان همدان قرار گرفته است؛ روستايي در منطقه کوهستاني و سردسير که تعداد ساکنان آن پنجخانوار است؛ مذهبشان شيعه و زبانشان ترکي است، آب آشاميدني آن از قنات روستا، محصولاتش: غلات و لبنيات، شغل مردمانش زراعت و گلهداري، و راه آن شوسه است، رودخانه قرهچاي اراضي زراعتي اين ده را مشروب ميسازد(1).
درباره اين روستا در کتب جغرافيايي پيشين و همچنين در سفرنامههاي اروپاييان مطلبي نوشته نشده است؛ که احتمالاً علت آن دوري از راههاي ارتباطي و صعبالعبوري راه روستاست.
بناي اين امامزاده برفراز تپهاي طبيعي، در بخش جنوبشرقي روستاي ازناو، واقع شده است. ارتفاع تپه از زمينهاي اطراف (روستا) در حدود 40 متر است، که با تسطيح اندک سطح تپه، بناي امامزاده را روي آن ساختهاند. (تصوير شماره 1).
پيرامون بنا ـ برفراز تپه ـ گورستاني کهن که نشاني از مردگان سالهاي اخير هم در آن ديده ميشود، فراگرفته است. يک نمونه از سنگ مزارهايي که در اين گورستان وجود دارد. داراي تزيينات و کتيبهاي در يک ضلع آن است. کتيبه به خط ثلث است که عبارت زير از آن قرائت گرديد (تصوير شماره 2):
الو[فا]ت المرحومالمغفور نتيجه المشايخ العظام، شيخ سلطان محمد ابنالمرحوم شيخ باليجان.
ادامه عبارت فوق در ميان تزيينات به شکل طاقنما به اين شرح است:
... سنه احدي ستين و الف من هجرة النبويّه (1061)
در بخش فوقاني سنگ قبر نوشتهاي به خط ثلث وجود دارد که آسيب ديده، و قرائت آن ميسّر نگرديد. احتمالاً آيات يا احاديث بوده است. احتمالاً سنگ مزار در جاي اصلي خود قرار ندارد، چون آن را در سالهاي اخير جابهجا نمودهاند. وضعيت قرارگيري آن اين مسأله را اثبات ميکند
اين بنـا داراي پـلان مربع شکـل، از نوع مقـابر چهارضلعي و يکطبقه است درگـاه ورودي آن رو بـه شمال دارد، ارتفـاع بناي آن از بيرون 70/12 و از داخل 20/12متـر است، ابعـاد هر يک از اضلاع آن از خارج 10متر، و از داخـل 5/6 در 5/6 متر اسـت. ضخامت ديوارهـا 80 تا 120 سانتيمتـر و در بعضـي قسمتهـاي آن به تنـاسب تا 160 سانتيمتر است. ديوار سمت غرب، به علت وجود راهپله، از بقيه بخشها از ضخامت بيشتري برخوردار است. (طرح شماره 1)
پلان مربع امامزاده با ترنبههايي به هشت ضلعي، و پس از آن توسط قوسهايي به شانزده ضلعي تبديل گرديده و سپس گنبد دو پوشه آن (دو پوسته پيوسته) شکل گرفته است.
گنبد آن از نوع گنبدهاي با قوس شبدري تند و کند است (گنبد داخلي تند و پوسته خارجي شبدري کند).
پوستـه بيروني و داخلي که با روش آجرکاري خفته راسته ساخته شده است، به روي يک گريو هشتضلعي (منشور هندسي) قرار گرفته، در قسمت مياني (کره گنبد)،
منفذي جهت نورگير و تهويه تعبيه گرديده است. (طرح شماره 2)
چنانکه پيشتر اشاره شد، آجرکاري اين بخش (طرح شماره 3) به روش نادري است. اينگونه آجرکاري در ساختمان بناي مقبره ارسلان جاذب(2) (419ـ387 هجري) در سنگ بست خراسان کار شده است (البته گنبد آن يک پوسته است)
گنبد دو پوسته که سابقهاي طولاني در معماري ايراني دارد، از چند ويژگي برخوردار است: نخست فاصله کم پوستههاست. دوم از نظر اصول ساختماني ـ ايستايي حاکم بر اين سازه ميتوان آن را يک سازه متحد و يکپارچه در نظر گرفت؛ و در کل دو پوسته حکم يک پوسته را عملاً خواهند داشت. همين امر موجب مقاومت و استحکام گنبد امامزاده تا امروز گرديده است. نمونههاي اولي آن در بناهايي مانند: مسجد جامع برسيان، (3) مسجد جامع زواره (4) ساخته شده است، و از ويژگي معماري شيوه رازي است، تکامل اين روش ساختماني در شيوه آذري دنبال شده است(5). از بناهايي که در شيوه آذري ساخته شده و داراي گنبدهاي دو پوسته پيوستهاند، ميتوان به مساجد دشتي و کاج (6) در اصفهان و مسجد جامع اشترجان،(7)گنبد سلطانيه بناهاي اخير با روش پيشرفته باريکه طاق(8) ساخته شدهاند اشاره کرد. در ادامه اين نکته را بايد خاطرنشان نمود که گنبد دو پوسته امامزاده ازناو از نظر ساختار شکل و فرم ويژگي خاص خود را دارد که دقيقا مشـابه هيچيـک از گنبدهاي بناهاي مذکور نيست، فقط وجه اشتراک بيشتري کـه در ميان همـه موارد ياد شده با گنبـد سلطانيه دارد، در فاصله کم هر دو پوسته است؛ با وجـود اين، فاصلـه پوستههاي گنبد امامزاده ازناو بسيار اندک است.
با اينکه استواري و استحکام بنا ناشي از ديوار محکم آن است، اما براي جلوگيري از رانش گنبد، از پيلپاهاي چسبيده به ديوار که تعداد آنها از بيرون 24 عدد و از داخل 16 عدد است، استفاده شده است. اين پيلپاها فاقد تزيينات گچبري است.
در حاشيه درگاه ورودي، چهار پيلپا که از روي پي سنگي تا بالا (يعني رخبام نماي ورودي) امتداديافته، تعبيه شدهاند. قطر هر يک از پيلپاها 20 سانتيمتر و ارتفاع دوتا از آنها که بلندتر 80/6 متر است. قوس درگاه ورودي هم روي دوتا از اين پيلپاها قرارگرفته است. در سهضلع ديگر بنا پيلپاهايي در طرفين طاقنماهاي فاقد قوس، با پوشش تخت، تعبيه شده است. قطر آنها 20 سانتيمتر، و ارتفاعشان 20/3 متر است.
در دو گوشه ديوار ضلع جنوبي، دو پيلپاي بزرگتر و قطورتر به قطر 50 سانتيمتر و ارتفاع 10/4 متر قرار گرفته که از روي پي سنگ تا بالاي ديوار امتداد دارند. (تصوير شماره 3)
درگاه ورودي بنا در ضلع شمالي آن قرار دارد. و از زمره بناهايي است که فاقد يک ايوان الحاقي و بيرونآمده از بناست که در ورودي در آن تعبيه شده است. چون نوعي از مقابر آرامگاهي مانند برج کاشانه بسطام و مقبره غازان (دوره ايلخاني)، (9) درگاه وروديشان در يک ايوان الحاقي تعبيه گرديده است. درگاه ورودي امامزاده ازناو در يک ضلع (شمالي) آن قرار گرفته است. به عبارت ديگر درگاه ورودي در ميان يک طاقنماي بزرگ که دو طاق کوچک در جناحين بهصورت قرينه، تعبيه گرديده است.
فضاي داخل طاقنماي بزرگ پيرامون ورودي بنا به بخشهايي مساوي و مرتبط به هم تقسيم شده که بهگونهاي بديع و زيبا با آجرتراش و با طرحهاي گياهي و هندسي تزيين گرديده است.
از نظر فرم و شکل کلّي با نماي ورودي گنبد علويان همدان همانندي دارد.
در ضلع غربي ديوار عريض و مستحکم امامزاده از درون بنا، راهپلهاي آجري قرار دارد که داراي 15 پله است. کف متوسط پلهها 25 و عرض آنها 45 سانتيمتر است. دوتا پله در انتها به سمت راست گردش دارد، که دسترس به بالاي گنبد را آسانتر ميکند. راهيابي به پيرامون گنبد از طريق پلههاي مذکور امکانپذير است. و حاشيه (عرض) پيرامون گنبد 70 سانتيمتر است که دورتادور گنبد را فراگرفته است.
از طرفي، راه ورود به بخش پيشاني (رخبام) از طريق شش پله است که در گوشه شمالغربي گنبد با آجر ساخته شده است (اين پلهها آسيب کلي ديدهاند)
نوع قوسهايي که طاقنماي درگاه ورودي و طاقنماهاي باريک و مرتفع حاشيه طاقنماي بزرگ را تشکيل ميدهند، از نوع قوس پنج او هفت (10) تند است. قوس طاقنماهاي داخلي و همچنين قوس ترنبهها و قوس راهپله به پشتبام، همه از نوع قوسهاي ياد شده است. (طرح شماره 4)
بهطور کلي، تزيينات در معماري اسلامي جزء لاينفکي از آن است. بر اين اساس کمتر بنايي را ميتوان يافت، که فاقد تزيين باشد. در بسياري از آثار معماري اسلامي ايران، تزيينات بر عناصر و جزييات معماري غلبه دارند؛ بهعنوان نمونه در نماي بيروني بناهايي مانند برجهاي خرقان در نزديکي قزوين (از دوره سلجوقي)، و مقبره پيرعلمدار در دامغان، تزيينات آجري متنوعي بهکار رفته است. در اين آثار متنوع نقشها و طرحها به حدي است که زبان در بيان و شرح آنها ناتوان و قاصر است.
تزيينات بناي امامزاده ازناو آن اندک است. با وجود اين، به بررسي نمونههاي موجود تزيينات در نماي خارجي و داخلي آن ميپردازيم
الف) تزيينات بيروني: اين بنا فاقد تزيينات کاشيکاري و گچبري در نماي بيروني است، آنچه از تزيين روي نماي آن موجود است، تزيينات آجري است که با آجر تراشخورده کار شده است، و در آن طرحهاي چليپايي، آجر تراش و گلبرگ، به صورت قرينه در حاشيه درگاره ورودي تزيين يافته است. (طرح شماره 5) و (تصوير شماره 4)
بهنظر ميرسد که پيلپاهاي اين بنا در داخل و مخصوصا در بيرون علاوه بر اينکه نقش ايستايي و استحکامبخشي در بنا را داشتهاند، از آنها به عنوان عنصر تزييني نيز استفاده شده است، (تصوير شماره 1)
ب) تزيينات داخلي: چنانکه پيشتر اشاره شد، بخش داخلي اين بنا، فاقد تزيينات گچبري و کاشيکاري است. در داخل آن بجز پيلپاها و طاقنماها، تزيينات قابلتوجهي به چشم نميخورد، به طوريکه حتي از تزيينات ساده آجرکاري که در نماي بيروني امامزاده کار شده، در سطوح داخلي اثري مشاهده نميشود. آجرکاري ساده داخل طاقنماها و ساير بخشها بجز پيلپاها، در داخل، اين احتمال را در ذهن ايجاد ميکند، که شايد سازنده و معمار آن، بنا را براي تزيينات آماده نموده باشد.
در وسط فضاي داخلي امامزاده عين، يک ضريح چوبي ساده و فاقد تزيينات قرار دارد، که بخشهايي از آن شکسته و از بين رفته است.
به روي اين ضريح چوبي، نوشتههايي به خط شکسته نستعليق زيبا وجود دارد که قابل تأمل و بررسي است. نوشتهها با جوهر آبيرنگ نگارش شده است. اما بهعلت بيتوجهي با گذشت زمان، بسياري از آنها قابل خواندن نيست، فقط در بخشي از آن نام کاتبي که از افراد شهير محلي بوده در عبارتي درج گرديده است:
«کاتبالحروف ملا محمدهاشم [همداني] شهر رمضانالمعظم سنة 1200ه»
به روي سنگ قبري در گورستان پيرامون امامزاده اين کتيبه وجود دارد:
«المرحوم جنت و رضوان مکان محمدهاشم ولد اسماعيل سلطان 1208ه»
با توجه به اين اسامي و ترتيب تاريخي نوشتههاي خطي و فوت ملامحمدهاشم، احتمال ميدهيم که اين دو يعني ملامحمدهاشم، کاتب و محمدهاشم نوشته بر سنگ قبر يک نفر بيش نباشد، که فرزند اسماعيلسلطان بوده و هشتسال پس از نگارش خط روي ضريح امامزاده فوت کرده است.
مردم ازناو معتقدند که در زير ضريح امامزاده، در وسط صحن، قبري بوده که آن را کنده و از بين بردهاند. آثار تخريب خاکهاي زير ضريح ـ در هنگام بازديد و بررسي ـ اين امر را تأييد ميکند.
مصالح بهکار رفته در بنا، سنگ در ازاره و پيها و آجر در اندازه 5 در 25 در 25 سانتيمتر همراه با ملاط ساروج در بخش اصلي است. از اين آجرها در تزيينات آجري ساده قسمت بيروني بنا هم استفاده شده است.
همانطوري که اشاره رفت، امامزاده ازناو از نوع مقابر چهارضلعي است که با بناهايي مانند:
بقعه دوازده امام (11) (429ه.ق) در يزد، مقبره پير (12) (دوره سلجوقي) در تاکستان و گنبد سرخ (13) (542 ه.ق) مراغه در نوع پلان و در عناصري مانند پيلپاهايي مانند پيلپاهايي که در گوشهها و بخشهاي بيروني بناهاي مذکور است، تشابهاتي دارد، ولي بعيد بهنظر ميآيد که با آنها همزمان باشد. (طرحهاي شماره 6 و 7 و 8).
از طرفي امامزاده ازناو با بناهايي که از نظر تاريخي متأخرتر از آثار ياد شدهاند، مانند گنبد علويان (14) (6 يا 7ه.ق) در همدان و گنبد غفاريه (15) (716ه.ق) مراغه در نوع پلان و تزيينات، بويژه در نماي ورودي، پيلپاهاي داخل و خارج بنا قابل مقايسه است، (طرحهاي شماره 9 و 10).
هنگام بازديد بنا در هشتم تيرماه 1373، بخشي از گنبد (پوسته بيروني) در ضلعشرقي خراب شده بود. سنگچيني سکوي پيرامون بنا و پلههاي ورودي پشتبام، بويژه در بخش انتهاي متصل به بام و سقف طاقدار پله ورودي، آسيب ديدهاند.
قسمتهايي از پله ارتباطي فضاي پيرامون گنبد به بالاي رخبام در بالا و قسمتهايي از ضريح چوبي شکسته و خط روي آن محو گرديده است. همچنين کف داخلي بنا، بهخاطر ورود دامهاي مردم روستا، به صورت خاکروبه درآمده، و سکوي (16) درگاه ورودي آسيبديده و بخشي از پيلپاهاي سمت چپ ورودي آسيب کلي ديده است.
از آنجا که بنابر روي بلندي تپه طبيعي ساخته شده است، فاقد هرگونه رطوبت و عوامل تخريب ناشي از آن است. از طرف ديگر، چون بنا در محيطي کوهستاني و سردسير و آزاد و به دور از هرگونه الحاقات جنبي است، باد و باران و عوامل طبيعي در آسيب آن دخالت و تأثير مضاعف داشته است.
اين ساختمان بهگونهاي ساخته شده که مستقل باشد، و از همه سمت ديده شود، و به طور کلي حالت و فرم منفردي از سوي معمار و باني آن موردنظر بوده است.
اين بنا فاقد هرگونه کتيبه خطي است که نشاندهنده سال بناي ساختمان آن باشد، با توجه به تشابه آن با آثار قرون 7 و 8 و فرم کلي معماري آن احتمالاً در اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجري ساخته شده است؛ بنابراين ميتوان آن را جزو شيوه معماري آذري (دوره اول) محسوب نمود. با شباهتي که با بناهاي گنبد علويان همدان و گنبد غفاريه مراغه دارد، تا حدودي با آنها قابل مقايسه است.
درباره نسب نامه امامزاده ازناو (عين)، اهالي ساکن در روستا، اطلاعات دقيق و موثقي ندارند و هر يک به نحوي از آن سخن ميگويند. انتظار ميرود که مطلعين ما را در رفع نواقص اين بحث ياري نمايند.
پی نوشت:
1- فرهنگ جغرافيايي ايران، جلد 5، استان 5، کردستان، تهران، سازمان جغرافيايي کشور، ص9، و بازديدهاي محلي.
2- محمدکريم پيرنيا، شيوههاي معماري ايراني، تدوين غلامحسين معماريان، تهران، موسسه نشر هنر اسلامي وابسته به معاونت امور فرهنگي اجتماعي و هنر بنياد مستضعفان و جانبازان، 1369، ص162.
3- غلامحسين معماريان، نيارش سازههاي طاقي در معماري اسلامي ايران، ج1، تهران، دانشگاه علم و صنعت ايران، 1367، ص161.
4- غلامحسين معماريان. همان، همانجا.
5- محمدکريم پيرنيا، شيوههاي معماري ايراني، ص154.
6- غلامحسين معماريان، همان، ص163.
7- معماريان، همان، صص211 و 191.
8- معماريان، صص91ـ190 و ص207.
9- محمديوسف کياني، معماري ايران دوره اسلامي. (فهرست بناها) ج دوم، تهران، جهاد دانشگاهي، 1368، ص96.
10- پنج يعني درگاه و اوهفتن يعني پوشاندن نام يکي از قوسهاي (چفدها) معروف ايراني است. (اقتباس از استاد پيرنيا. شيوههاي معماري ايراني. ص387).
11- محمديوسف کياني، همان، ج دوم، ص92.
12- کياني، همان، ص94.
13- کياني، ص84.
14- کياني، ص95: هرتسفلد 1316ـ1309 ميلادي و دونالزنو ويلبر تاريخ آن را 1315 ميلادي دانسته است.
15- کياني، ص84.
16- در جناحين درگاه ورودي دو سکو به ارتفاع 40 سانتيمتر و طول و عرض 120 در 120 سانتيمتر براي نشستن تعبيه گرديده است. اين نوع سکو را اکنون نيز ميتوان در طرفين ورودي خانههاي قديمي و سنتي، بويژه در بافت قديمي روستاها مشاهده نمود.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}